تفسیر سورهی عنکبوت
مکی و ۶۹ است.
آیهی ۳-۱:
﴿الٓمٓ١﴾[العنکبوت: ۱]. «الف، لام، میم».
﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ٢﴾[العنکبوت: ۲]. «آیا مردم میپندارند که همینکه بگویند: ایمان آوردهایم به حال خود رها میشوند و آزمایش نمیگردند»؟.
﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِينَ٣﴾[العنکبوت: ۳]. «و بهراستی کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم، پس البته خداوند آنانرا که راست گفتند معلوم میدارد، و دروغگویان را (نیز) معلوم خواهد داشت».
خداوند متعال از حکمت تامّۀ خود خبر داده و میفرماید حکمت او مقتضی آن نیست که هرکس بگوید مؤمن است و ادعای ایمان بکند، آزمایش نشود و از شر مشکلات در امان بماند و برای وی چیزی پیش نیاید که ایمان وی در فروع آنرا دچار تشویش کند.
زیرا اگر چنین بود راستگو از دروغگو و کسیکه برحق است از کسیکه بر باطل میباشد و مشخص نمیگردید. اما سنت خداوند متعال و شیوۀ او در میان پیشینیان و در میان این امت به گونهای بوده است که آنها را با خوشیها و ناخوشیها و تنگدستی و سرمایهداری و شادیها و ناگواریها و فقر و توانگری و در برخی مواقع پیروز گرداندن دشمنان بر آنان و جهاد با آنان در قول و عمل و امثال آن بیازماید. البته همۀ این آزمایشات به سبب شبهاتی است که با عقیده به مخالفت میپردازند، و به سبب شهواتی است که با اراده مبارزه میکنند.
پس هرکس به هنگام پیش آمدن شبهات ایمانش پایدار بماند و متزلزل نشود و آن شبهات را با حقی که همراه اوست دور کند، و به هنگام پیش آمدن شهوات که آدمی را به ارتکاب نافرمانیها و گناهان وا میدارند یا از آنچه خداوند و پیامبرش به آن دستور دادهاند، بر میگردانند، به مقتضای ایمان عمل کند، و با شهوت خود مبارزه نماید، این بر صداقت و راستی ایمان او دلالت مینماید.
و هرکس به هنگام پیش آمدن شبهات شک و تردید در دل او به وجود بیاید، و به هنگام پیش آمدن شهوات مرتکب گناهان شود و یا از انجام واجبات باز بماند، این بر عدم صحت ایمان او دلالت مینماید.
و مردم در این رابطه درجات و مقامهایی دارند که جز خدا کسی آنرا نمیداند. برخی زیاد پیش میروند و برخی در همان ابتدا میمانند. از خداوند میخواهیم که ما را در زندگانی دنیا و آخرت ثابت قدم و استوار بدارد. پس امتحان و آزمایش برای مردم مانند کورۀ آهنگری است که ناپاکیهای موجود را بیرون میریزد.
آیهی ۴:
﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّئَِّاتِ أَن يَسۡبِقُونَاۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ٤﴾[العنکبوت: ۴]. «آیا آنانکه مرتکب بدیها میشوند گمان میبرند که از ما پیشی میگیرند؟ چه بد داوری میکنند»!.
آیا کسانیکه اراده و خواست آنها بر انجام بدیها و ارتکاب جنایتها رفته است گمان میبرند که اعمال آنها فراموش میشود، و خداوند از آنها غافل خواهد بود یا از دست خداوند در میروند؟
بنابراین، آنها اقدام به انجام گناه کردهاند و انجام گناه برای آنها آَسان شده است؟ ﴿سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ﴾داوری و قضاوت آنها چه بد است! زیرا آن یک حکم و داوری ستمگرانه است، چون بدان مفهوم است که آنها قدرت خدا و حکمت او را انکارمی کنند، و چنین حکم میکنند که خدا قدرت و حکمت ندارد، و آنها قدرت دارند و بوسیلۀ قدرت و توانایی خویش، خود را از عذاب خدا نجات میدهند، حال آنکه آنان ضعیفترین و ناتوانترین موجود میباشند.
آیهی ۶-۵:
﴿مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٥﴾[العنکبوت: ۵]. «هرکس که به لقای خدا امید داشته باشد (بداند که) میعاد خداوند آمدنی است و او شنوای داناست».
﴿وَمَن جَٰهَدَ فَإِنَّمَا يُجَٰهِدُ لِنَفۡسِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[العنکبوت: ۶]. «و هرکس که جهاد کنند تنها به (سود) خودش جهاد میکند. بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است».
ای کسی که پروردگارت را دوست داری و به نزدیکی و دیدار او مشتاقی، و در راه نیل به خشنودیهای او تلاش میکنی! مژده باد که دیدار دوست نزدیک است، زیرا دیدار و قرب الهی میآید. و هر آنچه که بیاید نزدیک است.
پس برای لقای خداوند توشه فراهم کن و بهسوی او حرکت کن و امیدوار باش، و آرزو و امید رسیدن به او را داشته باش. ولی اینطور نیست که هرکس هرچه بخواهد به او داده شود، و اینطور نیست که هرکس آرزو کند آرزویش برآورده شود، زیرا خداوند صداها را میشنود، و نیتها را میداند، پس هرکس در این راه راستگو باشد، خداوند آنچه را که آرزو کرده است و به او میدهد. و هرکس دروغگو باشد ادعایش به او فایدهای نمیرساند. و خداوند میداند که چه کسی شایستۀ محبت اوست و چه کسی شایستۀ آن نیست.
﴿وَمَن جَٰهَدَ﴾و هرکس با نفس و شیطان و دشمن کافر خود جهاد کند، ﴿فَإِنَّمَا يُجَٰهِدُ لِنَفۡسِهِ﴾او بهسوی خود جهاد میکند، چون فایدهاش به او برمیگردد، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾و خداوند از جهانیان بینیاز است، و آنها را به این منظور به جهاد دستور نداده است که فایدهای به او برسد، و اگر آنها را از چیزی نهی کرده به خاطیر این نیست که بر آنها بخیل است. و دانسته شد که مکلّف در (راستای ادای) اوامر و نواهی (خدا) به جهاد نیاز دارد، چون بر او سنگینی میکند، و شیطانش او را از آن باز میدارد، و دشمن کافرش او را از بر پاداشتن آن بطور شایسته منع میکند. و اینها معارضه و مخالفتهایی است که به مجاهدت و تلاش زیادی نیاز دارد.
آیهی ۷:
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَئَِّاتِهِمۡ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَحۡسَنَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٧﴾[العنکبوت: ۷]. «و کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، قطعاً گناهانشان را از آنان خواهیم زدود، و به آنان نیکوترینِ آنچه میکردند پاداش میدهیم».
کسانیکه خدواند با ایمان و توفیق بر انجام اعمال صالح بر آنها منت نهاده است، گناهانشان را خواهد زودود و بدهیهایشان را دور خواهند کرد زیرا نیکیها به بدهیها را از میان میبرند.
﴿وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَحۡسَنَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾و به آنان نیکوترین آنچه میکردند پاداش میدهیم. و آنچه آنها میکردند اعمال خیر است از قبیل واجبات و مستحبات، پس اینها بهترین چیزهایی هستند که بنده انجام میدهد، چون او امور مباح و غیره را نیز انجام میدهد. پس واجبات و مستحبات بهتراند.
آیهی ۸:
﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حُسۡنٗاۖ وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآۚ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٨﴾[العنکبوت: ۸]. «و انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکرفتاری فرمان دادیم. و اگر بخواهند تو را وادارند تا چیزی را که به حقیقت آن دانشی نداری و من شرکآوری، از آنان اطاعت مکن، بازگشت شما به سوی من است، آنگاه شما را به (حقیقت) آنچه میکردید خبر میدهم».
انسان را فرمان دادیم و او را توصیه نمودیم تا با پدر و مادرش در قول و عمل به نیکی رفتار کند، و همواره با آنها نیکی نماید و هرگز نافرمانی آنها را نکند، و با آنها در سخن و کردار به بدی رفتار ننماید.
﴿وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآ﴾و اگر بخواهند تو را وادارند تا چیزی را که به حقیقت آن دانشی نداری به من شرکآوری، از آنان اطاعت مکن. و هیچکس از صحت شرک ورزیدن به خدا آگاهی و دانش ندارد. و این بزرگ و خطرناک نشان دادن قضیۀ شرک است.
﴿إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾بازگشت شما بهسوی من است، و شما را به آنچه میکردید خبر میدهم. و شما را طبق اعمالتان مجازات خواهم کرد. پس با پدر و مادرتان نیکی کنید و اطاعت آنها را بر همه چیز مقدم بدارید، جز اطاعت از خدا و پیامبرش، که اطاعت آنها بر هرچیزی مقدم است.
آیهی ۹:
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُدۡخِلَنَّهُمۡ فِي ٱلصَّٰلِحِينَ٩﴾[العنکبوت: ۹]. «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند آنانرا در (زمرۀ) شایستگان درمیآوریم».
هرکس به خدا ایمان بیاورد و عمل را صالح انجام بدهد، خداوند به او وعده دادهاست که وی را در زمرۀ بندگان شایستۀ خود از قبیل پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان قرار میدهد و هریک بر حسب درجه و مقامی که دارد نزد خداوند برخودار خواهد شد. پس ایمان صحیح و عمل صالح نشانۀ سعادت و خوشبختی صاحبش است، و بیانگر آن است که او بندۀ خداوند بخشندۀ مهربان و از زمرۀ بندگان شایستۀ اوست.
آیه ۱۱-۱۰:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِۖ وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡۚ أَوَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٠﴾[العنکبوت: ۱۰]. «و از مردم کسی هست که میگوید: به خداوند ایمان آوردهایم اما وقتی در راه خدا مورد اذیت و آزار قرار گیرد شکنجۀ مردم را مانند عذاب خدا شمارد، و اگر پیروزیی از سوی پروردگارت نصبیب (شما مؤمنان) گردد میگویند: همانا ما که با شما بودیم آیا خداوند به آنچه در دلهای جهانیان است داناتر نیست»؟!.
﴿وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ١١﴾[العنکبوت: ۱۱]. «و مسلماً خداوند مؤمنان را معلوم میدارد و به یقین منافقان را (نیز) معلوم خواهد داشت».
وقتی خداوند بیان نمود که او حتماً هرکس را که ادعای ایمان کند مورد آزمایش قرار میدهد تا راستگو از دروغگو مشخص شود، پس از آن بیان فرمود گروهی از مردم هستند که در برابر آزمونها و مشکلات بردباری و پایداری ندارند. بنابراین فرمود:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ﴾و از مردم کسی هست که میگوید به خداوند ایمان آوردهایم اما وقتی در راه خدا مورد اذیت و آزار قرار گیرد به این صورت که مورد ضرب و شتم واقع شود یا مالش از وی گرفته شود یا مورد عیبجویی قرار گیرد تا از دینش بر گردد و به باطل روی آورد، ﴿فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِ﴾شکنجۀ مردم را مانند عذاب خدا میشمارد. یعنی شکنجۀ مردم را عامل بازدارندهای برای ایمان و پایداری بر آن میشمارد همانطور که عذاب خداوند آدمی را از چیزهایی که باعث آمدن عذاب میشود باز میدارد.
﴿وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡ﴾و اگر پیروزیی از سوی پروردگارت نصیب شما مؤمنان گردد میگویند ما که با شما بودیم، چرا که پیروزی با خواست و میل آنها مطابق است. این نوع از مردم کسانی هستند که خداوند در مورد آنان فرموده است: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَعۡبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرۡفٖۖ فَإِنۡ أَصَابَهُۥ خَيۡرٌ ٱطۡمَأَنَّ بِهِۦۖ وَإِنۡ أَصَابَتۡهُ فِتۡنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةَۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِينُ١١﴾[الحج: ۱۱]. «بعضی از مردم خدا را در حاشیه و کناره میپرستند، پس اگر سود و خیری به ایشان برسد به سبب آن شاد و آسوده خاطر و استوار میشوند و اگر بلا و مصیبتی بدیشان برسد عقب گرد میکنند، بدین ترتیب هم دنیا و هم آخرت را از دست میدهند و قطعاً این زیان آشکاری است».
﴿أَوَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾آیا خداوند به آنچه در دلهای جهانیان است داناتر نیست؟! چرا که شما را از این گروه خبر دادهاست، گروهی که دارای حالت و وضعیتی است که برایتان توصیف نمود، و از اینطریق کمال علم و حکمت گستردهاش را میدانید.
