تفسیر سورهی غافر
مکی و ۸۵ آیه است.
آیهی ۳-۱:
﴿حمٓ١﴾[غافر: ۱]. «حا میم».
﴿تَنزِيلُ ٱلۡكِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ٢﴾[غافر: ۲]. «فرو فرستادن این کتاب از سوی خداوند چیرۀ آگاه است».
﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِيدِ ٱلۡعِقَابِ ذِي ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ٣﴾[غافر: ۳]. «(خدایی که) آمرزگار گناه (و) پذیرندۀ توبه (است). سختکیفر و صاحب نعمت (می باشد). هیچ معبود به حقّی جز او نیست، بازگشت (همه) بهسوی اوست».
خداوند متعال از کتاب بزرگش خبر میدهد و میفرماید: این کتاب از سوی او نازل شده است، خداوندی که معبود راستین است، چون دارای کمال میباشد و در کارهایش تنهاست. ﴿ٱلۡعَزِيزِ﴾توانمند است و با تواناییاش بر هر مخلوقی چیره و غالب است. ﴿ٱلۡعَلِيمِ﴾و به همه چیز آگاه و داناست.
﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ﴾آمرزنده گناه گناهکاران است. ﴿وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ﴾و توبه توبه کنندگان را میپذیرد. ﴿شَدِيدِ ٱلۡعِقَابِ﴾هرکس که جرأت به انجام گناه نماید و از آن توبه نکند و او را سختکیفر میدهد. ﴿ذِي ٱلطَّوۡلِ﴾صاحب فضل و احسانِ فراگیر است. خداوند از کمال خود چیزهایی را بیان کرد و این ایجاب میکند تا تنها او معبود باشد، معبودی که اعمال و طاعتها فقط برای او انجام میشود. پس فرمود: ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ﴾هیچ معبود به حقّی جز او نیست، بازگشت بهسوی اوست. وجه مناسب ذکر نزول قرآن از جانب خداوندی که به این صفتها متصف میباشد این است که این اوصاف مستلزم همه معانیی است که قرآن در بر دارد. پس به درستی که قرآن یا از اسماء و صفات و افعال خدا خبر میدهد که این همان اسماء و افعال و صفات خداست، و یا از مسایل پوشیده و مخفی گذشته و آینده خبر میدهد، که این جزو یاد دادنِ خداوندِ دانا برای بندگانش است، و یا از نعمتهای بزرگ و برکات چشمگیر و فرمانهایی خبر میدهد که انسان را به آن نعمتها میرساند، که ﴿ذِي ٱلطَّوۡلِ﴾بر این مفهوم دلالت میکند. و یا از عذابهای سخت خدا و گناهانی که باعث کیفرهای سخت الهی میشوند سخن میگوید، و ﴿شَدِيدِ ٱلۡعِقَابِ﴾بر این مطلب دلالت مینماید. و یا گناهکاران را به توبه و بازگشت و طلب آمرزش فرا میخواند که ﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِيدِ ٱلۡعِقَابِ﴾بر آن دلالت مینماید. و یا از این خبر میدهد که خداوند تنها معبود به حق است، و بر این مطلب دلایل عقلی و نقلی اقامه میکند، و مردم را بر آن تشویق مینماید و از عبادت غیر خداوند نهی مینماید و دلایل عقلی و نقلی بر فساد آن اقامه میکند و مردمان را از آن برحذر میدارد، که ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ﴾بر آن دلالت دارد. و یا از فرمان عادلانهی جزایی خدا و پاداش نیکوکاران و کیفر گناهکاران را خبر میدهد.
آیهی ۶-۴:
﴿مَا يُجَٰدِلُ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَا يَغۡرُرۡكَ تَقَلُّبُهُمۡ فِي ٱلۡبِلَٰدِ٤﴾[غافر: ۴]. «جز کافران در آیات خداوند مجادله نمیکنند، پس آمد و رفت آنها در شهرها نباید تو را فریفته سازد».
﴿كَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۖ وَهَمَّتۡ كُلُّ أُمَّةِۢ بِرَسُولِهِمۡ لِيَأۡخُذُوهُۖ وَجَٰدَلُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِيُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّ فَأَخَذۡتُهُمۡۖ فَكَيۡفَ كَانَ عِقَابِ٥﴾[غافر: ۵]. «پیش از اینان قوم نوح و دستهها و گروههایی که بعد از ایشان بودهاند تکذیب کردهاند و هر امّتی آهنگ پیامبر خود کرد تا او را بگیرد، و به ناحق حدال و نزاع ورزید تا به وسیلۀ باطل، حق را نابود کنند ولی من ایشان را گرفتار ساختم ،پس بنگر که کیفر من چگونه بود»؟!.
﴿وَكَذَٰلِكَ حَقَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ٦﴾[غافر: ۶]. «و اینچنین فرمان پروردگارت بر کافران تحقّق یافت و آن اینکه ایشان دوزخیانند».
خداوند تبارک و تعالی خبر میدهد که: ﴿مَا يُجَٰدِلُ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾هیچکس جز کافران در مقابل آیات خدا به ستیز نمیایستند. منظور از مجادله در اینجا رد نمودن آیات خدا و مقابله کردن با آن به وسیله باطل است. پس این، کار کافران میباشد. اما مومنان در مقابل حق تسلیم میشوند تا به وسیله آن باطل را در هم بشکنند. ونباید انسان به حالت دنیوی کسی فریب بخورد که خداوند به او در دنیا نعمت بخشیده است، و گمان برد که این دلیلی است بر این که خدا او را دوست دارد و او بر حق است. بنابراین فرمود: ﴿فَلَا يَغۡرُرۡكَ تَقَلُّبُهُمۡ فِي ٱلۡبِلَٰدِ﴾آمد و رفت آنها در شهرها برای انجام دادن انواع تجارتها تو را گول نزند، بلکه بر بنده لازم است که مردم را با معیار حق بسنجد، و به حقایق شرعی بنگرد و به وسیله آن مردم را بسنجد. و مردم را معیار حق نداند همچنان که کسی که علم و عقل ندارد چنین میکند.
سپس کسی راکه با آیات خدا به مجادله میپردازد تا آن را باطل کند، تهدید کرد. همانطور که امتّهای پیشین از قبیل قوم نوح و عاد و گروههایی که پس از آنان آمدند نیز چنین کردند، آنهایی که علیه حق بسیج شدند تا آنرا باطل کنند، و بر باطل گرد آمدند تا آن را یاری نمایند. ﴿وَهَمَّتۡ كُلُّ أُمَّةِۢ بِرَسُولِهِمۡ لِيَأۡخُذُوهُ﴾و تحزّب، آنها را به جایی کشاند که هر امّتی آهنگ پیامبر خود را کرد تا او را به قتل برساند، پیامبرانی که رهبران اهل خیر بودند و حق با آنها بود، حقّی که هیچ شکّی در آن نبود، آنها خواستند پیامبران را به قتل برسانند و این سختترین چیزی بود که در حق پیامبران روا میداشتند. پس آیا بعد از این تجاوز و گمراهی و بدبختی جز عذاب بزرگ چیزی دیگر را انتظار میکشند! عذابی که از آن هرگز خارج نمیشوند؟! بنابراین، در مورد کیفر دنیوی و اخروی آنها فرمود: ﴿فَأَخَذۡتُهُمۡ﴾به سبب تکذیب و تجزّبشان آنها را گرفتار ساختیم. ﴿فَكَيۡفَ كَانَ عِقَابِ﴾پس کیفر و عذاب من چگونه بود؟! آری! سختترین و بدترین کیفر بود، و آن فقط یک صدای مرگبار یا سنگهایی بود که از آسمان بر آنها میبارید، و یا خداوند زمین را دستور داد که آنها را فرو ببرد وبگیرد، و یا به دریا فرمان داد که غرقشان کند و ناگهان از پای درآمدند.
﴿وَكَذَٰلِكَ حَقَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ﴾و همانگونه که فرمان و حکم پروردگارت بر کافرانِ امتهای پیشین مبنی بر دوزخی بودن آنان تحقق یافت، به همان شیوه فرمان و حکم الهی مبنی بر گمراه شدن کسانی از قومت که کفر ورزیدند، تحقق یافت، فرمان و حکمی که دوزخی بودند آنان از آن نشأت گرفته است، بنابراین فرمود: ﴿أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ﴾یعنی زیرا ایشان دوزخیانند.
آیهی ۹-۷:
﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِينَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِيلَكَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ٧﴾[غافر: ۷]. «کسانیکه عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون (عرش) هستند به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان طلب آمرزش میکنند (و میگویند:) پروردگارا! مهربانی و دانش تو همه چیز ار فرا گرفته است، پس آنانرا که توبه کردهاند و از راه تو پیروی نمودهاند بیامرز و آنانرا از عذاب دوزخ حفظ کن».
﴿رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٨﴾[غافر: ۸]. «پروردگارا! و آنانرا به باغهای همیشه ماندگار بهشتی داخل گردان که به ایشان وعده دادهای (نیز) هرکس از پدران و همسران و فرزندانشان را که درستکارند (به همان بهشت داخل گردان) بیگمان شما چیره و باحکمت هستی».
﴿وَقِهِمُ ٱلسَّئَِّاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّئَِّاتِ يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٩﴾[غافر: ۹]. «و آنها را از بدیها نگهدار، و هرکه را در آنروز از کیفر بدیها نگهداری واقعاً به او رحم کردهای و این است کامیابی بزرگ».
خداوند متعال از کمال لطف خویش نسبت به بندگان مومنش و از اسبابی که برای سعادت آنها فراهم آورده و از توان آنها خارج است خبر میدهد، مانند طلب آمرزش کردن فرشتگان مقرب برای آنها و این که آنان آنچه را که صلاح دین و آخرتشان در آن است برایشان از خدا میخواهند. در ضمن از شرافت حاملان عرش و آنهایی که پیرامون آن هستند و از نزدیک بودنشان به پروردگارشان و از کثرت عبادت آنها و خیرخواهیشان برای بندگان خدا چون که میدانند که خداوند این امور را دوست دارد خبر میدهد. پس فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ﴾آنانکه عرش خداوند را حمل میکنند. عرش سقف همه آفریدهها و بزرگترین و گستردهترین و زیباترین مخلوقات است و از همه به خداوند نزدیکتر است و آسمانها و زمین و کرسی را فرا گرفته است.
و خداوند این فرشتگان را به حمل عرش برگماشته است و شکّی نیست که آنها از بزرگترین و قوی ترین فرشتگان میباشند. و انتخاب آنها از سوی خدا برای حمل عرش و مقدّم نمودن آنها در ذکر، و نزدیک بودنشان از خدا بر این دلالت مینماید که آنها برترین فرشتگان ‡هستند. خداوند متعال فرمود: ﴿وَيَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّكَ فَوۡقَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِيَةٞ﴾[الحاقة: ۱۷]. «و در آنروز هشت فرشته عرش پروردگارت را بالای خود حمل میکنند». ﴿وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ﴾و فرشتگان مقربی که پیرامون عرش هستند به ستایش پروردگارشان مشغولند.
در اینجا آنها به علّت کثرت بندگی کردن خدا به ویژه محمد و تسبیحشان مورد ستایش قرار گرفتهاند. و سایر عبادتها در تسبیح و ستایش خداوند داخل هستند، چون تسبیح یعنی منزّه دانستن خدا و این که بنده این عبادت را برای کسی دیگر انجام نمیدهد. ذکر «سُبحَان َ اللهِ وَبِحَمدِهِ» در این داخل است و از جمله آن عبادتهاست. ﴿وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾و به او ایمان دارند و برای مومنان آمرزش میخواهند. و این از جمله فواید ایمان و فضیلتهای زیاد آن است که فرشتگان که به خداوند ایمان دارند و گناهی مرتکب نمیشوند برای مومنان طلب آمرزش مینمایند. پس مومن به سبب ایمانش از چنین فضیلت بزرگی برخوردار میگردد. واز آن جا که آمرزش لوازمی دارد که جز با آن کامل نمیگردد غیر از آن چه که به بسیاری از اذهان خطور میکند مبنی بر این که طلب آمرزش نتیجهاش فقط بخشوده شدن گناهان است خداوند نحوهی آمرزش خواستن را بیان کرد که جز با آن کامل نمیگردد. پس فرمود: ﴿رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا﴾پروردگارا! دانش و مهربانی تو همه چیز را فرا گرفته و هیچ چیزی بر تو پوشیده نمیماند و به اندازه ذرّهای، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن در آسمانها و زمین از نگاه تو پنهان نمیماند، و رحمت تو همه چیز را فرا گرفته است. پس جهان بالا و پایین از رحمت الهی لبریز گشته و رحمت الهی آنها را فرا گرفته است و به سبب رحمت او بندگان به اینجا رسیدهاند. ﴿فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِينَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِيلَكَ﴾پس کسانی را که از شرک و گناهان توبه کردهاند و با پیروی از پیامبران و در پیش گرفتن راه توحید و اطاعت، از تو تبّعیت کردهاند. بیامرز. ﴿وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ﴾و آنان را از عذاب و از اسباب عذاب مصون بدار.
﴿رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡ﴾پروردگارا! و آنان را به باغهای همیشه ماندگار بهشتی داخل گردان که بر زبان پیامبرانت به آنها وعده داده ای، نیز پدران و همسران و فرزندان و دوستانشان را که با ایمان و انجام د ادن کارهای شایسته سامان یافتهاند، به این بهشت داخل گردان. ﴿إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾بیگمان تو بر همه چیز چیره و غالب هستی، پس با عزّت و قدرت خویش گناهانشان را میآمرزی و ناگواریها را از آنان دور مینمایی و آنها را به هر خیر و خوبی میرسانی. و دارای حکمت هستی و هر چیزی را در جایش قرار میدهی. پس پروردگارا! ما از تو چیزی نمیخواهیم که حکمت تو خلاف آن را اقتضا مینماید، بلکه از جمله حکمت تو که بر زبان پیامبرانت از آن خبر دادهای و فضل تو آن را اقتضا نموده آمرزش مومنان است.
﴿وَقِهِمُ ٱلسَّئَِّاتِ﴾و آنها را از اعمال بد و سزای آن محافظت فرما. زیرا کارهای زشت صاحبش را زشت میگرداند. ﴿وَمَن تَقِ ٱلسَّئَِّاتِ يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُ﴾و هرکس را در روز قیامت از بدیها نگه داری همانا بر او رحم نموده ای، چون رحمت تو همواره شامل حال بندگان است و گناهان و بدیهای بندگان مانع از رحمت تو نمیشود، پس هرکس را از بدیها حفظ کنی در حقیقت او را بر انجام نیکی و پاداش آن توفیق دادهای. ﴿وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيم﴾و این است کامیابی بزرگ.
یعنی برطرف شدن ناگواری به وسیلهی مصون ماندن از بدیها، و به دست آوردن امور دوست داشتنی به وسیلهی به دست آوردن رحمت خدا کامیابی بزرگ است که هیچ کامیابی همانند آن نیست، و رقابت کنندگان در چیزی بهتر از آن نمیتوانند به رقابت بپردازند. این دعای فرشتگان متضمن کمال شناخت آنها نسبت به پروردگارشان است و آنها یا اسماء حسنی به خدا متوسّل میشوند، اسمایی که خداوند دوست دارد بندگان با توسّل به آن دعا کنند و نیز دوست دارد در تمامی دعاهایشان اسمی از اسماء الله به کار ببرند که با درخواستی که آنها از خداوند خواستند تا رحمت را بر آنها نازل گرداند و آنچه را که نفس انسانی اقتضا نماید از آنان دور کند، انسانی که خداوند نقص آن را میداند وهمواره مایل به ارتکاب گناهان است.
و امثال این مبادی و اسبابی که علم الهی بر آن محیط است. از این رو آنها به نام « الرحیم» و «العلیم» متوسّل میشوند. و دعای فرشتگان کمال ادب آنان نسبت به خداوند متعال است، زیرا به ربوبیت عام و خاص الهی نسبت به خودشان اعتراف میکنند، و این که آنها هیچ اختیاری ندارند و این که دعای آنان و درخواستشان از پروردگار درخواست فردی است که از هر جهت نیازمند و محتاج است، و چیزی را بر پروردگارش تحمیل نمینماید، بلکه فقط از سر فضل و کرم و احسان او چیزی را از وی میطلبند. همچنین دعای فرشتگان متضمن آن است که آنان کاملا با پروردگارشان موافق هستند، اعمالی را دوست دارند که مورد پسند پروردگارشان است و آن عبادتهایی است که انجام دادهاند، و همانند کسانی تلاش کردهاند که خدا را دوست دارند و آنها مومنانی هستند که خداوند آنانرا از میان بندگانش دوست دارد پس خداوند از دیگر انسانهای مکلّف به جز مومنانشان نفرت دارد، و فرشتگان چون مومنان را دوست دارند برای آنها نزد خدا دعا کرده و برای بهبود یافتن احوالشان میکوشند، چرا که دعا برای شخص روشنترین دلیل بر محبت آن فرد از سوی دعاگو است، چون او جز برای کسی که دوستش دارد دعا نمیکند.
