فروعاتِ فقهی مذهب مالکی
فروعات فقهی مذهب مالکی، به دو طریق به ما رسیده است:
۱- به وسیلهی تألیفات و کتابهای امام مالک، به ویژه «موطأ».
۲- به ذریعهی شاگردانِ امام مالک که آراء و نظریات، و تفریعات و تطبیقات فقهی استادشان را در مسائل مختلف فقهی برای دیگران نقل مینمودند و به پخش و نشر آنها همت میگماشتند.
(چنانکه قبلاً گفتیم) امام مالک دارای شاگردان زیادی در بلاد «حجاز»، «مصر»، «شمال آفریقا» و «اندلس» بود که در زمان حیات خودش به نشر و پخش آراء و فتاوای ایشان، در بلاد خویش پرداختند. آنها به کتابت و تدوین و حفظ و حراست فتاوا و آرای استادشان میپرداختند و امام مالک نیز آنها را از این کار منع نمیکرد - اگر چه خود امام مالک نیز بر نقل فتاوا و آرای خویش حریص و آزمند نبود.
پس دانسته شد که این چیز (گردآوری و تدوین آراء و فتاوای امام مالک به وسیلهی شاگردان)، طریق دوم برای شناخت فروعات فقهی مذهب مالکی، پس از تألیفات و تصنیفات خود ایشان در این زمینه میباشد.
پس از ذکر این مقدمهی کوتاه، اینک به بیان مهمترین و مشهورترین کتب فقهی مالکیها، میپردازیم که عبارتند از:
۱- «الموطأ»: [۱۹۴]اثر امام مالک.
بدون شک این کتاب، جزء نخستین کتابهایی است که بدون هیچ تردیدی به نویسندهاش (امام مالک) منسوب است، و به خاطر اخلاص و صداقت نویسندهاش بود که این کتاب (در اطراف و اکناف گیتی)، پخش و نشر شد و نسل اندر نسل، به نقل و بیان آن به آیندگان پرداختهاند.
و براستی «موطأ» را میتوان جزء نخستین کتبی برشمرد که در فقه و حدیث به رشتهی تحریر درآمده است چرا که پیش از تألیف موطأ، اعتماد و تکیه مردم، بیشتر بر قوهی حافظه و ذاکره بود تا کتابت. آنها در تحصیل و فراگیری علم و دانش، بیشتر به سماع و ملاقات علماء روی میآوردند تا به کتابت و غیره.
و مناسب میبینم در اینجا به این نکته نیز اشاره نمایم که تئوری تدوین احادیث رسول خدا ج، و تدوین اقوال و آرای صحابه و تابعین پیش از امام مالک نیز وجود داشته است چنانکه گروهی از معاصران امام مالک به گردآوری مسائل فقه حجازی پرداختند و آنها را درکتابهایی برای استفادهی عموم مردم تدوین نمودند و در اختیارشان گذاشتند.
و نخستین فردی که «موطأ» را تدوین نمود و به گردآوری مسائل اجماعی اهل مدینه پرداخت، «عبدالعزیز بن عبدالله ماجشون» بود. وی مسائل اجماعی اهل مدینه را بدون ذکر احادیث و روایات، گردآوری نمود و پس از آن، این کتاب را به امام مالک عرضه کرد، امام نیز نظری در آن انداخت وگفت: کارت خوب است، ولی اگر من چنین کتابی را تدوین مینمودم، نخست به ذکر آثار و روایات میپرداختم و سپس مسائل را بیان مینمودم.
(از این رو امام مالک برای نگارش موطأ، دست به کار شد و) در گردآوری و تألیف آن، از کتابهای دیگری نیز بهره گرفت، از جمله: کتاب «ابن ماجشون» که همان «موطأی ابراهیم بن محمد اسلمی»(متوفی ۱۸۴ه) است، و «موطأی عبدالله فهری» (متوفی ۱۹۷ه)، و «موطأی عبدالرحمن بن ابی ذئب»، که از شیوخ و استادان امام مالک به شمار میآید.
و چون به امام مالک گفته شد: شما خویشتن را به این کتاب (موطأ) مشغول کردهاید، حال آنکه در نگارش و تدوین این کتاب، گروهی دیگر از علماء نیز با شما مشارکت داشتهاند؛ و همچون شما به گردآوری آن پرداختهاند! امام مالک در پاسخ گفت:آن کتابها را به نزدم بیاورید. پس از اینکه امام مالک، نظری در آنها انداخت، گفت: شما خود میدانید که این کارم، صرفاً برای رضای خدا (و نشر اوامر و فرامین الهی، و تعالیم و آموزههای تعالیبخش نبوی، و احکام و دستورات روحآفرین شرعی، و دفاع از کیان اسلام و سنت) است.
در حقیقت، نگارش و تدوین «موطأ» در نتیجهی مقتضیات زمان و نیازهای روز آن زمان بود، چرا که قبل از عصر امام مالک نیز خلفاء و صاحبنظران اسلامی به گردآوری علوم اهل مدینه گرایش و تمایل داشتند و بدان اهمیت میدادند و همین حسّ در علماء و دانشوارن عصر امام مالک نیز ایجاد گردید تا به گردآوری و تدوین ابواب فقهی و مسائلی که مورد اجماع اهل مدینه است بپردازند.
