یوسف
کلمه (تاویل) در آیه ۶ سوره یوسف ﴿وَكَذَٰلِكَ يَجۡتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ﴾ [يوسف: ۶] به چه معناست؟
تاویل: تعبیر، تفسیر.
کلمه (عصبة) در آیه ۸ سوره یوسف ﴿إِذۡ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰٓ أَبِينَا مِنَّا وَنَحۡنُ عُصۡبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ٨﴾ [يوسف: ۸] به چه معناست؟
عصبة: گروه متحد و نیروند.
کلمات (اطرحوه – یخل لکم) در آیه ۹ سوره یوسف ﴿ٱقۡتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ ٱطۡرَحُوهُ أَرۡضٗا يَخۡلُ لَكُمۡ وَجۡهُ أَبِيكُمۡ وَتَكُونُواْ مِنۢ بَعۡدِهِۦ قَوۡمٗا صَٰلِحِينَ٩﴾ [يوسف: ۹] به چه معناست؟
اطرحوه: بیندازید.
یخل لکم: خالصانه از آن شما میشود، تنها متوجه شما میگردد.
کلمات (غیابة – الجب - السیارة) در آیه ۱۰ سوره یوسف ﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ لَا تَقۡتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلۡقُوهُ فِي غَيَٰبَتِ ٱلۡجُبِّ يَلۡتَقِطۡهُ بَعۡضُ ٱلسَّيَّارَةِ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ١٠﴾ [يوسف: ۱۰] به چه معناست؟
غیاة: نهانگاه، مراد ژرفای چاه است.
السیارة: جمع سیار، قافلهها، کاروانیان.
کلمه (یرتع) در آیه ۱۲ سوره یوسف ﴿أَرۡسِلۡهُ مَعَنَا غَدٗا يَرۡتَعۡ وَيَلۡعَبۡ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ١٢﴾ [يوسف: ۱۲] به چه معناست؟
یرتع: بچرد، منظور خوردن و آشامیدن و بهرمندی از میوهها و چیزهای خوشمزه است.
کلمات (سولت - تصفون) در آیه ۱۸ سوره یوسف ﴿وَجَآءُو عَلَىٰ قَمِيصِهِۦ بِدَمٖ كَذِبٖۚ قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَكُمۡ أَنفُسُكُمۡ أَمۡرٗاۖ فَصَبۡرٞ جَمِيلٞۖ وَٱللَّهُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ١٨﴾ [يوسف: ۱۸] به چه معناست؟
سولت: زینت داده است و خوشایند کرده است.
تصفون: بیان میدارید.
کلمات (وارد – ادلی – دلو – اسروه – بضاعة – اسروه بضاعپظ) در آیه ۱۹ سوره یوسف ﴿وَجَآءَتۡ سَيَّارَةٞ فَأَرۡسَلُواْ وَارِدَهُمۡ فَأَدۡلَىٰ دَلۡوَهُۥۖ قَالَ يَٰبُشۡرَىٰ هَٰذَا غُلَٰمٞۚ وَأَسَرُّوهُ بِضَٰعَةٗۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِمَا يَعۡمَلُونَ١٩﴾ [يوسف: ۱۹] به چه معناست؟
وارد: آبدار، آب آور.
أدلی: سرازیر کرد.
دلو: سطل.
اسروه: او را پنهان کردند.
بضاعة: کالا.
اسروه بضاعة: او را کالایی برای فروش انگاشتند و به دل راه دادند، او را بعنوان متاعی نهان داشتند.
کلمات (شروه – بخس معدودة) در آیه ۲۰ سوره یوسف ﴿وَشَرَوۡهُ بِثَمَنِۢ بَخۡسٖ دَرَٰهِمَ مَعۡدُودَةٖ وَكَانُواْ فِيهِ مِنَ ٱلزَّٰهِدِينَ٢٠﴾ [يوسف: ۲۰] به چه معناست؟
شروه: او را فروختند.
بخس: ناقص.
معدودة: اندک، کم.
کلمات (مثوی - مکنا) در آیه ۲۱ سوره یوسف ﴿وَقَالَ ٱلَّذِي ٱشۡتَرَىٰهُ مِن مِّصۡرَ لِٱمۡرَأَتِهِۦٓ أَكۡرِمِي مَثۡوَىٰهُ عَسَىٰٓ أَن يَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗاۚ وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ...﴾ [يوسف: ۲۱] به چه معناست؟
مثوی: اقامتگاه، اقامت.