توضیح و شرح دعای فرشتگان که خداوند بعد از ﴿وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾بیان کرده است کیفیت تدبّر در کتاب خدا را در بر دارد که تدبّر فقط به معنی مشغول شدن به واژهها نیست بلکه باید به معنی آنها فکر کرد، و وقتی آدمی آن را بهطور درست فهمید با عقل خویش به آن مسئله بنگرد و به راههایی که انسان را به آن میرساند و آنچه که جز با آن مطلوب کامل نمیگردد، فکر کند، و یقین داشته باشد که این مفهوم منظور الهی است، همانطور که در معنی کلمه یقین دارد که همین مراد خداست.
و آنچه باعث میشود تا او یقین پیدا کند که این مفهوم مورد نظر خدا است دو چیز است: یکی این که او بداند و یقین داشته باشد که این مفهوم از توابع معنی است و معنی کلمه بر آن متوقّف میباشد. دوم بداند که خداوند بر همه چیز آگاه است و بندهاش را فرمان داده تا در کتابش تدبّر نماید و بیندیشد. و یقین داشته باشد که خداوند آنچه را از این معانی برمیآید میداند و خداوند خیر داده که کتابش هدایت و نور و بیانگر هر چیزی است، و شیواترین کلام و روشنترین آن است. پس از این طریق بنده به دانش بزرگ و خیر فراوانی به همان اندازه که خداوند به او توفیق میدهد دست مییابد. و در این تفسیر مسایل زیادی از این نوع وجود دارد که خداوند به ما ارزانی نموده است. و در برخی از آیات مأخذ تفسیر برای کسی که درست نمیاندیشد نامعلوم و پنهان به نظر میآید که از خداوند میخواهیم از خزانههای رحمت خویش درهایی به روی ما بگشاید تا سبب اصلاح احوال ما و مسلمانها شود. پس ما راهی جز این نداریم که دست به دامان کرم و فضل او شویم و به احسان او توسل جوییم، احسانی که ما همواره و در همه لحظات در آن غ وطه ور هستیم. و از او میخواهیم که به لطف خویش ما را از شرّ نفسهایمان نجات بدهد، شرّی که مانعی است بر سر راه رسیدن به رحمت الهی. بیگمان او بزرگوار و بخشنده است و اسباب و مسبّبات را ارزانی مینماید. و آیه این مطلب را نیز دربردارد که همنشین از قبیل همسر و فرزند و دوست به سبب همنشینیاش با سعادتمندان خوشبخت میگردد و صرفِ ارتباط او سبب بهرهمند شدن از خیری میگردد که خارج از عمل و سبب عمل اوست. همانطور که فرشتگان برای مومنان دعا میکنند و برای پدران و همسران و فرزندان درستکارشان دعا مینمایند. و گفته میشود که همنشینی ِ صرف با اهل سعادت برای برخورداری از خیر کافی نیست، بلکه فرد باید خود دارای صلاح و خیر باشد، به دلیل اینکه میفرماید: ﴿وَمَن صَلَحَ﴾(پدران و همسران و فرزندان که صالح بودند). بنابراین، بهرهمند شدن این همنشینان از خیر، نتیجه عملِ خودشان است. والله اعلم.
آیهی ۱۲-۱۰:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنَادَوۡنَ لَمَقۡتُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ مِن مَّقۡتِكُمۡ أَنفُسَكُمۡ إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِيمَٰنِ فَتَكۡفُرُونَ١٠﴾[غافر: ۱۰]. «بیگمان کافران صدازده میشوند (:که) قطعاً خدا بیش از اینکه خودتان بر خویشتن خشمگین هستید بر شما خشمگین است چراکه به ایمان فراخوانده میشدید آنگاه کفر میورزیدید».
﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِيلٖ١١﴾[غافر: ۱۱]. «میگویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندی و ما را دوبار زنده گرداندی، پس به گناهان خود اعتراف کردهایم آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد»؟.
﴿ذَٰلِكُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِيَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ كَفَرۡتُمۡ وَإِن يُشۡرَكۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْۚ فَٱلۡحُكۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِيِّ ٱلۡكَبِيرِ١٢﴾[غافر: ۱۲]. «این (کیفر) به آن خاطر است که چون وقتی خداوند به تنهایی یاد میشد انکار میکردید و اگر برای خدا انبازی قرار داده میشد باور میداشتید، پس (اینک) داوری با خداوند والا و بزرگ است».
خداوند متعال از خواری و رسواییای که به کافران میرسد و از این که بازگشت به دنیا و بیرون رفتن از جهنم را میطلبند و این غیر ممکن است و از سرزنش کردن آنها خبر میدهد و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾بیگمان کسانی که کفر ورزیدهاند. کفر را بهطور مطلق بیان نمود تا همه انواع کفر را شامل شود از قبیل کفر ورزیدن به خدا یا به کتابها و یا به پیامبرانش یا به روز قیامت. کافران وقتی وارد جهنّم میشوند و اقرار میکنند که آنها به خاطر گناهانی که مرتکب شدهاند سزاوار عذاب جهنّم هستند، در این وقت به شدت از خود نفرت دارند و بر خویشتن خشمگین هستند، پس در این هنگام صدا زده میشوند و به آنها گفته میشود: ﴿لَمَقۡتُ ٱللَّهِ﴾خدا بیش از اینکه خودتان بر خویشتن خشمگین هستید بر شما خشمگین است.
﴿إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِيمَٰنِ فَتَكۡفُرُونَ﴾چرا که پیامبران و پیروانشان شما را به ایمان فرا خواندند ودلایل را برایشان اقامه نمودند و در پرتو آن حق روشن گردید، اما شما کفر ورزیدید و علاقهای به ایمان نشان ندادید، ایمانی که خداوند شما را برای آن آفریده است. و از رحمت گسترده الهی بیرون رفتید، و خداوند بر شما خشم گرفت. ﴿أَكۡبَرُ مِن مَّقۡتِكُمۡ أَنفُسَكُمۡ﴾پس خشم خداوند از خشم و دشمنی خودتان با خویشتن بزرگتر و بیشتر است. یعنی همواره بر شما خشمگین است و خداوند بزرگوار از شما خشنود است. پس امروز غضب و عذاب خدا شما را فرا گرفته است، حال آنکه مومنان به خشنودی خداوند و پاداش الهی دست یافتهاند.
آنان آرزوی بازگشت به دنیا را میکنند، ﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ﴾و میگویند: پروردگارا! دو بار ما را میراندی. یا منظورشان مرگ اول و بین دو دمیدن صور است. یا منظورشان از مردن اول عدم و نیستی است که قبل از به دنیا آمدن در آن قرار داشتند، سپس خداوند آنها را پدید آورد و باز آنها را میمیراند. ﴿وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ﴾و دو بار ما را زنده گرداندی، یکی زندگی دنیا و دیگری زندگی آخرت. ﴿فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِيلٖ﴾به گناهان خود اعتراف کردهایم، پس آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد؟ یعنی حسرت میخورند و این را میگویند اما فایدهای ندارد و آنها به خاطر فراهم نکردن اسباب نجات سرزنش میشوند و به آنها گفته میشود: ﴿ذَٰلِكُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِيَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ﴾این کیفر به آن خاطر است که چون وقتی به توحید خدا و اخلاص عمل برای او دعوت میشدید و از شرک ورزیدن به او نهی میشوید، ﴿كَفَرۡتُمۡ﴾کفر میورزیدید و متنفر میماندید، ﴿وَإِن يُشۡرَكۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْ﴾و آنچه شما را در این جایگاه قرار داده آن است که ایمان را نمیپذیرفتید و کفر را راضی و خشنود میشدید، و آنچه را که مایه خیر و صلاح دنیا و آخرت است ناپسند میدانستید، و آنچه راکه سبب شقاوت و ذلت و خشم بود ترجیح میدادی و به آنچه که سبب رستگاری و کامیابی و موفقّیت بود تمایلی نشان نمیدادید. ﴿وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلۡغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗاۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِينَ﴾[الأعراف: ۱۴۶]. «و اگر راه هدایت را ببینند آن را به عنوان راه انتخاب نمیکنند، و اگر راه گمراهی را ببینند آن را به عنوان راه بر میگیرند». ﴿فَٱلۡحُكۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِيِّ﴾پس اینک داوری از آن خداوند والا و بزرگ است، خداوندی که از همه جهت دارای علوّ و بلندی مطلق است، ذات او بلند و جایگه او بلند است، و قدرتش نیز بسیار میباشد. و از علّو قدر و جایگاه او کمال عدالت اوست و او هر چیزی را در جایگاه خودش قرار میدهد و پرهیزگاران و فاسدان را برابر قرار نمیدهد. ﴿ٱلۡكَبِيرِ﴾بزرگ است، خدایی که در نامها و صفات و افعالش دارای کبریا و عظمت میباشد و از هر آفت و عیب و نقصی پاک و مبّرا است. پس وقتیکه حکم از آن خداست، و حکم به همیشه ماندنِ شما کرده است، حکم او تغییر و تبدیل نمییابد.
آیهی ۱۷-۱۳:
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُنَزِّلُ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗاۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَن يُنِيبُ١٣﴾[غافر: ۱۳]. «او خدایی است که نشانههای خود را به شما مینمایاند و از آسمان برای شما روزی میفرستد و جز کسیکه رو (بهسوی خدا) میآورد پند نمیپذیرد».
﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ١٤﴾[غافر: ۱۴]. «پس خدا را به فریاد بخوانید و عبادت و طاعت را خاص او بدانید هرچند که کافران دوست نداشته باشند».
﴿رَفِيعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ يُلۡقِي ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ لِيُنذِرَ يَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ١٥﴾[غافر: ۱۵]. «خدا دارای مقامات بالا و صاحب عرش است، او وحی را به فرمان خود بر هرکس از بندگانش که بخواهد نازل میکند تا (شما را) از روز رویارویی بترساند».
﴿يَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَيۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ١٦﴾[غافر: ۱۶]. «روزیکه آنان آشکار شوند چیزی از آنان بر خدا پنهان نمیماند (خداوند میفرماید:) امروز فرمانروایی از آن چه کسی است؟ (در پاسخ میفرماید:) از آن خداوند یکتای چیره و تواناست».
﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡيَوۡمَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ١٧﴾[غافر: ۱۷]. «امروز هرکس در برابر کاری که کرده است جزا و سزا داده میشود، امروز هیچگونه ستمی وجود ندراد بیگمان خداوند سریع الحساب است».
خداوند متعال با تبیین حق از باطل از طریق نشان دادن نشانههای انفس و آفاق و نشانههای قرآنی به بندگانش که بر هر مطلوبی دلالت مینمایند و هدایت را از گمراهی مشخّص میکنند، طوری که برای کسی که در آن میاندیشد کوچکترین شکی در شناخت حقایق باقی نمیماند نعمتهای عظیمش را بر بندگانش یادآور میشود، و این از بزرگترین نعمتهای خدا بر بندگانش میباشد که او حق را شفاف و روشن کرده و راه درست را مشخص نموده است. بلکه نشانههای گوناگونی را ارائه داده است، ﴿لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖ﴾[الأنفال: ۴۲]. «تا هرکس هلاک میشود از روی دلیل هلاک گردد، و هرکس زنده میماند از روی دلیل زنده بماند». و هر اندازه مسائل بزرگتر و مهمتر باشند دلایلی که بر آن دلالت مینمایند بیشتر و آسانتر هستند. به موضوع توحید نگاه کنید، از آنجا که مسئلهی توحید بزرگ ترین مسئله است دلایل عقلی و نقلی زیادی برای اثبات آن ارائه کرده و مثالها زده است. بنابراین، آنرا در اینجا بیان کرد و جملهای از دلایل آن را گوشزد نمود. پس فرمود: ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾بنابراین، خداوند را بخوانید درحالیکه دین و طاعت را خاص او کردهاید. وقتی بیان کرد که او نشانههایش را به بندگانش نشان میدهد، نشانه بزرگی را گوشزد نمود. پس فرمود: ﴿وَيُنَزِّلُ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗا﴾و از آسمان بارانی برای شما میباراند که با آن روزی داده میشوید و شما و چهارپایانتان زندگی میکنید. این دلالت مینماید که نعمتها همه از جانب اوست. پس نعمتهای دینی از جانب اوست و آن عبارت از تبیین مسایل دینی و ارائه دلایل آن و عمل به آن میباشد، و نعمتهای دنیوی همان نعمتهایی هستند که از باران پدید میآیند و شهرها و بندگان با آن زنده میگردند، و این به صورت قاطعانه دلالت مینماید، که خداوند یکتا و معبود حقیقی است که طاعت و عبادت باید فقط برای او انجام شود، همانطور که تنها او نعمت دهنده است. ﴿وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَن يُنِيبُ﴾و از آیات پند نمیپذیرید مگر کسی که با روی آوردن به محبت خدا و ترس از او و انجام دادن طاعت و زاری نمودن بهسوی او، به طرف خدا برگردد. پس این فرد از نشانهها بهرهمند میشود و نشانهها در حق او رحمت میگردند و بینش او با آن افزوده میشود.
و از آنجا که آدمی از نشانهها پند میپذیرد و پند پذیرفتن باعث خالص نمودن عبادت و طاعت برای خدا میگردد موضوعی را که میخواهد به آن بپردازد و برآن مطلب، مترتّب شود با حرف «فا» که بر سببّیت دلالت مینماید، آغاز میکنند و میفرماید: ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾پس خدا را به ف ریاد بخوانید و عبادت و طاعت را خاص او کنید، و این هم شامل دعیا عبادت و هم شامل دعای خواست میشود. اخلاص یعنی اینکه در همه عبادتهای واجب و مستحب فقط خدا مدنظر باشد. و در ادای حقوق خدا وحقوق بندگان خدا، هدف فقط خدا باشد. (خلاصه، آیه).
یعنی هدفتان از تمام چیزهایی که به عنوان دین انجام میدهید و با آن به خدا نزدیکی میجویید هدفتان فقط خدا باشد. ﴿وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾هرچند که کافران دوست نداشته باشند. بنابراین، به آنها توجه نکنید و شما را از دینتان باز ندارند و سرزنش هیچ سرزنش کنندهای شما را از خدا دور نکند. کافران یگانهپرستی و انجام خالصانه عبادت و طاعت برای خدا را نمیپسندند و به شدّت از آن نفرت دارند، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ۴۵]. «و هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند خشمگین و ناراحت میشوند و هرگاه کسانی غیر از خدا یاد شوند به ناگاه آنان شاد و خوشحال میگردند».
سپس از جلال و کمال خودش سخن به میان آورد که این اقتضا مینماید عبادت خالصانه برای او انجام شود، پس فرمود: ﴿رَفِيعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ﴾خدایی که بلند و بلندتر است، و بر بالای عرش است و عرش از آن اوست و دارای مراتب و مقامات بالاست، و به سبب این بلند بودن از مخلوقاتش تمایز پیدا کرده است و جایگاهش والا گشته است و صفاتش از عظمت و بزرگی برخوردار گشته است و ذاتش برتر و بالاتر است از این که بندگان جز با عمل پاک و مخلصانه به او نزدیکی جویند، و مقامات مخلصین به وسیله آن بالا میرود و اخلاص آنها را به خدا نزدیک مینماید و آنان را از خلق خدا برتر قرار میدهد. سپس نعمت رسالت و وحی را بر بندگانش ذکر نمود و فرمود: ﴿يُلۡقِي ٱلرُّوحَ﴾وحی را میفرستد که برای دلها به منزله روح برای اجساد است. پس همانگونه که جسم بدون روح زنده نمیماند و زندگی نمیکند، و روان و قلب نیز بدون روح وحی بهبود نمییابد و کامیاب نمیگردد. پس خداوند متعال ﴿يُلۡقِي ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾وحی را که سود و مصلحت بندگان در آن نهفته است به فرمان خود برای هرکس از بندگانش که بخواهد نازل میکند و آنها پیامبران هستند که خداوند آنان را فضیلت داده و وحی خویش و دعوت کردن بندگانش را به آنان اختصاص دادهاست.
فایده ارسال پیامبران این است که بندگان سعادت دین و دنیا و آخرتشان را به دست آورند و از بدبختی و شقاوت در دین و دنیا و آخرت مصون بمانند. بنابراین فرمود: ﴿لِيُنذِرَ يَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ﴾تا کسی که وحی بر او القا میشود مردم را از روز رویارویی (قیامت) با آن وحی بترسانی و آنها را تشویق نمایند تا به وسیله اسبابی که باعث نجات میگردند خود را برای آن روز آماده نمایند، و آنروز را روز «رویا رویی» نامید، چون در آن روز خالق و مخلوق با همدیگر روبرو میشوند و مخلوقها با همدیگر، و عمل کنندگان با اعمال و سزا و جزایشان رو به رو میشوند.
﴿يَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَ﴾روزی که در یک میدان جمع میشوند و هیچ کجی و پستی در آن نیست و آنها روی زمین آشکار هستند و صدای فرا خواننده به همه آنان میرسد و همه در معرض دید قرار دارند. ﴿لَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَيۡءٞ﴾نه آنها و نه چیزی از اعمالشان و نه سزا و جزا آن بر خداوند پنهان نمیماند. ﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَ﴾صاحب و فرمانروای این روز بزرگ کیست که پیشینیان و پسینیان و اهل آسمانها و زمین را گرد آورده و شریکی در فرمانروایی ندارد؟ و هیچ سبب و وسیلهای در میان نمانده و جز اعمال نیک و بد چیزی باقی نمیماند. ﴿لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ﴾فرمانروایی از آنِ خداوند است که در ذات و اسما و صفات و کارهایش، یگانه است و او در هیچ چیزی از اینها به هیچ صورت شریکی ندارد. ﴿ٱلۡقَهَّارِ﴾خداوندی که بر همه مخلوقات چیره و غالب است و مخلوقات در برابر او فروتن هستند خصوصا در آن روز که مردم در برابر پروردگار زنده همیشه پایدار سر تسلیم فرود آوردهاند، در آن روز هیچکس سخن نمیگوید مگر با اجازه خدا.
﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ﴾امروز هرکسی در برابر کار نیک وبدی که در دنیا کرده است کم باشد یا زیاد سزا و جزا داده میشود، ﴿لَا ظُلۡمَ ٱلۡيَوۡمَ﴾امروز بر هیچکسی ستمی نمیشود تا بدیهایش بیشتر شود، و یا از نیکیهایش کاسته شود، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ﴾آن روز را دیر نپندارید، چون آن روز خواهد آمد و هرآنچه که میآید نزدیک است. نیز خداوند در روز قیامت بهخاطر آنکه علم او فراگیر است و قدرتش کامل میباشد زود از بندگانش حساب میگیرد.
آیهی ۲۰-۱۸:
﴿وَأَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ كَٰظِمِينَۚ مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ١٨﴾[غافر: ۱۸]. «و آنانرا از روز نزدیک (قیامت) بترسان، آنگاه که دلها به حلقومها میرسند درحالیکه ساکت هستند و سخن نمیگویند. ستمگران نه دارای دوستی دلسوزند و نه دارای میانجیگری که میانجی او پذیرفته گردد».
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ١٩﴾[غافر: ۱۹]. «(خداوند) خیانت چشمان و آنچه را که دلها نهفته میدارند میداند».
﴿وَٱللَّهُ يَقۡضِي بِٱلۡحَقِّۖ وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَقۡضُونَ بِشَيۡءٍۗ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ٢٠﴾[غافر: ۲۰]. «و خداونند به حق حکم میکند و کسانی را که بهجای او به فریاد میخوانند بهچیزی حکم نمیکنند بیگمان خداوند شنوای بیناست».
خداوند متعال به پیامبرش محمدصمیفرماید: ﴿وَأَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ﴾و آنانرا از روز قیامت که نزدیک شده و زمان فرا رسیدن وحشتها و زلزلهها و آشفتگیهای آن نزدیک شده است، بترسان، ﴿إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ كَٰظِمِينَ﴾یعنی دلهایشان از جا کنده شده و جای آن خالی مانده است و ـ دلهایشان ـ از ترس و اندوه به حنجرهها میرسد و چشمهایشان خیره شده است. ﴿لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا﴾[النبأ: ۳۸]. «سخن نمیگویند، مگر کسیکه خداوند به او اجازه بدهد و او نیز سخن راست و درست بگوید». در برابر آن ترس شدید و اضطرابهای هولناکی که در دلهایشان است خاموش و ساکت هستند. ﴿مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ﴾ستمگران در آن روز هیچ دوست و یاری ندارند، ﴿وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ﴾و نه شفاعت کنندهای دارند که سخنش را بپذیرند. چون شفاعت کنندگان در مورد کسی که با شرک ورزیدن بر خود ستم کرده باشد شفاعت نمیکنند، و به فرض اگر شفاعت نمایند خداوند از این شفاعت راضی نمیشود، پس آنرا قبول نمیکنند.
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ﴾خداوند خیانت چشمها را میداند. منظور از خیانت چشمها آن نگاه دزدانهای است که آدمی آن را از رفیق و همنشین پنهان میدارد. ﴿وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ﴾و آنچه را که بنده برای کسی بیان نکرده است خداوند آن امر پنهان را نیز میداند. پس چیزهای آشکار را به طریق اولی میداند. ﴿وَٱللَّهُ يَقۡضِي بِٱلۡحَقِّ﴾و خداوند به حق داوری مینماید، چون گفته او حق است و حکم شرعی و جزایی او حق است. و دانش او همه چیز را احاطه نموده و ثبت کرده است و او از ستمگری و نقص و سایر عیبها پاک و منزّه است. و اوست که قضاوت تقدیری خود را مینماید که هرگاه چیزی را بخواهد پدید آید آن چیز به وجود میآید، و هرچه را که نخواهد، به وجود نمیآید. و اوست که میان بندگان مومن و کافر خود در دنیا قضاوت مینماید و دوستانش را یاری میکند. ﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَقۡضُونَ بِشَيۡءٍ﴾و هرآنچه ر ا که به جای خدا میپرستند به علت ناتوانیشان و اینکه خبر را نمیخواهند و توانایی انجام دادن آن را ندارند به چیزی حکم نمیکنند، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾بیگمان خداوند همه صداها و همه زبانها و همه نیازها را میشنود، و به آنچه که شده و به آنچه که میشود و به آنچه که دیده میشود و به آنچه که دیده نمیشود و به آنچه که بندگان میدانند و به آنچه که نمیدانند بیناست. قبل از این آیه فرمود: ﴿وَأَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ﴾و آنانرا از روز نزدیک قیامت بترسان، سپس آن را با این اوصاف توصیف نمود که اقتضا مینماید برای آن روز بزرگ خود را آماده کرد. چون آیات هم مشتمل بر ترساندن و هم مشتمل بر تشویق کردن هستند.
آیهی ۲۲-۲۱:
﴿أَوَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ كَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ٢١﴾[غافر: ۲۱]. «آیا در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند تا بنگرند که سرانجام کسانیکه پیش از ایشان بودهاند به کجا کشیده است؟ آنان از اینان توانمندتر و آثارشان در زمین بیشتر بوده است و خداوند ایشان را به سبب گناهانشان گرفتار ساخت و آنان در برابر خداوند پناه دهندهای نداشتند».
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَانَت تَّأۡتِيهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَكَفَرُواْ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ قَوِيّٞ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٢٢﴾[غافر: ۲۲]. «این (کیفر) بدان خاطر بوده است که پیامبران با نشانهها به نزد آنان میآمدند و آنان کفر میورزیدند در نتیجه خداوند آنان را گرفتار ساخت. بیگمان او توانمند و سخت کیفر است».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَوَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾آیا با دلها و جسمهایشان به قصد عبرت گرفتن و اندیشیدن در آثار در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند، ﴿فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ كَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾تا بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از اینان بودهاند به کجا کشیده است؟ آنهایی که تکذیب میکردند، پس خواهند دید که سرانجام آنها بدترین سرانجام و هلاکت و نابودی و رسوایی بوده است. ﴿كَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾آنان از آنها توانمندتر بودند و لشکریان بیشتر و ساز و برگ اسلحه بیشتر و جسمهای بزرگتری داشتند، و در زمین نشانهها و آثار بیشتری داشتند. یعنی ساخت وساز بیشتری کرده و درختانِ بیشتری کاشته بودند. و قوت آثار بر قوت موثّر دلالت مینماید و این که آنها به وسیله آنچه درست کرده بودند میخواستند خود را حفاظت کنند. ﴿فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ﴾امّا وقتی آنها بر گناهانشان اصرار ورزیدند و به آن ادامه دادند، خداوند آنها را به کیفر و عذاب خود گرفتار ساخت. ﴿إِنَّهُۥ قَوِيّٞ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾بیگمان خداوند توانمند و سخت کیفر است. پس قدرت و توانمندی کافران نتوانست آنها را در برابر قدرت خدا حفاظت نماید بلکه قدرتمندترین همه امتّها قوم عاد بودند که گفتند: ﴿مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾[فصلت: ۱۵] «چه کسی قوّتش از ما بیشتر است». امّا خداوند بهسوی آنها بادی فرستاد که نیروهایش را ضعیف کرد و آنان را کاملا نابود گرداند.
آیهی ۴۶-۲۳:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ٢٣﴾[غافر: ۲۳]. «و همانا ما موسی را با نشانههای خویش و دلیلی روشن فرستادیم».
﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ كَذَّابٞ٢٤﴾[غافر: ۲۴]. «بهسوی فرعون و هامان و قارون، پس گفتند: او جادوگر دروغگوئی است».
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡيُواْ نِسَآءَهُمۡۚ وَمَا كَيۡدُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ٢٥﴾[غافر: ۲۵]. «پس وقتی با (پیام) حق از سوی ما به نزد آنان آمد، گفتند: پسران آنانرا که همراه با او ایمان آوردهاند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید، و نیرنگ کافران جز در تباهی نیست».
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ذَرُونِيٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡيَدۡعُ رَبَّهُۥٓۖ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمۡ أَوۡ أَن يُظۡهِرَ فِي ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ٢٦﴾[غافر: ۲۶]. «و فرعون گفت: بگذارید موسی را بکشم و او پروردگارش را به فریاد بخواند، همانا من میترسم که دینتان را تغییر دهد یا اینکه در این سرزمین فساد را گسترش دهد».
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّي عُذۡتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٖ لَّا يُؤۡمِنُ بِيَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ٢٧﴾[غافر: ۲۷]. «موسی گفت: همانا من به پروردگار خود و پروردگار شما از هر متکبّری که به روز حساب ایمان نداشته باشد پناه میبرم».
﴿وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَكۡتُمُ إِيمَٰنَهُۥٓ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ مِن رَّبِّكُمۡۖ وَإِن يَكُ كَٰذِبٗا فَعَلَيۡهِ كَذِبُهُۥۖ وَإِن يَكُ صَادِقٗا يُصِبۡكُم بَعۡضُ ٱلَّذِي يَعِدُكُمۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ كَذَّابٞ٢٨﴾[غافر: ۲۸]. «و مرد مؤمنی از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان میکرد گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من الله است. درحالیکه دلایل روشن و معجزات آشکاری از جانب پروردگارتان برایتان آورده است؟ اگر او دروغگو باشد (گناه) دروغش بر (عهدۀ) اوست و اگر راستگو باشد و یقین برخی از آنچه به شما وعده میدهد به شما میرسد، بیگمان خداوند کسی را که تجاوزکار و دروغپرداز باشد هدایت نمیکند».
﴿يَٰقَوۡمِ لَكُمُ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَ ظَٰهِرِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَمَن يَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَاۚ قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِيكُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِيكُمۡ إِلَّا سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ٢٩﴾[غافر: ۲۹]. «ای قوم من! امروز فرمانروایی در دست شماست و در این سرزمین پیروز و چیرهاید اما اگر عذاب سخت خدا دامنگیرمان شود چه کسی ما را یاری خواهد کرد؟ فرعوت گفت: جز آنچه درمییابم به شما نمینمایانم و شما را جز به راه راست رهنمون نمیشوم».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِيٓ ءَامَنَ يَٰقَوۡمِ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُم مِّثۡلَ يَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ٣٠﴾[غافر: ۳۰]. «و کسیکه ایمان آورده بود، گفت: ای قوم من! میترسم همان بلایی به شما برسد که در گذشته به گروهها و دستهها رسیده است».
﴿مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِينَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ وَمَا ٱللَّهُ يُرِيدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ٣١﴾[غافر: ۳۱]. «همچون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانیکه بعد از آنان آمدند، و خداوند نمیخواهد بر بندگان ستمی کند».
﴿وَيَٰقَوۡمِ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ يَوۡمَ ٱلتَّنَادِ٣٢﴾[غافر: ۳۲]. «ای قوم من! همانا بر شما از روزی بیمناکم که (مردم) همدیگر را به فریاد میخوانند».
﴿يَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۗ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٣﴾[غافر: ۳۳]. «آن روز پشت میکنید و میگریزید شما در برابر خداوند هیچ نگهدارندهای ندارید، و هرکس را که خداوند گمراه سازد دیگر او هیچ هدایتگری ندارد».
﴿وَلَقَدۡ جَآءَكُمۡ يُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِي شَكّٖ مِّمَّا جَآءَكُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَكَ قُلۡتُمۡ لَن يَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ٣٤﴾[غافر: ۳۴]. «و به راستی یوسف پیش از این با نشانهها(ی فراوان) به نزد شما آمد، و همواره از آنچه برایتان آودره بود در شک بودید تا اینکه درگذشت (و) گفتنید: خداوند بعد از او هرگز پیغمبری را مبعوث نخواهد کرد. اینچنین خداوند اشخاص متجاوز و متردد را گمراه و سرگشته میسازد».
﴿ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلۡبِ مُتَكَبِّرٖ جَبَّارٖ٣٥﴾[غافر: ۳۵]. «کسانیکه بدون هیچ دلیلی که داشته باشند در مورد آیات الهی بهستیز و کشمکش میپردازند (این مجادلۀ آنان) در نزد خداوند و نزد مؤمنان بس ناپسند است. اینگونه خداوند بر هر دلی که خود بزرگبین و سرکش باشد مهر میزند».
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ يَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِي صَرۡحٗا لَّعَلِّيٓ أَبۡلُغُ ٱلۡأَسۡبَٰبَ٣٦﴾[غافر: ۳۶]. «فرعون گفت: ای هامان! کاخی برای من بساز شاید به راهها دستیابم».
﴿أَسۡبَٰبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُۥ كَٰذِبٗاۚ وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِيلِۚ وَمَا كَيۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِي تَبَابٖ٣٧﴾[غافر: ۳۷]. «راههای آسمانها، تا به خدای موسی بنگرم، و همانا گمان من بر این است که موسی دروغگوست. اینچنین برای فرعون بدیِ کردارش آراسته شد و از راه (حق) بازداشته شد و نیرنگ فرعون جز در تباهی نبود».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِيٓ ءَامَنَ يَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِكُمۡ سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ٣٨﴾[غافر: ۳۸]. «و کسیکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم».
﴿يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِيَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ٣٩﴾[غافر: ۳۹]. «ای قوم من! جز این نیست که زندگانی دنیا کالای ناچیزی است و بیگمان آخرت سرای پایدار (و جاودانه) است».
﴿مَنۡ عَمِلَ سَيِّئَةٗ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ يُرۡزَقُونَ فِيهَا بِغَيۡرِ حِسَابٖ٤٠﴾[غافر: ۴۰]. «هرکس کار بدی انجام دهد جز به مانند آن کیفر داده نمیشود، ولی هرکس کار خوبی انجام دهد، مرد باشد یا زن به شرط اینکه مؤمن باشد چنین کسانی به بهشت میروند و در آنجا روزیِ بیشما مییابند».
﴿۞وَيَٰقَوۡمِ مَا لِيٓ أَدۡعُوكُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِيٓ إِلَى ٱلنَّارِ٤١﴾[غافر: ۴۱]. «و ای قوم من! مرا چه شده است که شما را بهسوی نجات میخوانم و شما مرا بهسوی آتش میخوانید»؟.
