تفسیر سورهی فصلت
مکی و ۵۴ آیه است.
آیهی ۸-۱:
﴿حمٓ١﴾[فصلت: ۱]. «حا. میم».
﴿تَنزِيلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٢﴾[فصلت: ۲]. «(این کتابی است که) از طرف خداوند بخشایندۀ مهربان نازل شده است».
﴿كِتَٰبٞ فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُۥ قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا لِّقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ٣﴾[فصلت: ۳]. «(این) کتاب در قالب قرآن عربی، برای گروهی که میدانند آیاتش روشن و تبیین شده است».
﴿بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا فَأَعۡرَضَ أَكۡثَرُهُمۡ فَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ٤﴾[فصلت: ۴]. «درحالیکه مژدهآور و بیمدهنده است، ولی بیشترشان رویگردانند و آنان نمیشنوند».
﴿وَقَالُواْ قُلُوبُنَا فِيٓ أَكِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَيۡهِ وَفِيٓ ءَاذَانِنَا وَقۡرٞ وَمِنۢ بَيۡنِنَا وَبَيۡنِكَ حِجَابٞ فَٱعۡمَلۡ إِنَّنَا عَٰمِلُونَ٥﴾[فصلت: ۵]. «و گفتند: دلهایمان از آنچه ما را بهسوی آن فرا میخوانی در پردههایی استت، و در گوشهایمان سنگینی است، و میان ما و تو حجابی است پس تو عمل کن (و) بیگمان ما هم عمل میکنیم».
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ وَوَيۡلٞ لِّلۡمُشۡرِكِينَ٦﴾[فصلت: ۶]. «بگو: جز این نیست که من انسانی همانند شما هستم، به من وحی میشود که خدایتان معبود یگانه است، پس راست بهسوی او رو کنید، و از او آمرزش بخواهید، و وای به حال مشرکان».
﴿ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ كَٰفِرُونَ٧﴾[فصلت: ۷]. «کسانیکه زکات نمیدهند، و آنان به آخرت باورد ندارند».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ أَجۡرٌ غَيۡرُ مَمۡنُونٖ٨﴾[فصلت: ۸]. «بیگمان کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند اجر و پاداش ناگستنی دارند».
خداوند متعال به بندگانش خبر میدهد که این کتاب در بزرگ و قرآن زیبا ﴿تَنزِيلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٢﴾از سوی خداوند بخشاینده مهربان نازل شده، خداوندی که رحمت او همه چیز را در بر گرفته است که یکی از بزرگترین رحمتهای او فرو فرستادن این کتاب میباشد که به وسیله آنچنان علم و هدایت و نور و شفا و رحمت و خیر فراوانی حاصل شده است که بزرگترین نعمتهای او بر بندگان است، یگانه راه خوشبختی در هر دو جهان میباشد. سپس کتاب را ستود و بیان کرد که کاملا روشنگر است. پس فرمود: ﴿فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُ﴾هر چیز را جداگانه تفصیل داده و تبیین نموده است و این مستلزم بیان و روشنگری کامل و جدا کردن هر چیز از دیگری و مشخّص کردن حقایق است. ﴿قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا﴾به زبان شیوای عربی که کامل ترینِ زبانها است آیات آن تفصیل و تبیین شده است. ﴿لِّقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ﴾برای قومی که میدانند. یعنی تا معنیاش برایشان روشن گردد و همانطور که کلمات و الفاظ آن روشن است، هدایت را نیز برایشان از گمراهی مشخص گرداند. امّا جاهلانی که هدایت و رهنمود، چیزی جز گمراهی به آنها نمیافزاید و روشنگری جز کوری و نابینایی به آنان اضافه نمیکند، این قرآن برای آنها بیان نگردیده است. ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٦﴾[البقرة: ۶]. «برایشان یکسان است چه آنها را هشدار دهی و چه آنان را هشدار ندهی ایمان نمیآورند».
﴿بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا﴾قرآن انسان را به پاداش دنیا و آخرت مژده میدهد و او را از عذاب دنیا و آخرت میترساند و تفصیل هریک را بیان کرده است و اسباب و اوصافی را که موجب برخورداری انسان از مژده خدا و یا گرفتار شدن وی به عذاب او میشوند ذکر کرده است. بنابراین، کتابی را که دارای چنین صفاتی است باید پذیرفت و به آن یقین نمود و به آن ایمان آورد و بدان عمل کرد. ولی بیشتر مردم همانند مستکبران روی گردانند. ﴿فَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ﴾پس آنها به قرآن گوش فرا نمیدهند، گوش فرا دادنِ قبول و استجابت، گرچه آن را با گوشها میشنوند، شنیدنی که به وسیلهی آن حجّت شرعی بر آنها اقامه میگردد. ﴿وَقَالُواْ قُلُوبُنَا فِيٓ أَكِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَيۡهِ وَفِيٓ ءَاذَانِنَا وَقۡرٞ وَمِنۢ بَيۡنِنَا وَبَيۡنِكَ حِجَابٞ﴾و کسانیکه از قرآن روی گردانند و اظهار میدارند که از آن بهرهمند نمیشوند چرا که راههای رسیدن به آن را بستهاند، گفتند: در برابر چیزی که ما را به سوی آن فرا میخوانی دلهای ما در پوششهایی قرار گرفته و در گوشهایمان سنگینی است. یعنی در گوشهایمان کری هست، بنابراین، ما نمیشنویم و میان ما و تو حجابی است که تو را نمیبینیم.
یعنی اظهار کردند که از قرآن روی گردان میباشند و نفرت خود را از آن، و خرسندی خویش ر ا از آنچه که بر آن هستند اظهار داشتند. بنابراین گفتند: ﴿فَٱعۡمَلۡ إِنَّنَا عَٰمِلُونَ﴾همچنان که تو عمل کردنِ به دینت را دوست داری و آن را میپسندی ما هم کاملا عمل نمودن به دین خود را میپسندیم. این از بزرگترین رسواییهاست، چرا که آنها راضی شدند که به جای هدایت، در گمراهی مانند و به جای ایمان، کفر را برگزینند و آخرت را به دنیا فروختند.
