سود از نظر اسلام و اقتصاد

فهرست کتاب

د- قرض‌های خارجی حکومت‌ها

د- قرض‌های خارجی حکومت‌ها

این آخرین نوع قرضه است که حکومت‌ها از خارج مملکت‌شان بدست می‌آورند و این قرض‌ها به طور عموم مبالغ عظیم و سنگینی را تشکیل می‌دهد که به هزاران میلیون دالر می‌رسد و عادتاً حکومت‌ها این قرضه را وقتی درخواست می‌کنند که در مملکت‌شان بحران مالی غیر عادی حکم‌فرما می‌شود و وسایل تولیدی و منابع‌شان نمی‌تواند از عهده‌ی تکافوی آن برآید بنابرآن مجبور می‌گردند که از خارج مملکت قرضه بگیرند به امید اینکه اگر یک قسمت قرضه‌ی مذکور در پروژه‌های نو و تولیدی به کار انداخته شود ممکن است به سرعت هر چه بیشتر مفاد زیادتری حاصل گردد. سودی‌که بر این نوع قرض‌ها به طور عادی تعیین می‌شود ٦ – ٧ – ٩ – ١٠% می‌باشد و چون حاصل قرضه زیاد است، بنابرآن سود سالانه‌ی آن به صدها میلیون می‌رسد، سرمایه داران و سودخواران در بازارهای بین الملی معمولاً این نوع قرض‌ها را توسط حکومت خودشان به حکومت‌های دیگر می‌دهند و چون به واسطه‌ی حکومت‌شان این قرضه به یک حکومت خارجی پرداخت شده است، بنابرآن آن‌ها از حکومت‌شان یکی از وسایل عایداتی را از قبیل گمرگ یا تنباکو یا شکر و نمک را به حیث تضمین در نزد خود به گرو می‌گیرند.

این نوع قرضه سودی تمام آن مفاسد و عیوبی را دارد که دیگر انواع قرض‌های ربوی داشت که ما جمع آن مفاسد را قبلاً شرح دادیم، قرض‌های انفرادی بخاطر رفع احتیاجات شخصی و قرض‌های حکومت‌ها از اهالی مملکت‌شان عین آن مفاسد و عیوبی را دارد که قرض‌های حکومت‌ها از بازارهای بین المللی خارجی آن ‌را داراست، بنابرآن به ذکر آن مفاسد بار دیگر ضرورت احساس نمی‌شود. ولی با اشتراک همه قرض‌ها در تمام این مفاسد، قرضه آخر الذکر نسبت به همه‌ی قرض‌ها خطرناک‌تر و مضرتر است؛ زیرا این نوع قرضه حالت اقتصادی و مالی افراد و ملت‌ها را در یک مملکت مختل می‌سازد که آن به نوبت خود به وضع اقتصادی بین المللی تاثیر نامطلوب می‌گذارد و در بین الملل گیتی تخم کینه و عداوت را بذر می‌کند. از آثار برازنده‌ی این نوع قرضه است که جوانان مایوس و نومید آن مملکت با همه‌ی دلشکستگی و یاس به فلسفه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک طرفه می‌گرایند تا باشد که از این طریق عقده‌ی خود را باز کند و مشکلات‌شان ‌را حل نمایند و همین است که با انقلاب‌های خونین و جنگ‌های خانمان‌سوز متوسل می‌شوند.

حکومت‌هایی که دارای وسایل کافی مالی و منابع بزرگ اقتصادی نباشند و نتوانند حوائج و مصایب خود را خودشان رفع کنند، چگونه می‌توانند ده‌ها و یا صدها میلیون سود را با اقساط معین قرضه تأدیه کنند؟ و خصوصاً که دائن‌شان یکی از وسایل بزرگ مالی را به حیث گرو در اختیار خود قرار داده باشد و منابع مالی را نسبت به سابق تنگ‌تر نموده باشد. بنابرآن حکومت‌های که قرضه را از این طریق به دست می‌آورند کم واقع شده‌اند که از مصایب و فشارهای این نوع قرضه خویشتن را نجات دهند و اکثر اوقات دیده شده است که قروض مذکور مصائب را دو چند بالا برده است. زیرا برای پرداخت و تصفیه‌ی اقساط قروض و سود آن حکومت‌های مذکور مجبور شده‌اند تا مالیات و تکس را بر افراد زیاد سازند. از یک طرف این وضع خود باعث پریشانی و ناراحتی افراد و اهالی می‌گردد، زیرا آن مالی را که به مصرف می‌رسانند، نمی‌توانند عوض آن را بدست آورند و از جانب دیگر بر حکومت‌ها بسیار مشکل تمام می‌شود که قسط قرضه را با سود آن در این مدت معین تأدیه کنند و عموم ملّت را بلندتر از طاقتشان تکلیف دهند و وقتی‌که تقصیری از جانب حکومت در اداء کردن قرضه رونما گردد، مملکت مذکور را به خیانت و عدم امانت داری متهم می‌نمایند و جراید ملی و نشرات‌شان به بدگویی و ناسزا گفتن شروع می‌کند تا آنکه کار به جایی می‌کشد که حکومت‌های‌شان بین جراید و نشریات و بین ایشان وساطت می‌کند و حکومت‌های با اینقدر فشار سیاسی به خاطر مصلحت سرمایه دارانش اکتفا نکرده باشد، بلکه همه مصایب و مشکلات را به خاطر منافع سیاسی خودش تحمل می‌کند و حکومت مدیون کوشش می‌نماید تا به واسطه‌ی ارتقای مالیات از این بحران خویشتن را نجات بخشد و چون بر اهالی تحمل این بار، گران تمام می‌شود، بنابرآن عواقب خوب و پسندیده را در برندارد و به سبب کشیدن بار گران مالیات در دل خود نفرت و بدبینی و کینه را حفظ می‌دارند و از طرف دیگر طعنه و بدگویی داینین و فشارهای سیاسی‌شان در قهر و غضب آن‌ها می‌افزاید که تمام این اوضاع و احوال عامل عدم اعتماد و وثوق ملت‌ها در مقابل حکومت‌شان می‌گردد و باعث افروختن قهر و غضب‌شان می‌شود و ایشان‌ را وادار می‌سازد که از اشخاصی پیروی کنند که آنجا به آواز بلند در میدان مبارزه و امتحان در مقابل این دائنین می‌گویند: مرام و مقصدتان ‌را برای ما بگویید و اموالی را که برای ما داده‌اید اگر قدرت استرداد آن ‌را دارید از ما پس بستانید، این‌جا است که شر و فساد ربا به درجه‌ی نهایی‌اش می‌رسد.

آیا بعد از این هم شخص صاحب عقل و فکر پیدا می‌شود که در فتنه و فساد بودن سود شک و اشتباهی داشته باشد و یا مصایب و آفات آن ‌را در اجتماع انسانی انکار کند؟ و یا در حرمت و شر و فساد آن تردید داشته باشد؟ و آیا شخصی هم پیدا می‌شود که بعد از خواندن و شنیدن این بیانات در قسمت سود در صدق و درستی این حدیث شریف شک و اشتباهش هنوز باقی بماند طوری‌که به روایت ابن ماجه و بیهقی از حضرت رسول اکرم  ج چنین نقل شده است که فرموده‌اند: سود خواری دارای هفتاد نوع گناه است که کم‌ترین و بسیط‌ترین آن مثل این است که کسی با مادرش ازدواج کند.