طه
کلمه (الثری) در آیه ۶ سوره طه ﴿لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا وَمَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ٦﴾ [طه: ۶] به چه معناست؟
خاک زمین.
کلمات (امکثوا ـ آنست ـ قبس) در آیه ۱۰ سوره طه ﴿إِذۡ رَءَا نَارٗا فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى١٠﴾ [طه: ۱۰] به چه معناست؟
امکثوا: توقف کنید.
آنست: دیدهام.
قبس: شعله برگرفته از آتش بر نوک چند چوب.
کلمه (طوی) در آیه ۱۲ سوره طه ﴿إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى١٢﴾ [طه: ۱۲] به چه معناست؟
طوی نام سرزمین کنار کوه طور است.
کلمه (تردی) در آیه ۱۶ سوره طه ﴿فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنۡهَا مَن لَّا يُؤۡمِنُ بِهَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ١٦﴾ [طه: ۱۶] به چه معناست؟
هلاک شوی.
کلمات (أهش ـ مآرب) در آیه ۱۸ سوره طه ﴿قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيۡهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مََٔارِبُ أُخۡرَىٰ١٨﴾ [طه: ۱۸] به چه معناست؟
أهش: برگ درختان را میریزم.
مآرب: جمع مأربۀ، حوائج و منافع.
کلمه (عقدة) در آیه ۲۷ سوره طه ﴿وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِي٢٧﴾ [طه: ۲۷] به چه معناست؟
گره.
کلمه (أزر) در آیه ۳۱ سوره طه ﴿ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِي٣١﴾ [طه: ۳۱] به چه معناست؟
پشت و قوت.
کلمه (سوءل) در آیه ۳۶ سوره طه ﴿قَالَ قَدۡ أُوتِيتَ سُؤۡلَكَ يَٰمُوسَىٰ٣٦﴾ [طه: ۳۶] به چه معناست؟
درخواست.
کلمه (التابوت) در آیه ۳۹ سوره طه ﴿أَنِ ٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ فَلۡيُلۡقِهِ ٱلۡيَمُّ بِٱلسَّاحِلِ يَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّي وَعَدُوّٞ لَّهُۥۚ وَأَلۡقَيۡتُ عَلَيۡكَ مَحَبَّةٗ مِّنِّي وَلِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَيۡنِيٓ٣٩﴾ [طه: ۳۹] به چه معناست؟
صندوق.
کلمه (إصطنعتک) در آیه ۴۱ سوره طه ﴿وَٱصۡطَنَعۡتُكَ لِنَفۡسِي٤١﴾ [طه: ۴۱] به چه معناست؟
تو را برگزیدم.
کلمه (یفرط) در آیه ۴۵ سوره طه ﴿قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفۡرُطَ عَلَيۡنَآ أَوۡ أَن يَطۡغَىٰ٤٥﴾ [طه: ۴۵] به چه معناست؟
سبقت گیرد. پیش افتد.
کلمه (تولی) در آیه ۴۸ سوره طه ﴿إِنَّا قَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡنَآ أَنَّ ٱلۡعَذَابَ عَلَىٰ مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ٤٨﴾ [طه: ۴۸] به چه معناست؟
پشت کرد. اعتراض نمود. روی گرداند.
کلمه (بال) در آیه ۵۱ سوره طه ﴿قَالَ فَمَا بَالُ ٱلۡقُرُونِ ٱلۡأُولَىٰ٥١﴾ [طه: ۵۱] به چه معناست؟
حال و وضع. کار و بار.
کلمه (آولی النهی) در آیه ۵۴ سوره طه ﴿كُلُواْ وَٱرۡعَوۡاْ أَنۡعَٰمَكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلنُّهَىٰ٥٤﴾ [طه: ۵۴] به چه معناست؟
عاقلان خردمندان.
کلمه (تارة) در آیه ۵۵ سوره طه ﴿مِنۡهَا خَلَقۡنَٰكُمۡ وَفِيهَا نُعِيدُكُمۡ وَمِنۡهَا نُخۡرِجُكُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ٥٥﴾ [طه: ۵۵] به چه معناست؟
دفعه دیگر. بار دیگر.
کلمه (مکانا سوی) در آیه ۵۸ سوره طه ﴿فَلَنَأۡتِيَنَّكَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَلَآ أَنتَ مَكَانٗا سُوٗى٥٨﴾ [طه: ۵۸] به چه معناست؟
مکان صاف و مسطح.
