ضرورت به تفکر پیش از تجدید نظر تدوین
اگر به طریقیکه بعضی از برادران متجدد ما در تدوین قوانین و احکام اسلامی ابتکار کردند به دقت و تعمق نظراندازی کنیم، میبینیم که در حقیقت آنها عوض تجدید نمودن – به تحریف، مسخ مبادی و به دگرگون ساختن قواعد آن دست زدهاند و نتیجهی تجدید ایشان این است که باید ما در حیات اقتصادی و مالی از اسلام بگذریم و از همهی احکام و مبادی مقدس آن صرف نظر نماییم. زیرا راهی را که این متجددین برای ما نشان میدهند، کاملاً با مبادی اصول، نظریه و هدف اسلامی مغایرت و منافات دارد. زیرا آنها در این کارشان فقط و فقط بدست آوردن مال و پول را هدف اولی و آخری خود قرار دادهاند و از اینکه آیا این مال حلال است یا حرام، دربارهی آن نمیاندیشند. در حالیکه اسلام بیش از پیش از خوردن حرام منع کرده است و به تحصیل مال حلال امر میکند. مدنظرشان این است که از طریق غیر مشروع یا مشروع به هر وسیلهای که میشود باید آنها میلیونرها و میلیاردرها باشند، ولی اسلام بر خلاف آن حکم میکند و میگوید که باید مال از طریق مشروع و بدون اتلاف حق دیگران بدست آورده شود، برابر است که به این طریق کسی میلیونر میتواند شود و یا هیچ کس باکی ندارد. این گروه مردم به این فکرند که: سعادت و خوشبختی عزت، شرف، آبرو، قدرت و نفوذ، بلندی قدر و مرتبه و... همه و همه مربوط به مال و ثروت است. اگر چه که مال مذکور از طریق ظلم، رشوه، اختلاس، خیانت و غصب، غدر و... حاصل گردد و در راه بدست آوردن آن حقوق هزاران بنی نوع بشر تلف شود و یا شر و فساد، انحلال اخلاقی، فحشاء و منکر در روی زمین به پیمانهی زیاد رواج و شیوع یابد و بنی آدم در گرداب هلاکت و بدبختی مادی و معنوی غرق گردد.
ولی سعادتمند و نیک بخت در نظر اسلام آن است که در کسب و کار خود، احکام اسلامی را از صداقت، امانت، عفت، حفظ و مراعات حقوق و مصالح دیگران و... مراعات و تعمیل مینماید و جزییترین تخلفی از احکام شریعت نمینماید و نه جزییترین حق تلفی در قسمت دیگران میکند. اگر با این کار و کسب پاک و طاهر میلیونر شد، آن فضل و احسان خداوندی است که باید در مقابل، شکران خداوندی را به جای آورد و حقوق مالی آن را اداء نماید و اگر با این طریق سعی و کوشش در طول زندگیش نتواند که از غذا زیادتر از اندازهی قوت لایموت و از لباس زیادتر از اندازهی ستر جسد و از خانه زیادهتر از یک سر پناه بسیط بدست آورد، پس اسلام برای کمک با او راههای دیگر دارد.
این اختلاف نظر آنها با نظر اسلام سبب میشود تا ایشان طریق اسلامی را بگذارند و با طریق سرمایهداری دست اتفاق را دراز کنند و حیله و نیرنگهایی را که ایشان در روش و سلوکشان به کار میبرند، قطعاً در اسلام نبوده است و احکام این دین از آنها پاک و مبرا است. آنها تا توانستند، احکام دینی را دگرگون ساختند و قرار هوا و هوس و خواهشات شخصیشان در آن تغییرات آوردند تا قاعده را پیدا کنند که ایشان را در رسیدن به هدف و مقصدشان کمک و مساعدت نماید.
ولی هر کس که این طریقه را در زندگی پیروی میکند، باید پیش از پیش از مردمفریبی و خود فریبی به نام اسلام اجتناب کند و اگر او راه و روش سرمایهداری را متابعت میکرده باشد، عوض احکام و اصول اسلامی باید که اصول و قوانین مالی و اقتصادی امروزهی جهان غرب و امریکا را پیروی نماید و کسانیکه حقیقتاً مسلمانند و اراده دارند که با اسلامشان مخلص و پایدار بمانند و به قرآن و سنّت چنان ایمان دارند که در زندگی علمیشان آن را عوض نمیکنند، پس این نوع مردم به کدام ضابطه و قاعدهی جدید در احکام اسلامی ضرورت ندارند که توسط آن از سازمانهای مالی نظام سرمایهداری استفاده کنند و یا به مفاد خود در احکام دین حیله و نیرنگهایی بتراشند یا بتوانند میلیونرها و صاحبان فابریکات و کارخانجات گردند و حقیقتاً برای برآورده شدن این هدف هیچ کس احتیاج به ضابطه و قاعدهی جدیدی در احکام اسلام ندارند و احتیاج و ضرورتشان به چنان ضابطه است که بتوانند روش زندگی عملیشان را در عصر حاضر مخصوصاً در امور اقتصادی، مالی و تجارتی جدید بر مبادی صحیح و درست اسلامی استوار سازند تا در امور تجارتی و معاملات مالیشان از طریق غیر مشروع اجتناب نمایند و در وقت حدوث مشکلات در اثنای معامله با دیگر ممالک از آن رخصتهایی استفاده کنند که در چوکات دایرهی اسلام در هنگام اضطرار جواز دارد.
بدون شک تدوین جدید قوانین اسلامی برای برآورده شدن اهداف مذکور ضرورتی است اجتناب ناپذیر و از وظایف و واجبات علمای دین است که برای رفع این ضرورت و تحقق آن هدف، سعی و کوشش و قدرت علمیشان را مبذول دارند.