سیستم بانکداری در نظام اسلامی
بحثی را که در اطراف نظام جدید بانکداری نوشتیم این معنی را نداشت و در آینده هم ندارد که نظام بانکداری از اساس و اصل غلط بوده است و در آن هیچ نوع خیر و صلاحی وجود ندارد، بلکه حق و حقیقت بر خلاف آن است که این نظام، بسیار مفید و مهم بوده است و از خوبیها و حسنات مدنیت جدید غربی بشمار میرود، اما به واسطهی مشتمل بودنش بر بعضی عناصر، شیطانی و ناجایز شده است.
مثلاً بانکها به بسیاری از خدمات مشروع قیام میکنند که حیات اجتماعی و احتیاجات اقتصادی امروزی آن را ضروری، حتمی، نافع و مفید میشمارد. از قبیل حوالهی پول از یکجایی به جای دیگر و فراهم آوردن اسباب سهولت در معاملات خارجی و نگهداری اشیای با ارزش و پر قیمت و اجرای اسناد اعتماد یا کردیت و چکهای سفری، اوراق مالی متداول، خرید و فروش سهام شرکتها و بسیاری از خدمات نمایندگیها Agency که بانکهای امروزی به اجرای آنها مبادرت میورزند و تکلیف گران و بار ثقیل را از دوش مردم بر کنار میدارند و ایشان را از تکالیف زیاد نجات میدهند. این امور و امثال آن لازم میگرداند که باید بانکها در هر حال باقی بمانند و یک موسسهی مستقل و جداگانه باشند و در مسایل تجارت، صنعت، زراعت و دیگر امور اجتماعی و اقتصادی نهایت مفید و قابل اهمیت و ارزش میباشند و در عصر حاضر وجود آنها ضروری و حتمی است. زیرا ضرورت میافتد که در یک خزانهی مرکزی پول و داراییهای زاید از حاجت جمع گردد و بعد از آن در همهی نواحی زندگی با تمام آسانی و سهولت به کار انداخته شود و ثروتهای مذکور در نزد افراد قسم جداگانه و پاشیده از هم که جامعه از آن استفاده نکند، باقی نماند و سهولت این نظام خود سبب میشود که افراد پولهای زاید از حاجتشان را در یک خزانهی مرکزی جمع نمایند و آن را به صفت مجموعی و دسته جمعی به هدف تولیدی و تنمیه به کار اندازند و مفاد حاصل شده را به بهترین طریقهی ممکن بینشان توزیع نمایند و این کار نسبت به کارهای انفرادی که هر کس به صفت فرد، ثروتش را به کار اندازد، به مراتب خوبتر و مفیدتر است. علاوه بر آن کارمندان و مامورین بانک در شئون مختلف چنان مهارت و بصیرت حاصل میکنند که تجار و صنعتگران به آن حدود نمیتوانند برسند. این مهارت به سببی است که هر کدام ایشان در هر ناحیه از نواحی مالی و اقتصادی عمری مصروف میباشند و این مهارت فنی در ذات خود ارزش فوق العاده دارد و ممکن است که ما بانکها را زیادتر هم نافع و مفید ثابت کنیم به شرطیکه سرمایهداران سودخوار آنها را برای خودشان تخصیص ندهند و به شرطیکه به نفع همهی تجار و غیره اهل کسب و پیشه استعمال گردد و لیکن چیزیکه تمام این خدمات، حسنات و خوبیها را به سیئات، معایب و بدیها تبدیل کرده است همین داد و ستد سود است و عنصر دومی که در این قباحت و بدی به آن کمک میکند، عبارت از این است که ثروتی که از جیب افراد به صفت سود گرفته میشود و در بانک ذخیره و جمع میگردد، فقط ملک چند نفر سرمایهدار محدود است که ایشان متصرف بانک هستند و آن را بر اساس خواهش و رغبت خود به ضرر اجتماع میچرخانند و اگر از بانکها همین دو عیب و نقص زایل گردد، نافعترین و مفیدترین عملی است که به نفع اجتماع انجام داده میشود و جای تعجب نیست که در آن وقت این گونه اعمال برای خود سرمایهداران پاکتر و مفیدتر باشد از اینکه در آن تنها از نگاه داد و ستد سود و مفاد مطلق مالی نظر انداخته شود.
آنانیکه گمان میکنند که بعد از الغای سود هیچ کس حاضر نمیشود، مالش را در بانک بگذارد، اشتباه مینمایند و دلیلشان هم عدم استفاده از سود است. آری درست است که ایشان در این حال از گرفتن سود محرومند ولی از گرفتن فایدهی حلال محروم نیستند و اندازهی این مفاد حلال معین نیست و امکان مفاد کم و زیاد هر دو در یک درجهی مساوی قرار دارد.
