همسر نمونه رسول اکرم ج
عائشه پرتوی از فضایل و خوبیها بود، خوبیهایی که خداوند متعال به او ارزانی داشته بود تا نزد پیامبر اکرم ج مرتبه و مقام والایی کسب کند. صفات پیشین نمایانگر این خوبیها و فضایل بود، حال از برخی دیگر از این الگو گیریهای این زن بزرگ پرده برمیکشیم، تا سالکان و عاشقان راه سعادت آنها را چراغ راه خویش قرار دهند و از آنها درس زندگی آموزند:
۱- عائشه دختر عزیزترین و بهترین دوست و یار رسول اکرم در زمان رسالت و نبوت و قبل از آن بود، دختر ابوبکر صدیق مردی که همواره در کنار آنحضرت رادمردانه ایستاد و در پیش رسول خدا مکانت و منزلت خاص داشت، پیامبر اکرم ج نیز بنابه احترام و بزرگیای که برای او قائل بود، عائشه همسر عزیزش را «دختر ابوبکر» و «دخت صدیق» نیز صدا میزد تا یادآور اهمیت و بزرگی خانواده او شود. و ما حدیث بیانگر این موضوع را بیان خواهیم داشت.
۲- وحی الهی نیز این مکانت عائشه را مورد تقدیر قرار داده و ما پیش از این بیان داشتیم که چه بسا وحی الهی در خانۀ ایشان بر پیامبر اکرم ج نازل میشد و پیامآور آسمان نیز این را در دفتر فضایل در خطاب سایر همسرانشان ذکر نمود: «به خدا سوگند، وحی الهی در بستر هیچ یک از شمایان بر من نازل نشد مگر در بستر عائشه».
جبرئیل پیک آسمانی رسالت نیز بر این بزرگی مهر تقدیر نهاده به عائشه عرض سلام فرمودند، که پیامبر اکرم ج سلام ایشان را به عائشه ابلاغ داشتند که او در جواب گفتند: «رحمات و برکات و سلام پروردگارم بر جبریل بادا! شما چیزهایی را میبینید که من از درکشان عاجزم» [۷۸].
عائشه گویا شاهدی بود بر نزول جبرئیل بر پیامبر اکرم ج که پس از غزوۀ خندق به ایشان فرمان داد، بسوی بنی قریظه رفته ریشۀ فتنه و فساد یهودیان را برای همیشه خشک گرداند.
در مبحث آینده براءت و پاکدامنی عائشه و آیات روشنگر این موضوع را بررسی میکنیم.
سبب نزول آیههای تیمم که یکی از نعمتهایی الهی بود نیز ایشان بودند حکایت چنین اتفاق افتاد: در یکی از سفرهای پیامبر اکرم ج گردن بند عائشه از گردنش افتاده و گم شده بود. از اینرو کاروان به تأخیر افتاد و همه به جستجوی گردنبند مشغول بودند در هنگام سحر نیز در آن بیابان، آبی برای وضو نیافتند، این بود که آیۀ تیمم نازل شد، اسید بن حضیر که حکمت این تأخیر را دریافته بود رو کرد به خانوادۀ ابوبکر و گفت: «البته این اولین خیر و برکت شما نیست».
۳- عائشه تنها دختری بود که پیامبر اکرم ج با ایشان ازدواج کردند، دیگر همسران آنحضرت همه زنهایی بیوه بودند، ایشان از سایر همسران پیامبر جوانتر بود. او نیز این را یکی از افتخارات خویش میداند و با تکیه بر این نقطه همواره خودش را در پیش آنحضرت عزیزتر و به قلبشان نزدیکتر میساخت، و احیاناً با تشبیهات زیبایش قلب آنحضرت را به سوی خویش جلب میکرد: «اگر وارد باغی شدید پر از بوته و درختانی که از آنها استفاده شده و تنها درختی است که هیچ شتری از آن تغذیه نکرده، شما شترتان را پیش کدام درخت میبرید تا بچرد» آنحضرت نیز که منظور ایشان را درک کرده بودند فرمودند: «پیش درختی که استفاده نشده است». این سخن آینهای است از محبت و عشق آنحضرت به عائشه تنها دختر باکرهای که آنحضرت به همسری پذیرفتند [۷۹].