﴿تَدۡعُونَنِي لِأَكۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِكَ بِهِۦ مَا لَيۡسَ لِي بِهِۦ عِلۡمٞ وَأَنَا۠ أَدۡعُوكُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡغَفَّٰرِ٤٢﴾[غافر: ۴۲]. «مرا فرا میخوانید تا به خداوند کافر شوم و چیزی را که من به (حقیقت) آن علم ندارم شریکش سازم درحالیکه من شما را بهسوی (خداوند) پیروزمندِ آمرزگار فرا میخوانم».
﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِيٓ إِلَيۡهِ لَيۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَلَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ٤٣﴾[غافر: ۴۳]. «قطعاً آنچه مرا بهسوی آن فرا میخوانید نه در دنیا و نه در آخرت دعا را استجابت نمیکند، و به یقین بازگشت ما بهسوی خداست و اسرافکاران، دوزخی و همدم آتشند».
﴿فَسَتَذۡكُرُونَ مَآ أَقُولُ لَكُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِيٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ٤٤﴾[غافر: ۴۴]. «بهزودی آنچه را من به شما میگویم یاد خواهید کرد و من کار خود را به خدا میسپارم، بیگمان خداوند به (حال) بندگان بیناست».
﴿فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِ مَا مَكَرُواْۖ وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ٤٥﴾[غافر: ۴۵]. «پس خداوند او را از سوء توطئهها و نیرنگهای ایشان مصون و محفوظ داشت و عذاب سخت، فرعونیان را فرو گرفت».
﴿ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾[غافر: ۴۶]. «و آن آتش دوزخ است که به هنگام صبح و شام بر آن عرضه میشوند و روزی که قیامت برپا شود (خداوند دستور میدهد:) خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب درآورید».
سپس نمونهای از حالات آنهایی که پیامبران را تکذیب کردهاند که فرعون و لشکریانش باشند بیان نمود و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ﴾تا ﴿أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ﴾یعنی موسی بن عمران را با نشانههای بزرگ خود که به طور قطع بر حقیقت آنچه پیامبران با آنها فرستاده شدند و بر باطل بودن شرکی که آنها بر آن قرار داشتند دلالت میکرد به سوی همکیشان این تکذیب کنندگان فرستادیم. ﴿وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ﴾و با حجتی روشن که بر دلها چیره میگردد و دلها به آن یقین میکنند میفرستادیم، همانند تبدیل شدن عصای موسی به اژدها و دیگر معجزات آشکاری که خداوند موسی را به وسیله آنها تائید نمود.
﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ﴾او به سوی فرعون و وزیرش هامان و قارون که از قوم موسی بود و به علّت ثروت خود علیه آنها دست به طغیان زده بود فرستاده شد. اینها به شدّت دعوت موسی را رد کردند و گفتند: ﴿سَٰحِرٞ كَذَّابٞ﴾او جادوگر دروغگویی است. ﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا﴾و هنگامیکه موسی از جانب ما حق را برایشان رساند و خداوند او را با معجزات آشکار که سبب یقین کامل میگردند تایید نمود آنها یقین کامل نکردند و به ترک گفتن و روی گردانی اکتفا ننمودند و نیز به انکار آن و مخالفت با آن به وسیله باطل خود بسنده نکردند بلکه حالت زشت آنان به جایی رسید که ﴿قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡيُواْ نِسَآءَهُمۡ﴾گفتند: پسران آنانرا که همراه با او ایمان آوردهاند بکشید، و زنانشان را زنده بگذارید، ﴿وَمَا كَيۡدُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ﴾و کافرانی که این توطئه را کردند و گمان بردند هرگاه پسران آنان را به قتل برسانند آنها قوی نخواهند بود و ایستادگی نخواهند کرد بلکه تحت بندگی و فرمانشان باقی خواهند ماند، کید و نیرنگشان تباه و بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود، چون آنچه اراده کرده بودند برایشان تحقق نیافت بلکه موضوع برعکس شد. و خداوند آنها را هلاک کرد و همه آنان را نابود و از میان برد.
در این نکته تدّبر کن ـ که زیاد در قرآن تکرار شده است ـ و آن اینکه هرگاه داستان یا امر مشخّصی بیان شود و خداوند بخواهد در مورد آن قضیه معین حکم نماید، حکم را منحصر به آن قضیه نمیکند بلکه آنرا به صورت کلی بیان میکند تا فراگیرتر باشد و قضیهای نیز که سیاق کلام در مورد آن آورده شده در آن داخل گردد، و این توهم پیدا نشود که این حکم ویژه همین ماجرا است. بنابراین نفرمود: «وَمَا کَیدُهُم إِلَّا فِی ضَلَالِ» نیرنگ آنها بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود، بلکه فرمود: ﴿وَمَا كَيۡدُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ﴾و نیرنگ کافران بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود. فرعون با تکبّر و غرور و سرکشی به قوم بیخردش گفت: ﴿ذَرُونِيٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡيَدۡعُ رَبَّهُ﴾بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را به فریاد بخواند تا او را از دست من نجات دهد. یعنی او ادّعا میکرد که اگر رعایت خاطر قومش نبود موسی را میکشت، و نیز از این که موسی پروردگارش را به کمک بطلبد جلوگیری نمیکند. سپس انگیزهای که او را وادار مینماید تا موسی را بکشد بیان کرد و گفت: این کار را به خاطر خیرخواهی قوم خود و از بین بردن فساد و شر از روی زمین انجام میدهد. پس گفت: ﴿إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمۡ﴾من میترسم که دین شما را تغییر دهد، ﴿أَن يُظۡهِرَ فِي ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ﴾یا اینکه در این سرزمین فساد به پا کند. و این خود عجیب ترین چیز است که بدترین انسان مردم را نصیحت کند تا از بهترین انسان دوری کنند. این در حقیقت گول زدن و فریب دادن است که فقط در عقل کسانی جای میگیرد که خداوند در مورد آنها فرموده است: ﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ٥٤﴾[الزخرف: ۵۴]. «پس قومش را سبکسر انگاشت و آنها از او اطاعت کردند، بیگمان آنها قومی فاسق و مجرم بودند».
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّي عُذۡتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم﴾وقتی فرعون آن سخن زشت را بر زبان آورد که سرکشیاش سبب شده بود تا چنان بگوید و از قدرت و توان خود کمک گرفت، موسی از پروردگارش کمک خواست و فرمود: من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه میبرم، ﴿مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٖ لَّا يُؤۡمِنُ بِيَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ﴾از هر متکّبری که به روز قیامت ایمان نمیآورد. یعنی تکبّرش و ایمان نداشتن او به روز قیامت، او را به هر شر و فسادی وادار میکند. در این مطلب فرعون و دیگران داخل هستند، همانطور که قبلا بیان شد.
خداوند موسی را از هر متکبری که به روز قیامت ایمان نداشت حفاظت کرد و اسبابی برای او فراهم نمود که به وسیله آن شر فرعون و اشراف دربار او از موسی دفع گردید. و از جمله اسباب، مرد مومن بود که از خاندان فرعون بود و سخن او پذیرفته میشد، به خصوص این که به ظاهر میگفت با آنها موافق است، و ایمانش را پنهان میکرد. پس غالبا چنین است که آنها مراعات حال او میکردند. و اگر در ظاهر با آنها مخالفت ورزیدید چندان رعایتش نمیکردند. همانطور که خداوند پیامبرش محمدصرا به وسیله عمویش ابوطالب نزد قریش بزرگ و با آنها در دینشان موافق بود، و اگر او مسلمان بود اینطور نمیتوانست پیامبر را حفاظت کند.
آن مردِ مومن رستگار و عاقل با تقبیح کار قومش و زشت خواندن تصمیمی که گرفته بودند گفت: ﴿أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ﴾آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من الله است؟ یعنی چگونه ریختن خون او را حلال میدانید به جرم این که میگوید پروردگار من الله است؟ حال آنکه سخن او بیدلیل هم نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَقَدۡ جَآءَكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ مِن رَّبِّكُمۡ﴾در حالی دلائل روشن و معجزات آشکاری را از جانب پروردگارتان برایتان آورده است. چون معجزه موسی نزد آنها چنان معروف بود که کوچک و بزرگ آن را میدانستند. پس چنین کسی را نباید کشت. پس چرا شما قبل از اقدام به این کار حقّی را که آورده است باطل نکردید، و برای رد نمودن برهان او برهان اقامه نکردید؟ سپس به اندیشه فرو میرفتید که آیا اگر با حجّت و برهان بر وی غلبه یافتید کشتن او جایز است یا نه؟ اینک که حجت او غالب آمده است تا کشتن وی فاصلهی زیادی دارید. سپس دلیلی عقلی برای آنها ارائه داد که هر عاقلی به آن قانع میگردد. پس گفت: ﴿وَإِن يَكُ كَٰذِبٗا فَعَلَيۡهِ كَذِبُهُۥۖ وَإِن يَكُ صَادِقٗا يُصِبۡكُم بَعۡضُ ٱلَّذِي يَعِدُكُمۡ﴾یعنی موسی در دو حالت قرار دارد، یا در ادعّایش دروغ میگوید و یا راست میگوید. پس اگر دروغ گفته باشد زیان دروغش به خودش بر میگردد و به شما زیانی نمیرسد، چون شما از پذیرفتن سخن او امتناع ورزیدهاید. و اگر راستگو باشد، در حالی که با معجزات آشکار نزدتان آمده و به شما خبر داده که اگر سخن او را قبول نکنید خداوند در دنیا و آخرت شما را عذاب میدهد پس حتما برخی از آنچه به شما وعده میدهد که عذاب دنیا است گریبانگیرتان خواهد شد.
این از خردمندی او و دفاع زیبای او از موسی بود که پاسخی ارائه داد که هیچ تشویشی در آن نبود و مسئله را میان این دو حالت قرار داد و به هر تقدیر کشتن او را بیخردی و جهالت از جانب آنان تلقی کرد. سپس آن مرد س به بالاتر از این پرداخت و این که موسی به حق نزدیک است، و گفت: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ كَذَّابٞ﴾همانا خداوند کسی را که با ترک حق و روی آوردن به باطل از حد تجاوز کرده است و با نسبت دادن تجاوزهایش به خدا راه تعّدی را پیش گرفته است به راه راست هدایت نمیکند، و همانا دلیل او و آنچه بر صحت آن دلیل میآورد نادرست میباشد و خداوند به او توفیق هدایت به راه راست را نمیدهد. یعنی شما حقّی را که موسی بهسوی آن دعوت میکند دیدید، و معجزات آسمانی و دلایل عقلی که موسی به رهنمود خداوندی آن را ارائه داد مشاهده کردید، پس هرکس این راه را در پیش گیرد ممکن نیست که تجاوزکار و دروغگو باشد. و این دلیلی است بر کمال دانش و خرد و شناخت کامل وی نسبت به پروردگارش.
سپس قومش را برحذر دشت و آنها را نصیحت کرد و از عذاب آخرت ترساند و آنان را از فریب خوردن به فرمانروایی و حکومت ظاهری نهی کرد و گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ لَكُمُ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَ ظَٰهِرِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ای قوم من! امروز در دنیا فرمانروایی در دست شماست، و بر رعیت و ملت خود پیروز و چیرهاید، هرآنچه بخواهید بر آنها اجرا میکنید، فرض کنید آنچه که خواستید به دست آوردید و به اتمام رسید، که هرگز به اتمام نخواهد رسید، ﴿فَمَن يَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَا﴾پس اگر عذاب الهی دامنگیرمان شود چه کسی ما را یاری میدهد؟ این نشانه حسن دعوت کردن اوست که مسئله را میان خود و آنها مشترک قرار داد و گفت: ﴿فَمَن يَنصُرُنَا﴾چه کسی ما را یاری میدهد، و گفت: ﴿إِن جَآءَنَا﴾اگر به سراغ ما بیاید. تا آنها را متوّجه سازد که خیرخواهشان است، و همانطور که خیرخواه خودش نیز میباشد و آنچه برای خود دوست دارد و میپسندد برای آنها هم میپسندد. ﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِيكُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِيكُمۡ إِلَّا سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ﴾فرعون با مخالفت با او در این باره و با فریب دادن قوم خود از اینکه از موسی پیروی کنند، گفت: جز آنچه را که خود بدان معتقدم به شما پیشنهاد نمیکنم، و شما را جز به راه راست رهنمون نمیشوم. و در این سخن که گفت: «جز آنچه را که خود بدان معتقدم به شما پیشنهاد نمیکنم» راست گفت. اما فرعون به چه چیزی معتقد بود؟ او بر این باور بود که قومش را سبکسر و نادان قرار دهد تا از وی پیروی نمایند و ریاست خودش را برپا دارد. او معتقد بود که حق با او نیست، بلکه حق با موسی است، و در حالی که در آن یقین داشت آن را انکار کرد. و دروغ گفت در این سخنش که گفت: ﴿وَمَآ أَهۡدِيكُمۡ إِلَّا سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ﴾و شما را جز به راه رشد و راست رهنمون نمیشوم.
این وارونه کردن حق و حقیقت است. اگر او قومش را به پیروی کردن از خود دستور میداد و میگفت: از کفر و گمراهی من پیروی کنید شرّش سبکتر بود، ولی آنها را دستور داد تا از ا و پیروی کنند و به دروغ میگفت که پیروی کردن از او پیروی کردن از حق است، و پیروی نمودن از حق را پیروی کردن از باطل میدانست.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِيٓ ءَامَنَ﴾و کسی که ایمان آورده بود در فواصل زمانی مختلفی قومش را دعوت میکرد و از هدایت شدن آنها ناامید نمیشد، آن طور که روش دعوتگران راه خداست و همواره و همیشه بهسوی پروردگارشان دعوت میکنند و هیچ چیزی آنها را از این کار باز نمیدارد و سرکشی کسی که دعوتش میکنند آنها را از تکرار دعوت باز نمیدارد. پس به آنها گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُم مِّثۡلَ يَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ﴾ای قوم من! میترسم به عذابی گرفتار شوید که امتّهای تکذیب کننده بدان گرفتار شدند، همانهایی که به صورت حزب و گروههایی بر مخالفت با پیامبران همدست شده بودند.
سپس آن دستهها و گروهها را بیان کرد و گفت: ﴿مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِينَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾همانند قومِ نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها آمدند و به کفر ورزیدن و تکذیب پیامبران عادت کرده بودند، و خداوند هم با شیوه خود به کیفر زودرس آنها در دنیا عذاب داد. ﴿وَمَا ٱللَّهُ يُرِيدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ﴾و خداوند نمیخواهد بر بندگان ستمی کند و آنها را بدون این که گناهی کرده و جرمی مرتکب شده باشند عذاب بدهد.
وقتی آنها را از کیفرهای دنیوی ترساند آنان را از عذاب اخروی نیز برحذر داشت و فرمود: ﴿وَيَٰقَوۡمِ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ يَوۡمَ ٱلتَّنَادِ٣٢﴾ای قوم من! همانا من بر شما از روز قیامت و روزی که اهل بهشت، اهل جهنّم را صدا میزنند میترسم، آنها صدا میزنند و میگویند: ﴿أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا﴾[الأعراف: ۴۴]. «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده حق یافتیم»، ﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِيضُواْ عَلَيۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ٥٠﴾[الأعراف: ۵۰]. «و اهل جهّنم بهشتیان را صدا میزنند که از آب یا از آنچه خداوند به شما روزی داده بر ما چیزی بریزید. میگویند: خداوند آن را بر کافران حرام کرده است. و هنگامی که دوزخیان مالک را صدا میزنند»، ﴿لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَ﴾[الزخرف: ۷۷]. «که پروردگارت را بگو در مورد ما فیصله کند». او میگوید: ﴿إِنَّكُم مَّٰكِثُونَ﴾«شما ماندگارید». و آن گاه که دوزخیان پروردگارشان را صدا میزنند و میگویند: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧﴾[المؤمنون: ۱۰۷]. «پروردگارا! ما را از جهنّم بیرون کن و اگر ما دوباره کارهای گذشته را انجام دهیم پس ما ستمکاریم». خداوند در پاسخ به آنها میفرماید: ﴿ٱخۡسَُٔواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ﴾[المؤمنون: ۱۰۸]. «بتمرکید در جهنّم، و سخن مگوئید». و هنگامیکه به مشرکان گفته میشود: ﴿ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ﴾[القصص: ۶۴]. «شریکانتان را به فریاد بخوانید پس آنها را میخوانند. امّا پاداششان نمیدهند». آن مرد مومن سآنانرا از این روز ترسناک برحذر داشت و برایشان دلسوزی کرد که: اگر بر شرک خود باقی بمانند به این روز گرفتار میشوند، بنابراین گفت: ﴿يَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِينَ﴾روزی که پشتکنان روی میگردانید و به سوی جهنّم برده میشوید، ﴿مَا لَكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖ﴾شما در برابر خداوند هیچ نگهدارندهای ندارید، نه خودتان قدرتی دارید که عذاب خدا را دفع کنید و نه کسی به جای خدا شما را یاری میکند. ﴿يَوۡمَ تُبۡلَى ٱلسَّرَآئِرُ٩ فَمَا لَهُۥ مِن قُوَّةٖ وَلَا نَاصِرٖ١٠﴾[الطارق: ۹-۱۰]. «روزی که رازها آشکار میگردد، پس اینان هیچ قدرت و یاریگری ندارند». ﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ﴾و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگری ندارد. چون هدایت به دست خداوند متعال است و هرگاه بندهاش را از هدایت محروم کند قطعا او میداند که این بنده به خاطر پلیدیاش شایسته هدایت نیست. و راهی برای هدایت او وجود ندارد.
