تفسیر سورهی نجم
مکی و ۶۲ آیه دارد.
آیهی ۱۸-۱:
﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ١﴾[النجم: ۱]. «سوگند به ستاره در آن زمان که دارد غروب میکند».
﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمۡ وَمَا غَوَىٰ٢﴾[النجم: ۲]. «(که) رفیق شما نه گمراه گشته و نه به بیراه رفته است».
﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣﴾[النجم: ۳]. «و از روی هوی و هوس سخن نمیگوید».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤﴾[النجم: ۴]. «آن (چیزی که با خود آورده و با شما درمیان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده میشود».
﴿عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ٥﴾[النجم: ۵]. «(فرشتۀ) بس نیرومند آنرا بدو آموخته است».
﴿ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ٦﴾[النجم: ۶]. «(فرشتهای) نیرومند، آنگاه راست و درست ایستاد».
﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧﴾[النجم: ۷]. «و او در کنارۀ بلند آسمان بود».
﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ٨﴾[النجم: ۸]. «آنگاه نزدیک شد، سپس فرود آمد».
﴿فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩﴾[النجم: ۹]. «تا آنکه فاصلۀ او به اندازۀ دو کمان یا کمتر گردید».
﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾[النجم: ۱۰]. «سپس (خدا) به بندۀ خود آنچه را که باید میرساند، وحی کرد».
﴿مَا كَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١﴾[النجم: ۱۱]. «دل (پیامبر) آنچه را دید انکار نکرد».
﴿أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ١٢﴾[النجم: ۱۲]. «آیا با او دربارۀ چیزی که دیده است ستیزه میکنید»؟.
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣﴾[النجم: ۱۳]. «و بهراستی او را باری دیگر دیده بود».
﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤﴾[النجم: ۱۴]. «نزد سدرة المنتهی».
﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥﴾[النجم: ۱۵]. «جنة المأوی نزد آن است».
﴿إِذۡ يَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا يَغۡشَىٰ١٦﴾[النجم: ۱۶]. «هنگامیکه (درخت)) سدره را آنچه پوشانده بود فرو پوشاند».
﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧﴾[النجم: ۱۷]. «دیده(ی پیامبر) منحرف نشد و سرکشی نکرد».
﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ١٨﴾[النجم: ۱۸]. «همانا او بخشی از نشانههای بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد».
خداوند متعال به ستاره سوگند خورده است بدانگاه که در آخر شب در افق پنهان میشود و غروب میکند و شب پایان مییابد و روز میآید. چون در این نشانههای بزرگی است که ایجاب میکند خداوند به آن قسم بخورد. و صحیح آن است که «نجم» اسم جنس است و شامل همه ستارگان میباشد. خداوند به ستارگان قسم میخورد که شک و تردیدی در صحت وحی الهی نیست، چون در این مناسبت عجیبی است و آن این که خداوند ستارگان را زینت بخش آسمان قرار دادهاست، همچنان که وحی و پیامدهای آن زینت بخش زمین هستند و اگر نبود دانشی که از پیامبران برجای مانده است، مردم به چنان تاریکی در میافتادند که بسی شدیدتر از تاریکی شب ظلمانی است.
و سوگند یاد نمود که پیامبر از اینکه در دانش و هدف خود گمراه باشد منزّه است. و این مستلزم آن است که پیامبر در علم خود راهیافته و هادی و دارای هدفی نیکو خیرخواه خلق باشد. برعکس آنچه اهل گمراهی بر آن هستند که دانش آنها فاسد و قصد و هدفشان باطل است.
و فرمود: ﴿صَاحِبُكُمۡ﴾یار شما. تا آنها را یادآور شود که آنها راستگویی و راهیابی پیامبر را میدانند و کار و بارش بر آنها پوشیده نیست.
﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣﴾و سخنان او از روی هوی و هوس و امیال نفسانیاش نمیباشد. ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤﴾پیامبر جز آنچه از هدایت و پرهیزگاری که بر او وحی میشود پیروی نمیکنند، و این دلالت مینماید که سنّت و حدیث از جانب خدا بر پیامبرش وحی میشود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ﴾[النساء: ۱۱۳]. «و خداوند کتاب و حکمت (سنت) را بر تو نازل فرموده است». و بر این دلالت مینماید که پیامبر در آنچه از خداوند خبر میدهد و در تبیین شریعت الهی معصوم است چون کلام او از روی هوی و هوس صادر نمیگردد، بلکه از وحی برمیآید که بر او وحی میشود.
سپس از معلّم پیامبر سخن به میان آورد، معلّمش جبرئیل÷نیرومندترین و کاملترین و فاضلترین فرشتگان است. پس فرمود: ﴿عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ٥﴾جبرئیل÷که در ظاهر و باطن بسیار نیرومند است وحی را بر پیامبر فرود آورده است. او بر اجرای آنچه خداوند دستور داده است قوی میباشد. و بر رساندن وحی به پیامبر و جلوگیری شیاطین از ربودن آن تواناست. نیز بر این تواناست که نگذارد شیطان چیزی را به وحی داخل کند که از آن نیست. و این شیوهای است برای حفظ و حراست وحی از جانب خداوند بزرگ، و آن اینکه وحی را توسط این فرستادهی قوی و امین فرستاده است.
﴿ذُو مِرَّةٖ﴾دارای توانمندی و اخلاق نیکو، و زیبایی ظاهری و باطنی است. ﴿فَٱسۡتَوَىٰ﴾پس جبرئیل÷راست و درست ایستاد. ﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧﴾درحالیکه او در جهت بلند و افق آسمان که از زمین بلندتر و برتر است، قرار داشت. پس روحی از ارواح علوی است که شیاطین نمیتوانند به آن برسند.
