تفسیر سورهی معارج
مکی و ۴۴ آیه است.
آیهی ۷-۱:
﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ١﴾[المعارج: ۱]. «خواهندهای درخواست عذابی کرد که به وقوع میپیوندند».
﴿لِّلۡكَٰفِرِينَ لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ٢﴾[المعارج: ۲]. «و آن برای کافران هیچ بازدارندهای ندارد».
﴿مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ٣﴾[المعارج: ۳]. «از سوی خداوند صاحب درجات و مقاما (است)».
﴿تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَيۡهِ فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ٤﴾[المعارج: ۴]. «فرشتگان و (نیز) روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است بهسوی او فرا میروند».
﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِيلًا٥﴾[المعارج: ۵]. «پس به صبر نیکو برداری ورز».
﴿إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا٦﴾[المعارج: ۶]. «آنان آن (روز) را دور میبینند».
﴿وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا٧﴾[المعارج: ۷]. «و ما آنرا نزدیک میبینیم».
خداوند متعال از جهالت و نادانی مخالفان و این که با تمسخر عذاب الهی را به شتاب میطلبند، سخن به میان آورده و با بیان این که آنان میپنداشتند که خدا از عذاب دادن آنها ناتوان است، میفرماید: ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ١ لِّلۡكَٰفِرِينَ﴾خواهندهای درخواست عذابی برای کافران کرد که به وقوع میپیوندد چون کافران به سبب کفر و عنادشان مستحق آن هستند.
﴿لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ٢ مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ٣﴾[المعارج: ۲-۳]. عذابی که برخی از سرکشان مشرک آنرا به شتاب میطلبند کسی نیست که قبل از آمدنش آن را دور کند و یا بعد از آمدنش آن را برطرف نماید. نضربن حارث قریشی یا کسی دیگر از تکذیب کنندگان دعا کرد و گفت: ﴿ٱللَّهُمَّ إِن كَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِكَ فَأَمۡطِرۡ عَلَيۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٖ﴾[الأنفال: ۳۲]. «بار خدایا! اگر این قرآن حق و از جانب تو است از آسمان بر ما سنگ ببار و یا عذابی دردناک بر ما بیاورد». (پس بدانند که) عذاب حتما از جانب خدا بر آنها خواهد آمد، خداوند یا در دنیا آنها را عذاب میدهد یا عذابشان را برای آخرت ذخیره مینماید. پس اگر آنها خدا را میشناختند و عظمت و گستردگی فرمانروایی او و کمال اسما و صفاتش را میدانستند عذاب را به شتاب نمیطلبیدند و تسلیم و مودب میشدند. بنابراین، خداوند از عظمت خویش سخن گفت، عظمتی که با گفته هی زشت آنها مخالف است و سخنان آنها را نقض میکند. پس فرمود: ﴿ذِي ٱلۡمَعَارِجِ٣ تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَيۡهِ﴾این عذاب از سوی خداوندِ صاحب درجات و مراتب است، خداوندی که دارای علو و برتری و شکوه و عظمت است و سائر خلق تحت تدبیر او هستند. خداوندی که فرشتگان بهسوی او بالا میروند چون آنها تحت تدبیر او هستند، و روح نیز بهسوی او بالا میرود.
و این شامل همه ارواح میشود. ارواح نیاکان و ارواح انسانهای بد و این به هنگام مردن است که روح نیکان بهسوی خدا بالا میرود و از این آسمان به آسمان دیگر اجازه عروج داده میشود تا به آسمانی میرسد که خداوند ﻷدر آن است. آنجا روح به خدا درود میگوید و از نزدیک شدن به او بهرهمند میگردد و شادمان میشود و مورد گرامیداشت و بزرگداشت قرار میگیرد.
امّا روح انسانهای فاسق بهسوی آسمان بالا میرود. وقتی به آسمان برسد اجازهی ورود میخواهد، ولی به آن اجازه داده نمیشود و به زمین بازگردانده میشود.
سپس خداوند مسافتی را که در آن فرشتگان و روح بهسوی خدا بالا میروند بیان کرد و فرمود: خداوند اسباب این کار را برای ارواح و فرشتگان آماده کرده و به آنها سرعت داده که در یک روز بهسوی خدا بالا میروند، درحالیکه اگر از ابتدای عروج تا مقصد و ملاء اعلی به صورت عادی پیموده شود پنجاه هزار سال طول میکشد.
