تفسیر سورهی طور
مکی و ۴۹ آیه است.
آیهی ۱۶-۱:
﴿وَٱلطُّورِ١﴾[الطور: ۱]. «سوگند به طور».
﴿وَكِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢﴾[الطور: ۲]. «و به کتاب نوشته شده».
﴿فِي رَقّٖ مَّنشُورٖ٣﴾[الطور: ۳]. «در ورقی گشوده».
﴿وَٱلۡبَيۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤﴾[الطور: ۴]. «و قسم به خانۀ آبادان».
﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥﴾[الطور: ۵]. «و سوگند به سقف برافراشته».
﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦﴾[الطور: ۶]. «و سوگندبه دریای برافروخته».
﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَٰقِعٞ٧﴾[الطور: ۷]. «قطعاً عذاب پروردگارت واقع میشود».
﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨﴾[الطور: ۸]. «آن، باز دارندهای ندارد».
﴿يَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩﴾[الطور: ۹]. «ورزیکه اسمان سخت بلرزد».
﴿وَتَسِيرُ ٱلۡجِبَالُ سَيۡرٗا١٠﴾[الطور: ۱۰]. «و کوهها به تندی روان شوند».
﴿فَوَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ١١﴾[الطور: ۱۱]. «پس آن روز وای به حال کسانیکه (حق را) تکذیب کردهاند».
﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي خَوۡضٖ يَلۡعَبُونَ١٢﴾[الطور: ۱۲]. «کسانیکه در بیهودهگویی سرگرمند».
﴿يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾[الطور: ۱۳]. «روزیکه بهسوی آتش جهنّم به سختی گسیل داشته میشوند».
﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ١٤﴾[الطور: ۱۴]. «این همان آتشی است که آنرا دروغ میانگاشتید».
﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥﴾[الطور: ۱۵]. «آیا این جادو است یا این که شما نمیبینید».
﴿ٱصۡلَوۡهَا فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٦﴾[الطور: ۱۶]. «به آن وارد شوید، چه شکیبایی ورزید یا شکیبایی نورزید بر شما یکسان است، تنها برابر کارهایی که خودتان کردهاید کیفر داده میشوید».
خداوند بزرگ به این امور بزرگ که دربرگیرندهی حکمتهای گران قدر است برای اثبات حقّانیت رستاخیز و پاداش پرهیزگاران و سزای تکذیب کنندگان سوگند میخورد. پس به «طور» سوگند خورد و آن کوهی است که خداوند بر بالای آن با موسی بن عمران ÷سخن گفت و به او احکامی را وحی کرد. و این احکام منّتی بر او وامّتش بود و از آیات بزرگ خدا و از نعمتهایش بودند که بندگان نمیتوانند ارزش آن را برشمارند.
﴿وَكِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢﴾و سوگند به کتاب نوشته شده. احتمال دارد که منظور از آن لوح محفوظ باشدکه خداوند در آن همه چیز را نوشته است. و احتمال دارد که منظور از کتاب نوشته شده قرآن کریم باشد که برترین کتابهاست و خداوند آنرا نازل فرموده درحالیکه خبر و حکایت پیشنیان و پسینیان را در بردارد و مشتمل بر دانشهای گذشتگان و آیندگان است.
﴿فِي رَقّٖ مَّنشُورٖ٣﴾در ورقی نوشته شده که آشکار است و بر هیچ عاقل و بینندهای پوشیده نیست.
﴿وَٱلۡبَيۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤﴾و قسم به خانه آباد و آن خانهایست که بر بالای آسمان هفتم است و همواره به وسیله فرشتگان بزرگوار آباد میباشد و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن میشوند و در آن پروردگارشان را بندگی میکنند، هرگاه از آن خارج شود تا روز قیامت نوبت بازگشت به آنها نمیرسد. و گفته شده که «بیت المعمور» بیت الحرام (کعبه) است که با طواف کنندگان و نمازگزاران و با زایرانی که به قصد انجام حج و عمره میایند در هر وقت آباد است. همانطور که خداوند در آیهای دیگر به بیت الحرام قسم خورده و میفرماید: ﴿وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِينِ٣﴾[التین: ۳]. «و سوگند به این شهر امین».
و خانهای که برترین خانههای زمین است و مردم به قصد انجام حج و عمره که یکی از ارکان اسلام و ارزشهای بزرگ آن میباشد به سوی آن میآیند، خانهای که ابراهیم و اسماعیل آن را ساختهاند و خداوند آنرا مایه پاداش و ثواب مردم و محلّی امن قرار دادهاست. چنین خانهای سزاوار است که خداوند به آن سوگند بخورد و عظمت شایسته آنرا بیان نماید و به حرمت آن سوگند بخورد.
﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥﴾و سوگند به سقف برافراشته، یعنی آسمان که خداوند آن را سقفی برای مخلوقات و زمین قرار داده که زمین روشناییاش را از آن میگیرد، و مردم با استفاده از علامتها و نشانههای آن راهیاب میشوند و خداوند باران رحمت و انواع روزی را از آن نازل میکند.
﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦﴾و سوگند به دریای سرشار از آب که خداوند آن را پر کرده و از طغیان و جاری شدن بر روی زمین منع کرده است با این که به اقتضای طبیعت میبایست روی زمین را بپوشاند، ولی حکمت خداوند اقتضا نموده است که دریا را از جاری شدن باز دارد تا انواع حیوانات بتوانند روی زمین زندگی نمایند. و گفته شده که «مسجور» به معنی بر افروخته شده میباشد که روز قیامت آب آن به آتش تبدیل میگردد و دریا سراپا آتش میشود و سرشار از انواع عذاب میگردد.
چیزهایی که خداوند به آن سوگند خورده است بر این دلالت مینمایند که اینها از نشانههای خدا هستند و دلایل یگانگی و توانمندی او میباشند.
و دلایلی بر این هستند که او میتواند مردگان را زنده نماید. پس فرمود: ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَٰقِعٞ٧﴾قطعا عذاب پروردگارت واقع میشود و خداوند خلاف وعده نمیکند. ﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨﴾باز دارندهای برای عذاب خدا و جود ندارد که از آن جلوگیری کند چون هیچ چیزی بر قدرت خداوند چیره نمیگردد و هیچ فرار کنندهای از دست او در نمیرود. سپس وصف و حالت آن روز را بیان کرد که عذاب در آن واقع میشود، پس فرمود: ﴿يَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩﴾روزی که آسمان به چرخش و تکان و جنبش در میآید و آشفتگی و لرزش آن ادامه مییابد.
﴿وَتَسِيرُ ٱلۡجِبَالُ سَيۡرٗا١٠﴾و کوهها از جاهایشان برکنده میشوند و همانند ابرها به حرکت در آمده و مانند پنبه حلّاجی شده به رنگهای مختلف درمی آیند، سپس پراکنده میگردند و همه اینها به خاطر وحشت روز قیامت است. سپ انسان ضعیف در آن روز چگونه خواهد بود؟!.
﴿فَوَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ١١﴾ویل کلمهایست که هر نوع عذاب و غم و اندوه و ترسی را شامل میشود. در آن روز تکذیب کنندگان به همه اینها گرفتار میشوند. سپس حالت تکذیب کنندگان را بیان کرد، کسانی که به سبب تکذیب حق سزاوار ویل گشتهاند، پس فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي خَوۡضٖ يَلۡعَبُونَ١٢﴾کسانی که سرگرم کارهای باطل خود هستند و دانش و پژوهش آنها علوم زیانباری است که تکذیب حق و تصدیق باطل را در بردارد. و اعمال و کارهایشان کارهای جاهلان و بیخردان است. به خلاف آن چه اهل تصدیق و ایمان بر آنها هستند که علومشان مفید و کارهایشان شایسته است.
﴿يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾روزی که با قهر و خشونت بهسوی آتش جهنّم برده شده و بر چهرههایشان کشانده میشوند و با لومه و سرزنش به آنها گفته میشود:
﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ١٤﴾این همان آتشی است که آنرا دروغ میپنداشتید پس امروز بچشید عذاب همیشگی را، عذابی که مقدار و حالت آنرا کسی (جز خدا) نمیداند.
﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥﴾آیا این جادو است یا این که شما نمیبینید؟ احتمال دارد که اشاره به آتش و عذاب باشد. همانطور که سیاق آیات بر همین دلالت میکند. یعنی وقتی آنها آتش و عذاب را ببینند به صورت توبیخ به آنها گفته میشود: «آیا این جادویی است که حقیقت ندارد حال آنکه آن را دیدهاید، یا اینکه در دنیا نمیتوانستید ببینید؟» یعنی بینش و دانش نداشتید بلکه به این چیز جاهل و ناآگاه بودید و حجّت بر شما اقامه نشده است؟ و پاسخ منتفی بودن هر دو چیز است. امّا سحر و جادو آشکار است که قرآن راستترین کلام سات و از همه جهات با جادو متضاد است. و امّا این که آنها بینش و دانش نداشتند مسئله برخلاف این است بلکه خداوند حجّت را بر آنها اقامه نمود و پیامبران آنها را فرا خواندند تا به این روز ایمان بیاورند. و دلایل و حجّتهایی بر آن اقامه شد که آن را از بزرگترین امور مدّلل و واضح قرار میدهد.
و احتمال دارد که ﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥﴾اشارهبه حق آشکار و راه راستی است که محمدصآورده است. یعنی آیا آنچه که محمدصآورده است، سحر است یا اینکه شما بینش و دانش ندارید و حقیقت امر بر مشا مشتبه شده است؟! البته که اینگونه نیست، بلکه آنچه محمدصآورده است از هر چیزی واضح و آشکارتر است و از هر حقی حقتر است و بر آنان حجّت اقامه شده است.
﴿ٱصۡلَوۡهَا﴾وارد آن شوید به صورتی که شما را از هر سو در بر میگیرد و بدنهایتان را میپوشاند و آتش به دلهایتان میرسد. ﴿فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡ﴾چه شکیبایی کنید چه بیتابی نمایید برایتان یکسان است. یعنی شکیبایی ورزیدنتان در برابر آتش فایدهای ندارد و برخی از شما در کنار برخی دیگر احساس آرامش نخواهد کرد، و عذاب از شما کاسته نخواهد شد و این عذاب از چیزهایی نیست که هرگاه بنده بر آن شکیبایی بورزد سختی و مشقّت آن آسان شود. و آنها به سبب اعمال ناپاکشان به چنین عذابی گرفتار شدهاند، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾تنها برابر کارهایی که خودتان کردهاید کیفر داده میشوید.