به همین جهت امام مالک، لازم دید تا به جمعآوری احادیث اهل مدینه و اقوال صحابه و تابعین بپردازد، زیرا کسانی که قبل از امام مالک به گردآوری مسائل اجماعی اهل مدینه پرداخته بودند، روش ومنش خوب و نیکی را انتخاب نکرده بودند (و فقط به جنبهی فقهی مسائل توجه داشتند) ولی امام مالک (به زیبایی هرچه تمام)، میان فقه و حدیث جمع کرد (و خلأیی را که قبلاً در این زمینه حس میشد، پرکرد)
علماء و دانشوران اسلامی، علت تألیف «موطأی امام مالک» را بنا به درخواست «ابوجعفر منصور» (خلیفه عباسی) میدانند، چرا که وی به امام مالک گفت:
«ضع للناس كتاباً أحملهم علیه، وتجنب فیه تشدیدات ابن عمر ورخص ابن عباس وشواذ ابن مسعودش».
یعنی کتابی را بنویس که از سختگیریهای ابن عمر، و رخصتهای ابن عباس، و شواذ ابن مسعود، به دور باشد، تا من نیز مردم را به عمل بدان وادارم (تا آن را بعنوان دستورالعمل و راهکار، نصب العین و آویزهی گوش خویش قرار دهند.)
و نیز بدوگفت: «ای ابو عبدالله! (کنیت امام مالک)، کتابی راکه شامل موارد اجماعی صحابه و حاوی مسائل و احکامی که از افراط و تفریط و تشدّد و سختگیری، به دور است بنویس... (تا آن را در اختیار مردم قرار دهیم).
با پیشنهاد خلیفه، بستر مناسبی برای تدوین علوم اهل مدینه مهیا شد، چراکه امام مالک پیش از درخواست خلیفه، خود به فکر تدوین و نگارش علوم اهل مدینه - به خاطر ضایع نشدنشان - افتاده بود و با درخواست خلیفهی عباسی، این امر قوت گرفت و جنبهی رسمی پیدا نمود، بدین خاطر امام مالک فرصت را غنیمت شمرد و برای تدوین و نگارش آن، با خلیفه وارد مذاکره و گفتگو شد.
با تمام این وجود، هدف خلیفه از تألیف و نگارش «موطأ»، ترس از میان رفتن علماء و صاحبنظران اسلامی نبود، بلکه هدفش چیزی فراتر از اینها بود، یعنی «یکپارچه ومتحد نمودن فقهاء در مسائل اختلافی فقهی»، که در آن عصر، دامنهاش بسیار وسیع و گسترده شده بود و خلیفه تنها راه نجات از این اختلافات را فقط در گردآوری و تدوین سنت، و اختیار راه میانه و اعتدال - از میان اقوال فقهاء و صاحبنظران فقهی - میدانست، تا در آینده مرجع و منبعی برای قُضات (و مفتیان) قراربگیرد.
امام مالک نیز به درخواست خلیفه، پاسخ مثبت داد و مدت زمان طولانیای را به این کار اختصاص داد، به طوری که درخواست خلیفه به سال ۱۴۸ ه صورت گرفت و امام مالک در سال ۱۵۹ ه (یعنی یک سال پس از وفات خلیفهی عباسی) آن را پخش، و روانهی محافل و مجالس علمی علماء و مردمان نمود و تقدیر خداوندﻷنیز برآن رفته بود تا تألیف و نگارش این اثر (یک سال) پس از وفات خلیفهی عباسی به اتمام برسد.
و از این دانسته میشود که مدت زمانی را که امام مالک، برای نگارش و گردآوری این کتاب اختصاص داد، یازده سال میباشد و با همین حال، امام مالک تا وقت وفاتش، به تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی کتابش میپرداخت و هر زمان که به کتابش مراجعه میکرد، برخی از مسائل آن را حذف و در آنها تجدید نظر مینمود.
در زمان امام مالک، برخی از خلفاء برآن شدند تاکتاب «موطأ» را بعنوان قانون کلی، برای قُضات و حاکمان وضع کنند (تا در حل احکام و مسائل، و مشاجرات و منازعات، بدان مراجعه نمایند) ولی امام مالک با تئوری و پیشنهاد آنها به مخالفت برخاست وگفت: «إنّ أصحاب رسول الله جإختلفوا فی الفروع وتفرقوا فی الافاق وكل عند نفسه مصیب»یعنی: (هرگز چنین نخواهم کرد، چرا که) یاران و شاگردان رسول خداج، در فروعات فقهی بایکدیگر مخالفت کردند و در اطراف و اکناف گیتی، متفرق و پراکنده شدند و همه نیز در گمان خویش مصیباند.
[۱۹۴] مالک: حیاته و عصره، ابوزهره ص۱۷۵ و علت اینکه این کتاب به «موطأ» نامگذاری شده، این است که در آن احادیثی قراردارد که راه رابرای شناخت احکام و دستورات شرعی (و اوامر و فرامین الهی وتعالیم و آموزههای نبوی) هموار و مهیا میسازد. و برخی نیز گفتهاند: (چون موطأ درلغت به معنای «موافقت شده» است) وامام مالک نیز آن را بردهها نفر از بزرگان، عرضه کرده و همه آنها در صحت و درستی آن، با او موافقت کردهاند آن را موطأ نامیدند.