تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد اول

فهرست کتاب

۲۵- جهات إعجاز قرآن و کیفیّت آن

۲۵- جهات إعجاز قرآن و کیفیّت آن

یکی از نشانه‌های صدق مدّعی نبوّت آوردن معجزه است، پس هر کس معجزه را دید، باید ایمان آورد و اگر ندیده، ولی به تواتر اخبار برای او ثابت شود باز باید ایمان آورد. معجزات انبیاء زمان سابق را نه کسی می‌بیند و نه به تواتر می‌توان ثابت نمود فقط پیغمبر اسلام است که معجزۀ او یعنی قرآن هم متواتر است و هم محسوس و مشاهده می‌شود، زیرا قرآن حاضر و برای همه کس مشهود است. معجزات سایر انبیاء ناقلانی جُز خبر واحد مجهول ندارد، مگر اینکه کسی به توسّط قرآن معجزات ایشان را ثابت کند. پس هر کس بخواهد معجزۀ یکی از انبیاءرا ثابت کند، باید اوّل به قرآن ایمان آورد.

به هرحال قرآن معجزه و سند نبوّت ‌است و باید بررسی کرد که چگونه معجزه است. پس می‌گوییم معجزه آن چیزی ‌است که بشر را عاجز کند، یعنی علمای بشری نتوانند مانند آن را بیاورند. در این قرآن صریحاً اعلام شده که اگر تمام جنّ و انس جمع شوند و به یاری یکدگر برخیزند به مانند قرآن نیاورند. در سوره بنی اسرائیل آیۀ ۸۸ فرموده:

﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا ٨٨ [الإسراء: ۸۸].

«بگو اگر جنّ وانس اجتماع کنند بر اینکه به مانند این قرآن بیاورند به مانند آن نیاورند و اگر چه بعضی پشتیبان بعضی دیگر باشند».

و در سورۀ بقره آیۀ ۲۳ و ۲۴ فرموده:

﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ مِّمَّا نَزَّلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّن مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٢٣ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ وَلَن تَفۡعَلُواْ فَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ...

[البقرة: ۲۳-۲۴].

«و اگر از آنچه ما بر بندۀ خود نازل نموده‌ایم در شکّید، یک سوره به مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیراز خدا بخوانید تا گواهی دهند اگر راست می‌گوئید، پس اگر نیاوردید و نخواهید آورد پس از آتش دوزخ بترسید ...».

بنابراین هیچ ‌کس سخنی مانند قرآن نمی‌تواند بیاورد چنانکه در آیۀ ۳۴ سورۀ طور نیز فرموده:

﴿فَلۡيَأۡتُواْ بِحَدِيثٖ مِّثۡلِهِۦٓ [۲۴۳] [الطور: ۳۴].

قرآن این مطلب را مکرّر تذکّر داده و پیغمبر اسلامصبا کمال جرأت و کمال اطمینان ابلاغ نموده تا هر دوره و زمانی اهل آن بشنوند و عجز بشر را در مقابل قرآن مشاهده کنند و بدانند در محیط عربستان که کانون فصاحت بود یارای معارضۀ با قرآن و آوردن مانند آن را نداشتند چه رسد به دیگران.

امّا کیفیّت اعجاز قرآن: پس می‌گوییم: لزوم معجزه برای آن است که مقام شامخ نبّوت و سفارت الهی دستخوش اغراض کسان و مورد طمع جاه‌طلبان نباشد و دزدان دین و راهزنان نتوانند ادّعای نبّوت کنند، برای کسی که فرستادۀ خدا می‌باشد لازم است امری بیاورد که از عهدۀ دیگران خارج و گواه راستی او باشد و اگر چنین امری معجزه نباشد هر فردی از افراد ممکن است به ادّعای نبّوت برخیزد و مایۀ تفرقه و اختلاف شود و به جای هدایت و سعادت موجب ضلالت و شقاوت گردد. لزوم معجزه امری است طبیعی و فطری و به جُز معجزه مدرکی برای صحّت دعوت نبّوت در پیشگاه عقل چیزی نباشد و برای غیر انبیاء معجزه لازم نیست.

[۲۴۳] «پس سخن تازه‌ای مانند آن بیاورند».