﴿وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ١١﴾یعنی خداوند بدین جهت آزمونها و مشکلات را مقدر نموده تا آنچه را که در مورد آنها میداند مشخص نماید و آنها را به آنچه که از آنان سر زده است سزا و جزا بدهد نه اینکه آنها را فقط به سبب آنچه در موردشان میداند مجازات کند، چون ممکن است آنها در برابر خداوند ادعا کنند که اگر مورد آزمایش قرار میگرفتند ثابتقدم و پایدار میماندند.
آیهی ۱۳-۱۲:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّبِعُواْ سَبِيلَنَا وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ وَمَا هُم بِحَٰمِلِينَ مِنۡ خَطَٰيَٰهُم مِّن شَيۡءٍۖ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ١٢﴾[العنکبوت: ۱۲]. «و کافران به مؤمنان گفتند: از راه ما پیروی کنید قطعاً گناهان شما را به عهده میگیریم، درحالیکه آنان چیزی از گناهان ایشان را بر نخواهند داشت. بیگمان آنان دروغگویانند».
﴿وَلَيَحۡمِلُنَّ أَثۡقَالَهُمۡ وَأَثۡقَالٗا مَّعَ أَثۡقَالِهِمۡۖ وَلَيُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عَمَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ١٣﴾[العنکبوت: ۱۳]. «و بدون شک بارهای (گناهان) خود و بارهایی دیگر با بارهای (گناهان خود) بر دوش میکشند و همانا روز قیامت از آنچه افترا میبستند بازخواست میشوند».
خداوند از افترا و دروغ گفتن کافران و دعوت کردن مؤمنان به دینشان خبر میدهد، و در ضمن مؤمنان را از اینکه فریب کافران را بخورند و در دام مکر آنها بیفتند برحذر میدارد. پس میفرماید:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّبِعُواْ سَبِيلَنَا﴾و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید، پس دین خود یا بخشی از آن را رها کنید و از آیین ما پیروی نمایید، زیرا ما تضمین میکنیم که ﴿وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ﴾گناهان شما را برعهده گیریم، درحالیکه اینکار در دست آنها نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا هُم بِحَٰمِلِينَ مِنۡ خَطَٰيَٰهُم مِّن شَيۡءٍۖ﴾و آنان چیزی از گناهان ایشان را بر نخواهند داشت. پس این برداشتن گناه گرچه صاحبش به آن راضی باشد برای گناهکار فایدهای ندارد، زیرا حق از آن خداست و خداوند این اختیار را به بنده نداده است که در حق خداوند جز به فرمان و دستور او تصرف نماید، بلکه حکم و فرمان الهی این است که [النجم: ۳۸]. ﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨﴾[النجم: ۳۸]. «هیچ حملکنندهای بار گناه کسی دیگر را حمل نمیکند».
و از آنجا که از این گفتۀ الهی ﴿وَمَا هُم بِحَٰمِلِينَ مِنۡ خَطَٰيَٰهُم مِّن شَيۡءٍ﴾(و آنان چیزی از گناهان ایشان را بر نخواهند داشت)، گاهی چنین برداشت میشود کافرانی که مردمان را به کفر خود فرا میخوانند - و امثال آنها که دیگران را به باطل خود دعوت میکنند - جز گناهی که مرتکب شدهاند چیزی بر آنها نیست و گناهی که دیگران انجام دادهاند بر آنها نخواهد بود گرچه آنها سبب آن بوده باشند، برای دفع این توهّم فرمود:
﴿وَلَيَحۡمِلُنَّ أَثۡقَالَهُمۡ وَأَثۡقَالٗا مَّعَ أَثۡقَالِهِمۡ﴾و قطعاً بارهای سنگین گناهانشان را که انجام دادهاند و بارهای گناهانی که آنان سبب ارتکاب آن شدهاند بر دوش میکشند. پس گناهی که انجام میشود هرکدام از تابع و متبوع بهرهای از آن دارند، زیرا تابع آن را انجام داده و متبوع سبب انجام شدن گناه بوده و بهسوی آن فراخوانده است. انجام دادن نیکی نیز همینطور است، پس انجام دهندهاش به پاس اینکه آنرا انجام داده است پاداش مییابد، و کسی که به انجام آن دعوت کرده است نیز پاداش مییابد، چون سبب انجام شدن آن بوده است.
﴿وَلَيُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عَمَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ﴾و آنان روز قیامت از دروغهایی که به هم میبافتند از قبیل برانگیختن بدیها و زیبا جلوه دادن آن مورد سؤال قرار خواهند گرفت. نیز از این پرسیده میشوند که میگویند: ﴿وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ﴾و ما بار گناهان شما را بر دوش میکشیم.
آیهی ۱۵-۱۴:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَلَبِثَ فِيهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا فَأَخَذَهُمُ ٱلطُّوفَانُ وَهُمۡ ظَٰلِمُونَ١٤﴾[العنکبوت: ۱۴]. «و به راستی که نوح را به سوی قومش فرستادیم و نهصد و پنجاه سال درمیان آنان ماندگار شد آنگاه طوفان آنان را درحالیکه ستمکار بودند فرو گرفت».
﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَصۡحَٰبَ ٱلسَّفِينَةِ وَجَعَلۡنَٰهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ١٥﴾[العنکبوت: ۱۵]. «آنگاه او و کشتینشینان را نجات دادیم و کشتی را پند و عبرتی برای جهانیان گرداندیم».
خداوند متعال ما را از فرمان و حکمت خویش دربارۀ کیفر امتهایی که پیامبران را تکذیب کردند خبر میدهد، و این را بیان میدارد که او بنده و پیامبرش نوح÷را به سوی قومش فرستاد تا آنها را به توحید و یگانهپرستی فرا خواند و آنان را از پرستش انبازان و بتها نهی کند، ﴿فَلَبِثَ فِيهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا﴾و او درمیان آنها نهصد و پنجاه سال ماندگار شد، آنها را دعوت میکرد و از اینکار خسته نمیشد و در امر دعوت و اندرز گفتنشان سستی نمیورزید. شب و روز و در پنهانی و آشکار آنانرا دعوت میکرد اما هدایت و اصلاح نشدند، بلکه به کفر ورزی و سرکشی خود ادامه دادند تا اینکه پیامبرشان نوح÷در اوج بردباری و شکیبایی علیه آنها دعا کرد و فرمود: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا﴾[نوح: ۲۶]. «پروردگارا! هیچکس از کافران را روی زمین زنده نگذار».
﴿فَأَخَذَهُمُ ٱلطُّوفَانُ﴾آنگاه طوفان - آبی که به صورت فراوان از آسمان بارید و از زمین به شدت جوشید - آنها را فرا گرفت. ﴿وَهُمۡ ظَٰلِمُونَ﴾درحالیکه آنها ستمکار بودند و سزاوار گرفتار شدن به عذاب.
﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَصۡحَٰبَ ٱلسَّفِينَةِ﴾پس ما نوح و کسانی را که با او در کشتی بودند اعم از خانوادهاش و کسانیکه به او ایمان آورده بودند نجات دادیم، ﴿وَجَعَلۡنَٰهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ﴾و کشتی یا داستان نوح را برای جهانیان پند و عبرتی قرار دادیم تا از آن عبرت آموزند و تا کسانی که پیامبران را تکذیب میکنند بدانند که سرانجام کارشان هلاکت و نابودی است، و خداوند مشکل و اندوه مؤمنان را بر طرف مینماید و آنانرا از هر تنگنایی نجات میدهد. و نیز خداوند کشتی را نشانه و پندی برای جهانیان نمود که از آن به رحمت پروردگارشان پی میبرند، پروردگاری که اسباب ساختن کشتی را برایشان فراهم نمود و ساختن آن را برایشان آسان گرداند و آنرا چنان نمود که آنها و کالاهایشان را از جایی به جایی دیگر و از کشوری به کشوری دیگر حمل نماید.
آیهی ۲۲-۱۶:
﴿وَإِبۡرَٰهِيمَ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُۖ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١٦﴾[العنکبوت: ۱۶]. «(و به یادآور) ابراهیم را آنگاه که به قومش گفت: خداوند را بپرستید و از او پروا بدارید این برای شما بهتر است اگر بدانید».
﴿إِنَّمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا وَتَخۡلُقُونَ إِفۡكًاۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ لَكُمۡ رِزۡقٗا فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ وَٱعۡبُدُوهُ وَٱشۡكُرُواْ لَهُۥٓۖ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ١٧﴾[العنکبوت: ۱۷]. «جز این نیست که شما غیر از خدا بتهایی را میپرستید و دروغی را به هم میبافید، بیگمان کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیتوانند به شما روزی دهند. پس نزد خداوند روزی بجویید و او را بندگی و سپاسگزاری کنید که به سوی او برگردانده میشوید».
﴿وَإِن تُكَذِّبُواْ فَقَدۡ كَذَّبَ أُمَمٞ مِّن قَبۡلِكُمۡۖ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ١٨﴾[العنکبوت: ۱۸]. «و اگر (وحی را) تکذیب کنید ملتهای پیش از شما (نیز آن را) دروغ انگاشتهاند، و جز پیامرسانی آشکار بر عهدۀ پیامبر نیست».
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ كَيۡفَ يُبۡدِئُ ٱللَّهُ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥٓۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ١٩﴾[العنکبوت: ۱۹]. «آیا ندیدهاند که خدا چگونه آفرینش را آغاز میکند سپس آن را باز میگرداند؟! بیگمان این بر خداوند آسان است».
﴿قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ بَدَأَ ٱلۡخَلۡقَۚ ثُمَّ ٱللَّهُ يُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ٢٠﴾[العنکبوت: ۲۰]. «بگو: در زمین بگردید و بنگرید که چگونه آفرینش را آغاز کرد، سپس پیدایش واپسین را پدیدار میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی تواناست».
﴿يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَيَرۡحَمُ مَن يَشَآءُۖ وَإِلَيۡهِ تُقۡلَبُونَ٢١﴾[العنکبوت: ۲۱]. «هرکس را که بخواهد عذاب میدهد و هرکس را بخواهد مورد رحمت قرار میدهد، و به سوی او بازگردانده میشوید».
﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِۖ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٖ٢٢﴾[العنکبوت: ۲۲]. «و شما نمیتوانید (خدا را) درمانده کنید چه در زمین و چه در آسمان، و به جای خداوند هیچ دوست و یاوری ندارید».
خداوند متعال بیان میکند که او خلیل خود ابراهیم÷را به نزد قومش فرستاد تا آنها را به سوی خدا دعوت کند، پس به آنها گفت: ﴿ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ﴾خدا را بپرستید. یعنی او را یگانه بدانید و عبادت را خالصانه و فقط برای او انجام دهید و از آنچه شما را بدان فرمان دادهاست اطاعت کنید. ﴿وَٱتَّقُوهُ﴾و از او پروا دارید، و بپرهیزید از اینکه بر شما خشم گیرد که آنگاه شما را عذاب میدهد، پس با ترک کردن گناهان که او را به خشم میآورد از او پروا بدارید. ﴿ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ﴾عبادت خدا و تقوای او برایتان از ترک عبادت و نترسیدن از خدا بهتر است. این از باب اطلاق «افعل تفضیل» در چیزی است که در طرف دیگر چیزی از آن نیست.
پس ترک عبادت خدا و ترک تقوای او هیچ حسن و خوبی ندارد، چرا که فقط عبادت و تقوای الهی برای مردمان خوب است، چون برای رسیدن به نعمتهای خدا در دنیا و آخرت راهی جز این وجود ندارد. و هرخیر و برکتی که در دنیا و آخرت یافت شود از آثار عبادت خدا و تقوای الهی است. ﴿إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾اگر این مطلب را میدانید. پس در امور بنگرید و آنچه را که برای انتخاب اولیتر و بهتر است برگزینید.
خداوند آنها را به عبادت پروردگار و تقوای الهی فرمان داد، سپس از پرستش بتها نیز نهی کرد و بر ایشان بیان نمود که بتها ناقص بوده و شایستگی آن را ندارند که پرستش شوند، و فرمود: ﴿إِنَّمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا وَتَخۡلُقُونَ إِفۡكًا﴾شما غیر از خدا تنها بتهایی را میپرستید و دروغی را به هم میبافید، بتهایی که آن را میتراشید و با دستهای خودتان آَنها را میسازید و بر آنها اسم خدایان میگذارید، و این دروغ را به هم میبافید که به عبادت آنها امر شدهاید و به تمسّک جستن به آنان فرمان یافتهاید.
