اختلاف فقهاء در جزییات
اجمال مذکور منشاء اختلاف بین فقهاء در تعیین اجناس که سود در آن میآید و علت تحریم آن را تشکیل میدهد، میباشد. گروهی میگویند که ربا منحصر به همان شش جنس است که در حدیث ذکر گردیده است و عبارتند از:
طلا، نقره، جو، گندم، نمک و خرما و در اجناس دیگر حکم ربا جاری نمیتواند باشد و بدون هیچ قید و شرط زیادی در مبادلهی آنها جواز دارد. این نظریه اهل ظاهر، قتاده، طاوس، عثمان بتی و ابن عقیل حنبلی است. گروه دیگری چنین عقیده دارند که: هر چیزی که به پیمانه و یا به وزن فروخته میشود، حکم ربا در آن جاری میتواند شود، این نظریهی ابوحنیفه و عمار است و امام احمد بن حنبل در یک روایت به همین نظریه است.
جماعت سومی میگویند: حکم ربا شامل طلا و نقره – پول – و شامل همهی آن ماکولات و اغذیه است که به پیمانه و وزن فروخته میشود. این مذهب امام شافعی و سعید ابن مسیب و به یک روایت از احمد ابن حنبل است.
گروه چهارمی چنین اظهار نظر میکنند که: علت تحریم ربای فضل – زیادت – دو چیز است: اول اینکه ماکولات و یا طعام مقتات باشد و معنای مقتات این است که غالباً برای انسان طعام مذکور قوت دهد و باعث ادامهی زندگی وی گردد. دوم اینکه قابل ذخیره کردن باشد. این نظریه از مالک ابن انس روایت شده است.
امام ابوحنیفه و امام احمد بن حنبل دربارهی علت تحریم درهم و دینار میگویند که: علت آن وزن است و امام شافعی امام مالک و در یک روایت امام احمد ابن حنبل میگویند که: علت قیمت و نرخ آن است. نظر به اختلاف مذاهب و فقها اجرای حکم حرمت ربا در معاملات جزیی اختلاف پیدا میکند.
مثلاً یک جنس در یک مذهب از جمله اشیایی محسوب میشود که حکم ربا در آن جاری میشود، در حالیکه چیز مذکور در مذهب دیگر از جمله اشیایی که سود در آن جاری شود، حساب نمیگردد و علت ربا در یک چیز از نگاه یک مذهب فرق دارد از علت آن از نظر مذهب دیگر. از اینجا است که در بعضی اشیاء در یک مذهب سود میآید و به عین آن اشیاء در مذهب دیگر سود نمیآید.
تذکر باید داد که این اختلاف مذاهب در قسمت آن ربایی نیست که حکم آن طور صریح از قرآن و سنّت ثابت شده باشد، بلکه اختلافشان در آن امور اشتباهی است که بین حلال و حرام واقع شده است به طوری که مفهوم حدیث را پیشتر در این باره نقل کردیم. لذا هیچ کس نمیتواند که بدلیل اختلاف در مسایل اختلافی استدلال کند و دروازهی اشتباه و شک را در مسایلی قطعی و منصوصی ربا که در قرآن و احادیث صحیح ذکر شده است به روی مردم باز و مفتوح نماید و به حیله و نیرنگهای مختلف امت اسلامی را به روش و مفکورهی سرمایهداری دعوت کند. هر کس مرتکب این کار شود، بدون شک او تارک قرآن و سنّت بوده است، پیرو و هم حدس و گمان بدون دلیل و برهان است که هم خودش گمراه بوده و دیگران را هم میخواهد گمراه سازد، اگر چه او خودش را در امور دین از جمله مخلصین و راستکاران بشمارد، ولی در حقیقت او در زمرهی دوستان نادان است.