سود از نظر اسلام و اقتصاد

فهرست کتاب

رد این دلیل

رد این دلیل

آیا حقیقت است که فطرت انسانی یقین دارد که چیز حاضر و موجود با ارزش‌تر است از چیزی‌که در آینده و مستقبل مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ اگر این چنین باشد پس چرا مردم دارایی و چیزی در دست داشته شان‌را امروز فوراً به مصرف نمی‌رسانند و آن‌را برای فردا و آینده‌ی مجهول ذخیره می‌دارند؟ ممکن است درصدی یک نفر را نتوانید بیابید که به آینده‌ی خود نیاندیشد و یا راضی شود به اینکه به غرض تلذذ و لذت فوری همه‌ی ثروت و دارایی‌اش را در حال حاضر به مصرف رساند؟ و حداقل %٩٩ مردم عادت دارند که زندگی موجود و حاضر را بر خود سخت می‌گیرند که گوشه از دارایی شان‌را برای رفع ضرورت آینده‌شان ذخیره نمایند، زیرا حوایج و احوال منتظره و پوشیده در آینده در ذهن و تصور انسان‌ها نسبت به احوال و احتیاجات موجود‌شان بزرگ‌تر و مهم‌تر جلوه می‌کند و سوال دیگری است که مقصد انسان از این همه سعی و کوشش وی در زمان حاضر چیست؟ آیا غیر از این که دارای آینده‌ای با سعادت و تابناک باشد؟ آیا مقصدش از تحمل تمام این مشکلات این نیست که زندگی آینده وی مستریح‌تر(آرام‌تر) و خوشبخت‌تر از وقت فعلی و زمان حاضرش باشد؟ و چه سفیه و احمق است آن شخصی‌که برتری می‌دهد اینکه زندگی سعید و آرام فعلی‌اش به حساب زندگی بد و پر مشقت آینده‌اش بوده باشد – اگر این وضع از شخصی صادر گردد که جاهل، سفیه و یا شهوت پرست است که لذت و تنعم فعلی و موجود را غنیمت می‌شمارد، پس ما به آن کاری نداریم و نه در این قسمت دلیلی ارائه می‌کنیم و گرنه از جمله محالات است که شخصی دارای اندک فکر و عقل، این صفت را مورد تایید و تصدیق قرار دهد.

ما با این دعوای ایشان هم تسلیم می‌شویم که پروا ندارد که یک انسان زحمت و تکلیفی را در آینده متحمل شود به شرطی‌که در زمان حاضر زندگی آرام، مطمئن و با سعادت را دارا باشد و لیکن هیچ امکانی ندارد که بر صحت این دعوا استدلالی بتواند کند، زیرا اگر ما بگوییم که قیمت یک صد دالر معاملات دارای سود مساوی به یک صد و سه دالر بعد از گذشتن یک سال است پس صورت حقیقی و واقعی آن کدام است؟ آیا بعد از گذشتن یک سال وقتی‌که مدیون می‌خواهد مال داین را پردازد؟ یعنی آیا در عالم واقعیت این دعوا مصداق پیدا می‌تواند بکند یا نه؟ و چرا مبلغ ١٠٣ دالر زمان حاضر و موجود متساوی به ١٠٠ دالر زمان گذشته نبوده باشد؟ و در صورتی‌که مدیون مسکین و بیچاره قرضه را در سال آینده تأدیه نتواند بکند و دو سال بعد بتواند در ادای آن قدرت یابد پس چرا ١٠٦ دالر حاضر و موجود مساوی به ١٠٠ دالر زمان گذشته بعید نبوده باشد؟ آیا همین است نسبت و تناسب بین قیمت حاضر و زمان گذشته؟ و آیا از نظر شما به اعتبار مبدا صحیح است که هر چیزی‌که تحت تقادم زمان آید و یک زمانه بر آن بگذرد، قیمت آن نظر به تناسب زمان روز و سال رو به تزاید است؟ آیا قضای حوایج گذشته در نظر شما معتبرتر و با ارزش‌تر از قضای احتیاجات موجود است؟ تا راضی شدید به اینکه مالی را که مدت‌ها قبل به قرض داده بودید و تصرفش از دست شما برآمده است و به باد فراموشی گذاشته شده است در مقابل مال حاضر قیمت آن را هر روز و ماه و سال بلند می‌برید؟ و آیا در نظر شما معقول و صحیح است، مبلغ ٢٠٠ دالر را که یک سال پیشتر از دست داده‌اید، امروز متساوی به ٢٥٠ دالر است؟