اوّل: سرچشمه و هدف از نازل کردن آنها
کتابهای آسمانی، منبع و سرچشمهی واحدی دارند. الله متعال فرمود:
﴿الٓمٓ ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ ٢ نَزَّلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِيلَ ٣ مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٤﴾[آل عمران: ۱-۴].
«الف لام میم. جز ذات الله متعال، هیج معبود بر حقّی وجود ندارد و او زنده - به خود - و متصرّف - در کار جهان - است. - همان کسی که - این کتاب را، که مؤید کتابهاى آسمانى پیش از خود، مىباشد، به حق -و به تدریج- بر تو نازل کرد و پیش از آن، تورات و انجیل را براى رهنمایی مردم، فرو فرستاد و فرقان -جداکننده حق از باطل- را نازل کرد».
کتابهای آسمانی، برای یک هدف نازل شدهاند، تا برنامهی زندگی بشر قرار گیرند، بشری که بر روی این کرهی خاکی، زندگی میکند. آن کتابها، نازل شدهاند تا روح، نور حیاتبخش و روشنیبخش روان انسان باشند و تاریکیهای درون و مسیر زندگی را، روشن کنند و با تعالیم و آموزههایشان، انسان را به سوی حق و سعادت، رهبری کنند.
قرآن کریم، در جایی، هدف الله متعال، از فرستادن تورات، انجیل و قرآن، که بزرگترین کتابهای فرستاده شده از سوی الله متعال هستند، را بیان میفرماید:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بَِٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٤٤ وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَيۡنَ بِٱلۡعَيۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞۚ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِۦ فَهُوَ كَفَّارَةٞ لَّهُۥۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٥ وَقَفَّيۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِۖ وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَ فِيهِ هُدٗى وَنُورٞ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِينَ ٤٦ وَلۡيَحۡكُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِيلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فِيهِۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤٧ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ لِكُلّٖ جَعَلۡنَا مِنكُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰكِن لِّيَبۡلُوَكُمۡ فِي مَآ ءَاتَىٰكُمۡۖ فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ ٤٨ وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ ٤٩ أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٥٠﴾[المائدة: ۴۴-۵۰].
«ما، تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و روشنایی بود. پیامبران که فرمانبردار بودند و نیز عالمان ربانی و عابدان آگاه که حفظ کتاب الهی از آنان خواسته شده بود و بر آن گواه بودند، بر اساس آن برای یهودیان حکم میکردند. پس از مردم نترسید و از من بیم داشته باشید و آیات مرا با بهای ناچیز معامله نکنید. کسانی که مطابق احکامی که الله نازل نموده، حکم نکنند، کافرند.
و در تورات برای بنیاسرائیل چنین مقرر نمودیم که (حکم قصاص) بدین ترتیب است که جان در برابر جان، چشم در برابر چشم، بینی در برابر بینی، گوش به جای گوش و دندان به جای دندان قصاص میشود و زخمها نیز قصاص دارند. پس هرکس گذشت نماید، گذشتش کفارهی (گناهان) اوست. کسانی که مطابق احکامی که الله نازل نموده، حکم نکنند، ستمکارند.
پس از پیامبران گذشته، عیسی پسر مریم را فرستادیم که تصدیق کنندهی تورات بود و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و روشنایی است و تورات را تصدیق میکند و هدایت و اندرزی برای پرهیزکاران است.
اهل انجیل باید مطابق احکامی حکم کنند که الله در آن نازل نموده است. و کسانی که مطابق احکامی که الله نازل نموده، حکم نمیکنند، فاسق و بدکارند.
و قرآن را به درستی بر تو نازل کردیم که تصدیقکنندهی کتابهای پیشین و گواه و حافظِ آنهاست؛ پس در میانشان مطابق احکامی که الله نازل کرده، حکم نما و به پیروی از خواستههای نفسانی آنان، از حقیقتی که (از سوی الله) بر تو نازل شده، روی مگردان. برای هریک از شما آیین و راه روشنی قرار دادهایم. و اگر الله میخواست، شما را یک امت قرار میداد؛ ولی میخواهد در احکامی که به شما داده، شما را بیازماید. پس به سوی نیکیها بشتابید؛ بازگشت همهی شما به سوی اوست و از آنچه در آن اختلاف دارید، آگاهتان میکند.