مکنا: مکانت و منزلت بخشیدیم، استقرار دادیم.
کلمات (راودته.. عن.. - هیت) در آیه ۲۳ سوره یوسف ﴿وَرَٰوَدَتۡهُ ٱلَّتِي هُوَ فِي بَيۡتِهَا عَن نَّفۡسِهِۦ وَغَلَّقَتِ ٱلۡأَبۡوَٰبَ وَقَالَتۡ هَيۡتَ لَكَۚ قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ رَبِّيٓ أَحۡسَنَ مَثۡوَايَۖ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ٢٣﴾ [يوسف: ۲۳] به چه معناست؟
راودته.. عن: خواست او را نیرنگ کند و گولش بزند.
هیت: بیا جلو.
کلمات (قدت - الفیا) در آیه ۲۵ سوره یوسف ﴿وَٱسۡتَبَقَا ٱلۡبَابَ وَقَدَّتۡ قَمِيصَهُۥ مِن دُبُرٖ وَأَلۡفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا ٱلۡبَابِۚ﴾ [يوسف: ۲۵] به چه معناست؟
قدت: پاره کرد.
الفیا: یافتند.
کلمه (قبل) در آیه ۲۶ سوره یوسف ﴿قَالَ هِيَ رَٰوَدَتۡنِي عَن نَّفۡسِيۚ وَشَهِدَ شَاهِدٞ مِّنۡ أَهۡلِهَآ إِن كَانَ قَمِيصُهُۥ قُدَّ مِن قُبُلٖ فَصَدَقَتۡ وَهُوَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ٢٦﴾ [يوسف: ۲۶] به چه معناست؟
قبل: جلو.
کلمه (دبر) در آیه ۲۷ سوره یوسف ﴿وَإِن كَانَ قَمِيصُهُۥ قُدَّ مِن دُبُرٖ فَكَذَبَتۡ وَهُوَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ٢٧﴾ [يوسف: ۲۷] به چه معناست؟
پشت سر.
کلمه (کید) در آیه ۲۸ سوره یوسف ﴿فَلَمَّا رَءَا قَمِيصَهُۥ قُدَّ مِن دُبُرٖ قَالَ إِنَّهُۥ مِن كَيۡدِكُنَّۖ إِنَّ كَيۡدَكُنَّ عَظِيمٞ٢٨﴾ [يوسف: ۲۸] به چه معناست؟
مکر و نیزنگ.
کلمه (أعرض) در آیه ۲۹ سوره یوسف ﴿يُوسُفُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَاۚ وَٱسۡتَغۡفِرِي لِذَنۢبِكِۖ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ ٱلۡخَاطِِٔينَ٢٩﴾ [يوسف: ۲۹] به چه معناست؟
صرف نظر کن.
کلمه (قد شغفها حبا) در آیه ۳۰ سوره یوسف ﴿وَقَالَ نِسۡوَةٞ فِي ٱلۡمَدِينَةِ ٱمۡرَأَتُ ٱلۡعَزِيزِ تُرَٰوِدُ فَتَىٰهَا عَن نَّفۡسِهِۦۖ قَدۡ شَغَفَهَا حُبًّاۖ إِنَّا لَنَرَىٰهَا فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ٣٠﴾ [يوسف: ۳۰] به چه معناست؟
عشق یوسف به درون او خزیده است.
کلمات (آعتدت ـ متکئا) در آیه ۳۱ سوره یوسف ﴿فَلَمَّا سَمِعَتۡ بِمَكۡرِهِنَّ أَرۡسَلَتۡ إِلَيۡهِنَّ وَأَعۡتَدَتۡ لَهُنَّ مُتَّكَٔٗا وَءَاتَتۡ كُلَّ وَٰحِدَةٖ مِّنۡهُنَّ سِكِّينٗا...﴾ [يوسف: ۳۱] به چه معناست؟
أعتدت: آماده کرد.
متکئا: بالش و پشتی.
کلمات (استعصم ـ الصاغرین) در آیه ۳۲ سوره یوسف ﴿قَالَتۡ فَذَٰلِكُنَّ ٱلَّذِي لُمۡتُنَّنِي فِيهِۖ وَلَقَدۡ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ فَٱسۡتَعۡصَمَۖ وَلَئِن لَّمۡ يَفۡعَلۡ مَآ ءَامُرُهُۥ لَيُسۡجَنَنَّ وَلَيَكُونٗا مِّنَ ٱلصَّٰغِرِينَ٣٢﴾ [يوسف: ۳۲] به چه معناست؟
استعصم: سرپیچی و خودداری کرد.