۴- علاوه بر فضایل و برتریهای برشمرده شده، میتوان از ذوق و سلیقه زیبا و ادب و فصاحت و بیان و اخلاق عائشهل نیز نام برد.
عائشه در مقام سخن با پیامبر اکرم ج با زبانی شیرین و خوش و با ادبی پر بار و با فصاحتی بیمانند سخن میگفت، از آنجمله است این حکایت زیبا و این تشبیه نمونه، که پیامبر اکرم ج فرمودند: «قصۀ من و شما مثل حکایت ابو زرع و أم زرع است»، عائشه در جواب گفتند: ای رسول خدا شما، از أبو زرع بسی والاتر و برترید.
این منطق زیبا و ذوق و سلیقۀ سخنوری را در حدیث زیر ورق میزنیم: عائشه از رسول اکرم ج روایت میکنند که ایشان روزی به او فرمودند: «من خشم و رضایت تو را از خودم بسادگی درک میکنم»! عائشه با کمال تعجب پرسیدند: «چگونه؟! چطور درمییابید که من از شما ناراحت و یا خشنودم» آنحضرت فرمودند: «وقتی تو از من راضی و خشنود هستی، هنگام رد کردن چیزی میگوئی: نه! سوگند به پروردگار محمد ج. اما وقتی ناراحت و یا دلخور هستی میگوئی: نه! قسم به پروردگار ابراهیم». عائشه نیز این سخن را تصدیق کرده بیان داشت که او نمیتواند حتی در حال خشم و غضب جز از نام آنحضرت دوری جوید، گفتم: آری، چنین است. یا رسول خدا من در حالت خشم و ناراحتی هم نمیتوانم بجز از نام شما چیزی را ترک کنم [۸۰].
این زیبایی کلام و شیوائی گفتار ایشان بود که پیامبر اکرم ج از همسخن شدن با ایشان بسیار لذت میبرد، و چه بسا شبهای تاریک و آرام سفرهای طولانی که کاروان آرام آرام دل صحرا را میشکافت پیامبر و عائشه گرم سخن بودند [۸۱].
۵- از همۀ این خوبیها گذاشته اینکه عائشه چون همسر نمونه و الگو برای همسران مؤمنان همیشه با زیبایی و جمال و آرایش بیمانندی جلوی آن حضرت خودشان را نمایان میکرد.
او در حقیقت نمونهای بارز بود از آن زن پاکدامن و نیکوئی که پیامبر اکرم ج آن را چنین و صف نموده: «دنیا مجموعهایست از وسایل [آرایش]، و بهترین چیز در دنیا زن صالح و نیکوست، زنی که چون شوهرش بدو نظر افکند شاد و خوشحال شود، و اگر بدو دستور و فرمانی دهد اطاعت کند، زنی که چون شوهرش از خانه دور شد از خودش و مال و منال شوهرش به بهترین صورت مواظبت کند» [۸۲].
این بانوی نمونه و اسوۀ زندگی زناشویی همیشه سعی بر این داشت که باعث مسرت و خوشحالی همسرش شود از اینرو به زیبایی و زینت و آرامش خویش بسیار توجه میکرد.
در برخی از احادیث وارده به این موضوع اشارههایی شده است از آنجمله: «رسول خدا ج به اتاق من وارد شد، انگشترهای درشت نقرهای که در انگشتانم بود توجه ایشان را جلب کرد، فرمودند: اینها چیست؟! گفتم: اینها را بخاطر آرایش و زیبایی برای شما در دستم گذاشته ام، فرمودند؛ آیا زکات آنها را دادهای؟ گفتم: خیر ـ و یا اینکه گفتم اگر خداوند بخواهد ادا میکنم ـ فرمودند: این کار برای رهایی از آتش سوزان جهنم کافی است» [۸۳].
