گنجینه اصطلاحات فقهی و اصولی

فهرست کتاب

پیشگفتار مترجم

پیشگفتار مترجم

پروردگارا ! سپاس و ستایش حقیقی تو را سزاست که با قلم قدرتِ خویش، جامعه‌ی بشریت را به زیور علم و دانش، آراستی و انسانیت را در زیر لوای فرهنگ و معارف، تعالی بخشیدی.

و درود بی‌پایان و تحیات پیاپی و پیوسته بر رسول و فرستاده‌ی گرامی تو «حضرت محمد بن عبدالله ج» و خاندان و یاران ارجمندش که سراسر عمر و مَساعی خود را در جهت تعلیم و ارشاد جوامع بشری - بی‌هیچ وقفه و فتوری - مصروف داشتند و آنی از روشنگری و ایجاد بینش دینی باز نماندند.

در جهانی که زندگی می‌کنیم، مذاهب و فِرَق گوناگونی وجود دارد که هر یک دارای نظریات و دیدگاه‌های متعددی پیرامون مباحث اعتقادی، کلامی، فقهی و اصولی می‌باشند.

مذاهب اسلامی در عین داشتن تکثّر فکری و عملی، دارای جهاتِ اشتراک فراوانی نیز می‌باشند؛ برخی با تأکید افراطی بر نقاط اختلاف و برجسته‌سازی آن‌ها سعی در جلوه دادن چهره‌ی تشتّت و افتراق میان امّت اسلامی را دارند و در نقطه‌ی مقابل، عده‌ای از روی غفلت، مواضع متفاوت مذاهب را نادیده می‌انگارند.

بنابراین در راستای تقریب میان مذاهب اسلامی و نیز همزیستی مسالمت‌آمیز مسلمانان در سراسر جهان، لازم است اندیشوران و فرهیختگان مسلمان، با دقت و بدور از افراط و تفریط، سایر مذاهب را مورد بازشناسی قرار دهند.

با تدوین سنّت نبوی، زمینه‌ی مساعدی برای رشد و شکوفایی فقه اهل سنت پدید آمد؛ در آغاز تدوین فقه، آن را با احادیث پیامبر و اقوال وحی تدوین می‌کردند چنان‌که «موطّا»ی امام مالک و «جامع الکبیر» سفیان ثوری چنین است. البته گاه به طور نادر کتاب‌های فقهی نیز به صورت غیرمختلط با روایات مشاهده می‌شد، طلایه دار این حرکت در اهل سنّت، علمای حنفی بودند مانند: کتاب «خراج» امام ابویوسف وکتاب‌های امام محمدبن حسن شیبانی.

در عصر صحابه و تابعان، مرجع و پیشوایی مشخص در مقام شخصی معین به عنوان امام مذهب و پدیده‌ای به عنوان مذهب که مردم از آن تبعیت کنند، نبوده است.

شاه ولی الله حنفی، معروف به دهلوی می‌گوید: «مردم در قرن اول و دوم بر تقلید از مذاهب معینی اتفاق نظر نداشته و احکام و وظایف دینی خود را از پدران و یا از علمایی که دارای نیروی استنباط در همه‌ی مسائل و یا بعضی از آن‌ها بودند می‌گرفتند و هرگاه نیاز به استفتاء داشتند از هر عالم و صاحب فتوایی می‌پرسیدند بدون اینکه شخص خاصّی را در نظر داشته باشند.» [۱]

اما در قرن دوم هجری وضع به گونه‌ای دیگر شد، در این عصر مردم افرادی را که دارای برجستگی‌هایی بودند بعنوان مرجع و پاسخگوی احکام و وقایع جدید برگزیدند و تمام مسایل خود را از آن‌ها می‌پرسیدند. به تدریج این رویه ادامه یافت تا مذاهبی شکل گرفت؛ مشهورترین این فقها در میان اهل سنت و جماعت عبارتند بودند از:

«امام ابوحنیفه»(متوفی ۱۵۰ ه‍ . ق)، «محمد بن عبدالرحمن» معروف به «ابن ابی لیلی»(متوفی ۱۴۸ ه‍ . ق)، «سفیان بن سعید ثوری» (متوفی ۱۶۱ ه‍ . ق)، «ابن شبرمه» (متوفی ۱۴۴ ه‍ . ق)، «مالک بن انس»(متوفی ۱۷۹ ه‍ . ق)، «محمد بن ادریس شافعی» (متوفی ۲۰۴ ه‍ . ق)، «امام اوزاعی» (متوفی ۱۵۷ ه‍ . ق)، «سفیان بن عیینه» (متوفی ۱۹۸ ه‍ . ق)، «احمد بن حنبل» (متوفی ۲۴۱ ه‍ . ق)، «داود ظاهری»(متوفی ۲۳۷ ه‍ . ق).

گفتنی است برخی از نویسندگان معاصر، عقیده دارند که از اوایل قرن دوم تا نیمه‌ی قرن چهارم، تعداد ۱۳۸ مذهب تدوین و مورد تقلید قرار گرفته است، البته این مذاهب غیر از چهار مذهب(حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) بعدها منقرض شدند.

[۱] ادوار اجتهاد - صص ۱۶۵-۱۶۶