۲- کتاب «المدونة»
این کتاب، یکی از کتابهای اصولی، محوری، اساسی و بنیادین مذهب مالکی، و از زمرهی درستترین و معتبرترین کتابهایی برشمرده میشود که به تفریعات و تطبیقات فقهی مالکی پرداخته است، و از چنان اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است که هرگاه در فقه مالکی، واژهی «الکتاب» اطلاق گردد، مرادش: «المدونة» است، همچنانکه اگر واژهی «الکتاب»، در نحو اطلاق شود مرادش: «کتاب سیبویه»، و اگر در مذهب حنفی، اطلاق گردد مرادش: «مختصر القدوری» میباشد.
«شیخ حطاب» دربارهی جایگاه والای این کتاب، میگوید: «... والمدونة أشرف ما ألف فی الفقه من الدواوین وهی أصل المذهب وعمدته» [۱۹۶]
یعنی: کتاب «المدونة» از زمرهی شریفترین کتبی است که در فقه نگاشته شده است که میتوان آن را اصل و اساس و پایه و شالودهی مذهب (مالکی) دانست.
و «سحنون» میگوید: «علیكم بالمدونة فانها كلام رجل صالح وروایته، أفرغ الرجال عقولهم وشرحوها وبینوها».
یعنی: خواندن و حفظ مسائل «المدونة» را لازم بگیرید، چرا که آن، گفتار و روایت مردی نیک (مالک) میباشد. و پیرامون آن، علماء و دانشمندان، خردهای خویش را به کار انداختهاند و به تشریح و تبیینِ مفاهیم و معانی والای آن، پرداختهاند.
و نیز میگوید: «ما اعتكف رجل علی المدونة ودراستها الاعرف ذلك فی ورعه وزهده وما عداها احد الی غیرها الاعرف ذلك فیه».
یعنی: هیچ فردی خواندن و مطالعهی این کتاب را بر خود لازم نگرفته، مگر اینکه در ورع و زهدش اثر گذاشته و وی را تحت الشعاع خویش قرار داده و آن را مجذوب خویش کرده است، و هیچ کس آن را ترک نمیکند، مگر اینکه باز هم آثار نخواندن آن، در وجودش شناخته میشود (که چطور از اوامر و فرامین و احکام و دستورات اسلامی و شرعی و دینی بیخبر است.)
و هم چنین میگوید: «إنما المدونة من العلم بمنزلة ام القران من القران تجزیء فی الصلوة عن غیرها ولا یجزی غیرها عنه».
یعنی: جایگاه «المدونة»، در میان علوم اسلامی، به سان منزلت و جایگاه امّالقران (یعنی سوره فاتحه)، در قرآن است که اگر فاتحه در نمازخوانده شود کفایت میکند و اگر خوانده نشود چیزی دیگر خلأش را پر نخواهد کرد.
ابوالحسن از ابن یونس نقل میکند که گفت: «صحیحترین کتاب بعد از کتاب خدا (قرآن)، موطأی امام مالک و پس از آن «مدونة» سحنون میباشد. [۱۹۷]
و در حقیقت، «موطای امام مالک» برای بدست آوردن این منزلت و جایگاه، مدیون و مرهون افکار، اقوال و روایات چهار تن از مجتهدین است که عبارتند از :
۱- امام مالک (متوفی ۱۷۹ ه).
۲- ابوعبدالله، عبدالرحمن بن قاسم (متوفی ۱۹۱ ه).
۳- ابوسعید، عبدالسلام بن سعید بن سحنون (متوفی ۲۰۴ ه).
۴- أسد بن فرات بن سنان (متوفی ۲۱۳ ه).
در مذهب مالکی، روایات و اقوال این بزرگان از زمرهی روایات و اقوال «راجح» یا «مشهور» میباشند... و «شیخ محمد علیش» نیز بدین نکته اشاره نموده و میگوید: [۱۹۸]«تشهیر» (مشهور بودن روایات)، همان «ترجیح» (راجح بودن آنها) است (یعنی هر جا که واژهی «تشهیر»، استعمال میشود، مرادش همان «ترجیح» میباشد و واژهی «مشهور» مرادف با «راجح» است و فرقی میان «مشهور بودن روایت» و یا «راجح بودن آن، نیست».)