﴿ثُمَّ دَنَا﴾سپس جبرئیل برای رساندن وحی به پیامبرشصنزدیک شد. ﴿فَتَدَلَّىٰ﴾و از افق اعلی و آسمان بلند بر او فرود آمد. ﴿فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩﴾و به اندازه دو کمان یا کمتر از آن به او نزدیک شد. و این بر کمال نزدیک شدن او به پیامبر دلالت مینماید، و نشانگر آن است که میان او و جبرئیل واسطهای نبوده است.
﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾پس خداوند به وسیله جبرئیل÷آنچه را از شریعت بزرگ و خبر درست و راست را که باید به بنده خدا میرساند، وحی نمود. ﴿مَا كَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١﴾دل پیامبر و دیدهاش وحیی را که خداوند به او وحی نمود انکار نکرد و چشم و گوش و قلبش با آن متفق بود.
و این دلیلی است بر کمال وحیی که خداوند بر او وحی نموده است. و پیامبر آنرا طوری از جبرئیل فرا گرفته که هیچ شک و تردیدی درآن نیست. دلش آنچه را که چشمانش دیده بود تکذیب نکرد و در آن شکّی نکرد. و احتمال دارد منظور نشانههای بزرگی است که پیامبرصدر شب معراج دید و او با قلب و چشم به آن یقین نمود و همین در تاویل آیه کریمه مذکور درست است.
و گفته شده که منظور از آن دیدن پروردگار از سوی پیامبر در شب معراج و سخن گفتن با اوست. و این را بسیاری از علما برگزیدهاند و ثابت کردهاند که پیامبر پروردگارش را در دنیا دیده است. امّا قول اوّل درست است و منظور جبرئیل÷است. همان طور که سیاق آیه بر آن دلالت مینماید. یعنی محّمد جبرئیل را به صورت اصلی دوبار دیده است، یک بار در افق اعلی زیر آسمان دنیا، همانطور که گذشت. و بار دوّم بالای آسمان هفتم در شب معراج، شبی که پیامبرصبه آسمانهای بالا برده شد. بنابراین فرمود:
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣﴾و همانا محمّد جبرئیل را باری دیگر در حالی که بهسوی او فرود میآمد دید. ﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤﴾نزد «سدرة المنتهی»، و آن درخت بسیار بزرگی است بر بالای آسمان هفتم و این درخت «سدرة المنتهی» نامیده میشود، چون هرچه از زمین بهسوی بالا میرود به آن منتهی میگردد و آنچه از وحی و غیره که از سوی خداوند نازل میگردد از آن فرود میآید. و یا به خاطر این «سدرة المنتهی» نامیده میشود که علم مخلوقات بدان منتهی میشود. یعنی چون آن بالای آسمانها و زمین قرار دارد پس آن در اوج بلندی است. و یا به خاطر مسایلی دیگر. و الله اعلم. پس محمّدصجبرئیل را در آن جا دید، جاییکه محل ارواح علوی و پاک شده زیباست که هیچ شیطانی و هیچ روح پلیدی نمیتواند به آن نزدیک شود.
﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥﴾جنّت نزد آن درخت است که همه انواع نعمتها در آن فراهم است، طوری که همه آرزوها در آن تحقّق مییابد و دلها به آن علاقمند میشوند، و این دلیلی است بر آن که بهشت در بالاترین جا و بالای آسمان هفتم است.
﴿إِذۡ يَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا يَغۡشَىٰ١٦﴾آنگاه که امری بزرگ از سوی خدا آن را میپوشاند که وصف و حالت آن را جز خداوندﻷنمیداند. ﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧﴾چشم پیامبر به راست و چپ از مقصود و هدف منحرف نشد و به خطا نرفت. و این کمال ادب پیامبرصاست که در جایی قرار گرفت که خداوند وی را در آنجا قرار داد و در انجام آن کوتاهی نورزید و از آن تجاوز نکرد. و این کاملترین نوع ادب است که در آن از گذشتگان و آیندگان پیشی گرفته است و کوتاهی ورزیدن به روشهای زیر صورت میگیرد: این که بنده به آنچه خداوند او را بدان دستور داده به آن عمل نکند و آن را انجام ندهد یا آن را به صورتی انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام آن افراط نماید، و یا به صورتی انجام دهد که به چپ و راست منحرف شود. و همه این چیزها از منتفی و دور است.
﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ١٨﴾او در شب إسرا بخشی از نشانههای بزرگ پروردگارش از قبیل بهشت وجهنّم و دیگر نشانهها را مشاهده کرد.
آیهی ۲۵-۱۹:
﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ١٩﴾[النجم: ۱۹]. «آیا چنین میبینید (و معتقدید) که لات و عزّی».
﴿وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ٢٠﴾[النجم: ۲۰]. «و منات آن سومین بت دیگر (معبود شمایند)».
﴿أَلَكُمُ ٱلذَّكَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ٢١﴾[النجم: ۲۱]. «آیا (به گمان شما) برای شما پسر است و برای او دختر».
﴿تِلۡكَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِيزَىٰٓ٢٢﴾[النجم: ۲۲]. «در این صورت این تقسیمی ظالمانه و ستمگرانهای است».
﴿إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ٢٣﴾[النجم: ۲۳]. «این جز نامهایی نیست که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید که خداوند دربارۀ (صحّت) آن دلیلی نازل نکرده است؟! جز از گمان و خواستۀ دلها پیروی نمیکنند و بهراستی از (سوی) پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است».
﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ٢٤﴾[النجم: ۲۴]. «آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند دارد».
﴿فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ٢٥﴾[النجم: ۲۵]. «آری! آخرت و دنیا از آن خداست».
وقتی خداوند آنچه را از هدایت و دین راستین و فرمان دادن به پرستش پروردگار و یگانه دانستن او، که محمّدصآورده است بیان کرد، بطلان آنچه را که مشرکان بر آن هستند نیز بیان نمود.
