۳- تبشير و انذار
دعوت پیامبران همیشه همپای بشارت و بیم دادن بوده است، و از آنجا که ارتباط بین دعوت بسوی الله متعال و تبشیر و انذار بسیار استوار است قرآن در چندین آیه وظیفهی رسولان را به بشارت و بیم دادن منحصر کرده و میفرماید:
﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَۚ وَيُجَٰدِلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِيُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّۖ وَٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَمَآ أُنذِرُواْ هُزُوٗا ٥٦﴾[الکهف: ۵۶].
«و ما فرستادگان را تنها به عنوان بشارتدهنده و بیمدهنده میفرستیم».
رسول الله صدر این مورد برای خود مثالی زده و میفرماید:
«مثلي و مثل ما بعثني الله متعال به، كمثل رجلٍ أتي قوماً، فقال: يا قوم إنّي رأيت جيشاً بعينيَّ، وإنّي أنا النّذير العُريان، فالنجاء النّجاء، فأطاعه طائفة من قومه، فأدلجوا، والنطلقوا فنجوا، وكذّبته طائفة منهم، فأصبحوا مكانهم، فصبّحهم الجيش، فأهلكهم واجتاحهم، فذلك مثل من أطاعني فاتبع ما جئت به، ومثل من عصاني وكذّب بما جئتُ به من الحقّ» [۳۷].
«مَثَل من و رسالتی که بدان مبعوث شدهام مانند مردی است که نزد قومی میآید و میگوید: ای قوم! من با دو چشم خود لشکری را دیدم و من بیم دهنده عُریانم - ضرب المثل مردی است که او را بدون لباس زندانی کردند به این امید که با بدن لخت فرار نکند، ولی چون شنید که علیه قوم او نقشه میکشند، با آن حال خارج شد و به قبیلهاش هشدار داد-، پس برای نجات خود شتاب کنید، دستهای از قومش از او اطاعت کردند و بیرون رفتند، ولی عدهای هم چنان در جای خود ماندند، و شامگاه دشمن آنها را گرفتار و نابود ساخت، پس این مثال من است، هرکس مرا اطاعت کند و از شریعتی که با خود آوردهام پیروی نماید، از عذاب الله متعال نجات خواهد یافت و کسی که اطاعتم نکند و حقّی را که بدان مبعوث شدهام تکذیب کند، هلاک خواهد شد.
بشارت و بیم دادن پیامبران هم دنیوی است و هم اُخروی، زیرا فرمانبران از دستور الله متعال و فرستادگانش را، در دنیا به زندگی پاک بشارت میدهند:
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧﴾[النحل: ۹۷].
«هرکس، چه زن و چه مرد، کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو - در این دنیا- زندگی پاکیزه و خوشایندی میبخشیم».
و نیز فرمود:
﴿قَالَ ٱهۡبِطَا مِنۡهَا جَمِيعَۢاۖ بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ فَإِمَّا يَأۡتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدٗى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشۡقَىٰ ١٢٣﴾[طه: ۱۲۳].
«هرکس از هدایت و رهنمود من پیروی کند، گمراه و بدبخت نمیشود».
و آنها را به عزّت، سرافرازی، استقرار و امنیت وعده میدهد:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٥٥﴾[النور: ۵۵].
«الله متعال به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، نوید میدهد که حتماً در زمین به آنان خلافت میبخشد، چنانکه به پیشینیانشان حکومت بخشید. و دینشان را که برایشان پسندیده است، استوار میسازد و پس از ترس و بیمشان، امنیت و آسودگی خاطر را جایگزینش میگرداند. مرا عبادت میکنند و چیزی را شریکم نمیگردانند».
و کسانی را که نافرمانی میکنند به تیره بختی و شقاوت دنیوی بیم میدهند:
﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَنَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ ١٢٤﴾[طه: ۱۲۴].
«و هرکه از یاد من روی بگرداند - و از احکام کتابهای آسمانی دوری گزیند-، زندگی تنگ - و سخت و گرفتهای - خواهد داشت».
و نیز آنها را به عذاب و هلاکت دنیوی هشدار میدهد:
﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَقُلۡ أَنذَرۡتُكُمۡ صَٰعِقَةٗ مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ ١٣﴾[فصلت: ۱۳].
