تفسیر سورهی أحقاف
مکی و ۳۵ آیه میباشد
آیهی ۳-۱:
﴿حمٓ١﴾[الأحقاف: ۱]. «حا، میم».
﴿تَنزِيلُ ٱلۡكِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَكِيمِ٢﴾[الأحقاف: ۲]. «این کتاب از سوی خداوند توانمند باحکمت نازل میگردد».
﴿مَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ٣﴾[الأحقاف: ۳]. «آسمانها و زمین و آنچه را که درمیان این دو است جز به حق و برای سر آمد معیّنی نایفریدهایم و کافران از آنچه از آن بیم داده شدهاند رویگردانند».
در اینجا خداوند کتاب خود را مورد تمجید و ستایش قرار میدهد و آن را به بزرگی یاد میکند. و در ضمن بندگانی را راهنمایی مینماید تا در پرتو نور آن راهیاب گردند و به اندیشیدن در آیات آن روی آورند و گنجینههای آن را استخراج نمایند. وقتی بیان کرد که کتابی نازل کرده است که متضمّن امر ونهی است، یادآور شد که او آسمانها و زمین را آفریده است. پس هم آفریده است و هم فرمان دادهاست. ﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُ﴾[الأعراف: ۵۴]. «آگاه باشید که آفرینش و فرمان از اوست». همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ يَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنَهُنَّ﴾[الطلاق: ۱۲]. «خداوند ذاتی است که هفت آسمان را آفریده است و همانند آنها را از زمین آفریده است و فرمان خود را در میانشان نازل میگرداند». و همانطور که فرموده است: ﴿يُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ بِٱلرُّوحِ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرُوٓاْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ٢﴾[النحل: ۲]. «فرشتگان را همراه با روح به فرمان خود بر هرکس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد تا مردم را بترسانید که هچ معبود به حقی جز من نیست. پس، از من بهراسید». آسمانها و زمین را به حق آفریده است. سپس خداوند متعال ذاتی است که مکلّفها و مسکنهایشان را آفریده است و آنچه را در آسمانها و زمین است برایشان مسّخر کرده است. سپس پیامبرانش را بهسوی آنها فرستاده و کتابهایش را بر آنان نازل فرموده و آنها را امر و نهی کرده و به آنها خبر داده که این سرا، سرای کار است، و گذرگاهی است برای عمل کنندگان نه سرای پایداری و اقامت همیشگی که اهالی آن از آنجا نروند. و به زودی آنها از دنیا به سرای اقامت و جای جاودانگی و همیشگی منتقل خواهند شد و کارهایی که در این دنیا انجام دادهاند در آن جهان پاداش و جزای آن را بهطور کامل خواهند یافت.
و خداوند دلایل را بر وجود آن جهان اقامه نمود و نمونههایی از پاداش و عذاب بندگان را در همین دنیا به آنان چشاند تا بیشتر به طلب محبوب وادار شوند و به دوری از امر ناگوار وادار گردند. بنابراین، در اینجا فرمود: ﴿مَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾آسمانها و زمین را بیهوده و بیهدف نیافریدهایم بلکه بدان جهت آنها را آفریدهایم تا بندگان عظمت آفرینندهی آنها را دریابند و بر کمال خداوند استدلال نمایند و بدانند کسیکه آسمانها و زمین را آفریده است میتواند بندگان را پس از مرگشان برای سزا و جزا دوباره زنده نماید. امّا آفرینش و باقی ماندنشان تا زمانی معین مقّرر شده است. وقتی از این خبر داد و او راستگوترین گویندگان است و دلیل اقامه کرد و راه را روشن ساخت، نیز خبر داد که گروهی از مردم همواره از حق روی گردانند و با دعوت پیامبران مخالفت میکنند. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ﴾و کافران از آنچه از آن بیم داده شدهاند روی گردانند. امّا مومنان وقتی حقیقت حال را دانستند، سفارشها و تصیههای پروردگارشان را پذیرفتند و در برابر آن تسلیم شدند و در مقابل آن از خود اطاعت و تعظیم نشان دادند، در نتیجه به هر خیر و برکتی دست یافتند و هر شرّی از آنها دور گشت.
آیهی ۶-۴:
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِۖ ٱئۡتُونِي بِكِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ أَوۡ أَثَٰرَةٖ مِّنۡ عِلۡمٍ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٤﴾[الأحقاف: ۴]. «بگو: آیا نگریستهاید به آنچه که بهجای خداوند (به نیایش) میخوانید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند؟ یا اینکه در آفرینش آسمانها مشارکتی داشتهاند؟ اگر راستگویید کتابی پیش از این یا بازمندهای از دانش (گذشتگان) را برای من بیاورید».
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ٥﴾[الأحقاف: ۵]. «و کیست گمراهتر از کسیکه بهجای خاوند کسی را (به دعا) بخواند که تا روز قیامت (دعای) او را اجابت نکند و آنان از دعاهایشان بیخبرند»؟!.
﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ٦﴾[الأحقاف: ۶]. «و هنگامیکه مردم گرد آورده شوند (آن معبودها) دشمن آنان خواهند بود و عبادتشان را منکر میشوند و نمیپذیرند».
﴿قُلۡ﴾به کسانی که بتهایی را شریک خداوند قرار دادهاند که مالک هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی نیستند، و با بیان اینکه این بتها ناتوان هستند و سزاوار هیچ چیزی از عبادت نیستند، بگو: ﴿أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند؟ آیا چیزی از اجرام آسمانها را آفریدهاند؟ آیا کوههایی آفریدهاند؟ آیا رودهایی روان کردهاند؟ آیا حیوان و موجود زندهای را پراکنده نمودهاند؟ یا درختانی رویاندهاند؟ آیا در آفرینش چیزی از اینها مشارکتی داشته اند؟ خیر، طبق اعترافات خود و بدون این که کسی دیگر این را بگوید: هیچ چیزی از اینها را نیافریدهاند. پس این دلیل عقلی قاطعی است بر اینکه عبادت غیر خدا باطل است. سپس منتفی بودن وجود دلیل نقلی را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱئۡتُونِي بِكِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ﴾کتابی پیش از این قرآن که به شرک فرا بخواند برای من بیاورید، ﴿أَوۡ أَثَٰرَةٖ مِّنۡ عِلۡمٍ﴾یا اثر علمی که از پیامبران گذشته به ارث مانده باشد و به شرک و بت پرستی دستور دهد برای من بیاورید. مشخصّ است که آنها نمیتوانند از یکی از پیامبران نقل کنند که بر این دلالت نماید، بلکه یقین داریم که همهی پیامبران به یگانگی پروردگارشان دعوت کرده و از شرک ورزیدن نهی کردهاند. و این بزرگترین دانشی است که از آنها بهجای مانده است. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶]. «و درمیان هر ملتی پیامبری فرستادیم با این پیام که خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید». و هر پیامبری به قومش گفته است: ﴿ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُ﴾[الأعراف: ۵۹]. «خدا را عبادت کنید که شما معبود به حقّی جز او ندارید». پس معلوم شد که مجادله مشرکین درباره شرکشان هستند به برهان و دلیلی نیست، بلکه آنها بر پندارهای دروغین و نظرات فاسد و خردهای پوچ خود تکیه و اعتماد کردهاند. و اگر به بررسی و جستجوی حالات مشرکین بپردازی و دانشها و کارهایشان را پیگیری نمایی و به حالت کسانی بنگری که عمر خود را در پرستش آنها ضایع گرداند، و این که آیا این معبودها در دنیا یا آخرت به آنها فایدهای دادهاند یا نه؟ به فاسد بودن فکر و کارشان پی خواهی برد.
بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾و کیست گمراهتر از کسی که افرادی را به فریاد بخواند و پرستش کند که تا روز قیامت دعایشان را اجابت نمیکنند. یعنی تمام مدّتی که او در دنیاست به اندازه ذرهّای از سوی معبودهایش به وی فایده نمیرسد. ﴿وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ﴾و معبودهای دروغین از دعا و پرستش اینها بیخبرند و دعایشان را نمیشنوند و فریادشان را اجابت نمیکنند. این حالتشان در دنیاست و روز قیامت معبودهایشان به شرکشان کفر میورزند و آن را انکار میکنند.
﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ﴾و زمانی که مردم در قیامت گردآورده میشوند پرستش شوندگان و پرستش کنندگان یک دیگر را نفرین میکنند و از یکدیگر بیزاری میجویند، ﴿وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ﴾و معبودها عبادت آنها را نمیپذیرند و انکارش میکنند.
آیهی ۱۰-۷:
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٌ٧﴾[الأحقاف: ۷]. «و هنگامیکه آیههای روشن ما بر آنان خوانده میشود کافران دربارهی حقّ چون به آنان رسد میگویند: این جادویی آشکار است».
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَيۡتُهُۥ فَلَا تَمۡلِكُونَ لِي مِنَ ٱللَّهِ شَيًۡٔاۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِۚ كَفَىٰ بِهِۦ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡۖ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٨﴾[الأحقاف: ۸]. «یا میگویند: (پیامبر) آنرا از پیش خود ساخته است؟ بگو: اگر آنرا از پیش خود ساخته باشم شما نمیتوانید در برابر خدا کمترین کاری برایم بکنید او به گفتگوی شما دربارۀ آن (قرآن) داناتر است، کافی استکه او درمیان من و شما گواه باشد و اوست آمرزگار مهربان».
﴿قُلۡ مَا كُنتُ بِدۡعٗا مِّنَ ٱلرُّسُلِ وَمَآ أَدۡرِي مَا يُفۡعَلُ بِي وَلَا بِكُمۡۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ وَمَآ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ٩﴾[الأحقاف: ۹]. «بگو: من نوبر و نخستین فرد از پیامبران نیستم و نمیدانم که با من و شما چگونه رفتار خواهد شد؟ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم، و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم».
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَكَفَرۡتُم بِهِۦ وَشَهِدَ شَاهِدٞ مِّنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ مِثۡلِهِۦ فََٔامَنَ وَٱسۡتَكۡبَرۡتُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ١٠﴾[الأحقاف: ۱۰]. «بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و آنرا انکار کنید و گواهی از بنیاسراییل بر همچون کتاب گواهی دهد و ایمان بیاورید و شما تکبّر بورزید (آیا ستمکار نیستید؟) حقّاً که خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند».
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ﴾و هنگامیکه آیههای روشن ما، آیاتی که چنان روشن و واضح هستند که هیچ تردیدی در حقّ بودن آن وجود ندارد، بر تکذیب کنندگان خوانده شود به آنها فایده نمیرساند بلکه فقط حجّت بر آنها اقامه میگردد. و از روی دروغ پردازی و تهمت در مورد حقّ ـ چون به آنان رسد ـ میگویند: ﴿هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٌ﴾این جادویی ظاهر و آشکار است که در آن شکّی نیست. و این وارونه کردن حقایق است، و فقط کسانی فریب آنرا میخورند که عقلهایشان ضعیف است، وگرنه میان حقّی که پیامبرصآورده و میان جادو، چنان تضاد و تفاوتی است که از تفاوت آسمان و زمین بیشتر و بزرگتر است و از آسمانها برتر و بالاتر است و روشنایی آن از روشنایی خورشید بیشتر است و دلایل آفاقی و انفسی بر آن دلالت مینماید و خردمندان به آن اقرار و باور میدارند. پس چگونه حقی با باطل که جادو است مقایسه میشود، جادویی که فقط از انسانی ستمگر و گمراه و زشت و بدکار سر میزند؟! پس جادو مناسب چنین فرد ناشایستهای میباشد و آیا چنین اتهامی که به حقّ میزنند چیزی جز فریبکاری و گول زدن میباشد؟
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُ﴾آیا آنان میگویند: محمّد این قرآن را از پیش خود ساخته و از سوی خدا نیست؟ ﴿قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَيۡتُهُ﴾به آنان بگو: اگر من قرآن را از پیش خود ساخته باشم خداوند بر مجازات من تواناست و به گفتگوی شما درباره آن آگاه است. پس چگونه خداوند مرا به سزای دروغی که بر او بستهام آنگونه که شما ادعا میکنید مجازات نکرده است؟ ﴿فَلَا تَمۡلِكُونَ لِي مِنَ ٱللَّهِ شَيًۡٔا﴾اگر خداوند بخواهد زیانی به من برساند یا مرحمتی به من بکند شما نمیتوانید در برابر او برای من کمترین کاری بکنید. ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِۚ كَفَىٰ بِهِۦ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ﴾[الأحقاف: ۸]. «او به گفتگوی شما دربارهی قرآن آگاهتر است و همین بس که خداوند میان من و شما گواه باشد». پس اگر من به دروغ چیزی را به او نسبت میدادم قطعا مرا مورد مجازات قرار میداد و کیفری به من میرساند که همه آن را نظاره میکردند. چون اگر دروغ میگفتم این بزرگترین افترا بود. سپس آنها را با وجود مخالفت و ستیزی که با حقّ داشتند به توبه فرا خواند و فرمود: ﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾بهسوی خدا باز گردید و از آن چه در آن هستید دست بکشید، آنگاه او همهی گناهانتان را میآمرزد و شما را مورد مرحمت قرار میدهد و توفیق انجام خیر را به شما عنایت میکند و پاداش فراوانتان میدهد.
﴿قُلۡ مَا كُنتُ بِدۡعٗا مِّنَ ٱلرُّسُلِ﴾بگو من نخستین فرد از پیامبران نیستم که به نزد شما آمده ام تا از رسالت من شگفت زده باشید و دعوت مرا انکار کنید، بلکه پیش از من نیز پیامبرانی گذشتهاند که دعوت من با دعوت آنها مطابقت دارد. پس برای چه رسالت مرا انکار میکنید؟ ﴿وَمَآ أَدۡرِي مَا يُفۡعَلُ بِي وَلَا بِكُمۡ﴾و نمیدانم که با من و شما چگونه رفتار خواهد شد؟ یعنی من انسانی بیش نیستم و هیچ اختیاری ندارم و این خداوند متعال است که در من و شما تصّرف مینماید و بر من و شما حاکم است. ﴿إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾و جز از آن چه به من وحی میشود پیروی نمیکنم. و اینگونه نیست که از پیش خودم چیزی آورده باشم. ﴿وَمَآ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ﴾و من جز بیم دهندهای آشکار نیستم. پس اگر رسالت و پیامبری مرا قبول کنید در دنیا و آخرت سعادتمند خواهید بود، و اگر دعوت مرا نپذیرید حساب شما با خداست و من شما را بیم دادهام و هرکس که بیم داده شده باشد عذری ندارد.