آیهی ۲۰-۱۷:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَعِيمٖ١٧﴾[الطور: ۱۷]. «بیگمان پرهیزگاران در باغها و ناز و نعمت خواهند بود».
﴿فَٰكِهِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ١٨﴾[الطور: ۱۸]. «درحالیکه از آنچه پروردگارشان به آنان دادهاست شاد و خوشحالند، و پروردگارشان آنانرا از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است».
﴿كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيَٓٔۢا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٩﴾[الطور: ۱۹]. «به پاداش آنچه کردهاید گوارا بخورید و بیاشامید».
﴿مُتَّكِِٔينَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖۖ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِينٖ٢٠﴾[الطور: ۲۰]. «بر تختهای ردیف شده تکیه زدهاند و حوران درشت چشم را به همسری آنان درمیآوریم».
وقتی کیفر تکذیب کنندگان را بیان کرد، نعمت پرهیزگاران را نیزذکر نمود تا هم تشویق کرده باشد و هم بیم داده باشد و دلها در میان ترس و امید به سر ببرند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾بیگمان کسانی که با انجام دادن دستورات و پرهیز از منهّیات از خشم وناخشنودی و عذاب خداوند پروا داشته و پرهیز نمودهاند، ﴿فِي جَنَّٰتٖ﴾در باغهایی هستند که درختان پرشکوفه و نهرهای خروشان و منظرههای شگفتانگیز و منزلهای آراسته آن باغها را فرا گرفتهاند. ﴿وَنَعِيمٖ﴾و در ناز و نعمت هستند. و این شامل نعمتهای قلبی و روحی و بدنی میباشد.
﴿فَٰكِهِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾از آن چه پروردگارشان به آنان داده شاد و خوشحالند و با شادی و لذّت از آن بهره میبرند و از نعمتهای وصف ناپذیری که خداوند به آنها داده خوشحالند و هیچکس نمیداندکه چه نعمتهای لذّت بخشی برای وی پنهان شده است. ﴿وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ﴾و خداوند آنانرا از عذاب دوزخ محفوظ داشته است. پس هر آنچه را که دوست داشتنی است به آنها دادهاست و از آنچه مایه ترس و وحشت است آنانرا نجات دادهاست، چون کارهایی کردهاند که خداوند دوست داشته است، و از آن چه خدا را ناخشنود میکند پرهیز کردهاند.
﴿كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ﴾و از انواع خوردنیها و نوشیدنیها که دوست دارید بخورید و بیاشامید، ﴿هَنِيَٓٔۢا﴾و نوش و گواریتان باد. ﴿بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾آنچه بدان دست یافته اید به سبب کارهای نیک و گفتههای خوبتان است که انجام دادهاید.
﴿مُتَّكِِٔينَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖ﴾آنان با راحتی و آرامش بر تختهایی که با انواع پردهها آراسته شدهاند و در کنار هم قرار گرفتهاند تکیه میزنند. و خداوند تختها را اینگونه توصیف نمود که در کنار هم و ردیف هستند. تا بر کثرت آن و ترتیب زیبایشان دلالت نماید و نشانگر آن باشد که آنها گردهم میآیند و با مهربانی و شادی زندگی میکنند. پس وقتی از نعمتهای قلبی و روحی و جسمی برخودار شدند، آنگونه که در تصوّر هیچ انسانی نمیگنجد، خوردنیهای لذیذ و نوشیدنیهای گوارا و مجالس زیبا که به دل هیچ انسانی خطور نمیکند، بهرهمند شدن از زنانی باقی میماند که شادی جز با آنها کامل نمیشود. پس خداوند متعال بیان کرد آنها همسرانی دارند که از نظر هیئت و آفرینش و اخلاق از همه زنها کاملتر میباشند. بنابراین فرمود: ﴿وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِينٖ﴾و حورهای درشت چشم را به همسری آنان در میآوریم و آنها زنانی هستند که از زیبایی ظاهری برخوردار هستند و هم دارای اخلاق خوب میباشند که این باعث میشود بینندگان از زیبایی آنها به حیرت بیافتند و عقلهای جهانیان را بربایند و نزدیک است که دلها از اشتیاق و علاقه به سوی آنها پر بگشایند. «عِین» یعنی درشت چشم، حورهایی که چشمهایی دلکش دارند که سیاهی و سفیدی آن بسیار زیباست.
آیهی ۲۸-۲۱:
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَٰنٍ أَلۡحَقۡنَا بِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَمَآ أَلَتۡنَٰهُم مِّنۡ عَمَلِهِم مِّن شَيۡءٖۚ كُلُّ ٱمۡرِيِٕۢ بِمَا كَسَبَ رَهِينٞ٢١﴾[الطور: ۲۱]. «و کسانیکه خودشان ایمان آورده و فرزندانشان نیز در ایمان آوردن از آنان پیروی کردهاند فرزندانشان را به آنان ملحقّ میکنیم و از عملشان چیزی نمیکاهیم. هر شخص در گرو کارهایی است که کرده است».
﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم بِفَٰكِهَةٖ وَلَحۡمٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ٢٢﴾[الطور: ۲۲]. «و با میوه و گوشتی که اشتها میکنند آنانرا مدد میرسانیم».
﴿يَتَنَٰزَعُونَ فِيهَا كَأۡسٗا لَّا لَغۡوٞ فِيهَا وَلَا تَأۡثِيمٞ٢٣﴾[الطور: ۲۳]. «در آنجا جامی را از دست همدیگر میگیرند که در آن هیچ بیهودگی و گناهی نیست».
﴿وَيَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ كَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّكۡنُونٞ٢٤﴾[الطور: ۲۴]. «و نوجوانانی برای (خدمت) آنان است که بر گرد آنان آمد و رفت میکنند، گویی آنان مروارید نهفتهاند».
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ٢٥﴾[الطور: ۲۵]. «و پرسشکنان روی به همدیگر میکنند».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ٢٦﴾[الطور: ۲۶]. «میگویند: ما پیش از این درمیان خانواده و فرزندانمان بیمناک بودیم».
﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧﴾[الطور: ۲۷]. «پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش حفظ کرد».
﴿إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ٢٨﴾[الطور: ۲۸]. «همانا ما از پیش او را به فریاد میخواندیم بیگمان او نیکوکار مهربان است».
این از کمال نعمت بهشت است که خداوند فرزندان اهل بهشت را به خودشان ملحق میگرداند، فرزندانی که در ایمان آوردن از پدران خود پیروی کردهاند، یعنی به واسطهی ایمانی که از پدرانشان صادر شده به آنان ملحق شدهاند، پس اگر پیروی نمودنشان به سبب ایمانی باشد که از خودشان صادر شده باشد به طریق اولی آنان به پدرانشان ملحق میشوند.
پس خداوند آنها را در بهشت به پدرانشان ملحق میگرداند و به مقام و منزلت آنان میرساند، گرچه آنها به وسیله عمل و کردار خود به آن مقامات نرسند، و این کار را به پاداش پدرانشان انجام میدهند تا ثوابشان بیشتر گردد. با وجود این خداوند چیزی از اعمالشان را نمیکاهد.
ممکن است کسی گمان ببرد که اهل دوزخ نیز چنین هستند و خداوند فرزندانشان را به آنها ملحق مینماید. بنابراین، خداوند خبر داد که حکم هر دو سرا (بهشت و جهّنم) یکی نیست چرا که دوزخ سرای عدالت است. و از جمله عدالت الهی این است که هیچ کس را بدون گناه عذاب نمیدهد، بنابراین فرمود: ﴿كُلُّ ٱمۡرِيِٕۢ بِمَا كَسَبَ رَهِينٞ﴾هرکس در گروه عمل خود است.
پس هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد و بار گناه هیچ کسی بر دوش کسی دیگر گذاشته نمیشود. و این جملهای معترضه است و یکی از فواید آن، این است که توّهم مذکور را رفع مینماید.
﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم﴾و همواره از فضل گسترده و روزی فراگیر خودمان به اهل بهشت میرسانیم. ﴿بِفَٰكِهَةٖ﴾هر میوهای از انگور، انار، سیب و انواع میوههای لذیذی که بخواهند به آنان میدهیم، و میوههایی دیگر اضافه بر آنچه میخورند. ﴿وَلَحۡمٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ﴾و هرگوشتی که بخواهند از گوشتهای پرندگان و غیره به آنها میدهیم.
﴿يَتَنَٰزَعُونَ فِيهَا كَأۡسٗا﴾و در بهشت جامی را از دست یکدیگر میگیرند یعنی جامهای شراب را از دست یکدیگر میگیرند و به هم دیگر میدهند و نوجوانان، شراب را با لیوانها و پارچها بر آنها میگردانند. ﴿لَّا لَغۡوٞ فِيهَا وَلَا تَأۡثِيمٞ﴾در بهشت سخنی بیهوده و گفتاری که فایدهای ندارد و آنچه که در آن گناه است وجود ندارد، و هرگاه این دو چیز وجود نداشته باشند چیزسومی محقّق میشود و آن این که سخن آنها در بهشت سلام و پاکیزگی است که جانها را شاد مینماید و دلها را خوشحال میگرداند. آنان به بهترین صورت با هم دیگر همنشینی مینمایند و از پروردگارشان فقط چیزهایی میشنوند که آنها را مسرور میگرداند. و این بیانگر آن است که خداونداز آنها راضی است و آنها را دوست دارد.
﴿وَيَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ كَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّكۡنُونٞ٢٤﴾و نوجوانانی که خدمتگزار ایشان هستند پیوسته گرداگرد آنان در چرخش و گردشند و از بس که زیبا هستند گویا مرواریدهای پنهانِ در صدف هستند و برای خدمتگزاری آنان و انجام دادن کارهایشان پیرامون آنها رفت و آمد میکنند. و این نشانگر آن است که آنان از نعمتهای فراوانی برخوردارند، و دالّ بر کمال آسایش آنان میباشد.