«اگر - مشرکان مکه از پذیرش ایمان- رویگردان شدند، بگو: شما را به صاعقهای همچون صاعقه عاد و ثمود هشدار میدهم».
و فرمانبران را در آخرت به بهشت و نعمتهای جاودان آن بشارت میدهد:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٣﴾[النساء: ۱۳].
«هرکس از الله متعال و فرستادهاش - در آنچه بدان دستور دادهاند- اطاعت کند، الله متعال او را به باغهای - بهشت- وارد میکند که در آنها رودبارها روان است و - چنین کسانی- جاودانه در آن میمانند و این پیروزی بزرگی است.»
گناهکاران و سرکشان را از عذاب الله متعال در آخرت، میترسانند:
﴿وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ يُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِيهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِينٞ ١٤﴾[النساء: ۱۴].
«هرکس از الله متعال و فرستاده اش، نافرمانی کند و از حدود - و قوانین- الهی تجاوز کند، - الله متعال- او را وارد دوزخی میگرداند که جاودانه در آن خواهد ماند و عذابی خوارکننده، - در پیش- دارد».
کسی که موضوع دعوت پیامبران را مطالعه کرده باشد، میداند که دعوتشان سرتاسر بشارت و هشدار است و بخوبی روشن است که بشارت و هشدار با روشی که فرستادگان الهی در پیش گرفتند، کلید درون و روان انسان است؛ چون انسان بر طلب خیر و نیکی برای خود و دور کردن شر و بدی از خود، سرشته شده است و از آنجا که پیامبران درون انسان را، با خیر و نیکی عظیمی که در ماورای ایمان و عمل صالح حاصل میشود، آگاه کردند و به دنبال آن، درون شان بیش از پیش مشتاق کسب خیر و نیکی میشود و وقتی فهمیدند چه ضرر و زیانهای بزرگی در ورای کفر و گمراهی به انسان میرسد، از کفر و گمراهی متنفّر شده و فرار میکنند و قلب و جان انسان، از نعمتهایی که الله متعال وعده داده، نهایت لذّت را میبرد و خیال عاشق و دلباختهاش میشود، گوش کن الله متعال چگونه پاداش مؤمنان را در بهشت توصیف میکند:
﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مَّوۡضُونَةٖ ١٥ مُّتَّكِِٔينَ عَلَيۡهَا مُتَقَٰبِلِينَ ١٦ يَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَ ١٧ بِأَكۡوَابٖ وَأَبَارِيقَ وَكَأۡسٖ مِّن مَّعِينٖ ١٨ لَّا يُصَدَّعُونَ عَنۡهَا وَلَا يُنزِفُونَ ١٩ وَفَٰكِهَةٖ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ ٢٠ وَلَحۡمِ طَيۡرٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ ٢١ وَحُورٌ عِينٞ ٢٢ كَأَمۡثَٰلِ ٱللُّؤۡلُوِٕ ٱلۡمَكۡنُونِ ٢٣ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٢٤ لَا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوٗا وَلَا تَأۡثِيمًا ٢٥ إِلَّا قِيلٗا سَلَٰمٗا سَلَٰمٗا ٢٦ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ ٢٧ فِي سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ ٢٨ وَطَلۡحٖ مَّنضُودٖ ٢٩ وَظِلّٖ مَّمۡدُودٖ ٣٠ وَمَآءٖ مَّسۡكُوبٖ ٣١ وَفَٰكِهَةٖ كَثِيرَةٖ ٣٢ لَّا مَقۡطُوعَةٖ وَلَا مَمۡنُوعَةٖ ٣٣ وَفُرُشٖ مَّرۡفُوعَةٍ ٣٤ إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ ٣٥ فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡكَارًا ٣٦ عُرُبًا أَتۡرَابٗا ٣٧ لِّأَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ ٣٨﴾[الواقعة: ۱۵-۳۸].