پس این پادشاهی سترگ و جهان بزرگِ بالا و پائین و آفرینش و تدبیر به دست خداوند بلندمرتبه والات. و خداوند حالات ظاهری و باطنی و قرارگاه آنها را میداند و از رحمت و احسان خویش آن قدر به آنها رسانده که همه جهانیان را در برگرفته است. و خداوند فرمان تقدیری و حکم شرعی و جزائی خود را بر آنها اجرا نموده است. پس چقدر خوشبخت هستند مردمانی که عظمت خداوند را نمیدانند و قدر او را آنگونه که حق اوست نمیشناسند و با عجله و شتاب عذاب را میطلبند و گمان میبرند که خداوند از انجام چنین کاری ناتوان است.
پاک است خداوند بردبار که به آنها مهلت داده و آنانرا فراموش نمیکند. و آنان خدا را به خشم آوردند امّا در مقابل کارهای زشتشان شکیبایی ورزیده و آنانرا از تنگدستی و روزی فراوان برخوردار کرده است.
این یکی از احتمالات در تفسیر این آیهی کریمه است. پس این عروج و بالا رفتن در دنیا خواهد بود، چون سیاق و عبارت اوّل بر همین دلالت مینماید. و احتمال دارد که این عروج در روز قیامت باشد و خداوند در آن روز از عظمت و شکوه خود چیزی را آشکار میکند که بزرگترین دلیل بر شناخت او باشد، و آن این که مردم عروج فرشتگان و ارواح را که با تدابیر الهی بالا میروند و پائین میآیند مشاهده خواهند کرد.
﴿فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ﴾در روزی که از بس طولانی و سخت است به اندازهی پنجاه هزار سال میباشد، ولی خداوند این روز را برای مومن کم و سبک مینماید.
﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِيلًا٥﴾پس بر دعوت دادن قومت صبری نیکو داشته باش به گونهای که خشمگین شدن و رنجور گشتن در این صبر و بردباری نباشد بلکه به فرمان الهی ادامه بده و بندگان را به یگانه دانستن خداوند دعوت کن، و فرمان نبردن و بیعلاقه بودن آنها تو را از ادامه دادن دعوت بازندارد چون در شکیبائی ورزیدن بر این کار خیر فراوانی است.
﴿إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا٦ وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا٧﴾آنان روز زنده شدن پس از مرگ و قیامت را بعید میدانند که در آن کسانی که خواهان عذاب هستند عذاب میبینند. یعنی آنها حالتی همانند حالت منکر قیامت دارند، با حالت کسیکه بدبختی و مستی بر او غلبه یافته است تا جایی که همهی چیزهایی که پیش رو دارد از قبیل زنده شدن پس از مرگ و حشر را دور میداند، اما خداوند آنرا نزدیک میبیند چون او مهربان و بردبار است و عجله نمیکند و میداند که قطعا آن روز خواهد آمد،و هرآن چه میآید نزدیک است. سپس خداوند هراسهای آن روز و حالات آن را بیان کرد و فرمود:
آیهی ۱۸-۸:
﴿يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ٨﴾[المعارج: ۸]. «روزی که آسمان مانند مس گداخته میشود».
﴿وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ٩﴾[المعارج: ۹]. «و کوهها مانند پشم رنگین میشوند».
﴿وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا١٠﴾[المعارج: ۱۰]. «و هیچ خویشاوندی از (حال) خویشاوندی دیگر نمیپرسد».
﴿يُبَصَّرُونَهُمۡۚ يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ١١﴾[المعارج: ۱۱]. «(دوستان و خویشاوندان) به آنان نشان داده میشوند. گناهکار آرزو میکند که فرزندان خود را بلاگردان عذاب آن روز قرار دهد».
﴿وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ١٢﴾[المعارج: ۱۲]. «همچنین همسر و برادرش را».
﴿وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ١٣﴾[المعارج: ۱۳]. «و عشیرهاش را که به او پناه میدهد».
﴿وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ١٤﴾[المعارج: ۱۴]. «و حتی (آماده است) تمام کسانی را که روی زمین هستند (فدا کند) آنگاه (این کار) او را برهاند».
﴿كَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ١٥﴾[المعارج: ۱۵]. «هرگز، آن آتش سوزان و سراپا شعله است».
﴿نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ١٦﴾[المعارج: ۱۶]. «پوست بدن را میکند و با خود میبرد».
﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ١٧﴾[المعارج: ۱۷]. «کسی را که پشت کرده و روی گردانده است. فرا میخواند».
﴿وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ١٨﴾[المعارج: ۱۸]. «و (نیز کسی را که) گرد آورد و نگاه داشت».
﴿يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ٨﴾روز قیامت روزی است که در آن این چیزهای بزرگ به وقوع میپیوندد و آسما از بس که تکه و پاره میگردد و هراس آن را فرا میگیرد مانند مس گداخته میشود. ﴿وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ٩﴾و کوهها مانند پشم رنگین و حلّاجی شده خواهند شد و بعد از آن به گرد و غباری پراکنده تبدیل میشوند و از بین میروند. وقتی آشفتگی و اضطراب این جرمها و جمادات بزرگ را فرا میگیرد پس در مورد بنده ضعیفی که بار سنگین گناهان را بر دوش میکشد چه گمان میبری؟ آیا نباید دلش از جای درآید و عقلش را از دست بدهد و همه او را فراموش کنند؟ بنابراین فرمود:
﴿وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا١٠ يُبَصَّرُونَهُمۡ﴾و هیچ دوست و خویشاوندی از حال خویشاوندی دیگر نمیپرسد. خویشاوند خویشاوندش را میبیند اما هرگز به این فکر نمیکند که از حال او جویا شود و نه درباره زندگی و دوستی خودشان سخنی میگویند، بلکه هرکس فقط به فکر خودش است.
﴿يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ١٢ وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ١٣﴾فرد گناهکار آرزو میکند که کاش میشد برای رهایی از عذاب آن روز فرزندان و همسر و برادر و فامیل و بقیه را فدا سازد، فامیل و قبیلهای که در دنیا یکدیگر را یاری و کمک مینمودند. پس در قیامت هیچکس به کسی دیگر فایدهای نمیرساند و هیچکس شفاعت نمیکند مگر با اجازه خدا.
بلکه مجرمی که مستحق عذاب است اگر همه کسانی را که میشناسد فدا کند، ﴿وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ١٤﴾و همه کسانی را که روی زمین هستند فدا نماید تا نجات یابد این کار برایش فایدهای نخواهد داشت.
﴿كَلَّآۖ﴾هیچ چاره و یاوری ندارند، فرمان عذاب بر آنها قطعی شده و سود و فایده خویشاوندان و دوستان از بین رفته است. ﴿إِنَّهَا لَظَىٰ١٥ نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ١٦﴾این آتش سوزان و سراپا شعله است که پوست اعضای ظاهری و باطنی را میکَنَد.
﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ١٧ وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ١٨﴾دوزخ کسی را بهسوی خود فرا میخواند که از پیروی کردنِ از حق روی برگردانده و اعراض کرده و به آن توجّهی ننموده و اموال و دارائی را روی هم انباشته و آن را نگاهداری نموده است و آنچه را که به سود اوست و آتش را از او دور مینماید از آن انفاق نکرده است. پس آتش دوزخ چنین کسانی را بهسوی خودش فرا میخواند و آماده است تا بر آنان شعله بکشد.
آیهی ۳۵-۱۹:
﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا١٩﴾[المعارج: ۱۹]. «بهراستی که انسان کم طاعت و ناشکیبا آفریده شده است».
﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا٢٠﴾[المعارج: ۲۰]. «هرگاه به او مصیبت رسد بیتاب و بیقرار میگردد».
﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا٢١﴾[المعارج: ۲۱]. «و چون خوبی بدو رو کند بخیل میگردد».
﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ٢٢﴾[المعارج: ۲۲]. «مگر نمازگزاران».
﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ٢٣﴾[المعارج: ۲۳]. «کسانیکه بر نمازشان مداومت و مواظبت دارند».
﴿وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ٢٤﴾[المعارج: ۲۴]. «و کسانیکه در مالهایشان حقّی معیّن است».
﴿لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ٢٥﴾[المعارج: ۲۵]. «برای گدا و محروم».
﴿وَٱلَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ٢٦﴾[المعارج: ۲۶]. «و کسانیکه روز جزا را تصدیق میکنند».
﴿وَٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٢٧﴾[المعارج: ۲۷]. «و کسانیکه از عذاب پروردگارشان بیمناک و ترسناکند».
﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَيۡرُ مَأۡمُونٖ٢٨﴾[المعارج: ۲۸]. «بیگمان عذاب پروردگارشان ایمنی ناپذیر است».
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٢٩﴾[المعارج: ۲۹]. «و کسانیکه شرمگاههایشان را محافظت میکنند».
﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ٣٠﴾[المعارج: ۳۰]. «مگر بر زنان و کنیزان خود که (در این صورت) سرزنشی برایشان نیست».
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٣١﴾[المعارج: ۳۱]. «پس هرکس فراتر از این را بجوید آنانند که تجاوزکارند».
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٣٢﴾[المعارج: ۳۲]. «و کسانیکه آنان امانتها و عهدشان را رعایت میکنند».
﴿وَٱلَّذِينَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ٣٣﴾[المعارج: ۳۳]. «و کسانیکه برپا دارندۀ گواهیهایشان هستند».
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ٣٤﴾[المعارج: ۳۴]. «و کسانیکه آنان بر نمازهای خود محافظت میکنند».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ فِي جَنَّٰتٖ مُّكۡرَمُونَ٣٥﴾[المعارج: ۳۵]. «اینان در باغهایی گرامی داشته میشوند».
در اینجا طبیعت و صفت آدمی بیان شده که کم طاقت و شکیبا است. ناشکیبایی انسان را اینگونه تفسیر کرد و فرمود: ﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا٢٠﴾اگر به انسان بلایی از قبیل فقر یا بیماری برسد، یا چیزی دوست داشتنی از قبیل مال یا خانواده یا فرزندی را از دست دهد شکیبایی نمیورزد و به تقدیر الهی راضی نمیشود بلکه بیتابی و بیصبری میکند.
﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا٢١﴾هرگاه نیکی و آسایشی به او برسد بخیل میشود از آنچه که خداوند به او داده است نمیبخشد و شکر خدا را به خاطر نعمتها و احسانش به جای نمیآورد. پس انسان به هنگام زیانمندی و بلا بیتابی و بیقراری میکند و در حالت خوشی و آسایش بخل میورزد.
﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ٢٢﴾مگر نمازگزارانی که دارای این صفات باشند. آنها هرگاه خیر و خوبی بدیشان برسد خدا را سپاس میگذارند و از نعمتهایی که خداوند به آنها ارزانی کرده است انفاق میکنند.
و هرگاه بدی به آنها برسد صبر میکنند و به پاداش الهی چشم میدوزند. در توصیف نمازگزاران فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ٢٣﴾کسانی که نیازهایشان را در اول وقت و همراه با شرایط و ارکان آن میخوانند و همیشه به این پایبند هستند. و مانند کسی نیستند که نماز نمیخواند یا زمانی نماز میخواند و زمانی دیگر نماز نمیخواند یا به صورت ناقص نماز را انجام میدهد.
﴿وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ٢٤ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ٢٥﴾و کسانی که در مالهایشان برای کسی که گذایی میکند و برای کسی که چیزی ندارد ولی از مردم طلب نمیکند و کسی نمیداند که او فقیر است سهم مشخصی از زکات و صدقه قرار دادهاند و به این افراد میدهند.
﴿وَٱلَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ٢٦﴾و کسانی که به جزا و زنده شدن پس از مرگ که خدا و پیامبران به آمدن آن خبر دادهاند ایمان میآورند و به آن یقین دارند و خود را برای قیامت آماده میکنند و برای آن میکوشند. و از تصدیق روز جزا تصدیق پیامبران و کتابهایی را که آوردهاند لازم میآید.
﴿وَٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٢٧﴾و کسانیکه از عذاب پروردگارشان بیمناک و ترسناکند، پس بدین خاطر همه چیزهایی را که آنانرا به عذاب خدا نزدیک میکند رها میکنند. ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَيۡرُ مَأۡمُونٖ٢٨﴾همانا عذاب پروردگارشان همان عذابی است که از آن باید ترسید و پرهیز کرد.
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٢٩﴾و کسانیکه شرمگاههای خود را پاک نگاه میدارند، و آنرا در جای حرامی چون زنا یا لواط یا آمیزش با زن به هنگام عادت ماهانگی یا آمیزش از راه پشت با همسر به کار نمیبرند. نیز شرمگاههای خود را از این حفاظت میکنند که کسی به آن نگاه کند یا آنرا دست بزند که برایش جایز نیست و نیز وسیلههای حرامی را که انگیزه انجام کار زشت میشود رها میکنند و از آن دوری میگزینند.
﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ٣٠﴾مگر بر زنان و کنیزان خود که در این صورت آنها به خاطر آمیزش و همخوابی با آنان از محلی که جایگاه حاصلخیزی و کشت و زرع است مورد سرزنش قرار نمیگیرند.
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ﴾و هرکس که به غیر از زن و کنیزش دنبال چیزی دیگر برود، ﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ﴾چنین کسانی از آنچه خداوند حلال نموده تجاوز کرده و به آنچه که حرام کرده است روی آوردهاند. این آیه بر حرام بودن نکاح موقت دلالت مینماید چون زنی که به صورت موقت نکاح میشود نه همسر است و نه کنیز.
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٣٢﴾و کسانیکه برای وفای به عهدهای خود و ادای امانتهایش میکوشند. و این همه امتهایی را شامل میشود که میان بنده و پروردگارش میباشد مانند تکلیفهای پنهانی که کسی جز خدا نمیداند. نیز اموال و رازهایی را که بندگان به صورت امانت به یکدیگر میسپارند در بر میگیرد. همچنین شامل عهدی است که با خدا یا با خلق بسته میشود. عهد و پیمان چیزی است که بنده از آن پرسیده میشود که آیا به آن وفادار بوده یا عهدشکنی و خیانت کرده است؟
﴿وَٱلَّذِينَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ٣٣﴾و کسانیکه امانتها و عهدهایشان را رعایت میکنند. یعنی فقط به چیزی گواهی میدهند که آن را میدانند، بدون این که گواهی را کم و کاست ارائه کنند، یا آن را بپوشانند و در ادای شهادت رعایت هیچ خویشاوند و دوستی را نمیکنند و هدفشان از دادن گواهی جلب رضایت خداست. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِ﴾[الطلاق: ۲]. «و گواهی را برای خدا بدهید».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ﴾[النساء: ۱۳۵]. «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! به داد قیام کنید و برای خداوند شهادت دهید هرچند که به زیان خودتان یا پدر و مادر و یا خویشاوندان باشد». ﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ٣٤﴾آنها با مداومت بر نمازهایشان آنها را به بهترین و کاملترین صورت میخوانند، ﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾اینان که دارای چنین صفاتی هستند، ﴿فِي جَنَّٰتٖ مُّكۡرَمُونَ﴾خداوند گرامیشان داشته و از نعمتهای پایدار بهشت آنچه که دلشان میخواهد و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند بهرهمندشان کرده است و آنان در بهشت جاودانهاند.
خلاصه مطلب این که خداوند سعادتمندان و اهل خیر را با این صفات کامل و اخلاق و رفتار پسندیده از قبیل انجام عبادتهای بدنی مانند نماز و مواظبت بر آن و اعمال قلبی مانند ترس از خداوند که خواستگاه هر کار خوبی است و عبادات مالی و عقاید مفید و بهترین رفتار با خدا و بندگان توصیف کرده است. آنان با مردم به عدل و انصاف رفتار مینمایند، و حقوق امانتهایشان را ضایع نمیکنند و کاملا پاک دامن هستند.
آیهی ۳۹-۳۶:
﴿فَمَالِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ قِبَلَكَ مُهۡطِعِينَ٣٦﴾[المعارج: ۳۶]. «پس کافران را چه شده که بهسوی تو شتابان میآیند»؟!.
﴿عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِينَ٣٧﴾[المعارج: ۳۷]. «گروه گروه در سمت راست و چپ تو قرای میگیرند».
﴿أَيَطۡمَعُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٖ٣٨﴾[المعارج: ۳۸]. «آیا هریک از آنان امیدوارند که به بهشت پرناز و نعمت درآورده شوند»؟.
﴿كَلَّآۖ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا يَعۡلَمُونَ٣٩﴾[المعارج: ۳۹]. «هرگز، ما آنان را از آنچه میدانند آفریدهایم».
خداوند متعال با بیان سرکشی و فریب خوردن کافران میگوید: ﴿فَمَالِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ قِبَلَكَ مُهۡطِعِينَ٣٦ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِينَ٣٧﴾کافران را چه شده که شتابان بهسوی تو میآیند و گروهها و دستههای گوناگون هستند و در راست و چپ تو قرار دارند و هریک به آنچه دارند شادمان است؟!.