کلمات (یسحت ـ خاب) در آیه ۶۱ سوره طه ﴿قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيۡلَكُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا فَيُسۡحِتَكُم بِعَذَابٖۖ وَقَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ٦١﴾ [طه: ۶۱] به چه معناست؟
یسحت: ریشه کن و نابود میگرداند.
خاب: ناامید گردید. شکست خورد.
کلمه (المثلی) در آیه ۶۳ سوره طه ﴿قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ يُرِيدَانِ أَن يُخۡرِجَاكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِمَا وَيَذۡهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ٦٣﴾ [طه: ۶۳] به چه معناست؟
مونث أمثل به معنی افضل است، یعنی بهتر و برتر.
کلمه (عصی) در آیه ۶۶ سوره طه ﴿قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦﴾ [طه: ۶۶] به چه معناست؟
جمع عصا، چوبدستیها.
کلمه (أوجس) در آیه ۶۷ سوره طه ﴿فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧﴾ [طه: ۶۷] به چه معناست؟
احساس کرد. به دل افکند. به دل راه داد.
کلمه (تلقف) در آیه ۶۹ سوره طه ﴿وَأَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ٦٩﴾ [طه: ۶۹] به چه معناست؟
تند مب بلعد.
کلمات (آذن ـ جذوع) در آیه ۷۱ سوره طه ﴿قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَۖ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمۡ فِي جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ وَلَتَعۡلَمُنَّ أَيُّنَآ أَشَدُّ عَذَابٗا وَأَبۡقَىٰ٧١﴾ [طه: ۷۱] به چه معناست؟
آذن: اجازه دهم.
جذوع: جمع جذع ساقه و تنه شاخه.
کلمه (لن نوءثرک) در آیه ۷۲ سوره طه ﴿قَالُواْ لَن نُّؤۡثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلَّذِي فَطَرَنَاۖ فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍۖ إِنَّمَا تَقۡضِي هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَآ٧٢﴾ [طه: ۷۲] به چه معناست؟
هرگز تو را ترجیح نمیدهم و بر نمیگزینم.
کلمه (تزکی) در آیه ۷۶ سوره طه ﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ جَزَآءُ مَن تَزَكَّىٰ٧٦﴾ [طه: ۷۶] به چه معناست؟
خود را پاک داشت.
کلمات (أسر بعبادی ـ یبسا) در آیه ۷۷ سوره طه ﴿وَلَقَدۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِي فَٱضۡرِبۡ لَهُمۡ طَرِيقٗا فِي ٱلۡبَحۡرِ يَبَسٗا لَّا تَخَٰفُ دَرَكٗا وَلَا تَخۡشَىٰ٧٧﴾ [طه: ۷۷] به چه معناست؟
أسر بعبادی: شبانه بندگانم را کوچ بده.
یبسا: خشک.
کلمه (علی أثری) در آیه ۸۴ سوره طه ﴿قَالَ هُمۡ أُوْلَآءِ عَلَىٰٓ أَثَرِي وَعَجِلۡتُ إِلَيۡكَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ٨٤﴾ [طه: ۸۴] به چه معناست؟
بدنبال من.
کلمات (فتنا ـ السامری) در آیه ۸۵ سوره طه ﴿قَالَ فَإِنَّا قَدۡ فَتَنَّا قَوۡمَكَ مِنۢ بَعۡدِكَ وَأَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِيُّ٨٥﴾ [طه: ۸۵] به چه معناست؟
فتنا: آزمایش کردیم. آزمودیم.
السامری: مردی از اهالی فلسطین بود و از اقلیم سامره. او منافق بود و چنین وانمود میکرد که به موسی ایمان دارد و کفر خود را مخفی میکرد.
کلمه (أسفا) در آیه ۸۶ سوره طه ﴿فَرَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَمۡ يَعِدۡكُمۡ رَبُّكُمۡ وَعۡدًا حَسَنًاۚ أَفَطَالَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡعَهۡدُ أَمۡ أَرَدتُّمۡ أَن يَحِلَّ عَلَيۡكُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُم مَّوۡعِدِي٨٦﴾ [طه: ۸۶] به چه معناست؟
غم زده و اندوهناک.