«اینان بر تختهای زربافت و گوهرنشان، روبروی هم بر آن تختها آرمیدهاند. نوجوانانی، همیشه نوجوان - برای خدمت بدیشان- پیرامونشان در گردش هستند، با جامها و پارچها و پیالههای - سرشار- از شراب ناب و گوارا، که از نوشیدنش سردرد نمیگیرند و از خود بیخود نمیشوند و - نوجوانان بهشتی برای آنان میگردانند- هر نوع میوهای را که برگزینند. و گوشت پرندگان از هر نوعی که بخواهند. و زنان زیباچشمی - دارند-، همانند مروارید نهفته در صدف. - اینها بدیشان داده میشود- به پاداش کارهائی که میکردهاند. - در میان باغهای بهشت- نه سخن یاوه میشنوند و نه سخن گناهآلود. و تنها سخنی که میشنوند سراسر سلام و درود - و پاک از هر عیب و نقص- است. و- اما- انسانهای خوشبخت، و انسانهای خوشبخت چه حالی دارند؟ در - سایه درخت- سدر بیخار آرمیدهاند و در سایه درختان موزی بسر میبرند که پر بار است و میوههایش روی هم ردیف و تودرتو میباشد و در میان سایههای گسترده - خوش و آسودهاند- و در کنار آبهای روان - بسر میبرند که زمزمه آن گوش جان را نوازش میدهد و منظره آن چشم انسان را فروغ میبخشد- و در میان میوههای فراوان هستند، که نه تمام میشود و نه ممنوع است و فرشهای برافراشته و زنان بهشتی را چنانکه باید، پدید آوردهایم و آنان را دوشیزه قرار دادهایم. - که پس از آمیزش، بکارت خود را باز مییابند!- شیفتگان - همسر خود، و همه جوان- و هم سن و سال هستند.»
حال به شکنجه ناسپاسان نگون بخت بنگر:
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ ٤١ فِي سَمُومٖ وَحَمِيمٖ ٤٢ وَظِلّٖ مِّن يَحۡمُومٖ ٤٣ لَّا بَارِدٖ وَلَا كَرِيمٍ ٤٤ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُتۡرَفِينَ ٤٥﴾[الواقعة: ۴۱-۴۵].
«و - اما- افراد نگونبخت؛ و نگونبختها چه حالی دارند؟، در بادی سوزان و آبی جوشان - هستند-، و در سایه ای از دود بسیار غلیظ و سیاه، که نه سرد است و نه خوشایند، بهراستی که آنان پیش از این، در ناز و نعمت بودند.»
و نیز:
﴿ثُمَّ إِنَّكُمۡ أَيُّهَا ٱلضَّآلُّونَ ٱلۡمُكَذِّبُونَ ٥١ لَأٓكِلُونَ مِن شَجَرٖ مِّن زَقُّومٖ ٥٢ فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ ٥٣ فَشَٰرِبُونَ عَلَيۡهِ مِنَ ٱلۡحَمِيمِ ٥٤ فَشَٰرِبُونَ شُرۡبَ ٱلۡهِيمِ ٥٥ هَٰذَا نُزُلُهُمۡ يَوۡمَ ٱلدِّينِ ٥٦﴾[الواقعة: ۵۱-۵۶].
«سپس شما از گمراهان دروغ گو، بیگمان از درخت «زقوم» میخورید، و شکمها را از آن پُر میکنید و روی آن از آب جوشان مینوشید، همانند شتر تشنه، مینوشید، این، - فقط- پذیرایی آنها در روز جزاست».
خواننده گرامی، در این مورد، کافی است کتاب «الترغیب والترهیب» نوشته «حافظ منذری» را مطالعه کنی و آن را برای برادران و کسانی که به سوی الله متعال دعوتشان میکنی، بخوانی، سپس تأثیر آن را در خود و شنوندگان مشاهده کنی.
برخی از افرادی که فقه و آموزههای دعوت را نیاموختهاند، بر دعوت گران اسلامی خرده میگیرند که از روش بشارت دادن و هشدار دادن، در دعوت استفاده میکنند و میگویند: فلانی واعظ است و از آنها عیبجویی میکنند به این که چرا فلسفهی اموری که مردم را بدان دعوت میکنند، را برایشان بیان نمیکنند، از این رو از ایشان در خواست میکنند که از روش پند، ترساندن و بشارت، دست بردارند.
این منتقدان باید با مراجعه به قرآن و احادیث رسول الله ص، که روش دعوت را تبیین کردهاند، دیدگاه شان را نسبت به دعوت گران، تغییر دهند.
[۳۷]- صحیح الجامع (۵/۲۰۵). متفق علیه