بانوی فقیه
ام المومنین عائشه ل از بزرگان صحابه و از مجهتدین نامدار آن به شمار میآمد و در قبل مرور کردیم که بزرگان صحابه بسیاری از مسایل را از او میپرسیدند و او بدانان فتوا میداد. حتی قاسم بن محمد آورده است که عائشه در خلافت ابوبکر صدیق و عمر فاروق و عثمان ذی النورین ش در مورد صدور فتوا مستقل بود. (الطبقات ۲/۳۷۵).
ام المومنین ل فقط به بیان احوال رسول خدا ج بسنده نمیکرد بلکه در استنباط احکام وقایع نو که حکم صریحی در قرآن و سنت بدان یافت نمیشد، اجتهاد مینمود. ابوسلمه بن عبدالرحمن گوید: کسی را داناتر به سنتهای رسول خدا و فقیهتر در رأی در صورتیکه بدان نیازی پیدا میشد و داناتر به شأن نزول آیات و فرایض از عائشه نیافتم. (الطبقات ۲/۳۷۵).
روشن است که صحابه ش در مورد اجتهاد فقط به مسائلی کفایت میکردند که بر آنان عرضه میگردید و حکمی در باب آن در کتاب و سنت نمییافتند و از اینکه درباره مسایلی که واقع نشده به اجتهاد بپردازند کراهت داشتند و سیده عائشه نیز چنین بود پس چون حکم یکی از قضایا از او پرسیده میشد به کتاب و سنت مراجعه و آن را مورد بحث قرار میداد و اگر در آنجا نمییافت با اجتهاد و استنباط حکم از کتاب و سنت اقدام مینمود.
بنگر که چگونه منع خودداری از ازدواج را که به منظور عبادت انجام میگیرد استنباط کرده است: چون سعد بن هشام به نزد او آمد و گفت: قصد دارم خلوت گزینم این کار را مکن مگر نشنیده ای که خداوند فرموده است: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِكَ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَذُرِّيَّةٗ﴾ [الرعد: ۳۸]. «و همانا فرستادیم رسولانی را پیش از تو و برایشان همسران و فرزندانی قرار دادیم بنابراین گوشه گیری مکن». (نسائی).
و بیندیش که چگونه حرمت متعه [۱۹] (صیغه) را با استفاده از دلیل ثابت میسازد: ابن ابی ملکیه گوید: چون از عائشه درباره صیغه سوال میشد میگفت: بین من و آنان کتاب خدا است که میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾ [المؤمنون: ۵-۷]. «رستگار گردیدند مومنانی که آنان فرجهای را خود نگهداری میکنند مگر بر همسران خود یا زنانی که دستهای آنان مالکشان است که در این دو حالت آنان ملامت نیستند و هر کس غیر این دو را بجوید آن گروه تجاوز کارانند».
از جمله استنباط فقهی او نیز قصه زنی است که به او گفت: یا ام المومنین من کنیزی داشتم او را به زید بن ارقم به مبلغ ۸۰۰ درهم فروختم و سپس دوباره او را به مبلغ ۶۰۰ درهم باز خریدم و ۶۰۰ درهم را نقد کرده و ۸۰۰ درهم بر او نوشتم.
عائشه گفت: شما و زید بن ارقم بد معاملهای کردهاید همانا زید جهاد خود با رسول خدا را با این کارش باطل کرده است مگر آنکه توبه کند (و البته زید توبه کرد).
زن گفت: اگر اصل پولم را بگیرم و زیادتی را بر او باز گردانم نظر شما چیست؟
عائشه گفت: ﴿فَمَن جَآءَهُۥ مَوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ فَٱنتَهَىٰ﴾ [۲۰] [البقرة: ۲۷۵]. «پس هر کس را پندی از جانب پروردگارش آمد و خود را بازداشت او راست آنچه که گذشته است». (الاجابة).
برخی از آرای فقهی سیده عائشهل منحصر به خود او است که جمهور صحابه و آیندگان پس از آنان با او در مورد آنها مخالف بودهاند که مهمترین این موارد به شرح زیر است:
۱- مشهور است که نماز نفل پس از نماز عصر مکروه است ولی سیده عائشه با این نظر مخالف بود و آن را جایز میدانست و میگفت: رسول خدا ج دو رکعت نفل پس از نماز عصر را ترک نمیکرد. (صحیح مسلم).
