تفسیر سورهی طلاق
مدنی و ۱۲ آیه دارد.
آیهی ۳-۱:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ رَبَّكُمۡۖ لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخۡرُجۡنَ إِلَّآ أَن يَأۡتِينَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖۚ وَتِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥۚ لَا تَدۡرِي لَعَلَّ ٱللَّهَ يُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ أَمۡرٗا١﴾[الطلاق: ۱]. «ای پیغمبر! وقتی که خواستید زنان را طلاق دهید آنانرا در وقت فرا رسیدن عدّه طلاق دهید و عدّه را بشمارید و از خداوند، پروردگارتان پروا بدارید. آنانرا از خانههایشان بیرون نکنید و آنان هم بیرون نروند مگر آنکه کار زشتِ آشکاری را مرتکب شوند و این حدود خداوند است و هرکس از حدود خداوند تجاوز کند در حقیقت بر خود ستم کرده است. تو نمیدانی، چه بسا خداوند بعد از آن امری (دیگر) درمیان آورد».
﴿فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمۡسِكُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ فَارِقُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖ وَأَشۡهِدُواْ ذَوَيۡ عَدۡلٖ مِّنكُمۡ وَأَقِيمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِۚ ذَٰلِكُمۡ يُوعَظُ بِهِۦ مَن كَانَ يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢﴾[الطلاق: ۲]. «و هنگامیکه مدّت عدّهای آنان به پایانش نزدیک شد آنانرا به نیکی نگاه دارید یا به نیکی از آنان جدا شوید و دو مرد عادل از میانتان گواه بگیرید و گواهی را برای (رضای) خدا ادا کنید. این چیزی است که کسیکه به خداوند و روز قیامت ایمان دارد بدان پند داده میشود و کسیکه از خداوند پروا بدارد برایش راه رهایی قرار خواهد داد».
﴿وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُۚ وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِكُلِّ شَيۡءٖ قَدۡرٗا٣﴾[الطلاق: ۳]. «و به او از جایی که فکرش را نمیکند روزی خواهد داد. و کسیکه بر خداوند توکل کند همو او را بس است. بیگمان خداوند حکمش را اجرا میکند. به تحقیق خداوند برای هر چیزی اندازهای مقرّر کرده است».
خداوند متعال خطاب به پیامبرش محمّدصو مومنان میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ﴾ای پیغمبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید برای طلاق دادن آنها به دنبال امر جایز و مشروع باشید و بلافاصاصله بدون رعایت دستور خداوند به طلاق دادن مبادرت نورزید، بلکه ﴿فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ﴾آنانرا در وقت فرا رسیدن عده طلاق دهید به این صورت که شوهر، زن را در زمانی که پاک است و در این دوران ِ پاکی با او آمیزش کرده است طلاق دهد. پس این طلاقی است که عده در آن واضح و روشن است به خلاف این که اگر زن را در حالت بعضی که طلاق در آن انجام شده باشد طلاق دهد. چون در این حالت دوران حیض جزو عدّهی زن حساب نمیشود. به همین خاطر این عدهاش طولانی میگردد.
همچنین اگر شوهر او را در حالت پاکی که در آن حالت با او آمیزش کرده است طلاق بدهد بیم آن میرود که زن حامله گردد، و مشخص نمیشود که کدام عدّه را بگذارد. ﴿وَأَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَ﴾و عده را برشمارید. و بر شمردن عده با بر شمردن ایام حیض حاصل میشود. و اگر زن حیض نشود یا ماه حساب میگردد، و این زمانی است که حامله نباشد، و اگر حامله باشد عدّهی او وضع حمل است. بر شمردن عدّه ادای حقّ خدا و حقّ همسر و حق کسی است که بعد از آن با زن ازدواج میکند. نیز حقّ زن را در مورد نفقه و غیره روشن مینماید. پس وقتی عده زن بر شمرده شود حالت او مشخّص میگردد و حقوقی که به دنبال عدّه میآید مشخص میشود.
امر به برشمردن عده متوّجه شوهر و زن است، و این در صورتی است که زن مکلف باشد، و اگر مکلف نباشد حقّ برشمردن آن بر ولّی زن است. ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ رَبَّكُمۡ﴾و در همه کارهایتان از خدا بترسید و در مورد حقّ زنان طلاق داده شده از خدا بترسید.