از جمله پرستش چیزهایی که هیچ چیزی از صفات کمال را دارا نیستند و سود و زیانی نمیرسانند، بلکه نامهای بیمعنی هستند که مشرکان و پدران گمراه و نادانشان نامگذاری نموده و نامهای باطلی برای آنها ایجاد کردهاند که سزاوار آن نیستند.
پس آنها خود و دیگر گمراهان را با آن فریفتند. پس معبودهایی که چنین هستند به اندازه ذرّهای سزاوار پرستش نمیباشند و انبازهایی که آنان نام گذاری کردهاند به ناحق چنین پنداشتهاند از اوصافی که معبودها بدان متصف میباشند مشتقاند. آنها «اللات» را از «اله» که به معنی سزاوار پرستش است گرفته و بر بت خود نهادهاند. و «العزی» را از عزیز و «مناة» را از منّان گرفتهاند. اینگونه نامهای الهی را منحرف کرده و راه الحاد را در پیش گرفته و به خود جرأت دادهاند که با او شرک بورزند. و این نامها معنی ندارند. پس هرکس که کمترین بهره از عقل و خرد داشته باشد باطل بودن این اوصاف را میداند.
﴿أَلَكُمُ ٱلذَّكَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ٢١﴾آیا به گمان و پندار باطل خویش دختران را به خدا نسبت میدهید و پسران از آن شما هستند؟ ﴿تِلۡكَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِيزَىٰٓ٢٢﴾این تقسیم ستمگرانهای است، و چه ستمی بالاتر از تقسیمی است که بنده مخلوق بر خداوند خالق برتری داده شود؟! بسی والا و پاک و منّزه است خداوند از آنچه میگویید.
﴿إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍ﴾اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان آنها را نام گذاری کردهاید و خداوند هیچ حجّت و دلیلی بر صحّت باور و مذهبتان نازل نکرده است و هر آنچه که خداوند درباره صحّت آن دلیلی نازل نکرده باشد باطل و فاسد است و به عنوان دین و آیین برگرفته نمیشود.
همچنین آنها پیش خودشان از دلیلی پیروی نمیکنند تا به راهی که در پیش گرفتهاند یقین داشته باشند، بلکه آنچه که آنها را بر این سخنشان یاری کرده است گمان فاسد و پوچ، و جهالت بیارزش و شرک و بدعتهایی است که امیال نفسانیشان آنها را بهسوی آن میکشاند. آنان چز پیروی از گمان، انگیزهای برای کارشان ندارند چرا که فاقد دانش و هدایتاند. بنابراین فرمود: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ﴾حال آنکه از سوی پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است. یعنی چیزی آمده که آنها را بهسوی توحید و نبّوت و همه مطالبی که بندگان بدان نیاز دارند راهنمایی مینماید.
و همه این موارد را خداوند به کاملترین و روشنترین صورت بیان کرده و چنان بیان نموده است که بیش از هر چیزی انسان را بهسوی هدف راهنمایی میکند. و دلایل و حجّتهایی بر آن اقامه نموده که باعث میشود تا آنها و دیگران از آن پیروی نمایند. پس بعد از بیان روشنگر و ارائه دلیل، برای هیچ کسی حجّت و عذری باقی نمانده است.
و از آنجا که آنچه آنها بر آن هستند پیروی از گمان است و سرانجام آن شقاوت و عذاب همیشگی است، باقی ماندن بر این حالت کمال بیخردی و نهایت ستمگری است، با وجود این آنها خیالات و آرزوهایی در سر میپرورانند و فریب میخورند.
بنابراین، خداوند بر کسیکه ادعا میکند هر آنچه آرزو کند بدان میرسد اعتراض نمود و بیان داشت که چنین فردی دروغ میگوید: پس فرمود: ﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ٢٤﴾آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند بدان میرسد؟ آری! آخرت و دنیا از آن خداست پس به هرکس بخواهد میدهد و به هرکس که بخواهد نمیدهد، و این امر پیرو آرزوهای آنان نیست و طبق میل آنها انجام نمیشود.
آیهی ۲۶:
﴿وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ٢٦﴾[النجم: ۲۶]. «و چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعتشان سودی نمیبخشد مگر بعد از آنکه خداوند برای هرکس که بخواهد و بپسندد اجازه دهد».
خداوند با اعتراض بر کسیکه فرشتگان و غیر از الله را پرستش میکند و گمان میبرد که به او سود میبخشد و روز قیامت نزد خداوند برایش شفاعت میکند، میفرماید ﴿وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾چه بسیار فرشتگان مقرّب و بزرگواری در آسمانها هستند که ﴿لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيًۡٔا﴾که برای کسیکه آنها را به فریاد خوانده و دست به دامانشان شده و به آنها امید بسته سودی نمیبخشند و فایدهای نمیرسانند.
﴿إِلَّا ﴾﴿إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ﴾بعد از آنکه خداوند برای هرکسی که بخواهد و بپسندد اجازه دهد. یعنی حتما باید دو شرط وجود داشته باشد: یکی اینکه خداوند متعال اجازه شفاعت بدهد، و از کسیکه برای او شفاعت میشود راضی و خشنود باشد. و معلوم است که فقط عملی پذیرفته میشود که خالصانه برای خدا انجام بگیرد و کسی که آن را انجام میدهد آن را مطابق شریعت انجام دهد. پس مشرکان هیچ بهرهای از شفاعتِ شفاعت کنندگان ندارند چرا که آنها درِ رحمت مهربانترین مهربانان را به روی خود بستهاند.