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَكَفَرۡتُم بِهِۦ وَشَهِدَ شَاهِدٞ مِّنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ مِثۡلِهِۦ فََٔامَنَ وَٱسۡتَكۡبَرۡتُمۡ﴾بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و توفیق یافتگانِ اهل کتاب- آنهایی که از حقّ برخوردارند و به وسیله آن میدانند که این حق است- بر صحّت و درستی آن گواهی دهند و ایمان بیاورند و هدایت شوند، سپس اخبار پیامبران و پیروان با شرافت آنان مطابق یکدیگر باشد. و شما ای جاهلان احمق! خویشتن را بزرگتر از این بدانید که از قرآن پیروی کنید، و تکبّر بورزید، آیا این بزرگترین ستمگری و کفری آشکار نیست؟ ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾بیگمان خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند. و از جملهی ستمگری این است که کسی از روی خود بزرگ بینی از پذیرفتن حقّ سرباز زند، آن هم بعد از آن که دستیابی به حقّ برایش ممکن باشد.
آیهی ۱۲-۱۱:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَوۡ كَانَ خَيۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَيۡهِۚ وَإِذۡ لَمۡ يَهۡتَدُواْ بِهِۦ فَسَيَقُولُونَ هَٰذَآ إِفۡكٞ قَدِيمٞ١١﴾[الأحقاف: ۱۱]. «و کافران دربارۀ مؤمنان گفتند: اگر چیز خوبی بود (در گرویدن) به آن از ما پیشی نمیگرفتید و چون به وسیلهی آن راهیاب نشدهاند میگویند این دروغی دیرین است».
﴿وَمِن قَبۡلِهِۦ كِتَٰبُ مُوسَىٰٓ إِمَامٗا وَرَحۡمَةٗۚ وَهَٰذَا كِتَٰبٞ مُّصَدِّقٞ لِّسَانًا عَرَبِيّٗا لِّيُنذِرَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُحۡسِنِينَ١٢﴾[الأحقاف: ۱۲]. «و پیش از آن (قرآن) کتاب موسی پیشوا و رحمت بود، و این کتابی است تصیده کننده (آن) که به زبان عربی (نازل شده) است تا ستمگران را بیم دهد، و برای نوید دادن به نیکوکاران است».
کسانیکه از حقّ دوری گرداندند و با آن مخالف بودند و دعوت پیامبر را نپذیرفتند، گفتند: ﴿لَوۡ كَانَ خَيۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَيۡهِ﴾اگر قرآن و دینِ اسلام چیز خوبی بود مومنان در رسیدن و گرویدن به آن از ما پیشی نمیگرفتند و ما از اولین کسانی بودیم که به پذیرفتن آن مبادرت میورزیدیم و در رسیدن به آن از دیگران پیشی میگرفتیم. و این فریب و آراستن دروغ است. چه دلیلی هست که بیانگر آن باشد تکذیب کنندگان در پذیرفتن حقّ از مومنان پیشی گیرند؟ آیا تکذیب کنندگان پاکیزهترند؟ یا عقلهایشان از عقلهای مومنان کاملتر است؟ یا هدایت به دست آنهاست؟ در حقیقت سخنی که میگویند برای آن است تا خود را دلجویی دهند. مانند کسی که توانایی دست یافتن به چیزی را نداشته باشد سپس به مذمت آن بپردازد. بنابراین فرمود: ﴿وَإِذۡ لَمۡ يَهۡتَدُواْ بِهِۦ فَسَيَقُولُونَ هَٰذَآ إِفۡكٞ قَدِيمٞ﴾و چون خودشان به وسیلهی قرآن راهیاب نشدهاند میگویند: این دروغی دیرین است. یعنی انگیزه و سببی که آنها را وادار کرد تا چنان سخنانی بگویند این است که آنها وقتی به وسیلهی قرآن هدایت نشدند و بزرگترین بخشش و عطا را از دست دادند آن را مورد عیبجویی قرار داده و دست دادند آنرا مورد عیبجویی قرار داده و به آن طعنه زدند که این دروغ است، درحالیکه قرآن حقّ است و شکی در آن نیست و تردیدی در حقّانیت آن وجود ندارد.
﴿وَمِن قَبۡلِهِ﴾و این قرآن با کتابهای آسمانی پیش از خود به خصوص با کامل ترین و برترینشان بعد از قرآن که تورات است مطابق و موافق میباشد، ﴿كِتَٰبُ مُوسَىٰٓ إِمَامٗا وَرَحۡمَةٗ﴾که کتاب موسی است و بنیاسرائیل به آن اقتدا میکردند و به وسیله آن راهیاب میشدند و خیر دنیا وآخرت را بدست میآوردند. ﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٞ مُّصَدِّقٞ﴾و این قرآن کتابی است که کتابهای گذشته را تصدیق مینماید و به راست بودن آنها گواهی میدهد و از آن جا که با آنها مطابق و موافق است آنها را تصدیق مینماید. ﴿لِّسَانًا عَرَبِيّٗا﴾و خداوند این قرآن را به زبان عربی نازل نموده است تا استفاده از آن و یادآوری آن آسان باشد. ﴿لِّيُنذِرَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُحۡسِنِينَ﴾تا کسانی را که با کفر و فسق و گناه بر خودشان ستم کردهاند بترساند از این که اگر به ستمگری ِ خود ادامه دهند، عذاب ویرانگر به سراغشان خواهد آمد. و این کتاب برای نوید دادن به کسانی است که عبادت خداوند را به نیکویی انجام میدهند و با مردم به نیکویی رفتار میکنند و آنها را به پاداش فراوان دردنیا و آخرت مژده میدهد. و این کتاب اعمالی را که از آن برحذر میدارد بیان میکند و نیز آنچه را که به آن مژده میدهد ذکر مینماید.
آیهی ۱۴-۱۳:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ١٣﴾[الأحقاف: ۱۳]. «بیگمان آنان که گفتند: خداوند پروردگار ماست، آنگاه پایداری ورزیدند، نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میگردند».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٤﴾[الأحقاف: ۱۴]. «اینان یاران بهشتند که در آن جاودانهاند، به (پاداش) آنچه میکردند».
کسانیکه به ربوّبیت پروردگارشان اقرار کردند و به یگانگی او گواهی دادند و به طاعت و فرمانبرداری از او پایبند شدند و بر آن مواظبت کردند، و در تمام دوران زندگیشان ﴿ٱسۡتَقَٰمُواْ﴾پایداری ورزیدند، ﴿فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ﴾آنان از هر شرّی که پیش روی دارند ترسی ندارند، ﴿وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ﴾و بر آنچه پشت سر گذاشتهاند غمگین نمیشوند.
﴿أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٤﴾اینها به پاداش کارهایی که میکردند از قبیل ایمان آوردن به خدا که مقتضی انجام کارهای شایستهای است که ایشان بر انجام آن پایدار بودهاند در بهشت میمانند و بهجای آن چیزی دیگر را نمیطلبند.
آیهی ۱۶-۱۵:
﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ إِحۡسَٰنًاۖ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ كُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ كُرۡهٗاۖ وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًاۚ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓۖ إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٥﴾[الأحقاف: ۱۵]. «و به انسان دربارۀ پدر و مادرش به نیکوکاری سفارش کردهایم، مادرش با دشواری به او آبستن شده و به دشواری او را زادهاست، و دوران بارداری و از شیر باز گرفتن او سی ماه طول میکشد تا هنگامیکه به کمال توانمندیاش رسیده و به چهل سالگی میرسد، میگوید: پروردگارا! به من توفیق ده تا نعمت را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاس گزارم و کار شایستهای کنم که از آن خشنودی شوی و فرزندانم را نیز برای من شایسته بدار. من به تو روی آوردهام و از زمرۀ مسلمانانم».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَئَِّاتِهِمۡ فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ١٦﴾[الأحقاف: ۱۶]. «آنان کسانیاند که نیکوترین کار و کردارشان را از آنان میپذیریم و از بدیهایشان درمیگذریم، و در(میان) بهشتیان خواهند بود، این وعدهای راستینی است که به آنان داده میشود».