﴿وَلَقَدۡ جَآءَكُمۡ يُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾و همانا قبل از آمدن موسی، یوسف بن یعقوب با معجزات و نشانههایی که بر راستگویی او دلالت میکرد به نزد شما آمد، و شما را به پرستش خدای یگانه که شریکی ندارد فرمان داد، ﴿فَمَا زِلۡتُمۡ فِي شَكّٖ مِّمَّا جَآءَكُم بِهِ﴾امّا شما در دوران حیات او درباره آنچه آورده بود پیوسته در شک و تردید بودید، ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَكَ﴾تا این که وفات کرد، آنگاه شک و تردید و شرک ورزیتان بیشتر شد و ﴿قُلۡتُمۡ لَن يَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗا﴾گفتید: خداوند بعد از او پیغمبری را مبعوث نخواهد کرد. یعنی گمان باطلتان این بود که خداوند دیگر خداوند نیست، چون خداوند مخلوقات خود را بیهوده و بدون این که آنها را امر و نهی کند، رها نمیکند، بلکه پیامبرانشان را بهسوی آنها میفرستد. و این گمان درباره خدا که پیامبری نخواهد فرستاد، گمانی است که از گمرای سرچشمه میگیرد. بنابراین فرمود: ﴿كَذَٰلِكَ يُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ﴾اینچنین خداوند اشخاص متجاوز و متردّد را گمراه و سرگشته میسازد. و این صفت حقیقی آنها بود که موسی را از روی ستمگری و برتریجویی به آن متصف کرده بودند. پس آنها خودشان تجاوزکارانند که از حق تجاوز کرده و به گمراهی روی آوردهاند.
و آنها دروغگویانند چون این را به خدا نسبت داده و پیامبرش را تکذیب کردند. پس کسی که متجاوز و دروغگوست خداوند او را هدایت نمیکند و او را برای انجام خیر توفیق نمیدهد چون او حق را پس از آنکه به وی رسید و آن را شناخت رد کرد. بنابراین، سزایش این است که خداوند او را کیفر دهد به این صورت که او را از هدایت منع کند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ﴾[الصف: ۵]. «وقتی منحرف شدند خداوند دلهایشان را کج و منحرف ساخت». ﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ١١٠﴾[الأنعام: ۱۱۰]. «و دلها و چشمهایشان را دگرگون میکنیم همانطور که اولین بار به آن ایمان نیاوردند، و آنها را در گمراهیشان سرگشته رها میکنیم». ﴿وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾[البقرة: ۲۵۸]. «و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمیکند».
سپس صفت متجاوزِ شک کننده را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ﴾کسانی که درباره آیات خدا که حق را از باطل جدا میکنند و همانند خورشید آشکارند و مجادله بر میخیزند و با وجود روشنی آن آیات تلاش میکنند تا آنها را دفع و باطل کنند، ﴿بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ﴾بدون این که دلیل و حجّتی داشته باشند. و این صفتِ همه کسانی است که در برابر آیات خدا به مجادله برمی خیزند، و محال است که دلیلی داشته باشند، چون هیچ چیزی در برابر حق نمیتواند قرار بگیرد.
پس ممکن نیست که حق به وسیله دلیلی شرعی یا عقلی مخالفت شود. ﴿كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾یعنی قولی که متضمن رد کردن حق با باطل است، نزد خداوند بر مومنان بسیار منفور و ناپسند است، و پر واضح است که صاحب این گفته منفورتر و ناپسندتر است، چون این گفته تکذیب حق و تصدیق باطل و نسبت دادن آن به خدا را دارد و خداوند به شدّت از این سخنان و از کسی که چنین حالتی دارد خشمگین میشود. نیز بندگان مومن خدا به تبعیت از پروردگارشان از این چیزها به شدّت ناراحت میشوند، و اینها بندگان برگزیده خدا هستند و ناخشنودی و نفرت آنها دلیل زشت بودن کسی است که آنها از او متنفرند: ﴿كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلۡبِ مُتَكَبِّرٖ جَبَّارٖ﴾همانطور که خداوند بر دلهای خاندان فرعون مُهر نهاد، بر دل هر متکّبر سرکشی مهر مینهد، کسی که با نپذیرفتن حق و با تحقیر مردم بر آنها تکبر میورزد و با کثرت ستمگری و تجاوزکاریاش سرکش و زورگویی روا میدارد.
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ﴾و فرعون با مخالفت با موسی و تکذیب او در فراخوانیاش به اعتراف و اقرار به پروردگار جهانیان که بر بالای عرش است و بر همهی مخلوقات بلند و مرتفع گردید، گفت: ﴿يَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِي صَرۡحٗا﴾ای هامان! ساختمانی عظیم و مرتفع برایم ساز. و منظورم از اینکار این است که شاید بنگرم ﴿إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُۥ كَٰذِبٗا﴾به خدای موسی، هرچند که من او را در این ادّعایش مبنی بر این که ما پروردگاری داریم و این پروردگار بالای آسمانهاست و دروغگو میپندارم. امّا در واقع فرعون میخواست احتیاط نماید و مسئله را شخصا آزمایش کند و راست و غلط بودن سخن موسی را امتحان نماید.
و خداوند در بیان انگیزه او برای این سخن میفرماید: ﴿وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِ﴾و اینگونه برای فرعون بدی کارش آراسته شده بود، پس کار بد برای او آراسته و زیبا جلوه داده شده بود و شیطان همچنان آن را زیبا جلوه میداد و او را به آن فرا میخواند تا این که فرعون آن را خوب پنداشت و همانند کسانی که بر حق هستند درباره آن مناظره کرد درحالیکه فرعون از بزرگترین فسادکاران بود. ﴿وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِيلِ﴾و به سبب باطلی که برای او زینت داده شده بود از راه حق بازداشته شد. ﴿وَمَا كَيۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِي تَبَابٖ﴾و نیرنگ فرعون که با آن میخواست «علیه حق توطئه نماید و این توّهم را برای مردم ایجاد کند که او بر حق است و موسی بر باطل» جز زیان و تباهی نتیجهای نداشت و فایدهای جز بدبختی برای او در دنیا و آخرت به بار نیاورد.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِيٓ ءَامَنَ يَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِكُمۡ سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ٣٨﴾و کسیکه ایمان آورده بود با تکرار نصیحت گوییاش گفت: ای قوم من ! از من پیروی کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم، نه آنگونه که فرعون به شما میگوید، چرا که او شما را جز به گمراهی و فساد هدایت نمیکند.
﴿يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا مَتَٰعٞ﴾ای قوم من! زندگانی این دنیا کالای اندک است و تا مدّت اندکی از آن استفاده میشود. سپس از بین میرود و تمام میگردد. پس زندگانی دنیا شما را از هدفی که برای آن آفریده شدهاید، نفریبد، ﴿وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِيَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ﴾و آخرت برای پایدار و جاودانه است و محل اقامت و جایگاه استقرار میباشد. پس شما باید آن را ترجیح دهید و عملی را انجام دهید که شما را در آن سرا سعادتمند نماید.
﴿مَنۡ عَمِلَ سَيِّئَةٗ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا﴾هرکس کار بدی از قبیل شرک، فسق یا هر گناه دیگری انجام دهد جز به مانند آن سزا داده نمیشود. یعنی جز با آنچه که او را ناراحت و غمگین میکند به اندازهای که سزاوارش میباشد سزا داده نمیشود، چون جزای بدی بدی است.
﴿وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ﴾و هرکس کار شایستهای انجا دهد اعم از اعمال قلبی و جوارح وگفتهها، خواه مرد باشد یا زن، ﴿وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ يُرۡزَقُونَ فِيهَا بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾درحالیکه او مومن است، پس ایشان وارد بهشت میشوند، و بیشمار روزی مییابند. یعنی بدون حساب و بیشمار پاداششان به آنها داده میشود بلکه خداوند به آنها به اندازهای میدهد که اعمالشان به آن اندازه نمیرسد.
﴿وَيَٰقَوۡمِ مَا لِيٓ أَدۡعُوكُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِيٓ إِلَى ٱلنَّارِ﴾و ای قوم من! چه خبر است؟! من با گفتههایم شما را بهسوی نجات فرا میخوانم ولی شما با پیروی نکردن از پیامبر خدا موسی÷مرا به آتش دوزخ فرا میخوانید. سپس آن را تفسیر کرد و گفت: ﴿تَدۡعُونَنِي لِأَكۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِكَ بِهِۦ مَا لَيۡسَ لِي بِهِۦ عِلۡمٞ﴾مرا فرا میخوانید تا به خداوند کافر شوم و چیزی را شریک او قرار دهم که نمیدانم آیا شایستگی آن را دارد که به جای خداوند کافر شوم و چیزی را شریک او قرار دهم که نمیدانم آیا شایستگی آن را دارد که بهجای خداوند مورد پرستش قرار گیرد یا نه؟! و سخن گفتن ِ بدون علم دربارهی خدا جزو بزرگ ترین و زشتترین گناهان است. ﴿وَأَنَا۠ أَدۡعُوكُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِيزِ﴾درحالیکه من شما را به سوی خداوند توانمند فرا میخوانم که همه قدرت در دست اوست و دیگران چیزی در اختیار ندارند. ﴿ٱلۡغَفَّٰرِ﴾خداوند آمرزگاری که هرگاه بندگان بر خود اسراف ورزند و به خود جرأت دهند تا او را خشنود نمایند، سپس توبه کنند و بهسوی او باز گردند گناهان و بدیهایشان را میزداید و کیفرهای دنیوی و اخروی را که به سبب ارتکاب گناهان دامنگیر انسان میگردد از آنها دور مینماید.
﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِيٓ إِلَيۡهِ لَيۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَلَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ﴾یقیناً چیزهایی که شما مرا به آن فرا میخوانید سزاوار نیستند که بهسوی آنها دعوت نمود و مردم را تشویق نمود که به آن پناه ببرند، نه در دنیا و نه در آخرت، چون عاجز و ناقص هستند وهیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیزی را در اختیار ندارند. ﴿وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ﴾و بازگشت ما بهسوی خداست و او هرکس را طبق عملش مجازات خواهد کرد و اسرافکاران که با جسارت در برابر پروردگارشان، با نافرمانی و کفر ورزیدن به او بر خود اسراف کردهاند دوزخی، و همدم آتشند.
وقتی آنها را نصیحت کرد و برحذر داشت و آنها از او اطاعت نکردند و با وی موافقت ننمودند، به آنان گفت: ﴿فَسَتَذۡكُرُونَ مَآ أَقُولُ لَكُمۡ﴾نصیحت مرا به زودی یاد خواهید کرد و به زودی زیان نپذیرفتن آن را خواهید دید، وقتی که عذاب شما را فرو میگیرد و از پاداش فراوان محروم میشوید. ﴿وَأُفَوِّضُ أَمۡرِيٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾و کارم را به خدا میسپارم، یعنی به او پناه میبرم و همه کارهایم را به او میسپارم و سود و منفعت خود را از او میطلبم و در دفع زیانی که از جانب شما یا از سوی دیگران به من میرسد به او روی میآورم. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ﴾بیگمان خداوند به حال بندگان بیناست، حالاتشان و آنچه را که سزاوار آن هستند میداند. و حالت من و ناتوانی ام را میداند پس مرا از شما حفاظت خواهد کرد و در برابر شر شما مرا کفایت مینماید. و حالا شما را میداند پس شما جز با اراده و خواست او تصرف نمیکنید.
و اگر شما را بر من مسلط کند حکمت اوست واین امر از اراده و خواست او سرچشمه گرفته است. ﴿فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِ مَا مَكَرُواْ﴾یعنی خداوند نیرومند و قوی، آن مرد مومن و موفّق را از توطئهی خطرناک و نیرنگی که فرعون و خاندانش برای او چیده بودند و میخواستند او را بکشند، در امان داشت چون او سخنی به میان آورده که آنها را درمانده کرد. نیز آن مرد اظهار کرد که کاملا با موسی÷موافق است و فرعونیان را به چیزی دعوت کرد که موسی آنها را به آن دعوت کرده بود. و این چیزی بود که آنها تحمل آن را نداشتند، زیرا آنها قدرتمند بودند و این مرد آنها را خشمگین کرده بود. بنابراین، خواستند علیه او توطئه کنند اما خداوند او را از توطئه و نیرنگ بد آنها، مصون داشت و مکر و حیله اشان به خودشان بازگرداند. ﴿وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ﴾و خاندان فرعون را عذاب سختی فرو گرفت و خداوند در یک صبحگاه همه آنان را از اول تا آخر غرق کرد.
﴿ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾در برزخ، آنان صبح و شام بر عذاب آتش دوزخ عرضه میشوند، و روزی که قیامت برپا میشود خداوند به فرشتگان دستور میدهد خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب داخل گردانید و گرفتار سازید. این است عقوبات وحشتناک و هراسانگیز که دامنگیر تکذیب کنندگانِ پیامبر خدا و کسانی میشود که با دستور و فرمان او مبارزه میکنند.
آیهی ۵۰-۴۷:
﴿وَإِذۡ يَتَحَآجُّونَ فِي ٱلنَّارِ فَيَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِيبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ٤٧﴾[غافر: ۴۷]. «و آنگاه که در اتش دوزخ با همدیگر به کشمکش و پرخاشگری میپردازند، و ناتوانان به سرکشان میگویند: بیگمان ما پیرو شما بودیم آیا میتوانید بخشی از (عذاب) آتش (دوزخ) را از ما دفع کنید».
﴿قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُلّٞ فِيهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَكَمَ بَيۡنَ ٱلۡعِبَادِ٤٨﴾[غافر: ۴۸]. «مستکبران میگویند: ما و شما همگی در آن (آتش) هستیم، بهراستی که خداوند میان بندگان داوری کرده است».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ فِي ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ يُخَفِّفۡ عَنَّا يَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ٤٩﴾[غافر: ۴۹]. «دوزخیان به نگهبانان دوزخ میگویند: از پروردگارتان بخواهید که یک روز (فقط یک روز) عذاب را از ما بردارد».
﴿قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَكُ تَأۡتِيكُمۡ رُسُلُكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٍ٥٠﴾[غافر: ۵۰]. «(نگهبانان دوزخ) میگویند: آیا پیغمبران شما با معجزههای روشن به نزدتان نمیآمدند؟ میگویند: آری. میگویند: پس خودتان دعا کنید، ولی دعای کافران جز سردرگمی نتیجهای ندارد».
خداوند از مجادله دوزخیان و سرزنش همدیگر و کمک خواستن آنها از نگهبانان، و این که این کار فایدهای برای آنان ندارد، خبر میدهد. پس میفرماید: ﴿وَإِذۡ يَتَحَآجُّونَ فِي ٱلنَّارِ﴾و آن گاه که در دوزخ پیروان، گمراه سازی سرانِ گمراه کننده را دلیل گمراهی خود بیان میکنند، و سران از پیرون خود بیزاری میجویند، ﴿فَيَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ﴾پیروان و مقلّدان به سرانی که در برابر حق استکبار ورزیدند و آنها را به سوی چیزی دعوت کردند که به خاطر آن تکبّر ورزیدند، میگویند: ﴿إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا﴾ما پیرو شما بودیم، شما ما را گمراه کردید و شرک ورزیدن و شر را برای ما آراستید و زیبا جلوه دادید. ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِيبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ﴾پس آیا میتوانید بخشی اندک از عذاب آتش را از ما دور کنید و یا به جای ما پذیرای آن باشید؟!.