آیهی ۳۰-۲۷:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَيُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ تَسۡمِيَةَ ٱلۡأُنثَىٰ٢٧﴾[النجم: ۲۷]. «بیگمان آنانکه به آخرت ایمان نمیآورند فرشتگان را با نامهای زنان نامگذاری میکنند».
﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا٢٨﴾[النجم: ۲۸]. «و آنان به آن هیچ علمی ندارند. جز از گمان پیروی نمیکنند و به یقین گمان، آدمی را از (شناخت) حق بینیاز نمیکند».
﴿فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِكۡرِنَا وَلَمۡ يُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا٢٩﴾[النجم: ۲۹]. «بنابراین، از کسی روی بگردان که از یاد ما روی گردان شده و جز زندگی دنیوی نمیخواهد».
﴿ذَٰلِكَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ٣٠﴾[النجم: ۳۰]. «این مُنتهای دانش آنان است، بیگمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و او به کسیکه راهیاب شده داناتر میباشند».
کسانیکه برای خدا شریک قرار میدهند و پیامبرانش را تکذیب مینمایند و به آخرت ایمان نمیآورند به سبب آنکه به خدا ایمان نیاوردهاند گفتهها و کارهایی از آنها سر میزند که مخالف با شریعت خدا و پیامبرش میباشد. از جمله میگویند: «فرشتگان دختران خدایند». پس آنها پروردگارشان را از داشتن فرزند منزّه ندانسته و فرشتگان را گرامی داشته و آنها را زن نامیدهاند.
حال آنکه آنها بدان علم و آگاهی ندارند، نه از سوی خدا در این باره به آنها دانشی رسیده و نه از سوی پیامبرش، و نه سرشتها و خِرَدها بر این دلالت میکنند. و خداوند از داشتن فرزند و همسر منّزه و پاک است چرا که او یگانه یکتاست و تنهای بینیاز میباشد. خدایی است که نه از کسی زاده شده و نه کسی از او زاده میشود و هیچ همتایی ندارد. و فرشتگان بزرگوار، مقّرب بارگاه خداوند هستند و کمر به خدمت او بستهاند. ﴿لَّا يَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ﴾[التحریم: ۶]. «از آنچه خداوند به آنها فرمان دهد سرپیچی نمیکنند و هرآنچه را فرما یابند انجام دهند».
و مشرکان در این باره از سخن زشتی پیروی میکنند و آن گمان است که انسان را از حق و حقیقت بینیاز نمیکند، و به جای یقین نمینشیند چون حق باید در آن یقین باشد، یقینی که برآمده از دلایل و حجّتهای روشن است.
و از آنجا که شیوه کسانی که ذکر شدند چنین است و هدف آنها پیروی کردن از حق نیست و هدفشان پیروی از خواستهها و امیال و هوی و هوس میباشد، خداوند به پیامبرش فرمان داد تا از کسانی که از ذکر و پند الهی که قرآن بزرگ است روی گرداندهاند روی بگرداند. زیرا کسی که به قرآن پشت کرده از علوم مفید و سودمند روی گردانده و جز زندگی دنیوی چیزی نخواسته است و نهایت هدف او همین است. و معلوم است که آن را میخواهد، پس تلاش اینها منحصر به دنیا و لذّتهایش میباشد، و از هر راه و به هر صورتی که به دست بیاید آنرا به دست میآورند.
﴿ذَٰلِكَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ﴾این مُنتهای دانش آنان است. امّا کسانیکه به آخرت ایمان دارند و آن را تصدیق میکنند دارای عقل و خرد هستند. پس هدف آنها سرای آخرت است و علوم آنها برترین و بزرگترین دانشهاست و علوم آنها از کتاب خدا و سنّت پیامبرشصبرگرفته شده است. و خداوند کسی را که سزاوار هدایت است بهتر میشناسد و او را هدایت مینماید و هم چنین کسی را که شایسته هدایت نیست بهتر میشناسد و به احوال او آگاهتر است و او رابه حال خودش واگذار میکند و خوارش میگرداند، در نتیجه آن فرد از راه خدا گمراه میشود. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ﴾بیگمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و به کسیکه هدایت یافته داناتر است. پس خداوند فضل و لطف خویش را در جای مناسب و شایسته قرار میدهد.
آیهی ۳۲-۳۱:
﴿وَلِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى٣١﴾[النجم: ۳۱]. «و آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدست تا سرانجام کسانی را که بد کردهاند به (کیفر) آنچه کردهاند جزا دهد و تا نیکوکاران را به نکی جزا دهد».
﴿ٱلَّذِينَ يَجۡتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّكَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِكُمۡ إِذۡ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡۖ فَلَا تُزَكُّوٓاْ أَنفُسَكُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ٣٢﴾[النجم: ۳۲]. «کسانیکه از گناهان کبیره و زشتیها ـ جز گناهان صغیره ـ دوری میگزینند (بدانند که) بیگمان پروردگارت دارای آمرزش گسرتده است. او به (حال) شما وقتیکه شما را از زمین پدید آورد و هنگامیکه شما در شکم مادرانتان جنینهایی بودید داناتر است. پس، از پاک بودن خود سخن مگویید. او به پرهیزگاران داناتر است».
خداوند متعال خبر میدهد که او فرمانروای هستی است و در فرمانروایی و پادشاهی دنیا و آخرت تنها و یگانه است و همه آنچه که در آسمانها و زمین است ملک خدا و از آن او است. و او چون پادشاهی بزرگ در بندگانش تصّرف میکند و تقدیر او در آنها نافذ است و شریعت او بر آنها جاری میشود و آنها را امر مینماید و یا نهی میکند آنانرا جزا میدهد، به فرمانبردار پاداش میدهد و گناهکار را کیفر میدهد. ﴿لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ﴾تا کسانی را که بد کردهاند به کیفر کارهای بدی از قبیل کفر و دیگر گناهانی که انجام دادهاند کیفر سخت بدهد. ﴿وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى﴾و به کسانی که عبادت خداوند را به نیکویی انجام داده و با خلق خدا به نیکی رفتار کردهاند پاداش نیک بدهد. یعنی حالت آنها را در دنیا و آخرت نیک گرداند و بالاتر و بزرگتر از این خشنودی پرورگارشان، و دست یابی به بهشت و نعمتهای آن میباشد.