و دستور دادیم در میانشان مطابق آنچه الله نازل نموده، حکم نما و از خواستههای نفسانی آنان پیروی نکن و نسبت به آنان بههوش باش که مبادا تو را از پارهای از آنچه الله نازل نموده، منحرف نمایند. پس اگر (از داوری تو) روی بگردانند، بدان که الله میخواهد آنان را به سبب پارهای از گناهانشان مجازات کند. و به راستی بسیاری از مردم فاسق و بدکارند.
آیا خواهان حُکم جاهلیتند؟ و برای کسانی که یقین دارند، چه حکمی بهتر از حکم الله است؟».
سیّد قطب/، در تفسیر این آیات میگوید: «هدف از نازلشدن هر دینی از سوی الله متعال، برای این است که آموزههای آن، راه و روش زندگی واقعی باشد، دین آمد تا رهبری زندگی بشریت و مسئولیّت تنظیم، حفظ و جهتدهی آن را عهدهدار شود، دین برای این نیامد که فقط عقیدهای در قلب و درون باشد و برای این نیامد، که فقط مراسم عبادی باشد، که در پرستشگاه و مسجد انجام گیرد. این دو (عقیده و مراسم عبادی)، با وجود ضروری بودنشان برای زندگی بشر و اهمیّت و نقش آنها، در تربیّت روانی انسان، به تنهایی برای رهبری در مسیر زندگی و تنظیم، جهتدهی و حفظ آن، کافی نیستند، مگر اینکه، برنامه، راه و روش، نظام و شریعت، و اساس و شالودهی زندگی مردم، قرار گیرد و به طور عملی تطبیق و اجرا گردد، قانون اساسی حکومت باشد و مخالفان آن، مورد مجازات قرار گیرند.
زندگی بشر هرگز در مسیر راست قرار نمیگیرد، مگر اینکه، عقیده، عمل، برنامه و شریعتش را، از یک منبع و سرچشمه گرفته باشد؛ درون انسانها و رازو رمزها، در دست تنها قدرت مطلق جهان، است و اوست صاحب هر جنبش و حرکتی، مردم را مطابق با قوانینش در زندگی دنیا، مجازات میکند، همانگونه که بر اساس حساب خویش، در زندگی آخرت به آنها پاداش میدهد.
زمانی که قدرت توزیع شود و سرچشمههای قوانین، بسیار باشد...، وقتیکه الله متعال بر دلها و کارهای دینی سیطره داشته باشد و یک قدرت دیگر، بر حکومت و قانون،....هنگامیکه جزا و پاداش در آخرت، از آنِ الله متعال باشد، و مجازات دنیوی در دست قدرت دیگر، در آن هنگام، نفس بشری، در میان دو قدرت مختلف، دو جهتگیری متفاوت و دو راه و روش متضاد، میمیرد و دیگر زندگی بشر راه تباهی و نابودی را میپیماید. قرآن نیز در جاهای گوناگون، این نکته را خاطرنشان ساخته و میفرماید:
﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ ٢٢﴾[الأنبياء: ۲۲].
«اگر در آسمانها و زمین، غیر از یزدان، معبودها و خدایانی میبودند و قطعاً آسمانها و زمین، تباه میگردید».
و نیز فرمود:
﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّۚ بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِذِكۡرِهِمۡ فَهُمۡ عَن ذِكۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ ٧١﴾[المؤمنون: ۷۱].
«اگر حق و حقیقت، از خواستها و هوسهای ایشان پیروی میکرد - و جهان هستی بر طبق تمایلاتشان به گردش میافتاد - آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها بسر میبرند، تباه میگردیدند - و نظم و نظام جهان از هم میپاشید -».
و نیز فرمود:
﴿ثُمَّ جَعَلۡنَٰكَ عَلَىٰ شَرِيعَةٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡرِ فَٱتَّبِعۡهَا وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ ١٨﴾[الجاثية: ۱۸].
«سپس، ما تو را بر آیین و راه روشنی از دین - الله متعال که برنامه تو و همه پیامبران پیشین بوده است و اسلام نام دارد - قرار دادیم. پس، از این آیین پیروی کن و بدین راه روشن برو - چرا که آیین رستگاری و راه نجات است - و از هوا و هوسهای کسانی پیروی مکن که - از دین الله متعال بیخبرند و از راه حق - آگاهی ندارند».
