تعدّد روایات امام احمد
فردی که فقه حنابله را مورد تحقیق و پژوهش قرار میدهد، در آن مسائلی را میبیند که پیرامون یک مسئله چند روایت از امام احمد، دربارهی آن نقل شده است.
در حقیقت این «تعدد روایات از امام احمد»، معلول چند علت است که در ذیل به مهمترین آنها اشاره میگردد که عبارتند از:
۱- گاهی امام احمد در حل یک مسئلهی فقهی، با دو قول از اقوال صحابه مواجهه میشود، و برای ترجیح یکی از این دو قول برقول دیگر، روایت دیگری رانیز نمییابد، از این رو به ذکر هردو قول که ازصحابه منقول است میپردازد.
و گاهی اوقات اقوال پیرامون مسئله ای، ازدوقول نیز بیشتراند.
ابن قیم میگوید:
«هرگاه پیرامون مسئله ای، صحابه اختلاف کنند، پس شخص مفتی از میان اقوال صحابه، قولی را انتخاب کند که به روح کتاب (قرآن) و سنت (حدیث) نزدیکتر است، و برای وی جایزنیست که از چهارچوب اقوال صحابه بیرون رود و اگردلیلی را بر ترجیح یکی ازآن اقوال متعارض، بر دیگری نیافت، درآن صورت اقوال و اختلاف آنها را بیان کند، و با جزم و یقین یکی از آن اقوال را بردیگری ترجیح ندهد.» [۴۰۸]
۲- امام احمد، فردی باتقوا و خداترس و مخلص و پارسابود که از بدعت و نوآوری در دین و از گفتن سخنی که مبنای علمی ندارد، به شدت متنفر بود و به همین خاطر هر زمان که به فتوادادن مجبور میگردید و استفتائاتش نیز بسیار میشد، احیاناً در برخی از مسائل اظهار تردید میکرد، و دربارهی آن چند قول از بزرگان (صحابه و تابعین) نقل مینمود. و گاهی نیز اتفاق میافتاد که امام احمد، براساس مقتضای رأی و قیاس، در مسئلهای فتوا میداد، سپس حدیثی در همان موضوع که مغایر ومنافی فتوای سابقش بود، به او میرسید از این رو به خاطر اطلاع از این حدیث، از رأی سابقش رجوع میکرد.
و چه بسا ممکن بود شخصی که رأی سابق امام احمد را نقل کرده بود، از رجوع ایشان آگاهی و اطلاعی حاصل نکرده است، بنابراین به نقل هر دو قول از امام احمد، میپردازد.
و در حقیقت، در نزد رُوات، رأی مختلف و متعدد است، اما برای خود امام، در واقع یک رأی بیشتر نمیباشد و فقط به خاطر اینکه رجوع امام احمد به راویان نرسیده است، آنها هر دو قول را نقل میکنند. [۴۰۹]
۳- شاگردان امام احمد، به فراگیری و گردآوری و تدوین آراء و نظریات استاد خویش، اعم از اقوال، افعال، اجوبه، و روایات پرداختند، و هریک از آنها، تمام توان و قدرت خویش را برای استنباط حکمی که مراد استادشان (از میان آن اقوال و افعال واجوبه) میباشد، به کار گرفتند. و چون فهم و درکها متفاوت، و توان و استعدادها نیز گوناگون میباشند، بر این اساس، هر یک از آنها، در خورفهم و استعدادش، برای استنباط حکمی که موردنظر استادش بوده است، حکم و نظری را به امام احمد نسبت داده است، بدین جهت روایات و اقوال منسوب به امام احمد، متعدد و گوناگون میباشد.
۴- گاهی اوقات اتفاق میافتاد که امام احمد برای حل مسئلهای از رأی و قیاس، استفاده میکرد؛ و مشخص است که وجوه و صورتهای رأی و قیاس، بسیار مختلف و گوناگون و متعارض و متضاد میباشد، بنابراین، گاهی اوقات در نظر امام احمد، دو وجه از وجوه رأی، متعارض به نظر میرسید، از این رو هر دو وجه و یاهردو احتمال راذکر میکرد، و شاگردان نیز به ایشان، دو قول را نسبت میدادند.
۵- گاهی امام احمد، در حل مسئلهای از مسائل فقهی بر اساس حدیث، فتوا میدهد سپس در مسئلهای دیگر، که از لحاظ ظاهری، شبیه و نزدیک به مسئلهی سابق است، فتوامی دهد، اما به خاطر لحاظ کردن یک سری حالات و مناسبات (که در هرکدام ازآن دو مسئله میباشد) فتوائی بر خلاف فتوای مسئلهی سابق صادرمی کند. بعدها راویان به نقل هردوفتوا میپردازند و به خاطر لحاظ نکردن حالات و مناسباتی که مقارن باهریک از آن دو مسئله میباشد گمان میکنند که بین این دو روایت تضادوتعارض برقرار است (حال آنکه در حقیقت چنین نیست.) چراکه هر کدام ازآن دو مسئله، به مقتضای حالاتش، حکمی جدا از مسئلهی دیگر گرفته است اگر چه از لحاظ ظاهری، شبیه و نزدیک به هم هستند ولی در حقیقت به خاطر همان لحاظ کردن «حالات و مناسبات و ملابسات» ازهمدیگر جدا میشوند. [۴۱۰](پس دراین صورت، تعدد روایت، براساس تعدد مسئله است، نه اینکه امام احمد پیرامون یک مسئله، دو فتوای گوناگون و مختلف داده باشد.)
و به خاطر همین اسباب و عوامل است که در مجموعهی فقهیای که به امام احمد منسوب است، میتوان اقوال و روایات متعدد و گوناگونی را برای ایشان در مسائل فقهی یافت.
[۴۰۸] أعلام الموقعین ( ۱/۳۵) [۴۰۹] «ابن حنبل» ابوزهره ص ۲۰۰ [۴۱۰] « ابن حنبل» ابوزهره ص ۲۰۰