الصاغرین: افراد پست. توهین و تحقیر شده گان.
کلمه (آصب) در آیه ۳۳ سوره یوسف ﴿قَالَ رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدۡعُونَنِيٓ إِلَيۡهِۖ وَإِلَّا تَصۡرِفۡ عَنِّي كَيۡدَهُنَّ أَصۡبُ إِلَيۡهِنَّ وَأَكُن مِّنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ٣٣﴾ [يوسف: ۳۳] به چه معناست؟
میگراییم.
کلمات (بدا لهم ـ حتی حین) در آیه ۳۵ سوره یوسف ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّنۢ بَعۡدِ مَا رَأَوُاْ ٱلۡأٓيَٰتِ لَيَسۡجُنُنَّهُۥ حَتَّىٰ حِينٖ٣٥﴾ [يوسف: ۳۵] به چه معناست؟
بدا لهم:چنین به نظرشان رسید.
حتی حین: تا مدت نامعلوم و نا محدودی.
کلمه (أعصر) در آیه ۳۶ سوره یوسف ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجۡنَ فَتَيَانِۖ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّيٓ أَرَىٰنِيٓ أَعۡصِرُ خَمۡرٗاۖ...﴾ [يوسف: ۳۶] به چه معناست؟
می فشارم. شیره آنرا میگیرم.
کلمه (ناج) در آیه ۴۲ سوره یوسف ﴿وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُۥ نَاجٖ مِّنۡهُمَا ٱذۡكُرۡنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَىٰهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ ذِكۡرَ رَبِّهِۦ فَلَبِثَ فِي ٱلسِّجۡنِ بِضۡعَ سِنِينَ٤٢﴾ [يوسف: ۴۲] به چه معناست؟
رها. رستگار.
کلمات (سمان ـ عجاف ـ یابسات) در آیه ۴۳ سوره یوسف ﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ إِنِّيٓ أَرَىٰ سَبۡعَ بَقَرَٰتٖ سِمَانٖ يَأۡكُلُهُنَّ سَبۡعٌ عِجَافٞ وَسَبۡعَ سُنۢبُلَٰتٍ خُضۡرٖ وَأُخَرَ يَابِسَٰتٖۖ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَأُ أَفۡتُونِي فِي رُءۡيَٰيَ إِن كُنتُمۡ لِلرُّءۡيَا تَعۡبُرُونَ٤٣﴾ [يوسف: ۴۳] به چه معناست؟
سمان: جمع سمین. چاق.
عجاف: جمع اعجف و عجفاء. لاغر.
یابسات: جمع یابس. خشک. رسیده.
کلمه (أضغاث ـ احلام ـ اضغاث احلام) در آیه ۴۴ سوره یوسف ﴿قَالُوٓاْ أَضۡغَٰثُ أَحۡلَٰمٖۖ وَمَا نَحۡنُ بِتَأۡوِيلِ ٱلۡأَحۡلَٰمِ بِعَٰلِمِينَ٤٤﴾ [يوسف: ۴۴] به چه معناست؟
أضغاث: بستهای از چوب. دستهای از گیاهان مختلف خشکیده.
احلام: رویاها. خواب.
اضغاث احلام: مجموعهای از خوابهای درهم و آشفته و بیجا و بیمعنی.
کلمه (ادکر) در آیه ۴۵ سوره یوسف ﴿وَقَالَ ٱلَّذِي نَجَا مِنۡهُمَا وَٱدَّكَرَ بَعۡدَ أُمَّةٍ أَنَا۠ أُنَبِّئُكُم بِتَأۡوِيلِهِۦ فَأَرۡسِلُونِ٤٥﴾ [يوسف: ۴۵] به چه معناست؟
متذکر شد به یاد آورد.
کلمات (دأبا ـ ذروها) در آیه ۴۷ سوره یوسف ﴿قَالَ تَزۡرَعُونَ سَبۡعَ سِنِينَ دَأَبٗا فَمَا حَصَدتُّمۡ فَذَرُوهُ فِي سُنۢبُلِهِۦٓ إِلَّا قَلِيلٗا مِّمَّا تَأۡكُلُونَ٤٧﴾ [يوسف: ۴۷] به چه معناست؟
دأبا: پیاپی.