این ابراز لطف خداوند نسبت به بندگان و سپاس گزاری از پدران و مادران است که خداوند فرزندان را سفارش نموده تا به وسیله سخنان نرم و مهربانانه و با بذل مال و دیگر صورتهای احسان، با پدر و مادرشان نیکوکاری کنند. سپس به بیان دلایلی پرداخته که موجب آن است که با آنها نیکویی شود. پس سختیهایی را که مادر در دوران بارداری تحمّل مینماید و مشقّت شیردهی و پرورش دادن فرزند را بیان کرده است. و این چیزها که ذکر شد در مدّت یکی دو ساعت انجام نمیشوند، بلکه این کارها ﴿وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًا﴾یعنی مدّت حمل و از شیر گرفتن فرزند مدّتی طولانی است و غالبا سی ماه طول میکشد، نُه ماه دوران حاملگی است و بقیه دوران شیردهی است. و از این آیه و نیز از گفته الهی که در جایی دیگر فرموده است: ﴿وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ يُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَيۡنِ كَامِلَيۡنِ﴾[البقرة: ۲۳۳]. «مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر میدهند». چنین استنباط میشود که کمترین مدّت حمل شش ماه است، چون اگر مدّت شیرخوارگی که ـ دو سال است ـ از سی ماه کم شود شش ماه برای دوران بارداری میماند. که این حدّاقل آن است. ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ﴾تا اینکه به نهایت توانمندی و کمال جوانی و رشد عقلانی میرسد و به چهل سالگی پا میگذارند آنگاه میگوید: پروردگارا! به من توفیق بده تا نعمتهای دینی و دنیوی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاسگزارم. و شکر نعمت اینگونه است که نعمت در راه اطاعت و فرمانبرداری از ارزانی کننده آن صرف شود، و آدمی به ناتوانی خویش در بهجای آوردن شکر نعمت اعتراف نماید و بکوشد که خداوند را به خاطر نعمتهایش بستاید. و نعمت بر پدران و مادران در حقیقت نعمت بر فرزندانشان است، چون حتما آنها از آن نعمت و از اسباب و آثار آن بهرهمند میشوند، به ویژه نعم دین که اگر پدر و مادر دارای علم و عمل صالح باشند این امر یکی از بزرگترین اسباب اصلاح فرزندانشان میباشد. ﴿وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ﴾و به من توفیق بده تا کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود شوی، به این صورت که آن کار همهی آنچه را که او را صالح گرداند در برداشته باشد، و از آن چه او را فاسد میگرداند سالم و در امان باشد. پس این عملی است که خداوند آن را میپسندد و میپذیرد و در برابر آن پاداش میدهد. ﴿وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓ﴾و فرزندانم را برای من شایسته بگردان. وقتی برای صالح شدن خودش دعا کرد، نیز برای فرزندانش دعا نمود تا خداوند حالات آنها را خوب و شایسته بگرداند و بیان کرد که سودِ صلاح و شایستگی ِ فرزندان به پدر و مادرانشان بر میگردد. چون فرمود: ﴿وَأَصۡلِحۡ لِي﴾و فرزندانم را برای من و به سود من صالح بگردان ﴿إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ﴾بدون شک من از گناهان و معصیتها توبه کرده و به طاعت و فرمانبرداری از تو بازگشتهام. ﴿وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾و همانا من از زمره مسلمانانم.
﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾کسانیکه صفتهایشان بیان گردید، ﴿ٱلَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ﴾نیکوترین کارهایشان را که عبادات و طاعات هستند از آنان میپذیریم چون غیر از طاعات و عبادات کارهای دیگری هم انجام میدهند. ﴿وَنَتَجَاوَزُ عَن سَئَِّاتِهِمۡ فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِ﴾و همچون سایر بهشتیها از بدیها و گناهانشان در میگذریم. پس آنها به آنچه خوب و دوست داشتنی است دست مییازند، و آنچه بد و ناپسند است از آنها دور میگردد. ﴿وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ﴾وعدهای که ما به آنها دادهایم وعده راستگوترین گویندگان است و وعده خدایی است که خلاف وعده نمیکند.
آیهی ۱۹-۱۷:
﴿وَٱلَّذِي قَالَ لِوَٰلِدَيۡهِ أُفّٖ لَّكُمَآ أَتَعِدَانِنِيٓ أَنۡ أُخۡرَجَ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلۡقُرُونُ مِن قَبۡلِي وَهُمَا يَسۡتَغِيثَانِ ٱللَّهَ وَيۡلَكَ ءَامِنۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ فَيَقُولُ مَا هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ١٧﴾[الأحقاف: ۱۷]. «و کسیکه به پدر و مادرش گفت: وای بر شما! آیا به من وعده میدهید که من (از گور) بیرون آورده خواهم شد، حال آنکه پیش از من اقوام و ملّتهایی از جهان رفتهاند (و زنده نشدهاند) و آندو (=پدر و مادر) خدا را به فریاد میخوانند (و میگویند:) وای بر تو! ایمان بیاور، بیگمان وعدۀ خداوند حقّ است. او میگوید: این جز افسانههای پیشینیان نیست».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ كَانُواْ خَٰسِرِينَ١٨﴾[الأحقاف: ۱۸]. «اینانند که وعدۀ عذاب علیه آنان همراه با امّتهایی از جن و انس که پیش از آنان گذشتهاند محقّق شده است. بیگمان آنان زیانکار بودند».
﴿وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۖ وَلِيُوَفِّيَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ١٩﴾[الأحقاف: ۱۹]. «و برای همه طبق اعمالی که انجام دادهاند درجاتی وجود دارد تا بدینوسیله خداوند جزا و سزای اعمالشان را به تمام و کمال به آنان بدهد و آنان ستمی نبینند».
وقتی خداوند حالت فرزند صالح و نیکوکاری را بیان کرد که با پدر و مادرش نیکی میکند، نیز حالت فرزند نافرمان را که بدترین حالت است بازگو نمود و فرمود: ﴿وَٱلَّذِي قَالَ لِوَٰلِدَيۡهِ﴾و کسی که پدر و مادرش او را به ایمان آوردن به خدا و روز قیامت فرا خواندند و او را از روز جزا ترساندند امّا او به پدر و مادرش گفت: ﴿أُفّٖ لَّكُمَآ﴾وای بر شما و برآن چه با خود آوردهاید! این بزرگترین احسان و نیکی است که پدر و مادر برای فرزندانشان انجام میدهند و او را بهسوی آنچه مایهی سعادت همیشگی و رستگاری جاودانگیاش میباشد فرا میخوانند، امّا این فرزند در مقابل زشتترین پاسخ را به آنها داد و گفت: وای بر شما و بر آنچه که شما آوردهاید. سپس خداوند بیان نمود که او قیامت را بعید دانست و آن را انکار کرد و گفت: ﴿أَتَعِدَانِنِيٓ أَنۡ أُخۡرَجَ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلۡقُرُونُ مِن قَبۡلِي﴾آیا شما به من وعده میدهید که در روز قیامت از گور و قبر بیرون آورده میشوم درحالیکه پیش از من ملّتها و اقوامی گذاشتهاند که زنده شدن پس از مرگ را دروغ انگاشتهاند؟ و آنها امام و پیشوایانی هستند که هر کافر و نادان و مخالفی از آنها پیروی مینماید. ﴿وَهُمَا يَسۡتَغِيثَانِ ٱللَّهَ﴾درحالیکه پدر و مادرش خدا را به فریاد خوانده و به او میگفتند: ﴿وَيۡلَكَ ءَامِنۡ﴾وای بر تو! ایمان بیاور. یعنی تمام کوشش خود را مبذول میداشتند و برای هدایت او به شدت تلاش میکردند و از بس که به هدایت شدن او علاقمند بودند از خداوند برای وی کمک میخواستند.
