معانی کلمات قرآن کریم بصورت سؤال و جواب

فهرست کتاب

الحجر

الحجر

کلمه (یلههم) در آیه ۳ سوره حجر ﴿ذَرۡهُمۡ يَأۡكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلۡهِهِمُ ٱلۡأَمَلُۖ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٣ [الحجر: ۳] به چه معناست؟

آنان را غافل ساخت.

کلمه (نسلکه) در آیه ۱۲ سوره حجر ﴿كَذَٰلِكَ نَسۡلُكُهُۥ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ١٢ [الحجر: ۱۲] به چه معناست؟

آن را وارد می‌گردانیم.

جمله (فظلوا فیه یعرجون) در آیه ۱۴ سوره حجر ﴿وَلَوۡ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَابٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ فَظَلُّواْ فِيهِ يَعۡرُجُونَ١٤ [الحجر: ۱۴] به چه معناست؟

از آنجا شروع به بالا رفتن کنند.

کلمه (سکرت) در آیه ۱۵ سوره حجر ﴿لَقَالُوٓاْ إِنَّمَا سُكِّرَتۡ أَبۡصَٰرُنَا بَلۡ نَحۡنُ قَوۡمٞ مَّسۡحُورُونَ١٥ [الحجر: ۱۵] به چه معناست؟

پوشانده شده است.

جمله (استرق السمع) در آیه ۱۸ سوره حجر ﴿إِلَّا مَنِ ٱسۡتَرَقَ ٱلسَّمۡعَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ مُّبِينٞ١٨ [الحجر: ۱۸] به چه معناست؟

دزدکی گوش فرا داد.

کلمات (مددناه ـ موزون) در آیه ۱۹ سوره حجر ﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَيۡنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ وَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡزُونٖ١٩ [الحجر: ۱۹] به چه معناست؟

مددناه: آن را گسترانیدیم.

موزون: با نظم و نظام شگرف و حساب و کتاب دقیق.

کلمه (لواقح) در آیه ۲۲ سوره حجر ﴿وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ٢٢ [الحجر: ۲۲] به چه معناست؟

جمع لاقح به معنی آبستن. و جمع لاقح‌ۀ به معنی تلقیح کننده.

کلمه (صلصال ـ حما ـ مسنون) در آیه ۲۶ سوره حجر ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ٢٦ [الحجر: ۲۶] به چه معناست؟

صلصال: گل خشکیده سفال گونه‌ای که اگر به آن تلنگر زده شود صدا دهد.

حما: گلی که بر اثر مجاورت فراوان با آب سیاه شده باشد.

مسنون: تغییر بو داده گندیده.

کلمه (السموم) در آیه ۲۷ سوره حجر ﴿وَٱلۡجَآنَّ خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ مِن نَّارِ ٱلسَّمُومِ٢٧ [الحجر: ۲۷] به چه معناست؟

شعله و زبانه آتش بدون دود.

کلمه (سویته) در آیه ۲۹ سوره حجر ﴿فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ٢٩ [الحجر: ۲۹] به چه معناست؟

او را آراسته کمال و پذیرایی روان کردم.

کلمه (نصب) در آیه ۴۸ سوره حجر ﴿لَا يَمَسُّهُمۡ فِيهَا نَصَبٞ وَمَا هُم مِّنۡهَا بِمُخۡرَجِينَ٤٨ [الحجر: ۴۸] به چه معناست؟

خستگی.

کلمه (لا توجل) در آیه ۵۳ سوره حجر ﴿قَالُواْ لَا تَوۡجَلۡ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ عَلِيمٖ٥٣ [الحجر: ۵۳] به چه معناست؟

هراسناک مباش.

کلمه (القانطین) در آیه ۵۵ سوره حجر ﴿قَالُواْ بَشَّرۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡقَٰنِطِينَ٥٥ [الحجر: ۵۵] به چه معناست؟

افراد مایوس و ناامید.

کلمه (خطب) در آیه ۵۷ سوره حجر ﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُكُمۡ أَيُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٥٧ [الحجر: ۵۷] به چه معناست؟

کار مهمی که قابل گفتگو است.

کلمات (أسربأهلک ـ قطع ـ لایلتفت ـ امضوا) در آیه ۶۵ سوره حجر ﴿فَأَسۡرِ بِأَهۡلِكَ بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّيۡلِ وَٱتَّبِعۡ أَدۡبَٰرَهُمۡ وَلَا يَلۡتَفِتۡ مِنكُمۡ أَحَدٞ وَٱمۡضُواْ حَيۡثُ تُؤۡمَرُونَ٦٥ [الحجر: ۶۵] به چه معناست؟

أسر بأهلک: خانواده‌ات را در شب بکوچان.

قطع: قسمتی پاسی.

لایلتفت: روی بر نگرداند. به عقب ننگرد.

امضوا: بروید.

