۷- مدیریت و رهبری امّت
کسانی که دعوت پیامبران را میپذیرند، یک جماعت و امّت را تشکیل میدهند و نیازمند کسی هستند که رهبری و تدبیر امور سیاسی آنها را بر عهده گیرد، فرستادگان الهی در زندگی خود، چنین وظیفهای را عهده دار بودند و در بین مردم با حکم الله متعال داوری و حکمرانی میکردند. ﴿فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ﴾[المائدة:۴۸].
«پس - اگر اهل کتاب از تو داوری خواستند- میان آنان بر اساس آنچه الله متعال بر تو نازل کرده است، داوری کن».
و الله ربّ العزّه، داود پیامبر را خطاب قرار داده و میفرماید:
﴿يَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰكَ خَلِيفَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡكُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا نَسُواْ يَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ ٢٦﴾[ص: ۲۶].
«ای داود! ما تو را در زمین نماینده - خود- ساختهایم - و بر جای پیغمبران پیشین نشاندهایم- پس در میان مردم به حق داوری کن».
پیامبران بنیاسرائیل به وسیله تورات، امتشان را مدیریت و رهبری میکردند. در حدیث نیز آمده است: «كَانَتْ بَنُو إِسْرَائيلَ تَسُوسُهُمُ الانْبِيَاءُ، كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ...»«بنی اسرائیل را پیامبران، رهبری میکردند. هرگاه، پیامبری فوت میکرد، پیامبر دیگری، جایگزین او میشد...».
الله متعال در مورد تورات میفرماید:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بَِٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٤٤﴾[المائدة: ۴۴].
«ما تورات را - بر موسی - نازل کردیم که در آن رهنمودی - به سوی حق - و نوری - زداینده تاریکیهای جهل و نادانی، و پرتوانداز بر احکام الهی- بود. پیغمبرانی که تسلیم فرمان الله متعال بودند بدان برای یهودیان حکم میکردند، و نیز خداپرستان و دانشمندانی بدان حکم میکردند که، امانتداران و پاسداران کتاب الله متعال بودند».
بنابراین پیامبران در بین مردم حکومت میکردند و در صلح و جنگ، رهبر امّت و عهدهدار امور قضایی بودند و برای ادارهی امور و مصلحت مردم، به پاخواستند، درحالی که در تمام احوال و شرایط، فرمانبردار الله متعال بودند و اطاعت از آنها هم، اطاعت از الله متعال است:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗا ٨٠﴾[النساء: ۸۰].
«هرکه از فرستاده اطاعت کند، در حقیقت از الله متعال اطاعت کرده است».
و بنده جز با اطاعت از پیامبر به خشنودی و محبت الله متعال نایل نمیگردد:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ﴾
[آل عمران: ۳۱].
«بگو: اگر الله متعال را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا الله متعال شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و الله متعال آمرزنده مهرورز است».
بنابراین، ویژگی همیشگی مؤمن «شنیدن دستورات خدا و اطاعت از آنها» است:
﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١﴾[النور: ۵۱].
«مؤمنان هنگامی که به سوی الله متعال و پیغمبرش فرا خوانده شوند، تا میان آنان داوری کند، سخن شان تنها همین است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم! و رستگاران واقعی ایشانند».