مقدّمه
اگر در زمانهای قدیم، مردم با پیامبران جدال میکردند، دانش آنها را مردود قلمداد کرده و از ایشان روی گردان میشدند، بشر امروز در قرن بیستم، که به اوج پیشرفت مادّی نایل آمده، در اعماق اقیانوسها غوّاصی میکند، در فضا به گشت و گذار میپردازد، اتم را شکافته، و بسیاری از انرژیهای پنهان هستی را کشف و ضبط نموده، با شدّت بیشتری با پیامبران وارد بحث و جدال میشوند و علوم و معارف شان را مردود میشمارند، و بیش از گذشته از آنها رویگردانی میکنند، حال بشر امروز نسبت به پیامبران و تعالیم ایشان، همچون حال گورخران فراری هستند وقتی که شیر درندهای را میبینند با آن چنان شدّت راه فرار در پیش میگیرند که به هیچ چیز توجّه نمیکنند:
﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡكِرَةِ مُعۡرِضِينَ ٤٩ كَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ ٥٠ فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ ٥١﴾[المدثر: ۴۹-۵۱].
پس آنان را چه شده که از پند - قرآن- رویگردانند؟ گویا درازگوشان رمیدهای هستند. که از - چنگال- شیری گریختهاند.
بشر امروز بیش از گذشته، در برابر پیامبران و آموزههای ایشان امتناع میورزند؛ زیرا فریب دانش خود را خوردهاند و پیرو مردانی هستند که در عصرهای گذشته و قبل از ایشان زیستهاند.
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُۥ كَانَت تَّأۡتِيهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَقَالُوٓاْ أَبَشَرٞ يَهۡدُونَنَا فَكَفَرُواْ وَتَوَلَّواْۖ وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُۚ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ ٦﴾[التغابن: ۶].
این - بدبختی و عذاب آخرت- بدان خاطر است که پیغمبران شان با دلائل روشن و مطمئن، به نزدشان میآمدند اما آنها میگفتند: آیا یک انسان، ما را هدایت کند؟ - مگر میشود انسانهائی همچون خودمان پیغمبران الله متعال شوند؟ بدین وسیله کفر ورزیدند و رویگردان شدند، و الله متعال هم بینیاز - از ایمان و اطاعت ایشان- است و - همیشه هم- بینیاز است و سزاوار ستایش و سپاس.
امروز شیاطین انس و جن، در عقل و اندیشهی بشر دمیده و آنها را به سرکشی در برابر الله متعال و شریعت او، وامیدارند و از آموزههای پیامبران به بهانههایی همچون: دین مانعی برای عقل، عامل توقف کاروان زندگی و سد راه پیشرفت و ترقی تمدناست، روی گردانده است.
امروز کشورهایی در جهان وجود دارند که مبنای قوانین و مقرّرات در آنها، بر مخالفت با تعالیم آسمانی و آموزههای پیامبران بنا شده است. حتّی در برخی از آن کشورها، زیر بنای قوانین بر الحاد و دین ستیزی است که امروز به «سکولاریزم» [۲۴]معروف است، بسیاری از حکومتهایی هم که بر مسلمین حکمرانی میکنند، بر این رویه راه میپیمایند و مردم عوام تنها به این قید، که در یکی از مواد قانونی گفته شده باشد: «دین حکومت اسلام است» راضی هستند. اما در واقع این ماده هم، با مواد قبل و بعد خود و قوانینی که در جامعه اجرا میشود، منهدم میگردد.
آیا صحیح است که بشر امروز به جایی رسیده که از پیامبران الهی و آموزههایشان بینیاز باشد؟ آیا درست است که بشر امروز میتواند دور از راه و روش فرستادگان الله متعال، راه درست زندگی را بیابد؟!
برای پاسخ به این سؤال کافی است به اوضاع کشورهای به اصطلاح پیشرفته و متمدّنی همچون: آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین، نگاهی گذرا بیندازیم تا ببینیم چه بدبختیهایی بر آن جامعهها سایه انداخته است، ما منکر پیشرفت سطح بالای مادی و صنعتیای کشورها نیستیم، امّا از جنبهی معنوی که پیامبران الهی و آموزههایشان جهت اصلاح و تصحیح آن آمدند، بسیار سقوط کرده و به انحطاط کشیده شدهاند. کسی نمیتواند انکار کند که بحرانهای روحی و بیماریها و عقدههای روانی – امروز – نشانهی بارز جهان متمدّن است.
انسان در جهان متمدّن امروز انسانیت را از دست داده و خود را باخته است. به همین دلیل است که در این کشورها، جوانان متمرّد و سرکش هستند و علیه همه ارزشها و اخلاق و موقعیتها و قوانین و مقرّرات، گردنکشی میکنند؛ حتّی از زندگی خود بیزارند و آن را قبول ندارند و در شرق و غرب، در پی ندایی هستند که فلسفه یا راهی را بیابند که گمان میکنند آسایش و آرامش در آن یافت میشود.
جهان غرب آنچنان به تباهی تبدیل شده است که جرم وجنایت استخوانهایش را خرد و فاسد کرده، انحراف و بیبند و باری در آنجا حاکم است، و فحشا و فساد، پایههای دولتها را، به لرزه درآورده، آنچه پنهان است فراتر از آشکارش میباشد، و آنان که امروز به جهان پیشرفته و متمدّن معروف شدهاند، با دست خود خانههای خود را تخریب میکنند و تمّدنشان آنها را نابود میکند. آن تمدّن، سمومی را ترشّح میکند که در مردمش سرایت کرده و آنان را به قتل میرساند، و جوامع را از هم میپاشد. کسانی را که امروزه آنها را جهان متمدّن و پیشرفته میگوییم، به پرندهی تنومندی میمانند که میخواهد با یک بال در کرانههای آسمان، اوج گیرد.
ما برای اصلاح قلب هایمان، برانگیختن درون مان و هدایت عقل هایمان، نیازمند پیامبران و آموزههای حیاتبخش ایشان، هستیم...
ما برای شناخت هدف زندگی، ارتباط با زندگی و آفریننده آن، به پیامبران و آموزههای آنان، نیازمندیم.
ما نیازمند ایشان هستیم تا سرگردان و تباه نشویم و در منجلاب گرفتار نگردیم.
[۲۴] Secularism (علمانیة)