کتب و تألیفات امام شافعی
پس از اینکه امام شافعی در اجتهاد و فتوا مستقل شد، به تألیف کتب و تدوین مبادی و اصولی که اساس و شالودهی استنباط و استخراج مسائل به حساب میآید، پرداخت و کتبی را در این زمینه به رشته تحریر درآورد.
از مهمترین تألیفات امام شافعی میتوان به این کتابها اشاره کرد:
۱- «الرسالة»: این کتاب، جزء نخستین کتابهایی است که در علم اصول، نگاشته شده است. [۲۸۹]
۲- «کتاب الحجة»: امام شافعی این کتاب را در مدت زمانی که در عراق بود، بر شاگردانش املاء نمود. و مسائل این کتاب را به «مذهب قدیم امام شافعی» تعبیر میکنند.
۳- «الاُم»: این کتاب گرانسنگ و وزین، از ارزشی والا و جایگاهی بالا و نفعی بسیاربرخوردار است که میتوان آن را نمونهای زیبا درنگارش وبه تصویر کشیدن مسائل فقهی به شمار آورد .
۴- «احکام القرآن»: این اثر بیانگر اندیشهی نافذ و بصیرت و ذکاوت والای شافعی است.
۵- «اِبطال الاستحسان»: این کتاب در رد احناف که قائل به «استحسان» هستند نگارش یافته است.
۶- کتاب «جماع العلم»: این کتاب در زمینهی حجّیت سنّت و عمل بدان به رشتهی تحریر در آمده است.
افرادی راکه امام شافعی به القاب «ثِقةٌ» (افراد مؤثق و مورد اعتماد) و «من لا یُتّهم» (کسانی که متهم به دروغگویی و نیرنگ نیستند) و امثال این واژها، نامگذاری کرده است؟ [۲۹۰]
هرگاه امام شافعی گوید: «حدثنی الثقة عن ابراهیم بن سعد بن ابی فروة»، مرادش از «ثقة» عبدالله بن نافع الصائغ، است.
امام شافعی در مواردمتعددی از وی روایت کرده و نامش را نیز ذکر کرده است.
هرگاه امام شافعی میگوید: «اخبرنا الثقة ومن لا یتهم عن اسحاق بن ابی فروة»، مرادش «ابراهیم بن ابی یحیی» استاد امام شافعی است.
هرگاه امام شافعی میگوید: «اخبرنا الثقة عن الاوزاعی» مرادش «عمروبن ابی سلمه» است.
بدین نکته جماعتی از علماء و «شیخ ماوردی» در «الحاوی الکبیر» [۲۹۱]در ذیل حدیث «اذا كان الماء قلّتین لم یحمل الخبث» [۲۹۲]از ربیع بن سلیمان نقل کردهاند (که مراد از «ثقة» در روایت بالا، عمرو بن ابی سلمه میباشد.)
و برخی نیز بر این باورند که مراد از «ثقة» در «اخبرنا الثقة عن الاوزاعی» ایوب بن سوید، میباشد.
هرگاه امام شافعی میگوید: «اخبرنی الثقة عن ایّوب السختیانی» مراد «اسماعیل بن علیة» میباشد، چرا که «ایوب»، استاد اسماعیل بن علیه است.
این قضیه را دیگر کتابهای امام شافعی نیز تأیید میکند، چنانکه در مواضع متعددی از کتابهایش میگوید. «اخبرنی الثقة ابن علیه عن ایوب»، در جایی دیگر میگوید: «اخبرنی الثقة عن ایوب». و ربیع میگوید: به گمانم «ابن علیة» همان «ثقة» میباشد.
و گاهی نیز امام شافعی «اخبر نی بعض اهل العلم عن جعفر بن محمد» میگوید، و مرادش به احتمال زیاد «سعید بن سلمة» باشد.
و هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن حمید الطویل» مرادش: «اسماعیل بن علیة» میباشد و بدین نکته ربیع بن سلیمان و دیگر بزرگان نیز اشاره کردهاند که مراد اسماعیل بن علیة است.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن حماد بن زید» بنا بر قول ربیع بن سلیمان، مراد «یحیی بن حسان» است.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة» یا «اخبرنی من لا یتّهم عن خالد بن رباح»، مرادش «ابراهیم بن ابی یحیی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن زكر یا بن اسحاق» مراد وکیع بن جراح میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن سلیمان بن بلال» مراد یحیی بن حسان است.
هرگاه گوید: «اخبرنی من لا یتهم عن سلیمان بن عبدالله الاسلمی» مراد «ابراهیم بن ابی اسحاق» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن سفیان الثوری»، مراد «ایوب بن سوید» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن اُسامة بن زید» مراد ایوب بن سوید است.
هرگاه گوید: «اخبرنی من لایتهم عن سهیل بن ابی صالح» مراد «ابراهیم بن ابی یحیی» است.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن صالح مولی التوأمة» یا بگوید: «اخبرنی من لا یتّهم عن صالح مولی التوأمة» و یا اگر بگوید: «اخبرنی الثقة» یا «اخبرنی من لا یتّهم عن صفوان بن سلیم» و یا اگر بگوید: «اخبرنی الثقة» یا «اخبرنی من لا یتهم عن عبید الله بن ابی بكر بن محمد بن عمر وبن حزم»، مرادش در تمام این موارد «ابراهیم بن ابی یحیی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی بعض اصحابنا قال: اخبرنا عبدالرحمن بن ابی الزناد» و یا اگر چنین گوید: «اخبرنی بعض اصحابنا قال: اخبر نا عبدالله بن جعفر الزهری» مرادش (به ظن غالب)، «عبدالله بن نافع الصائغ» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن عبدالله بن الحارث» مراد «یحیی بن حسان» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن عبیدالله بن عمر» (به ظن غالب)، و بنا به گفتهی برخی از حفاظ، مراد «ابواسامة حماد بن اسامة» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی من لا یتّهم عن العلاء بن راشد» مراد «ابراهیم بن ابی یحیی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن اللیث بن سعد»، مراد «یحیی بن حسان» میباشد، چنانکه امام شافعی در کتاب «أدب القضاء» میگوید: «اخبرنا الثقة وهو یحیی بن حسان عن اللیث بن سعد».
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن معمر»، مراد «هشام بن یوسف صنعانی» میباشد.
حاکم میگوید، امام شافعی در مواضع متعددی از کتابهایش، «اخبرنا الثقة عن معمر» میگوید، و مراد وی در همهی این مواضع، «هشام بن یوسف صنعانی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبر نا من لایتهم عن محمد بن زید بن المهاجر»، مرادش «ابراهیم بن ابی یحیی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن هشام بن عروة» مراد «ابواسامة حماد بن اسامة» است.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن هشیم بن بشیر»، برخی از حفاظ میگویند: مراد از «ثقة» شاید «احمد بن حنبل» باشد، چرا که وی از «هشیم بن بشیر»، حدیث اخذ کرده است.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن الولید بن كثیر»، (به ظن غالب) و بنا به گفتهی ابویعقوب البویطی، مراد «ابواسامة حماد بن اسامة» میباشد.
ولی «ابوثور» میگوید: مراد از «ثقة» در روایت بالا، «عبدالله بن حارث مخزومی» میباشد. «شیخ ماوردی» نیز در ذیل حدیث «قلتین»، به هر دو قول اشاره کرده و آنها را در کتابش «الحاوی» [۲۹۳]ذکر کرده است. ولی ظاهر امر، قول ابویعقوب بویطی را که میگفت مراد از «ثقه» ابواسامه است، تأیید میکند.
هرگاه گوید: «اخبرنی الثقة عن یونس بن عبید»، مراد «اسماعیل بن علیة» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن یونس بن زید»، مراد «ایوب بن سوید» است.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن یحیی بن سعید»، مراد «عبد العزیز بن الدراوردی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن ابن ابی ذؤیب»، علامه آجری میگوید: مراد «ابن ابی فدیک» است. ولی حاکم بر این باور است که مراد از «ثقه» یحیی بن حسان میباشد.