ذروها: رهایش کنید. باقی بگذارید.
کلمات (شداد ـ تحصنون) در آیه ۴۸ سوره یوسف ﴿ثُمَّ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ سَبۡعٞ شِدَادٞ يَأۡكُلۡنَ مَا قَدَّمۡتُمۡ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلٗا مِّمَّا تُحۡصِنُونَ٤٨﴾ [يوسف: ۴۸] به چه معناست؟
جمع شدید. سخت. مراد خشک سالیها و قحطیها.
تحصنون: حفظ میکنید. محکم نگه میدارید.
کلمات (یغاث ـ یعصرون) در آیه ۴۹ سوره یوسف ﴿ثُمَّ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ عَامٞ فِيهِ يُغَاثُ ٱلنَّاسُ وَفِيهِ يَعۡصِرُونَ٤٩﴾ [يوسف: ۴۹] به چه معناست؟
یغاث: بارن بسیار میبارد.
یعصرون: میفشارند. شیره میوهها و دانههای روغنی را میگیرند.
کلمه (بال) در آیه ۵۰ سوره یوسف ﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦۖ فَلَمَّا جَآءَهُ ٱلرَّسُولُ قَالَ ٱرۡجِعۡ إِلَىٰ رَبِّكَ فَسَۡٔلۡهُ مَا بَالُ ٱلنِّسۡوَةِ ٱلَّٰتِي قَطَّعۡنَ أَيۡدِيَهُنَّۚ إِنَّ رَبِّي بِكَيۡدِهِنَّ عَلِيمٞ٥٠﴾ [يوسف: ۵۰] به چه معناست؟
حال و وضع. کارو بار.
کلمات (خطب ـ حصحص) در آیه ۵۱ سوره یوسف ﴿قَالَ مَا خَطۡبُكُنَّ إِذۡ رَٰوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفۡسِهِۦۚ قُلۡنَ حَٰشَ لِلَّهِ مَا عَلِمۡنَا عَلَيۡهِ مِن سُوٓءٖۚ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡـَٰٔنَ حَصۡحَصَ ٱلۡحَقُّ أَنَا۠ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ وَإِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ٥١﴾ [يوسف: ۵۱] به چه معناست؟
خطب: پیشامد. کار بزرگی که درباره آن گفتگو میشود.
حصحص: روشن و نمایان شد. جلوه گر گردید.
کلمه (أمارة) در آیه۵۳ سوره یوسف ﴿وَمَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِيٓۚ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّيٓۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ٥٣﴾ [يوسف: ۵۳] به چه معناست؟
بسیار فرمان دهنده.
کلمه (مکین) در آیه ۵۴ سوره یوسف ﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦٓ أَسۡتَخۡلِصۡهُ لِنَفۡسِيۖ فَلَمَّا كَلَّمَهُۥ قَالَ إِنَّكَ ٱلۡيَوۡمَ لَدَيۡنَا مَكِينٌ أَمِينٞ٥٤﴾ [يوسف: ۵۴] به چه معناست؟
دارای مکانت و منزلت.
کلمه (منکرون) در آیه ۵۸ سوره یوسف ﴿وَجَآءَ إِخۡوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَعَرَفَهُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ٥٨﴾ [يوسف: ۵۸] به چه معناست؟
ناشناسندگان. یعنی او را نمیشناختند.
کلمات (جهاز ـ المنزلین) در آیه ۵۹ سوره یوسف ﴿وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ قَالَ ٱئۡتُونِي بِأَخٖ لَّكُم مِّنۡ أَبِيكُمۡۚ أَلَا تَرَوۡنَ أَنِّيٓ أُوفِي ٱلۡكَيۡلَ وَأَنَا۠ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ٥٩﴾ [يوسف: ۵۹] به چه معناست؟
جهاز: ساز و برگ. بارو بنه. اسباب و لوازم.
المنزلین: میزبانان.
کلمه (کیل) در آیه ۶۰ سوره یوسف ﴿فَإِن لَّمۡ تَأۡتُونِي بِهِۦ فَلَا كَيۡلَ لَكُمۡ عِندِي وَلَا تَقۡرَبُونِ٦٠﴾ [يوسف: ۶۰] به چه معناست؟
پیموده. چیزی که پیمانه زده شده باشد.