شاید بعد از این از رأی خود رجوع کرده باشد و به این امر روایت مسلم دلالت دارد که برخی از صحابه کسی را نزد او فرستادند و درباره ۲ رکعت نفل پس از نماز عصر پرسیدند و او گفت: از ام سلمه سوال کنید.
بعضی از فقهاء بر این قول رفتهاند که نماز نفل پس از نماز عصر از ویژگیهای رسول خدا بوده است. (الحلی الکبیر)
۲- در قیام ماه رمضان او تعداد رکعتهای نماز شب را همراه با وتر ۱۱ رکعت میدانست چون ابوسلمه بن عبدالرحمن از او پرسید که: نماز رسول خدا در رمضان و غیر آن از ۱۱ رکعت نماز شب بیشتر ادا نمیکرد.
ابتدا ۴ رکعت میخواند که از خوبی و طولانی بودن آن مپرس، سپس ۴ رکعت دیگر میخواند که از خوبی و طولانی بودن آن مپرس و در آخر ۳ رکعت میخواند گفتم یا رسول الله آیا قبل از وتر میخوابید؟ فرمود: «یا عائشه! چشمانم میخوابند و قلبم نمیخوابد». (صحیح البخاری و مسلم).
ولی صحابه ش نماز شب در رمضان را ۲۰ رکعت ادا میکردند و حضرت عمر مردم را بر یک امام جمع نمود و بزرگان صحابه با اینکه زیاد بودند بر حضرت عمر ایراد نگرفتند حدیث عائشه دلیل بر منع افزودن در نماز نیست زیرا که فعل رسول خدا بر این تعداد بر نفی بیشتر آن دلالت ندارد [۲۱].
۳- با هم مرور کردیم که ام المؤمنین روزه گرفتن ایام تشریق را روا میدانست و خود آن را روزه میگرفت ولی جمهور صحابه در این مورد با او مخالف بودند به بحث عبادت او مراجعه فرمائید.
۴- نظر ام المؤمنین عائشهل این بود که در شیرخوارگی حرمت ثابت میگردد و در این مورد میزان سن شیر خواره مطرح نیست در حالی که جمهور صحابه و تابعین نظرشان این میشود مگر امام ابوحنیفه که آن را در ۵/۲ سال میداند.
جمهور به این آیه استدلال میکنند: ﴿وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ يُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَيۡنِ كَامِلَيۡنِۖ﴾ [البقرة: ۲۳۳]. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر دهند».
و به این حدیث که خود ام المومنین آنرا روایت کرده است: که رسول خدا ج فرمود: «شیرخوارگی ثابت نمیشود مگر از گرسنگی – کودکی».
اما سیده عائشهل استدلال به قصه سالم مولی ابی حذیفه میکند که در خانواده ابوحذیفه زندگی میکرد، روزی همسر ابوحذیفه به خدمت رسول خدا ج آمد و گفت: سالم بزرگ شده و در حد مردانگی رسیده است و همانند مردان عاقل گردیده است و او بر خانواده ما وارد میشود و من گمان دارم که در دل ابوحذیفه از این بابت چیزی است.
رسول خدا ج به او فرمود: «سالم را شیرده بر او محرم میشوی و آنچه در دل ابوحذیفه است دور میشود».
گوید: بازگشتم و او را شیر دادم پس آنچه در دل ابوحذیفه بود دور گردید. (صحیح البخاری و مسلم).
جمهور حدیث سیده عائشه را مخصوص همسر ابوحذیفه میدانند.
مسلم از ام سلمه و سایر ازواج مطهرات روایت آورده که آنان در این مورد با عائشه مخالف بودهاند. (مسند السیده عائشه)
بدینسان ام المومنین عائشهل بین علم روایت و درایت جمع نمود به طوریکه عطاء گوید: عائشه فقیهترین مردم و به صورت عام صاحب بهترین رأی بوده است و ابوعمر بن عبدالبر / گفته است: که او در عصر خود در سه علم یگانه و سر آمد بود. علم فقه، علم طب و علم شعر (الاجابة)
از فقه [۲۲] سیده ام المومنین عائشهل
۱- ام المومنین عائشه غذایی را که گربه از آن خورده پاک میدانست. ۱/۱۰۲.
