گنجینه اصطلاحات فقهی و اصولی

فهرست کتاب

«کتب غیر معتبر درمذهب احناف»

«کتب غیر معتبر درمذهب احناف»

علماء و فقهای احناف، برای کتب غیرِمعتبر فتوا، اوصاف و فاکتورهایی را وضع نموده‌اند (تا به ذریعه‌ی آن، بتوانند اینگونه کتاب‌ها را بازشناسند)

این اوصاف و فاکتورها را می‌توان در چند چیز - که در ذیل بدان‌ها اشاره می‌گردد - خلاصه کرد: [۱۰۷]

۱- «الکتب شدیدة الاختصار» (کتاب‌های بسیار مختصر): از جمله این کتاب‌ها، می‌توان به این چند کتاب اشاره نمود: «النهر الفائق» شرح کنز الدقائق، اثر: عمر بن ابراهیم بن نجیم حنفی (متوفی ۱۰۰۵ ه‍ . ق)

«الدر المختار شرح تنویر الابصار»، اثر: محمد بن علی حصکفی، علاءالدین (متوفی ۱۰۸۸ ه‍ . ق)؛ و «الرمز الحقائق»، اثر: علامه عینی (متوفی ۸۵ ه‍ . ق).

ابن عابدین می‌گوید: «... مناسب است که کتاب «الاشباه و النظائر» را نیز به این مجموعه (کتب غیرمعتبر فتوا) بیفزائیم، چراکه در آن، تعابیری بسیار موجز و مختصر(و البته مُخّل) به کاربرده شده که معنا و مفهومش، جز با اطلاع حاصل نمودن از مأخذ و منبع، و مطالعه‌ی حواشی و شروحات آن، درک و فهم نخواهد شد.

و شخص مفتی نیز اگر می‌خواهد، خویشتن را از افتادن در معرکه‌ی خطا و اشتباه در صادر نمودن حکم، حفظ و حراست نماید، بر وی لازم و ضروری است تا به حواشی (و شروحات آن) مراجعه نماید.

و یادآوری این نکته نیز لازم است که نویسندگان این گونه کتاب‌ها، از زمره‌ی فقهای بزرگواری هستند که همه‌ی علماء و صاحب‌نظران اسلامی، به علم و دانش و حکمت و فرزانگی ومنزلت و فضیلت آن‌ها گواهی می‌دهند، و اینکه کتاب‌های آن‌ها مورد اعتماد فقهاء، در فتوا قرار نگرفته است، به جهت عیب و نقص در نویسندگان و تألیفات آن‌ها نمی‌باشد، بلکه تنها عیب این کتاب‌ها (در عدم اعتماد به آن‌ها در فتوا) شدت اختصار، ترس از عدم فهمِ مقصود عبارات، و افتادن خواننده در خطا و اشتباه به جهت ایجاز و اختصار بیش از حد آن‌ها، می‌باشد. (پس عیبی در خود نویسندگان و تألیفات آن‌ها نیست، بلکه عیب و نقص آن‌ها، فقط ایجاز بیش از حد و مُخّل فهمِ مقصود و مراد است و بر شخص مفتی لازم است که با خواندن حواشی و شروحات این گونه کتاب‌ها، به فتوا و صادر نمودن حکم بپردازد.)

۲- «الکتب الغریبة» (کتب غیرمعمول و نامأنوس):

غریب و غیرمعمول بودن کتاب، با دو چیز تحقق پیدا می‌کند:

الف) عدم تداول و رواج آن در میان علماء و فقهاء.

ب) گمنام بودن و عدم شناخت نویسنده‌ی کتاب.

و از کتاب‌هایی که به جهت گمنام بودن و عدم شناخت نویسنده‌اش، می‌توان نام برد، عبارتند از:

«شرح کنز»، اثر: ملامسکین هروی (متوفی ۹۵۴ ه‍ . ق)، «شرح النقایة»، اثر: شمس‌الدین محمد قهستانی (متوفی ۹۶۲ ه‍ . ق)، و «شرح مختصر النقایة»، اثر: ابوالمکارم عبدالله بن محمد.

نکته: عدم اعتبار این کتاب‌ها، صرفاً به جهت عدم شناخت از حالات و زندگی نویسندگان آن‌ها می‌باشد و اگر حالاتشان از عدالت و دادگری و صداقت و درستکاری و غیره - در هر عصر و زمانی -، مشخص و هویدا گردد، قطعاً کتاب‌هایشان در نزد فقهاء و علماء، جایگاه و اعتبار پیدا خواهند نمود.

۳- کتاب‌هایی که نقل کننده‌ی اقوال و نظریه‌های ضعیف‌اند:

علماء می‌گویند: کتاب‌هایی که نقل‌کننده‌ی اقوال و نظریات ضعیف (در باب مسائل فقهی هستند)، فاقد اعتبار می‌باشند و کسی را نسزد که بدان‌ها فتوا دهد و یا چیزی را از آن‌ها اقتباس نماید.

برخی از این کتاب‌ها عبارتند از:

الف) «السراج الوّهاج الموضح لکل طالب محتاج» شرح مختصر القدوری، اثر ابوبکر بن علی، معروف به «حدادی» (متوفی ۸۰۰ ه‍ . ق). «مولی برکلی»، این کتاب را از زمره‌ی کتاب‌های متداولِ ضعیف و غیرمعتبر، می‌داند. [۱۰۸]

ب) «مشتمل الاحکام فی الفتاوی الحنفیة»، اثر: شیخ فخرالدین یحیی الرومی (متوفی ۸۶۴ ه‍ . ق). «مولی برکلی»، این کتاب را نیز از جمله‌ی کتب متداوله‌ی ضعیف و غیرمعتبر، برشمرده است. [۱۰۹]

این‌ها، نمونه‌هایی از کتبِ غیرمعتبر و ضعیفِ فقه احناف، می‌باشند (که بدان‌ها اشاره نموده‌ایم). ولی باید دانست که نباید از این قضیه سوء تفاهم، ایجاد شود که خواندن، مطالعه، و استفاده از این گونه کتاب‌ها، نیز ممنوع می‌باشد و نظر انداختن نیز در آن‌ها روا نیست، بلکه از این کتاب‌ها، می‌توان با دقت نظر در پرتو شروحات آن‌ها، بهره گرفت و بر مسائل و احکام این کتاب‌ها، زمانی عمل می‌شود که با کتاب‌های معتبر و مشهور فقهی، همخوانی و تناسب داشته باشند و تعارض و تصادمی با آن‌ها نداشته باشند، چراکه نمی‌توان از این گونه کتاب‌ها، به عنوان مصادر و منابع فقهی، استفاده کرد و بدان‌ها اکتفا نمود.

[۱۰۷] ر.ک. مصادر الفقه الحنفی، اثر دکتر حامد ص۹۲-۹۶ [۱۰۸] کشف الظنون ص ۱۶۳۱ [۱۰۹] همان ص ۱۶۹۲