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ٢٥﴾و روی به هم دیگر میکنند و در مورد امور دنیا و احوال آن از یکدیگر پرسش میکنند. ﴿قَالُوٓاْ﴾در رابطه با آن چه که آنها را به این شادی و سرور رسانده است میگویند: ﴿إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ﴾ما پیش از این در دنیا در میان خانوادههایمان بیمناک بودیم، پس از ترس و بیم خداوند گناهان را ترک نمودیم و به سبب آن به اصلاح عیبهایمان پرداختیم.
﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا﴾خداوند با هدایت و توفیق دادن به ما بر ما منّت گذارد. ﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ﴾و ما را از عذاب سوزان و بسیار داغ حفظ کرد.
﴿إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُ﴾همانا ما پیش از این او را به فریاد میخواندیم که ما را از عذاب شعلهور دوزخ دور بدارد و به سرای نعمت برساند. این به فریاد خواندن شامل دعای عبادت و خواستن است. یعنی همواره با انجام انواع عبادتها به او تقّرب میجستیم و در همه اوقات او را به فریاد میخواندیم.
﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ﴾بیگمان او نیکوکار مهربان است. از جمله نیکی و مهربانیاش به ما این است که از ما خشنود گردید و ما را وارد بهشت گرداند و از ناخشنودی خویش و عذاب جهنّم نجات داد.
آیهی ۴۳-۲۹:
﴿فَذَكِّرۡ فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٖ وَلَا مَجۡنُونٍ٢٩﴾[الطور: ۲۹]. «پس پند و اندرز بده که تو به فضل پروردگارت کاهن و دیوانه نیستی».
﴿أَمۡ يَقُولُونَ شَاعِرٞ نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَيۡبَ ٱلۡمَنُونِ٣٠﴾[الطور: ۳۰]. «آیا میگویند: شاعری است که دربارهاش چشم به راه رویداد روزگار هستیم».
﴿قُلۡ تَرَبَّصُواْ فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِينَ٣١﴾[الطور: ۳۱]. «بگو: چشم به راه باشید که من نیز با شما چشم به راهم».
﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآۚ أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٣٢﴾[الطور: ۳۲]. «آیا خردهایشان آنانرا به این (سخنان) فرمان میدهد یا آنان گروهی سرکشند»؟!.
﴿أَمۡ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا يُؤۡمِنُونَ٣٣﴾[الطور: ۳۳]. «آیا میگویند: آنرا بربافته است؟ (چنین نیست)، بلکه ایمان نمیآورند».
﴿فَلۡيَأۡتُواْ بِحَدِيثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن كَانُواْ صَٰدِقِينَ٣٤﴾[الطور: ۳۴]. «پس اگر راستگویند سخنی همچون آنرا بیاورند».
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾[الطور: ۳۵]. «آیا ایشان بیآفریدگار آفریده شدهاند، یا این که خودشان آفریدگارند»؟!.
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ٣٦﴾[الطور: ۳۶]. «آیا آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ (نه) بلکه آنان یقین نمیکنند».
﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ٣٧﴾[الطور: ۳۷]. «آیا خزانههای پروردگارت نزد آنان است یا آنان چیره هستند».
﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ يَسۡتَمِعُونَ فِيهِۖ فَلۡيَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ٣٨﴾[الطور: ۳۸]. «آیا نردبانی دارند که بر (بالای) آن (اسراررا) میشنوند؟ پس باید که شنوندۀ آنان دلیلی آشکار بیاورد».
﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَكُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩﴾[الطور: ۳۹]. «آیا دختران سهم خدایند و پسران سهم شما»؟.
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ٤٠﴾[الطور: ۴۰]. «یا اینکه تو از آنان مزدی میخواهی که آنان از تاوان آن گرانبارند».
﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَيۡبُ فَهُمۡ يَكۡتُبُونَ٤١﴾[الطور: ۴۱]. «آیا در نزد خود (علم) غیب دارند که آنان (هرچه بخواهند) مینویسند».
﴿أَمۡ يُرِيدُونَ كَيۡدٗاۖ فَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَكِيدُونَ٤٢﴾[الطور: ۴۲]. «آیا میخواهند نیرنگ بزنند؟ پس کافران به حیلت خود گرفتار میآیند».
﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٤٣﴾[الطور: ۴۳]. «آیا آنان جز خدا معبودی دارند؟ خداوند پاک و منزّه است از آنچه شرک میآورند».
خداوند متعال به پیامبرشصفرمان میدهد به همه مردم اعم از مسلمان و کافر پند و اندرز بدهد تا حجّت خدا بر ستمگران اقامه شود، و توفیق یافتگان به سبب اندرز او هدایت شوند. و به پیامبر فرمان میدهد که به گفتههای تکذیب کنندگان و اذیت و آزار و سخنانی که به وسیله آن مردم را از اطاعت پیامبر باز میدارند توّجه نکند. آنها سخنانی درباره پیامبر میگویند که خودشان میدانند او دورترین مردم از این چیزهاست. بنابراین، هر نقصی را که مشرکین پیامبر را بدان متّهم مینمایند از او نفی نمود و فرمود: ﴿فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٖ﴾تو به فضل و لطف پروردگارت کاهن نیستی. کاهن کسی است که جنّی نزد او میآید و از خبرهای غیبی به او میرساند و یک سخن راست را با صد دروغ در میآمیزد.