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ لَكُمۡ رِزۡقٗا﴾بیگمان کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیتوانند به شما روزی دهند، و آنان ناقص هستند و دارای چیزی نیستند که سبب شود عبادت گردند. یعنی برای ما روشن شده که این بتها مخلوق و ناقص هستند و نمیتوانند سود و زیانی برسانند، و مرگ و زندگی و رستاخیز را در اختیار ندارند. و هرکس که چنین باشد سزاوار ذرهای از عبادت و بندگی نیست. و دلها باید به دنبال معبودی باشند که آن را عبادت کنند و نیازهای خود را از او بخواهند.
پس خداوند بندگان را تشویق میکند کسی را بپرستند که سزاوار عبادت باشد، و فرمود: ﴿فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ﴾پس فقط نزد خداوند روزی بجویید، زیرا خداوند روزی را فراهم مینماید، و هرکس خداوند را برای تأمین منافع دین و دنیایش بخواند او را جواب میدهد. ﴿وَٱعۡبُدُوهُ﴾و تنها او را که شریکی ندارد بپرستید، چون او از هر نقصی بدور است و فایدهدهنده و زیاندهنده است، و فقط او کارها را تدبیر مینماید.
﴿وَٱشۡكُرُواْ لَهُ﴾و تنها سپاسگزار او باشید چون همۀ نعمتهایی که به بندگان رسیده و میرسد از جانب اوست. و همۀ رنجها و ناگواریها را از آنان دور مینماید، ﴿إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾و به سوی او برگردانده میشوید، پس شما را بر کارهایی که کرده اید سزا و جزا میدهد، و از آنچه پنهان نمودهاید و آشکار کردهاید آگاه میسازد. پس بپرهیزید از اینکه در حالی نزد او بیایید که بر شرک خود قرار دارید، بلکه به چیزی روی بیاورید که شما را به او نزدیک مینماید و به هنگام حاضر شدن در پیشگاهش به سبب آن به شما پاداش میدهد.
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ كَيۡفَ يُبۡدِئُ ٱللَّهُ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ﴾آیا ندیده و ندانستهاند که خدا چگونه آفرینش را میآغازد؟! منظور آفرینش و پیدایش نخستین است. سپس آن را باز میگرداند. یعنی در روز قیامت مردگان را دوباره زنده مینماید، ﴿إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ﴾همانا این کار برای خداوند سهل و آسان است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَيۡهِ﴾[الروم: ۲۷]. «و او خدایی است که آفرینش را آغاز میکند سپس آن را باز میگرداند، و بازگرداندن آفرینش و ایجاد دوبارۀ هستی برای او آسانتر است».
﴿قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾اگر در آفرینش نخستین تردیدی دارند به آنها بگو در زمین با جسم و دل به سیاحت و گردش بپردازند آنگاه موجوداتی خواهند یافت که به تدریج رشد میکنند. و گیاهان و درختان را میبینند که چگونه در فواصل زمانی مختلف پدید میآیند، و ابرها و بادها و امثال آن را میبینند که همواره در حال تجدید و نوگرایی هستند، بلکه همۀ آفرینش همواره در حال مرگ و رستاخیز است. پس به هنگام مرگ کوچک (خواب) به آنها بنگرید درحالیکه شب بر آنها سایه گسترانده و آنها بیحرکت مانده و صداهایشان قطع شده، و در رختخوابهای خود چون مردگان افتادهاند. و آنها در طول شب چنین هستند تا اینکه صبح میشود، آنگاه از خواب بیدار میشوند و از مرگ برانگیخته میگردند و میگویند: «سپاس خداوندی را که ما را زنده گرداند پس از آنکه ما را میراند و همه به نزد او گرد میآیند». بنابراین، فرمود: ﴿ثُمَّ ٱللَّهُ يُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَ﴾سپس خداوند پیدایش واپسین را ایجاد میکند و آن پیدایشی است که هیچ مرگ و خوابی به آن راه ندارد بلکه برای همیشه در سرای آخرت میمانند. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾همانا خداوند برهر چیزی تواناست، پس هیچ چیزی خداوند متعال را ناتوان نمیکند و همانطور که توانایی آفرینش و ایجاد نخستین را داشته است به طریق اولی توانایی آفرینش دیگر را دارد.
﴿يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَيَرۡحَمُ مَن يَشَآءُ﴾او تنها و یگانه حکم جزائی را انجام میدهد و آن پاداش دادن به فرمانبرداران و مورد رحمت قرار دادن آنها، و عذاب دادن و شکنجه کردن گناهکاران میباشد. ﴿وَإِلَيۡهِ تُقۡلَبُونَ﴾و به سرا و جهانی بازگردانده میشوید که در آنجا حکم عذاب یا رحمت خدا بر شما اجرا میشود.
پس در این جهان اطاعت و عبادتهایی انجام دهید که موجب رحمت اوست، و از اسباب عذاب او که گناهان میباشند دوری کنید.
﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ﴾ای کسانی که وحی و پیامبر را تکذیب میکنید و بر انجام گناهان به خود جرأت میدهید! گمان مبرید که او شما را فراموش میکند. و بدانید که شما نمیتوانید در زمین یا آسمان از قلمرو حکومت خدا بیرون روید و از دست او فرار کنید و او را درمانده نمایید.
پس قدرت و تواناییتان، و آنچه هواهای نفسانیتان برایتان زیبا جلوه دادهاست، شما را فریب ندهد که از عذاب خدا نجات خواهید یافت، چرا که هر گوشهای از جهان که باشید نمیتوانید از دست او فرار کنید و او را درمانده نمایید.
﴿وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٖ﴾و به غیر از خدا هیچ سرپرستی ندارید که منافع دینی و دنیوی شما را فراهم نماید، و جز او یاور و مددکاری ندارید که ناگواریها و سختیها را از شما دور کند.
آیهی ۲۳:
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَلِقَآئِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ يَئِسُواْ مِن رَّحۡمَتِي وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٣﴾[العنکبوت: ۲۳]. «و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیدهاندایشان از رحمت من مأیوس میباشند و اینان عذاب دردناکی دارند».
خداوند خبر میدهد آنهایی که خیر و خوبی از آنان دور شده و شر و بدی آنها را فرا گرفتهاست کسانی هستند که به خدا و پیامبرانش و به آنچه پیامبران برای آنها آوردهاند کفر ورزیده و دیدار خدا را تکذیب نمودهاند و چیزی جز دنیا را قبول ندارند، بنابراین به انجام کارهایی از قبیل شرک و گناهان اقدام مینمایند. چون در دلهایشان چیزی نیست که آنها را از سر انجام این کار بترساند، به همین جهت فرمود: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ يَئِسُواْ مِن رَّحۡمَتِي﴾اینان از رحمت من مأیوس میباشند، بنابراین، حتی یکی از اسباب و عواملی که رحمت خدا را به دنبال دارد انجام ندادهاند زیرا اگر آنها امیدی به حرمت او داشتند کارهایی برای جلب رحمت خدا انجام میدادند.
و ناامیدی از رحمت خدا از بزرگترین چیزهایی است که باید از آن پرهیز کرد. و آن دو نوع است:
ناامیدی کافران از رحمت خدا و دوری کردن آنها از هر سببی که آنان را به رحمت وی نزدیک نماید. و ناامیدی گناهکاران که گناهانشان آنها را پریشان کرده و بر دلهایشان حاکم گشته است، در نتیجۀ یأس و ناامیدی را برای آنها ایجاد کرده است. ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾و ایشان عذاب دردناکی دارند. و این آیات در لابلای سخن ابراهیم با قومش و پاسخ آنها به او آمدهاند. والله اعلم.
آیهی ۲۵-۲۴:
﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱقۡتُلُوهُ أَوۡ حَرِّقُوهُ فَأَنجَىٰهُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلنَّارِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٢٤﴾[العنکبوت: ۲۴]. «آنگاه پاسخ قومش جز این نبودکه گفتند: او را بکشید یا بسوزانید! پس خداوند او را از آتش نجات داد. بیگمان در این (ماجرا) نشانههایی برای مؤمنان است».
﴿وَقَالَ إِنَّمَا ٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا مَّوَدَّةَ بَيۡنِكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ ثُمَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُ بَعۡضُكُم بِبَعۡضٖ وَيَلۡعَنُ بَعۡضُكُم بَعۡضٗا وَمَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّٰصِرِينَ٢٥﴾[العنکبوت: ۲۵]. «و (ابراهیم) گفت: شما در زندگی دنیا برای دوستیِ بین خود غیر از خدا بتهایی را (به پرستش) برگرفتهاید سپس در روز قیامت برخی از شما برخی دیگر را انکار میکند و بعضی از شما بعضی دیگر را نفرین مینماید و جایگاهتان آتش دوزخ خواهد بود و هیچ یاوری نخواهید داشت».
وقتی که ابراهیم قومش را به سوی پروردگارش فراخواند دعوتش را نپذیرفتند و با اندرزهای او راهیاب نشدند و (شکر) نعمتِ بعثت ابراهیم را که خدا او را به سوی آنها فرستاده بود با جای نیاوردند، بلکه آنها بدترین پاسخ را به ابراهیم دادند و گفتند: ﴿ٱقۡتُلُوهُ أَوۡ حَرِّقُوهُ﴾او را بکشید یا بسوزانید، که فجیعترین صورت کشتن است آنها مردمانی باقدرت و توانا و دارای حکومت و قدرت بودند. پس آنها ابراهیم را در آتش انداختند، ﴿فَأَنجَىٰهُ ٱللَّهُ﴾اما سرانجام خداوند او را از آتش نجات داد.
﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ﴾بیگمان در این ماجرا نشانههایی برای مؤمنان است، پس آنگاه صحت و درستی آنچه را که پیامبران آوردهاند و نیکویی و خیرخواهی آنان را میدانند و به باطل بودن گفتار کسانی که با آنها مخالفت مینمایند پی میبرند، و متوجه خواهند شد که مخالفان پیامبران ـ انگار ـ همدیگر را بر تکذیب کردن تحریک و توصیه نمودند.
از جملۀ اندرزهای ابراهیم به آنان این بود که به آنها گفت: ﴿إِنَّمَا ٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا مَّوَدَّةَ بَيۡنِكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾شما به جای خدا برای دوستی بین خود در زندگی دنیا بتهایی را به پرستش گرفتهاید و آن محبت و دوستی در دنیا است، اما در آخرت قطع میشود و از بین خواهد رفت. ﴿ثُمَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُ بَعۡضُكُم بِبَعۡضٖ وَيَلۡعَنُ بَعۡضُكُم بَعۡضٗا﴾سپس در رزو قیامت عبادتکنندگان و عبادتشدگان از همدیگر بیزاری میجویند؟ ﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ٦﴾[الأحقاف: ۶]. و هنگامی که مردم گرد آورده شوند برایشان دشمنخواهند شد و به عبادتشان کافر خواهند بود و آن را انکار میکنند. پس چگونه شما دست به دامان کسی میشوید که از کسانی که او را عبادت کردهاند بیزاری خواهد جست و آنان را نفرین خواهد کرد؟ ﴿وَمَأۡوَىٰكُمُ﴾و جایگاه همۀ شما عبادتکنندگان وعبادتشدگان، ﴿ٱلنَّارُ﴾آتش دوزخ استو هیچکس آنها را در برابر عذاب خدا یاری نمیکند و کیفر خدا را از آنها دور نمینماید.
آیهی ۲۷-۲۶:
﴿فََٔامَنَ لَهُۥ لُوطٞۘ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّيٓۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢٦﴾[العنکبوت: ۲۶]. «پس لوط به او (ابراهیم) ایمان آورد و گفت: من به جایی هجرت میکنم که در آن به عبادت پروردگارم بپردازم. بیگمان او توانای باحکمت است».
﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَ وَءَاتَيۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ٢٧﴾[العنکبوت: ۲۷]. «و به (ابرهیم) اسحاق و یعقوب را عطا کردیم و در فرزندانش نبوت و کتاب مقرر داشتیم و پاداشش را در دنیا به او دادیم و همانا او در آخرت از زمرۀ صالحان است».