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾ای پیامبر! به آنها بگو: من فقط انسانی مثل شما هستم. یعنی من همانند شما انسانی هستم و اختیاری ندارم و آنچه را که شما به شتاب میطلبید، نزد من نیست. و آنچه که خداوند به وسیله آن مرا بر شما فضیلت و برتری داده این است که به من وحی میشود و مرا فرمان داده تا از آن پیروی کنم و شما را به آن دعوت نمایم. ﴿فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ﴾پس، با تصدیق نمودن خبری که خداوند داده است از راهی پیروی کنید که انسان را به خدا میرساند و از این حقیقت استقامت است، و همواره و همیشه چنین باشید. و فرمود: ﴿إِلَيۡهِ﴾بهسوی او رو کنید. در اینجا اخلاص را یادآوری نموده است، که عملکننده باید هدف و منظورش از انجام دادن هر عملی رسیدن به خدا و بهشت باشد پس با این چیز، عمل او خالص و صالح و مفید میشود. و اگر در عمل او این هدف وجود داشته باشد عملش باطل میگردد. و از آن جا که بندگان ِ حریص بر استقامت هم به علّت تقصیر در انجام آن چه بدان امر شده و یا مرتکب شدن آنچه از آن نهی شدهاند از آنان کوتاهی سر میزند، بنابراین، آنها را دستور داد تا آمرزشی همراه با توبه از خدا بخواهند. پس فرمود: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرُوهُ﴾و از او آمرزش بخواهید. سپس کسانی را مورد تهدید قرار داد که استقامت نمیورزند و فرمود: ﴿وَوَيۡلٞ لِّلۡمُشۡرِكِينَ٦ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ﴾و وای به حال مشرکان، آن کسانی که زکات نمیدهند. یعنی کسانیکه جز او چیزهای دیگری را عبادت میکنند که مالک هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیزی نیستند، و آنها خودشان را آلوده کردهاند، و با توحید و یگانهپرستی و اخلاص خویشتن را پاکیزه نکرده، و نماز نخوانده و زکات نپرداختهاند. پس آنها نه حق خداوند را با یکتاپرستی و توحید و خواندن نماز انجام دادهاند و نه زکات پرداختهاند تا از سوی آنها فایدهای به مردم برسد. ﴿وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ كَٰفِرُونَ﴾و ایشان به آخرت باور ندارند. یعنی به زنده شدن و بهشت و جهنم ایمان نمیآورند. بنابراین وقتی ترس از دلهای ایشان دور گردید اقدام به انجام کارهایی کردند که در آخرت به آنها زیان میرساند.
وقتی از کافران سخن به میان آورد، مومنان و حالت آنان و اجرشان را بیان نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾بیگمان کسانی که به این کتاب و آنچه که این کتاب در بردارد و به باور داشتن ِ به آن فرا خوانده است ایمان آوردهاند، و ایمان خود را با انجام دادن کارهای شایسته تصدیق کردهاند که آن اعمال هم مخلصانه انجام شده و هم در انجام آن از قرآن و سنّت پیروی شده است. ﴿لَهُمۡ أَجۡرٌ غَيۡرُ مَمۡنُونٖ﴾آنان پاداشی بزرگ و تمام نشدنی دارند. بلکه پاداش آنها همواره ادامه خواهد داشت و هر لحظه افزونتر میشود و همه لّذتها و دوست داشتنیها را در بردارد.
آیهی ۱۲-۹:
﴿قُلۡ أَئِنَّكُمۡ لَتَكۡفُرُونَ بِٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِكَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٩﴾[فصلت: ۹]. «بگو: آیا شما به خدایی کفر میورزید که زمین را در دو روز آفریده است و برای او همتایانی قرار میدهید؟ او آفریدگار جهانیان است».
﴿وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ١٠﴾[فصلت: ۱۰]. «و او بر روی زمین کوههای استواری قرار داد و در آن برکت نهاد و خوراک (اهل) آنرا به اندازه در آن مقرّر کرد تمام این کارها همراه با آفرینش زمین در چهار روز کامل به پایان آمد، ذکر تعداد این روزها برای کسانی است که دربارهی آن میپرسند».
﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ١١﴾[فصلت: ۱۱]. «سپس قصد آفرینش آسمان را کرد درحالیکه دود بود و به آسمان و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته (پیش) آیید. گفتند: به دلخواه آمدهایم».
﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَاۚ وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ١٢﴾[فصلت: ۱۲]. «سپس در دو روز آنها را هفت آسمان ساخت، و در هر آسمانی تدبیرش را وحی کرد، و آسمان دنیا را با چراغهایی بیاراستیم، و (آنرا) محفوظ داشتیم، این برنامهریزی خداوند پیروزمند داناست».
خداوند کیفر کافران را انکار کرده و میفرماید باید از کفر آنها تعجب کرد، کسانی که همتایانی برای او قرار داده و آنها را شریک او ساخته و عبادتهایشان را برای آنها انجام میدهند و آنان را با پروردگار بزرگ مساوی قرار میدهند، فرمانروای بخشنده و بزرگواری که زمین بزرگ و پهناور را در دو روز آفرید سپس آنرا در دو روز گستراند و کوهها را از بالا به صورت میخ بر آن کوبید که آن را محکم نماید و از تکان خوردن و از جا در رفتن آن را نگه میدارد.
پس آفرینش زمین را کامل گرداند و آن را گستراند و روزیهای آن را بیرون آورد. ﴿فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ﴾در مدّت چهار روز کامل اینها انجام گرفت، ذکر تعداد این روزها برای کسانی است که دربارهی آن میپرسند، و تو را همانند خداوند آگاه کسی خبر نمیدهد. پس این خبر راستین است که در آن هیچ کم و کاستی نیست. ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ﴾سپس بعد از آفریدن زمین قصد آفرینش آسمان را کرد درحالیکه آسمان دودی بود برآمده بر روی آب. ﴿فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا﴾پس خداوند به آسمان و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به فرمان من گردن نهید چون فرمان من قطعا اجرا شدنی است. ﴿قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ﴾گفتند: به دلخواه آمدیم. یعنی ما ارادهایی نداریم که مخالف اراده تو باشد.
﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ﴾پس آفرینش آسمانها و زمین در شش روز انجام یافت، از روز یکشنبه شروع شد و جمعه پایان پذیرفت با این که قدرت الهی و خواست او میتواند همه آفریدهها را در یک لحظه بیافریند. ولی اگر او تواناست، با حکمت و مهربان نیز هست. پس، از حکمت و مهربانی او این بود که آفرینش آسمانها و زمین را در این مدت تعیین شده قرار داد.
ظاهر این آیه با آیهای ـ که در سوره نازعات بعد از موضوع آفرینش آسمانها ذکر شده ـ تعارض دارد که میفرماید: ﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ٣٠﴾[النازعات: ۳۰]. «پس از آن، زمین را گستراند». با این که در کتاب خدا تعارض و اختلافی نیست، آنگونه که آفرینش زمین بر آفرینش آسمانها مقدّم بوده همانطور که در اینجا بیان شده است، و گستراندن زمین به صورتی که ﴿أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا٣١ وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا٣٢﴾[النازعات: ۳۱-۳۲]. «آب و چراگاهش را از آن بیرون آورده و کوهها را بر آن میخ کرد». بعد از آفرینش آسمانها صورت گرفته است همانطور که در سوره نازعات بیان شده است. بنابراین فرمود: ﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ٣٠ أَخۡرَجَ مِنۡهَا﴾[النازعات: ۳۰-۳۱]. «و زمین را بعد از آفرینش آسمانها گستراند بهصورتی که از آن آب بیرون آورد». و نفرمود: زمین را بعد از آن آفرید.
