سبب تألیف کتاب
(علامه مرغینانی در بیان سبب تألیف کتاب) میگوید: «در ابتدا، به ذهنم میرسید تا به گردآوری مجموعهای فقهی بپردازم که حجمش کوچک، ولی اثرش، بزرگ و سترگ باشد، و در آن به ذکر هر نوع مسائل نیز پرداخته شده باشد (و از بیان اختلافهای بیفایده و پیچیدگیها و درهمآمیختگیهای فقهی نیز، عاری)، و میان اختلافها، به نحو شایسته و بایستهای جمع کرده باشد.
از این رو کتاب «مختصر القدوری» را در این زمینه، نیکوترین یافتم، چرا که این کتاب در ایجاز و اعجاب، سرآمد کتابها بود، و از طرف دیگر مشاهده کردم که بزرگان و طلایهداران عرصهی علم و دانش، مردم (کوچک و بزرگ) را به حفظ «جامع الصغیر»، ترغیب و تشویق، و علاقمند و راغب میسازند.
بدین خاطر، تصمیم گرفتم تا میان این دوکتاب، جمع کنم، و در بیان هر مسئله از معنی و مفهوم آن دو تجاوز نکنم - مگر اینکه ضرورت ایجاب کند - و آن را «بدایة المبتدی» نام نهادم، و به جهت تبرک جستن از آثار امام محمد بن حسن شیبانی، در ترتیب ابواب آن، از ترتیب «جامع الصغیر» امام محمد، تأسی و اقتدا جستم.»
شیخ درادامه میگوید: «در شروع «بدایة المبتدی»، قول داده بودم تا - به توفیق خدا - بر آن شرحی را بنگارم، از این رو به قولم وفا کردم و شرحی را با عنوان «کفایة المنتهی» به رشتهی تحریر در آوردم، و وقتی میخواستم این شرح را به پایان برسانم، برایم معلوم گشت که در آن اندکی درازگویی و شرح و بسطِ بیش از اندازه و اطالهی کلام وجود دارد و ترسیدم که نکند به خاطر این درازگوییها، کتابم، متروک و رها شده و کنار گذاشته شده و بلا استفاده گردد، بدین خاطر عزم خویش را بر نگارش شرحی دیگر، با عنوان «الهدایة» جزم نمودم تا در آن، به جمع میان روایت و درایت، بپردازم و از بیان مسائل زائد و تکراری و درازگویی و زیادهگویی و اطالهی سخن بپرهیزم.»
علماءگفتهاند: «شیخ مرغینانی، «بدایة المبتدی» را درکتاب «الهدایة»، در مدت ۱۳ سال شرح نمود و در این مدت پیوسته روزهدار بود و یک روز آن را نیز نخورد، و کوشش میکرد تا کسی از روزهدار بودنش باخبر نگردد، از این رو هرگاه خادمش برای او غذا میآورد، بدو میگفت: غذا را بگذار و برو. وقتی خادم میرفت، آن غذا را به یکی از طلبهها و یا کسی دیگر، میبخشید.
۳- «المختار فی فروع الحنفیة»: اثر «امام ابوالفضل، مجدالدین عبدالله بن محمود موصلی» (متوفی ۶۸۳ ه . ق).
این کتاب، یکی از متون مورد اعتمادِ متأخرین علمای احناف، به حساب میآید. خودِ نویسنده نیز، شرحی را با عنوان «الاختیار لتعلیل المختار» بر این کتاب، به رشتهی تحریر درآورده است.
و علامه موصلی، بدین جهت نام کتابش را «المختار» نهاد، چرا که وی در این کتاب، فقط اقوال و نظریهها و اجتهادات و تطبیقات فقهی امام اعظم را اختیار نموده است.
علامه موصلی، در شرح کتاب «المختار» (یعنی «الاختیار») میگوید که وی در عُنفوان جوانیاش، مختصری را با عنوان «المختار للفتوی» گردآوری کرده و در اختیار عموم قرار داد که فقط در آن اقوال و نظریههای امام ابوحنیفه را اختیارکرده بود. مردم از او خواستند تا شرحی را بر این کتاب بنگارد؛ بدین خاطر شرحی را به رشتهی تحریر درآورد که در آن به علل و مقاصد احکام و معانی و مفاهیم آنها اشاره نموده بود و علاوه از آن، به ذکر پارهای از مسائل (فرعی) مُعتمدعلیه و مُفتی به که بدانها نیاز میباشد، نیز پرداخت.
۴- «کنز الدقائق»: اثر «امام ابوالبرکات، حافظالدین، عبدالله بن احمد نسفی» (متوفی ۷۱۰ ه . ق)
این اثر، یکی دیگر از متون معتبر در مذهب احناف است که فقهاء، بدان توجه و عنایت خاصی را با شرح و تدریس، مبذول داشتهاند.