ابراهیم همچنان قومش را دعوت میکرد و آنها بر عناد و مخالفت خود ادامه میدادند، به جز لوط که به دعوت ابراهیم ایمان آورد و خداوند او را پیامبر گرداند و به سوی قومش فرستاد، آنگونه که بیان خواهد شد. ﴿وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّيٓ﴾ابراهیم زمانی که دید فرا خواندن قومش فایدهای به آنان نمیرساند، گفت، همانا من به جایی هجرت میکنم که در آن به عبادت پروردگارم بپردازم. یعنی او سرزمینی را که آکنده از بدی و زشتی بود ترک نمود و به سوی سرزمین با برکت شام هجرت نمود.
﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾بیگمان او توانا و دارای قدرت است و بر هدایت نمودن شما توانایی دارد ولی او دارای حکمت است و اگر حکمتش اقتضا نماید هدایت میکند. وقتی که ابراهیم از آنها کنارهگیری کرد و از آنها جدا شد و آنان بر همان حال خود باقی ماندند خداوند در مورد آنها نگفت که آنان را به وسیلۀ عذابی نابود کرده است، بلکه بیان نمود که ابراهیم از آنان کناره گیری کرد و از میان آنها هجرت نمود. اما آنچه در روایتهای اسرائیلی آمده است مبنی بر این که «خداوند پشهها را به سوی قوم ابر اهیم گسیل داشت و خون آنها را مکیدند و گوشتهایشان را خوردند و همۀ آنها را نابود کردند» این گفته را زمانی میتوان به یقین پذیرفت که دلیل شرعی بر صحت آن وجود داشته باشد، و هیچ دلیل شرعی بر صحت این مطلب وجود ندارد. پس اگر خداوند به وسیلۀ عذابی آنها را ریشهکن کرده بود این را بیان میکرد، همانگونه که نابود کردن امتهای تکذیب کننده را بیان نموده است.
ولی شاید بتوان گفت که یکی از اسرار معذب نشدن آنها این است که ابراهیم خلیل÷یکی از مهربان ترین مردم و برترین و بردبارترین و بزرگوارترین آنهاست، بنابراین، برای نابودی قومش دعا نکرد، آنگونه که دیگر پیامبران علیه قومهای خود دعا نکرد، آنگونه که دیگر پیامبران علیه قومهای خود دعا کردند، و به خاطر همین خداوند نخواست بر آنها عذابی فراگیر فرود بیاورد از جمله چیزهایی که بر این موضوع دلالت مینماید این است که ابراهیم در مورد هلاک کردن قوم لوط با فرشتگان گفتگو کرد و با آنها مجادله نمود و از آن قوم دفاع کرد درحالیکه قوم او نبودند. والله اعلم.
﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ﴾و بعد از آنکه او به شام هجرت کرد اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم، ﴿وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَ﴾و در دودمان او پیامبری و کتاب مقرر داشتیم. و بعداز او هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه از دودمان او بوده و هیچ کتابی جز بر فرزندان او نازل نشده است تا اینکه نبوت با فرزندش محمدصپایان یافت.
و این از بزرگترین فضیلتها و افتخارات است که عناصر هدایت و رحمت و سعادت و رستگاری در میان فرزندان اوست و هدایت یافتگان به دست آنها هدایت شده و مؤمنان به دست آنها ایمان آورده و صالحان صالح گشتهاند.
﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا﴾و پاداشش را در دنیا به او دادیم که از آن جمله همسر زیبایش بود که در نهایت زیبایی قرار داشت و روزی و فرزندان فراوان بود که خداوند به عنوان پاداش در این دنیا به او بخشید، فرزندانی که مایۀ خشنودی او گردیدند و باعث شدند تا او خداوند را بیش از پیش بشناسد و او را دوست بدارد و به سویش توبه نماید.
﴿وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾و همانا او در آخرت از زمرۀ شایستگان است، بلکه او و محمد ص به طور مطلق از برترین صالحان میباشند، و جایگاهشان از همه برتر است. پس خدواند او را هم در دنیا و هم در آخرت خوشبخت و سعادتمند کرد.
آیهی ۳۵-۲۸:
﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢٨﴾[العنکبوت: ۲۸]. «و لوط (را فرستادیم) آنگاه که به قومش گفت: شما که بسیار زشتی را انجام میدهید که هیچکس از جهانیان در (ارتکاب) آن از شما پیشی نگرفته است».
﴿أَئِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ وَتَقۡطَعُونَ ٱلسَّبِيلَ وَتَأۡتُونَ فِي نَادِيكُمُ ٱلۡمُنكَرَۖ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتِنَا بِعَذَابِ ٱللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ٢٩﴾[العنکبوت: ۲۹]. «آیا شما با مردان آمیزش میکنید و راه (فطری و شرعی تناسل) را میبندید و در محافل خود کار ناپسند انجام میدهید؟!، و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی عذاب خدا را بر سر ما بیاور»!.
﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ٣٠﴾[العنکبوت: ۳۰]. «گفت: پروردگارا! مرا بر گروه فسادکاران پیروز گردان».
﴿وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِيمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ قَالُوٓاْ إِنَّا مُهۡلِكُوٓاْ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِۖ إِنَّ أَهۡلَهَا كَانُواْ ظَٰلِمِينَ٣١﴾[العنکبوت: ۳۱]. «و هنگامی که فرستادگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: ما هلاک کنندۀ این شهریم، بیگمان اهل آن ستمکار بودند».
﴿قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطٗاۚ قَالُواْ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَن فِيهَاۖ لَنُنَجِّيَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ٣٢﴾[العنکبوت: ۳۲]. «ابراهیم گفت: لوط در آن شهر است، گفتند: ما به هرکس که در آنجاست داناتریم، بیگمان او و خانوادهاش را رهایی میبخشیم، مگر همسرش که از ماندگاران و نابود شوندگان خواهد بود».
﴿وَلَمَّآ أَن جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِيٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗاۖ وَقَالُواْ لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهۡلَكَ إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ٣٣﴾[العنکبوت: ۳۳]. «و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، لوط به خاطر آنان سخت ناراحت و دلتنگ شد، (فرشتگان) گفتند: مترس و غمگین مباش که ما نجاتدهندۀ تو و خانوادهات هستیم، مگر زنت که از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود».
﴿إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰٓ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ٣٤﴾[العنکبوت: ۳۴]. «همانا ما بر اهل این شهر به سزای آن که نافرمانی میکردند عذابی از آسمان نازل خواهیم کرد».
﴿وَلَقَد تَّرَكۡنَا مِنۡهَآ ءَايَةَۢ بَيِّنَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ٣٥﴾[العنکبوت: ۳۵]. «و به راستی از آن (شهر) برای گروهی که خرد میورزند نشانهای روشن برجای گذاشتیم».
پیشتر گذشت که لوط÷ به ابراهیم ایمان آورد و از هدایت یافتگان گردید. و گفتهاند که لوط از فرزندان و دودمان ابراهیم نیست، بلکه برادرزادۀ ابراهیم است.
پس این فرمودۀ الهی که ﴿وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَ﴾(و در دودمان او پیامبری و کتاب مقرر داشتیم) گرچه عام است اما با این تضادی ندارد که «لوط پیامبر است و از دودمان و فرزندان او نمیباشد»، چون این آیه برای تمجید و ستایش ابراهیم آمده و خبر داده است که لوط بر دست ابراهیم هدایت یافت، و کسی که بر دست ابراهیم هدایت یافته باشد با توجه به فضیلت هدایت کننده از فرزندان او که هدایت شدهاند برتر میباشد. والله اعلم.
پس خداوند لوط را به سوی قومش فرستاد و آنها با وجود شرک ورزی کار زشت و همجنس بازی و راهزنی انجام میدادند و لواط و منکرات و زشتیها در مجالس آنان شایع شده بود.
پس لوط آنان را نصیحت کرد و از این کارها باز داشت و زشتی این کارها و کیفر سخت آن را برایشان بیان کرد. اما آنها نترسیدند و پند نپذیرفتند، ﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتِنَا بِعَذَابِ ٱللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی عذاب خدا را بر سر ما بیاور.
پس پیامبرشان از آنها ناامید شد و دانست که سزاوار عذاب میباشند. و از اینکه آنها به شدت او را تکذیب کردند ناراحت شد پس علیه آنان دعا کرد و ﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ٣٠﴾گفت: پروردگارا! مرا بر گروه فسادکاران پیروز نما. پس خداوند دعایش را پذیرفت و ملایک را برای نابود کردنشان فرستاد، که قبل از آن گذرشان بر ابراهیم افتاد و او را به تولد اسحاق و بعد از او یعقوب مژده دادند.
سپس ابراهیم از ملایک پرسید که میخواهید کجا بروید؟ ملایک او را خبر دادند که میخواهند قوم لوط را نابود کنند. پس ابراهیم با آنها گفتگو کرد و گفت: ﴿قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطٗا﴾لوط در آن شهر است. ملایک به او گفتند: ﴿لَنُنَجِّيَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ﴾بیگمان او و خانوادهاش را رهایی میبخشیم مگر همسرش که از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود. سپس ملایک به راه افتادند تا اینکه به نزد لوط آمدند.
لوط از آمدن آنها ناراحت و دلتنگ شد چون آنها را نشناخت و گمان برد که مهمان و مسافر هستند، بنابراین ترسید که قومش به آنها تجاوز کنند. پس فرشتگان به او گفتند: ﴿لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ﴾مترس و غمگین مباش! و به او خبر دادند که آنها فرستادگان خدا هستند، ﴿إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهۡلَكَ إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ٣٣ إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰٓ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ٣٤﴾[العنکبوت: ۳۳-۳۴]. ما نجات دهندگان تو و خانوادهات هستیم مگر زنت که از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود. و ما بر اهل این شهر به کیفر نافرمانی که میکردند عذابی از آسمان نازل خواهیم کرد. پس فرشتگان به او فرمان دادند که شبانه به همراه خانوادهاش بیرون برود، پس صبحگاهان خداوند سرزمین آنها را زیر و رو کرد و از آسمان پی در پی بر آنان سنگ باراند تا اینکه آنها را نابود و هلاک ساخت و آنها به افسانهای از افسانهها تبدیل شدند و عبرتی از عبرتها گردیدند. ﴿وَلَقَد تَّرَكۡنَا مِنۡهَآ ءَايَةَۢ بَيِّنَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ٣٥﴾و از خانهها و آبادیهای قوم لوط آثار روشن و نمایانی برجای گذاشتیم تا عبرتی برای کسانی باشند که با دلهایشان عبرتها را درک مینمایند و از آنها بهرهمند میشوند. همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِنَّكُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَيۡهِم مُّصۡبِحِينَ١٣٧ وَبِٱلَّيۡلِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٣٨﴾[الصافات: ۱۳۷-۱۳۸]. «و شما صبح و شب از کنار آنها عبور میکنید، آیا خرد نمیورزید»؟!.
آیهی ۳۷-۳۶:
﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱرۡجُواْ ٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ٣٦﴾[العنکبوت: ۳۶]. «و به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم و گفت: ای قوم من! خدای را پرستش کنید و به روز بازپسین امید دارید، و در زمین اصلاً فساد و تباهی نکنید».
﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ٣٧﴾[العنکبوت: ۳۷]. «پس او را تکذیب کردند در نتیجه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه و کاشانۀ خود از پای درآمدند».
﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا﴾و به سوی قبیلۀ معروف مدین برادرشان شعیب را فرستادیم که آنها را به عبادت خدای یگانه و بیشریک، و ایمان آوردن به روز رستاخیز، و امید داشتن به آن، و عمل کردن برای آن فرمان داد، و آنان را از تباهی و فساد ورزیدن در زمین و کاستن از ترازو و پیمانه و راهزنی نهی میکرد.
﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ﴾پس او را تکذیب کردند و در نتیجه عذاب آنها را فرو گرفت، ﴿فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ﴾و آنها در خانه و کاشانۀ خود به رو درافتادند و مردند.
آیهی ۴۰-۳۸:
﴿وَعَادٗا وَثَمُودَاْ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَٰكِنِهِمۡۖ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَكَانُواْ مُسۡتَبۡصِرِينَ٣٨﴾[العنکبوت: ۳۸]. «و عاد و ثمود را (نیز نابود کردیم) و خانه و کاشانۀ ایشان برای شما نمایان است و شیطان کارهایشان را برایشان آراسته جلوه داد و آنان را از راه (راست) بازداشت درحالیکه بینا بودند».
﴿وَقَٰرُونَ وَفِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا كَانُواْ سَٰبِقِينَ٣٩﴾[العنکبوت: ۳۹]. «و قارون و فرعون و هامان (را نیز نابود کردیم) و همانا موسی با دلائل و براهین روشن نزد آنان آمده بود امّا ایشان در زمین استکبار و برتریجویی ورزیدند ولی نتوانستند (از ما) پیشی گیرند».
