عمره دختر عبدالرحمن
او عمره دختر عبدالرحمن بن سعد بن زراره انصاری است که اهل مدینه و از بنی نجار بوده است. علماء درباره جد او اختلاف کردهاند، بعضی گفته اند، اسم او سعدبن زراره است. ابن اثیر از ابی عمر روایت نموده که گفته است: بیم دارم سعد اسلام را در نیافته باشد.
ابونعیم سندی را برای حدیثی آورده که دلالت میکند جدش همان اسعد بن زراره صحابی مشهور است، همان کسی که یکی از نقباء در بیعت عقبه بوده است و کسیکه در سال اول هجری در گذشت و رسول خدا در ایام بیماریش درصدد معالجهاش برآمد. (اسد الغابة)
و هم در نسب پدرش علماء اختلاف دارند:
بعضی گفتهاند: عبدالرحمن بن اسعد بن زراره و بعضی گویند:
عبدالرحمن بن سعد ولی در هر صورت او رسول خدا ج را دریافته است. (اسد الغابة)
ابن سعد به طور قطعی نظر داده است که او دختر عبدالرحمن بن اسعد بن زراره بن عدس بن عبید بن ثعلبه، بن غنم، بن مالک، بن النجار بوده است. (الطبقات)
بدینسان او از خاندان بنی نجار یعنی دائیهای رسول خدا ج بوده است.
مؤرخین تاریخ وفات پدرش را نیاوردهاند و ظاهراً پدرش پس از وفات رسول خدا ج وفات کرده است، زیرا که سیده عائشه عمرة و خواهرش را در کنار گرفت. عمرة در کنار عائشه رشد کرده است و بدیهی است که عائشه در حیات رسول خدا کسی را برای پرورش قبول نکرده بوده است.
شاید عائشهل از آنرو سرپرستی او و خواهرانش را پذیرفت که آنان از خاندان بنی نجار دائیهای رسول خدا ج بودهاند.
ابن سعد از عمرة روایت کرده که گفته است: که او و خواهرانش در کنار عائشه زندگی میکردهاند و گوید: مقداری زیور داشتیم که بان اهمیت نمیدادیم. (الطبقات)
مسلم در صحیح خود حدیثی آورده که سند آن این موضوع را تایید میکند: گوید: احمد بن عبدالرحمن بن وهب.. برای ما حدیث بیان نمود، که ابوالرجال محمد بن عبدالرحمن به او گفته است که از مادرش عمره دختر عبدالرحمن که در کنار عائشه زندگی میکرده شنیده است. (صحیح مسلم).
حدیث دلالت دارد که عمرة ازدواج کرده است و ابن سعد شوهرش را نام برده است و گوید: عبدالرحمن بن حارثه بن نعمان با او ازدواج کرد و از او محمد بن عبدالرحمن است که معروف به ابوالرجال گردیده است. (الطبقات)
پدر رجال، لقب محمد بن عبدالرحمن بوده است که جدش حارثه از اهل بدر میباشد. ابن حبان او را از ثقات دانسته که از مادرش عمرة و انس بن مالک و سالم بن عبدالله حدیث روایت نموده است.
میگوید: او در حدیث ثابت است امام احمد بن او را موثق دانسته و ابوحاتم رازی نیز او را ثقه دانسته است. (التهذیب).
عمره از عائشه و ام سلمه حدیث روایت نمود و اهل دانش بوده است. (الطبقات)
ابن المدینی درباره عمره دختر عبدالرحمن سخن گفته و او را بزرگ دانسته است و گوید: عمره یکی از ثقات علماء است که نزد عائشهل تعلیم دیده است.
ابن حبان گوید: او از آگاهترین مردم به احادیث به عائشه بوده است.
از عمره پسرش ابوالرجال و برادرش محمد بن عبدالرحمن انصاری و پسر برادرش یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن و نوهاش حارثه بن ابی الرجال و پسر خواهرش ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم و عروه بن زبیر و سلمان بن یسار و زهری و دیگران حدیث روایت نمودهاند. (التهذیب)
مطالب فوق دلالت دارد بر اینکه سیده عائشه ل نسبت به عمره و خواهرانش توجه و یژهای مبذول نمود بطوریکه یک خانواده محدث پدید آورده که در روایت سنت نقش مهمی داشتهاند.
عمر بن عبدالعزیز مشکلات خود را از عمره که خدا رحمتش کند میپرسید و به ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم نوشت: که درباره احادیث رسول خدا بیندیش و سنتهای گذشته را احیاء کن و یا از عمره دختر عبدالرحمن اگر حدیثی میشنوی آنرا یاد داشت کن زیرا که بیم دارم که تحقیقات علمی و دانشمندان از میان ما برداشته شوند و هم گوید: کسی هم اکنون داناتر به احادیث عائشه از عمره باقی نمانده است. (الطبقات)
همچنانکه قاسم بن محمد بن محمد با آن مقام والایی که در حدیث داشت از عمرة میپرسید. (الطبقات).
آنچه دلالت بر مکانت و برتری علم و شهرت او دارد اینکه ابن سعد در طبقات او را از جمله کسانی آورده که پس از صحابه از فرزندان مهاجرین و انصار در مسایل اسلامی فتوا میدادهاند.
او که خدا رحمتش کند در سال ۹۸ در گذشت و گفتهاند در سال ۱۰۶ در حالی که ۷۷ سال عمر داشت. (التهذیب)
او خطاب به یکی از پسران برادرش فرمود: در باغ محلی برای قبر من در نظر بگیرید.
آنان باغی در کنار بقیع داشتهاند زیرا که از عائشهل شنیدم که فرمود: استخوانهای میت میشکند همچنانکه در حیات انسان شکسته میشود. (الطبقات)