متن این کتاب، تلخیص و چکیدهی کتاب دیگر علامه نسفی، یعنی «الوافی فی الفروع»، میباشد؛ چنانچه خود مصنف در مقدمهی کتاب «کنز الدقائق»، میگوید: وقتی مشاهده کردم که دانشپژوهان به کتابهای مختصر، تمایل وگرایش دارند، و طبیعت و سرشت مردم، از کتابهای مُطول، متنفر و گریزاناند، بر آن شدم تا کتاب «الوافی» را خلاصه نمایم و در آن فقط به بیان مسائل و احکامی بپردازم که وقوعشان در زندگی روزمرهی مردم، بیشتر است و از بازدهی مثبت و سازندهای نیز برخوردار باشد.
از این رو به تلخیص «الوافی»، اقدام کردم و تلخیصش را «كنز الدقائق» نام نهادم. و این کتاب، گر چه از معضلات و چالشهای فقهی، و پیچیدگیها و درهمآمیختگیهای آن، عاری است ولی با بیان «فتاوی و واقعات» (و تفریعات و تطبیقات کثیرالوقوع فقهی)، مزین و آراسته گردیده است. [۹۷]
۵- «وقایة الروایة فی مسائل الهدایة»: اثر «امام برهان الشریعة، محمود بن احمد صدر الشریعة الاول، عبیدالله محبوبی» (متوفی حدوداً ۶۷۳ ه . ق).
این کتاب نیز، یکی دیگر از کتب معتبر فقه احناف، میباشد. نویسندهی این اثر، کتاب هدایه را برای اینکه نوهی دختریاش (صدر الشریعة الاصغر، عبیدالله بن مسعود متوفی ۷۴۵ ه یا ۷۴۷ و یا ۷۵۰ ه . ق) بهتر بتواند، مسائل هدایه را حفظ نماید، مختصر نمود و جزوهای از آن را در اختیار وی قرار داد.
«علامه برهان الشریعة»، اختصار و تلخیص کتاب هدایه را به صورت جزوه جزوه ادامه میداد و در اختیار نوهاش (عبید الله بن مسعود) قرار میداد تا اینکه پس از مدت زمانی، کار تألیف و نگارش و اختصار و تلخیصش را به پایان رساند.
نوهی «علامه برهان الشریعة»، در شرحی که برکتاب جدّش (وقایة الروایة) نوشته است، به این روش جدش اشاره میکند و میگوید: «این شرح، برای حلّ معضلات و پیچیدگیهای «وقایة الروایة فی مسائل الهدایة»ای است که پدر بزرگ و استادم «محمود بن صدرالشریعة» به خاطر اینکه مسائل آن را بهتر بتوانم حفظ و درک کنم، تألیف نموده است.
پدر بزرگم، «وقایة الروایة» را به تدریج تألیف مینمود، و من نیز مرحله مرحله آنها را حفظ میکردم، و این برنامه ادامه داشت تا اینکه اتمام تألیف کتاب «وقایة» از طرف جدم، با اتمام حفظ من همراه بود...»
علماء و فقهاء نیز به شرح و توضیح «وقایة»، عنایت ویژهای را مبذول داشتهاند؛ تا جایی که حاجی خلیفه بیان میکند که بیش از سی تن از نویسندگان، به شرح، اختصار و ترتیب این کتاب پرداختهاند. [۹۸]
خلاصه و لبّ کلام دربارهی این کتاب - چنانکه علما ء میگویند - این است که زمان، کتابی دیگر به سان «وقایة» را در ایجاز الفاظ، و ضبط معانی به خود ندیده است.
۶- «النقایة» یا «مختصر الوقایة»: اثر «صدر الشریعة الاصغر، عبید الله بن مسعود» (متوفی ۷۴۵ یا ۷۴۷ و یا ۷۵۰ ه . ق)
این کتاب، خلاصهای از کتاب «الوقایة» مختصر هدایه (اثر علامه برهان الشریعة، جدّ نویسندهی «النقایة» میباشد)که نویسنده، آن را از «الوقایة» خلاصه نموده است.
پس در حقیقت «النقایة»، خلاصه و چکیدهی چند کتاب است («الوقایة» و «الهدایة»). و آنکه دوست دارد تا استحضار مسائل هدایه، برایش سهل و آسان گردد بر وی لازم است تا به حفظ «الوقایة» همت گمارد و آنکه فرصت این کار را ندارد بر وی ضروری است تا به حفظ «النقایة» بپردازد (چرا که این کتاب، هم دربرگیرندهی مسائل «الوقایة» است و هم «هدایة»).
