نتیجه
نتیجهی کار سرمایهداران به صورت فوق چنین شد که به سبب تعامل و داد و گرفت سود که به طور مستقل و انفرادی بین مردم صورت میگرفت سرمایهداران دارای نفوذ و اقتدار شدند و مورد اعتماد و وثوق عموم قرار گرفتند که در اثر آن امروز ثروت شرق و غرب جهان در دست ایشان و تحت تصرف ایشان است و صدها میلیون پوند و دلار در یک بانک جمع و ذخیره شده است و چند نفر سرمایهدار محدود هر قسمتیکه خواسته باشند در آن تصرف میکنند و به این طریق نه تنها حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مملکتشان را تحت سیطرهی خود آوردهاند، بلکه به همهی جهان حکومت دارند و نقش خود را در تمام نواحی زندگی ثابت کردهاند و با تمام قساوت قلب و امتیاز طلبی امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به نفع خود و اغراض شخصی خود استعمال میکنند. بر این اساس شما خود میتوانید نفوذ و سیطره و قوت این سرمایهداران را تخمین کنید مثلاً در نیم قارهی هند پیش از انفصال پاکستان در دهها بانک بیش از ١٧٠ میلیون کلدار سرمایهی اصلی و ذاتی وجود نداشت، ولی حسابات امانات به ٦١٢٠ میلیون کلدار بالغ میشد و تعداد کمی از سرمایه داران که عدد شان به ١٥٠ – ٢٠٠ نفر میرسید بر اداره، پالیسی و سیاست بانکهای مذکور حکمروایی میکردند و صدها هزار نفر پولهای داشتهشان را با این بانکهای سرمایهداران تسلیم میکردند و یگانه آرزویشان از این تسلیم کردن پول هم بدست آوردن فایده و ربح(سود) بود و اینکه این سلاح قوی به کدام اغراض و براساس کدام مبدأ استعمال میشود هیچ بحثی مطرح نیست و نه کسی دربارهی آن فکر میکند.
بعد از این بیانات شما خود اثرات خطرناک و ناگواریکه این سرمایهداران در قسمت تجارت، صنعت، اجتماع، سیاست، فرهنگ و مدنیت ممالک از خود باقی گذاشتهاند، تخمین و اندازه میتوانید بکنید و این هم برای شما معلوم میشود که آیا این کارها به مصلحت مملکت و باشندگان آن انجام داده شده است و یا فقط به منفعت شخصی و فردی این سرمایهداران که غیر از خود هیچ کس را نمیشناسند؟
بلی! من این معلومات را برای شما از مملکتی بیان میکنم که در آن این نوع تنظیم سرمایهداران سابقهی طولانی ندارد و مجموع اماناتیکه در صندوقهای امانتی و حسابهای جاری بانکهایشان گذاشته است نظر به تعداد نفوس آنها به هر فرد مبلغ نصف پوند میرسد، ولی ببینید که در ممالک غربی تجمع و تمرکز ثروت در بانکها چه مقدار زیاد است که به مقایسهی ممالک شرقی دو هزار بلکه سه هزار مرتبه زیادتر و بیشتر است. مثلاً قرار احصاییهی سال ١٩٣٦ م در بانکهای تجارتی آمریکا مبلغ ١٣١٧ پوند و در انگلستان مبلغ ١٦٦٤ پوند و در سویس مبلغ ٢٧٠ و در آلمان مبلغ ٢١٢ پوند و در فرانسه مبلغ ١٦٠ پوند به هر نفر میرسید، با این پیمانهی وسیع مردم دارایی و ثروتهای داشتهشان را به سرمایهداران شان میسپاریدند و با این پیمانهی وسیع این بانکها توانستند، دارایی و ثروت مردم را به خود جذب نمایند و آن را در تصرف چند نفر محدود قرار دهند و این مردم که همهی این مقدار ثروتها را تحت تصرف خود قرار دادند، نه نزد کسی مسئولیت دارند و نه از کسی هدایت میگیرند و غیر از هوا و هوس و خواهشات نفسانی خود، هیچ چیزی را هم مراعات