کلمه (نمیر) در آیه ۶۵ سوره یوسف ﴿...بِضَٰعَتُنَا رُدَّتۡ إِلَيۡنَاۖ وَنَمِيرُ أَهۡلَنَا وَنَحۡفَظُ أَخَانَا وَنَزۡدَادُ كَيۡلَ بَعِيرٖۖ ذَٰلِكَ كَيۡلٞ يَسِيرٞ٦٥﴾ [يوسف: ۶۵] به چه معناست؟
غذا و خوراک حمل میکنیم. از واژه میره به معنی طعام و خوراکی.
کلمه (آوی) در آیه ۶۹ سوره یوسف ﴿وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَخَاهُۖ قَالَ إِنِّيٓ أَنَا۠ أَخُوكَ فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٦٩﴾ [يوسف: ۶۹] به چه معناست؟
جای داد.
کلمات (السقایة ـ رحل ـ أذن ـ العیر) در آیه ۷۰ سوره یوسف ﴿فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ جَعَلَ ٱلسِّقَايَةَ فِي رَحۡلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا ٱلۡعِيرُ إِنَّكُمۡ لَسَٰرِقُونَ٧٠﴾ [يوسف: ۷۰] به چه معناست؟
السقایة: پیمانهای که بدان آب میخورند.
رحل: جل و رختی که همچون زین بر پشت شتر میبندند و بر آن سوار میشوند. به بار و کالای شتر نیز اطلاق میشود.
أذن: صدا زد. فریاد بر آورد.
العیر: شتران.
کلمات (صواع ـ زعیم) در آیه ۷۲ سوره یوسف ﴿قَالُواْ نَفۡقِدُ صُوَاعَ ٱلۡمَلِكِ وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَأَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ٧٢﴾ [يوسف: ۷۲] به چه معناست؟
صواع: پیمانه.
زعیم: ضامن.
کلمات (أوعیة ـ کدنا) در آیه ۷۶ سوره یوسف ﴿فَبَدَأَ بِأَوۡعِيَتِهِمۡ قَبۡلَ وِعَآءِ أَخِيهِ ثُمَّ ٱسۡتَخۡرَجَهَا مِن وِعَآءِ أَخِيهِۚ كَذَٰلِكَ كِدۡنَا لِيُوسُفَۖ مَا كَانَ لِيَأۡخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ ٱلۡمَلِكِ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ وَفَوۡقَ كُلِّ ذِي عِلۡمٍ عَلِيمٞ٧٦﴾ [يوسف: ۷۶] به چه معناست؟
أوعیة: جمع وعاء. ظروف.
کدنا: چاره جویی کردیم.
کلمه (أسرها) در آیه ۷۷ سوره یوسف ﴿قَالُوٓاْ إِن يَسۡرِقۡ فَقَدۡ سَرَقَ أَخٞ لَّهُۥ مِن قَبۡلُۚ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفۡسِهِۦ وَلَمۡ يُبۡدِهَا لَهُمۡۚ قَالَ أَنتُمۡ شَرّٞ مَّكَانٗاۖ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا تَصِفُونَ٧٧﴾ [يوسف: ۷۷] به چه معناست؟
آن را به دل گرفت و پنهانش کرد.
کلمات (استیئسوا ـ خلصوا ـ نجیا ـ فرطتم ـ فلن ابرح) در آیه ۸۰ سوره یوسف ﴿فَلَمَّا ٱسۡتَيَۡٔسُواْ مِنۡهُ خَلَصُواْ نَجِيّٗاۖ قَالَ كَبِيرُهُمۡ أَلَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ أَبَاكُمۡ قَدۡ أَخَذَ عَلَيۡكُم مَّوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَمِن قَبۡلُ مَا فَرَّطتُمۡ فِي يُوسُفَۖ فَلَنۡ أَبۡرَحَ ٱلۡأَرۡضَ حَتَّىٰ يَأۡذَنَ لِيٓ أَبِيٓ أَوۡ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ لِيۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ٨٠﴾ [يوسف: ۸۰] به چه معناست؟
استیئسوا: بسیار مایوس و ناامید شدند.
خلصوا: از مردم دور شدند و با یکدیگر خلوت کردند.
نجیا: نجوا کنندگان.
فرطتم: قصور وکوتاهی کردهاید.