﴿فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّيۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ٤٠﴾[العنکبوت: ۴۰]. «آنگاه هریک را به (سزای) گناهش گرفتار کردیم، برای بعضی از ایشان طوفان همراه با سنگریزه حواله کردیم، و بعضی از ایشان را بانگ مرگبار فرو گرفت، و برخی از ایشان را در زمین فرو بردیم، و برخی دیگر را غرق کردیم، و خداوند هرگز بر آن نبود که بر آنان ستم روا دارد بلکه آنان خود به خویشتن ستم میکردند».
بر سر قوم عاد و ثمود نیز همان بلایی آوردیم که بر سر قوم لوط آوردیم. و شما داستان آنها را میدانید و برخی از خانهها و آثارشان را با چشم خود مشاهده میکنید و خانههایشان را که از آن جدا شدهاند میبینید، پس برایتان روشن شده که خداوند با آنان چه کرده است. پیامبران با دلایل و نشانههای روشنگر و بینش به نزد آنها آمدند اما آنان را تکذیب کردند و با آنها به مجادله پرداختند.
﴿وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ﴾و شیطان کارهایشان را برایشان آراست تا اینکه گمان بردند آنچه شیطان برای آنان آوردهاست از آنچه که پیامبران برایشان آوردهاند بهتر میباشد. و همچنین قارون و فرعون و هامان وقتی خداوند موسی بن عمران را به همراه نشانههای روشن و دلایل قاطع به نزد آنها فرستاد فرمان نبردند و در زمین بر بندگان خدا استکبار و سرکشی ورزیدند و حق را نپذیرفتند، بنابراین وقتی که کیفر خدا بر آنها نازل شد نتوانستند نجات یابند. ﴿وَمَا كَانُواْ سَٰبِقِينَ﴾و نتوانستند از خدا پیشی بگیرند و از دست خدا در روند، بلکه تسلیم و دستگیر شدند.
﴿فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِ﴾و هریک از این امتها را که پیامبران را تکذیب کردند به اندازۀ گناهش و با کیفری متناسب با آن عذاب دادیم، ﴿فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِ حَاصِبٗا﴾پس بر بعضی از ایشان عذابی را فرستادیم و آنها را سنگباران نمودیم مانند قوم عاد که خداوند طوفان شدید را بر آنان فرستاد: ﴿سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ٧﴾[الحاقة: ۷]. «(خداوند) آن (عذاب) را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان مسخر گرداند، و مردم را در آن (عذاب) فرو افتاده میدیدی، انگار تنۀ نخلهای میان تهی میباشند»!.
﴿وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّيۡحَةُ﴾و بعضی از ایشان را صدای مرگبار فرو گرفت مانند قوم صالح، ﴿وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ﴾و برخی از ایشان را مانند قارون به قلب زمین فرو بردیم، ﴿وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَا﴾و برخی از ایشان را مانند فرعون و هامان و لشکریانشان در آب غرق نمودیم. ﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ﴾و شایسته و سزاوار خداوند نیست که بر آنها ستم نماید چون او در کمال دادگری و بطور کامل از همۀ مردم بینیاز است. ﴿وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ﴾امّا آنها خود بر خویشتن ستم کردند و حق را ضایع نمودند، زیرا انسانها برای پرستش خدای یگانه آفریده شدهاند، اما با این وجود خود را به شهوتها و گناهان مشغول کردند و خویشتن را در معرض زبان و آسیب قرار دادند چون گمان میبردند که این کار به نفع آنهاست.
آیهی ۴۳-۴۱:
﴿مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗاۖ وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٤١﴾[العنکبوت: ۴۱]. «مثال آنانی که به جای خداوند دوستانی گرفتهاند همچون کار عنکبوت است که خانهای ساخته و به درستی - که اگر میدانستند - سستترین خانهها خانۀ عنکبوت است».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مِن شَيۡءٖۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٤٢﴾[العنکبوت: ۴۲]. «بیشک خداوند میداند هرآنچه را که به جای او (به نیایش) میخوانند در حقیقت چیزی نیست، و او پیروزمند فرزانه است».
﴿وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِۖ وَمَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ٤٣﴾[العنکبوت: ۴۳]. «و این مثالهایی هستند که ما برای مردم میزنیم، و جز دانایان آنرا درک نمیکنند».
این مثال را خداوند برای کسی زده است که به همراه او کسی دیگر را عبادت میکند و منظورش عزت و قدرت یافتن و فایدهمند شدن است، در حالی که قضیه بر خلاف منظور اوست. خداوند میفرماید: مثال او مانند عنکبوت است که برای خود خانهای درست کرده است تا او را از گرما و سرما و آفتها مصون و محفوظ بدارد، ﴿وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ﴾حال آنکه بیگمان سستترین خانهها خانه و کاشانۀ عنکبوت است، چرا که عنکبوت حیوان ضعیفی است و خانهاش نیز ضعیفترین و سستترین خانههاست، و درست کردن خانه جز ضعف و سستی چیزی به او نیافزوده است.
همچنین کسانی که به جای خدا سرپرستان و دوستانی برگرفتهاند از هرجهت ناتوان هستند، و وقتی که به جای او سرپرستان و دوستانی برمیگیرند و به آنها افتخار میکنند و از آنها یاری میجویند در حقیقت به ضعف و سستی خود میافزایند، و آنها برای تحقق بسیاری از منافعشان بر آنان توکل نمودهاند و آن را بر گردن آنها انداختهاند و خود به این امید نشستهاند که آنها این کارها را برایشان انجام خواهند داد. در نتیجه این بتها آنان را خوار مینمایند و فایدهای به آنها نمیرسانند و از کمک و یاری آنها کمترین چیزی عایدشان نمیشود. پس اگر این دسته از انسانها حقیقت و ماهیت کسانی که آنان را به پرستش گرفتهاند میدانستند آنان را عبادت نمیکردند و از آنها بیزاری میجستند و پروردگار توانای مهربان را به سرپرستی و دوستی میگرفتند، که هر گاه بندهاش او را به دوستی بگیرد و بر او توکل نماید مشکلات دینی و دنیوی او را حل میکند و او را بسنده خواهد بود و به نیرو و قدرت قلبی و بدنیاش میافزاید و حالات و کارهایش را سامان میبخشد.
وقتی خداوند متعال ناتوانی خدایان و معبودان مشرکین را بیان نمود به همین مقدار بسنده نکرد بلکه از این فراتر رفت و گفت آنها هیچ چیزی نیستند بلکه فقط نامهایی هستند که بر آنان گذاشتهاید و گمانهایی هستند که یاور نمودید و پوچ بودن آن با کمترین تحقیق و تفحص برای مرد عاقل و هوشمند مشخص و روشن میشود. بنابراین، فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مِن شَيۡءٖ﴾خداوند میداند - و او به پیدا و پنهان آگاه است - که آنچه آنان به جای وی به نیایش میخوانند در حقیقت وجود ندارند و معبود حقیقی نیستند. مانند اینکه میفرماید: [النجم: ۲۳]. ﴿إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍ﴾[النجم: ۲۳]. «اینها فقط نامهایی هستند که شما و پدرانتان نهادهاید و خداوند برای آن دلیلی نازل فرموده است».
﴿وَمَا يَتَّبِعُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَكَآءَۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ﴾[یونس: ۶۶]. «کسانی که به جای خدا انبازهایی دیگر را به فریاد میخوانند جز از گمان (خود) پیروی نمیکنند».
﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾و خداوند تواناست و بر همۀ مخلوقات چیره است، و با حکمت است و هر چیزی را در جایش و در محل مناسب آن قرار میدهد، خداوندی که آفرینش هرچیزی را زیبا و محکم نموده است.
﴿وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ﴾و این مثالهایی است که به خاطر مردم و برای بهرهمند شدن آنها و تعلیم دادنشان میزنیم و از این طریق علوم و دانستنیها را برایشان واضح و روشن میگردانیم و از این راه امور معقول را به امور محسوس نزدیک مینماییم. و بدین سبب معنی مطلوب روشن میشود. پس این مصلحتی برای عموم مردم است. ﴿وَمَا يَعۡقِلُهَآ﴾ولی این مثالها را نمیفهمند و درک نمیکنند و تطبیق نمیدهند، ﴿إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ﴾مگر دانشمندان و عالمان حقیقی، آنهایی که علم و دانایی به دلهایشان رسیده است.
خداوند با آوردن این مثالها (آدمی را) به تدبر و فهم و درک امور تحریک نموده و او را بر این کار میستاید. این مثالها نشانۀ علم و دانایی است. پس دانسته شد که هرکس این مثالها را نفهمد و درک نکند از عالمان و دانایان نیست، زیرا مثالهایی که خداوند در قرآن میزند برای کارهای بزرگ و مطالب عالی و مهم میباشد. و اهل علم میدانند که اینها از دیگر چیزها مهمتر هستند چون خداوند به آن اعتنا و توجه نموده و بندگانش را بر فهمیدن و اندیشیدن در آن تحریک کرده است. بنابراین آنها تمامی سعی و تلاش خود را برای شناختن آن مبذول میدارند. اما هر کس این مثالها را با وجود اهمیتی که دارند نفهمد این بیانگر آن است که او از اهل علم نیست، چون وقتی او مسائل مهم را نداند به طریق اولی دیگر چیزها را نمیداند. بنابراین خداوند در مورد اصول دین و امثال آن مثالهای زیادی بیان کرده است.
آیهی ۴۴:
﴿خَلَقَ ٱللَّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ٤٤﴾[العنکبوت: ۴۴]. «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید، قطعاً در این نشانۀ بزرگی برای اهل ایمان است».
خداوند به تنهایی آسمان را با وجود بلندی و ارتفاع و گستردگی و زیباییاش، همراه با خورشید و ماه و ستارگان و فرشتگانی که در آنها وجود دارند، آفرید.
و زمین و کوهها و دریاها و صحرا و بیابانها و درختانی که در آن وجود دارد به تنهایی آفریده است، و همه اینها را به حق آفریده، و آنها را بیهوده و بیهدف خلق نکرده است، بلکه آنها را آفریده تا فرمان و قانونش اجرا شود و نعمتش بر بندگانش کامل گردد، و تا آنها حکمت و قهر و تدبیر او را ببینند.
این چیزها را به آنان نشان میدهد تا فقط او را معبود و محبوب و خدای خود بدانند. ﴿فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ﴾قطعاً در این برای مؤمنان نشانهایست که بر بسیاری از مطالب ایمانی دلالت مینماید، و هرگاه مؤمن در آن بیندیشد مطالب ایمانی را به صورت آشکار در آن مشاهده خواهد کرد.
آیهی ۴۵:
﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ٤٥﴾[العنکبوت: ۴۵]. «(ای پیامبر!) بخوان آنچه را که از کتاب به تو وحی شده است، و نماز را برپایدار، بیگمان نماز (آدمی را) از کارهای ناپسند و ناشایست باز میدارد، و قطعاً ذکر خدا والاتر و بزرگتر است، و خداوند آنچه را میکنید میداند».
خدواند به تلاوت و خواندن محصول وحی که این کتاب بزرگ است فرمان میدهد. و تلاوت به معنی پیروی کردن از آن است، که آنچه فرمان میدهد انجام شود و از آنچه که باز میدارد دوری گردد، و طبق رهنمود آن حرکت صورت پذیرد، و اخبارش تصدیق گردد، و در معانی آن تدبر، و کلمات آن تلاوت شود. پس تلاوت و خواندن کلمات قرآن جزو معنی و بخشی از آن هستند.