﴿لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُيُوتِهِنَّ﴾در مدّت عدّه زنان را از خانههایشان بیرون نکنید، بلکه زن باید در خانهای بماند که شوهرش او را در آن طلاق دادهاست. ﴿وَلَا يَخۡرُجۡنَ﴾و نباید زنان بیرون بروند. یعنی بیرون رفتن از خانه برایشان جایز نیست. نهی از خارج کردن برای آن است که تهیه مسکن زن بر شهر واجب است تا عده که حقی از حقوق شوهر است در آن خانه تکمیل شود.
و این که زن نباید بیرون برود برای آن است که اگر زن بیرون برود حقّ شوهر ضایع میگردد. نهی از بیرون کردن و بیرون رفتن از خانه تا تمام شدن عده ادامه دارد. ﴿إِلَّآ أَن يَأۡتِينَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖ﴾مگر آنکه کار زشتِ آشکاری مرتکب شوند. یعنی زنان کار زشتی بکنند که ایجاب نماید از خانه اخراج گردند. به این صورت که اگر او را بیرون نکنند اهل خانه زیانمند میشوند مانند این که آنها را با سخنان و کارهای زشت اذیت کند پس در این صورت آنها میتوانند او را از خانه بیرون کنند چون او خودش اسباب بیرون رفتن خود را فراهم کرده است، و اسکان دادن وی برای آن بوده که از او دلجویی گردد و اینگونه با او مهربانی شود. و وقتی که خودش باعث شود تا او را بیرون کنند خودش زیان را متوّجه شود تا او را بیرون کنند خودش زیان را متّوجه خود ساخته است.
این دربارهی زنی است که در حال گذراندن عده طلاق رجعی است. امّا زنی که طلاق بائن گرفته تهیهی مسکن برای او واجب نیست چون تهیهی مسکن برای زن تابع نفقه است و نفقه برای زنی که طلاق رجعی داده است واجب است نه برای زنی که طلاق بائن داده شده است. ﴿وَتِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِ﴾و این حدود الهی است که برای بندگانش مقّرر و معین داشته است و به آنها فرمان داده تا این مقرّرات را اجرا کنند و پا را از آن فراتر نگذارند.
﴿وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ﴾و هرکس از حدود الهی تجاوز کند، ﴿فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُ﴾به خودش ستم کرده است. یعنی حقّ خود را پایمال کرده و بهرهاش را از پیروی کردن از حدود و مقّررات الهی که صلاح دنیا و آخرت است ضایع کرده است.
﴿لَا تَدۡرِي لَعَلَّ ٱللَّهَ يُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ أَمۡرٗا﴾تو نمیدانی، چه بسا خداوند بعد از آن امری دیگر در میان آورد. یعنی خداوند عدّه را مقّرر داشت و طلاق را به عّده مقرّر کرد به خاطر حکمتهای بزرگی که در این امر نهفته است که برخی عبارتند از این که شاید خداوند در دل فردی که زنش را طلاق داده دوستی و مهربانی بیاورد و به زنش رجوع کند و زندگی را از سر بگیرد.
و شاید به خاطر چیزی وی را اطلاق داده و این علّت در دوران عده از بین برود، آنگاه شوهر رجوع کند، چون سبب طلاق منتفی شده است. و از جمله حکمتهای عده این است که این زمان، زمان انتظار است و مشخص میگردد که آیا زن از شوهر خودش حامله است یا نه.
﴿فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ﴾پس وقتی که به پایان عدّه نزدیک شدند. چون اگر زنان از دوران عدّه بیرون روند و عده تمام شود، شوهر، دیگر اختیاری برای نگاه داشتن یا جدا شدن ندارد. ﴿فَأَمۡسِكُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ﴾پس به طرز شایسته و نیک آنها را نگاه دارید. یعنی با زندگی خوب و همراهی پسندیده زن را نگاه دارید نه به صورتی که زیانی به او وارد کنید و ارادهی بد نسبت به وی داشته باشید، چون نگاه داشتن زن به این شیوه جایز نیست.