سپس حالتشان را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ يَجۡتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ﴾کسانیکه از گناهان کبیره و زشتیها جز گناهان صغیره دوری میگزینند. یعنی واجباتی را انجام میدهند که خداوند به انجام آن فرمان داده و ترک کردن آن از گناهان کبیره است.
و گناهان کبیره از قبیل زنا، نوشیدن شراب، رباخواری، قتل و امثال آن از گناهان بزرگ را ترک مینمایند و از آن دوری میگزینند. ﴿إِلَّا ٱللَّمَمَ﴾به جز گناهان کوچک که انجام دهنده آن بر آن اصرار نمیورزد، و یا گناهانی که هر از چند گاهی بنده آن را انجام میدهد و بسیار کم و به ندرت مرتکب آنها میشود. این گناه طوری نیست که به محض این که بنده آنرا انجام داد از زمره نیکوکاران خارج شود، چنین گناهانی اگر انجام داده شود و در ضمن آن واجبات به جای آورده شود و در ضمن آن واجبات به جای آورده شود و محرّمات ترک شوند تحت آمرزش خداوند قرار میگیرند، آمرزشی که هر چیزی را فرا گرفته است. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّكَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ﴾بیگمان پروردگارت دارای آمرزش گسترده است و اگر آمرزش او نبود آبادیها و مردم هلاک میشدند.
و اگر گذشت و بردباریاش نبود آسمان روی زمین فرو میافتاد و خداوند هیچ جانوری را روی زمین باقی نمیگذاشت.
بنابراین پیامبرصفرمود: «نمازهای پنجگانه و هر جمعه و تا جمعه دیگر و هر رمضان تا رمضان دیگر، کفّاره گناهانی هستند که میان آن دو اتّفاق میافتند به شرطی که از گناهان کبیره پرهیز شود». ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِكُمۡ إِذۡ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ﴾خداوند متعال به حالات شما و به ضعفی که شما را بر آن سرشته است و این که در انجام بسیاری از فرمانهای او سستی میورزید و انگیزههای فراوانی که برای انجام کارهای حرام در وجود شما است.
و گناهان و جاذبههای زیادی که دارند و موانع قوی در برابر آن ندارید آگاهتر است. و ضعف در شما مشاهده میشود، از زمانی که خداوند شما را از زمین پدید آورد و آنگاه که در شکم مادرانتان بودید همواره ضعیف و ناتوان هستید، گرچه خداوند نیرویی در شما به وجود آورده که شما را بر انجام آنچه بدان دستور داده است کمک مینماید، ولی همواره ضعیف و ناتوان هستید.
پس، از آنجا که خداوند به این حالات شما آگاه است حکمت الهی و کَرَم ربّانی اقتضا نموده تا شما را غرق رحمت و آمرزش و عفو خویش گرداند و با احسان خود شما را بپوشاند و گناهان را از شما دور کند. به خصوص اگر بنده در همه اوقات به دنبال خشنودی پروردگارش باشد و در اکثر اوقات بکوشد تا کارهایی انجام دهد که او را به پروردگارش نزدیک نماید و از گناهان بگریزد، گناهانی که پروردگارش را از او ناخشنود میگرداند.
امّا گاهی گناهانی از آدمی سر میزنند پس خداوندت بخشندهترین بخشندگان است و نسبت به بندگانش از مادر به فرزندش مهربانتر است. پس قطعا چنین فردی همواره به آمرزش پروردگارش نزدیک است و خداوند همواره او را اجابت میکند. بنابراین فرمود: ﴿فَلَا تُزَكُّوٓاْ أَنفُسَكُمۡ﴾پس، از پاک بودن خود سخن مگویید.
یعنی با ستودن خویش نزد مردم از پاکیزگی خود سخن مگویید. ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ﴾خداوند به پرهیزگاران داناتر است، چون تقوی و پرهیزگاری در قلب جای دارد و خداوند از قلب آگاه است و مطلع است و انسان را طبق نیکی و پرهیزگاری که در دل دارد جزا میدهد. و مردم هیچ چیزی از عذاب خدا را از شما دور نمیکنند.
آیهی ۳۳-۶۲:
﴿أَفَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي تَوَلَّىٰ٣٣﴾[النجم: ۳۳]. «آیا آن کسی را دیدهای که روی گردانده است».
﴿وَأَعۡطَىٰ قَلِيلٗا وَأَكۡدَىٰٓ٣٤﴾[النجم: ۳۴]. «و اندکی داد و سنگدل شد».
﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَيۡبِ فَهُوَ يَرَىٰٓ٣٥﴾[النجم: ۳۵]. «آیا او علم غیب دارد پس او (همه چیز را) میبیند».
﴿أَمۡ لَمۡ يُنَبَّأۡ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ٣٦﴾[النجم: ۳۶]. «یا به آنچه که در صحیفههای موسی بوده خبر داده نشده است».
﴿وَإِبۡرَٰهِيمَ ٱلَّذِي وَفَّىٰٓ٣٧﴾[النجم: ۳۷]. «(نیز در صحیفۀ) ابراهیمی که وفا نمود»؟.
﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨﴾[النجم: ۳۸]. «(در صحف ایشان آمده است): که هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد».
﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾[النجم: ۳۹]. «و انسان جز آنچه کرده است ندارد».