﴿وَأَوۡحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَا﴾و به هر آسمانی امر و تدبیر مناسب آن را که حکمت احکم الحاکمین اقتضا نموده بود وحی کرد. ﴿وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ﴾و آسمان دنیا را با چراغهایی آراستیم و این چراغها ستارگان هستند که روشنایی میدهند و به وسیله آنها مردم راهیاب میشوند و باعث زینت و زیبایی هستند. ﴿وَحِفۡظٗا﴾و با آن آسمان محافظت میشود و شیاطین وقتیکه برای استراق سمع به آسمان میروند با این ستارهها رانده میشوند. ﴿ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ﴾آنچه در زمین و آسمان و آنچه در میان آنهاست برنامه ریزی خداوند تواناست که با تواناییاش بر همه چیز چیره است و به تدبیر آن پرداخته و با قدرت خویش مخلوقات را آفریده است. داناست و با دانایی و علم خود همه مخلوقات را احاطه نموده است،مخلوقاتی که حاضر و مخلوقاتی که حاضر نیستند.
آیهی ۱۴-۱۳:
﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَقُلۡ أَنذَرۡتُكُمۡ صَٰعِقَةٗ مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ١٣﴾[فصلت: ۱۳]. «پس اگر رویگردان شدند، بگو: همانا شما را از صاعقهای مانند صاعقۀ عاد و ثمود میترسانم».
﴿إِذۡ جَآءَتۡهُمُ ٱلرُّسُلُ مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۖ قَالُواْ لَوۡ شَآءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِكَةٗ فَإِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ١٤﴾[فصلت: ۱۴]. «هنگامیکه پیغمبران از پیش رو و پشت سر به نزدشان آمدند (و گفتند:) جز خدا را بندگی نکنید، گفتند: اگر پروردگارمان میخواست فرشتگان میفرستاد بیگمان ما به آن چیزهایی که با خود آوردهاید باور نداریم».
خالص ننمودن طاعت و عبادت از سوی مشرکان برای این پروردگار بزرگ و یگانه و قهّار که مخلوقات تسلیم فرمان او هستند و تقدیر او در آنها نافذ است امری عجیب میباشد و عجیبتر این که آنها برای خداوند همتایانی قرار دادهاند که آنها را با خداوند برابر قرار میدهند در حالی که آن همتایان و معبودهای باطل در اوصاف و کارهایشان ناقصاند. و اگر روی گردانی اینها ادامه یابد مسلّما به عذابهای دنیوی و اخروی گرفتار میشوند. بنابراین آنها را ترساند و فرمود: ﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ﴾پس اگر این تکذیب کنندگان بعد از آن که اوصاف قرآن و صفات خداوند بزرگ برای آنها بیان شد روی گردان شدند، ﴿فَقُلۡ أَنذَرۡتُكُمۡ صَٰعِقَةٗ﴾بگو: شما را از عذابی میترسانم که شما را ریشهکن و نابود میکند. ﴿مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ﴾همان عذابی که دو قبیله معروف عاد و ثمود را نابود کرد. و عذاب آنها را فرو گرفت و این به خاطر ستمگری و کفرورزیشان بود.
﴿إِذۡ جَآءَتۡهُمُ ٱلرُّسُلُ مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ﴾هنگامیکه پیغمبران یکی پس از دیگری به نزد ایشان آمدند. و دعوت همه پیامبران یکی بود و آن این که: ﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ﴾جز خدا را پرستش نکنید. یعنی آنها را به خالص گرداندن عبادت و طاعت برای خدا فرمان میدادند و آنها را از شرک ورزیدن نهی مینمودند. امّا آنان رسالت پیامبران را نپذیرفته و آنان را تکذیب کردند ﴿قَالُواْ لَوۡ شَآءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِكَةٗ﴾گفتند: اگر پروردگارمان میخواست که پیغمبری بفرستد فرشتگانی فرو میفرستاد. شما همانند ما انسان هستید. ﴿فَإِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ﴾پس به چیزهایی که با خود آوردهاید باور نداریم. این شبهه همواره بین امّتهای تکذیب کننده وجود داشته و این از واهیترین و پوچترین شبهات است. زیرا شرط نیست که فرستاده شده حتما فرشته باشد. بلکه شرط رسالت این است پیامبر چیزی را بیاوردکه بر راستگویی او دلالت کند. پس اگر آنها راست میگویند راستگویی آنانرا از نظر عقلی و شرعی زیر سوال ببرند، اما هرگز نمیتوانند این کار را بکنند.
آیهی ۱۶-۱۵:
﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةًۖ أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۖ وَكَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ١٥﴾[فصلت: ۱۵]. «و امّا عاد در زمین به ناحق کبر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما قدرت بیشتری دارد؟ آیا نیندیشدهاند خداییکه آنان را آفریده است از آنان توانمندتر است؟ آنان پیوسته آیههای ما را انکار میکردند».
﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا صَرۡصَرٗا فِيٓ أَيَّامٖ نَّحِسَاتٖ لِّنُذِيقَهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡيِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَخۡزَىٰۖ وَهُمۡ لَا يُنصَرُونَ١٦﴾[فصلت: ۱۶]. «پس در روزهای شوم باد سرد و سختی را بر آنان فرو فرستادیم تا عذاب خوار و پستکنندهای در زندگی این دنیا به ایشان بچشانیم، و بیگمان عذاب آخرت رسواکنندهتر است و آنان یاری نمیشوند».