و «شیخ ابوزهره» نیز درباره «المدونة» میگوید:
«این کتاب، پس از موطأ، اصل دوم در فقه مالکی شناخته میشود، چرا که در تدوین و نگارش این کتاب، دو امر مهم و اساسی لحاظ شده است که هر دو امر، سهم به سزایی در به تصویر کشیدن «شروع اجتماع مشربهای فقهی مختلف» (فقه مقارَن) و «میزان بهرهبرداری هر اقلیم از فقه اقلیم دیگر» دارند، و این دو امر عبارتند از:
«امر اول»: مدونة، نوشته شد تا انعکاسدهندهی مسائل فقهی کتب محمد بن حسن شیبانی در فقه عراق باشد، و این مسئله نیز بدان جهت بود که وقتی «اسد بن فرات» از کتب اهل عراق (احناف)، اطلاع حاصل نمود، خواست تا در استخراج و استنباط مسائل فقهی مالکی - که نصی از امام مالک پیرامون آنها نیست - از کتب احناف استفاده نماید (و در تخریج مسائلِ جدید الوقوع و مستحدثه، به آنها تأسی ورزد)
«فقه عراق» (فقه احناف)، به تفریعات و تطبیقات گوناگون و فراوان فقهی، و به بیان مسائلی که به وقوع نپیوسته بودند، میپرداخت - و این یکی از خصوصیات فقه احناف بود-، برخلاف فقه مالکی که فقط به ارائهی «نوازل و واقعات» (مسائلی که رونما گردیده و اتفاق افتاده است) میپرداخت و به ارائهی «تفریعات گوناگون فقهی، و راهکارهای فرضی» نمیپرداخت، از این رو هیچ تردیدی نیست که فقه مالکی - در عصر اول - بیشترین فایده را از خلال این کوشش و تلاش مفید و ارزندهی «اسد بن فرات»، نموده است زیرا او بود که دامنهی فقه مالکی را گسترش داد و به رَتق و فَتق آن پرداخت، و او بود که شاگرد ارشدش (یعنی ابن قاسم) را بر آن داشت تا به تخریج مسائل در پرتو اصول و روش مذهب بپردازد (تا هرگاه حادثهای و یا واقعهای روی داد و دربارهی حکم آن، از امام مذهب نصی نیافت، بنا بر اصول مذهب، به اجتهاد بپردازد و در پرتو اقوال و روش مذهب، به استخراج احکام نایل آید.)
و اینگونه بود که فقه مالکی و فقه عراقی (فقه احناف)، با هم پیوند خوردند و مرتبط شدند (و گامی در راستای ایجاد فقه مقارن برداشتند)
(همچنانکه مالکیها از فقه احناف استفاده زیادی را بردند)، عراقیها (پیروان مذهب احناف)، نیز از اهل مدینه (پیروان امام مالک) کمال استفاده و بهره را بردند چرا که آنها به وسیلهی روایت «موطأ» آن هم به روایت امام محمد بن حسن شیبانی، آگاهی قابلِ ملاحظهای به آثاری پیدا کردند که قبلاً از آنها اطلاع چندانی، در دست نداشتند؛ ولی به هر حال فقه مالکی، استفادهی بیشتری از فقه عراق (فقه احناف) نمود.
«امر دوم»: کتاب «المدوّنة»، شامل آرای امام مالک و نظریات شاگردان وی و تخریجات ابن قاسم - آن هم در پرتو اصول و روش مالک - میباشد.
پس در حقیقت کتاب «مدونة» با موازنه و مقایسهی آرای امام مالک با آرای شاگردان وی، راه را برای ایجاد «فقه مقارن» و «تخریج مسائل بر مبنای اصول امام مالک»، هموار ساخت و با این کار - از همان عصر اول تا به حال - باب تخریج مسائل را در مذهب مالکی گشود، و پر واضح است که «تخریج مسائل مستحدثه و جدید الوقوع در مذهب»، راه را برای رشد و تکامل و ترقی و پیشرفت مذهب هموار میسازد و میراث فقهی آن مذهب را پر بار، و لوای فقاهت آن را به اهتزاز درمیآورد تا همپای مقتضیات زمان و نیازهای روز حرکت کند و جوابگوی نیازهای روز باشد، چرا که مسائل و احکام هرگز به اتمام نمیرسند [۱۹۹](و هر روز دهها حادثه و واقعهی جدید رخ میدهد و تمام آنها نیازمندِ پاسخ شرعی هستند. و این مجتهدین تخریج در مذاهب مختلف هستند که هرگاه حادثهای و یا واقعهای روی میدهد و دربارهی حکم آن، از امام مذهب متبوع، نصّی نیابند، فوراً دست به کار میشوند و به اجتهاد میپردازند و در پرتو اقوال و روش آن مذهب و در پرتو اصول و قواعد امام مذهب، به استخراج احکام نایل میآیند؛ و چنین مجتهدانی هستند که از روش و کاربرد قیاس و تطبیق معانی، مطلع و در تخریج مسائل و استنباط احکام در پرتو اصول و قواعد مذهب، از توانایی کامل برخوردارند و قادرند به الحاق اصول غیر منصوص از جانب امام، به اصول منصوص ایشان بپردازند و راه را برای رشد و تکامل فقهِ مذهبی، هموار سازند و به این طریق جوابگوی نیازها و پرسشهای روز باشند.)