نمیکنند و برای مردم اجوره(مزد) ثروتشان را بنام فایده تقدیم میدارند و خود ثروتها را در تصرف دارند و به قوت و قدرت آن سرنوشت مردم را به هر قسمیکه میخواهند تغییر میدهند و سرنوشت مردم در دست آنها به حیث بازیچه است. اگر بخواهند در یک مملکت قحطی و قیمتی را ایجاد میکنند و اگر بخواهند در مملکت دیگر ارزانی و فراوانی را روی کار میآوردند و اگر خواسته باشند بین ممالک آتش جنگ را مشتعل میسازند و طبق خواهششان معاهدهی صلح را بسته میکنند و هر چیزی که از نظر خودشان نافع و مفید باشد در بین عموم مردم مروج میسازند و هر گونه وسایل و لوازم که به مصلحت مادی و شخصیشان تمام نشود آن را حرام و ممنوع قرار میدهند و آنها در امور بازار مسئولیت ندارند بلکه سخن و او امر ایشان در مؤسسات علمی و هنری و مراکز تحقیقی، علمی مطبوعات، عبادتگاهها و دوایر حکومتی و دولتی نیز قابل الاجراء و واجب التعمیل است زیرا این حاجت روا – مال و ثروت – هم در ایشان تاثیر کرده است و نقش خود را در دوایر و حلقههای ایشان ثابت نموده است.
این است آفت و مصیبت بزرگیکه متفکرین و دانشمندان غربی را تحت نفوذ و سیطرهی خود درآورده است و انسان بیچاره و مسکین را به گرداب هلاکت و تباهی انداخته است و با این هم از همهی جهات صداهایی برمیآید که تمرکز این ثروتهای عظیم که بزرگترین وسیلهی قدرت و قوت در دست تعداد کمی از مردم است در برابر هیچ کس و هیچ مقامی مسئولیت ندارد، در حالیکه وجود اجتماعی را از بین میبرد و پایههای زندگی آن را نیست و نابود میگرداند و ما مردم مشرق زمین تا حال هم به این فکر هستیم که رباییکه حرام، ناپاک و نجس بود، آن ربا و سودیست که در زمان قدیم رواج داشت و افراد بین خود داد و ستد میکردند و صرافان روشنفکر، تعلیم یافته، چوکی نشین و موتور سوار امروز میگویند که معاملاتی که آنها انجام میدهند، پاک، حلال و مشروع بوده است و در آن قطعاً شائبه از نجاست وجود ندارد، پس چرا حرام باشد، اموال و ثروتهای خود را برایشان میسپاریم و از ایشان فایده میستانیم؟
در حقیقت فرقی که بین سودخواران در قدیم و بین صرافان و بانکداران زمان حاضر موجود است، این است که سودخواران قدیم اموال و ثروتهای مردم را به طور جداگانه و منفردانه به غصب و غدر میگرفتند، اما امروز به طور دستهجمعی و تشکیل کمیتهها و هیأتها است که عین غدر و خیانت صورت میگیرد.
فرق دومی که نسبت به اولی بزرگتر و خطرناکتر است این است که در سابق اگر خانهی کسی را خراب میکردند و یا او را میکشتند، فقط یک نفر به طور انفرادی و به خواهش و ارادهی خود این کار را میکرد ولی امروز عموم مردم اسلحهی بسیار تیز، برنده و کشندهی خطرناک را بدست خود برای این غاصبین و خیانتکاران به اجاره میدهند تا خانههایشان را تخریب و خودشان را هلاک نمایند و خود مردم، حکومت و قوانینشان به سبب فرو رفتن در حماقت و دنیا پرستی از این بدبختی و نتیجهی آن در غفلت هستند. این صرافان بانکی در روشنی روز برایشان پول اجاره را میدهند و در تاریکی شب خانههایشان را تخریب مینمایند و اموال و دارایشان را غصب، حیف و میل میکنند و مردم از ما میخواهند که این اجارهی سود را برایشان پاک، حلال و مشروع معرفی نماییم!