اصطلاح «المشهور»
پیشتر در لابلای مبحث «کتاب المدونة» گفتم که مراد از واژهی «تشهیر» در نزد بزرگان مذهب مالکی، همان «ترجیح» میباشد. و اکنون نیز میگویم که واژهی «المشهور» در کتب مالکیها، بسیار متداول است، حال سؤال اینجاست که مراد از این واژه در نزد فقهای مالکی چیست؟
ابن بشیر [۲۵۶]میگوید: علماء در بیان معنای «المشهور» دو قول را ذکر کردهاند:
۱- «ماقوی دلیله»: یعنی آنچه که دلیل و برهانش قوی و مضبوط باشد.
۲- «ماكثر قائله»: یعنی آنچه که قائلین و راویانش زیاد باشند.
شیخ ابن بشیر پس از بیان دو قول مزبور میگوید: قول صحیح در بیان معنای «مشهور» همان قول نخست است. یعنی آنچه دلیلش قوی و مضبوط باشد. [۲۵۷]
و شیخ دسوقی در بیان معنای اصطلاح «مشهور» سه قول را بدین ترتیب نقل کرده است. [۲۵۸]
الف) «ما قوی دلیله»: آنچه دلیلش قوی باشد.
در این صورت «مشهور» به معنای «راجح» میباشد.
ب) «ماكثر قائله»: آنچه قائلین و راویانش زیاد باشد. پس در این صورت «مشهور» قول مُعتمد و معتبر به حساب میآید.
ج) «روایة ابن قاسم عن مالك فی المدونة»: یعنی مراد از «مشهور» روایت ابن قاسم از امام مالک در کتاب «المدونة» میباشد.
بالاخره جان سخن اینکه، اختلاف در تعریف واژه «المشهور» در دو قول منحصر میشود و در دو قول تبلور مییابد:
۱- آنکه دلیلش قوی باشد.
۲- آنکه قائلین و راویانش زیاد باشد.
به همین خاطر برخی از فقهای مذهب، در تعریف «مشهور» قول نخست (یعنی آنچه دلیلش قوی باشد)را ترجیح دادهاند و برخی دیگر نیز قول دوم (یعنی آنچه قائلین و راویانش زیاد [۲۵۹]باشد) را ترجیح دادهاند.
ولی با اندکی تأمل در کتب بزرگان مالکی، میتوان بدین نتیجه رسید که مسائل مذهب دالّ براین است که «مشهور» همان است که دلیلش قوی باشد، نه آنکه قائلین و راویانش زیاد باشد. چنانکه امام مالک نیز در مسائل اختلافی فقهی، مسائلی را مورد توجه و مطمح نظر قرار میداد که دلیلش قوی باشد، نه اینکه قائلین آن زیاد باشد.
ایشان قائل به «جواز نماز بر پوست درندگان - وقتی ذبح شوند-» و قائل به «جواز خوردن شکار در صورتی که سگ شکاری از آن بخورد» بود. در حالی که در همین دو مسئله بیشتر بزرگان از جمله «جمهور» با وی اختلاف نظر داشتند. [۲۶۰]اما گفتیم که در نزد امام مالک قوت دلیل، معتبر است، نه کثرت قائلین و رُوات. به همین خاطر برخلاف رأی جمهور در این دو مسئله فتوا داده است.
[۲۵۶] وی «ابوطاهر ابراهیم بن عبدالصمد بن بشیر تنوخی» میباشد. وی پیشوایی فهیم و عالمی وارسته و فقیهی فرزانه بود. از تألیفات وی میتوان «التنبیه» و «جامع الامهات» و «التهذیب علی التهذیب» و «المختصر» را نام برد. خود وی در کتاب «المختصر» گفته است که کتاب «المختصر» را در سال ۵۶۲ ه. . ق، به پایان رسانده است. و سرانجام به درجه رفیع شهادت نائل آمد.و نگارنده برسال وفات وی اطلاع حاصل نکرده است. شجرة النور الزکیة(۱/۱۲۶) [۲۵۷] تبصره الحکام(۱/۶۲) [۲۵۸] حاشیه الدسوقی علی الشرح الکبیر(۱/۲۰) [۲۵۹] زیاد بودن راویان به این معناست که سه نفر ویا بیشتر باشند. [۲۶۰] تبصره الحکام(۱/۶۱)