از اینها که بگذریم، کتاب «المدونة» حاوی ۳۶۰۰۰ هزار مسئله، در فقه است که فقهاء نیز به اهمیت و جایگاه آن پی بردهاند و بدان توجه و عنایتی خاص مبذول داشته و به شرح و اختصار آن پرداختهاند.
و ظاهراً نخستین کسی که به شرح «مدونة» دست یازیده «محمد بن سحنون» باشد، چرا که وی چهار کتاب از «مدونة» را، از جمله «کتاب المرابحة» را شرح نموده است. و «محمد بن عبدالله بن ابی زید قیروانی» معروف به «مالک الاصغر» نیز «مدونة» را در کتابی با عنوان «النوادر والزیادات علی ما فی المدونة وغیرها من الامهات»، مختصر کرده است.
۳- «الواضحة»: اثر «عبدالملک بن سلیمان بن حبیب (متوفی ۲۳۸ ه)». این کتاب نیز از زمرهی بزرگترین کتب فقهی مالکیها به شمار میآید که نویسندهاش، آن را از میان روایات «ابن قاسم» و شاگردانش، گردآوری و تدوین نموده است.
این کتاب در شهرهای «اندلس»، منتشر و پخش شده است و «ابن رشد» نیز شرحی را بر آن به رشتهی تحریر درآورده است.
۴- «المستخرجة العتبیة علی الموطأ» اثر: «محمد العتبی بن احمد قرطبی» (متوفی ۲۵۵ه)»:
این کتاب را «العتبیة» نیز میگویند، چرا که آن را به نویسندهاش «محمد العتبی»، نسبت میدهند. و این کتاب، شامل شنیدهها و روایاتی است که از امام مالک شنیده شده، و «شیخ عتبی» نیز آنها را گردآوری نموده، و مزید بر آن، مسائل و احکام فقهی زیادی را نیز بر آنها افزوده است.
این کتاب، در نزد علماء و دانشوران اسلامی، از قبولیت و اعتبار خاصّی برخوردار است به طوری که به خاطر اعتبار و اهمیت آن، خواندن و مطالعه کتاب «الواضحة» را ترک و فقط به «المستخرجة العتبیة» اعتماد و تکیه کردهاند.
۵- «الموازیة» اثر: «محمد بن ابراهیم اسکندری ابن المواز» (متوفی ۲۶۹ه):
این کتاب نیز از بزرگترین و آسانترین و جامعترین کتب مالکی، در بیان مسائل فقهی به شمار میآید، به طوری که «قابسی» آن را بر سایر کتب مهم فقه مالکی، ترجیح داده و گفته است: «هدف نویسنده از نگارش «الموازیة» این بوده تا در این کتاب فروع فقهی اصحاب مذهب را بر اساس اصول و مبادی آنها، مبتنی کند، در حالی که هدف نویسندگان دیگر، بر این بوده تا فقط به گردآوری روایات و نقل نصوصِ شنیدهها، بپردازند (و همین چیز، سبب برتری و تفوّق این کتاب، بر سایر کتب میباشد)
۶- «مختصر خلیل»: اثر «ابومحمد خلیل بن اسحاق» (متوفی ۷۷۶ ه ):
این کتاب، مختصری از کتاب «جامع الامهات» ابن حاجب میباشد که نویسنده (ابو محمد خلیل)، در تألیف و نگارش آن، بیست و اندی سال را وقت گذاشته است و در این راستا، زحمات و سختیهای زیادی را به جان و دل خریده تا این کتاب به ثمر برسد.
این کتاب، حاوی ۴۰۰ هزار مسئله فقهی میباشد که از قرن هشتم هجری به بعد، از جملهی مهمترین و بزرگترین کتب فقهی در مذهب مالکی به شمار میآید. علماء و دانشوران اسلامی نیز در «تشریح مسائل» و «تفصیل مجملات» این کتاب، و «تبیین روش و مسلک نویسندهی کتاب»، توجه و عنایت خاصی را مبذول داشتهاند و شروحات زیادی را بر آن نگاشتهاند.
