بانوی محدث
به طور مطلق این صفت (یعنی روایت حدیث) از بارزترین صفات علمی برای سیده عائشه ل است او از بزرگان حفظ حدیث به شمار میآید و در حفظ و روایت حدیث مقام پنجم را دارد و غیر از ابوهریره و ابن عمر و انس بن مالک و ابن عباس ش کسی در این بخش از او سبقت نگرفته است، ولی امتیاز سیده عائشهل از آنان در این است که قمست اعظم احادیثی را که روایت نموده به طور مستقیم از رسول خدا دریافت کرده و اما غیر او از صحابه بعضی از بعضی دیگر نیز حدیث روایت کردهاند و ام المومنین عائشه بسیار کم است که حدیثی را از غیر پیامبر نقل کرده باشد. بدینسان او به حق صحابی شمرده میشود که بیش از سایر صحابه از رسول خدا حدیث روایت کرده است.
روی همین اساس است که او احادیثی را آورده که دیگران ذکر نکردهاند در حالیکه سایر صحابه در روایات بسیاری از احادیث با هم مشترک هستند. در مسندهای هرکدام از صحابه میبینی که احادیث مشترک وجود دارد در صورتیکه در مسند عائشه چنین چیزی نیست و احادیث او در سایر مسانید وجود ندارد مگر آنکه از او روایت کرده باشند.
این امتیاز ام المومین به او فضیلت خاصی را در نشر احادیث نبوی میبخشد که اگر او نمیبود بخش عظیمی از سنت نبوی و بخصوص سنت عملی حضرت در خانه از بین میرفت و کسی از آن مطلع نمیگردید زیرا که مسند عائشه بیشتر بر سنت عملی حضرت رسول کریم ج استوار است و تقریباً احادیثی را که سیده در آن عمل حضرت را توضیح داده بر روایات قولی او غالب میباشد.
بدینسان حجره شریفه اولین مدرسه حدیث نبوی بوده است که طلاب علم از مشارق و مغارب زمین برای تعلیم بدانجا روی میآوردهاند تا ضمن تشرف به زیارت روضه مطهر رسول خدا ج از جوار حضرت بهرهمند گردند. و به آثار مبارک تبرک جویند و به دریافت سنت مبارک مفتخر گردند. سنتی که از زبان نزدیکترین انسان به رسول کریم بیان میگردد. کسیکه بیش از دیگران به حضرت در تماس و ملاقات بوده است.
اما سیده عائشه در رساندن سنت نبوی از هیچکس از اهل علم آن را دریغ نکرد بلکه آن را به همه جویندگان چه آزاد و چه برده و چه عرب و چه غیر عرب چه بزرگ و چه کوچک چه مرد و چه زن بر همگان تقدیم نمود و چه بسیارند بردگان و آزاد شدگان و زنان و کودکان که افتخار شاگردی او را دارند.
به همین دلیل است که عده راویان حدیث از او بسیار است که ذهبی در نبلاء آنان را حدود ۱۰۰ نفر ذکر کرده است و براستی اگر کسی کتب حدیث را بررسی کند میتواند بر این هم بیفزاید چنانکه استاد افغانی گوید: تعداد راویان به چندین برابر این میرسد با توجه به اینکه او حدود ۵۰ سال به روایت سیره و سنت رسول کریم اشتغال داشته عده راویان حدیث از او بسیار به نظر نمیرسد، به طوریکه مشاهده میشود در مواردی یک شخص و پسرش و نبیرهاش توانستهاند در مکتب عائشه حدیث بیاموزند آنانکه از او حدیث روایت کردهاند بسیارند اما مشهورترینشان بشرح ذیل است:
۱- از صحابه: عمربن خطاب، عبدالله بن عمر، ابوهریره، ابوموسی اشعری، عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبیر و دیگران.
۲- از خاندانش: عروه بن زبیر پسر خواهرش و قاسم بن محمد پسر برادرش.
۳- از بزرگان تابعین: علقمه بن قیس و مجاهد، و عکرمه و شعبی و زربن حبیش و مسروق و عبیدبن عمیر و سعید بن مسیب و اسود بن یزید و طاووس و محمد بن سیرین و عبدالرحمن بن الحارث بن هشام و عطاء بن ابی رباح و سلیمان بن یسار و علی بن الحسین و یحیی بن یعمر و ابن ابی ملکیه و ابوبرده بن ابی موسی و ابوالزبیر مکی و مطرف بن الشخیر و دیگران.
۴- از بردههای آزاد شدهاش: ابوعمرو و ذکوان و ابویونس و فروخ.
۵- از زنان: عمره دختر عبدالرحمن، معاذه العدویه، عائشه بنت طلحه و جره بنت دجاجه و حفصه دختر برادرش عبدالرحمن و خیره مادر حسن بصری و صفیه دختر شیبه و دیگران [۱۷].
