پارسایی
پارسایی همان پرهیز از شبهات است که مبادا انسان در حرام واقع شود و این از ثمرات معرفت خداوند سبحان است و هرچه بنده نسبت به پروردگارش معرفت بیشتری پیدا کند و به او نزدیک گردد پارسایی او نیز افزون میشود. شکی نیست که سیده عائشه ل به سبب لطفی که خداوند به او فرموده و او را در خاندانی پرهیزکار و پارسا و محیطی پاک قرار داشت که تصویرهای بسیاری در این مورد گذشت و همگی دلالت بر شدت پارسایی و بیم او از خشم خداوند متعال دارد.
ام المومنینل در تمام مراحل حیات خود دارای صفات عالی بود، او در حیات رسول خدا بود که عموی رضاعی خود را اجازه ورود به خانه ویژهاش نداد، تا که رسول خدا تشریف آورد و فرمود: «بایستی عمویت بر تو وارد گردد».
با این هم از حضرت توضیح خواست که مرا زنی شیر داده و مرد در آن نقشی نداشته است، لذا بار دیگر رسول خدا گفتارش را تکرار فرمود: «عمویت میباید بر تو وارد گردد».
چون رسول خدا ج از او خواست که دستش را از حجره بیرون کند تا جانماز را به او بدهد گفت: من در حالت عادت ماهانه هستم پس رسول خدا فرمود: «حالت عات ماهانه در دست شما نیست» (صحیح البخاری و صحیح مسلم).
از جمله نمونههای پارسایی او اینکه او حتی از ورود یک دختر بچه کوچک به حضورش به خاطر داشتن زنگولههای مخصوص جلوگیری کرد و فرمود: او را بر من وارد نکنید مگر آنکه زنگولههایش را بر گرفته باشید زیرا که از رسول خدا شنیدهام که فرمود: «فرشتگان رحمت به خانهای که در آن زنگوله باشد وارد نمیشوند».
پارسایی صاحبش را وادار به کثرت امر به معروف و نهی از منکر مینماید و سیده در تمام احوال و اوقات این وظیفه را انجام میداد. روزی زنی را بین صفا و مروه یافت که پیراهنی مخطط به صلیب داشت، عائشه به او گفت: آن را از جامهات دور کن زیرا که رسول خدا چون آن را در جامهای میدید، آن را میتراشید و محو میکرد. (امام احمد: ۶/۲۲۵).
و معنی قول او به زنان حمص گذشت که چون بر او داخل گردیدند فرمود: «شاید شما از آن زنهایی باشید که به حمامهای عمومی داخل میشوند...».
از جمله موارد پارسایی او اینکه او ل همواره به زنان امر میکرد: به همسران خود بگویید به وسیله آب خود را پاکیزه کنند زیرا که من از آنان شرم میدارم، زیرا که رسول خدا ج چنین کاری را انجام میداد. (نسائی و ترمذی).
روزی برادرش عبدالرحمن را دید که وضو میگرفت و گویا که برای دریافت نماز جنازه بر سعد بن ابی وقاص س شتاب میکرد پس عائشه به او فرمود: ای عبدالرحمن وضویت را کامل گردان زیرا که از رسول خدا ج شنیدم که میفرمود: «وای بر آنانکه پاشنههایشان در موقع وضو گرفتن خشک میماند که آتش آنان را فرا میگیرد». (صحیح مسلم).
از جمله موارد پارسایی او حجاب گرفتن او از یک مرد نابینا است و آن مرد به او گفت: از من در حجاب میروی در حالی که شما را نمیبینم؟ فرمود: اگر شما مرا نمیبینید من شما را میبینم. (الطبقات: ۸/۶۹).
با هم قبلاً مرور کردیم که در موقع طواف کعبه با مردان مخلوط نمیگردید و گفتیم که چگونه حفصه دختر عبدالرحمن را به علت داشتن چادری نازک مورد تنبیه قرار داد و چادرش را پاره کرد و به جای آن چادری ضخیم بر او پوشانید.
دیگر از موارد او پارسایی اینکه زنان عهد رسول خدا را به علت مبادرتشان به اجرای احکام شرعی مورد ستایش قرار داد.
شاید بارزترین صورت پارسایی او در چیزی باشد که خود آن را حکایت کرده است. در خانهای که رسول خدا و پدرم س دفن بودند بدون حجاب وارد میشدم و با خود میگفتم که یکی شوهرم و دیگری پدرم میباشد، چون عمر س در آنجا مدفون گردید به خدا سوگند در آن خانه وارد نشدم مگر آنکه به خاطر حیا از عمر س لباسهایم را بر خود پیچیده بودم. (السمط الثمین).
او با اینکه به شدت به پارسایی پایبند بود چون کسی را پند میداد فقط به تهدید و ترهیب اکتفا نمیکرد، بلکه نظر او این بود که در طریق دعوت از روش ترغیب و تشویق و ترهیب و تهدید هر دو کار گرفته شود تا که مبادا مردم نومید گردند.
کسانی را که بر او وارد میگردید نصیحت میکرد که این اسلوب را به کار بندند. روزی عبید بن عمیر بر او وارد گردید پرسید شما چه کسی هستید؟ گفت من عبید بن عمیر هستم.
گفت: عمیر بن قتاده؟ گفت: آری مادرم.
فرمود: شنیدهام که با مردم مینشینی و آنان با تو مجالست میکنند؟ گفت: بلی یا ام المومنین چنین است.
فرمود: مبادا مردم را به نومیدی واداری و آنان را هلاک کنی. (المصنف: ۳/۲۲۰).