و از آنجا که تلاوت قرآن را اینگونه معنی کردیم دانسته شد که برپا داشتن همۀ دین در تلاوت قرآن داخل است. و گفتۀ الهی: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ﴾از باب عطف خاص بر عام است چون نماز دارای فضیلت است و آثار زیبا و خوبی دارد و آن این است که ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ﴾همانا نماز (انسان را) از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد. «فحشاء» به معنی گناهی است که بزرگ شمرده میشود و زشت است و انسان بدان تمایل دارد. و «منکر» به معنی گناهی است که عقلها و فطرتها آن را نمیپسندند. و دلیل اینکه نماز از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد این است که چنانچه بندهای نماز را به طور کامل و با ارکان و شرایط آن و با فروتنی ادا کند قلبش روشن و نورانی و پاک میشود و ایمانش افزون میگردد و به خیر و نیکی علاقۀ بیشتری پیدا کرده و علاقهاش به شر و بدی کم میشود. پس قطعاً اگر بدینصورت بر نماز مداومت و محافظت شود از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد. و این از بزرگترین اهداف نماز و نتایج آن است. و نیز در نماز هدفی بزرگتر و مهمتر از این وجود دارد و آن اینکه در نماز با قلب و زبان و بدن خداوند یاد میشود و خداوند بندگان را برای عبادت خود آفریده، و بهترین عبادتی که انجام میدهند نماز است، زیرا در این عبادت همۀ اعضای بدن خدا را بندگی میکنند که در غیر آن چنین نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ﴾و یاد خدا بزرگتر است. و معنی دیگری که از این آیه محتمل میباشد این است که وقتی خداوند به نماز فرمان داد و آن را ستود، خبر داد که ذکر و یاد خداوند در خارج از نماز والاتر و بزرگتر است، آنطور که نظر جمهور مفسرین همین است. اما تفسیر اول بهتر است چون نماز خواندن از ذکر خدا در خارج از نماز بهتر است.
و نماز - چنان که گذشت - یکی از بزرگترین ذکرها است. ﴿وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ﴾و خداوند به خوبی و بدیای که انجام میدهید داناست و شما را بر آن به کاملترین صورت جزا و سزا میدهد.
آیهی ۴۶:
﴿وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمۡ وَٰحِدٞ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ٤٦﴾[العنکبوت: ۴۶]. «و با اهل کتاب جز به روشی که بهتر است مجادله نکنید مگر با کسانی از ایشان که ستم کردند، و بگویید: به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، و معبود ما و معبود شما یکی است و ما فرمانبردار او هستیم».
خداوند از مجادلۀ بدون بینش و یا بدون قاعدۀ پسندیده با اهل کتاب نهی کرده است و میفرماید: با روشی که بهتر است و با اخلاق خوب و سخن نرم و دعوت دادن به حق و زیبا ارائه کردن و رد نمودن باطل و نشان دادن زشتی آن بحث و گفتگو کنید و نباید منظور از مجادله شکست دادن محض و برتری یافتن باشد، بلکه باید منظور از آن بیان حق و هدایت خلق باشد.
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ﴾مگر آن کسانی که اهل کتاب که ستم کردند و از حالت مجادلهکننده مشخص شود که او ارادهای برای پذیرفتن حق ندارد و به قصد آشوبگری و شکست دادن مجادله مینماید، پس مجادله با چنین کسی فایدهای ندارد. ﴿وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمۡ وَٰحِدٞ﴾و بگویید به آنچه بر ما و شما نازل شده است ایمان آوردهایم، و معبود ما و معبود شما یکی است. یعنی مجادلۀ شما با اهل کتاب باید بر اساس ایمان داشتن به آنچه بر شما و بر آنها نازل شده، و بر اساس ایمان به پیامبرتان و پیامبر آنها و بر مبنای توحید خدا استوار باشد. و مناظرۀ شما با آنها نباید باعث انتقاد و خردهگیری از کتابهای الهی یا خردهگیری از یکی از پیامبران باشد، آنگونه که جاهل به هنگام مناظره با طرف خود مینماید و از همۀ آنچه که دارد خواه حق باشد یا باطل خرده میگیرد. پس این ظلم است و از دایرۀ آداب مناظره خارج میباشد، زیرا باید سخن و باور باطل و پوچ مجادلهکننده رد گردد، و حقی که نزد اوست پذیرفته شود، و نباید حق به خاطر گویندهاش گرچه کافر باشد رد شود.
مناظره با اهل کتاب با این طریق، آنها را به اعتراف به قرآن و پیامبر ملزم میگرداند، زیرا وقتی که دربارۀ اصول دین و آنچه که پیامبران و کتابها بر آن انفاق دارند سخن گفته شود و حقایق آن برای دو طرف مناظره کننده ثابت گردد، حقایقی که کتابها و پیامبران گذشته و قرآن و محمدصآن را بیان نموده و از آن خبر دادهاند، از این لازم میآید که همۀ کتابها و پیامبران تصدیق شوند، و این از ویژگیهای اسلام است.
اما اگر کسی بگوید به آنچه فلان کتاب بر آن دلالت مینماید ایمان میآورم نه به آنچه که فلان کتاب میگوید، در حالی که آن حقی است که کتاب پیش از خود را تصدیق مینماید، چنین کاری ستم و هوا پرستی است. و او با چنین کاری گفتۀ خویش را تکذیب میکند چون وقتی او قرآن را - که کتابهای پیش از خود را تایید میکند - دروغ انگارد در حقیقت آنچه را که گمان میبرد به آن ایمان دارد تکذیب مینماید.
نیز هرآنچه که نبوت یکی از پیامبران را ثابت نماید بر نبوت محمدصدلالت میکند، و هر شبههای که بر نبوت محمدصوارد گردد همان شبهه یا بزرگتر از آن در مورد نبوت غیر از محمد وارد میشود. پس وقتی باطل بودن این شبهه در مورد یکی از پیامبران ثابت شد باطل بودن آن در حق پیامبرصبسیار روشنتر است. و ما تسلیم و منقاد فرمان او هستیم و هرکس به خدا ایمان آورد و او را معبود خود قرار دهد و به همۀ کتابها و پیامبرانش ایمان آورد و فرمانبردار خدا باشد و از پیامبرانش پیروی کند او خوشبخت و سعادتمند است و هرکس از این راه منحرف شود بدبخت و گمراه است.
آیه ۴۸-۴۷:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَۚ فَٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَمِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ مَن يُؤۡمِنُ بِهِۦۚ وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلۡكَٰفِرُونَ٤٧﴾[العنکبوت: ۴۷]. «و بدینسان بر تو کتاب نازل کردیم و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) بخشیدیم و به آن ایمان میآورند، و از میان اینان کسانی بدان ایمان دارند و آیات ما را جز کافران انکار نمیکنند».
﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ٤٨﴾[العنکبوت: ۴۸]. «و تو پیش از قرآن کتابی نمیخواندی و با دست خویش چیزی نمینوشتی که اگر چنین میشد باطلگرایان در شک میافتادند».
﴿وَكَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ﴾و همچنین ای محمد! این کتاب بزرگ را که هر خیر بزرگی را بیان میدارد و به هر اخلاق خوب و امر نیکی فرا میخواند، و کتابهای گذشته را تصدیق مینماید و پیامبران گذشته از آن خبر دادهاند، بر تو فرو فرستادیم. ﴿فَٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ﴾و کسانی که به آنان کتاب دادهایم قرآن را به گونۀ شایسته شناختند و کینه و هوی پرستی در باور آنها رخنه نکرد. ﴿يُؤۡمِنُونَ بِهِ﴾به قرآن ایمان میآورند، چون آنها با توجه به آنچه که نزدشان است و مژدههایی که در کتابهایشان مبنی بر صحت این کتاب آمده و به سبب معیارهایی که برای شناخت خوب و بد و راست و دروغ در اختیار دارند به راست بودن آن یقین کردند. ﴿وَمِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ مَن يُؤۡمِنُ بِهِ﴾و از میان اینان کسانی هستند که از روی بینش و آگاهی به آن ایمان میآورند نه از روی ترس و امید. ﴿وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾و آیات ما را جز کافران انکار نمیکنند، که همواره عادتشان بر این است که حق را انکار نمایند و با آن مخالفت ورزند. و این محصور ساختن کسانی است که به او کفر میورزند، و اینکه هیچ یک از آنها به قصد پیروی کردن از حق آن را انکار نکردهاند، زیرا هر کس قصد و ارادۀ دوستی داشته باشد باید به آن ایمان بیاورد چون در آن نشانههایی است که هر فرد عاقل به آن ایمان میآورد، و هرکس که با قلبی بیدار به آن گوش فرا دهد آنرا میپذیرد.
و از جمله چیزهایی که بر صحت و درستی قرآن دلالت مینماید این است که این پیامبر امین قرآن را آورده است، کسی که قومش صداقت و امانتداری و رفت و آمدها و سایر حالات او را میدانستند، و نمیتوانست با دست خود چیزی را بنویسد، بلکه اگر چیزی هم نوشته میشد نمیتوانست آن را بخواند. پس با چنین وضعیتی این قرآن را آورده است، و این روشن ترین دلیل است مبنی بر این که قرآن از جانب خداوند توانا و ستوده است و در این هیچ شک و تردیدی نیست. بنابراین، فرمود: ﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ٤٨﴾[العنکبوت: ۴۸]. و تو پیش از نزول قرآن کتابی را نمیخواندی و با دست خود چیزی را نمینوشتی که اگر چنین میشد و کتاب میخواندی و چیزی مینوشتی، باطل گرایان و شک و تردید میافتادند و میگفتند: آنچه را میگوید از کتابهای گذشته بیاد گرفته، یا از آن کتابها رونویسی نموده است.
آیهی ۴۹:
﴿بَلۡ هُوَ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ فِي صُدُورِ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَۚ وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ٤٩﴾[العنکبوت: ۴۹]. «بلکه آن (قرآن) آیات روشنی است که در سینههای دانش یافتگان است و جز ستمکاران آیات ما را انکار نمیکنند».
خداوند بر قلب تو کتاب بزرگی نازل کرده است، که به وسیلۀ آن افراد فصیح و بیلغ و آنانی را که دشمنان سرسخت تو بودند به مبارزه طلبیدی تا مانند قرآن یا یک سورۀ مانند آن بیاورند. پس آنها کاملاً از انجام چنین کاری درماندند و به فصاحت و شیوایی قرآن و اینکه سخن هیچ انسانی نمیتواند به این مرتبه (از فصاحتع و بلاغت) برسد کاملاً واقف بودند، به همین خاطر مخالفت و مبارزۀ با قرآن به قلبشان هم خطور نمیکرد. بنابراین فرمود: ﴿بَلۡ هُوَ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ فِي صُدُورِ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَۚ وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ٤٩﴾بلکه این قرآن آیات روشنی است که (بر هیچ انسان خردمندی) پوشیده نیست (و) در سینههای دانش یافتگان است، و آنها سران مردم و افراد کامل و خردمندانشان هستند.
پس وقتی که این قرآن آیات روشنی در سینۀ چنین افرادی است، مخالفت دیگران زیانی نمیرساند و انکارشان جز ستم در حق خویش چیزی نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ﴾و آیات ما را جز ستمگران انکار نمیکنند، چون آیات قرآن را جز فرد جاهل و نادان انکار نمیکند، نادانی که بدون آگاهی و دانش سخن میگوید و از اهل علم و یا کسی که توانایی شناخت حقیقت را دارد پیروی نمیکند.
یا کسی قرآن را انکار میکند که خود را به نادانی میزند و علی رغم اینکه میداند آن حق است و راست بودن آن را میداند با آن مخالفت مینماید.
آیهی ۵۲-۵۰:
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَٰتٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِيرٞ مُّبِينٌ٥٠﴾[العنکبوت: ۵۰]. «و گفتند: چرا نشانههایی از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ بگو: نشانهها تنها نزد خداوند است، و من تنها بیمدهندهای روشنگر هستم و بس».
﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٥١﴾[العنکبوت: ۵۱]. «آیا آنانرا کافی و بسنده نیست که ما این کتاب را بر تو نازل کردهایم که بر آنان خوانده میشود؟! بیگمان در این برای گروهی که باور میدارند رحمت و پندی هست».
﴿قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ شَهِيدٗاۖ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٥٢﴾[العنکبوت: ۵۲]. «بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه است، آنچه را که در آسمانها و زمین است میداند و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به خدا کفر ورزیدند اینانند که زیانکارانند».
ستمگران تکذیب کننده، بر پیامبر و بر آنچه او آورده بود اعتراض کردند و معجزاتی را پیشنهاد نمودند و گفتند آنها را بر ایمان بیاور. آنگونه که خداوند دربارۀ آنها فرموده است: ﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ يَنۢبُوعًا٩٠﴾[الإسراء: ۹۰]. «و گفتند: هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه از زمین برای ما چشمهای بجوشانی».
درحالیکه تعیین معجزات به دست آنها و پیامبرصنیست، چرا که این کار یک نوع مشارکت و همراهی با خداوند در تدبیر کارها محسوب میشود، خداوند در انجام کارها یگانه است و هیچ کس در این زمینه اختیاری ندارد.
بنابراین فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ﴾بگو: معجزات تنها نزد خداوند هستند، و اگر بخواهد آنها را نازل مینماید و اگر بخواهد آن را نمیآورد. ﴿وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِيرٞ مُّبِينٌ﴾و من فقط بیم دهندهای آشکار هستم و مقامی بالاتر از این ندارم.