همانطور که برای فردی که در دریا غرق شده کمک خواسته میشود که خدایا او را نجات بده. و درحالیکه بغض گلویشان را گرفته بود، از خداوند هدایت او را میخواستند و فرزندشان را نکوهش میکردند و به خاطر گمراهی ِ او دردمند و ناراحت شده و حق را برای او بیان داشتند و گفتند: ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾بیگمان وعده خداوند حق است. سپس دلایلی بر این امر ارائه دادند، امّا به فرزندشان چیزی جز سرکشی و نفرت و سرباز ردن از حق از روی تکبّر، وعیبجویی از آن نیفزود ﴿فَيَقُولُ مَا هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ﴾پس فرزند میگوید: اینها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست. یعنی از کتابهای گذشتگان نقل شده است و از جانب خدا نیست و خداوند آنرا به پیامبرش وحی نکرده است. و هرکس میداند که محمّدصخواندن و نوشتن بلد نبوده و از هیچکسی یاد نگرفته است. پس، از کجا آن را یاد گرفت؟ و کجا مردم میتوانند همانند چنین قرآنی را بیاورند گرچه پیشنیان و یاور یکدیگر باشند؟
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ﴾اینان کسانیند که دارای چنان حالتی زشت هستند که همسو با امتّهایی از جن و انس که پیش از آنان کفر ورزیدهاند و تکذیب کردهاند، فرمان عذاب بر آنان محقّق شده است. پس اینها در زمره آنان خواهند بود و در عذاب آنها غرق خواهند شد. ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ خَٰسِرِينَ﴾بیگمان آنان زیان کار بودند. و «خسران» یعنی این که انسان سرمایهاش را از دست بدهد، پس هرگاه آدمی سرمایهی خود را از دست بدهد سود و نفع را به طریق اولی از دست دادهاست. و اینها ایمان را از دست دادهاند و به هیچ چیزی از نعمتها دست نیافتهاند و از عذاب آتش دوزخ در امان نمیمانند.
﴿وَلِكُلّٖ﴾و برای هریک از اهل خیر و اهل شر، ﴿دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْ﴾طبق جایگاهی که در خیر و شر دارند درجاتی است، و جایگاهشان در قیامت به اندازهی اعمالشان است. بنابراین فرمود: ﴿وَلِيُوَفِّيَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾و تا بدین وسیله خداوند سزا و جزای اعمالشان را به تمام و کمال به آنان بدهد و آنان ستمی نمیبینند، به این صورت که به بدیهایشان نمیافزاید و از نیکیهایشان کم نمیکند.
آیهی ۲۰:
﴿وَيَوۡمَ يُعۡرَضُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا فَٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَسۡتَكۡبِرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا كُنتُمۡ تَفۡسُقُونَ٢٠﴾[الأحقاف: ۲۰]. «و روزیکه کافران بر آتش عرضه میشوند (در این وقت به آنان گفته میشود:) شما لذّتها و خوشیهای خود را در زندگانی دنیای خویش از بین بردید و از آن بهرهمند شدید، امروز شما به سبب تکبّری که به ناحق در زمین میکردید و به (سزای) آنکه نافرمانی مینمودید به عذاب خوارکننده و ذلّتباری کیفر مییابید».
خداوند حالت کافران را به هنگامی که به آتش دوزخ نزدیک میگردند و بر آن عرضه میشوند و مورد سرزنش و سرکوب قرار میگیرند، بیان میدارد. پس به آنها گفته میشود: ﴿أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا﴾شما لذّتها و خوشیهای خود را در زندگانی دنیای خویش از بین بردید و بهرهمند شدید و به دنیا دل بستید و فریب لذتهای آنرا خوردید و خوشیهایتان شما را از تلاش کردن برای آخرت غافل گردانید.
﴿وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا﴾و از خوشیها ونعمتها بهرهمند شدید و از آن استفاده کردید، همانگونه که حیوانات و چهارپایان از آن بهره میبرند. پس نصیب و بهرهی شما به جای آخرت همان بود. ﴿فَٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَسۡتَكۡبِرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا كُنتُمۡ تَفۡسُقُونَ﴾بنابراین، امروز به سزای آن که در زمین به ناحق تکبّر ورزیدید، و راه ضلالی که بر آن بودید به خدا و فرمان او نسبت میدادید ـ درحالیکه دروغ میگفتید ـ نیز به سزای آن که نافرمانی میکردید به عذاب سختی که شما را خوار و رسوا میگرداند جزا داده میشوید. پس آنها هم سخن باطل گفتند و هم کار باطل را انجام دادند، و هم بر خدا دروغ بستند و حق را مورد عیبجویی قرار دادند، و با خود بزرگبینی آن را نپذیرفتند. بنابراین، به سختترین عذاب کیفر داده میشوند.
آیهی ۲۶-۲۱:
﴿وَٱذۡكُرۡ أَخَا عَادٍ إِذۡ أَنذَرَ قَوۡمَهُۥ بِٱلۡأَحۡقَافِ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلنُّذُرُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦٓ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ٢١﴾[الأحقاف: ۲۱]. «و (هود) برادر (قوم) عاد را یاد کن آنگاه که در سرزمین ریگستان احقاف قوم خود را (از عذاب خدا) بیم داد، و بهراستی پیش از او و بعد از او نیز بیمدهندگانی گذشته بودند (با این پیام) که خدا را نپرستید. بیگمان من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم».
﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَأۡفِكَنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ٢٢﴾[الأحقاف: ۲۲]. «گفتند: آیا آمدهای تا ما را با دروغهایت از معبودهایمان برگردانی؟ اگر از راستگویانی آنچه را که به ما وعده میدهی برایمان بیاور».
﴿قَالَ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَلَٰكِنِّيٓ أَرَىٰكُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ٢٣﴾[الأحقاف: ۲۳]. «گفت: علم (زمان تحقّق عذاب) تنها در نزد خداوند است، من چیزی را به شما ابلاغ میکنم که با آن فرستاده شدهام ولی شما را قومی میبینم که نادانی میکنید».
﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِيَتِهِمۡ قَالُواْ هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَاۚ بَلۡ هُوَ مَا ٱسۡتَعۡجَلۡتُم بِهِۦۖ رِيحٞ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٤﴾[الأحقاف: ۲۴]. «پس چون آن (عذاب) را مانند ابری دیدند که رو بهسوی (سزمین) و درّهشان داشت، گفتند: این ابری است که برای ما خواهد بارید، (نه)، بلکه آن چیزی است که آنرا به شتاب میخواستید، بادی است که عذابی دردناک درخود دارد».
﴿تُدَمِّرُ كُلَّ شَيۡءِۢ بِأَمۡرِ رَبِّهَا فَأَصۡبَحُواْ لَا يُرَىٰٓ إِلَّا مَسَٰكِنُهُمۡۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِينَ٢٥﴾[الأحقاف: ۲۵]. «همه چیز را به فرمان پروردگارش نابود میکند. پس چنان شدند که جز خانههایشان چیزی دیده نمیشد، بدینسان گناهکاران را سزا میدهیم».
