تعلیقاتی بر عقیده ی واسطیه شیخ الاسلام ابن تیمیه

فهرست کتاب

طائفه‌هاي اهل بدعت، كه مولف در اصول سابق الذكر به آنان اشاره كرده است

طائفه‌هاي اهل بدعت، كه مولف در اصول سابق الذكر به آنان اشاره كرده است

مولف به این طوائف اشاره كرده است:

اولاً: جهمیه: كه اتباع و پیروان ((جهم ابن صفوان)) می‌باشند. او مذهب تعطیل را از ((جعد بن درهم)) گرفته، و در سال ۱۲۸ هجری در خراسان به قتل رسید. و مذهب آنان در صفات، انكار صفات خداوند است. و غلو‌اندیشان آنان حتی اسماء خداوند را انكار و تعطیل می‌كنند. و به همین خاطر به ((معطله)) معروفند. و مذهب آنان در افعال عباد این است كه عبد، بر عملی كه انجام می‌دهد مجبور بوده، و از خود هیچ قدرت و اختیاری ندارد. و به همین خاطر نیز ((جبریه)) نام گرفته‌اند، مذهب آنان در وعید و اسماء ایمان و دین این است كه فاعل كبیره مومنی است كامل الإیمان، و هرگز وارد آتش نخواهد شد. و به همین خاطر ((مرجئه)) لقب یافته‌اند.

دوم: معتزله: كه اتباع و پیروان و ((اصل ابن عطاء)) هستند كه مجلس ((حسن بصری)) را ترک گفته و عزلت جست. و دلیل آن این بود كه حسن بصری این گونه اقرار می‌كرد كه فاعل كبیره، مومنی است ناقص الإیمان، و اصل به همین علت او را ترک گفت. و همواره اقرار می‌كرد كه فاعل كبیره در منزلتی بین دو منزلت كافر و مومن قرار دارد. مذهب آنان در صفات، همانند جهمیه، انكار صفات خداوند است. و مذهبشان در افعال عباد این است كه عبد در افعال خود مستقل بوده، و هر چه انجام می‌دهد به اراده و قدرت خود كه مستقل از قضاء و قدر خداوند است، انجام می‌دهد. و از اینجا می‌توان دریافت كه مذهب آنان بر عكس مذهب جهمیه است. و به همین علت ((قدریه)) نام یافته‌اند. و مذهب آنان در وعید این است كه فاعل كبیره در آتش خالد و جاوید خواهد ماند. بر عكس جهمیه كه می‌گوید: او هرگز وارد آتش نخواهد شد. و به همین دلیل ((وعیدیه)) نام یافته‌اند. و مذهب آنان در اسماء ایمان و دین این است كه فاعل كبیره در منزلتی میان دو منزلت كافر و مومن جای دارد، و نه كافر است و نه مومن. یعنی درست برخلاف جهمیه كه می‌گویند، فاعل كبیره مومنی كامل الإیمان است. و به همین دلیل ((اصحاب المنزله بین المنزلتین)) نام یافته‌اند.

سوم: خوارج: آنان به دلیل خروجشان بر امام مسلمین، خوارج لقب یافته‌اند، و به آنان ((حروریه)) نیز گفته می‌شود. كه این اسم منسوب به ((حروراء)) یعنی موضعی در عراق می‌باشد كه نزدیک به كوفه است. و خوارج در اینجا بر علی ابن ابی طالب سشورش كردند. آنان به ظاهر متدین‌ترین مردم بودند. كه رسول جدر مورد آنان، می‌گوید: «يَحْقِرُ أَحَدُكُمْ صَلاَتَهُ مَعَ صَلاَتِهِمْ وَصِيَامَهُ مَعَ صِيَامِهِمْ ، يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ يُجَاوِزُ حناجرهم. يَمْرُقُونَ مِنَ الإِسْلاَمِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ. فاينما لقيتموهم فاقتلوهم. فَأَيْنَمَا لَقِيتُمُوهُمْ فَاقْتُلُوهُمْ فَإِنَّ قَتْلَهُمْ أَجْرٌ لِمَنْ قَتَلَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»

(معنی): «هر كدام از شما نماز و روزه‌اش را در مقایسه با نماز و روزه آنها كوچک شمرده و حقیر می‌كند.

آنان قرآن را می‌خوانند اما از حنجره‌های آنان تجاوز نمی‌كند. از اسلام خارج می‌شوند، همان گونه كه تیز از كمان خارج می‌شود. پس هر كجا آنان را دیدید، آنان را بكشید. چون در قتل آنان برای كسی كه آنان را می‌كشد اجری است تا روز قیامت».

و مذهب آنان در وعید این است كه فاعل كبیره در آتش خالد و جاوید بوده و كافر است، و خون و مالش حلال می‌گردد. و از آنجا بود كه در صورت فاسق بودن ائمه، خروج بر آنان را مباح می‌دانستند.

چهارم: روافض: كه به آنها شیعه نیز گفته می‌شود. و كسانی هستند كه در مورد آل بیت نبی جغلو نموده، و علی ابن ابیطالب را بر همه اصحاب رسول خدا برتری می‌دهند حتی برخی از آنان علی ابن ابیطالب را بر شخص نبی جنیز برتری می‌دهد. و برخی از آنان نیز او را پروردگار می‌خوانند. آنان به علت تشیعشان بر آل بیت ((شیعه)) نام گرفته‌اند. و سبب تسمیه آنان به ((روافض)) این است كه، آنان هنگامی كه از ((زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب)) در مورد ابی بكر و عمر سوال كردند، و زید بن علی ثنای آنان را گفت و اظهار نمود كه ابی بكر و عمر وزیران جدش یعنی رسول جبوده‌اند، آنان او رفض نموده (بپذیرفتند) و او را رها كردند.