ام المؤمنین عایشه بانوی دانشمند اسلام

فهرست کتاب

عائشهل در عهد حضرت علی ب

عائشهل در عهد حضرت علی ب

بین سیده عائشه و علیب قبل از آن که حضرت علی امور خلافت را به عهده بگیرند، موردی برای اختلاف وجود نداشت که موجب شورش گردد، بلکه روابط آن دو بر اساس احترام متقابل استوار بود. شکی نیست که علی بن ابی طالب س بیش از دیگران مقام و مکانت والای ام المؤمنینل را در پیشگاه رسول خدا ج می‌دانسته است و سیده عائشهل نیز متقابلاً مکانت والای علی س را در پیشگاه رسول خدا و قرابت و مقام دامادی او را نسبت به حضرت می‌دانسته است و هم جهاد و شجاعت و سابقه علی در اسلام بر ام المؤمنین روشن بوده است. این روایت بر این حقیقت تأکید دارد که چون از ام المؤمنین پرسیده شد: چه کسی در خدمت رسول خدا ج محبوب‌تر بود؟ فرمود: فاطمه گفته شد: از مردان؟

فرمود: شوهرش که آن طور که من می‌دانم او بسیار روزه می‌دارد و شب‌ها به عبادت قیام می‌کند. (ترمذی)

چنانکه باز این ام المؤمنین عائشهل است که حدیث فضیلت اهل بیت را که از بزرگ‌ترین مناقب علی به شمار می‌رود روایت کرده است:

فرمود: رسول خدا ج روزی بیرون شدند، درحالی که پارچه‌ای منقوش از موی سیاه برخود داشتند، در این موقع حسن بن علی آمد او را در زیر آن پارچه داخل فرمودند سپس حسین بن علی آمد او را نیز جای دادند سپس فاطمه آمد او را نیز در آن جای دادند، سپس علی آمد او را هم در آن داخل نمودند، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا «جز این نیست که خدا می‌خواهد تا از شما اهل بیت پلیدی را بزداید و شما را کاملاَ پاک گرداند». (مسلم)

و هم این عائشهل است که محبت پیامبر ج را نسبت به حسن بن علیب روایت کرده و گفته است.

رسول خدا ج حسن بن علی را در آغوش می‌گرفت و می‌فرمود: این پسرم است او را دوست می‌دارم و هر کس او را دوست بدارد نیز دوست می‌دارم. (طبرانی)

چون از ام المؤمنین پرسشی می‌شد که نمی‌دانست، سوال کننده را به علی بن ابی طالب س حواله می‌کرد، از جمله شریح بن هانئ درباره مسح بر موزه از او پرسید و او گفت: لازم است نزد علی بن ابی طالب بروی و از او سوال کنی زیرا که او به همراه رسول خدا ج مسافرت می‌کرد. شریح گوید: نزد علی بن ابی طالب س رفته و از او پرسیدیم. فرمود: رسول خدا مسح بر موزه را برای مسافر ۳ شبانه روز و برای مقیم یک شبانه روز مقرر فرمودند (مسلم، نسائی، ابن ماجه) و چه بسا که اشخاصی را به حضرت علی حواله می‌داد با اینکه به برخی از سوال‌ها و جواب آن‎ها آگاهی داشت از جمله اینکه از او پرسیده شد که زن در چند جامه نماز بگزارد، گفت برو از علی بن ابی طالب سوال کن و سپس هر چه گفت مرا نیز از آن آگاه گردان گوید سوال کننده خدمت علی آمد و از او پرسید ایشان فرمود:

در چادر و پیراهن کامل آن مرد نزد ام المؤمنین عائشهل باز گردید و او را خبر داد ام المومنین گفت: راست گفته است. (المنصنف: ۲/۱۲۸)

چون مردم با حضرت علی س برای خلافت بیعت کردند، قلب ام المؤمنین نسبت به او تغییر نکرد بلکه نسبت به بیعت با او خیر اندیش بود. طبری با سندی صحیح از قول احنف بن قیس آورده است که گفت: ما به حج رفته بودیم که مردم را در و سط مسجد نبوی در مدینه جمه یافتیم با طلحه و زبیر ملاقات کردم گفتم این مرد را نمی‌‌بینم - یعنی حضرت عثمان را - مگر مقتول. پس با چه کسی فرمان می‌دهید بیعت کنم؟

آن دو فرمودند: با علی، سپس به مکه آمدیم با ام المؤمنین عائشهل ملاقات کردم به او گفتم: امر می‌کنید با چه کسی بیعت کنیم؟ گفت: با علی.

راوی گوید سپس به مدینه بازگشتیم با علی بیعت کردم و به بصره بازگردیدم. (فتح الباری: ۱۳/۲۹)

ابن ابی شیبه به سندی جید از عبدالرحمن بن ابزی روایت کرده که گفت:

در روز جمل عبدالله بن بدیل با و رقاء خزاعی به نزد ام المؤمنین عائشهل آمد و او در هودج بوده و گفت: یا ام المؤمنین، آیا به یاد دارید که پس از شهات حضرت عثمان به خدمت شما آمدم و گفتم امر می‌فرمائید با چه کسی بیعت کنیم؟ گفتید: علی را برخود لازم بگیر. راوی گوید: ام المومنین سکوت کرد. (فتح الباری: ۱۳/۴۸)