﴿وَأَنَّ سَعۡيَهُۥ سَوۡفَ يُرَىٰ٤٠﴾[النجم: ۴۰]. «و اینکه حاصل تالشش در آخرت دیده میشود (و نیک و بد آن مشخّص میگردد)».
﴿ثُمَّ يُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١﴾[النجم: ۴۱]. «آنگاه جزای کافی به او داده خواهد شد».
﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾[النجم: ۴۲]. «و اینکه بازگشت بهسوی پروردگار تواست».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَكَ وَأَبۡكَىٰ٤٣﴾[النجم: ۴۳]. «و اینکه او میخنداند و میگریاند».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡيَا٤٤﴾[النجم: ۴۴]. «و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند».
﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَيۡنِ ٱلذَّكَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ٤٥﴾[النجم: ۴۵]. «و اینکه اوست دو نوع نر و ماده را آفرید».
﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ٤٦﴾[النجم: ۴۶]. «از نطفهای بدانگاه که (در رحم) ریخته میشوند».
﴿وَأَنَّ عَلَيۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧﴾[النجم: ۴۷].«و اینکه بر (عهدۀ) اوست پدید آوردن دوباره».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ٤٨﴾[النجم: ۴۸]. «و اینکه اوست که بینیاز میکند و سرمایه میدهد».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ٤٩﴾[النجم: ۴۹]. «و اینکه اوست پروردگار ستارۀ شعری».
﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَكَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ٥٠﴾[النجم: ۵۰]. «و اینکه او عاد نخستین را نابود کرد».
﴿وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ٥١﴾[النجم: ۵۱]. «و قوم ثمود را هلاک کرد و از ایشان هیچ باقی نگذاشت».
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ كَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ٥٢﴾[النجم: ۵۲]. «و (نیز) پیش از این قوم نوح را (نابود کرد) بیگمان آنان ستمکرتر و سرکشتر بودند».
﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِكَةَ أَهۡوَىٰ٥٣﴾[النجم: ۵۳]. «و (دیار) مؤتفکه را نگونسار کرد».
﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ٥٤﴾[النجم: ۵۴]. «و آنرا فرو پوشاند آنچه میبایست آنرا فرو پوشاند».
﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكَ تَتَمَارَىٰ٥٥﴾[النجم: ۵۵]. «پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارت شک و تردید میورزی».
﴿هَٰذَا نَذِيرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ٥٦﴾[النجم: ۵۶]. «این بیم دهندهای از بیمدهندگان پیشین است».
﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ٥٧﴾[النجم: ۵۷]. «قیامت نزدیک گردیده است».
﴿لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ كَاشِفَةٌ٥٨﴾[النجم: ۵۸]. «آن جز خداوند، آشکار کنندهای ندارد».
﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ تَعۡجَبُونَ٥٩﴾[النجم: ۵۹]. «آیا از این سخن تعجّب میکنید»؟.
﴿وَتَضۡحَكُونَ وَلَا تَبۡكُونَ٦٠﴾[النجم: ۶۰]. «و میخندید و گریه نمیکنید».
﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١﴾[النجم: ۶۱]. «و شما غفلت زدهاید».
﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢﴾[النجم: ۶۲]. «پس برای خداوند سجده کنید و (او را) بندگی نمایید».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَفَرَءَيۡتَ﴾آیا زشتی حالت کسی را دیدهای که به عبادت پروردگار و یگانه دانستن او مامور شد سپس از آن روی گرداند؟ اگر اندکی بذل و بخشش نماید آنرا ادامه نخواهد داد بلکه بخل میورزد و نمیدهد. چون احسان و نیکوکاری خوی و عادت طبیعی اونیست بلکه طبیعت او چنان است که از عبادت روی میگرداند و بر انجام دادن کار خوب استوار نمیماند و با وجود این خودش را میستاید و ادّعای پاک بودن میکند و خودش را در جایی قرار میدهد که خداوند او را در آن مقام قرار نداده است.
﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَيۡبِ فَهُوَ يَرَىٰٓ٣٥﴾آیا او علم غیب دارد پس او دنیای پنهان و غیب را میبیند و از آن خبر میدهد؟ یا اینکه بر خدا دروغ میبندد و به خود جرأت داده تا مرتکب زشتی (=روی گرداندن از عبادت)، و تعریف و تمجید از خویشتن شده است، همانگونه که این، حقیقت حالِ چنان کسانی است. چون میداند که علم غیب ندارد و به فرض اینکه اگر ادّعای علم غیب کند، اخبار قاطعی از علم غیب که پیامبر معصومصآنرا آورده است برخلاف سخن او دلالت مینماید. و این نشانگر باطل بودن سخن اوست.
﴿أَمۡ لَمۡ يُنَبَّأۡ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ٣٦ وَإِبۡرَٰهِيمَ ٱلَّذِي وَفَّىٰٓ٣٧﴾آیا این مدّعی ِ غیب، به آنچه در صحیفههای موسی و ابراهیم بوده است با خبر نشده است، ابراهیمی که همه فرامین و دستورات خدا و اصول و فروع دین را انجام داد و از تمامی آزمایشهای خداوند سربلند بیرون آمد. و در این صحیفهها احکام زیادی بوده است که یکی از مهمترین آنها عبارت است از آنچه خداوند بیان داشته است که ﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨ وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد و انسان جز بهره کارهایی که کرده است بهره و پاداشی ندارد. یعنی هرکس پاداش عمل نیک و بدی که انجام داده است به دست میآورد و عمل و تلاش دیگران به او نمیرسد. و هیچکس گناه کسی دیگر را بر دوش نمیکشد.