کلمه (فلا تفضحون) در آیه ۶۸ سوره حجر ﴿قَالَ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ ضَيۡفِي فَلَا تَفۡضَحُونِ٦٨ [الحجر: ۶۸] به چه معناست؟

مرا رسوا و بد نام مکنید.

کلمه (لا تخزون) در آیه ۶۹ سوره حجر ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ٦٩ [الحجر: ۶۹] به چه معناست؟

مرا خوار نسازید.

کلمه (لعمرک) در آیه ۷۲ سوره حجر ﴿لَعَمۡرُكَ إِنَّهُمۡ لَفِي سَكۡرَتِهِمۡ يَعۡمَهُونَ٧٢ [الحجر: ۷۲] به چه معناست؟

به زندگی تو سوگند.

کلمات (سافل ـ سجیل) در آیه ۷۴ سوره حجر ﴿فَجَعَلۡنَا عَٰلِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن سِجِّيلٍ٧٤ [الحجر: ۷۴] به چه معناست؟

سافل: پایین قسمت زیرین.

سجیل: گل شبیه به سنگ.

کلمه (للمتوسمین) در آیه ۷۵ سوره حجر ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّلۡمُتَوَسِّمِينَ٧٥ [الحجر: ۷۵] به چه معناست؟

جمع متوسم. کس که از روی نشانه‌های ظاهری و علایم ناچیز به حقایق اشیاء پی می‌‌برد. دارای فراست و ذکاوت است.

کلمه (لبسبیل مقیم) در آیه ۷۶ سوره حجر ﴿وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٖ مُّقِيمٍ٧٦ [الحجر: ۷۶] به چه معناست؟

سر راه راست و روشنی است و شب و روز محل عبور و مرور اهالی مکه می‌باشد.

کلمات (الایکة ـ اصحاب الایکة) در آیه ۷۸ سوره حجر ﴿وَإِن كَانَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَيۡكَةِ لَظَٰلِمِينَ٧٨ [الحجر: ۷۸] به چه معناست؟

الایکة: درختستان.

اصحاب الایکة: مراد قوم شعیب است.

کلمه (اصحاب الحجر) در آیه ۸۰ سوره حجر ﴿وَلَقَدۡ كَذَّبَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡحِجۡرِ ٱلۡمُرۡسَلِينَ٨٠ [الحجر: ۸۰] به چه معناست؟

مراد قوم ثمود است که پیغمبر‌شان صالح نام داشت.

کلمه (کانوا ینحتون) در آیه ۸۲ سوره حجر ﴿وَكَانُواْ يَنۡحِتُونَ مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتًا ءَامِنِينَ٨٢ [الحجر: ۸۲] به چه معناست؟

می‌تراشیدند.

کلمه (اصفح) در آیه ۸۵ سوره حجر ﴿وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَإِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِيَةٞۖ فَٱصۡفَحِ ٱلصَّفۡحَ ٱلۡجَمِيلَ٨٥ [الحجر: ۸۵] به چه معناست؟

گذشت کن. ببخشای.

کلمات (المثانی ـ سبعا من المثانی) در آیه ۸۷ سوره حجر ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِيمَ٨٧ [الحجر: ۸۷] به چه معناست؟

المثانی: جمع مثنی یعنی مکرر، بارها و بارها خوانده شده.

سبعا من المثانی: مراد سوره فاتحه است که ام الکتاب نام دارد.

کلمات (لا تمدن ـ اخفض ـ جناح ـ اخفض جناحک) در آیه ۸۸ سوره حجر ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَيۡهِمۡ وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِلۡمُؤۡمِنِينَ٨٨ [الحجر: ۸۸] به چه معناست؟

لاتمدن: چشم مدوز. خیره مشو.

اخفض: پایین بیاور و بگستران.

جناحک: بال.

اخفض جناحک: متواضع و مهربان باش.

کلمه (المقتسمین) در آیه ۹۰ سوره حجر ﴿كَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَى ٱلۡمُقۡتَسِمِينَ٩٠ [الحجر: ۹۰] به چه معناست؟

بخش کنندگان. کسانی که به تجزیه و تقسیم و تبعیض احکام الهی دست می‌زدند و قسمتی را می‌‌پذیرفتند که به سود آنان بود و بقیه را پشت سر می‌‌افکندند که با خواست ایشان موافقئ هماهنگ نبود.

کلمه (عضین) در آیه ۹۱ سوره حجر ﴿ٱلَّذِينَ جَعَلُواْ ٱلۡقُرۡءَانَ عِضِينَ٩١ [الحجر: ۹۱] به چه معناست؟

یعنی قطعه قطعه و بخش بخش. مراد این است که به برخی از قرآن ایمان داشتند و به برخی باور نداشتند.

کلمه (اصدع) در آیه ۹۴ سوره حجر ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ٩٤ [الحجر: ۹۴] به چه معناست؟

آشکارا بیان کن. آشکار ساز.