﴿وَلَقَدۡ مَكَّنَّٰهُمۡ فِيمَآ إِن مَّكَّنَّٰكُمۡ فِيهِ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ سَمۡعٗا وَأَبۡصَٰرٗا وَأَفِۡٔدَةٗ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُمۡ سَمۡعُهُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُهُمۡ وَلَآ أَفِۡٔدَتُهُم مِّن شَيۡءٍ إِذۡ كَانُواْ يَجۡحَدُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ٢٦﴾[الأحقاف: ۲۶].«و بهراستی آنانرا در چیزهایی تمکّن داده بودیم همانطور که شما را در آن تمکّن دادهایم و برای آن گوش و چشمان و دلها قرار داده بودیم امّا گوشها و چشمها و دلهایشان سودی بدانان نبخشید، چراکه آیات خدا را تکذیب میکردند و آنچه که آنرا به ریشخند میگرفتند آنانرا فرو گرفت».
﴿وَٱذۡكُرۡ أَخَا عَادٍ﴾و به نیکویی بستای برادر قوم عاد را که هود÷بود. او از پیامبران بزرگواری بود که خداوند آنها را به سبب دعوت کردن به دین خدا و راهنمایی کردن مردم برتری و فضیلت دادهاست. ﴿إِذۡ أَنذَرَ قَوۡمَهُۥ بِٱلۡأَحۡقَافِ﴾بدانگاه که قومش عاد را در سرزمین احقاف بیم داد. و آن ریگستانهایی بود در سرزمین یمن. ﴿وَقَدۡ خَلَتِ ٱلنُّذُرُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِ﴾و همانا پیش از او و بعد از او هم بیم دهندگانی آمده بودند. پس او نوبر و نخستینِ پیامبران نبود. و نیز با پیامبران گذشته مخالف نبود. او به آنها گفت: ﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ﴾جز خدا را نپرستید، بیگمان من بر شما از عذاب روزی بزرگ هراسناکم. پس هود آنها را به عبادت و پرستش خداوند فرمان داد، که هر گفتار درست و کردار پسندیدهای را شامل میشود. و آنها را از شرک ورزیدن و قرار دادن همتایانی برای خدا نهی کرد، و آنها را ترساند که اگر از او اطاعت نکنند به عذاب سختی گرفتار خواهند شد. امّا این دعوت دربارهی آنها کارساز و مفید واقع نشد.
﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَأۡفِكَنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا﴾آنها گفتند: تو هدفی نداری و حقی را با خود نیاوردهای جز این که بر خدایانمان بر ما حسادت ورزیده ای، پس میخواهی ما را از آنها برگردانی. ﴿فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾پس اگر از راستگویانی عذابی را که به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور. و این نهایت جهالت و کینهتوزی و عناد است.
﴿قَالَ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ﴾هود گفت: علم و آگاهی از زمان فرا رسیدن عذاب با خداست که زمام و کلید تمام کارها در دست اوست و او عذاب را هر وقت که بخواهد بر سر شما میآورد. ﴿وَأُبَلِّغُكُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِ﴾و من آنچه را که با آن فرستاده شدهام به شما ابلاغ میکنم. یعنی وظیفهای جز رساندن آشکار ندارم ﴿وَلَٰكِنِّيٓ أَرَىٰكُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ﴾ولی شما را قومی میبینم که نادانی میکنید، بنابراین، چنین جسارت و جرأتی نمودهاید. پس آنگاه خداوند عذاب بزرگ را بر آنها فرستاد و آن بادی بود که آنها را هلاک و نابود ساخت.
بنابراین فرمود: ﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِيَتِهِمۡ﴾وقتی عذاب را دیدند که همانند ابری بود که در آسمان گسترده میشد و رو به درّههایشان را با آن آبیاری میکردند و از چاهها و حوضهایی که آب در آن جمع میشد مینوشیدند، ﴿قَالُواْ﴾با شادمانی گفتند: ﴿هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَا﴾این ابری است که بر ما خواهد بارید. خداوند متعال فرمود: ﴿بَلۡ هُوَ مَا ٱسۡتَعۡجَلۡتُم بِهِ﴾نه، بلکه آن چیزی است که آن را به شتاب میخواستید. یعنی این همان چیزی است که بر خود جنایت کردید و گفتید: ﴿فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾اگر از راستگویانی، عذابی را که به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور ﴿رِيحٞ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٤ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيۡءِۢ﴾تند بادی است که عذابی دردناک در خود دارد و بر هر آن چه که عبور نماید از شدت و نحوست خود به فرمان پروردگارش آن را نابود میکند و در هم میشکند. ﴿سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ٧﴾[الحاقة: ۷]. «خداوند این باد را هفت شب و هفت روز بر آنها مسلّط کرد آنگاه قوم عاد را میدیدی که بیهوش و بیجان بر زمین افتاده بودند انگار تنههای افتاده و واژگون شده درخت خرما هستند». ﴿فَأَصۡبَحُواْ لَا يُرَىٰٓ إِلَّا مَسَٰكِنُهُمۡ﴾و به گونهای درآمدند که چیزی جز خانههایشان دیده نمیشد، و چهارپایان و اموال و خودشان نابود شده بودند. ﴿كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِينَ﴾بدینسان گناهکاران را به سبب گناه و ستمکاریشان سزا و کیفر میدهیم.
این در حالی بود که خداوند نعمتهای بزرگی به آنها ارزانی کرده بود، امّا شکر آن را به جای نیاوردند و خداوند را یاد ننمودند. بنابراین فرمود: ﴿وَلَقَدۡ مَكَّنَّٰهُمۡ فِيمَآ إِن مَّكَّنَّٰكُمۡ فِيهِ﴾و همانا در زمین به آنان تمکّن و قدرت داده بودیم به گونهای که از پاکیها و خوشیهای زمین استفاده میبرند و از شهوتها و دلخوشیهای آن بهرهمند میشدند، و به آنان عمری داده بودیم که هرکس بخواهد در آن مدّت یادآور شود، یادآور میشود و پند میپذیرد. یعنی ما به قوم عاد امکاناتی دادیم همانطور که به شما ای مخاطبان امکانات و ثروت و قدرتی دادهایم. پس چنین گمان مبرید، بلکه دیگران از شما ثروت و قدرت بیشتری داشته امّا اموال و فرزندان و لشکریانشان در برابر عذاب خدا برایشان کاری نکرد وچیزی از عذاب را از آنان دور ساخت. ﴿وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ سَمۡعٗا وَأَبۡصَٰرٗا وَأَفِۡٔدَةٗ﴾«و برای آنان گوش و چشمان و دلهایی قرار دادیم». یعنی کوتاهی و نقصی در شنوایی و بینایی و اذهانشان نبود که گفته شود: آنها چون نمیدانستند و نمیتوانستند به حق آگاهی یابند حق را ترک کردند، و نیز خللی در عقلهایشان نبود، ولی باید دانست که توفیق به دست خداوند است. ﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُمۡ سَمۡعُهُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُهُمۡ وَلَآ أَفِۡٔدَتُهُم مِّن شَيۡءٍ﴾پس گوش و چشمان و دلهایشان چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نساخت. ﴿إِذۡ كَانُواْ يَجۡحَدُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ﴾زیرا آیات خدا را که بر یگانگی او، و اینکه باید به تنهایی عبادت شود دلالت مینمایند انکار کردند. ﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ﴾و آنان پیامبرانی را که آنها را از آن عذاب میترساندند مورد تمسخر و استهزا قرار دادند. پس همان عذاب که وقوع آن را تکذیب میکردند آنها را فرا گرفت.