﴿أَوۡ فَارِقُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖ﴾یا به خوبی از آنها جدا شوید، جدایی که در آن محدودیتی نباشد. و باید جدایی بدون ناسزاگویی و مجادله باشد و نباید شوهر، زنرا مجبور کند که از مال خودش چیزی را بدهد.
﴿وَأَشۡهِدُواْ ذَوَيۡ عَدۡلٖ مِّنكُمۡ﴾و دو مرد عادل از خودتان را بر طلاق و رجعت زن گواه بگیرید. یعنی دو مرد مسلمان عادل را گواه بگیرید، چون در این گواه گرفتن باب مجادله بسته میشود و هریک از دو گواه آنچه را که باید بگویند نمیتوانند پنهان نمایند.
﴿وَأَقِيمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِ﴾ای گواهان! گواهی را برای خدا ادا کنید. یعنی به صورت واقعی و بدون کم و کاست گواهی را ارائه دهید و هدفتان از گواهی دادن رضایت خدا باشد و در امر گواهی دادن هیچ خویشاوندی را به خاطر خویشاوندیاش و دوستی را به خاطر محبّت او رعایت نکنید.
﴿ذَٰلِكُمۡ يُوعَظُ بِهِۦ مَن كَانَ يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ﴾احکام و حدود و مقرّراتی که برایتان بیان کردیم، کسیکه به خدا و روز قیامت ایمان بیاورد بدان پند داده میشود، چون ایمان به خدا و روز قیامت باعث میشود تا فرد مومن از اندرزها و پندهای الهی پند پذیرد و برای آخرت خود کارهای شایستهای ذخیره نماید. به خلاف کسی که ایمان از دل او رخت بربسته است، چنین کسی به کارهای بدش توجّه نمینماید و از مواعظ الهی پند نمیپذیرد، چون در وجودش انگیزهای برای این کار نیست.
و از آنجا که طلاق گاهی در میان ناراحتی و اندوه انجام میشود خداوند به پرهیز و تقوی فرمان داد و به کسی که در امر طلاق و غیره تقوای الهی را رعایت کند وعده دادهاست که راه حلی برای مشکل او پیدا خواهد کرد. پس هرگاه کسی خواست زنش را طلاق دهد و طلاق را به صورت شرعی انجام داد به این صورت که یک طلاق را در حالتی بدهد که زن از عادت ماهانگی پاک شده و بدون این که با او ـ در این حالت ـ آمیزش کرده باشد کار برای چنین کسی دشوار نخواهد بود بلکه خداوند برای او گشایشی قرار داده و میتواند دوباره به نکاح مراجعه کند، اگر از طلاق دادن پشیمان شود. و سیاق این آیه گرچه در مورد طلاق و رجعت است امّا عموم کلمه اعتبار دارد، و هرکس از خداوند بترسد و در همه حالات خود به خشنودی خدا پایبند باشد خداوند در دنیا و آخرت او را پاداش خواهد داد. و از جمله پاداشی که خداوند به فرد متّقی میدهد این است که برای او راهی برای رهایی از هر مشقّت و دشواری قرار میدهد.
همانطور که هرکس از خدا بترسد خداوند برایش راه رهایی قرار میدهد. و هرکس از خدا نترسد در میان زنجیرها و طوقها گرفتار میشود، زنجیرهایی که نمیتوانند از آن رهایی یابند و این را در مورد طلاق در نظر بگیرند. چون هرگاه بنده در طلاق دادن تقوای الهی را رعایت نکند بلکه به صورت حرام و ناجایز آن را انجام دهد مانند این که هر سه طلاق را یک جا بدهد و امثال آن قطعا پشیمان خواهد شد و آنگاه این پشمانی قابل جبران نیست.
﴿وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُ﴾روزی را خداوند برای فرد پرهیزگار از جایی میآورد که فکرش را نمیکند. ﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾و هرکس در امر دین و دنیای خویش بر خداوند توکل نماید به این صورت که در به دست آوردن آنچه به او سود و فایده میرساند و در دفع آنچه به او زیان میرساند بر خدا توکل کند.و در فراهم شدن آن به خدا اعتماد داشته باشد.
