دوم: رسالت عام و رسالت خاص
رسالتهای آسمانی پیشین، برای اقوام مشخّص و تعیین شده، نازل میشد؛ اما آخرین رسالت آسمانی، که بر خاتم انبیاء و رسولان نازل گردید، برای تمام بشریّت نازل شد و و این باعث گشت که با داشتن ویژگی جاودانگی و قابل اجرا بودن در هر شرایط، زمان و مکانی، از دیگر رسالتها، ممتاز باشد،. الله متعال چنین ویژگی را بدان بخشید و قبل از وفات رسول الله ص، این آیه را نازل فرمود:
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّيَةُ وَٱلنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِكُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣﴾[المائدة: ۳].
«امروز دین تان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تکمیل کردم و اسلام را برای شما به عنوان دین، پسندیدم».
سیّد قطب/، در تفسیر این آیه، مفهوم آن را خیلی روشن بیان کرده و میفرماید:
«مؤمن روند به کمال رسیدن کاروان دین و رسالت انبیاء و پیغمبران را از آغاز طلوع فجر بشریت و از نخستین فرستاده÷تا آخرین رسالت یعنی پیامبر امی را نظاره میکند... چه میبیند؟ این کاروان طولانی و پیوسته را میبیند، کاروان نور و هدایت، نشانهها و علایم راه را در مسیر میبیند، مشاهده میکند، که همه پیامبران پیش از رسول خاتم ص، تنها به سوی قوم خودشان، فرستاده شده بودند، تمام رسالتها و شریعتهای پیش از اسلام، را میبیند که تنها برای یک مقطع زمانی آمدهاند، رسالتی خاص، برای گروهی خاص، در یک محیط خاص.... از این رو، همه رسالتها تحت این شرایط و متناسب با این شرایط شکل گرفتهاند، همه بهسوی بندگی الله یکتا و بینظیر، دعوت میکنند، این است توحید (همه برای یک نوع بندگی برای الله یکتا دعوت میکنند، این است اسلام)؛ ولی هرکدام از این شریعتها و قوانین زندگی واقعی، متناسب با حالت جامعه، محیط،زمان و شرایط میباشند.
تا اینکه الله متعال اراده کرد، که رسالتش را پایان دهد، یک فرستاده را برای تمامی بشریّت، به عنوان رسالتی «انسانی» روانه کرد، نه برای مجموعهای از مردم در محیطی خاص، زمانی محدود و با شرایط ویژه، بلکه این رسالت، «انسان» را از ورای همهی شرایط، محیطها و زمانها، مورد خطاب قرار میدهد؛ چون این، خطابی به فطرت و سرشت بشری است که هرگز قابل تبدیل، تغییر و تحوّل نیست:
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٠﴾[الروم: ۳۰].
«این سرشتی است که الله متعال، مردمان را بر آن آفریده است،. نباید سرشت الله متعال را تغییر داد. این است دین و آیین محکم و استوار، اما بسیاری از مردم - چنین چیزی را - نمیدانند».
همراه با این رسالت، الله متعال شریعت و قوانین مفصّلی نازل فرمود، که در برگیرندهی تمام جوانب زندگی و فعالیتهای «انسان» است، در مواردی از زندگی، که با تغییر زمان و مکان، تغییر میکنند، اصول کلی و پایههای اصلی، را قرار میدهد و در مواردی که تغییرناپذیر و ثابت هستند، احکام تفصیلی و قوانین جزئی، بیان فرموده است....، و اینگونه است که شریعت، از شروع این رسالت تا پایان دنیا، با اصول کلی و احکام جزئی، دربرگیرندهی تمامی نیازهای انسان، همچون احکام کلی -راهنماییها-قوانین-نظامها، میباشد، تا زندگی، پیرامون این محور و درون این چارچوب، ادامه یابد، رشد کند، دگرگون و تازه گردد» [۲۶۱].
قرآن در چند مورد، به این معنی (کمال و فراگیر بودن اسلام) اشاره کرده و میفرماید:
﴿وَيَوۡمَ نَبۡعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٖ شَهِيدًا عَلَيۡهِم مِّنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَجِئۡنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِۚ وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ ٨٩﴾
[النحل: ۸۹].
«ما این کتاب - آسمانی - را بر تو نازل کردهایم، که بیانگر همه چیز و وسیله هدایت و مایه رحمت و مژدهرسان مسلمانان - به نعمت جاویدان یزدان - است».
همچنین، الله متعال فرمود:
﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَٰٓئِرٖ يَطِيرُ بِجَنَاحَيۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُكُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ يُحۡشَرُونَ ٣٨﴾[الأنعام: ۳۸].
«در کتاب - کائنات - هیچ چیز را فروگذار نکردهایم - و همهچیز را ضبط و به همه چیز پرداختهایم-».
بنابراین، شریعت خاتم، دربرگیرندهی همهی خوبیها و ویژگیهای والای رسالتهای پیشین است و در کمال، جلال و عظمت، بر همه تفوّق و برتری دارد. حسن بصری/میگوید: «الله متعال، صد و چهار کتاب نازل کرد، سپس علوم و دانش را در چهار کتاب تورات و انجیل و زبور و فرقان (قرآن)، قرار داد، سپس علوم این سه کتاب را در قرآن نهاد» [۲۶۲].
[۲۶۱] فی ظلال القرآن (۶/۴۸۲) [۲۶۲] الاکلیل سیوطی (اضواء البیان ۳/ ۳۳۶)