تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد اول

فهرست کتاب

۱۳- قرآن رافع اختلافات و دافع گمراهی مسلمین است

۱۳- قرآن رافع اختلافات و دافع گمراهی مسلمین است

مسلمین اگر بخواهند به عزّت، برتری و دولت حقّۀ از دست رفتۀ خود برسند، باید اختلافات خود را حلّ کنند و حلِّ اختلافات ایشان ممکن نیست مگر با مراجعۀ به قرآن، زیرا خدایتعالی قرآن را رافع اختلاف آنان قرار داد، و فِرَق مسلمین تماماً قرآن را قبول دارند، اگر چه به زبان باشد، اگر کسی ایمان به خدا دارد باید سخن خدا را بپذیرد و برای رفع اختلاف و دفع عداوت رجوع به قرآن کند، در سورۀ نحل آیۀ ۶۴ فرموده:

﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِي ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٦٤ [النحل: ۶۴].

«ما نازل نکردیم این کتاب را مگر برای ایشان بيان کنی آنچه را در آن اختلاف دارند و این کتاب هدايت و رحمت است برای مردم با ایمان».

پس پیغمبراسلامصبه توسّط قرآن رفع اختلاف می‌کرده، پس مرجعِ حلّ اختلاف قرآن است. متأسّفانه فِرَق اسلامی هر فرقه به نفع خود اخباری دارند که مرجع ایشان همان اخبار است و آن اخبار اختلاف، شقاق، نفاق و عداوت را دامن می‌زند و زیاد می‌گرداند. اگر کسی بگوید رسول‌خداصو یا امام÷باید رفع اختلاف کنند، جواب او این است که؛ اوّلاً: رسولصو امام÷هر دو تابع قرآنند و خدا قرآن را رافع اختلاف قرار داده. ثانیاً: زمان ما نه رسولی و نه امامی حاضر است و خدا صریحاً هیچ کس و هیچ چیز را رافع اختلاف قرار نداده جُز قرآن را و در آیۀ ۲۱۳ سورۀ بقره فرموده:

﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ فِيمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِۚ وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِيهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُ بَغۡيَۢا بَيۡنَهُمۡ [البقرة: ۲۱۳].

«مردم یک امّت بوده‌اند (و چنانچه در سورۀ یونس آیۀ ۱۹ فرموده پس از وحدت اختلاف کردند، روی هوی و هوس) پس خدا پیغمبران را برای بشارت و انذار فرستاد و با ایشان طبق واقع کتاب فرستاد تا آن کتاب حُکم کند بین مردم در آنچه در آن اختلاف کرده‌اند و اختلاف در آن کتاب نکردند مگر کسانی‌که کتاب به ایشان داده شده بود، پس از آنکه آیات روشن برای ایشان آمد برای ستم بین خودشان اختلاف ایجاد کردند».

در این‌ آیه حقّ‌تعالی قرآن را حاکم و رافع اختلاف نموده، زیرا ضمیر ﴿يَحۡكُمَکه فاعل آن باشد برمی‌گردد به کتاب که نزدیک‌ترین مرجع است نسبت به آن و به انبیا برنمی‌گردد. زیرا أنبیاء جمع ولی ضمیر مفرد است و خدا در این آیه اهل قرآن را موجد اختلاف قرار داده و کسی‌که خود موجد اختلاف باشد، رافع اختلاف نمی‌شود به دلیل اینکه فرموده: ﴿وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِيهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ أُوتُوهُ، پس به خود قرآن باید رجوع داده شود نه به اهل آن چنانکه در ترجمۀ آیات بیان شد. حضرت امیرالمؤمنین÷نیز چنانچه در نهج‌البلاغه در فصل ۲۱ این کتاب خواهد آمد و سایر أئمّهاز اولادش قرآن را رافع اختلاف خوانده‌اند. آیا خدا در سورۀ روم آیۀ ۳۱ نفرموده:

﴿وَلَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٣١ مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗاۖ كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ ٣٢ [الروم: ۳۱-۳۲].

«نباشید از مشرکین، آنانکه تفرقه آوردند در دین خود و شیعه شیعه شدند و هر دسته و حزبی به آنچه نزد ایشان است خوشند».

آری این آیه معجزه است که حقِّ تعالی بیدار باش به مسلمین زده و در حال تفرقه ایشان را مشرک خوانده و ما می‌بینیم در زمان ما هر شیعه و هر دسته به شعائر و مطالب من درآوردی خود خوشند، ولی از قرآن و شعائر اسلامی بی‌خبرند. در سورۀ شوری آیۀ ۱۳ فرموده:

﴿أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِ [الشوری: ۱۳].

«دین را بپا دارید و در آن تفرقه نیفکنید».

و در سورۀ آل عمران آیۀ ۱۰۵ فرموده:

﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُ [آل عمران: ۱۰۵].

«نباشید مانند آنان‌که ایجاد تفرقه کرده و اختلاف نمودند پس از آنکه برای ایشان آیات روشن آمد».

پس آن چیزی را که خدا رافع اختلاف قرار داده، قرآن است نه چیز دیگر و تا مسلمین رجوع به قرآن نکنند همواره در ضلالت و گمراهیند؛ لذا رسول خداصو أئمّهفرموده‌اند هر مطلب دینی را با قرآن بسنجید. ما که می‌گوییم به قرآن رجوع کنید مقصود ما این نیست که در مجالسِ قرائت و تجوید و یا مجالسِ بدعتِ فاتحه، قرآن را بیاورند و یا سر قبرها و یا در ضبط صوت‌ها برای خوشی صوت، ضبط کنند، بلکه مقصود ما فهمیدن و عمل‌نمودن و با آیات آن حلّ اختلاف کردن است که قرآن را امام خود قرار دهند. امروزه اکثر ملّت از اسلام بی‌خبر و فرقه فرقه از اسلام بیزارند و به کفر و بی‌دینی هجوم آورده‌اند، برای اینکه متدیّنین و مقدّسین ما غرق خرافات و مبلّغین ما اکثراً از قرآن بی‌خبرند، مجالس دینی ما و مدارس ما همه چیز دارد جُز فهمیدن قرآن [۱۰۵].

در سورۀ آل عمران آیۀ ۱۰۱ فرموده:

﴿وَكَيۡفَ تَكۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتُ ٱللَّهِ [آل عمران: ۱۰۱].

«و چگونه کافر می‌شوید و حال آنکه کتاب خدا برای شما تلاوت می‌شود».

یعنی ملّتی که قرآن دارد، نباید کافر شود، پس آیات قرآن ناجی از کفر و تفرقه است.

[۱۰۵] یادآوری این نکته ضروری به نظر می‌رسد که برقعی /تفسیرش را چهار دهه قبل تألیف کرده و وضعیت امروز با آن زمان متفاوت است زیرا امروزه تدریس تلاوت، تفسیر و حفظ قرآن جزئی از برنامه درسی مدارس و محافل دینی و شرعی است.