﴿فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾خداوند او را در کاری که بر او توکل نموده کفایت میکند. و هرگاه کار به عهده خداوندِ توانگر و نیرومند و مهربان باشد باید دانست که از هر چیزی به بنده نزدیکتر است، ولی بسا حکمت الهی اقتضا کند آن را تا وقت مناسب به تاخیر بیندازد. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِ﴾قطعا تقدیر و قضای الهی نافذ خواهد شد، ولی ﴿قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِكُلِّ شَيۡءٖ قَدۡرٗا﴾خداوند برای هر چیزی وقت و اندازهای معین کرده که از آن فراتر نمیرود و از آن کمتر نخواهد بود.
آیهی ۵-۴:
﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَۚ وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مِنۡ أَمۡرِهِۦ يُسۡرٗا٤﴾[الطلاق: ۴]. «و زنانیکه از عادت ماهیانه ناامیدند اگر شکّ کردید، عدۀ آنان سه ماه است و (نیز) آنانکه به سن حیض نرسیدهاند. و عدۀ زنان باردار وضع حمل است. و هرکس از خدا بترسد و پرهیزگاری کند خدا برایش در کارش آسانی پدید آورد».
﴿ذَٰلِكَ أَمۡرُ ٱللَّهِ أَنزَلَهُۥٓ إِلَيۡكُمۡۚ وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يُكَفِّرۡ عَنۡهُ سَئَِّاتِهِۦ وَيُعۡظِمۡ لَهُۥٓ أَجۡرًا٥﴾[الطلاق: ۵]. «این فرمان خدا است که آنرا برای شما فرستاده است و هرکس از خدا بترسد گناهانش را از او میزداید و به او پاداشی بزرگ خواهد داد».
وقتی خداوند بیان داشت طلاقی که بدان امر شده باید در دوران عده داده شود، عده را بیان کرد و فرمود: ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ﴾و زنانی که از حیض ناامیدند به این صورت که عادت ماهیانه داشتهاند سپس عادت ماهیانه آنها به خاطر پیری و غیره مرتفع شده و امیدی به بازگشت آن نیست. ﴿فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ﴾پس عده آنها سه ماه است.
هر ماه در مقابل یک حیض است. ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَ﴾و زنانی که هنوز به عادت ماهیانه نرسیدهاند، یا زنانی که به سن بلوغ رسیدهاند و به کلی عادت ماهیانه ندارند، اینها همانند زنانی که ا زحیض ناامید هستند عدهشان سه ماه است. و امّا زنانی که عادت ماهیانه و حیض آنها میآید عده اشان در این آیه بیان شده است که: ﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖ﴾[البقرة: ۲۲۸]. «و زنانی که طلاق داده شدهاند سه قرء (طهر یا حیض) انتظار بکشند».
﴿وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّ﴾و عده زنان باردار این است که وضع حمل نمایند. یعنی آنچه را در شکم دارند خواه یک بچه باشد، یا دو وضع نمایند. در این صورت ماه و غیره دیگر اعتباری ندارد و با وضع حمل عده پایان مییابد.
﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مِنۡ أَمۡرِهِۦ يُسۡرٗا﴾و هرکس از خدا بترسد و پرهیزگاری نماید خداوند کارهایش را برای او آسان میگرداند و هرکار سختی را برایش آسان میگرداند. ﴿ذَٰلِكَ أَمۡرُ ٱللَّهِ أَنزَلَهُۥٓ إِلَيۡكُمۡ﴾حکمی که خداوند برای شما بیان کرد فرمانی است که برای شما فرستاده است تا در پرتور آن حرکت کنید و از آن پیروی نمائید و آن را بزرگ بدارید. ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يُكَفِّرۡ عَنۡهُ سَئَِّاتِهِۦ وَيُعۡظِمۡ لَهُۥٓ أَجۡرًا﴾و هرکس از خدا بترسد خداوند گناهانش را از او میزداید و به او پاداشی بزرگ خواهد داد، هر امر ناگواری از او دور میشود و هر امر مطلوب و پسندیدهای را به دست میآورد.
