ادب
کسی نیست که سخن عائشهل را شنیده و یا خوانده باشد و در مقابل فصاحت و سحر بلاغت و تأثیر آن به حیرت نیفتاده باشد.
در این باره گفته معاویه بن ابی سفیان که پس از خروج از نزد عائشه در حالی که بر خدمتگزارش ذکوان تکیه داشت. بیان نمود ما را کافی است: «به خدا سوگند سخن را بلیغتر از عائشه از کسی نشنیدم آری پس از رسول خدا». (النبلاء).
احنف بن قیس گوید: خطبه ابوبکر صدیق و عمر بن خطاب و عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب ش را و همچنین سخنان خلفاء پس از آنان را تاکنون شنیدهام ولی سخن را به زیبایی و فصاحتی که از عائشه شنیدهام از کسی دیگر نشنیدهام. (مستدرک حاک).
ترمذی از موسی بن طلحه روایت نموده که گفته است من کسی را فصیحتر از عائشه ندیدهام. (الاجابة).
چون شعبی از عائشه یاد میکرد از فقه و علم او تعجب مینمود و میگفت: درباره ادب نبوت چه گمان دارید؟ (النبلاء .
این ادب رفیع که از عائشه صادر گردیده شکی نیست که از مواهب الهی است ولی در رشد آن عواملی متعدد او را یاری کرده است.
۱- او دختر صدیق است که داناترین مرد قریش درباره تاریخ عرب و نسب شناسی و اخبار بود پس عائشه از خانه پدرش بسیاری از اخبار عرب و نسبهای آنان و افتخاراتشان را گرفته بود به طوری که قصیدهای که شامل ۶۰ بیت بود روایت میکرد. (النبلاء).
در فصل قبل گفتیم که عروه چون از عائشهل توصیف میکرد گفت: شما را به تاریخ عرب و نسب شناسی و اشعار آگاه میبینم با خود میگویم چرا نباشد زیرا که پدرش علامه قریش است. به فصل آگاهی او از طب و نسب شناسی مراجعه فرمائید و هم اکنون برای آنکه بهتر حقیقت را دریابیم بهتر است به گفتگوی ابوبکر صدیق با یکی از نمایندگان عرب، گوش بسپاریم تا دانش او را درباره نسب شناسی اعراب و تاریخ آن بدانیم.
ابن عباس گوید: حضرت علی بن ابی طالب فرمود: چون خداوند به پیامبرش فرمان داد که دعوت را بر قبایل عرضه فرماید، یکبار بیرون شد و ابوبکر صدیق همراهش بود تا که به مجلسی از مجالس عرب رسیدیم ابوبکر صدیق جلو رفت و سلام کرد او در هر کار خیر در پیشاپیش بود و در نسب شناسی اطلاعاتی داشت.
از آن قوم پرسید: شما از کدام قوم هستید؟
گفتند: از ربیعه.
پرسیدند: از کدام ربیعه؟ از اشرافشان یا از طبقه متوسط آنان؟
گفتند: از اشراف بزرگشان.
پرسید: از کدامین گروه اشراف ربیعه هستید؟
گفتند: از اشراف برتر.
ابوبکر گفت: عرف بن محلم که دربارهاش گویند: کسی در وادی عوف همپای او نیست آیا از شما است؟
گفتند: خیر.
باز گفت: آیا مزدلف صاحب عمامه یگانه از شما است؟
گفتند: خیر.
باز گفت: آیا بسطام بن قیس معروف به ابوالقراء در بین شما است؟
گفتند: خیر.
ابوبکر فرمود: پس شما از اشراف برتر ربیعه نیستید، بلکه از اشراف کوچکتر هستید [۲۳].
۲- دیگر از عوامل مؤثر در ادب ام المومنین عائشهل حیات او در زیر سرپرستی رسول خدا ج بوده است. زیرا که شاهد انوار نزول قرآن کریم بود و قرآن را از زبان پیامبر مستقیم دریافت داشته و شب و روزش با گفتگو و صحبت با حضرت سپری گریده است. بدینسان او بیش از سایرین از محضر مبارک پیامبر بهرهمند گردیده است.
۳- چنانکه از حجرهاش چسبیده به مسجد بود، دیدارهای نمایندهگان عرب با پیغمبر را شاهد بود و به خطبههای خطیبان آنها گوش میسپرده و اشعار شاعران را میشنیده است و همچنین شاهد بود که پیغمبر چگونه بدانان پاسخ میداه و با اصحابش چگونه در پاسخ نمایندگان عرب شعر میرودهاند.
۴- با همه اینها او صاحب ذکاوت فراوان و ذهنی آماده و صفای سلیقه و سرعت بدیعه بود.
بنابراین با شرایط بیان شده شگفتانگیز نخواهد بود که او صاحب چنان فصاحت و بلاغتی باشد که زیاد بن ابیه در پاسخ معاویه که پرسید: کدامین شخص بلاغت بیشتری دارد؟
گفت: اگر از من میپرسی، پس بدانکه عائشه از همه در بلاغت بیشتر مهارت دارد.
پس معاویه گفت: ام المومنین طوری صحبت میکند که هر روزنهای را که بخواهد ببندد آن را میبندد و هر بخش از سخن را که گمان داری بسته است او آن را باز میکند. (صفة الصفوة)
[۲۳] شرح این خبر را در «کامل» مبرد و «فائق» زمخشری و دلایل النبوة بیهقی مطالعه فرمائید.