کلمه (ملک) در آیه ۸۷ سوره طه ﴿قَالُواْ مَآ أَخۡلَفۡنَا مَوۡعِدَكَ بِمَلۡكِنَا وَلَٰكِنَّا حُمِّلۡنَآ أَوۡزَارٗا مِّن زِينَةِ ٱلۡقَوۡمِ فَقَذَفۡنَٰهَا فَكَذَٰلِكَ أَلۡقَى ٱلسَّامِرِيُّ٨٧﴾ [طه: ۸۷] به چه معناست؟
اختیار و توانایی.
کلمات (مساس ـ نسفا) در آیه ۹۷ سوره طه ﴿قَالَ فَٱذۡهَبۡ فَإِنَّ لَكَ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَۖ وَإِنَّ لَكَ مَوۡعِدٗا لَّن تُخۡلَفَهُۥۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ إِلَٰهِكَ ٱلَّذِي ظَلۡتَ عَلَيۡهِ عَاكِفٗاۖ لَّنُحَرِّقَنَّهُۥ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُۥ فِي ٱلۡيَمِّ نَسۡفًا٩٧﴾ [طه: ۹۷] به چه معناست؟
مساس: مخالطت و معاشرت.
نسفا: از هم پاشیدن و پراکندن.
کلمه (وزرا) در آیه ۱۰۰ سوره طه ﴿مَّنۡ أَعۡرَضَ عَنۡهُ فَإِنَّهُۥ يَحۡمِلُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وِزۡرًا١٠٠﴾ [طه: ۱۰۰] به چه معناست؟
بار سنگین.
کلمه (حملا) در آیه ۱۰۱ سوره طه ﴿خَٰلِدِينَ فِيهِۖ وَسَآءَ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ حِمۡلٗا١٠١﴾ [طه: ۱۰۱] به چه معناست؟
بار.
کلمه (زرقا) در آیه ۱۰۲ سوره طه ﴿يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِۚ وَنَحۡشُرُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ يَوۡمَئِذٖ زُرۡقٗا١٠٢﴾ [طه: ۱۰۲] به چه معناست؟
جمع أزرق. کسی که صورتش بر اثر شدت درد و رنج تیره و کبود شده باشد.
کلمه (یتخافتون) در آیه ۱۰۳ سوره طه ﴿يَتَخَٰفَتُونَ بَيۡنَهُمۡ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا عَشۡرٗا١٠٣﴾ [طه: ۱۰۳] به چه معناست؟
با صدای آهسته بهم میگویند.
کلمه (أمثلهم طریقة) در آیه ۱۰۴ سوره طه ﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذۡ يَقُولُ أَمۡثَلُهُمۡ طَرِيقَةً إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا يَوۡمٗا١٠٤﴾ [طه: ۱۰۴] به چه معناست؟
کسی که رأی او دادگرانهتر و به واقعیت نزدیکتر است.
کلمات (قاعا ـ صفصفا) در آیه ۱۰۶ سوره طه ﴿فَيَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا١٠٦﴾ [طه: ۱۰۶] به چه معناست؟
قاعا: فلات. زمین صاف و هموار.
صفصفا: کاملا مسطح و هموار و صاف.
کلمه (عوج ـ أمتا) در آیه ۱۰۷ سوره طه ﴿لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجٗا وَلَآ أَمۡتٗا١٠٧﴾ [طه: ۱۰۷] به چه معناست؟
عوج: پیچ. نشیب.
أمتا: فراز. برجستگی. بلندی.
کلمه (الداعی ـ همسا) در آیه ۱۰۸ سوره طه ﴿يَوۡمَئِذٖ يَتَّبِعُونَ ٱلدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُۥۖ وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا١٠٨﴾ [طه: ۱۰۸] به چه معناست؟
الداعی: دعوت کننده. منادی. مراد إسرافیل است.
همسا: صدای آهسته.
کلمه (عنت) در آیه ۱۱۱ سوره طه ﴿وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَيِّ ٱلۡقَيُّومِۖ وَقَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا١١١﴾ [طه: ۱۱۱] به چه معناست؟
عنت: خشوع و خضوع کرد.
کلمات (ظلما ـ هضما) در آیه ۱۱۲ سوره طه ﴿وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا يَخَافُ ظُلۡمٗا وَلَا هَضۡمٗا١١٢﴾ [طه: ۱۱۲] به چه معناست؟
ظلما: مراد عقاب بدون سبب، یا افزایش بر لغزشها و سیئات است.