﴿قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ﴾مستکبران درحالیکه ناتوانی خود را بیان میکنند و نفوذ حکم الهی را در مورد همه اعلام میدارند، میگویند: ﴿إِنَّا كُلّٞ فِيهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَكَمَ بَيۡنَ ٱلۡعِبَادِ﴾ما همگی در آتش دوزخ هستیم و خداوند میان بندگان داوری کرده است و برای هریک بهرهای از عذاب مقرّر نموده است، پس به آن نمیافزاید و از آن نمیکاهد، و آنچه که خداوند با حکمت خود حکم نموده است تغییر نمییابد.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ فِي ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ﴾و مستکبران و ناتوانان که در آتش هستند به ماموران جهنّم میگویند: ﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ يُخَفِّفۡ عَنَّا يَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ﴾از پروردگارتان بخواهید که یک روز عذاب را از ما بردارد تا شاید کمی راحت شویم. ﴿قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَكُ تَأۡتِيكُمۡ رُسُلُكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾نگهبانان دوزخ با سرزنش و با بیان اینکه میانجی گری آنها فایدهای برایشان ندارد و درخواستشان سودی به آنها نمیرساند به آنان میگویند: آیا پیغمبران شما آیههای روشن و دلایل آشکاری را برای شما نیاوردند تا با آن حق و صراط مستقیم و آنچه که آنان را به خدا نزدیک مینماید و آنچه که او را از خدا دور مینماید تشخیص دهید؟! ﴿قَالُواْ بَلَىٰ﴾میگویند: آری ! آنها با دلایل و نشانههای روشن به نزد ما آمدند و حجت رسای الهی بر ما اقامه شد ولی ما ستم کردیم و بعد از روشن شدن حق با آن مخالفت ورزیدیم. ﴿قَالُواْ فَٱدۡعُواْ﴾نگهبانان دوزخ با تبّری جستن از دعا کردن و شفاعت نمودن برای آنها به دوزخیان میگویند: شما خودتان درخواست کنید، ولی آیا دعای آنان کاری از پیش میبرد؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٍ﴾و دعای کافران جز تباهی نیست. یعنی پوچ و بیهوده است، چون کفر همه اعمال را نابود مینماید و مانع اجابت و پذیرفته شدن دعا میگردد.
آیهی ۵۲-۵۱:
﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَيَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ٥١﴾[غافر: ۵۱]. «ما قطعاً پیغمبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا میخیزند یاری میدهیم».
﴿يَوۡمَ لَا يَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِينَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ٥٢﴾[غافر: ۵۲]. «روزیکه عذرخواهی ستمگران به ایشان سودی نمیرساند و نفرین بهرۀ آنان خواهد بود و سرای بد از آن ایشان خواهد شد».
وقتی کیفر خاندان فرعون را در دنیا و برزخ و روز قیامت بیان کرد و حالت زشت و هولناک دوزخیان را که از پیامبران خدا روی برتافته و با آنها مبارزه کردهاند ذکر نمود و فرمود: ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾ما پیغمبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا با دلایل و برهان و کمک نمودن یاری میدهیم، ﴿وَيَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ﴾و در آخرت آنان و پیروانشان را با دادن پاداش یاری میکنیم. و هرکس را که با آنها سرستیز داشته است، به شدّت عذاب میدهیم. ﴿يَوۡمَ لَا يَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِينَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ٥٢﴾روزی که عذرخواهی ِ ستمگران به آنان سودی نمیبخشد و نفرین و سرای بد بهره آنان خواهد بود که اقامت کنندگان در آن، حال و روزی بد دارند.
آیهی ۵۵-۵۳:
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡهُدَىٰ وَأَوۡرَثۡنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱلۡكِتَٰبَ٥٣﴾[غافر: ۵۳]. «و همانا ما به موسی هدیا عطا کردیم و بنیاسرائیل را وارثان کتاب نمودیم».
﴿هُدٗى وَذِكۡرَىٰ لِأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٤﴾[غافر: ۵۴]. «(کتابیکه) راهنما و اندرزگوی خردمندان است».
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِبۡكَٰرِ٥٥﴾[غافر: ۵۵]. «پس شکیبایی پیشهکن، بیگمان وعدۀ خداوند حق است. و برای گناهت آمرزش بخواه و بامدادن و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز».
وقتی آنچه را که برای موسی و فرعون اتفّاق افتاد و سرانجام فرعون و لشکریانش را بیان کرد و حکم کلّی که فرعون و دوزخیان را شامل میشود ذکر نمود، بیان داشت که او به موسی هدایت را عطا کرد. یعنی آیات و دانشی راکه هدایت یافتگان به وسیله آن راهیاب میشوند به او بخشید. ﴿وَأَوۡرَثۡنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱلۡكِتَٰبَ﴾و بنی اسرائیل را وارثان کتاب نمودیم. یعنی هر نسل کتاب تورات را از نسلی دیگر به ارث میبرد. ﴿هُدٗى﴾و این کتاب مشتمل بر هدایت و رهنمود است که آن دانش احکام شرعی و غیره میباشد، ﴿وَذِكۡرَىٰ لِأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾و اندرزگوی خردمندان است، به خیر تذکر میدهد و به آن تشویق مینماید و با ترساندن آدمی از شر و بدی، وی را از آن باز میدارد. اما اینها برای هرکس مفید نیست، بلکه فقط خردمندان از آن پند میپذیرند.
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾ای پیامبر! شکیبا باش همانطور که پیامبران اولوالعزم پیش از تو شکیبایی ورزیدهاند. بیگمان وعده خدا حق است. یعنی شک یا دروغی در وعده خدا نیست، پس نباید شکیبایی ورزیدن برای تو سخت باشد، بلکه وعده الهی حق و هدایتِ خالص است، و شکیبایان باید بر آن صبر نمایند و صاحبان بینش در تمسک جستن به آن تلاش کنند. پس گفته خداوند: ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾از اسبابی است که انسان را بر شکیبائی ورزیدن بر طاعت خداوند و دوری کردن از آنچه خدا دوست ندارد بر میانگیزد. ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ﴾و آمرزش گناهانت را بخواه زیرا گناه تو را، از به دست آوردن سعادت و توفیق باز میدارد. پس خداوند او را به صبر فرمان داد که به وسیله آن هر امر محبوبی به دست میآید. و به طلب آمرزش فرمان داد زیرا در راستای دفع چیزی که از آن باید پرهیز شود کارساز است. ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِبۡكَٰرِ﴾و بامدادان و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز. این دو وقت از بهترین اوقات هستند و او را در ذکرهای واجب و مستحبّی وجود دارند که در این دو وقت باید گفته شوند چون ذکر خدا موجب جلب یاری و مدد او بر هر کاری میشود.
آیهی ۵۶:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِي صُدُورِهِمۡ إِلَّا كِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِيهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ٥٦﴾[غافر: ۵۶]. «بیگمان کسانیکه بدون دلیلی که (از سوی خدا) در دست داشته باشند در آیات خدا به ستیزهگری و کشمکش میپردازند. در سینههایشان جز برتریجویی نیست و هرگز هم به برتری نمیرسند، پس به خداوند پناه ببر، (و بدانکه) بیگمان هموست که شنوای بیناست».
خداوند متعال خبر میدهد که هرکس در آیات او به مجادله بپردازد تا به وسیله باطل آن را ابطال گرداند بدون این که از سوی او دلیل و حجتی داشته باشد اینکار از برتریجویی در حق و برکسانی که حق را آوردهاند و در سینههایشان است، سرچشمه میگیرد. آنها میخواهند با باطلی که با خود دارند برحق برتری جویند. پس قصد و مرادشان این است. اما آنها به این هدف نمیرسند. این نص صریح و مژده ایست مبنی بر این که هرکس با حق به ستیز و مجادله برخیزد مغلوب خواهد شد، و هرکس در مقابل حق به برتریجویی بپردازد در نهایت خوار و ذلیل میشود. ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ﴾پس به خدا پناه ببر. چنان نکرد که از چه چیزی به خدا پناه ببرد، چون منظور کلی است. یعنی از کبری که باعث برتریجویی بر حق میشود به خدا پناه ببر. و از شیطانهای انسی و جنّی به خدا پناه ببر، و از همه شرها به خدا پناه ببر. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾همانا که خداوند شنوای بیناست و همه صداها را با وجود تنّوع و اختلاف آن میشنود، و همه دیدنیها را در هر محل و جا و زمانی که باشند، میبیند.
آیهی ۵۹-۵۷:
﴿لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَكۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ٥٧﴾[غافر: ۵۷]. «بیگمان آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است ولی بیشتر مردم نمیدانند».
﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِيٓءُۚ قَلِيلٗا مَّا تَتَذَكَّرُونَ٥٨﴾[غافر: ۵۸]. «و نابینا و بینا یکسان نیستند و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند با کسانیکه بدکار و بزکهارند برابر نیستند اما شما کمتر پند میگیرید».
﴿إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِيَةٞ لَّا رَيۡبَ فِيهَا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤۡمِنُونَ٥٩﴾[غافر: ۵۹]. «بیگمان قیامت آمدنی است و شکّی در آن نیست ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند».
خداوند متعال به آنچه که در عقلها جای گرفته است خبر میدهد، و آن این که آفرینش آسمانها و زمین با وجود بزرگی و گستردگیشان بزرگتر و مهمتر است از آفریدن مردم، چرا که آفرینش آسمانها نسبت به آفرینش آسمانها و زمین بسیار کوچک است. پس کسی که اجرام بزرگ را آفرید و محکم نموده، بر زنده کردن مردگان پس از مردنشان به طریق اولی تواناست. و این یکی از دلایل عقلی زنده شدن پس از مرگ است که قاطعانه بر معاد دلالت مینماید و فرد عاقل به محض اینکه به این دلیل بنگرد، در مییابد که زنده شدن پس از مرگ که پیامبران از آن خبر دادهاند، اتفاق خواهد افتاد، و این استدلال شک و شبهه را نمیپذیرد. اما هرکسی در این حقیقت نمیاندیشد، بنابراین فرمود: ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشتر مردمان نمیدانند، از این رو از آفرینش آسمانها عبرت نمیگیرند و به آن توجّهی نمیکنند.
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِيٓءُ﴾یعنی همانطور که بینا و نابینا برابر نیستند همچنین کسیکه به خدا ایمان آورده و کارهای شایسته کرده است با کسیکه از عبادت پروردگارش متکبّرانه سرباز زده و اقدام به ارتکاب گناه نموده و در راه ناخشنودی خدا تلاش کرده است برابر و یکسان نیست . ﴿قَلِيلٗا مَّا تَتَذَكَّرُونَ﴾یعنی پنذ پذیری شما اندک است و کمتر پند میگیرید، پس اگر شما مراتب و جایگاههای امورو منازل خیر و شر و تفاوت میان نیکوکاران و بدکاران را به یاد میآوردید و به آن توجّه داشتید مفید را بر مضر و هدایت را بر گمراهی و سعادت جاودانی را بر دنیا فانی ترجیح میدادید.
﴿إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِيَةٞ لَّا رَيۡبَ فِيهَا﴾بیگمان قیامت خواهد آمد و شکّی در آن نیست و پیامبران که راستگوترین مخلوقات هستند به آمدن آن خبر دادهاند و کتابهای آسمانی که همۀ اختبار آن در بالاترین مقام راستگویی قرار دارد از آمدن آن سخن گفتهاند، و شواهدیکه با چشم دیده میشوند و نشانههای آفاقی بر آمدن آن دلالت دارند، ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾امّا با وجود این امور که باعث کمال تصدیق و یقنی میگردند بیشتر مردم تصدیق نمیکنند و ایمان نمیآورند.
آیهی ۶۰:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ٦٠﴾[غافر: ۶۰]. «و پروردگارتان میگوید: مرا به فریاد بخوانید تا شما را اجابت کنم، بیگمان آنانکه از عبادت من تکبّر میورزند با خواری به جهنّم درمیآیند».
این از لطف خداوند نسبت به بندگان و از نعمتهای بزرگ الهی بر آنان است و آنها را به چیزی فرا میخواند که صلاح دین و دنیایشان در آن است. و به آنان دستور داده تا به بارگاهش دعا کنند، دعای عبادت و دعای خواستن و طلب کردن، و به آنان وعده داده که دعاهایشان را میپذیرد و هرکس که از روی تکّبر از دعا و فراخواندن او سر باز زند وی را تهدید کرده و فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾همانا کسانیکه خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا به فریاد بخوانند، در حالی که خوار و پست هستند وارد دوزخ میگردند و به سزای استکبارشان عذاب و اهانت آنها را فرا میگیرد.
آیهی ۶۵-۶۱:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ٦١﴾[غافر: ۶۱]. «همانا خداوند ذاتی است که شب را برایتان آفرید تا در آن بیارامید و روز را روشنی بخش گرداند، بیگمان خداوند نسبت به مردم فضل و کرم دارد ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند».
﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ٦٢﴾[غافر: ۶۲]. «این است خداوند پروردگارتان آفرینندۀ هر چیزی، معبود به حقی جز او نیست، پس (از حق) به کجا برگردانده میشوید»؟!.
﴿كَذَٰلِكَ يُؤۡفَكُ ٱلَّذِينَ كَانُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ٦٣﴾[غافر: ۶۳]. «کسانیکه آیات خداوند را انکار میکردند اینگونه از حق منحرف و رویگردان میشوند».
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٤﴾[غافر: ۶۴]. «خدا (ذاتی) است که زمین را جایگاه و قرارگاه شما کرد و آسمان را سقفی ساخت و شما را شکلی بخشید و شکلهایتان را زیبا بیافرید و از پاکیزهها به شما روزی داد. این است خداوند پروردگارتان، پس بس خجسته است پروردگار جهانیان».
﴿هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٥﴾[غافر: ۶۵]. «اوست زنده، هیچ معبود به حقّی جز او نست، پس او را به فریاد بخوانید و عبادت را خاص او بدانید، سپاس و ستایش الله را سزاست که پروردگار جهانیان است».
در این آیات کریمه بیاندیش که بر گستردگی رحمت خدا و فضل و لطف فراوان او و وجوب شکرگزاری برای او دلالت دارند. نیز بر کمال قدرت و فرمانروایی بزرگ او دلالت میکنند، و این که او چیزی را آفریده و دارای حیات مطلق است و متصف بودن او به حمد، به خاطر هر صفت کاملی است که بدان متصف است، و همه کارهایش نیک میباشد. نیز بر این دلالت مینماید که او پروردگار همه هستی است و همه تدابیری که در جهان بالا و پایین و در گذشته و حال و آینده انجام میشود به دست خداست و هیچ کسی اختیاری نداشته و هیچ چیزی از قدرت را در دست ندارد. پس او خداوند معبودِ یگانه است و هیچکسی غیر از او سزاوار چیزی از عبادت نیست، همان طور که هیچ کسی مستحق ربوبیت نمیباشد. در نتیجه با انشیدن در این آیات دلها از معرفت خدا و محبت او و توسل به او و امید داشتن به وی سرشار میگردد. و خداوند خلق را به خاطر این دو امر معرفت و عبادت خدا آفریده و این همان هدفی است که خداوند تحقق آن را از بندگانش خواسته است.
این دو چیز انسان را به خوبی و موفقیت و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی میرساند. و اینها بهترین بخششهای خداوند بزرگوار به بندگانش میباشد. و هرکس این دو چیز را از دست بدهد هر خیری را از دست داده و هر شری او را فرا گرفته است. پس، از خداوند متعال میخواهیم که دلهای ما را سرشار از محبت و معرفت خویش نماید و حرکتهای باطنی و ظاهری ما را خالص برای خود و تابع فرمان خویش بگرداند که هیچ خواستهای بر او بزرگ جلوه نمیکند و دادن هیچ چیزی برایش ناممکن نیست. پس فرموده خداوند که میفرماید: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ﴾یعنی خداوند به خاطر شما شب را تاریک قرار داده تا در آن بیارامید و از حرکت باز ایستید، حرکاتی که اگر ادامه داشته باشد به شما زیان میرساند، بنابراین، با آمدن شب به رختخوابهایشان میروید و خداوند خواب را بر شما میافکند که به وسیله آن قلب و بدن استراحت میکنند. خواب از نیازهای ضروری انسان است و بدون آن نمیتوان به زندگی ادامه داد. نیز در شب هر دوستی در کنار دوستش آرام میگیرد و فکر و حواس جمع میشود و مشغولیتها فروکش میکند. ﴿وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًا﴾و خداوند روز را به وسیله خورشید که همواره در آسمان نورافشانی میکند روشن گردانده است.