آیهی ۲۸-۲۷:
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَكۡنَا مَا حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡقُرَىٰ وَصَرَّفۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٢٧﴾[الأحقاف: ۲۷]. «و به راستی آبادیهایی که در پیرامونتان قرار دارند نابود کردیم و ما آیات خود را به صورتهای گوناگون بیان داشتیم، باشد که برگردند».
﴿فَلَوۡلَا نَصَرَهُمُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ قُرۡبَانًا ءَالِهَةَۢۖ بَلۡ ضَلُّواْ عَنۡهُمۡۚ وَذَٰلِكَ إِفۡكُهُمۡ وَمَا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ٢٨﴾[الأحقاف: ۲۸]. «پس چرا کسانیکه (ایشان را) برای تقرّبِ به خدا معبود (خود) گرفتند یاریشان نکردند؟ بلکه از (دیدۀ) آنان ناپدید شدند و این دروغ و افترای ایشان بود».
خداوند مشرکین عرب و غیره را هشدار میدهد و بیان مینماید ملتهای تکذیب کنندهای که در اطراف دیارشان میزیستهاند و بلکه بیشتر آنها در «جزیرة العرب» بودهاند مانند عاد و ثمود و غیره نابود کرده است و بیان میدارد که خداوند آیات را به صورتهای گوناگون برای آنان بیان داشته است، ﴿لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ﴾تا آنها از کفر و تکذیب خود برگردند.
وقتی ایمان نیاوردند خداوند آنها را مورد مواخذهی شدید قرار داد و خدایانی که به جای الله به فریاد میخواندند هیچ چیزی از عذاب را از آنها دور نکرد، بنابراین فرمود: ﴿فَلَوۡلَا نَصَرَهُمُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ قُرۡبَانًا ءَالِهَةَ﴾پس چرا کسانی که ایشان را برای تقرب به خدا معبود خود گرفتند یاریشان نکردند؟ یعنی معبودهایی که اینها با انواع عبادتها به آنان نزدیکی میجستند و آنها را پرستش میکردند به این امید که به آنها فایده برسانند. ﴿بَلۡ ضَلُّواْ عَنۡهُمۡ﴾پس نه آنان را اجابت ک ردند و نه چیزی را از آنان دور نمودند. ﴿وَذَٰلِكَ إِفۡكُهُمۡ وَمَا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ﴾و این دروغ و افترای ایشان بودکه خود را به آن امیدوار میکردند و گمان میبردند که حق است و کارهایشان به آنان فایده خواهد داد، امّا آنچه گمان میبردند ناپدید و باطل گشت.
آیهی ۳۲-۲۹:
﴿وَإِذۡ صَرَفۡنَآ إِلَيۡكَ نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓاْ أَنصِتُواْۖ فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوۡاْ إِلَىٰ قَوۡمِهِم مُّنذِرِينَ٢٩﴾[الأحقاف: ۲۹]. «و هنگامیکه گروهی از جنّیان را بهسوی تو روانه کردیم تا قرآن را بشنوند پس وقتی که حاضر آمدند گفتند: خاموش باشید پس چون (تلاوت قرآن) به پایان آمد بیمکنان بهسوی قومشان بازگشتند».
﴿قَالُواْ يَٰقَوۡمَنَآ إِنَّا سَمِعۡنَا كِتَٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعۡدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٖ مُّسۡتَقِيمٖ٣٠﴾[الأحقاف: ۳۰]. «گفتند: ای قوم ما! ما (تلاوت) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است و کتابهای پیش از خود را تصدیق میکند، (و) به حق و به راه راست رهنمون میکند».
﴿يَٰقَوۡمَنَآ أَجِيبُواْ دَاعِيَ ٱللَّهِ وَءَامِنُواْ بِهِۦ يَغۡفِرۡ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَيُجِرۡكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ٣١﴾[الأحقاف: ۳۱]. «ای قوم ما! سخنان دعوتگر الهی را بپذیرید و به او ایمان بیاورید تا گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذاب دردناک در امان دارد».
﴿وَمَن لَّا يُجِبۡ دَاعِيَ ٱللَّهِ فَلَيۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَيۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءُۚ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ٣٢﴾[الأحقاف: ۳۲]. «و کسیکه (دعوت) دعوتگر خدا را نپذیرد نمیتواند خدای را از دستیابی به خود در زمین ناتوان کند و برای او جز هیچ ولیّ و یاوری نیست، اینان در گمراهی آشکارند».
خداوند پیامبرش محمّدصرا بهسوی همهی انسانها و جنها فرستاد و میبایست دعوت و نبّوت و رسالت به همهی آنها رسانده شود. دعوت کردن و بیم دادن انسانها برای پیامبرصممکن بود امّا جنها را خداوند با قدرت خویش بهسوی او فرستاد: ﴿نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓاْ أَنصِتُواْ﴾گروهی از جنها را فرستاد تا قرآن را بشنوند. وقتی جنها نزد پیامبر حضور یافتند به یکدیگر توصیه کردند و گفتند: خاموش باشید. ﴿فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوۡاْ إِلَىٰ قَوۡمِهِم مُّنذِرِينَ﴾وقتیکه تلاوت قرآن به پایان آمد و آن را فرا گرفتند و قرآن در آنها اثر گذاشت به سوی قومشان بازگشتند تا آنها را دعوت کنند. چون نسبت به قومشان مهربان و دلسوز بودند و برای آن که حجّت بر آنها اقامه گردد، خداوند آنها را برگماشت تا در گسترش دعوت پیامبر میان جنها او را یاری دهند.
﴿قَالُواْ يَٰقَوۡمَنَآ إِنَّا سَمِعۡنَا كِتَٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعۡدِ مُوسَىٰ﴾گفتند: ای قوم ما! ما تلاوت کتابی را شنیدهایم که بعد از موسی نازل شده است. چون کتاب موسی اصل و اساس انجیل و مرجع بنیاسراییل در احکام شرع بود. و انجیل تکمیل کننده تورات بود و برخی از احکام آن را تغییر داد. ﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ﴾کتابی که ما شنیدیم به سوی حق راهنمایی میکند. و «حق» عبارت است از هر امر و هر خبری درست. ﴿وَإِلَىٰ طَرِيقٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾و به راه راست رهنمون میشود، راهی که انسان را به خدا و بهشت میرساند. و راه آن شناخت خدا و احکام دینی و احکام جزایی او میباشد.
وقتی آنها را ستودند و جایگاه و منزلت آنرا بیان داشتند قومشان را به ایمان آوردند به پیامبر فرا خواندند و گفتند: ﴿يَٰقَوۡمَنَآ أَجِيبُواْ دَاعِيَ ٱللَّهِ﴾ای قوم ما! سخنان دعوتگر الهی را بپذیرید. یعن کسی را اجابت کنید که جز بهسوی پروردگارش دعوت نمیکند و او شما را به هدفی از اهداف شخصیاش دعوت نمیکند و شما را به هواپرستی فرا نمیخواند، بلکه فقط شما را بهسوی پروردگارتان دعوت میکند تا پروردگارتان به شما پاداش دهد و هر شر و امر ناخوشایندی را از شما دور نماید. بنابراین گفتند: ﴿وَءَامِنُواْ بِهِۦ يَغۡفِرۡ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَيُجِرۡكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ﴾و به او ایمان بیاورید تا داوند گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذاب دردناک در امان دارد.
و وقتی آنها را از عذاب دردناک در پناه خویش محفوظ بدارد پس آنجا جز نعمت چیز دیگری وجود ندارد. این پاداش کسی است که دعوت دعوتگر الهی را بپذیرد.