این بیان مشروح و مفصّل داستان دو امّتِ عاد و ثمود است. ﴿فَأَمَّا عَادٞ﴾قوم عاد علاوه بر اینکه به خدا کفر ورزیدند و آیات خدا را انکار کردند و به رسالت پیامبرانش باور نداشتند در زمین تکبر میورزیدند و بر بندگانی که در اطراف آنها بودند چیره شدند و به آنها ستم کردند و قدرتشان آنها را به شگفت واداشت. ﴿وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾و گفتند: چه کسی از ما قدرت بیشتری دارد؟خداوند متعال در رد گفته آنها پاسخی داد که همه آن را میدانند و برای هرکس مسلّم است. پس فرمود: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ﴾آیا نیندیشیدهاید خدایی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است! پس اگر خداوند آنها را نمیآفرید، به وجود نمیآمدند. و اگر آنها به درستی به این حالت نگاه میکردند مغرور نمیشدند و فریب قدرتشان را نمیخوردند. پس خداوند به آنها کیفری داد که مناسب با قدرت و تواناییشان بود. ﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا صَرۡصَرٗا﴾یعنی باد بزرگی را بهسوی آنها روانه کردیم، و از بس که قوی و سخت و تند بود دارای صدایی وحشتناک همانند رعد بود. خداوند این باد را ﴿أَيَّامٖ نَّحِسَاتٖ﴾در روزهای شومی بر آنها فرستاد. ﴿سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ﴾[الحاقة: ۷]. «هفت شب و هشت روز پیاپی، پس قوم را بیهوش و به زمین افتاده میدیدی، گویا تنههای درخت خرمای افتاده هستند». این باد آنها را هلاک و نابود ساخت و از آنها چیزی جز مسکنهایشان دیده نمیشد. در اینجا فرمود: ﴿لِّنُذِيقَهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡيِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾تا عذاب رسوایی را در زندگانی دنیا به آنها بچشانیم. یعنی عذابی که به وسیله آن خوار گردیدند و میان مردم رسوا شدند. ﴿وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَخۡزَىٰۖ وَهُمۡ لَا يُنصَرُونَ﴾و همانا عذاب آخرت رسوا کنندهتر است و آنها اصلا یاری نمیشوند. یعنی نمیتوانند از عذاب خدا جلوگیری کنند و نمیتوانند به خودشان فایده و سودی برسانند.
آیهی ۱۸-۱۷:
﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيۡنَٰهُمۡ فَٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡعَمَىٰ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ١٧﴾[فصلت: ۱۷]. «و اما قوم ثمود ما ایشان را رهنمود کردیم آنگاه نابینایی را بر راهیایی ترجیح دادند. بنابراین، به سبب کارهایی که میکردند آذرخش عذاب خواری آنان را فرو گرفت».
﴿وَنَجَّيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ١٨﴾[فصلت: ۱۸]. «و مؤمنان را که پیرهیزگاری میکردند نجات دادیم».
﴿وَأَمَّا ثَمُودُ﴾ثمود قبیله معروفی بود که در حجر و حوالی آن سکونت داشتند. خداوند صالح÷را بهسوی ایشان فرستاد که آنها را به یگانهپرستی و توحید دعوت نمود، و از شرک ورزی نهی کرد. و خداوند شتر ماده را به عنوان معجزه و نشانه بزرگی به آنها ارائه داد که یک روز آب سهمیه آنها بود و یک روز سهمیه شتر.
آنها یک روز شیر شتر را مینوشیدند و یک روز آب را. آنها چیزی خرج شتر نمیکردند بلکه شتر از زمین خدا میخورد. بنابراین در اینجا فرمود: ﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيۡنَٰهُمۡ﴾و ثمود را راهنمایی کردیم. یعنی با روشنگری راه را به آنها نشان دادیم. در مورد ثمور تصریح کرد که برایشان اتمام حجّت شده و راهنمایی شدهاند با این که همه امتّهایی که هلاک شدهاند حجّت بر آنها اقامه گردیده و برایشان روشنگری شده است، امّا ثمود را به صورت خاص بیان کرد چون معجزه و نشانهای که برای آنها آمده بود آشکار و ظاهر بود و بزرگ و کوچک و زن و مردشان آن را دیدند، بنابراین آنها را به طور اختصاصی بیان کرد که برایشان روشنگری شده و راهنمایی گردیدهاند و امّا آنها به سبب ستمگری و بدکاریشان نابینایی را که کفر و گمراهی است بر هدایت که علم و بیان است ترجیح دادند. ﴿فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾پس آذرخش عذاب خواری آنان را به سبب کارهایی که میکردند فرا گرفت. این عذاب به خاطر اعمالشان بود نه این که خداوند بر آنها ستم کرده باشد. ﴿وَنَجَّيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ١٨﴾خداوند، صالح÷و مؤمنانی را که از او پیروی کرده و از شرک و گناهان پرهیز نموده بودند نجات داد.
آیهی ۲۴-۱۹:
﴿وَيَوۡمَ يُحۡشَرُ أَعۡدَآءُ ٱللَّهِ إِلَى ٱلنَّارِ فَهُمۡ يُوزَعُونَ١٩﴾[فصلت: ۱۹]. «و روزیکه دشمنان خدا بهسوی آتش رانده و بر لبۀ آن گرد آورده میشوند».
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٠﴾[فصلت: ۲۰]. «تا چون به آن (دوزخ) آیند گوش و چشمان و پوستهایشان به آنچه میکردند، به زیان آنان گواهی دهند».
﴿وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَاۖ قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖۚ وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ٢١﴾[فصلت: ۲۱]. «و آنان به پوستهای خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوندی که همه چیز را به سخن آورده است ما را گویا نموده است و همود در آغاز شما را آفریده است و بهسوی او برگردانده میشوید».
﴿وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن يَشۡهَدَ عَلَيۡكُمۡ سَمۡعُكُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُكُمۡ وَلَا جُلُودُكُمۡ وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ٢٢﴾[فصلت: ۲۲]. «و پنهان نمیشدید که (مبادا) گوش و چشم و پوستهایتان بر ضد شما گواهی دهند بلکه گمان بردید که خداوند بسیاری از آنچه را که میکنید نمیداند».
﴿وَذَٰلِكُمۡ ظَنُّكُمُ ٱلَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمۡ أَرۡدَىٰكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٢٣﴾[فصلت: ۲۳]. «این گمان بدی که دربارۀ پروردگارتان داشتید شما را هلاک کرد و در نتیجه از زیانکاران شدید».
﴿فَإِن يَصۡبِرُواْ فَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡۖ وَإِن يَسۡتَعۡتِبُواْ فَمَا هُم مِّنَ ٱلۡمُعۡتَبِينَ٢٤﴾[فصلت: ۲۴]. «پس اگر آنان شکیبایی کنند آتش دوزخ جایگاهشان است و اگر بخواهند به دنیا بازگردانده شوند ـ تا از تو عمل کنند ـ درخواستشان پذیرفته نمیشود».