فلن ابرح الارض: پس از این سر زمین حرکت نمیکنیم.
کلمه (العیر) در آیه ۸۲ سوره یوسف ﴿وَسَۡٔلِ ٱلۡقَرۡيَةَ ٱلَّتِي كُنَّا فِيهَا وَٱلۡعِيرَ ٱلَّتِيٓ أَقۡبَلۡنَا فِيهَاۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ٨٢﴾ [يوسف: ۸۲] به چه معناست؟
کاروان. قافله.
کلمه (کظیم) در آیه ۸۴ سوره یوسف ﴿وَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ يَٰٓأَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَٱبۡيَضَّتۡ عَيۡنَاهُ مِنَ ٱلۡحُزۡنِ فَهُوَ كَظِيمٞ٨٤﴾ [يوسف: ۸۴] به چه معناست؟
یعنی فرو خورنده خشم.
جمله و کلمه (تفتاء و تذکر ـ حرضا) در آیه ۸۵ سوره یوسف ﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ تَفۡتَؤُاْ تَذۡكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوۡ تَكُونَ مِنَ ٱلۡهَٰلِكِينَ٨٥﴾ [يوسف: ۸۵] به چه معناست؟
تفتاء: پیسوسته به خاطر میآوری و همیشه یاد میکنی.
حرضا: نزدیک شدن به مرگ.
جمله و کلمه (تحسسوا من ـ روح) در آیه ۸۷ سوره یوسف ﴿يَٰبَنِيَّ ٱذۡهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَاْيَۡٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ لَا يَاْيَۡٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ٨٧﴾ [يوسف: ۸۷] به چه معناست؟
تحسسوا من: جستجو کنید. پرس و جو نمایید.
روح: رحمت الله.
کلمه (مزجاة) در آیه ۸۸ سوره یوسف ﴿فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيۡهِ قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَجِئۡنَا بِبِضَٰعَةٖ مُّزۡجَىٰةٖ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَتَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ٨٨﴾ [يوسف: ۸۸] به چه معناست؟
مردود و نا پذیرفتنی.
کلمه (آثرک) در آیه ۹۱ سوره یوسف ﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَإِن كُنَّا لَخَٰطِِٔينَ٩١﴾ [يوسف: ۹۱] به چه معناست؟
تو را ترجیح و تفضیل داده است.
کلمه (تثریب) در آیه ۹۲ سوره یوسف ﴿قَالَ لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَۖ يَغۡفِرُ ٱللَّهُ لَكُمۡۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ٩٢﴾ [يوسف: ۹۲] به چه معناست؟
در اینجا به معنی توبیخ و تنبیه است.
کلمات (فصلت ـ تفندون) در آیه ۹۴ سوره یوسف ﴿وَلَمَّا فَصَلَتِ ٱلۡعِيرُ قَالَ أَبُوهُمۡ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَۖ لَوۡلَآ أَن تُفَنِّدُونِ٩٤﴾ [يوسف: ۹۴] به چه معناست؟
فصلت: جدا شد. حرکت کرد.
تفندون: مرا کوتاه فکر و کم خرد مینامید.
کلمات (البدو ـ نزغ) در آیه ۱۰۰ سوره یوسف ﴿...وَجَآءَ بِكُم مِّنَ ٱلۡبَدۡوِ مِنۢ بَعۡدِ أَن نَّزَغَ ٱلشَّيۡطَٰنُ بَيۡنِي وَبَيۡنَ إِخۡوَتِيٓۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٞ لِّمَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ١٠٠﴾ [يوسف: ۱۰۰] به چه معناست؟
البدو: بادیه.
نزغ: فساد کرد و تباهی انداخت.
کلمه (غاشیة) در آیه ۱۰۷ سوره یوسف ﴿أَفَأَمِنُوٓاْ أَن تَأۡتِيَهُمۡ غَٰشِيَةٞ مِّنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ أَوۡ تَأۡتِيَهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ١٠٧﴾ [يوسف: ۱۰۷] به چه معناست؟
بلای همگانی و فراگیر و نابود کننده.
کلمه (استیأس) در آیه ۱۱۰ سوره یوسف ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَيَۡٔسَ ٱلرُّسُلُ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ كُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَآءُۖ وَلَا يُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ١١٠﴾ [يوسف: ۱۱۰] به چه معناست؟
مایوس و ناامید شدند.