پس در روز از رختخوابهایتان بلند میشوید و به کارهای دینی و دنیوی خود مشغول میشوید. یکی به ذکر و تلاوت و دیگری به نماز میپردازد و آن یکی به دنبال دانش و درس میرود و یکی به خرید و فروش میپردازد. یکی به بنّایی و یکی به آهنگری و دیگر صنعتها مشغول میگردد. یکی به سفر در دریا و یا خشکی میپردازد و دیگری به کشاورزی میپردازد و یا به حیواناتش رسیدگی مینماید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ﴾بیگمان خداوند نسبت به مردم فضل و لطف دارد ولی بیشتر مردمان نمیدانند. یعنی خداوند دارای فضل و لطف بزرگی بر مردم است که این نعمتها را به آنان بخشیده و رنجها را از آنان دور نموده است و این ایجاب مینماید تا شکر او را کاملا به جای آورند و ذکر او را انجام دهند.
﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ﴾ولی بیشتر مردم به علّت ظلم و جهالت و نادانیشان سپاس نمیگزارند. ﴿وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ﴾[سبأ: ۱۳]. «و بندگان شگرگزارم اندک هستند»، آنهایی که به نعمتهای پروردگارشان اقرار میکنند و در برابر نعمتهای پروردگارشان اقرار میکنند و در برابر خداوند فروتنی مینمایند و او را دوست میدارند و از نعمتهای خداوند در راستای اطاعت و خشنودی پروردگارشان استفاده مینمایند. ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ﴾خدایی که آن کارها را کرده پروردگار شما و آفریدگار همه هستی است. یعنی در الوّهیت و ربوبّیت یگانه است، زیرا این نعمتها را او به تنهایی بخشیده و این ناشی از ربوبیت اوست. و الوهیت او ایجاب میکند تا شکرش گزارده شود. ﴿خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ﴾آفریننده همه چیز است. این تاکید ربوبّیت اوست. ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾و این که هیچ معبود به حقی جز او نیست، تاکید بر این است که تنها خداوند سزاوار عبادت است، و شریکی ندارد. سپس با صراحت به عبادت خود فرمان داد و فرمود: ﴿فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ﴾چگونه از عبادت او که شریکی ندارد برگردانده میشوید بعد از آن که دلیل و راه را برایتان روشن کرده است؟! ﴿كَذَٰلِكَ يُؤۡفَكُ ٱلَّذِينَ كَانُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ٦٣﴾همانگونه که شما ای مشرکان از توحید و یکتاپرستی باز داشته شدید، به همان انکار نمودند، از آن بازداشته شدند. یعنی به سزای این که آیات خدا را انکار میکردند و بر پیامبرانشان تجاوز مینمودند از توحید و اخلاص و یگانهپرستی برگردانده شدند. همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ نَّظَرَ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ هَلۡ يَرَىٰكُم مِّنۡ أَحَدٖ ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا يَفۡقَهُونَ١٢٧﴾[التوبة: ۱۲۷]. «و هرگاه سورهای نازل شود به همدیگر نگاه میکنند و میگویند:آیا کسی شما را میبیند؟. آن گاه بر میگردند، خداوند دلهایشان را از حق برگردانده است چون آنها قومی هستند که نمیفهمند».
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا﴾خداوند آن ذاتی است که زمین را جایگاه شما قرار داد و آن را ساکن و مهّیا گرداند به گونهای که همه مصالح و منافعتان را تامین میکند. میتوانید آن را بکاوید و شخم بزنید و در آن نهال ودرخت بکارید و بر روی آن خانه بسازید و در آن سفر کنید و اقامت ورزید. ﴿وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ﴾و آسمان را سقفی برای زمین که شما در آن هستید قرار داد. و خداوند در آسمان روشناییها و علامتهایی ستارگان را قرار داده که در تاریکیهای خشکی و دریا به وسیله آن راهیاب میشود. ﴿وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡ﴾و شما را شکل بخشید، و شکلهایتان را زیبا بیافرید در میان حیوانات هیچ موجود زندهای شکل و صورت بهتری از انسان ندارد. همانطورکه خداوند متعال فرموده است: ﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ٤﴾[التین: ۴]. «همانا ما انسان را در بهترین شکل آفریدیم». اگر میخواهی زیبایی انسان و کمال حکمت خداوند را در آن ببینی به هر عضوی از اعضای آن بنگر. آیا به نظر میآید که اگر این عضو در جای عضو دیگر بود بهتر میشد؟ و به گرایشهای قلبی انسانها به یکدیگر بنگر آیا این امر را در غیر انسانها مشاهده میکنی؟ و به عقل و ایمان و محبت و معرفت آدمی بنگر که خداوند به او اختصاص داده و از بهتری اخلاقها هستند و با زیباترین صورتها مناسب و سازگاری دارند. ﴿وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ﴾و از پاکیزهها به شما روزی داد. این شامل هرچیز پاکیزهای میباشد از قبیل خوردنی و نوشیدنی و همسر و لباس، و دیدنیها و شنیدنیها و دیگر چیزهای پاکیزهای که خداوند برای بندگانش میسر و فراهم نموده و اسباب آن را در دسترس آنها قرار داده است. و آنها را از پلیدیهایی که به بدن و دل و دینشان زیان میرساند منع کرده است. ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾آن خدایی که به تدبیر امورتان پرداخته و این نعمتها را به شما بخشیده الله پروردگار شما است. پس بالا و والا است و خیر و احسان او فراوان است. و بس خجسته است خداوند متعال که همه جهانیان را با نعمتهایش پرورش داده است.
﴿هُوَ ٱلۡحَيُّ﴾اوست زنده که دارای حیات کامل میباشد و حیات او مستلزم صفاتی ذاتی است که حیات او جز با آن کامل نمیگردد مانند شنیدن و دیدن و توانایی و علم و کلام و دیگر صفتهای کمالش که مستلزم حیات اویند. ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾هیچ معبود به حقی جز او نیست. ﴿فَٱدۡعُوهُ﴾او را بخوانید، و این شامل دعای خواستن و دعای عبادت میباشد. ﴿مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾در عبادت و دعایتان قصد و هدفتان فقط خداوند متعال باشد. و اخلاص چیز است که بدان فرمان داده شده است همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ﴾[البینة: ۵]. «و به ایشان دستور داده نشده است جز این که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند». ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾همه ستایشها و تعریفهایی که با زبان انجام میشوند مانند ذکر و آنچه به صورت عملی انجام میگیرد از قبیل عبادت و پرستش مردم برای خدایشان، همه اینها سزاوار خداوند یگانه است که شریکی ندارد. چون او در صفتها یگانه است که شریکی ندارد. چون او در صفتها و افعال و همه نعمتهایش کامل است.
آیهی ۶۸-۶۶:
﴿قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِيَ ٱلۡبَيِّنَٰتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٦﴾[غافر: ۶۶]. «بگو: من منع شدهام از اینکه کسانی را بپرستم که شما آنها را به فریاد میخوانید، از زمانیکه آیات روشن و دلایل اشکاری از جانب پروردگار برایم آمده است، و به من فرمان داده شده است که تسلیم پروردگار جهانیان گردم».
﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ مِنۡ عَلَقَةٖ ثُمَّ يُخۡرِجُكُمۡ طِفۡلٗا ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّكُمۡ ثُمَّ لِتَكُونُواْ شُيُوخٗاۚ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُۖ وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى وَلَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ٦٧﴾[غافر: ۶۷]. «خدا ذاتی است که شما را از خاک سپس از نطفه آنگاه از خون بسته آفرید و آنگاه شما را به شکل نوزادی (از شکم مادرانتان) بیرون آورد. باز (به شما زندگی میبخشد) تا به کمال قوت خود پرسید آنگاه پیر میشوید و برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند و (مهلت میدهد) تا به مدتی معین برسید و باشد که خرد ورزید».
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ٦٨﴾[غافر: ۶۸]. «او خدایی است که زندگی میبخشد و میمیراندو هنگامیکه خواست کاری انجام پذیرد تنها به او میگوید: باش، پس میشود».
وقتی که فرمان داد عبادت خالصانه برای خدای یگانه انجام شود، و ادلّه آن را بیان کرد، به صورت صریح از پرستش غیر خداوند نهی نمود. پس فرمود: ﴿قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾ای پیامبر! بگو: من از این که معبودهایی را به جز خدا بپرستم که شما آنها را به فریاد میخوانید از قبیل بتها و هر آنچه که به جای خداوند مورد پرستش قرار میگیرد نهی شدهام. و من در کار خودم شک ندارم بلکه بر یقین و بصیرت هستم. بنابراین فرمود: ﴿لَمَّا جَآءَنِيَ ٱلۡبَيِّنَٰتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾زیرا دلایل آشکاری از جانب پروردگارم بهسوی من آمده و فرمان یافتهام که با قلب و زبان و اعضای بدنم فرمانبردار و تسلیم پروردگار باشم، به صورتی که قلب و زبان و اعضا و جوارح من مطیع و فرمانبردار او باشد. و این بهطور مطلق بزرگترین چیزی است که به آن دستور داده شده است، همانطور که نهی از عبادت غیر خدا بزرگ ترین چیزی است که از آن نهی شده است. سپس با بیان اینکه خداوند خود خالق و تکاملگر آفرینش شماست، بر توحید و یکتاپرستی تاکید نمود. پس همانطور که او به تنهایی شما را آفریده است شما هم باید فقط او را بپرستید. بنابراین فرمود: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ﴾او خدایی است که شما را از خاک آفرید که پدرتان آدم÷را از خاک آفریده است سپس شما را از نطفه آفرید و این ابتدای آفرینش سایر انسانها است که از شکم مادرشان شروع میشود و سپس با بیان ابتدای آفرینش به بقیه مراحل آفرینش از قبیل خون بسته، تکّه گوشت، پدید آمدن استخوانها و دمیده شدن روح اشاره کرد. ﴿ثُمَّ يُخۡرِجُكُمۡ طِفۡلٗا﴾اینگونه مراحل آفرینش الهی را میگذرانید تا این که شما را به صورت نوزادی از شکم مادرانتان بیرون میآورد. ﴿ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّكُمۡ﴾سپس شما را زنده نگه میدارد تا به کمال قوّت خود میرسید. یعنی به قوّت عقل و توانایی جسم و همه نیروهای ظاهری و باطنی میرسید. ﴿ثُمَّ لِتَكُونُواْ شُيُوخٗاۚ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُ﴾سپس شما را زنده نگه میدارد تا بپر و فرتوت شوید، و برخی از شما قبل از اینکه به مرحله فرتوتی برسند میمیرند. ﴿وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى﴾و تا با این مراحل مقدر شده به مدّت معینی برسید که در آن عمرهایتان به پایان میرسد، ﴿وَلَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ﴾و امید است شما حالات خود را بفهمید و در آن بیاندیشید، آنگاه خواهید دانست خدایی که شما را به این مراحل در میآورد دارای قدرت کامل است و او خدایی است که عبادت فقط برای او شایسته است و شما از هر جهت ناقص میباشید.
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ﴾فقط او به تنهایی زنده میکند و میمیراند، پس هیچ کس با سبب یا بدون سبب جز با اجازهی او نمیمیرد. [فاطر: ۱۱]. ﴿وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا يُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ﴾[فاطر: ۱۱]. «و هیچ عمر داده شوندهای عمر داده نمیشود و از عمرش کاسته نمیگردد مگر اینکه اینها در کتابی ثبت و ضبط است، بیگمان این برای خداوند آسان است». ﴿فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا﴾هرگاه بخواهد کار بزرگ یا کوچکی انجام پذیرد، ﴿فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ﴾تنها به آن میگوید: باش، پس میشود. سخن او رد نمیگردد و کسی نمیتواند از آن جلوگیری کند، و نیازی به تکرار فرمان ندارد.
آیهی ۷۶-۶۹:
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ يُصۡرَفُونَ٦٩﴾[غافر: ۶۹]. «مگر نمیبینی کسانیکه دربارۀ آیات خدا به کشمکش و ستیز میپردازند چگونه بازگردانده میشوند»؟!.
﴿ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِٱلۡكِتَٰبِ وَبِمَآ أَرۡسَلۡنَا بِهِۦ رُسُلَنَاۖ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٧٠﴾[غافر: ۷۰]. «آنانکه کتاب (آسمانی) و چیزهایی که به همراه پیغمبران فرو فرستادهایم را دروغ انگاشتند، پس (حقیقت را) خواهد دانست».
﴿إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِيٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ يُسۡحَبُونَ٧١﴾[غافر: ۷۱]. «آنگاه که طوقها و زنجیرهها در گردنشان خواهد بود (و در آتش) کشیده میشوند».
﴿فِي ٱلۡحَمِيمِ ثُمَّ فِي ٱلنَّارِ يُسۡجَرُونَ٧٢﴾[غافر: ۷۲]. «در آب بسیار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته میشوند».
﴿ثُمَّ قِيلَ لَهُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تُشۡرِكُونَ٧٣﴾[غافر: ۷۳]. «آنگاه به ایشان گفته میشود: آن چیزهایی را که انباز خدا میکردید کجایند»؟.
﴿مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا بَل لَّمۡ نَكُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَيۡٔٗاۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡكَٰفِرِينَ٧٤﴾[غافر: ۷۴]. «(همان انبازهایی که) غیر از خدا میپرستید؟ میگویند: از ما ناپدید شدهاند، بلکه هرگز پیش از این چیزی (را به نیایش) نمیخواندیم، خداوند اینگونه کافران را سرگشته میسازد».
﴿ذَٰلِكُم بِمَا كُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا كُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ٧٥﴾[غافر: ۷۵]. «این به سبب آن است که بناحق در زمین شادی میکردید و به سبب آن است که به خود مینازیدید».
﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَكَبِّرِينَ٧٦﴾[غافر: ۷۶]. «از درهای دوزخ درحالیکه در آنجا جاویدان خواهید بود داخل شوید جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است»..
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ يُصۡرَفُونَ٦٩﴾آیا ننگریستهای به کسانی که در آیات روشن الهی مجادله میکنند؟ یعنی از حالت زشت آنها باید تعّجب کرد که آنها چگونه از آیات روشن الهی رویگردان میشوند؟ و بعد از این بیان کامل چه چیزی روی میآورند؟ آیا دیگر آیات روشنی مییابند که مخالف با آیات خدا باشد؟ نه سوگند به خدا چنین نیست! یا شبهاتی مییابند که با هوی و امیال آنها مطابقت دارد و به وسیله آن بر باطل خود ماندگار میشوند؟ پس بد چیزی است آنچه که آنها به جای آیات الهی گرفتهاند و بد عملی است کردار آنان، که کتابهای خدا را تکذیب کردند و از پیامبران که بهترین و راستگوترین و عاقلترین مردم هستند رویگردان شدند. اینها سزایی جز آتش داغ جهنّم ندارند بنابراین، خداوند آنها را تهدید نمود که به این عذاب گرفتار خواهند شد. پس فرمود: ﴿فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٧٠ إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِيٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ يُسۡحَبُونَ٧١ فِي ٱلۡحَمِيمِ ثُمَّ فِي ٱلنَّارِ يُسۡجَرُونَ٧٢﴾«پس حقیقت را خواهند دانست وقتی که طوقها و زنجیرها در گردنشان خواهد بود و نمیتوانند هیچ حرکتی بکنند و آنها و شیاطینشان بدان بسته میشوند و در آب بسیار داغ کشیده میشوند سپس بر آتش تافته میگردند و شعلههای سوزان آتش بر آنها افروخته میشود»، سپس به خاطر ترک و دروغشان توبیخ میشوند.
﴿ثُمَّ قِيلَ لَهُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تُشۡرِكُونَ٧٣ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾سپس به آنان گفته میشود انبازهایی که به جای خدا پرستش مینمودید کجا هستند؟ آیا به شما فایدهای رساندند یا پارهای از عذاب را از شما دور ساختند؟ ﴿قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا﴾میگویند: آنها از دید ما ناپدید و پنهان شدند و حاضر نشدند و اگر حاضر میشدند فایدهای نمیبخشیدند. پس آنها انکار میکنند و میگویند: ﴿بَل لَّمۡ نَكُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَيۡٔٗا﴾بلکه هرگز پیش از این ما چیزی را به نیاش نمیخواندیم. احتمال دارد که منظورشان انکار باشد، و گمان میبرند که این کار به آنها فایده میرساند. و احتمال دارد که منظورشان اعتراف به باطل بودن الوهیت چیزهایی باشد که عبادت میکردهاند، و اقرار میکنند که خداوند در حقیقت شریکی ندارد، بلکه اینها با پرستش چیزهایی که خدا نبودهاند گمراه و خطاکار گشتهاند. و این احتمال صحیحتر به نظر میآید.