خداوند از دشمانش خبر میدهد، آنهایی که به او و به آیات او کفر ورزیدند، و پیامبران او را تکذیب نمودند و با آنان دشمنی ورزیدند، و حالت زشت آنها را به هنگامیکه بهسوی جهنم حشر میشوند یعنی گرد آورده میشوند بیان میکند، ﴿فَهُمۡ يُوزَعُونَ﴾و همه به یکدیگر ملحق میگردند و با شدّت و خشونت بهسوی جهنّم رانده میشوند و نمیتوانند امتناع ورزند و نمیتوانند خودشان را یاری نمایند و نه از سوی کسی دیگر یاری میشوند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٠﴾تا اینکه بر جهنّم وارد میشوند و به آن میرسند و میخواهند گناهانی که کردهاند انکار نمایند پس گوشها و چشمان و پوستهایشان به آنچه میکردند علیه آنان گواهی میدهند. لفظ ﴿لِجُلُودِهِمۡ﴾ذکر عام بعد از خاص است، زیرا منظور از آن اتمام اعضای بدن است. یعنی هر عضوی از اعضایشان گواهی میدهد و هر عضوی میگوید من در فلان روز چنین و چنان کردم. و این سه عضو را بهطور ویژه بیان کرد چون بیشتر گناهان به وسیله این سه عضو یا به سبب اینها انجام میگیرد.
وقتی که تمامی اعضای بدنشان علیه آنها گواهی میدهند آنان اعضایشان را سرزنش میکنند: ﴿وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَا﴾و به پوستهای خود میگویند چرا علیه ما و به زیان ما گواهی دادید درحالیکه ما از شما دفاع میکنیم؟ ای دلیلی است بر این که هر عضوی همان طور که گفتیم گواهی میدهد. ﴿قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖ﴾در پاسخ میگویند: خداوندی که همه چیز را به سخن آورده است ما را گویا نموده است پس ما نمیتوانیم از شهادت و گواهی دادن امتناع ورزیم زیرا ما را کسی گویا کرده است که هیچ چیزی نمیتواند از خواست او سرپیچی نماید. ﴿وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾و او شما را نخستین بار آفرید. پس همانطور که جسمهایتان را آفریده است همچنین صفتهایتان را نیز آفریده است و از آن جمله دادن گویایی به شماست. ﴿وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾و در آخرت بهسوی او بازگردانده میشوید و شما را از آنچه کردهاید جزا میدهد. و احتمال دارد که منظور از آن ﴿وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾استدلال با آفرینش نخستین بر زنده شدن پس از مرگ باشد، همانگونه که قرآن برای اثبات زنده شدنِ پس از مرگ اینگونه استدلال مینماید.
﴿وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن يَشۡهَدَ عَلَيۡكُمۡ سَمۡعُكُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُكُمۡ وَلَا جُلُودُكُمۡ﴾یعنی شما از شهادت دادن اعضایتان بر ضدّ خود پنهان نمیشدید و از این هراس نداشتید و پرهیز نمیکردید. ﴿وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ﴾بلکه شما با اقدام به انجام گناهان گمان بردید که خداوند بسیاری از آنچه را که میکنید نمیداند، بنابراین همه آنچه که خواستید از شما سر زد.
و این گمان سبب هلاکت و بدبختی شما گردید. به همین خاطر فرمود: ﴿وَذَٰلِكُمۡ ظَنُّكُمُ ٱلَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمۡ﴾گمان بدی که درباره پروردگارتان داشتهاید، گمانی که شایسته شکوه او نیست، ﴿أَرۡدَىٰكُمۡ﴾شما را هلاک کرد. ﴿فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾در نتیجه از زمره کسانی شدید که خود و خانواده و دینشان را به سبب اعمالی از دست دادند که گمان بد شما نسبت به پروردگارتان موجب پیدایش آنها شد. پس فرمان عذاب و شقاوت بر شما محقّق گشت و همیشه در عذاب میمانید و یک لحظه از آن کاسته نمیشود.
﴿فَإِن يَصۡبِرُواْ فَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ﴾پس اگر شکیبایی کنند آتش دوزخ جایگاهشان است که توان تحمّل آن را ندارند. و میتوان فرض کرد که آدمی بر هر حالتی بردبار و صبور باشد امّا بر آتش نمیتوان شکیبا بود. چگونه میتوان بر آتشی صبر کرد که به شدّت سوزان است و هفتاد برابر آتش دنیا داغتر میباشد و آب آن به شدت جوش میآی و بوی متعفن چرکهای برآمده از جسم دوزخیان چند برابر و سرمای زمهریر آن چندین برابر میباشد و زنجیرها و طوقهای آن بزرگ است و گرزهایش نیز بزرگ است و نگهبانان آن درشت خو و خشناند و هیچ رحمی در دل ندارند، و پایان بخش همه اینها ناخشنودی و خشم پروردگار است که وقتی او را صدا میزنند میفرماید: ﴿ٱخۡسَُٔواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ﴾[المؤمنون: ۱۰۸]. «بتمرکید در آن و حرف نزنید». ﴿وَإِن يَسۡتَعۡتِبُواْ﴾و اگر بخواهند سرزنش از آنها دور شود و سپس به دنیا باز گردانده شوند تا از نو عمل کنند، ﴿فَمَا هُم مِّنَ ٱلۡمُعۡتَبِينَ﴾درخواست آنها پذیرفته نمیشود و به دنیا بازگردانده نمیشوند، چون وقت آن گذشته است و عمری را به سر کردهاند که در چنان عمری هرکس بخواهد پند میگیرد. ضمنا هشداری دهندهای به سراغ آنها آمده بود. و دلیل و حجّتی ندارند، با این که درخواست آنها برای این که به دنیا بازگردانده شوند تا از نو عمل نیک انجام دهند دروغ است. زیرا: ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾[الأنعام: ۲۸]. «اگر به دنیا بازگردانده شوند دوباره بهسوی چیزهایی میروند که از آن نهی شدهاند، و اینان دروغگویانند».
آیهی ۲۵:
﴿۞وَقَيَّضۡنَا لَهُمۡ قُرَنَآءَ فَزَيَّنُواْ لَهُم مَّا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَحَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ كَانُواْ خَٰسِرِينَ٢٥﴾[فصلت: ۲۵]. «و برای آنان همنشینانی گماردیم که عملکرد دنیا و آخرت را در نظرشان آراسته جلوه دادند، و فرمان عذاب الهی دربارۀ آنان ثابت و صادر میشود و به سرنوشت اقوام گمراهی از جنها و انسانهایی که پیش از ایشان بودهاند گرفتار میگردند. بیگمان آنان زیانکار بودند».