آیهی ۷-۶:
﴿أَسۡكِنُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ سَكَنتُم مِّن وُجۡدِكُمۡ وَلَا تُضَآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُواْ عَلَيۡهِنَّۚ وَإِن كُنَّ أُوْلَٰتِ حَمۡلٖ فَأَنفِقُواْ عَلَيۡهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ فَإِنۡ أَرۡضَعۡنَ لَكُمۡ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأۡتَمِرُواْ بَيۡنَكُم بِمَعۡرُوفٖۖ وَإِن تَعَاسَرۡتُمۡ فَسَتُرۡضِعُ لَهُۥٓ أُخۡرَىٰ٦﴾[الطلاق: ۶]. «آنانرا در جایی سکونت دهید که خود سکنا دارید و به آنان زیان نرسانید تا در تنگنایشان قرار دهید. اگر باردار باشند به آنان نفقه دهید تا آنکه وضع حمل میکنند. پس اگر (فرزندتان) را برای شما شیر دهند مزدشان را بپردازید و همدیگر را به نیکی فرمان دهید. و اگر به دشواری افتادید (باید) زنی دیگر (به درخواست) او (=شوهر) شیر دهد».
﴿لِيُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ وَمَن قُدِرَ عَلَيۡهِ رِزۡقُهُۥ فَلۡيُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُۚ لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ سَيَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ يُسۡرٗا٧﴾[الطلاق: ۷]. «باید دارا از دارایی خود نفقه دهد و کسی (هم) که روزیاش تنگ شده است باید از آنچه خداوند به او دادهاست انفاق کند، خداوند هیچکس را جز بدان اندازه که به او دادهاست مکلف نمیکند. به درستی خداوند پس از سختی و ناخوشی آسایش پدید خواهد آورد».
پیشتر گذشت که خداوند از بیرون کردن زنان مطلقه از خانهها نهی کرده است و در اینجا فرمان داد تا آنها را اسکان دهند و نحوه اسکان آنها را اسکان در مسکن خوب بیان کرد و آن مسکنی است که زوجین برحسب توان و عدم توان شوهر در آن زندگی میکنند.
﴿وَلَا تُضَآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُواْ عَلَيۡهِنَّ﴾و به هنگام سکونت دادن، زنان را با سخن و عمل آزار ندهید تا در تنگنا قرار گیرند و خسته شوند و آنگاه از خانهها بیرون روند قبل از آن که عدّهشان تمام شده باشد. پس در این صورت شما آنها را بیرون کردهاید. خلاصه مطلب این است که خداوند از بیرون کردن زنان مطلّقه از خانه نهی کرده و نیز زنان را از بیرون رفتن نهی نموده و فرمان داده است تا آنها طوری سکونت داده شوند که زیانی به آنها نرسد و مشقّتی بر آنها نیاید و این به عرف بر میگردد.
﴿وَإِن كُنَّ أُوْلَٰتِ حَمۡلٖ فَأَنفِقُواْ عَلَيۡهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّ﴾و اگر زنان مطلّقه باردار بودند نفقه و مخارجشان را بپردازید تا زمانی که وضع حمل میکنند و این به خاطر بچّهای است که در شکم زن است. این در شرایطی است که زن طلاق بائن گرفته باشد. و اگر طلاق رجعی داده شده باشد مخارج به خاطر زن و فرزندی که در شکم دارد هر دو پرداخت میشود، و نفقه تا زمان وضع حمل باید داده شود. و هرگاه وضع حمل کردند آنگاه اختیار دارند که فرزندانشان را شیر بدهند یا شیر ندهند.
﴿فَإِنۡ أَرۡضَعۡنَ لَكُمۡ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾پس اگر به فرزندان شما شیر دادند مزدشان را اگر تعین شده باشد به همان مقدار معین بدهید و اگر تعیین نشده باشد مزدِ مثل و همانند آن را بدهید. ﴿وَأۡتَمِرُواْ بَيۡنَكُم بِمَعۡرُوفٖ﴾و هریک از زن و شوهر باید دیگری را به کار خوب امر کند. کار خوب هر آن چیزی است که در دنیا و آخرت دارای سود و منفعت است، چون غفلت از این کار زیان و شری به بار میآورد که جز خدا کسی آنرا نمیداند.
و امر کردنِ یکدیگر به کار خوب در حقیقت همکاری کردن با یکدیگر برای انجام پرهیزگاری و نیکی است. و آنچه که مناسب است در اینجا بیان شود این است که زن و شوهر به هنگام جدایی و در زمانِ عده ـ به خصوص اگر فرزندی برایشان متولّد شود ـ در رابطه با مخارج به کشمکش و ستیزهجویی میپردازند و اغلب همراه با نفرت و کینه است و مخارج تا حد زیادی تحت تاثیر این جو قرار میگیرد.