و اگر هدف شما روشن شدن حق از باطل است، بدانید که این مهم به طرق گوناگون حاصل گردیده است. بنابراین پیشنهاد معجزات مشخص و معینی ستم و ظلم و تکبر در برابر خدا و حق است. و اگر فرض شود که این معجزات نازل شوند و آنها اینگونه در دل داشته باشند که جز با این معجزات ایمان نمیآورند ایمانشان ایمان حقیقی نیست بلکه چیزی است که طبق خواستههای آنان انجام شده است، بنابراین آنها ایمان میآورند اما نه به این خاطر که آن حق است، بلکه به خاطر آن معجزات ایمان میآورند. پس به فرض اینکه معجزات فرو فرستاده شوند، در فرو فرستاده شدن آن فایدهای نیست.
و از آنجا که هدف بیان حق بود، خداوند طریق آن را بیان زکرد و فرمود: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ﴾آیا برای این که آنها به راستگو بودن تو و راست بودن آنچه که آوردهای پی ببرند این کافی و بسنده نیست که ﴿أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ﴾ما کتاب را بر تو نازل کردهایم که بر آنها خوانده میشود؟! کلام مختصر و جامعی که در آن نشانههای روشن و آشکار زیادی هست! و همانطور که قبلاً بیان شد پیامبر بیسوادی که خواندن و نوشتن را بلد نیست آن را آورده است و این بزرگترین دلیل بر صحت و راست بودن آن است. سپس ناتوان بودن آنها از مبارزه با قرآن نشانۀ دیگری بر حقانیت آن است. و قرآن آشکارا بر آنها خوانده میشود و از جانب خداست، و پیامبر در زمانی که یاورانش اندک و مخالفان و دشمنانش زیاد بودند آن را اظهار نمود، و اندک بودن یاوران و زیاد بودن دشمنانش او را از آشکار کردن قرآن باز نداشت بلکه به صورت علنی در میان مردم اعلام کرد که این سخن پروردگارم میباشد، و آیا کسی توان مقابله با آن را دارد، و آیا کسی میتواند سخنی مانند آن بیاورد؟! پس این دلیلی بر راست بودن قرآن است.
و قرآن کتابهای گذشته را تصدیق کرده و مطالب آنها را تصحیح نموده است و تحریف و تغییری که در آنها صورت گرفته بیان کرده است. این نیز دلیلی دیگر بر حقانیت قرآن میباشد.
و قرآن در امر و نهی خود به راه راست هدایت مینماید و این دلیلی بر حق و راست بودن آن است. بنابراین، قرآن به هیچ چیزی دستور نداده است که عقل بگوید کاش به آن فرمان نمیداد. و از هیچ چیزی نهی نکرده است که عقل بگوید کاش از آن نهی نمیکرد. بلکه امر و نهی قرآن مطالق با عدالت و دادگری و حکمت و عقل صاحبان بینش و خرد است. نیز رهنمودها و احکام قرَآن همگام با زمان و مکان حرکت میکند به گونهای که در هیچ زمان و مکانی جز با احکام قرآن کارها بهبود نمییابد. این نیز دلیلی است بر اینکه قرآن حق و از جانب خداست.
پس همۀ این موارد برای کسی که بخواهد حق را تصدیق نماید و در پی یافتن آن برآید کافی است، و خداوند کسی را که به قرآن بسنده نکند به مرادش نرساند، و هر کس را که قرآن شفا بخش او نیست خداوند شفایش ندهد، و هر کس به وسیلۀ قرآن هدایت شود و قرآن برایش بسنده باشد این برای او مایۀ خیر و رحمت است. از این رو فرمود: ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ﴾بیگمان در این برای گروهی که باور میدارند رحمت و پندی هست. چون به وسیلۀ قرآن علم فراوان و خیر زیاد به دست میآید و دلها و ارواح پاکیزه میگردند و باورها و عقاید پاک میشوند و اخلاق کامل میگردد و در سایۀ چنین رحمتی میتوان به فتوحات الهی و اسرار ربانی دست یافت.
﴿قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ شَهِيدٗا﴾بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه است، من او را گواه گرفتهام که اگر دروغگو باشم عذابی بر من فرود آورد که مایۀ عبرت شما باشد، و اگر او مرا یای کند و کارها را بر من آسان گرداند باید این شهادت و گواهی بزرگ خداوند شما را کافی باشد. بنابراین، اگر در دلهایتان چنین است که گواهی او - و شما آن را نشنیده و ندیدهاید به عنوان دلیل کافی نیست، پس او ﴿يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾آنچه را در آسمانها و زمین است میداند. از جمله چیزهایی که خداوند آن را میداند حالت و سخن من و شماست. پس من به دورغ چیزهایی به او نسبت نمیدهم زیرا او میداند و بر کیفر دادن من توانایی دارد. و اگر دروغ بگویم و آن را به او نسبت دهم و مرا کیفر او خواهد بود. آنگونه که فرموده است: ﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ٤٦﴾[الحاقة: ۴۴-۴۶]. «و اگر برخی سخنهای دروغ را به ما نسبت میداد او را میگرفتیم و رگهای گردنش را قطع مینمودیم».
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به خدا کفر ورزیدند اینانند که زیانکارند، چون آنها ایمان آوردن به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران و روز قیامت و نعمت پایدارو جاودان را از دست دادهاند، و به جای برخورداری از حق و (راهِ) صحیح، هر امر باطل قبیحی بهرۀ آنها گردیده، و به عوض نعمت و آسایش، عذاب دردناکی عایدشان شده است. پس آنان در روز قیامت خود و خانوادههایشان را از دست میدهند.
آیهی ۵۵ – ۵۳:
﴿وَيَسۡتَعۡجِلُونَكَ بِٱلۡعَذَابِ وَلَوۡلَآ أَجَلٞ مُّسَمّٗى لَّجَآءَهُمُ ٱلۡعَذَابُۚ وَلَيَأۡتِيَنَّهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ٥٣﴾[العنکبوت: ۵۳]. «و آنان عذاب را باشتاب از تو میجویند، و اگر موعدی مقرر نبود به یقین عذاب به آنان میرسید و ناگهان درحالیکه نمیدانند عذاب به سراغشان میآمد».
﴿يَسۡتَعۡجِلُونَكَ بِٱلۡعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُۢ بِٱلۡكَٰفِرِينَ٥٤﴾[العنکبوت: ۵۴]. «آنان عذاب را به شتاب از تو میخواهند و بیگمان جهنم فراگیرندۀ کافران است».
﴿يَوۡمَ يَغۡشَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۡ وَيَقُولُ ذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٥٥﴾[العنکبوت: ۵۵]. «روزی که عذاب از بالای سرشان و از زیر پاهایشان آنان را فرو میپوشاند و (خداوند) میگوید: بچشید آنچه را که میکردید».
خداوند از جهالت کسانی خبر میدهد که پیامبر و آنچه را که آورده است تکذیب میکنند و آنها درحالیکه برای آمدن عذاب شتاب دارند و بیشتر حق را تکذیب میکنند، میگویند: ﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٤٨﴾[یونس: ۴۸]. «این وعدهکی خواهد آمد اگر راست میگویید»؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَوۡلَآ أَجَلٞ مُّسَمّٗى﴾و اگر موعدی مقرر برای نازل شدن عذاب نبود که هنوز آن زمان مقرر فرا نرسیده است، ﴿لَّجَآءَهُمُ ٱلۡعَذَابُ﴾عذاب به سراغشان میآمد، چون آنها ما را ناتوان به حساب میآورند و حق را تکذیب میکنند.
و اکر ما آنها را به سبب جهالت و نادانی اشان میگرفتیم سخنشان بسیار زود آنها را به عذاب و کیفر گرفتار میکرد: ولی - با وجود این - آنها برای نازل شدن عذاب شتاب نکنند و گمان نبرند که دیر خواهد آمد، ﴿وَلَيَأۡتِيَنَّهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ﴾بلکه ناگهان در حالی که نمیدانند عذاب به سراغشان خواهد آمد. و همانطور که خداوند خبر داد اتفاق افتاد و هنگامی که با غرور و فخر فروشی به جنگ «بدر» آمدند به گمان اینکه میتوانند به هدف خود دست یابند خداوند آنها را خوار گردانید و بزرگان و سرانشان را نابود کرد و همۀ افراد شرور آنها را هلاک نمود و هیچ خانهای نماند مگر اینکه مصیبت بدان وارد شد. پس عذاب از جایی به سراغشان آمد که گمانش را نمیبردند.
و اگر عذاب دنیا آنها را فرا نگیرد عذاب آخرت را در پیش دارند که هیچ یک از آنها نمیتواند از آن رهایی یابد خواه در دنیا عذاب داده شده باشد یا مهلت یافته باشد. ﴿وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُۢ بِٱلۡكَٰفِرِينَ﴾و همانا جهنم کافران را دربر خواهد گرفت و راه گریزی از آن ندارند، چرا که آنان را از هرسو احاطه کرده است. همانطور که گناهان و بدیها و کفرشان آنها را احاطه کرده است. و این، عذاب بسیار سختی است. ﴿يَوۡمَ يَغۡشَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۡ وَيَقُولُ ذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٥٥﴾اعمالتان برای شما به عذاب تبدیل شده است و عذاب شما را فرا گرفته است همانگونه که کفر و گناهان، شما را از هرسو فرا گرفته بود.
آیهی ۵۹-۵۶:
﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ٥٦﴾[العنکبوت: ۵۶]. «ای بندگانم که ایمان آوردهاید! بیگمان زمین من فراخ است، پس تنها مرا بپرستید».
﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۖ ثُمَّ إِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ٥٧﴾[العنکبوت: ۵۷]. «هر جانداری مزۀ مرگ را میچشد سپس بهسوی ما بازگردانده میشوید».
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ غُرَفٗا تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ نِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ٥٨﴾[العنکبوت: ۵۸]. «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند ایشان را در کاخهای بهشت جای میدهیم که در زیر آنها رودبارها روان است و در آنجا جاودان خواهند ماند. چه خوب است پاداش عمل کنندگان»!.
﴿ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٥٩﴾[العنکبوت: ۵۹]. «همان کسانیکه بردباری ورزیدند و بر پروردگارشان توکل میکنند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ٥٦﴾ای بندگانم که ایمان آورده و پیامبر مرا تصدیق کردهاید! هرگاه عبادت و پرستش پروردگارتان در سرزمینی برایتان دشوار و مشکل بود، از آنجا به سرزمینی دیگر کوچ کنید و به جایی بروید که خداوند را به یگانگی پرستش نمایید. پس جاهای عبادت فراخ و وسیع است و معبود یکی است و مرگ حتماً بهسوی شما خواهد آمد سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید آنگاه خداوند هرکس را که عبادت او را به خوبی انجام داده و از ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده باشد در کاخهای بلند و منازل شیک و زیبای بهشت جای میدهد که همۀ آنچه را دل انسان میخواهد و چشمها از دیدن آن لذت میبرند در بر دارد، و شما در آن جاودانه خواهید بود. ﴿نِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ﴾پس این منازل و کاخهای بهشتی چه پاداش نیکی است برای کسانی که برای خدا کار میکنند!.
﴿ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٥٩﴾کسانی که بر عبادت خدا شکیبایی میورزند و در اینباره بر پروردگارشان توکل مینمایند. پس صبر کردن آنها بر عبادت خدا مستلزم آن است که توان و کوشش خود را در این راستا مبذول دارند و مبارزۀ بزرگی را با شیطان آغاز کنند، شیطانی که آنها را فرا میخواند تا در عبادتشان اخلال ایجاد کند. و توکل آنها مقتضی آن است که به خدا اعتماد کنند و نسبت به او گمان نیک داشته باشند تا اعمالی را که قصد آن را کردهاند محقق نماید و آن را برایشان تکمیل گرداند. و توکل را به صراحت بیان کرد با اینکه توکل در بردباری داخل است، چون در انجام یا خودداری از هر کاری به توکل نیاز هست و هیچ کاری بدون توکل انجام نمیگیرد.
﴿وَكَأَيِّن مِّن دَآبَّةٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ يَرۡزُقُهَا وَإِيَّاكُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٦٠﴾[العنکبوت: ۶۰]. «و چه بسیارند جنبندگانی که نمیتوانند روزی خود را بردارند (بلکه) خداوند به آنها و به شما روزی میدهد، و او شنوای داناست».