﴿وَلَا مَجۡنُونٍ﴾ودیوانه نیستی، و فاقد عقل نمیباشی، بلکه از همه مردم عقلت کاملتر است و از همه، از شیاطین دورتر هستی و از همه مردم راستگوتر و کاملتر و بزرگوارتر میباشی.
﴿أَمۡ يَقُولُونَ شَاعِرٞ﴾و گاهی درباره او میگویند:شاعری است که شعر میسرای در حالیکه خداوند میفرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا يَنۢبَغِي لَهُ﴾[یس: ۶۹]. «و شعر را به او نیاموختهایم و نه شعر سرایی سزاوار اوست». ﴿نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَيۡبَ ٱلۡمَنُونِ﴾منتظر مرگ او هستیم، پس وقتی بمیرد کارش تمام میشود و از دست او راحت میشویم.
﴿قُلۡ﴾در پاسخ یاوه سرایی شان بگو: ﴿تَرَبَّصُواْ﴾منتظر مرگ باشید، ﴿فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِينَ﴾بیگمان من منتظرم تا خداوند شما را به عذابی از سوی خود یا به عذابی به وسیله ما گرفتار نماید.
﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآ﴾آیا این تکذیب و سخنانی که درباره تو گفتهاند از خرد و عقلهایشان برآمده است؟ اگر چنین است چه بدعقل و خردی دارند، زیرا عاقل ترین انسان را دیوان قرار داده و راستترین سخن و حق ترین سخن را دروغ و باطل انگاشتهاند. قطعا دیوانگان نیز از داشتن چنین خردی دور هستند. ﴿أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾یا ستمگری و سرکشیشان، آنها را به گفتن چنین سخنانی واداشته است؟! و واقعیت همین است و سرکشی حدّی ندارد که بر آن توقّف نمایند پس، از فرد سرکش و کسی که از حدّ تجاوز کرده است هر سخن و کاری برمیآید.
﴿أَمۡ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ﴾آیا میگویند: محمّد قرآن را از پیش خود ساخته است؟! ﴿بَل لَّا يُؤۡمِنُونَ﴾بلکه ایمان نمیآورند، و اگر ایمان میآوردند چنین سخنانی نمیگفتند. ﴿فَلۡيَأۡتُواْ بِحَدِيثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن كَانُواْ صَٰدِقِينَ٣٤﴾یعنی اگر راست میگویید که او قرآن را از پیش خود ساخته است، شما هم عرب شیوا زبان و فصیح و بلیغ هستیدو قرآن شما را به مبارزه طلبیده که همچون آنرا بیاورید.
پس همانند آنرا بیاورید، آنگاه مخالفت شما درست خواهد بود، وگرنه به صداقت و راست بودن آن اقرار کنید، پس اگر شما وهمه انسانها و جنها جمع شوند نخواهند توانست همانند قرآن را بیاورید. بنابراین، درمیان دو چیز قرار دارید یا به آن ایمان میآورید و به رهنمود آن اقتدا میکنید و یا دشمنی میورزید و از باطلی که از بطلان آن آگاه هستید پیروی مینمایید.
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾این استدلال علیه آنهاست با امری که آنان را ناچار میسازد که یا در برابر حق تسلیم شوند و یا از مقتضای عقل و دین بیرون روند. و بیان آن (=امر) این است که آنها یگانگی خداوند را انکار میکنند و پیامبرش را تکذیب مینمایند و این مستلزم آن است که آنها منکر آنند که خداوند آنها را آفریده است، و عقلا و شرعا ثابت است که حقیقت این قضیه از یکی از این سه حالت خالی نیست:
یا اینکه آنها بدون هیچ آفریدگاری آفریده شدهاند و این محال و غیرممکن است. و یا این که خودشان خویشتن را آفریدهاند که این هم محال و غیرممکن است، چون تصوّر نمیشود که کسی خودش را پدید بیاورد. وقتی این دو امر باطل باشند و ناممکن بودنشان روشن گردد حالت سوم ثابت و مقرّر میگردد و آن اینکه خداوند آنها را آفریده است. بنابراین، معبود به حق تنها خداوند است که عبادت سزاوار هیچکسی جز او نیست.
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾آیا آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ این استفهامی است که بر تاکید نفی دلالت میکند. یعنی آنها آسمانها و زمین را نیافریدهاند تا شریکان خدا باشند و این چیزی بسیار واضح است. ﴿بَل لَّا يُوقِنُونَ﴾بلکه تکذیب کنندگان دارای آنچنان علم کافی و یقینی نیستند که به سبب آن از دلایل شرعی و عقلی استفاده ببرند.
﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ﴾آیا خزانهها و گنجینههای رحمت پروردگارت در اختیار این تکذیب کنندگان است که هرکس را بخواهند بدهند و هرکس را بخواهند محروم نمایند؟ یعنی به این خاطر اجازه نمیدهند که خداوند نّبوت را به بنده و پیامبرش محمّدصبدهد که گویا آنها سرپرستان گنجینههای رحمت خداوند هستند، در حالی که آنها بسیار حقیرتر و خوارتر از این میباشند که چنین چیزی در اختیارشان باشد. پس آنها سود و زیان و مرگ و زندگی خودشان را نیز در اختیار ندارند ﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَيۡنَهُم مَّعِيشَتَهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾[الزخرف: ۳۲]. «آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ما زندگیشان را در دنیا میان آنها تقسیم کردهایم». ﴿أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ﴾یا اینکه آنها بر خلق خدا و ملک الهی چیره و مسلّط هستند؟ چنین نیست، بلکه آنان عاجز و نیازمندند.
﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ يَسۡتَمِعُونَ فِيهِ﴾آیا آنها از غیب اطلاعی دارند و یا به ملکوت اعلی بالا میروند و گوش فرا میدهند آنگاه از چیزهایی خبر میدهند که غیر از ایشان کسی دیگر آن را نمیداند؟ ﴿فَلۡيَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ﴾پس گوش فرا دهنده ایشان که مدّعی چنین چیزی است باید دلیلی آشکار بیاورد، و از کجا میتواند دلیلی ارائه بدهد؟
زیرا خداوند دانای پنهان و پیداست و او هیچ کسی را از غیب آگاه نمیکند مگر پیامبری را، که به آن چه بخواهد او را آگاه مینماید. پس اگر محمّدصکه برترین پیامبران و داناترین و پیشوای آنان است و به توحید خداوند و وعید الهی و دیگر اخبار راستین خبر داده، با این حال چیزی جز آنچه خداوند به او آموخته است نمیداند، و تکذیب کنندگان اهل ضلالت و سرکشی و جهالت باشند، کدام یک از این دو مُخبر سزاوار آن است که خبرش قبول گردد؟!.
به ویژه اینکه پیامبر برای اثبات آن چه از آن خبر داده دلایل و حجّتهایی اقامه نموده است که باعث یقین قطعی میگردند، و آنها بر آن چه ادّعا کردهاند شبههای مطرح نکردهاند، گذشته از این که دلیلی ارائه داده باشند.
﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَكُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩﴾آیا آنگونه که ادعا نمودهاید پسران سهم او هستند و دختران سهم شما؟! پس شما دو امر ممنوع را اعلام میدارید: یکی اینکه برای خداوند فرزند مقّرر میدارید و ناقصترین نوع آنرا برای خدا مقرّر میدارید! پس آیا طعنهای بزرگتر از این به خدا وجود دارد؟
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ أَجۡرٗا﴾یا اینکهای پیامبر! در مقابل تبلیغ رسالت از آنها مزد و پاداشی میطلبی؟! ﴿فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ﴾که همچون بار گرانی بر دوش آنان سنگینی میکند و آنان از تاوان آن گرانبارند؟ چنین نیست، بلکه تو علاقمند هستی که بدون هیچ مزد و پاداشی آنها را تعلیم دهی، و حاضر هستی که اموال هنگفتی خرج کنی تا آنها رسالت تو را بپذیرند و دعوت تو را لبیک گویند.
و به «مولفۀ القلوب» اموالی میدهی تا دلهایشان را به دست آوری و علم و ایمان در دلهایشان جای بگیرد.
﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَيۡبُ فَهُمۡ يَكۡتُبُونَ٤١﴾آیا نزد خود علم غیب دارند، پس آنها امور غیبی را مینویسند، در نتیجه به اموری از غیب اطلاع یافتهاند که پیامبر خدا از آن اطلاع نیافته است؟! آن گاه با علمی از غیب که دارند با او به مخالفت برخاستهاند؟ معلوم است که آنها ملّتی بیسواد و جاهل و گمراه هستند، و علم و دانش پیامبر از دیگران بیشتر است، و خداوند از غیب او را به چیزهای آگاه کرده است که هیچیک از خلق خدا از آن اطلاع نیافتهاند.
و اینها همه راههای نقلی و عقلی هستند که بر فساد گفتههایشان دلالت مینماید و این راهها بطلان سخن آنها را به بهترین و واضحترین شیوه ترسیم مینماید. ﴿أَمۡ يُرِيدُونَ﴾آیا آنها میخواهند با عیبجویی از تو و از آنچه آوردهای، ﴿كَيۡدٗا﴾نیرنگی بزنند تا به وسیله آن دین تو را باطل کرده و کارت را نابود نمایند؟ ﴿فَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَكِيدُونَ﴾پس مکر و نیرنگ کافران به خودشان بر میگردد و زیان آن به سوی خودشان باز خواهند گشت. و خداوند چنین نمود و کافران هر چقدر توانستند حیله ومکر ورزیدند امّا خداوند پیامبرش را بر آنها پیروز گرداند و دینش را چیره نمود و آنها را خوار و ذلیل گرداند.
﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ﴾آیا آنان معبودی جز خداوند دارند؟! آیا غیر از الله معبود دیگری دارند که به سود و نفع او امیدوار باشند و از زیان او بیم داشته باشند؟! ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾پاک و منّزه است خداوند از آنچه شرک میورزند. پس او هیچ شریکی در فرمانروایی ندارد، و هیچ شریکی در یگانگی و عبادت ندارد. ومقصود از کلامی که آورده شده همین است. یعنی باطل بودن پرستش معبودهای غیر از الله و بیان فساد آن با این دلایل قطعی گردید. و آن چه مشرکان بر آن هستند باطل میباشد و کسی که سزاوار است که پرستش گردد و برایش نماز گزارده شود و سجده برده شود و دعای عبادت و دعای خواستن خاص او باشد خداوند است که معبود به حق است واسماء و صفات او کامل هستند، و صفتهای نیکوی زیادی دارد و کارهای زیبای زیادی انجام دادهاست.