هرگاه گوید: «اخبر نا بعض اصحابنا قال: اخبرنا ابن ابی ذؤیب»، مرادش (به ظن غالب): «عبدالله بن نافع الصائغ» میباشد که وی از راویان ابن ابی ذؤیب به شمار میآید.
هرگاه گوید: «اخبرنا من لایتّهم عن ابن ابی ذؤیب»، مراد: «ابراهیم بن ابی یحیی» میباشد.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن ابن جریج»، مراد: «مسلم بن خالد زنجی» است.
هرگاه گوید: «اخبرنا الثقة عن ابن شهاب الزهری»، ابن ربیع [۲۹۴]میگوید: امام شافعی در مواضع زیادی چنین روایت میکند: «اخبرنا الثقة عن ابن شهاب» و «اخبرنا الثقة من اهل المدینه قال: اخبر نا ابن شهاب» و «اخبر نی من أثِقُ به اخبر نا ابن شهاب»، و در تمام این مواضع، مراد از این فرد ثقه (مؤثق و مورد اعتماد)، یا «مالک بن انس» است و یا «ابراهیم بن سعد».
[اشکال:] اگر فردی چنین اعتراض کند که: «ابن عباس الاصم»، در روایتی صحیح، نقل میکند که از «ربیع بن سلیمان» شنیده است که گفت: هرگاه امام شافعی «اخبرنی الثقة» گوید، مرادش «یحیی بن حسان»، و هرگاه «اخبرنی من لا یتّهم» گوید، مرادش «ابراهیم بن ابی یحیی»، و هرگاه «اخبر نا بعض الناس» گوید، مرادش «اهل عراق»، و هرگاه «اخبر نا بعض اصحابنا» گوید، مرادش «اهل حجاز» میباشد. امّا چیزی که در بالا گذشت، مخالف و در تضاد این روایت است؟!
در پاسخ به این اعتراض میگوئیم: «ربیع بن سلیمان»، بر اساس اغلب و اکثر روایات، این چنین گفته است، چرا که امام شافعی در جایی دیگر میگوید: «اخبرنا الثقة» و پس از آن در تعریف «الثقة»، شیوخی را بیان میکند که «یحیی بن حسان»، نه زمان آنها را دریافته و نه از آنها چیزی را شنیده است (در حالی که این نکته، مخالف چیزی است که «ربیع بن سلیمان» گفته، که هرگاه امام شافعی «اخبرنی الثقة» گوید، مرادش «یحیی بن حسان است؟) و بدین جهت است که حفاظ میگویند: مراد امام شافعی در افرادی که ربیع بن سلیمان ذکر کرده است، منحصر و محدود نمیشود.
نکته: مناسب است در اینجا، این نکته را یاد آور شوم که هر حدیثی را امام شافعی از فردی ثقه (= موثق و مورد اعتماد) روایت میکند، آن حدیث از زمرهی احادیثی است که با روایت فردی مؤثق (که اسم و حالاتش، در نزد محدثین مشهور است)، معروف میباشد، بدین خاطر هرگاه امام شافعی روایتی را از فردی ثقه روایت میکند و میگوید: «اخبرنی الثقة»، مردم از نام آن فرد «ثقه»، به خاطر اعتمادی که به امام شافعی دارند سئوال نمیکنند، و به شهرتش بسنده میکنند.
[۲۸۹] خوانندگان میتوانند برای اطلاع بیشتر از کتاب «الرسالة» به مبحث «الاصول و الاصولیون» مراجعه فرمایند. [۲۹۰] فوائد الفوائد، ص ۱۰۰-۱۰۴ [۲۹۱] الحاوی الکبیر (۱/۳۲۷) [۲۹۲] اخرجه ابوداود، در کتاب طهارت، باب «ماینجس الماء» (۱/۱۷) «قلتّان»:دراوزان کنونی مصر، معادل ۲ کیلو و ۶۰۰ گرم و با کیل -۲ لیتر میباشد. [۲۹۳] رک: الحاوی (۱/۳۲۷) [۲۹۴] وی ابوعبدالله بن الربیع حاکم نیشابوری است.