﴿وَقَيَّضۡنَا لَهُمۡ قُرَنَآءَ﴾و برای این ستمگران که منکر حق هستند همنشینانی از شیطانها گماردیم. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّآ أَرۡسَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا٨٣﴾[مریم: ۸۳]. «آیا ندیدهای که شیاطین را بر کافران گماردیم که آنها را به سوی گناهان میکشانند و آنها را بر ارتکاب گناه تحریک میکنند»؟. ﴿فَزَيَّنُواْ لَهُم مَّا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ﴾پس دنیا و آخرت را در نظر آنها زیبا جلوه دادند. دنیا را در مقابل چشمان ِ آنها آراسته کردند و آنانرا به استفاده از لذّتها و شهوتهای حرام دنیا فرا خواندند تا این که گول خورده و به فتنهها مبتلا گشتند. بنابراین، اقدام به ارتکاب گناه کردند و راه مبارزه با خدا و پیامبر را در پیش گرفتند. امّا در مورد آخرت، شیطانها برای آنان چنان وانمود میکردند که آخرت بسیار بعید است، و آنها را از آخرت غافل گرداندند و شبهات زیادی در دل آنها افکندند که آخرتی نخواهد آمد. پس ترس از آخرت از دلهای آنان رخت بربست و شیاطین آنان را به سوی کفر و بدعت و گناهان پیش بردند.
تکذیب کنندگان، از ذکر خدا و آیات الهی روی گرداندند و حق را انکار کردند در نتیجه خداوند شیاطین را بر آنها مسلّط نمود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦ وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ٣٧﴾[الزخرف: ۳۶-۳۷]. «و هرکس از ذکر و یاد خداوند مهربان روی بگرداند شیطانی را بر او میگماریم که همنشین او میشود، و آنانرا از راه راست باز میدارند، حال آنکه گمان میبرند که راه یافته هستند». ﴿وَحَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ كَانُواْ خَٰسِرِينَ﴾و فرمان الهی و تقدیر او بر این رفته است که آنها در زمره امّتهای گمرای از جن و انس هستند که پیش از ایشان بودهاند و عذاب خود را از دست داده و در دین و آخرت دچار زیان شدهاند، و هرکس زیانمند شود حتما باید خوار و بدبخت شود و عذاب ببیند.
آیه ی۲۹-۲۶:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِيهِ لَعَلَّكُمۡ تَغۡلِبُونَ٢٦﴾[فصلت: ۲۶]. «و کافران گفتند: به این قرآن گوش ندهید و در (هنگام تلاوت آن) بیهودهگویی و جار و جنجال کنید تا شما پیروز شوید».
﴿فَلَنُذِيقَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَذَابٗا شَدِيدٗا وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٧﴾[فصلت: ۲۷]. «پس ما قطعاً به کافران عذاب سختی میچشانیم و آنانرا بر اساس بدترین کاری که کردهاند جزا و سزا خواهیم داد».
﴿ذَٰلِكَ جَزَآءُ أَعۡدَآءِ ٱللَّهِ ٱلنَّارُۖ لَهُمۡ فِيهَا دَارُ ٱلۡخُلۡدِ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ٢٨﴾[فصلت: ۲۸]. «این است جزای دشمنان خدا که آتش است، سرای همیشگیشان درمیان آن میباشد. این هم بدان خاطر است که پیوسته آیات ما را انکار میکردند».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِينَ٢٩﴾[فصلت: ۲۹]. «و کافران میگویند: پروردگارا! آن دو تن از جن و انس را به ما نشان بده که ما را گمراه ساختند تا ایشان را زیر پاهای خود بگذاریم و لگدمالشان گردانیم تا پست و پایمال شوند».
خداوند متعال از روی گردانی کافران از قرآن و توصیه یکدیگر به روی برتافتن از آن خبر میدهد و میفرماید: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ﴾و کافران گفتند: با گوش ندادن به قرآن از آن روی بگردانید و از توجّه به آن و گوش دادن به آن و به کسی که آن را آورده به شدّت پرهیز کنید. و اگر بهطور اتفاقی آن را شنیدید با آن مخالفت کنید، ﴿وَٱلۡغَوۡاْ فِيهِ﴾و سخنی بیفایده در اثنای شنیدن آن بگویید، بلکه سخن مضر و زیان آور بگویید و به هیچکس اجازه ندهید که برای شما قرآن بخواند یا مفاهیم آن را بیان نماید. و این زبان حالشان بود و نیز با زبان قال در مورد روی گرداندن از قرآن چنین میگفتند. ﴿لَعَلَّكُمۡ تَغۡلِبُونَ﴾شاید اگر چنین کنید پیروز شوید. و این گمراهی و شهادتی است از جانب دشمنان، و واضحترین حق و حقیقت همان است که دشمنان به آن گواهی دهند، پس دشمنان گواهی دادند که تنها راه پیروزی شما برکسی که حق را آورده این است که از او روی برتابید و یک دیگر را به این سفارش کنید. مفهوم سخنشان این است که اگر آنها در هنگام تلاوت قرآن یاوه سرایی نکنند و جاروجنجال به راه نیاندازند بلکه به آن گوش فرا دهند، پیروز نخواهند شد، چون حق همواره چیره و پیروز است، و مغلوب واقع نمیگردد. این چیزی است که اهل حق و دشمنان حق آن را میدانند.
چون این را از روی ستمگری و عناد انجام دادند امیدی به هدایت آنها نمانده است و تنها راه حل، عذاب دادن و شکنجه کردنشان است. بنابراین فرمود: ﴿فَلَنُذِيقَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَذَابٗا شَدِيدٗا وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٧﴾ما قطعا به کافران عذاب سختی میچشانیم و آنان را در برابر بدترین کاری که کردهاند جزا و سزا خواهیم داد. و بدترین کاری که کردهاند کفر و گناهان میباشند، چون آنها گناه و غیره انجام میدادند، و کیفری که میبینند به سزای شرکی است که انجام میدادند. ﴿وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا﴾[الکهف: ۴۹]. «و پروردگارت بر هیچکسی ستم نمیکند».
﴿ذَٰلِكَ جَزَآءُ أَعۡدَآءِ ٱللَّهِ ٱلنَّارُ﴾این سزای دشمنان خداست، کسانیکه با خدا و دوستانش به مبارزه برخاستند. سزایشان آتش است به کیفر تکذیب و مجادله و اصرار بر کفر. ﴿لَهُمۡ فِيهَا دَارُ ٱلۡخُلۡدِ﴾و آنها همیشه در آن باقی میمانند، و یک لحظه عذاب از آنها دفع نمیشود، و آنها یاری کرده نمیشوند. ﴿جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ﴾این به سزای آن است که آیات ما را انکار میکردند.
