لغت هر کس نمایندۀ افکار اوست
لغت و الفاظ نمایندۀ قوّۀ متفکّرۀ افراد میباشد، هر مردی پنهان است زیر زبانش و از سخن او هویّت او پیدا است. چنانکه در علم قیافه از اثر دست و پا و صورت پی به اسرار، اخلاق و افکار صاحبش میتوان برد، از گفتار و تعبیرات هر ملّتی میتوان به افکار و روحیّات آنان پی برد، فکر هر کس را در صحیفۀ الفاظش باید خواند. در اینمورد رافعی گوید: قرآن و کلمات آن با وضع عرب دورۀ جاهلی و افکارشان تناسبی ندارد، یعنی اگر بخواهیم روش قرآن و ترکیب کلمات و مطالب آن را نمایندۀ فکر یک عرب جاهلی بدانیم بسی خطا رفتهایم، و اگر مقایسه کنیم وضع عرب آن دوره را، به خوبی معلوم میشود که قرآن مولود افکار آنان نیست و اگر کسی بخواهد قرآن را کتابی آسمانی نداند ناچار است که تاریخ را تکذیب کند و معتقد شود که عرب آن دوره در منتهی درجۀ کمال بوده و بهرۀ کافی از مدنیّت و مقام شامخی در علوم و معارف داشته که فردی از آنان توانسته چنین کتاب جامع پر از علوم و معارفی بیاورد، زیرا این نظم و اسلوب دقیق قرآن و معانی و حِکَم بلند پایۀ آن و از طرفی کشف حقائق آسمانی و دقائق علوم طبیعی و اسرار جهانی و حلّ مشکلات اجتماعی و سیاسی که در قرآن وجود دارد محال است از جمعیّت بیابانی صادر شود، از مردمی که فقط با بتپرستی، نزاع، جدال، غارت، عداوت، حقّکشی، زورگویی، تفاخر، تبختر، فال و تطیّر سر و کار داشته و به کلّی از شرائع حقیقی و قوانین علمی دور بوده، صادر گردد [۲۶۵]. و هر کس در قرآن نظر کند و معارف و معانی آن را درک کند و دارای ذوق سالم و نظر صحیح باشد از خلال کلمات و دستورات آن نوری میبیند که وضع دورۀ جاهلیت را نشان داده و میبیند قرآن تناسب با فکر مردم آن دوره ندارد.
اگر کسی با ملل امروزه که سرا پا در شهوتپرستی، رذائل اخلاقی و بیایمانی سالها فرو رفته و جرثومۀ امراض در آنان منتشر شده به طوری که خوبی و بدی و کفر و ایمان در نظرشان یکسان است روبرو شود، و به آنان خطاب کند و بخواهد نصیحت و ارشاد کند محال است بیاناتی زیباتر، رساتر و بهتر از آیات قرآن برای آنان بگوید، به طوری که صورت حقیقی اخلاق آنان را مجسّم و وضع نکبتبار ایشان را به ایشان نشان دهد و راه اصلاح و دفع مفاسدشان را بگوید. اگر کسی از تاریخ قرآن و نزول آن و محیط آورندۀ آن بیخبر باشد، خیال میکند این آیات از طرف یکی از بزرگترین مصلح دنیا برای این قرن صادر شده. بنابراین کسی که قرآن را بهخوبی فهمید یا باید اعتراف کند که قرآن از طرف خدای سبحان است که عالم به اسرار و احوال بشر بوده نازل شده و یا باید معتقد شود که قرآن در دورهای نازل شده که عرب در منتهای درجات علم، کمال و صلاح بوده و در عین حال آمیخته به مفاسد اخلاق زندگی میکرده، این معنی را چون تاریخ ردّ میکند ناچار باید شکل اول را که از طرف خدا نازل شده بپذیرد.
[۲۶۵] مصطفى صادق رافعی، إعجاز القرآن والبلاغة النبوية، بیروت، دار الكتاب العربی، ط۸، ۱۴۲۵هـ /۲۰۰۵م (ص: ۵۵- ۵۶).