تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد اول

فهرست کتاب

۲۳- تقلید یعنی چه، و چه وقت میان مسلمین آمده؟!

۲۳- تقلید یعنی چه، و چه وقت میان مسلمین آمده؟!

در مجمع البحرین می‌گوید: «التّقلید في اصطلاح أهل العلم قبول قول الغیر من غیر دلیل لأنّ المقلّد یجعل ما یعتقده من قول الغیر من حقّ أو باطل قلادة في عنقه». یعنی: تقلید در اصطلاح علماء عبارتست از پذیرفتن قول غیر بدون دلیل زیرا مقلّد آنچه معتقد است از قول غیر، چه حق باشد و چه باطل، آنرا در گردن خود مانند قلاده‌ای قرار می‌دهد.

آری تقلید از مادۀ قلاده است و حیوانی را که می‌خواهند به دنبال خود ببرند قلاده‌ای به گردن او می‌افکنند و همراه می‌‌برند. صاحب کتاب «کفایة الأصول» که از بزرگترین مجتهدین بوده در کتاب مذکور می‌گوید: «التّقلید هو أخذ قول الغیر ورأیه لِلعمل به في الفرعیّات أو لِلإلتزام به في الإعتقادیّات تعبّدا بلامطالبة دلیل علی رأیه» [۱۹۳]یعنی: تقلید، گرفتن قول و رأی غیر است برای عمل به آن در فروع ویا برای ملتزم بودن به آن در عقاید به عنوان بندگی بدون خواستن دلیلی برای رأی او.

از کلام ایشان معلوم می‌شود که در عقاید نیز بدون مدرک و بدون خواستن دلیلی می‌توان تقلید کرد، و این مخالف عقل و قرآن است، زیرا اگر تقلید در عقاید جائز باشد باید تمام فرقه‌‌های باطله که از بزرگان خود در عقاید تقلید می‌کنند اهل نجات باشند و دیگر کفر و اسلامی معنی ندارد. و لذا مجتهدین دیگر در اوّل رسالۀ خود نوشته‌اند که تقلید در اصول دین و عقائد جائز نیست و در میان عرف آن را تقلید کورکورانه می‌گویند.

به هر حال ما هر چه تفحّص کردیم در مدارک دینی دلیل محکم قابل قبولی برای وجوب و یا جواز تقلید نیافتیم بلکه کتاب خدا و سنّت رسول طبق احادیث معتبره دلالت دارد بر تحریم تقلید و وجوب تعلّم احکام اسلام از کتاب خدا و سنّت رسول. در اسلام نهی شدید شده از تقلید چنانچه خواهد آمد. آری در میان نصاری معمول است که در عقاید و اعمالی که در انجیل وجود ندارد از کشیشان خود تقلید می‌کنند، چنانکه در کتاب المنجد که صاحب آن مسیحی است می‌گوید: «التَّقلِیدُ والتَّقاَلِیدُ عِنْدَ النَّصاری هِي مَا اِتَّصَلَ بِنَا مِنْ العَقَائِدِ أَوْ أُمُورِ العِبَادَةِ دُونَ أَنْ یُسَطَّرَ فِي الكِتَابِ المُقَدَّسِ»یعنی: تقلید نزد نصاری عبارتست از آنچه به ما رسیده از عقائد و یا عبادات بدون آنکه در کتاب مقدّس الهی ذکر شده باشد. می‌توان گفت این تقلید از نصاری میان مسلمین سرایت کرده، زیرا در صدر اسلام تا هزار سال یعنی ده قرن تقلید، مقلِّد و مقلَّد در میان مسلمین نبوده و شاهد بر این مطلب اینکه علمای متقدّمین شیعه مانند شیخ صدوق، مفید، سیّد مرتضی و امثال ایشان رسالۀ عملیّه برای تقلید پیروان خود نداشتند و در یکی از کتب علمای سابق ذکر نشده که تقلید واجب است. از زمانی که صنعت چاپ اختراع و طبع کتاب آغاز شد کم کم رساله‌های مجتهدین معمول شد و برای مردم منتشر گردید و گر نه سابقاً چنین کاری مقدور نبوده، یعنی یک‌نفر عالم نمی‌توانست هزارها و صدها رساله بنویسد و در میان مردم منتشر کند و حتّی خود رسول‌خداص، امیرالمؤمنین÷، سایر ائمّه و خلفا رسالۀ تقلیدیّه نداشتند و برای کسی رسالۀ تقلیدیّه ننوشتند، بلکه از صدر اسلام تا هزار سال بعد تعلیم و تعلّم دین واحکام آن از روی کتاب خدا و سنّت رسول طبق احادیث معتبره واجب و معمول بوده و لذا مردم به کتاب خدا و سنّت رسول آشنا بودند. ولی از وقتی که رساله تقلیدیّه منتشر شد مردم مسلمان به‌ کلّی از کتاب خدا و سنت رسولصبی‌خبر ماندند. امّا علمای اخباری مانند محدّثِ فیض کاشانی، صاحب حدائق [۱۹۴]، استرآبادی [۱۹۵]و صدها نفر دیگر تقلید را حرام می‌دانستند.

[۱۹۳] آخوند شیخ محمد كاظم خراسانى، كفاية الأصول (ص: ۴۷۲). [۱۹۴] منظور از صاحب الحدائق: فقیه، محدث، اخباری، امامی: شیخ یوسف بحرانی (وفات ۱۱۸۶هـ)، مؤلف كتاب «الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة» در ۲۵ جلد. [۱۹۵]ایشان محمد امین بن محمد شریف استرآبادی (وفات سال ۱۰۳۶هـ) مهمان بیت الله الحرام بود که در مکه وفات کرد. وی از افراد سرشناس اخباری شیعه امامیه بود. نقش زیادی در ترویج مذهب اخباری داشت. وی کتابی با عنوان (الفوائد الـمدنية) در رد اصولی‌ها دارد.