علماء و فقهای احناف نیز در این بحبوحه، بیکار ننشستهاند و برای شرح مقاصد و توضیح فواید و تفسیر مسائل و تقریر احکامِ این کتاب، دست به کار شدهاند و شروحاتی را تدوین نمودهاندکه از مهمترین این شروحات، میتوان به «فتح باب العنایة بشرح کتاب النقایة» اثر شیخ علی قاری (متوفی ۱۰۱۴ ه . ق) اشاره کرد.
۷- «ملتقی الأبحر»: اثر «ابراهیم بن محمد بن ابراهیم حلبی» (متوفی ۹۵۶ ه . ق). مصنف در بیان سبب تألیف کتاب، میگوید:
«برخی از دانشپژوهان، از من خواستند تا با زبانی ساده، مسائل «قدوری»، «المختار»، «الکنز» و «الوقایة» را در کتابی گردآوری و تدوین نمایم. من نیز به درخواستشان لبّیک گفته و دست به کار شدم و علاوه برکتب مزبور، پارهای از مسائل کتابهای «المجمع» و «هدایة» را نیز بر این مجموعه، افزودم و مواضع اختلافی - که در میان ائمهی ما، معمول و متداول بود - را نیز واضح و روشن ساختم، و از میان اقوال و نظریاتِ بزرگان مذهب، هر کدام که راجحتر و صحیحتر بود، مقدم داشتم و بقیهی آراء و نظریات را پس از آن بیان نمودم».
وی در ادامه - پیرامون وجه تسمیهی کتاب به «ملتقی الأبحر» - میگوید: «... چون این کتاب، مجموعهای گردآوری شده از چندکتاب بود، عنوان آن را «ملتقی الابحر» نهادم، تا اسم با مُسمّایش، همخوانی و تناسب داشته باشد.» [۹۹]
این کتاب، با وجود حجم اندکش از نظم و ترتیبی زیبا برخوردار است (و از پیچیدگیها و درهمآمیختگیهای فقهی، عاری است.)
نویسندهی کتاب مزبور، در هر کجا که واژههای «خلافاً لهما» (برخلاف آن دو)، یا «قالا» (آن دو گفتند) و یا «عندهما» (از دیدگاه آن دو) را بدون قرینهای که دلالت بر مرجع ضمایر کند را میآورد، مرادش «ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی» میباشد.
و در هر کجا که، نخست نام امام محمد بن حسن را ذکر میکند و پس ازآن واژههای «خلافاً لهما» یا «قالا» و یا «عند هما» را میآورد، مرادش «شیخین» (امام ابوحنیفه و ابویوسف) میباشد.
۸- «مجمع البحرین و ملتقی النهرین»: اثر «مظفر الدین، احمد بن علی بن ثعلب»، معروف به ابن الساعاتی (متوفی ۶۹۴ ه . ق).
این اثر، کتابی مختصر و بس مفید و ارزنده، و سازنده و گرانمایه است. نویسنده، این کتاب را از میان «مختصر القدوری» و منظومهی «ابوحفص نجمالدین عمر نسفی» (متوفی ۵۳۷ ه . ق)، گردآوری و تدوین نموده است. علاوه بر آن، مسائل و احکام دیگری را نیز بر جمع آنها افزوده و آنها را به شکلی زیبا، مرتب و ساماندهی نموده و در اختصار و تلخیص آن، سنگ تمام گذاشته است.
«حاجی خلیفه» دربارهی این کتاب میگوید: «کتاب «مجمع البحرین و ملتقی النهرین»، کتابی است که به جهت ایجاز و اختصار خوب و ایدهآل آن، حل مشکلات و پیچیدگیهای فقهی در آن، اعجاز شگرف و شیوای آن، بیان مسائل دقیق و ژرف، و فضایل و محاسن بیشمار آن، حفظ و فراگیریاش برای دانشپژوهان و تشنگان علم و دانش، سهل و آسان است...»
حاجی خلیفه سخنانش را دربارهی این کتاب، اینگونه ادامه میدهد: «اگر مصنفِ کتاب «مجمع البحرین»، جملهی اسمیه بیاورد، حاکی از آن است که صاحبین (ابویوسف و محمد، دو یار امام اعظم)، با امام ابوحنیفه اختلاف نمودهاند و اگر جملهی فعلیهی مضارع (آینده) بیاورد، دالّ بر آن است که رأی و نظر امام ابوحنیفه و محمد، با نظر امام ابویوسف فرق میکند. و اگر جملهی فعلیه ماضی (گذشته) بیاورد، حکایت از آن دارد که امام ابوحنیفه و ابویوسف، با امام محمد اختلاف نظر دارند...» [۱۰۰]
[۹۷] کنز الدقایق [۹۸] کشف الظنون ص ۲۰۲۰ [۹۹] «ملتقی الأبحر مع شرحه مجمع الأنهر »اثر شیخ زاده (۱/۸۰۷) [۱۰۰] کشف الظنون ص ۱۵۹۹، ۱۶۰۰