و آیات ما آیاتی روشن و دلایلی قاطع هستند که باعث یقین میگردند. پس بزرگ ترین ستم و بزرگترین عناد انکار آیات و کفر ورزیدن به آن است. ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾و آن دسته از کافران که پیروز سران بودند از بس که بر کسانی که آنها را گمراه کردهاند خشمگین هستند میگویند: ﴿رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ﴾پروردگارا! دو گروهی که از شیاطین انس و جن و دعوتگران به جهّنم بودند و ما را بهسوی گمراهی و عذاب راهنمایی کردند به ما نشان بده. ﴿نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِينَ﴾تا آنان را زیر پاهای خود بگذاریم و لگدمالشان کنیم تا پست و پایمال شوند. همانطور که ما را گمراه ساختند و به فتنه مبتلایمان کردند و سبب پستی و خواری ما گشتند. در اینجا بیان شده که آنها بر یکدیگر خشمگین هستند و از یک دیگر بیزاری میجویند.
آیهی ۳۲-۳۰:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ٣٠﴾[فصلت: ۳۰]. «بیگمان کسانیکه گفتند: پروردگار ما الله است. سپس پا برجا و استوار ماندند فرشتگان به نزد ایشان میایند (و به آنان مژده میدهند) که نترسید و اندوهگین نباشید و به بهشتی که وعده داده میشدید خوش باشید».
﴿نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَشۡتَهِيٓ أَنفُسُكُمۡ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ٣١﴾[فصلت: ۳۱]. «ما در زندگانی دنیا و آخرت دوستان و یاوران شما هستیم و در آخرت برای شما هرچه آرزو کنید هست و هرچه بخواهید برایتان فراهم است».
﴿نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِيمٖ٣٢﴾[فصلت: ۳۲]. «(اینها) به عنوان پذیرایی از سوی خداوند آمرزگار مهربان است».
خداوند متعال از بندگانش خبر میدهد و در ضمن دیگران را تشویق مینماید که به آنها اقتدا کنند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ﴾بیگمان کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است سپس پابرجا و استوار ماندند. یعنی به ربوبّیت خداوند متعال اعتراف نمود و بدان خشنود بودند و تسلیم فرمان او شدند سپس بر صراط مستقیم استقامت کردند، هم آن را فرا گرفته و هم بدان عمل کردند، پس اینان را در دنیا و آخرت مژده باد. ﴿تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ﴾که فرشتگان بزرگوار همواره بر آنها فرود میآیند و هنگامی که در حالت جان دادن و مرگ هستند آنان را مژده میدهند که از آیندهتان نترسید و برگذشته نیز اندوهگین مباشید. پس ناگواری و ناراحتی گذشته و آینده را از آنها نفی کرد. ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ٣٠﴾و به بهشتی که وعده داده میشدید شادمان باشید. آن بهشت برای شما واجب شده و وعده الهی انجام شدنی است.
نیز درحالیکه به آنها مژده میدهند و آنان را استوار میدارند و میگویند: ﴿نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ﴾ما در زندگی دنیا و آخرت دوستان و یاوران شما هستیم. در دنیا آنها را به انجام دادن کارهای خیر تشویق مینمایند، و خیر را برایشان میآرایند و آنان را از شر برحذر میدارند و آنرا در دلهایشان زشت جلوه میدهند و برایشان پیش خدا دعا میکنند و به هنگام مصیبتها و اضطرابها آنان را پایدار میگردانند به خصوص به هنگام سختی مرگ و در قبر و تاریکی آن و در قیامت و وحشتهای آن بر پل صراط. و در بهشت، بزرگداشت الهی را به آنان تبریک میگویند و از هر دری بر آنان وارد میشوند و میگویند: ﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٤﴾[الرعد: ۲۴]. «سلام بر شما به سبب آنچه بردباری کردید». پس چه خوب است سرانجام سرای بهشت. و نیز به آنها میگویند: ﴿وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَشۡتَهِيٓ أَنفُسُكُمۡ﴾و در بهشت هرچه دلتان بخواهد برایتان آماده و مهیا شده است. ﴿وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾و هرچه بخواهید از انواع لذتهایی که هیچ چشمی آنها را ندیده و هیچگوشی اخبار آن را نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده برایتان فراهم است.
﴿نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِيمٖ﴾این پاداش فراوان و نعمت پایدار، مهمانی و پذیرایی است از جانب خداوند آمرزگار مهربان، چرا که گناهانتان را بخشید و نسبت به شما مهربان است، چون به شما توفیق داد تا کارهای نیک انجام دهید سپس آنرا از شما پذیرفت. پس با آمرزیدتان هر امر نامطلوب و ناگواری را از شما دور کرد و از مهربانیاش شما را به آنچه مطلوب است رساند.
آیهی ۳۳:
﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ٣٣﴾[فصلت: ۳۳]. «و گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که بهسوی خدا فرا میخواند و کارهای شایسته میکند و میگوید: من از زمرهی مسلمانان هستم»؟.
این استفهام به معنی نفی ثابت است. یعنی سخن هیچ کسی بهتر از سخن و راه و حالت کسی نیست ﴿مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ﴾که با تعلیم جاهلان و موعظه گفتن برای غافلان و اعراض کنندگان و با مجادله با باطل گران با امر کردن به همه انواع عبادت خدا و نیکو نشان دادن آن به هر طریقِ ممکن، و بازداشتن از آنچه خدا از آن نهی کرده است و تقبیح نمودن آن به هر طریقی که باعث ترک آن شود، به سوی خدا دعوت میدهد. به خصوص دعوت کردن به اصل دین اسلام و زیبا نشان دادن آن و مجادله با دشمنان دین با شیوهای نیکو. و نهی کردن از آنچه که مخالفت دین اسلام است ـ از قبیل کفر و شرک ـ و امر به معروف و نهی از منکر، و محبوب جلوه دادن خدا در دل مردم به وسیلهی ذکر نعمتهایش به صورتی مفصل، و ذکر جود و بخششهای فراوان و رحمت بیکرانش و ذکر صفات کمال و با عظمتش از مصادیق دعوت به سوی خداست. همچنین تشویق به برگرفتن علم وهدایت از کتاب خدا و سنت پیامبر با هر راهی که انسان را به این هدف میرساند از مصادیق دعوت به سوی خداست.و تشویق مردم به انجام نیکیها، و داشتن اخلاق نیکو با عموم مردم، و با نیکی کردن در مقابل کسی که بدی میکند، و امر به صلهی ارحام و نیکوکاری با پدر و مادر از مصادیق دعوت بهسوی خداست. نیز موعظه کردن برای عموم مردم در موسمها و به هنگام پیش آمدها و مصیبتها به شیوهای که مناسب آن وضعّیت است از جمله دعوت کردن به سوی خدا میباشد. و غیر از این موارد ـ که همه را نمیتوان برشمرد ـ و دعوت کردن به هر نوع خیر و خوبی و برحذر داشتن از هر شر و بدی در این امر داخل است. سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَعَمِلَ صَٰلِحٗا﴾و همزمان با این که مردم را به سوی خدا دعوت میکند خود نیز به فرمان برداری از دستورات خدا شتافته و به انجام کارهای شایسته میپردازد که پروردگارش را راضی کند. ﴿وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾و میگوید: من از زمرهی مسلمانان هستم، کسانی که تسلیم فرمان او هستند و راه او را در پیش گرفتهاند. و این مقام و مرتبه مخصوص صدیقان است، آنهایی که برای به کمال رساندن خود و دیگران کوشیدهاند و در نتیجه تبدیل به وارث کامل پیامبران شدهاند. بد گفتارترین مردم نیز کسی است که از زمره دعوت دهندگن به گمراهی باشد و راههای گمراهی را در پیش بگیرد. و درمیان این دو مقام که یکی تا حد اعلی علیین بال رفته و دیگری تا اسفل سافلین پایین آمده است مقامها و مراتبی است که جز خدا کسی آن را نمیداند و در این میان مردمان فراوانی قرار دارند: ﴿وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا يَعۡمَلُونَ١٣٢﴾[الأنعام: ۱۳۲]. «و برای هریک از اینها مقامهایی است از آنچه کردهاند و پروردگارت از آنچه میکنند غافل نیست».