ام المومنین عائشه ل حفظ الفاظ حدیث را واجب میدانست و روایت به معنی حدیث را جایز نمیشمرد و چه بسا که یکی از شاگردانش را، نزد یکی از حفاظ صحابه میفرستاد تا از او حدیثی را بپرسد و باز پس از مدتی طولانی این پرسش را تکرار مینمود تا که ضبط الفاظ حدیث مورد تائید قرار گیرد و صحت روایتش به ثبوت برسد.
از آن جمله است: که به شاگردش عروه گفت: پسر خواهرم! به من خبر رسیده که عبدالله بن عمرو امسال برای حج میآید برو و از او حدیث بپرس زیرا که او از رسول خدا دانش فراوان اخذ کرده است.
عروه گوید: با عبدالله بن عمرو ملاقات کردم و از او پیرامون آنچه از رسول خدا شنیده سوال نمودم از جمله آنچه که او بیاد داشت این حدیث بود که رسول خدا ج فرموده است. «خداوند دانش را از میان مردم بر نمیگیرد ولی علماء را قبض میکند و علم همراهشان از میان برداشته میشود، سپس برای مردم رؤسای نادان باقی میماند که آنان بدون علم فتوا میدهند پس مردم را گمراه میکنند و خود نیز گمراه میشوند».
عروه گوید: چون این حدیث را به عائشه باز گفتم برایش گران آمد و گفت: آیا او گفت که آن را از رسول خدا شنیده است؟
عروه گوید: چون سال آینده آمد گفت ابن عمرو آمده است با او ملاقات کن و از او حدیثی را که در باب علم گفته بود دوباره بپرس.
عروه گوید: دوباره با عبدالله بن عمرو ملاقات کردم و حدیث را از او پرسیدم دیدم همانطوریکه دربار اول متن حدیث را گفته بود دوباره آن را باز گفت:
عروه گوید: خبر را به عائشه باز گفتم. او گفت: گمان دارم که او حتماً راست میگوید زیرا که میبینم بر آن نیفزوده و از آن کم نکرده است [۱۸]. (صحیح مسلم).
حافظان سنت از صحابه کوشش سیده عائشه را بر ضبط الفاظ حدیث میدانستند روی همین اساس بعضی از آنان به نزدش میآمدند و احادیث خود را بر او میخواندند تا قوت ضبط و حفظ خود را مورد تائید قرار دهند.
ابوهریرهس که بیش از همه صحابه حافظ حدیث بود، به مکانی در نزدیک حجره سیده عائشه مینشست و حدیث میخواند و میگفت: ای صاحب حجره! بشنو. ای صاحب حجره! بشنو. (صحیح مسلم).
مقصودش چنانکه امام نووی گفته است، تقویت حدیث بوده که سیده عائشه با اقرار بدان و یا سکوت در برابر آن احادیث او را مورد تائید قرار دهد. (شرح صحیح مسلم).
همچنانکه صحابه چون در امری اختلاف میکردند با عائشه صحبت مینمودند.
در صحیحین آمده است که به ابن عمر گفته شد که ابوهریره گوید: از رسول خدا شنیدهام که میفرمود: «هر کس جنازهای را همراهی کند برایش یک قیراط مزد میباشد».
ابن عمر گفت: ابوهریره بر ما زیاده روی کرده است سپس کسی را نزد عائشه فرستاد تا از او سوال کند پس ام المومنین ابوهریره را تصدیق کرد.
ابن عمر گفت: ما درباره قیراطهای فراوان افراط کردیم. (الاجابة).
چون زید بن ثابت و ابن عباس درباره خروج زن حایض از مکه بدون انجام طواف وداع در صورتیکه قبل از حیض طواف افاضه را بجای آورده باشد، اختلاف کردند ابن عباس گفت: زن میتواند از مکه خارج گردد و زید گفت: نبایستی از مکه خارج گردد برای حل اختلاف زید به خانه عائشه رفت و از او در این مورد پرسید.
عائشه گفت: میتواند خارج گردد پس زید در حالی از خانه خارج گردید که میگفت: سخن حق جز همان کلامی که گفتی چیز دیگری نبود. (الاجابة).
ام المومنین به زید گفت: که ام المومنین صفیه در شب خروج از مکه عادت شد که رسول خدا ج به او فرمود: آیا طواف روز عید را انجام دادهای؟
گفت: آری.
پس فرمود: بیرون شو.
تمام اینها بر ما ثابت میکند که ام المومنین عائشهل مرجع صحابه در حدیث بوده است. قبلاَ گفتیم که ابوموسی اشعری گفت: بر ما یاران رسول خدا هیچ حدیثی مشکل نمیشد مگر آنکه دانش آن را نزد عائشهل مییافتیم.
[۱۷] در این مورد به کتابهای النبلاء والاجابه و تعلیقات آن مراجعه فرمائید. [۱۸] امام نووی گوید: معنی این گفتار عائشه این نیست که او عبدالله بن عمرو را متهم به دروغ گویی کرده است، بلکه بیم آن داشته که سخن بر او مشتبه شده باشد. در این مورد به شرح صحیح مسلم از امام نووی مراجعه فرمائید.