خداوند متعال روزی دادن به همۀ آفریدههای قوی و ضعیف را به عهده گرفته است: ﴿مِّن دَآبَّةٖ﴾پس چه بسیار جنبندگان و جانورانی در زمین وجود دارند که جسم و عقل و درکشان ضعیف است، ﴿لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا﴾و روزی خود را بر نمیدارند و آن را ذخیره نمیکنند، بلکه همواره چنان هستند که چیزی از روزی را با خود ندارند اما خداوند همیشه و در هر وقت روزی را بر ایشان فراهم میسازد، ﴿ٱللَّهُ يَرۡزُقُهَا وَإِيَّاكُمۡ﴾شما و آنها را خدا روزی میدهد، پس همۀ شما تحت سرپرستی خدا هستید و شما را روزی میدهد، همانطور که شما را آفریده است.
﴿وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾و او شنوای داناست. پس هیچ چیزی بر او پنهان نمیماند و هیچ جنبنده و جانوری از نگاه خدا پنهان نمیشود و به سبب نداشتن روزی هلاک نمیگردد. آنگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَيَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاۚ كُلّٞ فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ٦﴾[هود: ۶]. «و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی آن بر خداست و محل استقرار و مکان مردنش را میداند. همۀ (اینها) در کتاب روشنی (ثبت گردیده) است».
آیهی ۶۳-۶۱:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٦١﴾[العنکبوت: ۶۱]. «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟ البته خواهند گفت: خدا. پس چگونه منحرف میگردند»؟!
﴿ٱللَّهُ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَيَقۡدِرُ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٦٢﴾[العنکبوت: ۶۲]. «خداوند روزی را برای هرکس از بندگانش که بخواهد فراوان و گسترده میکند، و برای هرکس که بخواهد تنگ میگرداند. همانا خداوند به هر چیزی داناست».
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ مَوۡتِهَا لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡقِلُونَ٦٣﴾[العنکبوت: ۶۳]. «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی از آسمان آبی را نازل کرد آنگاه با آن زمین را بعد از پژمرده شدنش زنده گرداند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا، بگو: ستایش خداوند راست، اما بیشتر آنان نمیفهمند».
این استدلالی است علیه مشرکان که تکذیب کنندۀ توحید الوهیت و یگانه پرستی بودند. و با توجه به اینکه توحید ربوبیت را قبول داشتند، به پذیرش توحید الوهیت نیز ملزم میگردند. پس اگر از آنها بپرسی که آسمانها و زمین را چه کسی آفریده است و چه کسی از آسمان آبی فرو فرستاده و به وسیلۀ آن زمین را پس از پژمرده شدنش زنده ساخته است؟ و تدبیر همۀ چیزها در دست چه کسی است؟ ﴿لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾خواهند گفت: خدا. و به ناتوانی بتها و چیزهایی که در کنار خدا و همراه با او پرستش میکنند اعتراف مینمایند و میگویند: آنها توانایی چیزی از این کارها را ندارند.
پس به دروغگویی خویش و روی آوردنشان به سوی کسی که سزاوار آن نیست به کاری بپردازد اعتراف میکنند. پس بدان که آنها عقل ندارند و بیخرد هستند! و کیست بیعقلتر و کم بینشتر از کسی که به سنگ یا به قبری یا امثال آن روی آورد -درحالیکه میداند نمیتواند فایده و زیانی بدهد، و نمیآفریند و روزی نمیدهد - و اخلاص و صفای عبودیت را با روی آوردن به آن مکدر و تیره نماید و او را با پروردگار آفریننده و روزی دهنده و فایده دهنده و زیان دهنده شریک سازد؟!.
و بگو: ستایش خداوندی راست که هدایت را از گمراهی مشخص نمود و باطل بودن آنچه را که مشرکان بر آن هستند واضح گرداند تا توفیق یافتگان از آن برحذر باشند. و بگو: ستایش خداوندی راست که جهان بالا و پایین را آفریده و به تدبیر امور روزمرّۀ آنها پرداخته است و برای هرکس که بخواهد روزی را فراوان و گسترده مینماید، و برای هرکس که بخواهد روزی را تنگ و کم میگرداند. و این عین حکمت اوست، چرا که او مصلحت بندگانش و آنچه را که برایشان مناسب است میداند.
آیهی ۶۹-۶۴:
﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِيَ ٱلۡحَيَوَانُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٦٤﴾[العنکبوت: ۶۴]. «و زندگی این دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست، و زندگی جهان آخرت زندگی (راستین) است اگر میدانستند».
﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ٦٥﴾[العنکبوت: ۶۵]. «و هنگامی که سوار کشتی شوند خداوند را خالصانه و مخلصانه به دعا میخوانند، پس چون آنان را نجات دهد و به خشکی برساند باز ایشان شرک میورزند».
﴿لِيَكۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ وَلِيَتَمَتَّعُواْۚ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٦٦﴾[العنکبوت: ۶۶]. «تا (سرانجام) در آنچه به آنان دادهایم ناسپاسی کنند و تا بهرهمند گردند، پس خواهند دانست».
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا وَيُتَخَطَّفُ ٱلنَّاسُ مِنۡ حَوۡلِهِمۡۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ يُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ يَكۡفُرُونَ٦٧﴾[العنکبوت: ۶۷]. «آیا ندیدهاند که ما حرمی ایمن (برای آنان) قرار دادهایم. حال آنکه مردم از اطراف آنان ربوده میشوند؟ آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خداوند را ناسپاسی میکنند».
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓۚ أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ٦٨﴾[العنکبوت: ۶۸]. «و کیست ستمگرتر از کسی که بر خدا دروغ ببندد و گمراهی و باطلی را که خود بر آن هست به خدا نسبت دهد؟! آیا در جهنم جایگاهی برای کافران نیست»؟!
﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ٦٩﴾[العنکبوت: ۶۹]. «و کسانی که در راه ما کوشش کنند قطعاً آنان را به راههای خویش رهنمود میگردانیم، و قطعاً خدا با نیکوکاران است».
خداوند متعال از حالت دنیا و آخرت خبر میدهد و به طور ضمنی آدمی را به متمایل نبودن به دنیا و علاقهمند بودن به آخرت تشویق میکند. پس فرمود: ﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞ﴾زندگی این دنیا در حقیقت سرگرمی و بازیچهای بیش نیست که دلها با آن مشغول و سرگرم میشوند و جسمها با آن بازی میکنند، چون خداوند آن را آراسته است و لذتها و شهوتهایی را در آن قرار دادهاست که دلهای روی گردان را در چنگال خود میگیرد و چشمهای غافل را میفریبد و افراد باطل گرا را شاد و خوشحال میکند. اما این دنیا به سرعت از بین میرود و دوستدارش چیزی جز پشیمانی و زیان به دست نمیآورد.
﴿وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِيَ ٱلۡحَيَوَانُ﴾و زندگی آخرت زندگی کامل است و اجسام صاحبان سرای آخرت در نهایت قوت و قدرت قرار دارد چون این جسمها و نیروها برای زندگی آفریده شدهاند و هرآنچه که زندگی را کامل گرداند و لذت با آن تکمیل شود از قبیل چیزهایی که دلها را شاد میکند، و خوردنیها و نوشیدنیها و همسرانی که سبب لذت بردن جسم میشوند در آن موجود است. نیز چیزهایی در آن جا یافت میشود که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و بر دل هیچ انسانی خطور نکرده است.
﴿لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ﴾اگر آنها این حقیقت را میدانستند دنیا را بر آخرت ترجیح نمیدادند، و از سرای زندگی روی گردان نمیشدند و به جهان بازی و سرگرمی شیفته نمیگردیدن. و آنها باید آخرت را بر دنیا ترجیح دهند چرا که حالت هردو دنیا را میدانند.
سپس خداوند این را بیان داشت که مشرکین در حالیت سختی و به هنگامی که در دریا سوار بر کشتیها هستند و امواج خروشان آنها را فرا میگیرد و از هلاک شدن میترسند خالصانه و فقط خدا را به فریاد میخوانند و در آن وقت بتها و آنچه را که همتای خدا قرار میدادند ترک میکنند و فقط خداوند یگانه و بیشریک را کمک میخوانند.
اما وقتی سختی از آنها دور شود به خداوند - که تا چندی پیش او را خالصانه به فریاد میخواندند و آنها را سالم به خشکی رسانده است - شرک میورزند و کسانی را شریک او قرار میدهند که آنها را از سختی نجات نداده و مشقت را از آنان دور نساخته است. در حالی که میبایست در سختی و آسانی خدا را به فریاد بخوانند تا مؤمن حقیقی باشند و سزاوار پاداش او بگردند و عذاب خدا از آنها دور شود. اما شرک ورزیدن آنها پس از آن که نعمت نجات یافتن را بهرۀ آنها نمودیم برای این است تا سرانجام به نعمتهایی که به آنان بخشیده ایم کفر بورزند و ناسپاسی نمایند و در مقابل نعمت بدی کنند و بهرهمندی خود را از دنیا تکمیل نمایند که این همانند بهرهمندی چهارپایان است که هدفی جز پر کردن شکم و اشباع غریزۀ جنسی خود ندارند.
﴿فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ﴾پس آنها وقتی از دنیا به آخرت منتقل شوند سخت تأسف میشوند و کیفر سخت را خواهند چشید و میدانند چه زیان فراوانی به دست آوردهاند.
سپس خداوند به وسیۀ حرم پر امن و امان خود بر آنها منت میگذارد و این را بیان میدارد که اهل حرم در امنیت به سر میبرند و از روزی فراوان برخوردارند، حال آن که مردم از اطراف آنان ربوده میشوند و در هراساند. پس آیا کسی را عبادت نمیکنند که به هنگام گرسنگی آنها را خوراک داد و از ترس ایمن گرداند؟!.
﴿أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ يُؤۡمِنُونَ﴾آیا به باطل میگرایند و ایمان نمیآورند؟! و باطل شرکی است که آنها بر آن قرار دارند، و گفتهها و کردارهای پوچی است که انجام میدهند. ﴿وَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ يَكۡفُرُونَ﴾و نعمتهای خدا را نادیده گرفته و سپاس نمیگذارند. پس عقلها و خردهایشان کجا رفته است که گمراهی را بر هدایت، و باطل را بر حق، و بدبختی را بر سعادت ترجیح داده و ستمکارترین مردم گشتهاند؟!.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓ﴾و کیست ستمگرتر از کسی که بر خدا دروغ ببندد و گمراهی و باطلی را که خود بر آن است به خدا نسبت دهد و یا حقی را که توسط پیامبرصنها به نزد او آمده است دروغ انگارد؟! اما این ستمگر کینه توز جهنم را در پیش روی دارد، ﴿أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ﴾که در آنجا حق از او گرفته میشود و به وسیلۀ جهنم خوار و ذلیل میگردد، و جهنم جایگاه همیشگی او خواهد بود و از آن بیرون آورده نمیشود.
﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا﴾و کسانی که در راه ما کوشش کردن آنها کسانی هستند که در راه خدا هجرت نموده و با دشمنانش جهاد کرده و تمام توانایی خود را در راه پیروی از خشنودیهای خدا مبذول داشتهاند. ﴿لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَا﴾آنان را به راههایی که انسان را به ما میرساند هدایت خواهیم کرد، چون آنها نیکوکار هستند. ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾و همانا یاری و کمک و هدایت خدا همراه نیکوکاران است. این دلالت مینماید که شایستهترین مردمی که راه صحیح را در پیش گرفتهاند مجاهدین هستند. و نیز بر این دلالت مینماید که هرکس در آنچه بدان فرمان یافته است خوب عمل کند خداوند او را یاری میدهد و اسباب هدایت را برای وی فراهم میسازد. و بر این دلالت مینماید که هر کس در پی کسب علوم دینی تلاش و کوشش نماید خداوند او را در راستای به دست آوردن آنچه که جویایش میباشد یاری و هدایت میدهد و از رهنمودها و مددهای الهی که از توان و تلاش او بیرون است برخوردارش میگرداند، و تحصیل علم برایش آسان میگردد. زیرا طلب علم شرعی جزو جهاد در راه خداست، بلکه یکی از دو نوع جهاد است که جز انسانهای خاص و برگزیده به آن بر نمیخیزند، و آن عبارت است از: جهاد با زبان و گفتار در برابر کافران و منافقان، و جهاد در راه تعلیم امور دین و جواب دادن شبهات و منازعات مخالفان حق هرچند که از مسلمانان نیز باشند.
پایان تفسیر سورهی عنکبوت