﴿كَذَٰلِكَ يُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾نیز بر همین دلالت مینماید. یعنی ضلالتی که آنها در دنیا بر آن بودند ضلالتی است که برای هرکس آشکار میباشد. حتی آنها خودشان در روز قیامت به باطل بودن آن اقرار و اعتراف مینمایند. و معنی گفته خداوند که فرموده است: ﴿وَمَا يَتَّبِعُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَكَآءَۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ﴾[یونس: ۶۶]. «و کسانیکه به جز خدا شریکانی میخوانند جز از گمان پیروی نمیکنند». برایشان روشن میگردد. و فرموده الهی نیز بر همین مفهوم دلالت مینماید که فرموده است: ﴿وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡ﴾[فاطر: ۱۴]. «و در روز قیامت به شرکتان کفر میورزند و آن را انکار میکنند». ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾[الأحقاف: ۵]. «و چه کسی گمراهتر از کسی است که به جای خدا کسانی را به فریاد میخواند که در روز قیامت او را اجابت نمیکنند»؟!
و به دوزخیان گفته میشود: ﴿ذَٰلِكُم بِمَا كُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا كُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ٧٥﴾عذاب گوناگونی که بدان گرفتار شدهاید بدان جهت است که در زمین به سبب باطلی که بر آن بودید و با دانشی که به وسیله آن با دانش پیامبران مخالفت ورزیدید شادی میکردید، و از روی تجاوز و دشمنی و ستم و گناه بر بندگان خدا تکبر نموده و به خود مینازیدید.
همان طور که خداوند در آخر این سوره میفرماید: [غافر: ۸۳]. ﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ﴾[غافر: ۸۳]. «وقتیکه پیامبرانشان با دلایل آشکار نزد آنها آمدند با دانشی که داشتند شادمانی کردند». و همانطور که قوم قارون به او گفتند: ﴿لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَرِحِينَ﴾[القصص: ۷۶]. «شادمان مباش که خداوند شادی کنندگان را دوست ندارد». این شادمانی مذموم است چرا که موجب عذاب و کیفر میشود. به خلاف شادی نیکو که خداوند در مورد آن فرموده است: ﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِكَ فَلۡيَفۡرَحُواْ﴾[یونس: ۵۸]. «بگو: به فضل و لطف خدا باید خوشحال شوند. و آن شاد شدن به خاطر داشتن علم مفید و عمل صالح است».
﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ﴾هریک از شما به طبقهای از طبقات جهنّم که مناس با عملتان میباشد وارد شوید، ﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا﴾و جاودانه در آن بمانید. هرگز آنها از آن بیرون نمیشوند، ﴿فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَكَبِّرِينَ﴾جایگاه متکّبران چه بد جایگاهی است! جایگاهی که در آن خوار و ذلیل میشوند و زندانی میگردند و عذاب داده میشوند و در میان گرما و سوزش آن به سر میبرند.
آیهی ۷۷:
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۚ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعۡضَ ٱلَّذِي نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيۡنَا يُرۡجَعُونَ٧٧﴾[غافر: ۷۷]. «پس باش. بیگمان وعدۀ خداوند حق است، پس اگر پارهای از عذابی که به آنها وعده میدهیم که گرفتار آن شوند، به تو نشان دهیم، (اینگونه خواهد بود)، یا اگر قبل از اینکه آنرا مشاهد کنید تو را بمیرانیم، آنان بهسوی ما بازگردانده میشوند».
﴿فَٱصۡبِرۡ﴾ای پیامبر! بر دعوت کردن قوم خود و آزاری که از جانب آنها به تو میرسد شکیبا باش. و از ایمان خود بر شکیبایی ات کمک بخواه. ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾بیگمان وعده خداوند حق است و به زودی دینش را یاری خواهد کرد و آن را بالا میبرد و پیامبرانش را در دنیا و آخرت یاری میدهد. نیز از این که عذاب بر دشمنان تو در دنیا و آخرت واقع خواهد شد کمک بگیر، بنابراین فرمود: ﴿فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعۡضَ ٱلَّذِي نَعِدُهُمۡ﴾پس اگر پارهای از آنچه به آنها وعده میدهیم به تو نشان دهیم، اینگونه خواهد بود، ﴿أَوۡ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيۡنَا يُرۡجَعُونَ﴾یا اگر قبل از اینکه آن را مشاهده کنید تو را بمیرانیم. آنان به سوی ما بازگردانده میشوند و آنها را طبق اعمالشان مجازات خواهیم کرد. ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾[إبراهیم: ۴۲]. «پس گمان مبر که خداوند از آنچه ستمگران میکنند غافل است».
آیهی ۷۸:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِكَ مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَيۡكَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَيۡكَۗ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأۡتِيَ بَِٔايَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قُضِيَ بِٱلۡحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ٧٨﴾[غافر: ۷۸]. «و بیگمان پیش از تو پیغمبرانی را فرستادهایم. سرگذشت بعضی را برای تو بازگو کرده و سرگذشت برخی را بازگو نکردهایم. و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای درمیان آورد مگر به فرمان خدا، پس چون فرمان خدا آید به حق حکم میشود و باطلگرایان آنجا زیان ببینند».
سپس پیامبر را دلجویی داد و او را به وسیله سرگذشت برادران پیامبرش وادار به شکیبایی نمود و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا﴾تا ﴿ٱلۡمُبۡطِلُونَ﴾یعنی پیامبران زیادی را پیش از تو به سوی اقوامشان فرستادهایم که آنها را دعوت کردند و در مقابل اذّیت و آزارشان صبر کردند. ﴿مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَيۡكَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَيۡكَ﴾داستان بعضیها را برایت بازگو نمودهایم و داستان برخیها را برای تو بیان نکردهایم. و همه پیامبران تحت تدبیر الهی بوده و از خود اختیاری نداشتهاند، ﴿وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأۡتِيَ بَِٔايَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾و هیچ پیامبری از آن پیامبران حق نداشته است که معجزه و نشانه شنیدنی یا عقلی ارائه دهد مگر به فرمان و خواست خداوند پس این پیشنهادِ پیشنهاد کنندگان به پیامبران مبنی بر اینکه فلان نشانه و معجزه را ارائه دهند این ناشی از تکذیب و ستم و عناد پیشنهاد کنندگان است، بعد از اینکه خداوند پیامبران را به وسیله نشانههایی دالّ بر راستگوییشان و صحت آنچه که آوردهاند تاکید نمود. ﴿فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ﴾پس هرگاه فرمان خدا برای قضاوت و فیصله دادن میان پیامبران و دشمنانشان سر رسد، ﴿قُضِيَ بِٱلۡحَقِّ﴾میان آنها به حق داوری میشود و به نجات پیامبران و پیروانشان و هلاک شدن تکذیب کنندگان حکم میگردد، حکمی که به جا و درست است. ﴿وَخَسِرَ هُنَالِكَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ﴾و به هنگام قضاوت مذکور باطلگرایان زیان میبینند، کسانی که باطلگرایی تبدیل به صفت آنها شده و علم و عمل و هدفی که دارند باطل گشته است. پس این مخاطبان بپرهیزند از این که باطل خود را ادامه دهند که آنگاه همانند ایشان زیانمند میگردند. هیچ خیری در اینها نیست و نه در کتابهای آسمانی نجات ایشان ثبت گردیده است.
آیهی ۸۱-۷۹:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡعَٰمَ لِتَرۡكَبُواْ مِنۡهَا وَمِنۡهَا تَأۡكُلُونَ٧٩﴾[غافر: ۷۹]. «خداوند ذاتی است که چهارپایان را برای شما آفریده است تا بر (برخی) از آنها سوار شوید و (برخی) از آنها را میخورید».
﴿وَلَكُمۡ فِيهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَيۡهَا حَاجَةٗ فِي صُدُورِكُمۡ وَعَلَيۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡكِ تُحۡمَلُونَ٨٠﴾[غافر: ۸۰]. «و شما در آنها منافعی دارید و تا با سوار شدن) بر آنها به هدفی که در دل دارید برسید، و بر چهارپایان و وری کشتیها حمل میشوید».
﴿وَيُرِيكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ فَأَيَّ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ تُنكِرُونَ٨١﴾[غافر: ۸۱]. «و (خداوند) نشانههای خود را به شما نشان میدهد، پس کدام یک از نشانههای خدا را انکار میکنید»؟!
خداوند بر بندگانش منّت مینهد که برای آنها چهارپایانی سودمند و مفید آفریده است. از جمله فواید آنها یکی سوار شدن و حمل بار با آنهاست، و این که از گوشت آنها استفاده شده و شیرشان نوشیده میشود. و از فوایدشان گرمازایی و تهیه وسایلی از مواد پشمهایشان میباشد، و فواید دیگری هم دارند. ﴿وَلَكُمۡ فِيهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَيۡهَا حَاجَةٗ فِي صُدُورِكُمۡ﴾و تا با سوار شدن بر آنها به مقاصدی که در دل دارید برسید. از قبیل رسیدن به مناطق دور دست و به دست آورن سرور و شادی با رسیدن به آنجا. ﴿وَعَلَيۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡكِ تُحۡمَلُونَ﴾و شما بر مرکبهای خشکی و دریایی حمل میشوید. خداوندی که این چهارپایان و کشتیها را برایتان مسخّر نمود، شما را بر آن حمل مینماید و اسبابی را فراهم آورده است که متمّم کار این مرکبها است و آنها بدون این اسباب نمیتوانند کارشان را به انجام برسانند.
﴿وَيُرِيكُمۡ﴾و خداوند آیات و نشانههایش را که بر یگانگی و اسما و صفاتش دلالت میکنند به شما نشان میدهد. و این از بزرگ ترین نعمتهای خداست که آیات آفاقی و انفسی و نعمتهای آشکارش را به آنها نشان داده و برایشان برشمرده است تا آن را بشناسند و شکر آن را به جای آورند و خداوند را یاد نمایند. ﴿فَأَيَّ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ تُنكِرُونَ﴾پس کدام یک از آیات خدا را انکار میکنید و به آن اقرار نمینمائید؟! چرا که برایتان ثابت شده که همه نشانهها و نعمتها از جانب خداوند متعال هستند. پس نه تنها جایی برای انکار و روی گرداندن از آن باقی نمانده است، بلکه خردمندان باید تلاش خود را در راستای اطاعت از او، و بریدن از همه چیز و خدمت کردن به او مبذول دارند.
آیهی ۸۵-۸۲:
﴿أَفَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَانُوٓاْ أَكۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ٨٢﴾[غافر: ۸۲]. «آیا در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیان چگونه بوده است؟ آنانکه از اینان نیرومندتر و دارای آثار بیشتری در زمین بودهاند پس آنچه میکردند (عذاب خدا) را از (سر) آنان دفع نکرد».
﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ٨٣﴾[غافر: ۸۳]. «پس چون پیامبرانشان با معجزهها بهسوی آنان آمدند به دانش و معلوماتی که خودشان داشتند خوشحال و شادمان شدند و آنچه که آنرا به ریشخند میگرفتند آنانرا فرو گرفت».
﴿فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَكَفَرۡنَا بِمَا كُنَّا بِهِۦ مُشۡرِكِينَ٨٤﴾[غافر: ۸۴]. «هنگامیکه کیفر ما را دیدند گفتند: تنها به خدا ایمان آوردهایم و آنچه را که شرک میآوردهایم منکر شدیم».
﴿فَلَمۡ يَكُ يَنفَعُهُمۡ إِيمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَاۖ سُنَّتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي قَدۡ خَلَتۡ فِي عِبَادِهِۦۖ وَخَسِرَ هُنَالِكَ ٱلۡكَٰفِرُونَ٨٥﴾[غافر: ۸۵]. «امّا ایمانشان هنگامیکه کیفر ما را دیدند به حالشان سودی نبخشید. این سنّت و شویهی همیشگی خدا در مورد بندگانش بوده است و کافران آنجا زیان میبینند».
خداوند متعال کسانی را که پیامبران را تکذیب میکنند تشویق مینماید تا با دل و جان در زمین به سیر و سیاحت بپردازند و از دانشمندان سوال کنند. ﴿فَيَنظُرُواْ﴾و با فکر اندیشه و استدلال بنگرند، نه این که از روی غفلت و بیتوجّهی از کنار حقایق رد شوند. ﴿كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾پس بنگرند که سرانجام امتّهای گذشته همچون عاد و ثمود و غیره که قبل از ایشان بودهاند چگونه بوده است، کسانی که ﴿كَانُوٓاْ أَكۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾از اینها نیرومندتر و دارای اموال و آثار بیشتری از قبیل ساختمانها و دژهای محکم و در شکوفا و کشتزارهای فراوان در زمین بودند. ﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾ولی چیزهایی که به دست آورده بودند ایشان را از عذاب خدا وقتی که فرمان الهی آنها را فرا گرفت نجات نداد. پس تواناییشان چیزی از عذاب را از آنها دور نکرد و نتوانستند مالهایشان را به عنوان بلاگردان خود بدهند و از عذاب نجات یابند، و نتوانستند در قلعههای خود پناه بگیرند.
سپس جنایت و جرم بزرگ آنها را بیان کرد و فرمود: ﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾وقتی پیامبرانشان با دلایل آشکار از قبیل کتابهای الهی و معجزات خارق العاده و علم مفید و روشنگر و هدایت دهنده از گمراهی و رهنمود کننده به سوی حق به نزد آنها آمدند، ﴿فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ﴾با دانشی که داشتند و مخالف دین پیامبران بود خوشحال شدند. و معلوم است که شاد شدن آنها بر شدت خشنودی از آن و تمسّک آنها به آن دانش، و دشمنی ورزیدنشان با حقّی که پیامبران آورده بودند دلالت مینماید. نیز نشانگر آن است که آنها باطل خود را حق قرار داده بودند. و این عام است و شامل همه علومی میباشد که به وسیله آن با آنچه پیامبران آوردهاند مخالفت ورزیده شود. و آنچه که سزاوار است بیش از دیگر علوم جزو این دانشها شمرده شود فلسفه و منطق یونانی است که به وسیله آن به مقابله با بسیاری از آیات قرآنی پرداخته شده و از جایگاه آن در دلها کاشته شده است. و دلایل یقینی و قاطع قرآن به صورت دلایلی لفظی که مفید یقین نیست و عقل بیخردان و اهل باطل بر آن مقدّم داشته شده نشان داده شده است. این بزرگترین الحاد در آیات خدا و مخالفت با آن است. ﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ﴾و عذابی که آنها آن را به باد تمسخر میگرفتند آنان را فرو گرفت.
﴿فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَكَفَرۡنَا بِمَا كُنَّا بِهِۦ مُشۡرِكِينَ٨٤﴾پس وقتیکه عذاب ما را دیدند (اعتراف کردند، اما اقرارشان به آنها سودی نرساند و) گفتند: به خدای یگانه ایمان آوردهایم و به بتها و انبازهایی که به سبب آن مشرک به شمار میآمده ایم کفر ورزیدهایم (و از هر علم و عملی که با پیامبران مخالف است بیزاری میجوییم).
﴿فَلَمۡ يَكُ يَنفَعُهُمۡ إِيمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا﴾اما ایمانشان به هنگام مشاهده عذاب سخت ما بدیشان سودی نرساند. ﴿سُنَّتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي قَدۡ خَلَتۡ فِي عِبَادِهِ﴾این شیوه الهی است که درباره بندگانش جاری است مبنی بر این که وقتی عذاب و کیفر خدا بر تکذیب کنندگان فرود آید و آنان در این هنگام ایما بیاورند ایمانشان اعتباری ندارد و آنها را از عذاب نجات نمیدهد. چون ایمانشان ایمان اضطراری است و مجبور شدهاند، و ایمانی است که بر اثر مشاهده انجام گرفته است، و تنها ایمانی صاحب خود را نجات میدهد که ایمان اختیاری به غیب و قبل از مشاهده قرائت عذاب باشد. ﴿وَخَسِرَ هُنَالِكَ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾و به هنگام نابود شدن و چشاندن عذاب، کافران هنگام نابود شدن و چشاندن عذاب، کافران در دنیا و آخرتشان زیانبار میگردند، و زیانمند شدن تنها در این دنیا کافی نیست بلکه باید به عذاب سخت و ابدی گرفتار آیند.
پایان تفسیر سورهی غافر