پیامبران و رسالت الهی

فهرست کتاب

سوم: دقت نظر در احوال انبیاء

سوم: دقت نظر در احوال انبیاء

هرگاه در صدد آگاهی از کُنه و ماهیّت کسی بر آمدی، تا درستی و امانتش را بیازمایی، به خطوط چهره‌اش می‌نگری، کردار و گفتارش را بررسی می‌کنی، کارها و رفتارش را، زیر نظر می‌گیری و تنها شناخت کسانی مشکل است که، با آن‌ها هم‌نشینی و برخورد گذرا و کوتاهی، داشته باشی، یا کسانی که ماهیّت و حقیقت خویش را مخفی نگه می‌دارند، و در گفتار و رفتار، خود را به زحمت و تکلّف می‌اندازند تا طبیعت و سرشت‌شان، آشکار نگردد.

پیامبران، از ابتدای زندگی، با مردم و اقوام خود در ارتباط بوده‌اند، همدم و همنشین آنا می‌شدند و برای مردم، فرصت کافی برای بررسی و پژوهش ژرف و شناخت کامل، در مورد ایشان فراهم بوده است، قریش، قبل از بعثت رسول الله ص، ایشان را، به دلیل درستی و امانت‌داری‌، محمد امین نامیدند. رسول الله ص، در آغاز دعوتش، به آن‌ها گفت: اگر به شما خبر دهم که در پشت این درّه، لشکری برای یورش به شما در کمین است، آیا حرفم را باور می‌کنید؟ گفتند: آری، چون هرگز از تو دروغ نشنیده‌ایم. [۲۳۶]

و قرآن نیز، به این نوع استدلال اشاره کرده و می‌فرماید:

﴿قُل لَّوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا تَلَوۡتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَدۡرَىٰكُم بِهِۦۖ فَقَدۡ لَبِثۡتُ فِيكُمۡ عُمُرٗا مِّن قَبۡلِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦[يونس: ۱۶].

«بگو: اگر خدا مى‏خواست، آن را بر شما نمى‏خواندم و –خدا- شما را بدان آگاه نمى‏گردانید. قطعا پیش از -آوردن- آن، روزگارى در میان شما به سر برده‏ام. آیا نمی‌اندیشید».

یک جواهر، خودش، ارزش خویش را نشان می‌دهد، میوه خوب، از شکل و رنگ و بو و طعمش شناخته می‌شود و چراغ درخشان و پرنور، از دور هویداست:

﴿يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ٣٥[النور: ۳۵].

«نزدیک است که روغنش، هرچند بدان آتشى نرسیده باشد، روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است.‏ الله، هرکه را بخواهد، با نور خویش هدایت مى‏کند».

برخی از مردم، برای استدلال به راستی و درستی پیامبر ص، به هیچ دلیلی نیاز نداشتند، چون برای این دسته از مردم، شخصیّت، زندگی و راه و روش ایشان، بزرگ‌ترین دلیل بر راستی گفتار و درستی کردار محمد ص، بود. مانند ابوبکر صدیقس؛ همین که رسول الله ص، او را به اسلام دعوت نمود، تردید به دل راه نداد و نیز عبدالله بن سلام هم یک بار به سیمای رسول الله صنگاه کرد تا بداند این چهره‌ی راست‌گو است یا دروغ‌گو.. رسول الله ص، به مدینه هجرت کرد و عبدالله بن سلام به همراه افرادی دیگر بیرون آمدند تا چهره‌اش را ببینند. او می‌گوید: «وقتی که چهره ایشان را مشاهده کردم، فهمیدم که این سیمای یک انسان دروغ‌گو نیست» [۲۳۷].

خدیجه، آن زنی که رسول اللهصرا به عنوان همسر خود می‌شناخت، و پیش از این‌که، او را به عنوان یک پیغمبر بشناسد، از نزدیک با او معاشرت داشت و هیچ تردیدی نداشت که الله متعال، هرگز او را خوار و رسوا نمی‌کند و زیانی به او نمی‌رسد. چون قانون الله متعال در مورد انسان‌هایی هم‌چون پیامبرص، این است که گرامی، شریف و والامقام باشند؛ از این رو، نخستین باری که در غار حرا، وحی بر رسول اللهصنازل شد و با نگرانی به خانه برگشت و به خدیجه گفت: برای خود نگران و بیمناک هستم. خدیجه بی‌درنگ گفت: «نه، به الله متعال سوگند، هرگز الله متعال، تو را خوار و رسوا نمی‌کند، تو با خویشان رابطه‌ی خویشاوندی بر قرار می‌کنی و درماندگان و بینوایان را یاری می‌رسانی و از میهمان پذیرایی و از حق، پشتیبانی می‌کنی» [۲۳۸].

[۲۳۶] روایت بخاری [۲۳۷] امام احمد در المسند و ابن ماجه و ترمذی هر دو در سنن خود روایت کرده، او و ترمذی گفته ‌اند: صحیح است، (البدایة ۳/۲۱۰) [۲۳۸] فتح الباری (۱/۲۲)