﴿وَأَنَّ سَعۡيَهُۥ سَوۡفَ يُرَىٰ٤٠﴾و این که حاصل تلاش او در آخرت دیده میشود، پس عمل نیکش از عمل بدش جدا ساخته میشود. ﴿ثُمَّ يُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١﴾سپس جزای کامل عمل به او داده میشود. یعنی پاداش کامل در برابر آن دسته از اعمال نیک که کاملا نیک میباشند. و سزای کامل در برابر آن دسته از اعمال زشت که کاملا زشت هستند. و آن دسته از اعمال نیک و زشتی که بهطور کامل نیک و زشت نیستند، پاداشی برحسب نیک و زشت بودنشان دارند، پاداش و سزایی که همه مردم به عدالت خداوندی اقرار مینمایند و خداوند را در بر ابر این دادگری میستایند.
حتّی اهل دوزخ وارد جهنّم میشوند و دلهایشان سرشار از ستایش پروردگار میباشد و به کمال حکمت او و بدی خودشان اقرار مینمایند و اعتراف میکنند که آنها خودشان خویشتن را به چنین جایی رسانده و خود را به بدترین جا وارد کردهاند.
کسانیکه معتقدند اهدای ثواب عبادات ـ به دیگران خواه مرده باشند یا زنده ـ سودی به آنها نمیرساند، به این آیه استدلال کرده اند: ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾آنان میگویند: چون خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾و برای انسان نیست جز آنچه که برایش تلاش کرده است، پس رسیدن محصول تلاش کسی به دیگری منافی این آیه است. امّا این استدلال جای تامّل دارد چون آیه بر این دلالت مینماید که انسان بهره و پاداشی ندارد جز آنچه که خود کرده و برای آن تلاش نموده است، این درست است و اختلاف در آن نیست.
امّا بر این دلالت نمیکند که انسان از تلاش و عملکرد کسی دیگر چنانچه کار خودش را به او ببخشد بهرهمند نمیشود. همانگونه که انسان چیزی جز دارایی و مالی که تحت تصرف خودش میباشد، ندارد، ولی از این لازم نمیآید که اگر کسی از مال خودش چیزی را به او بخشید مال او قرار نگیرد.
﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾و همانا کاری بهسوی او باز میگردند و مردم با زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز بهسوی پروردگارت بر میگردند و در همه حالات بازگشت بهسوی اوست. علم و دانش و حکمت و رحمت و سایر کمالات در نهایت به او منتهی میگردند.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَكَ وَأَبۡكَىٰ٤٣﴾یعنی و اوست که اسباب خنده و گریه را فراهم آورده است، و آن عبارت از خیر و شرّ و شادی و اندوه است.و او تعالی در این باره حکمت فراوان دارد. ﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡيَا٤٤﴾و تنها اوست که به وجود میآورد و از میان میبرد. و کسی که خلق را به وجود میآورد و آنها را امر و نهی میکند آنان را پس از مرگشان دوباره زنده خواهد کرد و در برابر کارهایی که در دنیا کردهاند آنان را سزا و جزا خواهد داد: ﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَيۡنِ﴾و اینکه اوست که جفتها را آفریده است. سپس آنرا توضیح داد و فرمود: ﴿ٱلذَّكَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ﴾نر و ماده را آفریده است. و این اسم جنس است و شامل همه حیوانات و انسانها میشود. پس خداوند به تنهایی همه آنها را آفریده است.
﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ٤٦﴾از نطفهای بدانگاه که در رحم ریخته میشود. و این از بزرگترین دلایل کمال قدرت خداوند و یگانه بودن وی در توانمندی است، و این که همه حیوانات کوچک و بزرگ را از آب ناچیزی به وجود آورده، آنگاه آنها را رشد داده و کامل میگرداند تا سرانجام به رشد مطلوب میرسند سپس ایشان یا به بالاترین مقام ارتقا مییابد و یا به نازلترین و پستترین جایگاه فرو میافتد.
بنابراین، با بیان آفرینش نخستین، بر اعاده آن استدلال نمود و فرمود: ﴿وَأَنَّ عَلَيۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧﴾و این که پدید آوردن دوباره بر عهده خداست. پس خداوند مردگان را دوباره از گورها زنده بیرون میآورد و آنها را برای روز میعاد گردهم میآورد و در برابر نیکیها و بدیهایی که کردهاند سزا و جزاشان میدهد.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ﴾و با فراهم آوردن امور زندگی از قبیل تجارت و انواع کسبها و حرفهها وغیره بندگان را بینیاز گردانده است. ﴿وَأَقۡنَىٰ﴾و بندگانش را از انواع اموال و دارایی بهرهمند کرده است به گونهای که آن را دارا میباشند و مالک بسیاری چیزها هستند. و این از نعمت الهی است که به آنها خبر داده که همه نعمتها از آن اوست و او باعث میشود تا بندگان او را سپاس گزارند و وی را به یگانگی بپرستند.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ٤٩﴾و اوست پروردگار شعری. شعری ستارهایست که به «الشعری العبور» معروف بود و آنرا مرزم نامیدهاند. خداوند با آن که پروردگار همه چیز است بهطور ویژه بیان کرد که او پروردگار ستاره شعری میباشد. چون این ستاره در ایاّم جاهلّیت پرستش میشد. پس خداوند متعال خبر داد که آنچه آنها میپرستند خود آفریده شدهاند و تحت تدبیر خداوند قرار دارند پس چنین چیزی چگونه میتواند در کنار خداوند معبود قرار داده شود.
﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَكَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ٥٠﴾و این که او عاد نخستین را هلاک کرد. و آنها قوم عاد÷بودند، وقتی که هود را تکذیب کردند خداوند آنها را با تند بادی ویرانگر نابود و هلاک ساخت.
