ام المؤمنین عایشه بانوی دانشمند اسلام

فهرست کتاب

وفات ام المومنین ل

وفات ام المومنین ل

در ماه مبارک رمضان سال ۵۸ ﻫ.ق سیده عائشه ل بیمار گردید که این بیماری منجر به وفات او شد. ایشان در بیماری خود وصیت کرد: که در موقع حمل جنازه‌اش آتش روشن نکنند و قطیفه قرمز برتشک او قرار ندهند. (الطبقات: ۸/۷۶)

چون بیماری او شدت یافت عبدالله بن عباسب اجازه عیادت خواست، پسر برادر ام المومنین عبدالله بن عبدالرحمن به او گفت: این عبدالله بن عباس است که اجازه ورود می‌خواهد.

سیده بدانست که او می‌خواهد در آخرین لحظات از او تعریف و تمجید کند، لذا گفت: مرا از عبدالله بن عباس بازدار زیرا که به تعریف او نیازی ندارم.

گفت: ای مادرم! ابن عباس از فرزندان نیک شما است برای عرض سلام و وداع آمده است.

فرمود: اگر می‌خواهی به او اجازه ورود بده.

آنگاه عبدالله بن عباس سلام کرد و نشست و فرمود: مژده باد ام المومنین را.

ام المومنین پرسید برای چه؟

فرمود: دیدار با رسول خدا و دوستان در هنگام جدایی روح از جسد. شما محبوب‌ترین همسر رسول خدا ج بودید و بدیهی است که در قلب پاک رسول خدا جز محبت انسان پاک قرار نمی‌‌گیرد. در شب غزوه ابواء، گردن بندت افتاد و رسول خدا در جستجویش شب را به صبح رسانید در حالی که آب نبود که مردم وضو بگیرند، اما خداوند آیه را نازل فرمود که حکم تیمم را همراه داشت.

سبب این لطف خدا شما بودید و این رخصت را خداوند به وسیله شما بر مردم ارزانی فرمود.

خداوند حکم برائت شما را از بالای هفت آسمان نازل کرد و جبرئیل آن حامل آن بود و اکنون مسجدی نیست که این آیات در اوقات شب وروز در آن تلاوت نگردد.

ام المومنین فرمود: ای ابن عباس مرا به خودم واگذار، سوگند به آن ذاتی که جانم در دست او است، دوست می‌داشتم که موجودی فراموش شده می‌بودم. در روایت دوم آمده که ابن عباس به او فرمود: ام المومنین نامیده نشدی مگر برای آن که نیک بخت گردی و عنوان ام المومنین اسمی بود که قبل از تولد بر تو گذاشته شده بود. (الطبقات: ۸/۷۶)

و صحیح البخاری قسمتی از آن را آورده است، ام المومنین ل شب ۳ شنبه ۱۷ رمضان وفات کرد و همان شب بعد از نماز زوتر دفن گردید در حالی که ۶۶ سال از عمر او گذشته بود. (الطبقات: ۸/۷۶)

نماز جنازه او را ابوهریره س امامت داد و مردم از منطقه عواملی جمع شدند و آن شب بیش از سایر شب‌ها جماعت کثیری اجتماع کرده بودند، عروه بن زبیر و قاسم بن محمد و عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن بن ابوبکر و عبدالله بن عبدالرحمن او را در قبر قرار دادند. (الطبقات: ۸/۷۶)

پیکر او را در بقیع دفن کردند و خود بدان سفارش کرده بود و به عبدالله بن زبیرس فرموده بود: «مرا با آنان ـ رسول خدا و ابوبکر و عمرب ـ دفن نکنید، بلکه مرا با دیگر دوستانم ـ همسران رسول خدا ـ در بقیع دفن نمایید، زیرا که نمی‌خواهم به واسطه حضرت مورد تعریف و تمجید قرار بگیرم [۱۲]» (صحیح البخاری).

چون عبید بن عمیر از وفات ام المومنینل آگاه شد گفت: «بر عائشه غمگین نمی‌شود مگر کسیکه او مادرش بوده است» و گفته ام سلمهل در موقع اطلاع از وفات او گذشت که فرمود: «ام المومنین عائشهل در نزد رسول خدا ج پس از پدرش محبوب‌ترین مردم بود».

[۱۲] مفهوم این گفته است که به سبب رسول خدا ج مردم مرا ثناء نگویند و در نفس امر احتمال دارد که من شایسته ثنای‌شان نباشم این قول بر سبیل تواضع و شکسته نفسی است. (فتح الباری: ۳/۲۰۴). و این سخن ام المؤمنین «لاتدفنی مهعم» با سخن دیگر ایشان زمانی که عمر از ایشان اجازه خواسته بود که در جوار پیامبر دفن شود، فرموده بود: «کنت اریده لنفسی» که دلالت داشت بر اینکه فقط جای دفن برای یک نفر باقی مانده است، ظاهرا تعارض دارد، و جمع میان این دو روایت بدین صورت است که قبل از دفن عمرس ایشان احساس می‌کردند که جای برای دفن یک نفر بیشتر باقی نمانده اما چون عمر دفن شد معلوم گشت که برای یک نفر دیگر نیز امکان دفن وجود دارد. (فنح الباری: ۳ / ۲۰۵)

فصل چهارم:

مناقب و فضایل ام المومنین عائشهل

۱- مقدمه

۲- زهد

۳- عبادت

۴- سخاوت و بخشش

۵- پارسایی

۶- علم و دانش او:

دانش آموز پیامبر- عائشه آموزگار علماء بانوی مفسر، بانوی محدث، بانوی فقیه، آشنائی او با طب و انساب.

مشهورترین دانش آموزان مرد او:

عروه بن زبیر، قاسم بن محمدج مشهورترین دانش آموزان زن او:

عمره بنت عبدالرحمن، قاسم بن محمدج

مشهورترین دانش آموزان زن او:

عمره بنت عبدالرحمن، معاذه العدویه

۷- ادب:

مؤدب ادباء از زیبایی ادب او. از سخنان او. خاتمه.