پس هریک باید به کار خوب و زندگی نیکو و اختلاف نکردن امر شوند و نصیحت گردند. ﴿وَإِن تَعَاسَرۡتُمۡ﴾و اگر به دشواری افتادید به این صورت که زن و شوهر در مورد این که زن به فززند شیر دهد توافق نکردند، ﴿فَسَتُرۡضِعُ لَهُۥٓ أُخۡرَىٰ﴾زنی دیگر شیر دادن کودک را به عهده بگیرد. ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا سَلَّمۡتُم مَّآ ءَاتَيۡتُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾[البقرة: ۲۳۳]. «گناهی بر شما نیست به شرط این که آنچه را که متعهد شدهاید پرداخت کنید»، به خوبی بپردازید و این در صورتی است که کودک پستان زنی دیگر غیر از مادرش را قبول کند، و اگر جز پستان مادرش را قبول نکرد باید مادر به او شیر دهد.
و اگر امتناع ورزد این کار به او تحمیل میشود و مزدی که به زن دایه داده میشود به او داده میشود. و این زمانی است که زن و شوهر بر یک چیز مشخّص توافق نکنند و این از مفهوم آیه استنباط میگردد چون در دورانی که فرزند در شکم مادر است سرپرست فرزند باید نفقهی مادر را بدهد. و وقتی که به دنیا آمد و توانست از شیر مادرش و از شیر دیگر زنها تغذیه نماید هر دو کار را خداوند جایز قرار دادهاست.
و اگر دارای حالتی بود که غیر از شیر مادرش از شیر زنی دیگر تغذیه نمیکرد این به منزلهی فرزندی است که در شکم مادرش میباشد و فقط از وجود مادر تغذیه مینماید. بنابراین در این حالت باید حتما مادرش به او شیر دهد. سپس خداوند نفقه را برحسب توان شوهر مقّرر کرد و فرمود:
﴿لِيُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِ﴾کسیکه دارایی دارد از دارایی خود باید نفقه بدهد و نباید نفقهای همانند نفقهی فقرا بپردازد. ﴿وَمَن قُدِرَ عَلَيۡهِ رِزۡقُهُ﴾و کسیکه تنگدست است، ﴿فَلۡيُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُ﴾باید از آنچه خداوند به او دادهاست خرج کند. ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَا﴾خداوند هیچکس را جز به اندازهای که به او دادهاست مکلف نمیکند. و این با حکمت و رحمت الهی مناسب است که هرکس را به انداز توانش مکلف کرده و بار تنگدست را سبک کرده و او را فقط به اندازهای مکلف میسازد که به وی روزی داده است. پس خداوند در مورد نفقه و غیره هیچکس را بیشتر از توانش مکلّف نکرده است.
﴿سَيَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ يُسۡرٗا﴾خداوند بعد از تنگدستی آسایش خواهد آورد، و این مژده ایست برای تنگدستان که خداوند شدّت و سختی را از آنها دور خواهد کرد، چون ﴿فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا٥﴾[الشرح: ۵]. «به درستی که با سختی آسانی هست».
آیهی ۱۱-۸:
﴿وَكَأَيِّن مِّن قَرۡيَةٍ عَتَتۡ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِۦ فَحَاسَبۡنَٰهَا حِسَابٗا شَدِيدٗا وَعَذَّبۡنَٰهَا عَذَابٗا نُّكۡرٗا٨﴾[الطلاق: ۸]. «و چه بسیار (اهالی) شهرهایی که از فرمان پروردگارشان و (فرمان) رسول او سرپیچی کردند آنگاه به سختی از آنان حساب کشیدیم و به عذابی سخت عذابشان کردیم».
﴿فَذَاقَتۡ وَبَالَ أَمۡرِهَا وَكَانَ عَٰقِبَةُ أَمۡرِهَا خُسۡرًا٩﴾[الطلاق: ۹]. «پس و بال کار خود را چشیدند و سرانجام کارشان زیان بود».
﴿أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ عَذَابٗا شَدِيدٗاۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ قَدۡ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكُمۡ ذِكۡرٗا١٠﴾[الطلاق: ۱۰]. «خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است. پس ای خردمندان مؤمن! از خدا بترسید، بهراستی خداوند به سوی شما کتاب فرستاده است».