۲- وضو گرفتن پس از گفتار زشت و خبیث را مستحب میدانست. ۱/۱۲۷
۳- بوسیدن و لمس کردن زن را موجب نقض وضو میدانست. ۱/۱۳۵
۴- با القای ختانین، اگرچه انزال صورت نگرفته باشد، برای مرد و زن غسل را واجب میدانست. ۱/۲۵۴
۵- میگفت زن حامله حیض نمیشود اگر خونی دید آن را بشوید و نماز بگذارد. ۱/۳۱۷ ، شاید مقصودش فقط شستن خون بوده نه غسل.
۶- اگر شخص خواب پس از بیداری بر لباس خود رطوبت دید و احتلام را به یاد نمیآورد بر او غسل لازم است. ۱/۲۵۴
۷- زنان را از وارد شدن به حمامهای عمومی منع میکرد مگر کسی را که به علت بیماری خاصی ناچار است به حمام عمومی ـ ویژه درمانی ـ برود.
۸- دیدن علائم زردی را برای زن به حساب عادتش میگذاشت. ۱/۳۰۲
۹- زن مستحاضه در ایام حیض از نماز خود داری کند. سپس یک غسل به جا آورده و برای هر نماز یک وضو انجام دهد و نماز بخواند. ۱/۳۰۴
۱۰- اثر خون حیض بر جامه پس از شستن و مالیدن آن برای نماز خواندن عبیبی ندارد. ۱/۳۱۹
۱۱- شوهر میتواند از زنش که در حال حیض است بهره مند گردد. البته در صورتی که همسرش ازار داشته باشد. ۱/۳۲۳
۱۲- برای کسی که بر پهلو تکیه زده است قرائت قرآن روا است. ۱/۳۴۰
۱۳- جامهای که عرق شخص جنب به آن میرسد پاک است. ۱/۳۶۶
۱۴- خواب قبل از نماز عشاء و شب گذرانی بعد از آن مکروه است. ۱/۵۶۲
۱۵- نمازگزاران نمازش را با ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ آغاز کند. ۲/۸۹
۱۶- نمازگزارا از این که دستش را بر خاصرهاش بگذارد منع شده است. ۲/۲۷۳
۱۷- برده میتواند امام نماز باشد و خود به غلامش ذکوان اقتدا میکرد. ۲/۳۹۴
۱۸- در حال نماز از روی مصحف میخواند. ۲/۴۲۰
۱۹- در نماز در اثناء قرائت قرآن دعا میکرد. ۲/۴۵۱
۲۰- از این که در سفر نماز را کامل ادا کند با کی نمیداشت و خود در سفر آن را انجام میداد. ۳/۵۶۱
۲۱- در سفر روزه میگرفت. ۲/۵۷۰
۲۲- تخفیف ۲ رکعت سنت صبح را مستحب میدانست. ۳/۶۰
۲۳- نماز ضحی را بجا میآورد و میگفت: رسول خدا ج برخی اوقات آن را ترک میکرد که مبادا این سنت بر مردم فرض گردد و او آسانگیری بر مردم را دوست میداشت. ۳/۷۸
۲۴- از حجرهاش که چسبیده به مسجد بود و از مسجد دربیداشت، به امام مسجد اقتدا میکرد. ۳/۸۲
۲۵- اذان و برپایی جماعت زنان را روا میدانست و خود اگر میخواست به زنان امامت میداد. ۳/۱۲۶
۲۶- نماز زن بالغه را بدون چادر روا نمیدانست و میگفت چادر برای آن است که مو و پوست را بپوشاند. ۳/۱۳۳
۲۷- غسل روز جمعه را واجب نمیدانست. ۳/۲۰۰
۲۸- سجده تلاوت را واجب نمیدانست و میگفت سجده تلاوت حقی است برای خدا که ادا میکنید یا نفلی است که آن را بجا میآورید، هیچ مسلمانی نیست که برای خدا سجده کند مگر آنکه خدا او را یک درجه بالا میبرد یا گناهی از او کم میکند و یا هر دوی این را به او عنایت میفرماید. ۳/۳۴۷
۲۹- مکروه میدانست که میت از محل وفاتش برای دفن به جای دیگری انتقال یابد. ۳/۵۱۷
۳۰- اداء نماز جنازه در مسجد را روا میدانست. ۳/۵۲۶
۳۱- زکات اموال یتیمان را لازم میدانست و تجارت به آن را منع نمیکرد. ۴/۶۶
۳۲- درباره قرض میگفت: زکات ندارد. ۴/۱۰۳ شاید منظورش در صورت ناتوانی صاحب آن از تحصیل آن بوده است.