بنابراین، هر دینی که از سوی الله متعال آمده است، برنامه و روش زندگی برای یک، امّت و یا تمام بشریّت و همه نسلها و نژادها، میباشد. در هر صورت، همراه با برنامهی مشخصی برای زندگی میآید و در کنار آن عقیدهای است که تصوّر درستی از زندگی، از آن نشأت میگیرد و کارهای عبادی میباشد، که دلها را با الله متعال مرتبط میکند. این جوانب سهگانه (برنامهی زندگی، عقیده و کارهای عبادی)، پایههای دین الله متعال هستند و هرگاه دین آسمانی، اجرا شده باشد، دارای این سه رکن بوده است؛ زیرا، زندگی بشر، اصلاح و تصحیح نمیشود، مگر زمانی که دین و شریعت الله متعال، برنامهی زندگی بشر باشد.
در قرآن، نمونههای بسیاری پیرامون محتوای ادیان گذشته ذکر شده است؛ گاهی دین برای یک شهر، یا برای یک قبیله بوده است. در اینجا، تکامل در سه دین بزرگ یهودی، نصرانی و اسلام ارائه میگردد
در این آیات؛ که ما در صدد بیانشان هستیم از تورات شروع کرده و میفرماید:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ﴾[المائدة: ۴۴].
«ما تورات را نازل کردیم. در آن رهنمودی - به سوی حق - و نوری - زدودن تاریکیهای جهل و نادانی، و پرتوانداز بر احکام الهی - است».
تورات، (البته نه تورات امروز)، کتابی بود که از سوی الله متعال، برای هدایت و رهنمایی بنیاسرائیل و نشان دادن راه زندگی به آنها، آمد. همچنین، عقیدهی توحید، کارهای عبادی مختلف و برنامه و قانون شریعت، به همراه داشت:
﴿يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَۚ﴾[المائدة: ۴۴].
«پیغمبرانی که تسلیم فرمان الله متعال بودند، برای یهودیان بدان حکم میکردند، و نیز خداپرستان و دانشمندانی بدان حکم میکردند که، امانتداران و پاسداران کتاب الله متعال بودند».
الله متعال، تورات را نازل فرمود، اما نه برای اینکه فقط به وسیلهی اعتقادات و اعمال عبادی، دل و روان را روشنی و رهنمود بخشد، بلکه، علاوه بر آن، با اجرای شریعت و قانون الله متعال، راه واقعی زندگیشان را نیز، روشن گرداند و بدان حکم کند، و نیز این زندگی را در مسیر برنامه و قانون آسمانی قرار دهد و پیغمبرانی که تسلیم فرمان الله متعال هستند و چیزی برای خود در دل نداشته باشند، بلکه همه چیز را برای الله متعال بخواهند؛ و نه خواستهای، نه قدرتی، نه ادعای چیزی از ویژگیهای الله متعالی ندارند، این است معنای واقعی اسلام و تسلیم شدن به فرمان الله متعال، پیامبران با این شریعت درمیان یهودیان بدان حکم میکردند، این شریعت خاص آنها بود و در این محدوده و با صفت آنها، علاوه بر اینکه خدا پرستان و قاضیان و عالمانشان بدان حکم میکردند، مکلّف بودند از کتاب الله متعال حفاظت کنند و امانتدار و پاسدار آن باشند. مکلّف بودند از آن نگه داری و در وجود خویش با شکل دهی و اجرای دین و قوانین آن در زندگی به حقّانیّت آن شهادت دهند، همانگونه در میان قومشان از آن نگهداری کرده و بدان گواهی میدادند با اجرا و برپاداشتن شرع و برنامه دین در میان مردم...» [۲۶۰].
بدون رسالت آسمانی، بشریّت همچنان در اختلاف، کشمکش و سرگشتگی، باقی خواهد ماند:
﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ فِيمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِۚ﴾[البقرة: ۲۱۳].
«مردمان - برابر فطرت در آغاز از نظر اندیشه و صورت اجتماعی یکگونه و - یک دسته بودند. -رفته رفته، اختلافات و تضادهایی به وجود آمد - پس الله متعال، پیغمبران را برانگیخت تا - مردمان را به بهشت و دوزخ - بشارت دهند و بترسانند. و کتاب را بر آنان نازل کرد، تا در میان مردم در آنچه اختلاف میورزیدند، داوری کند».
[۲۶۰] فی ظلال القرآن: (۶/۸۹۵)