عائشه همیشه برای استوار کردن پایههای خانواده زنان را به آرایش و تزیین برای همسرانشان تشویق میکرد.
تا جایی که روزی به زنی میگفت: اگر شوهر داری و میتوانی که دو چشمت را از حلقه درآوری و برای خوشحالی او به او هدیه کنی از این کار درگذر مکن [۸۴].
زنی از ایشان پرسیدند که بر صورتش موهای زائدی است آیا میتواند برای آرایش و زینت و زیبایی و جلب توجۀ شوهر آن موها را از صورتش بکند.
ایشان در جواب گفتند: هر آنچه موجب آزار و اذیت میشود را از خود دور کن، و خودت را همیشه برای شوهرت آرایش و زینت ده گویا که به جشن میروی، و اگر شوهرت به تو دستوری داد از او اطاعت کن و اگر قسمی و سوگندی یاد کرد، قسمش را برآوردهساز، و هر کسی را دوست ندارد به خانهاش راه مده [۸۵].
پیش از این با عائشهل در اتاقش بودیم و از ذوق و سیلقۀ زیبایش سخنها گفتیم، از روایتهای پیشین و روایتهایی که حال ذکر کردیم برمیآید که عائشه در بین زنان مدینه بیش از همه به زیبایی و آرامش علاقه داشت و در این راستا از ذوق و سلیقه خاصی نیز بهرهمند بود. روزی زنی از زنان خدمتکار از پوشیدن لباس از لباسهای عائشه خود داری کرد، ایشان به او گفتند: من در زمان پیامبر اکرم ج لباسی داشتم که همه دختران مدینه چون به خانه بخت میرفتند برای شب رفاف آن را از من عاریه میگرفتند تا با آن به زیبایی و آرایش شان بیفزایند [۸۶].
[۷۸] به روایت از بخاری و مسلم. [۷۹] به روایت صحیح بخاری. [۸۰] به روایت صحیح بخاری. [۸۱. ] آ به روایت بخاری. [۸۲] به تفسیر ابن کثیر مراجعه شود. [۸۳] به روایت أبوداود. [۸۴] سیرأعلام النبلاء. [۸۵] البته لازم است به این نکته اشاره کنیم که حدیث مذکور با روایت دیگری که از ایشان آمده هیچ منافاتی ندارد، آنگاه که گفتهاند: «رسول اکرم از خال کوبی و درخواست خال کوبی کردن، و از پیوند زدن و بستن موی کسی به موی خود و از نخ زدن و کندن موهای پیشانی و از کسی خواستن که موهایش را بکند منع فرمودهاند». چرا که منظور ایشان استفاده از روشهای دیگری است برای آرایش و زینت غیر از آنچه در حدیث دوم ذکر شده است. و فقها و علمای اسلامی نیز استفاده از برخی مواد آرایشی و زینت دهنده را برای زنانی که خودشان را برای شوهرانشان آراسته میکنند جایزه دانستهاند. امام نووی گفته است: تزیین با روشهای مطرح شده جایز است مگر با تراشیدن که با آن موها را بهم پیوند میزنند. برخی حنبلیها از این نیز پیش رفتهاند و در پیوند ـ البته در صورتی که از موهای زنان بیبند و بار نباشد ـ اشکالی نمیبینند. و در روایتی از ایشان آمده که پیوند مو جایز است مگر آنکه هدف از آن فریب دادن کسی باشد که در اینصورت حرام است و نهی وارده را بر کراهت تنزیهی دلالت دادهاند برای استفاده بیشتر به کتاب فتح الباری ۱۰/۳۱۸مراجعه شود. [۸۶] صحیح بخاری.