﴿وَمَن لَّا يُجِبۡ دَاعِيَ ٱللَّهِ فَلَيۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾و هرکس دعوت دعوتگر الهی را نپذیرد در زمین راه گریزی ندارد، چرا که خداوند بر هر چیزی تواناست و هیچ گزیزندهای از دست او در نمیرود و هیچ کسی بر او چیره نمیشود. ﴿وَلَيۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءُۚ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ﴾و کسی که دعوتگر الهی را اجابت نکند در برابر خداوند دوستان و یاورانی ندارد، و اینان در گمراهی آشکارند، و چه گمراهی بالاتر از گمراهی کسی است که پیامبران او را فرا خواندهاند و هشدارها به وسیله آیات و نشانههای روشنگر و حجّتهای متواتر به او رسیده باشد امّا همچنان روی بگرداند و استکبار ورزد؟!.
آیهی ۳۳:
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَلَمۡ يَعۡيَ بِخَلۡقِهِنَّ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن يُحۡـِۧيَ ٱلۡمَوۡتَىٰۚ بَلَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ٣٣﴾[الأحقاف: ۳۳]. «آیا نیندیشیدهاند خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و در آفرینش آنها خسته و درمانده نشده است تواناست بر آنکه مردگان را زنده کند؟! آری او بر هر کاری تواناست».
در اینجا خداوند بر زنده گرداندن مردم پس از مرگ به چیزی استدلال کرده است که از زنده کردن مردگان مهمتر است و آن این که خداوندی که آسمانها و زمین را با وجود بزرگی و گستردگی و استواریشان آفریده است بدون این که کم دقتی کرده ودر آفرینش آنها خسته و درمانده شده باشد، پس چگونه او از دوباره زنده کردنتان پس از مردنتان خسته و درمانده میشود درحالیکه او بر هر کاری تواناست؟!.
آیهی ۳۵-۳۴:
﴿وَيَوۡمَ يُعۡرَضُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَلَيۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّۖ قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَاۚ قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ٣٤﴾[الأحقاف: ۳۴]. «و روزی که کافران بر دوزخ عرضه میشوند (و به آنان گفته میشود:) آیا این حق نیست؟ میگویند: بلی، سوگند به پروردگارمان. خداوند میفرماید: پس به سبب آنکه کفر میورزیدید عذاب را بچشید».
﴿فَٱصۡبِرۡ كَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ ٱلۡعَزۡمِ مِنَ ٱلرُّسُلِ وَلَا تَسۡتَعۡجِل لَّهُمۡۚ كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَ مَا يُوعَدُونَ لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّن نَّهَارِۢۚ بَلَٰغٞۚ فَهَلۡ يُهۡلَكُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٣٥﴾[الأحقاف: ۳۵]. «پس شکیبایی کن چنانکه پیامبران اولوالعزم شکیبایی ورزیدند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن. روزی که ببینند آنچه را که وعده مییابند، گویی در دنیا جز مدّتی از یک روز نماندهاند، این (قرآن) ابلاغی است پس آیا (قومی) جز گروه فاسقان نابود میشوند»؟.
خداوند از حالت هولناک و زشت کافران بدانگاه که در کنار دوزخی گرد آورده میشوند که آن را دروغ میانگاشتند خبر میدهد و آنها در آن جا مورد نکوهش قرار میگیرند و به آنان گفته میشود: ﴿أَلَيۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّ﴾آیا این حقیقت ندارد؟ شما در آن حاضر شدهاید و آشکارا آنرا مشاهده میکنید. ﴿قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَا﴾میگویند: بلی، سوگند به پروردگارمان، پس آنها به گناهشان اعتراف میکنند و دروغشان آشکار میگردد. ﴿قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ﴾خداوند به آنان میفرماید: به سزای آن که کفر میورزیدید عذاب را بچشید. یعنی عذابی که همیشگی و همراهتان است، همانطور که کفر ورزیدن صفت همیشگی ِ شما بود.
سپس خداوند به پیامبرش فرمان داد تا در برابر اذیت و آزار کسانی که او را دروغگو میانگارند و با او دشمنی میورزند شکیبایی کند و همواره آنها را به سوی خداوند دعوت نماید و به صبر و شکیبایی پیامبران اولوالعزم که سرداران انسانها هستند و دارای همّتهای بلند و عزم راسخ و شکیبایی بزرگ و یقین کامل بودهاند اقتدا نماید و از آنها الگوبرداری کند، چون آنها شایستهترین الگو برای او هستند و باید راه آنها را در پیش گیرد و در پرتو نشانههای روشنِ آنان راهیاب گردد. پیامبرصدستور پروردگارش را اطاعت کرد و چنان صبر و شکیبایی از خود نشان داد که هیچ پیامبری پیش از او آن بردباری را نداشته است و دشمنا همه یک پارچه در برابر او قرار گرفتند و با یک کمان او را نشانه گرفتند، و همه برای بازداشتن او از دعوت کردن به سوی خدا بپا خاستند و آن چه از مخالفت و دشمنی که توانستند با او انجام دادند. و ایشان صهمواره فرمان و دستور الهی را آشکارا بیان میکرد و بر جهاد با دشمنان خدا پایبند بود و در برابر اذیت و آزاری که به او میرسید شکیبا بود تا اینکه خداوند به او را بر سایر ادیان، و امّتش را بر دیگر امّتها چیره گرداند. پس درود و سلام خدا بر او باد.
﴿وَلَا تَسۡتَعۡجِل لَّهُمۡ﴾و عذابی را که تکذیب کنندگان به شتاب آن را میخواهند به شتاب مخواه، چون آنها از روی جهالت و حماقت در آمدن عذاب الهی عجله دارند. پس نباید جهالت آنها تو را وادار نماید تا پیش خداوند برای نابودی فوری آنها دعا کنی، زیرا عذابی که در پیش دارند خواهد آمد و هرآنچه که میآید نزدیک است. ﴿كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَ مَا يُوعَدُونَ لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّن نَّهَارِ﴾وقتی آنها عذابی را که به آنها وعده داده میشوند دریابند، انگار در دنیا جز لحظهای از روز نماندهاند. پس بهرهمند شدنِ اندک آنها از دنیا درحالیکه بهسوی عذاب هلاک کننده بر میگردند تو را غمگین نکند. ﴿بَلَٰغٞ﴾یعنی کالا و دلخوشی، و لّذت این دنیا بهرهای ناگوار و سرگرمی اندک است. و یا اینکه قرآن بزرگ که در آن برایتان روشنگری کامل ارائه دادهایم وسیله و توشهای است که شما را به سرای آخرت میرساند و بهترین توشه و وسیله توشه ایست که انسان را به سرای بهشت و نعمتهای پایدار برساند و او را از عذاب دردناک مصون و محفوظ دارد. پس این بهترین توشهایست که مردم میاندوزند و بزرگترین نعمتی است که خداوند به آنها ارزانی داشته است. ﴿فَهَلۡ يُهۡلَكُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ﴾پس آیا به وسیلهی کیفرهای خدا جز گروه فاسقان نابود میشوند؟ یعنی کسانی که خیری در آنها نیست و از طاعت پروردگارشان خارج شده و حقی را که پیامبران برایشان آوردهاند نپذیرفتهاند. و خداوند آنها را هشدار و بیم داد امّا آنان بر کفر و تکذیب خود ادامه دادند. پس عذری نخواهند داشت. از خداوند میخواهیم که ما را از عذاب خود در امان دارد.
پایان تفسیر سورهی احقاف