﴿أَيَطۡمَعُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٖ٣٨﴾آیا هریک از ایشان امیدوارند که به بهشت پرناز و نعمت درآورده شوند؟ یعنی چه سبب و دلیلی آنها را به بهشت امیدوار کرده است درحالیکه آنها جز کفر ورزیدن به پروردگار جهانیان عملی برای جهان آخرت پیش نفرستادهاند؟!.
بنابراین فرمود: ﴿كَلَّآۖ﴾قضیه آنگونه و مطابق آرزوهایشان نیست، و نمیتوانند آنچه را که میخواهند با توان و قدرت خویش به دست آورند. ﴿إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا يَعۡلَمُونَ﴾ما آنان را از چیزی آفریدهایم که میدانند. یعنی آنها را از آبی منی آفریدهایم که از میان سینهها و کمر بیرون میآید. پس آنها ناتوان هستند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خود ندارند، و اختیار مرگ و زندگی و رستاخیز را ندارند.
آیهی ۴۴-۴۰:
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِرَبِّ ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ إِنَّا لَقَٰدِرُونَ٤٠﴾[المعارج: ۴۰]. «سوگند به پروردگار مغربها و مشرقها که ما توانائیم».
﴿عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ خَيۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِينَ٤١﴾[المعارج: ۴۱]. «بر آن که بهتر از آنانرا جایگزین کنیم و ما ناتوان نیستیم».
﴿فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ٤٢﴾[المعارج: ۴۲] «آنانرا به حال خود واگذار تا به باطل خود فرو روند و به بازیچه بنشینند تا آنکه به آن روزشان که وعده داده میشوند برسند».
﴿يَوۡمَ يَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا كَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ يُوفِضُونَ٤٣﴾[المعارج: ۴۳]. «آن روزی که از گورها شتابان بیرون میشوند گویی آنان بهسوی نشانهای میدوند».
﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۚ ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمُ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ٤٤﴾[المعارج: ۴۴]. «درحالیکه چشمانشان به زیر افتاده و خواری و پستی ایشان را فرو بسته است. این است آن روزی که وعده داده شدهاند».
در اینجا خداوند به مشرقها و مغربها خورشید و ماه و ستارگان سوگند یاد میکند چون در این چیزها نشانهای آشکار بر زنده شدن پس از مرگ است. خداوند سوگند میخورد که میتواند خلقت آنها را تغییر دهد بدون اینکه ذاتشان تغییر یابد. همان طور که میفرماید: ﴿وَنُنشِئَكُمۡ فِي مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾[الواقعة: ۶۱]. «و شما را در آنچه نمیدانید پدید میآوریم».
﴿وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِينَ﴾و هیچکس از ما سبقت نمیگیرد، و اگر بخواهیم او را باز زنده گردانیم از دست ما در نمیرود و ما را ناتوان نمیکند. پس وقتی که زنده شدن پس از مرگ و سزا و جزا ثابت شد و آنها به تکذیب و فرمان نبردن از آیات خدا ادامه دادند، ﴿فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ﴾آنان را به حال خود واگذار کن تا در گفتههای باطل و عقاید فاسد خود فرو روند و به خود سرگرم شوند و بخورند، بیاشامند و بهرهمند گردند.
﴿حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ﴾تا آن که به آن روزشان برسند که وعده داده میشوند. در آن روز خداوند برایشان شکنجه و عذابی آماده کرده است که سرانجام سرگرمی و فرو رفتن آنها در باطل است. سپس حالت مردم را در روزی که به آنان وعده داده میشود بیان کرد و فرمود: ﴿يَوۡمَ يَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا﴾روزی که دعوت کننده را اجابت میکنند و از گورها بیرون میآیند و شتابان بهسوی ندادهنده میروند.
﴿كَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ يُوفِضُونَ﴾انگار بهسوی نشانهای میدوند، پس نمیتوانند از فرمان دعوت دهنده سرپیچی کنند، بلکه خوار و مغلوب نزد پروردگار جهانیان میآیند. ﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞ﴾خواری و پریشانی دلهایشان را فرا میگیرد، به همین سبب چشمهایشان به زیر میافتد و مردم از حرکت میایستند و صداها قطع میشود. ﴿ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمُ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ﴾این حالت و سرنوشت، همان روزی است که وعده داده میشدند و وعده خداوند به طور قطع تحقق میپذیرد و باید به آن وفا شود.
پایان تفسیر سورهی معارج