تخریج و ترجیح
اولاً: تخریج؛ مراد از «تخریج»: کند و کاو در حکم حوادثی است که در مورد آن از ائمهی مذهب، نص و یا بیانی یافت نشود، و این حکم بر مبنای همان اصول و قواعدی است که پایههای استنباط و استخراج احکام در مذهب است (بنابراین هرگاه حادثهای و یا واقعهای روی دهد و دربارهی حکم آن از امام مذهب و یا شاگردان ایشان نصی یافت نشود «مجتهد تخریج» میتواند بنا بر اصول و قواعد استنباطِ مذهب امام، به اجتهاد بپردازد و در پرتو اصول و روش آن مذهب، به استخراج احکام جدید الوقوع نایل آید.)
و کار تخریج، وظیفهی علمای تخریج در مذهب است که در اصول و قواعد استنباط مقید به ائمهی مذهب هستند که پیوسته در تخریج مسائل و استنباط احکام در پرتو اصول و قواعد ائمهی مذهب عمل میکنند و از اصول و منابع استنباطی آنها خارج نمیگردند.
دوماً: ترجیح: هدف از ترجیح، بیان نظریهی برتر از میان نظریاتِ به جای مانده از ائمهی مذهب یا روایات مختلفِ به جای مانده از آنان است.
و این کار، وظیفهی فقهای اهل ترجیح در مذهب است؛ کسانی که قواعد و مناهجِ ترجیح، و شناخت قوی و قویتر را در نظریات و روایات فراگرفتهاند. این گروه در احکامِ مسائلی که نسبت به حکم آنها فاقد علم باشند و یا در احکام مسائلی که مسبوق به اجتهادِ ائمهی مذهب باشند، به استنباط احکام نمیپردازند بلکه بوسیلهی قواعد ترجیح و از روی قوّتِ دلیل و صلاحیت تطبیق بر مقتضیات عصر، به ترجیح بعضی از اقوال نسبت به بعضی دیگر میپردازند و فقط اجازهی بیان نظریهی برتر و متروک و قوی و ضعیف، و نیز روایت صحیح و ضعیف را دارند.