هضما: خوردن و کاستن. کم کردن حق کسی و وفا نکردن به ادای آن واجب. مراد کاستن از حسنات است.
جمله و کلمه (لا تعجل بالقرآن ـ یقضی) در آیه ۱۱۴ سوره طه ﴿فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡحَقُّۗ وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن يُقۡضَىٰٓ إِلَيۡكَ وَحۡيُهُۥۖ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا١١٤﴾ [طه: ۱۱۴] به چه معناست؟
لا تعجل بالقرآن: مراد نهی از عجلهای است که پیامبر اسلام بهنگام دریافت وحی جهت فراگیری و حفظ قرآن داشت، و بدین خاطر با شتاب بدنبال فرشته وحی جبرییل امین، آیات قرآنی را تکرار میفرمود.
یقضی: به پایان رسانده است.
جمله و کلمات (عهدنا إلی آدم ـ نسی ـ عزما) در آیه ۱۱۵ سوره طه ﴿وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا١١٥﴾ [طه: ۱۱۵] به چه معناست؟
عهدنا إلی آدم: به آدم فرمان دادیم.
نسی: ترک کرد. مراد از نسیان در اینجا فراموش کردن مطلق نیست. زیرا بر فراموشی مطلق عتاب و ملامتی وجود ندارد.
عزما: تصمیم و اراده استوار.
کلمه (لا تضحی) در آیه ۱۱۹ سوره طه ﴿وَأَنَّكَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِيهَا وَلَا تَضۡحَىٰ١١٩﴾ [طه: ۱۱۹] به چه معناست؟
حرارت آفتاب سوزان به تو نمیخورد و گرما زده نمیگردی.
کلمه (لا یبلی) در آیه ۱۲۰ سوره طه ﴿فَوَسۡوَسَ إِلَيۡهِ ٱلشَّيۡطَٰنُ قَالَ يَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡكٖ لَّا يَبۡلَىٰ١٢٠﴾ [طه: ۱۲۰] به چه معناست؟
کهنه و فرسوده نمیشود. فنا پذیر و زایل نمیگردد.
کلمه (غوی) در آیه ۱۲۱ سوره طه ﴿فَأَكَلَا مِنۡهَا فَبَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۚ وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ١٢١﴾ [طه: ۱۲۱] به چه معناست؟
گمراه شد.
کلمه (إجتباه) در آیه ۱۲۲ سوره طه ﴿ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَهَدَىٰ١٢٢﴾ [طه: ۱۲۲] به چه معناست؟
انتخابش کرد.
کلمه (ضنکا) در آیه ۱۲۴ سوره طه ﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَنَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ١٢٤﴾ [طه: ۱۲۴] به چه معناست؟
تنگ. مراد سخت و پرنگرانی و اضطراب است.
کلمات (قبل طلوع الشمس ـ قبل غروبها ـ من آناء اللیل ـ أطراف النهار) در آیه ۱۳۰ سوره طه ﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ غُرُوبِهَاۖ وَمِنۡ ءَانَآيِٕ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡ وَأَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرۡضَىٰ١٣٠﴾ [طه: ۱۳۰] به چه معناست؟
قبل طلوع الشمس: نماز صبح.
قبل غروبها: نماز ظهر و عصر.
أطراف النهار: نماز صبح و مغرب یا نماز صبح.
کلمه (أزواجا) در آیه ۱۳۱ سوره طه ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِيهِۚ وَرِزۡقُ رَبِّكَ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰ١٣١﴾ [طه: ۱۳۱] به چه معناست؟
اصناف.
کلمه (نذل و نخزی) در آیه ۱۳۴ سوره طه ﴿وَلَوۡ أَنَّآ أَهۡلَكۡنَٰهُم بِعَذَابٖ مِّن قَبۡلِهِۦ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَيۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَايَٰتِكَ مِن قَبۡلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخۡزَىٰ١٣٤﴾ [طه: ۱۳۴] به چه معناست؟
در دنیا خوار و در آخرت رسوا شویم.
کلمات (متربص ـ السوی) در آیه ۱۳۵ سوره طه ﴿قُلۡ كُلّٞ مُّتَرَبِّصٞ فَتَرَبَّصُواْۖ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ أَصۡحَٰبُ ٱلصِّرَٰطِ ٱلسَّوِيِّ وَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ١٣٥﴾ [طه: ۱۳۵] به چه معناست؟
متربص: منتظر. السوی: مستقیم.