و در حقیقت، ابو محمد خلیل، با نگارش این اثر، بزرگترین و سترگترین خدمت را در ترویج رشد و تکامل فقه مالکی نموده که این مهم در هیچ کتاب دیگری تحقق نیافته است. [۲۰۰]
و از مهمترین شروحات این کتاب، میتوان این شروحات را نام برد:
الف) «مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل»: اثر ابو عبدالله محمد، معروف به «خطاب» (متوفی ۹۵۴ ه). این شرح، از بزرگترین و مهمترین شروحات «مختصر» به شمار میآید
ب) «شرح الزرقانی علی مختصر خلیل»: این شرح نیز، از جملهی شروحاتی میباشد که در نزد متأخرین مالکیها به مقبولیت و جایگاه خاصی رسیده است.
ج) «الخرشی علی مختصر خلیل»: که عنوان آن «فتح الجلیل علی مختصر خلیل» میباشد، ولی با عنوان نخست (یعنی الخرشی علی مختصر خلیل) مشهورتر است. این کتاب وزین و گرانسنگ از تألیفات شیخ محمد بن عبدالله خرشی (متوفی ۱۱۰۱ ه) میباشد.
د) «الاکلیل شرح مختصر خلیل»: اثر شیخ محمد امیر (متوفی ۱۲۳۲ ه).
۷- «التعریفات»: [۲۰۱]اثر «ابن الجلاب، محمد بن عبدالله تمیمی» (متوفی ۴۵۱ ه).
۸- «البیان والتحصیل»: [۲۰۲]اثر «ابن رشد (الجد)، محمد بن احمد بن رشد قرطبی» (متوفی ۵۲۰ ه).
۹- «الذخیرة»: اثر «قرافی، شهاب الدین احمد بن ادریس» (متوفی ۶۸۴ ه). در حقیقت بعید است که این کتاب از زمرهی کتب اصلی و اساسی و محوری و بنیادین مذهب مالکی باشد! [۲۰۳]
۱۰- «المجموع الفقهی فی مذهب الامام مالک»: اثر «شیخ محمد بن محمد سنباوی»، معروف به امیر (متوفی ۱۲۳۲ ه).
این کتاب، مختصری از کتاب «مختصر خلیل» میباشد که نویسنده، خویشتن را به رعایت این نکته ملزم و متعهد نموده تا به تدوین مسائل راجح، و نگارش احکام و مسائلی بپردازد که علمای متأخر مذهب، با علمای متقدم پیرامون آنها اختلاف کردهاند و نظری برخلاف آنها دادهاند. بدین خاطر نویسنده، فقط به تدوین «مسائل مُفتی به»، براساس آخرین نظریات فقهیِ متأخرین، پرداخته است.
خودِ نویسنده نیز، به شرح متن کتابش پرداخته و حاشیهای با عنوان «ضوء الشمس علی شرح المجموع» را بر آن نگاشته است، و در شرحش از «حاشیه شیخ حجازی عدوی» نیز بهره برده است، و این دو حاشیه، با عنوان «حاشیتی حجازی العدوی و محمد الامیر علی المجموع» به زیور چاپ آراسته شده است. [۲۰۴]
۱۱- «جامع الامهات»: اثر «ابن الحاجب، عثمان بن عمر مصری، جمال الدین» (متوفی ۶۴۶ ه).
این کتاب را با عنوان «مختصر الفرعی» میشناسند، چرا که در پیرامون فروعات فقه مذهب مالکی، به رشتهی تحریر درآمده است.
[۱۹۶] مواهب الجلیل(۱/۳۴) [۱۹۷] اهل علم براین اعتقاداند که صحیحترین کتابهای حدیث ازلحاظ سند عبارتند از:موطأی امام مالک، صحیح البخاری وصحیح المسلم. [۱۹۸] « تقریرات الشیخ محمد علیش علی حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر » ( ۱/۲۳ ) و « البحث الفقهی » اثر دکتر مرحوم اسماعیل عبدالعال ص ۱۸۹ [۱۹۹] «مالک: حیاته و عصره» ابوزهره ص ۲۱۱ [۲۰۰] «البحث الفقهی» دکتر اسماعیل عبدالعال ص ۱۳۳ و « دلیل السالک » دکتر حمدی شلبی ص ۸۹ [۲۰۱] این کتاب به صورت تحقیق شده در دانشگاه «ام القری » مکه مکرمه موجود است [۲۰۲] این کتاب چاپ شده است [۲۰۳] این کتاب به زیور چاپ آراسته گردیده است [۲۰۴] البحث الفقهی ص ۱۳۵