بنابرآن در این وقت نیز عین همان خدماتی که برای مردم انجام داده میشد، نیز در محل اجرا قرار میگیرد و حقیقت واضح که انکار را قبول ندارد، این است که طوریکه امروز از هر طرف ثروتها به بانکها سرازیر و جمع میگردد در آن وقت که سود ندارد هم به همان اندازه جمع و سرازیر میشود. زیرا در آن صورت مردم به اطمینان اینکه حرام نمیخورند، تمام داراییهایشان را در بانکها میگذارند بر این اساس تجارتشان هم ترقی میکند و طبق انکشاف و ترقی تجارت، دخلشان نیز زیادتر میگردد. پولهای که در حسابهای جاری Current account در بانکها گذاشته میشود، بانکها باید آنرا در اعمال تولیدی استعمال نکنند و آن نوع پولها ممکن است در دو عمل بزرگ و مهم استعمال گردد:
اول در معاملات عادی بین بانک و کسانیکه دارای حسابهای امانتاند.
دوم در تقدیم قرضهای قصیر المدت و بدون سود به تجار و همچنان به انتقال و حوالهجات بدون ربا و اموالیکه در بانکها به قسم امانتهای طویلالمدت گذاشته میشود باید در قرضهای سوددار هم استعمال نگردد. با اجازهی صاحبان سرمایهی پولهای مذکور از طریق مضاربت در پروژههای صنعتی، زراعتی، تجارتی و دیگر پروژهها و اعمال حکومتی و موسسات ملی به کار انداخته شود. از به کار انداختن پولها در موارد مذکور دو فایدهی بزرگ حاصل میشود:
١- حصول اتحاد بین مصلحت سرمایهدار و تجار و تجارت در این وقت به اندازهی احتیاجش بر مال تکیه دارد و اسباب و عواملیکه در نظام سودخواری باعث کساد تجارتی Trade cyele میشود از بین میرود.
٢- دو اندیشهی متضاد – اندیشهی سرمایهدار و اندیشهی تجار و صنعتگران – از همهی تضاد و مخالفتهای سابق گذشته و باهم دست تعاون و تساند را دراز میکنند که فایدهی آن به همهشان راجع میگردد. مفاد و ربحی که در این وقت بانک بدست میآورد در بین سهمداران و صاحبان امانت بر اساس آن نسبتهایی که موافقت کردهاند، بعد از وضع تکالیف اداری بانک توزیع میگردد.
پس فرقیکه بین این نظام پیشنهاد شده و بین نظام امروزی معمول وجود دارد این است که ربح حاصل امروز فقط برای سهمداران توزیع میگردد و برای دیگر معاملهداران و صاحبان حساب سود اعطاء میشود اما در آن وقت مفاد مذکور بین معاملهداران و سهمداران توزیع میشود. اگر معاملهداران بانک امروز سود را بر اساس نرخ روز میستانند در آن وقت ربای معین و نرخ و اندازهی معین وجود ندارد بلکه همهی مفاد که باشد یا زیاد بین سهمداران و معاملهداران به نسبتهای معین توزیع خواهد شد و خطر خسارت و افلاس در آن وقت بیشتر از امروز نیست.
خطر خسارت و یا امکان ربح غیر محدود و غیر معین امروز مخصوص به کسانی است که در بانک سهمیه دارند اما در آن روز در این خطر خسارت و امکان ربح دیگر معاملهداران هم شریکند. تنها یک نوع ضرر برای نظام بانکداری امروزی میماند و آن اینکه همهی سرمایهای که در بانکها جمع میشود، تعداد کمی از سرمایهداران در آن حق تصرف دارند و بس. اما در آن وقت ممکن است که این نقیصه و ضرر از طریقی تدارک شود که بیت المال یا بانک مرکزی Center Bank دولت متولی تصرف امور آن گردد و همهی بانکهای شخصی و خصوصی را نیز با قدرت و تسلط اداره و تداخل حکومت تحت ادارهی خود قرار دهد و نگذارد که سرمایهداران با استعمال قوای مادی و مالیشان در اینجا هم دست به ظلم و تجاوز بزنند.
این است پیشنهاد بسیط و مجمل در خصوص نظام مالی بدون سود که ما در صفحات فوق آن را تقدیم کردیم. اگر کسی یک نظر سطحی و گذرنده هم در آن نماید آیا بعد از این هم برایش هیچ شک و اشتباهی در ممکن بودن الغاء نظام ربا – سود – باقی میماند؟
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمين