ام المؤمنین عایشه بانوی دانشمند اسلام

فهرست کتاب

عائشه زن جهادگر

عائشه زن جهادگر

زن مسلمان در صدر اسلام در تحمل مسئولیت و مشکلات جهاد در راه خدا با مرد شریک و سهیم بود، جهاد زن متناسب با فطرت و طبیعت او بود که اغلب شامل پرستاری، تهیه غذا، رساندن آب، رسیدگی به احوال زخمی‌ها و نقل و انتقال شهداء می‌گردید.جز در حالات بسیار ضروری در جنگ عملی، زن شرکت نداشت. پس زنان در جهاد یاور مردان و پشتیبان آنان بوده است.

سیده عائشه در این مجال و در معرکه‌های اولیه حق و باطل سهم بزرگی را دارا بود. در غزوه احد به همراه جمعی از زنان مسلمان به آب دادن زخمی‌ها پرداخت و مشک آب را بر دوش خود حمل می‌کرد و آب را به مجاهدین راه خدا تقدیم می‌کرد.

انس بن مالک گوید: عائشه دختر ابوبکر و ام سلیم را دیدم که جامه‌هایشان را در هم پیچیده بودند به طوریکه خلخال‌هایشان نمودار بود و مشک‌های آب را با خود حمل می‌کردند و آب را به دهان هر یک از زخمی‌های جنگ سرازیر می‌کردند و دوباره باز می‌گردیدند و با مشک‌های پر آب باز می‌گشتند و بار دیگر آب را به دهان تشنگان فرو می‌ریختند. [۱]

در غزوه خندق از حصاری که رسول خدا ج زنان و اطفال را در آن جای داده بود بیرون آمد و به صفوف جلوی جبهه رفت بطوریکه چون عمربن خطاب او را دید، جرئت او را نپسندید. ام المؤمنین در این مورد گفته است: روز خندق بیرون گردیدم و احوال مردم را بررسی می‌کردم، ناگهان صدای پایی را از پشت سرم شنیدم، سعد بن معاذ س را دیدم که پسر برادرش حارث بن اوس نیز به همراهش بود و با خود سپری را حمل می‌کرد، بر زمین نشستم سعد از کنارم گذشت، در حالی که ذرهی آهنین بر تن داشت و قسمت‌هایی از بدنش از زره بیرون زده بود. من بر سعد بیمناک بودم که تمام بدنش در داخل زره نبود ـ سعد س از تناورترین مردان بود ـ او گذر کرد و با خود رجز می‌خواند: کمی صبر کن تا شاهد مبارزه زیبای مبارزان باشی/ چه زیبا است مرگ وقتیکه موعد آن نزدیک می‌شود.

با شتاب از زمین برخاستم و وارد باغی گردیدم که در آن جمعی از مسلمانان از جمله عمر بن خطاب بودند و درمیانشان مردی غرق در آهن بود و کلاه خودی بسر داشت، عمر پرسید: چرا اینجا آمدی؟ به خدا سوگند خیلی جرئت داری آیا از اینکه بلایی به سرت بیاید در امان هستی، شاید فرار کردی. عمر بن خطاب همچنان مرا ملامت می‌کرد بطوریکه آرزو کردم زمین شق شود و در آن ساعت من در زمین فرو روم.

ناگهان آن مردی که سر تا پایش غرق در آهن بود چهره برگرفت و دیدم که او طلحه بن عبید الله می‌باشد و فرمود: وای بر تو ای عمر امروز بسیار زیاده روی کردی آیا مگر انضمام و یا فرار جز بسوی خدای متعال است؟! (مسند امام احمد و تفسیر ابن کثیر ۳/۴۸۰).

چون دولت اسلام گسترش یافت و میدان‌های جهاد از مدینه منوره دور گردید مشارکت ام المومنین عائشهل در جهاد کم شد زیرا که رسول خدا در هر یک از غزوات بین همسران خود قرعه می‌کشید، چنانکه بیان آن در قبل گذشت. ولی ام المومنین عائشهل همچنان در جهت ترغیب و تشویق به جهاد ادامه می‌داد.

امام احمد از قول ام المومنین عائشهل روایت نموده که او را مکاتبی ـ به برده‌ای گفته می‌شد که با پرداخت بهای خود آزاد می‌گردید، البته در کار کردن آزاد بود تا معادل قیمت خود را تهیه کند ـ بود که برای پرداخت قسمتی از وجه بدهی خود آمده بوده و عائشه به او گفته است: غیر از این بار دیگر شما را ضرورتی نیست که به نزدم بیائی بهتر است که جهاد در راه خدا بر خود لازم گیری زیرا که از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: « هیچ غباری در راه خدا در قلب و جان آدمی وارد نمی‌شود مگر آنکه خداوند آتش را بر او حرام می‌فرماید».

[۱] صحیح البخاری و صحیح مسلم. اینکه انس بن مالک اشاره به دیدن خلخال‌ها دارد شاید نگاهش گذرا بوده که منع شرعی ندارد و یا اینکه این موضوع قبل از دستور حجاب بوده است.