﴿رَّسُولٗا يَتۡلُواْ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ مُبَيِّنَٰتٖ لِّيُخۡرِجَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَيَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ قَدۡ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ لَهُۥ رِزۡقًا١١﴾[الطلاق: ۱۱]. «و پیغمبری (را به میانتان آورده است) که آیات خدا را به روشنی برایتان میخواند تا آنانرا که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند از تاریکیها بهسوی نور بیرون آورد، و کسیکه به خداوند ایمان دارد و کار شایسته انجام دهد (خداوند) او را به باغهایی که از زیر (درختان و کاخهای) آن رودها روان است درخواهد آورد که همیشه در آن جاودانهاند. بهراستی که خداوند روزی او را نیک گردانده است».
خداوند از هلاک کردن امّتهای سرکش و ملّتهایی که پیامبران را تکذیب کردند خبر داده و بیان میدارد که تعداد زیاد آنها و قدرتمند بودنشان وقتی حساب سخت و عذاب دردناک به سراغشان آمد چیزی از آنانرا دور نساخت و خداوند عذابی به آنها چشاند که سبب آن کارهای بدشان بود.
خداوند با وجود عذاب دنیا در آخرت نیز برای آنها عذاب سختی آماده کرده است. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾پس ای خردمندانی که آیات و نشانههای الهی را میفهمید! آنچه که امتهای گذشته را هلاک کرد تکذیب پیامبران بود و کسانی که بعد از آنها میآیند و راه آنان را میپیماند مانند آنها هستند و سرنوشت آنانرا دارند.
سپس خداوند بندگان مومن را به آنچه از کتاب خود بر آنها نازل فرمود یادآور شد، کتابی که بر پیامبرش محمّدصنازل فرموده تا مردم را از تاریکیهای جهالت و کفر و گناه بهسوی نور علم و ایمان و اطاعت بیرون آورد، پس برخی به آن ایمان آوردند و برخی ایمان نیاوردند. ﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَيَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا﴾و هرکس به خدا ایمان بیاورد و کار شایسته کند، یعنی واجبات و مستحبات را انجام دهد، ﴿يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾او را وارد باغهایی میکند که از زیر آن رودها روان است و در آن باغها نعمتهای پایداری است که هیچ چشمی نمونهی آنرا ندیده و هیچ گوشی نشنیده و تصوّر آن به دل هیچ انسانی خطور نکرده است.
﴿خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ قَدۡ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ لَهُۥ رِزۡقًا﴾آنها در باغهای بهشت جاودانهاند و خداوند روزیشان را خوب و نیکو گردانده است. یعنی هرکس به خدا و پیغمبرش ایمان نیاورد پس ایشان دوزخیانند و در دوزخ جاودانه خواهند بود.
آیهی ۱۲:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ يَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عِلۡمَۢا١٢﴾[الطلاق: ۱۲]. «خداوند همان است که هفت آسمان را و همانند آنرا در زمین آفریده است، فرمان بین آنها فرود میآید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و آگاهی او همه چیز ار فراگرفته است».
سپس خداوند متعال خبر داد که او آسمانها و زمین و هر آنچه را در آنها هست و زمینهای هفتگانه و هر آنچه را در آنها و در میانشان است آفریده است. و فرمان را نازل کرده است. فرمان، مقرّرات و احکام دینی است که آنرا به پیامبرانش وحی نمود تا آن را به بندگان برسانند و آنها را موعظه نمایند. همچنین فرمانهای تکوینی و تقدیری که با آن به تدبیر آفریدهها میپردازد.
همه اینها برای آن است که بندگان او را بشناسد و بدانند که توانایی او و آگاهیاش هرچیزی را احاطه کرده است. پس هرگاه با نامهای نیک و اوصاف مقدّسش او را بشناسند و وی را پرستش کنند و دوستش بدارند و حقّ او را ادا نماید هدف از آفرینش و فرمان را محققّ ساختهاند و آن عبارت است از شناخت خداوند و پرستش خداوند. و بندگان صالح خدا به این کار خیر توفیق مییابند و ستمگران از آن روی گردان میشوند.
پایان تفسیر سورهی طلاق