البلد:
کلمه (کبد) در آیه ۴ سوره بلد ﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ٤﴾ [البلد: ۴] به چه معناست؟
درد ورنج. مشقت و محنت.
کلمه (لبدا) در آیه ۶ سوره بلد﴿يَقُولُ أَهۡلَكۡتُ مَالٗا لُّبَدًا٦﴾ [البلد: ۶] به چه معناست؟
انباشته و فراون.
کلمه (شفتین) در آیه ۹ سوره بلد ﴿وَلِسَانٗا وَشَفَتَيۡنِ٩﴾ [البلد: ۹] به چه معناست؟
مثنی شفۀ، دو لب.
کلمه (النجدین) در آیه ۱۰ سوره بلد ﴿وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ١٠﴾ [البلد: ۱۰] به چه معناست؟
دو راه واضح و آشکار. مراد خیر و شر است.
کلمات (ما اقتحم ـ العقبة) در آیه ۱۱ سوره بلد ﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ١١﴾ [البلد: ۱۱] به چه معناست؟
ما اقتحم: اقتحام، به معنی بیباکانه دست بکار شدن و شجاعانه به کاری آغازیدن است.
العقبة: گردنه. مراد گردنه نجات است که بر سر راه سعادت قرار دارد.
کلمات (فک ـ رقبة) در آیه ۱۳ سوره بلد ﴿فَكُّ رَقَبَةٍ١٣﴾ [البلد: ۱۳] به چه معناست؟
فک: باز کردن. مراد آزاد کردن و رها ساختن است.
رقبة: گردن. مراد برده و بنده است.
کلمه (مسغبة) در آیه ۱۴ سوره بلد ﴿﴿أَوۡ إِطۡعَٰمٞ فِي يَوۡمٖ ذِي مَسۡغَبَةٖ١٤﴾ [البلد: ۱۴] به چه معناست؟
مراد بیشتر گرسنگی زمان قحطی و خشک سالی است.
کلمه (ذا مقربة) در آیه ۱۵ سوره بلد ﴿يَتِيمٗا ذَا مَقۡرَبَةٍ١٥﴾ [البلد: ۱۵] به چه معناست؟
دارای قرابت خویشاوندی.
کلمات (ذامتربة ـ متربة) در آیه ۱۶ سوره بلد ﴿أَوۡ مِسۡكِينٗا ذَا مَتۡرَبَةٖ١٦﴾ [البلد: ۱۶] به چه معناست؟
ذامتربة: خاک نشین. سخت درمانده و بیچاره.
متربة: فقر شدید. خاک نشینی.
کلمه (أصحاب المشأمة) در آیه ۱۹ سوره بلد ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِنَا هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ١٩﴾ [البلد: ۱۹] به چه معناست؟
سمت چپیها. اهل شقاوت.
کلمه (موصدة) در آیه ۲۰ سوره بلد ﴿عَلَيۡهِمۡ نَارٞ مُّؤۡصَدَةُۢ٢٠﴾ [البلد: ۲۰] به چه معناست؟
در بسته.