پس دارای شکوه و بزرگی و قدرتی است که شکست نمیخورد، یگانه و یکتاست و آن قدر والا است که برای رفع نیازها به او روی آورده میشود. پس بزرگ و ستوده و بزرگوار است خداوند قادر و دانا.
آیهی ۴۶-۴۴:
﴿وَإِن يَرَوۡاْ كِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا يَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡكُومٞ٤٤﴾[الطور: ۴۴]. «و اگر پارهای از آسمان افتاده ببینند میگویند: ابرای انباشته است».
﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي فِيهِ يُصۡعَقُونَ٤٥﴾[الطور: ۴۵]. «پس ایشان را به حال خود واگذار، تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش میشوند».
﴿يَوۡمَ لَا يُغۡنِي عَنۡهُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡٔٗا وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ٤٦﴾[الطور: ۴۶]. «روزیکه نیرنگشان چیزی (از عذاب خدا) را از آنان دفع نمیکند و مدد و یاری نمیشوند».
خداوند در بیان این که مشرکان تکذیب کننده حق از حقیقت روی برتافتهاند وبه باطل روی آوردهاند میفرماید: اگر هر دلیلی برای اثبات حق آورده شود آنها از حق پیروی نخواهند کرد و با آنها به مخالفت برخواهند خواست. ﴿وَإِن يَرَوۡاْ كِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا﴾و اگر از آسمان از ن شانههای روشن پاره و تکّه بزرگی از عذاب بر آنان بیافتد. ﴿يَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡكُومٞ﴾میگویند: این ابری است که به طور طبیعی روی هم انباشته شده است. یعنی به نشانههایی که میبینند توجّه نمیکنند و از آن درس عبرت نمیآموزند.
و اینها جز عذاب و شکنجه علاجی ندارند بنابراین فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي فِيهِ يُصۡعَقُونَ٤٥﴾آنان را به حال خود واگذار تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش میشوند و آن، روز قیامت است که در آن به عذابی گرفتار میشوند که اندازه و مقدار آن قابل توصیف نیست.
﴿يَوۡمَ لَا يُغۡنِي عَنۡهُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡٔٗا﴾روزی که نیرنگشان کمترین سودی به حالشان نخواهد داشت و کمترین چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نمیکند. گرچه در دنیا نیرنگی میورزند که به وسیله آن اندک زمانی زندگی میکنند. پس در روز قیامت نیرنگ و توطئه آنها نابود میگردد و تلاشهایشان باطل خواهد شد و از عذاب خدا رهایی نمییابند. ﴿وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ﴾و آنان یاری نمیشوند.
آیهی ۴۹-۴۷:
﴿وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِكَ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ٤٧﴾[الطور: ۴۷]. «و ستمکاران عذابی جز این (نیز) دارند ولی بیشترشان نمیدانند».
﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعۡيُنِنَاۖ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ٤٨﴾[الطور: ۴۸]. «و برابر فرمان پروردگارت صبر و شکیبایی پیشهکن که تو زیر نظر مایی. و هنگامیکه (از خواب) برمیخیزی با ستایش پروردگارت تسبیح گوی».
﴿وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩﴾[الطور: ۴۹]. «و در پارهای از شب او را به پاکی یاد کن و (نیز) در پی نهان شدن ستگارگان».
وقتی خداوند عذاب ستمگران را در روز قیامت ذکر کرد خبر داد که آنها قبل از روز قیامت هم عذابی دارند و این شامل عذاب دنیا میشود که آنها با کشته شدن و اسیر گشتن و اخراج شدن از شهرها به آنها گرفتار میآیند. همچنین به عذاب قبر و برزخ گرفتار میشوند. ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشترشان نمیدانند، زیرا بر آنچه که باعث عذاب و شدت کیفر میشود باقی ماندهاند.
وقتی خداوند حجّت و دلایلی را بر باطل بودن گفتههای تکذیب کنندگان ارائه داد، به پیامبر دستور داد تا به آنها توّجه نکند و با التزام به فرمان تقدیری و تشریعی پروردگار و با استقامت نمودن بر آن شکیبایی ورزد. و به او وعده داد که وی را حفاظت خواهد کرد. ﴿فَإِنَّكَ بِأَعۡيُنِنَا﴾بیگمان تو تحت نظر و حفاظت ما هستی. و به او فرمان داد که ذکر و عبادت را وسیله و کمکی برای شکیبایی قرار دهد. پس فرمود: ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ﴾و هنگامیکه در شب از خواب بر میخیزی با ستایش پروردگار تسبیح گوی.
در اینجا به قیام شب امر شده است. یا معنی آیه این است که وقتی برای انجام نمازهای پنج گانه بر میخیزی پروردگارت را به پاکی یاد نما، به دلیل اینکه میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩﴾و در پارهای از شب او را به پاکی یاد کن و نیز در پی نهان شدن ستارگان، یعنی در آخر شب تسبیح او را بگوی. و نماز صبح در این داخل است. والله اعلم.
پایان تفسیر سورهی طور