﴿وَثَمُودَاْ﴾و ثمود را هلاک کرد. ثمود قوم صالح÷بودند. خداوند صالح را بهسوی ثمود فرستاد پس آنها او را تکذیب کردند آنگاه خداوند شتر ماده را به عنوان نشانه و معجزه بهسوی آنها فرستاد امّا آنها شتر را پی زدند و صالح را تکذیب کردند. در نتیجه خداوند آنها را هلاک و نابود کرد. ﴿فَمَآ أَبۡقَىٰ﴾و از آنها هیچ کسی را باقی نگذاشت بلکه همه آنان را نابود ساخت.
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ كَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ٥٢﴾و نیز قوم نوح را قبل از آنان هلاک کرد و آنان از همه این امّتها ستمگرتر و سرکشتر بودند. پس خداوند آنانرا هلاک کرد و غرق نمود.
﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِكَةَ﴾آنها قوم لوط÷هستند ﴿أَهۡوَىٰ﴾یعنی خداوند به آنها عذابی داد که هیچ یک از جهانیان را چنان عذابی نداده است. خداوند شهرهای آنان را زیرو رو کرد و بر آنها سنگهایی از گلِ باراند. بنابراین فرمود: ﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ٥٤﴾مقدار بزرگی از عذاب دردناک که نمیتوان آن را توصیف کرد آن شهر و دیار را فرا گرفت و فرو پوشاند.
﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكَ تَتَمَارَىٰ٥٥﴾پسای انسان! به کدام یک از نعمتهای خداوند و فضل او شک و تردیدی میورزی؟ چون نعمتهای خداوند آشکار هستند و به هیچ صورت تردید و شکّی در آن وجود ندارد. و هر نعمتی که بندگان دارند از جانب خداست و جز خدا هیچ احدی رنجها را دور نمیکند.
﴿هَٰذَا نَذِيرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ٥٦﴾این پیامبر قریشی هاشمی، محمّد بن عبدالله ص نخستین پیامبر نیست، بلکه پیش از او نیز پیامبرانی آمدهاند و به آنچه او به آن دعوت میکند دعوت کردهاند.
پس چرا رسالت او مورد انکار قرار میگیرد؟ و با چه دلیلی دعوت او باطل قرار داده میشود؟ آیا اخلاق او همانند اخلاق و رفتار پیامبران بزرگوار نیست؟ مگر او به هر خوبی و خیر دعوت نمیکند و از هر شرّ و بدی نهی نمیکند؟!.
آیا او قرآن کریمی را که باطل از هیچ سویی به آن راه ندارد نیاورده است؟ قرآنی که از سوی خداوند فرزانه ستوده نازل گردیده است؟! آیا خداوند کسانی را که پیامبران پیش از او تکذیب کردهاند هلاک نکرده است؟ پس چه چیزی عذاب را از کسانی دور مینماید که محمّد سرور پیامبران و پیشوای پرهیزگاران را تکذیب میکنند؟!.
﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ٥٧﴾یعنی قیامت نزدیک شده و وقت آن نزدیک گردیده و علامتهای آن آشکار شده است. ﴿لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ كَاشِفَةٌ٥٨﴾هرگاه قیامت بیاید و عذابی که به آنها وعده داده شده است فرا رسد هیچکس نمیتواند آن را دور کند. سپس کسانی را که منکر رسالت محمّدصهستند و آنچه را که قرآن آورده است تکذیب میکنند تهدید نمود و فرمود: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ تَعۡجَبُونَ٥٩﴾آیا از این سخن تعجب میکنید؟! یعنی آیا از این سخن که بهترین و برترین و شریفترین سخن است تعّجب میکنید و آن را امری غیر عادی و غیر طبیعی میدانید که با امور و حقائق معروف و طبیعی مخالف است؟
این از جهالت و گمراهی و عناد آنهاست وگرنه قرآن سخنی است که هرگا بیان شود تصدیق میگردد و هرگاه چیزی بگوید گفته آن قطعی است و شوخی بردار نیست. این قرآن بزرگ اگر بر کوهی نازل شود کوه را از خشیت الهی تکه و پاره خواهد دید. این قرآن افرادی را که دارای شایستگی و صلاح هستند خرد و اندیشه میافزاید و به آنها ایمان و درستکاری میبخشد.
بلکه آنچه که باید از آن تعجّب کرد بیخردی و گمراهی کسی است که از قرآن تعجّب میکند. ﴿وَتَضۡحَكُونَ وَلَا تَبۡكُونَ٦٠﴾و به آن میخندید و آنرا به مسخره میگیرید، با این که انسانها باید با شنیدن امر و نهی قرآن و گوش فرا دادن به آن به وعده و وعید آن و شنیدن اخبار راست و نیکوی آن متاّثر شوند ودلها نرم گردند و چشمها گریان شوند.
﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١﴾و شما از آن غافل و بیخبر هستید و از تدّبر و اندیشیدن در آن غافل میباشید و این نشانگر کم خردی و گمرای شماست. پس اگر شما خدا را عبادت میکردید و خشنودی او را در همه حالات طلب مینمودید در این حالت که خردمندان آن را ننگ میدانند قرار نمیگرفتید. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢﴾پس برای خدا سجده کنید و او را بندگی نمایید.
اینکه به سجده کردن برای خدا به طور ویژه امر شده دلیلی است بر فضیلت سجده و نشانگر آن است که سجده راز عبادت ومغز آن است، زیرا روح عبادت خشوع و فروتنی برای خداست و سجده بزرگترین و بالاترین حالتی است که بنده با آن کرنش و فروتنی مینماید چون دل و جسمش فروتنی میکند و شریفترین عضو خود را بر زمین و جایی که پا گذاشته میشود میگذارد.سپس به عبادت و بندگی کردن به طور عام فرمان داد که شامل تمام آن کارها و گفتههای ظاهری و باطنی میشود که خداوند آنها را دوست دارد و میپسندد.
پایان تفسیر سورهی نجم