۳۳- معتقد بود که روزهدار به خاطر بوسه زدن همسرش افطار نکند، البته به شرطی که چیزی از آب دهانش را فرو نبرد. ۴/۱۸۳
۳۴- برای روزه دار استفاده از همسرش را بجز جماع روا میدانست. ۴/۱۱۰
۳۵- درباره روزه عاشورا میگفت: هر کس میخواهد روزه دارد و هر کس میخواهد آن را ترک کند. ۴/۲۸۹
۳۶- معتکلف نباید به عیادت مریض بیرون شود. ۴/۳۵۸
۳۷- صدقه بر فقراء را بهتر از ارسال هدیه به مسجد الحرام میدانست. ۵/۲۳
۳۸- صورتش را در حال احرام باز نمیکرد و طواف را با حجاب انجام میداد. ۵/۲۵.
۳۹- طواف را با تقارن انجام میداد و سپس برای هر ۷ گردش ۲رکعت نماز میخواند. ۵/۶۵.
۴۰- در موقع طواف با مردان مخلوط نمیگردید. ۵/۶۷
۴۱- نظر او این بود که عقد ازدواج توسط مردان انجام گردد. ۶/۲۰۱
۴۲- کلمه قرء را (که در قرآن آمده) به پاکی تفسیر میکرد. ۶/۳۱۹
۴۳- نظرش این بود که طلاق بر زنی که شوهرش او را ایلاء کرده و مدت ۴ ماه سپری شده است، واقع نمیشود. ۶/۴۵۷
۴۴- چنین میگفت: که سپردن امر طلاق به زن و اختیار دادن به او طلاق شمرده نمیشود. ۱۱/۷
۴۵- میگفت: برای زن مطلقه نفقه و سکنی – در ایام عده – میرسد و بر فاطمه دختر قیس و حدیث او که روایت کرده بود نفقه و سکنی برای مطلقه نمیباشد، ایراد میگرفت. ۷/۲۰
۴۶- زن مطلقه را منع میکرد که مبادا قبل از انقضای عده از خانهاش خارج گردد. ۷/۲۶
۴۷- برای زنی که شوهرش فوت کرده در مدت عده به او اجازه خروج میداد ۷/۲۹
۴۸- بیع با شرط را مکروه میدانست.
۴۹- فروشنده را منع میکرد که کالای فروخته شده را قبل از دریافت بهای آن به کمتر از قیمت آن خریداری کند. ۸/۱۸۴
[۱۹] متعه به عقد نکاح موقت گفته میشود که مردی زنی را در مقابل مقدار مال مشخص برای مدت معینی نکاح میکند که با پایان یافتن آن مدت، بدون طلاق آن نکاح پایان مییابد. نگا: (نکاح المتعة حرام فی الاسلام) اثر محمد الحامد رحمه الله. [۲۰] طبق روایت مسند احمد، زید از این معاملهاش دست کشید و توبه نمود. [۲۱] تفصیل این بحث را میتوانید در کتاب (بررسیهای تطبیقی در حدیث نبوی) از دکتر نورالدین العتر مطالعه فرمائید. [۲۲] این آرای فقهی از کتاب المصنف تألیف امام عبدالرزق صنعانی نقل گردیده که در پایان هر نظریه شماره جلد و صفحه کتاب مذکور ذکر گردیده است.