آیهی ۳۴-۳۵:
﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ٣٤﴾[فصلت: ۳۴]. «و نیکی و بدی یکسان نیست، به شیوهای که آن بهتر است پاسخ بده، پس آنگاه کسیکه میان تو و او دشمنی است، چون دوستی صمیمی گردد».
﴿وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ٣٥﴾[فصلت: ۳۵]. «و جز بردباران آنرا نمیپریرند و بدان نمیرسند مگر کسانیکه بهرۀ بزرگی (از اخلاق و ایمان) داشته باشند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ﴾وانجام کارهای نیک و طاعتها برای جلب رضایت خداوند و انجام کارهای بد و گناه که خد را ناخشنود میکند برابر و یکسان نیست. و نیکی کردن با مردم و بدی کردن با آنها یکی نیستند، نه این کارها و نه صفت آنها و نه جزای آنها یکی نمیباشد. ﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠﴾[الرحمن: ۶۰]. «آیا پاداش نیکوکاری جز نیکوکاری است»؟!. سپس به احسان و نیکوکاری مخصوصی که جایگاه بزرگی دارد فرمان داد و آن نیکی کردن با کسی است که با تو بدی کرده است. پس فرمود: ﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ﴾هرگاه کسی از مردم با تو بدی کرد به خصوص کسی که حق بزرگی بر تو دارد همانند خویشاوندان و یاران و امثال آنان، پس اگر با زبان با تو بدی کردند یا کار بدی نسبت به تو روا داشتند، در مقابل با آنها نیکی کن و اگر رابطه خویشاوندی را با تو قطع کردند پیوند خویشاوندی را با تو قطع کردند پیوند خویشاوندی را برقرار بدار. و اگر بر تو ستم کردند آنان را عفو کن. و اگر در حضور تو یا پشت سر تو درباره تو سخنی گفتند، در مقابل چنین مکن، بلکه از آنان درگذر و سخنی نرم با آنان بگوی. و اگر تو را ترک کردند و حرف زدن با تو را ترک گفتند با آنان به زبان خوش سخن بگوی و به آنها سلام کن. پس هرگاه در مقابل بدی آنان نیکی کردی فایده بزرگی عایدت میگردد و آن این است: ﴿فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ﴾کسیکه میان تو و او دشمنی بوده است به ناگاه چنان میشود که گویا او خویشاوندی مهربان است.
﴿وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ﴾و به این مقام پسندیده نمیرسد مگر کسانی که خود را بر ناگواریها عادت دادهاند و خویشتن را به انجام آنچه خداوند دوست میدارد پایبند نمودهاند. طبیعت انسان اینگونه است که میخواهد در مقابل کسی که بدی میکند بدی کند، و از ا و چشم پوشی ننماید، چه رسد به این که با او نیکی نماید! پس انسان باید صبر ورزد و از دستور پروردگارش اطاعت نماید و از پاداش بزرگ او آگاه شود و باید بداند که بدی کردن در مقابل کسی که بدی کرده است نتیجه و فایدهای ندارد و دشمنی را شدّت میبخشد، و نیکی کردنش با فرد بدکار جایگاه و ارزش او را پایین نمیآورد بلکه هرکس به خاطر خداوند فروتنی و تواضع کند کار او آسان میشود و لذّت این کار را میچشد. ﴿وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ﴾و این خوی و عادت پسندیده را نمیپذیرد و بدان نمیرسد مگر کسی که دارای بهرهای بزرگ باشد چون از عادت انسانهای برگزیده است و آدمی به وسیله آن در دنیا و آخرت مقام بلند را به دست میآورد، چرا که یکی از بزرگترین فضایل اخلاقی است.
آیهی ۳۹-۳۶:
﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٣٦﴾[فصلت: ۳۶]. «و هرگاه وسوسهای از شیطان متوجّه تو گردید به خداوند پناه ببر، بیگمان او شنوای داناست».
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ٣٧﴾[فصلت: ۳۷]. «و شب و روز و خورشید و ماه از نشانههای او هستند، برای خورشید و ماه سجده نکنید، بلکه برای خدایی که آنها را افریده است سجده کنید اگر واقعاً او را پرستش میکنید».
﴿فَإِنِ ٱسۡتَكۡبَرُواْ فَٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُۥ بِٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَهُمۡ لَا يَسَۡٔمُونَ۩٣٨﴾[فصلت: ۳۸]. «پس اگر (کافران) کفر ورزیدند (چه باک) آنانکه نزد پروردگارت هستند شب و روز او را به پاکی یاد میکنند و آنان خسته نمیشوند».
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ إِنَّ ٱلَّذِيٓ أَحۡيَاهَا لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٣٩﴾[فصلت: ۳۹]. «و از نشانههای (قدرت) خدا این استکه بیگمان تو زمین را خشکیده میبینی، اما هنگامیکه آب را بر آن فرو فرستیم به جنبش درمیآید و آماسیده میگردد. بیگمان خدایی که این زمین را زنده میگرداند هم او مردگان را زنده میگرداند بیگمان او بر هر چیزی تواناست».
وقتی خداوند بیان کرد که با دشمنان انسی چگونه باید مقابله نمود و اینکه در مقابل بدی آنان باید نیکی کرد، نیز آنچه را به وسیله آن دشمن جنّی دور کرده میشود، بیان کرد. و آن پناه بردن به خدا از شر شیطان است. پس فرمود: ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ﴾و هرگاه وسوسههای شیطان را در خود احساس نمودی و دریافتی که او دارد شرّ را برایت میآراید و تو را وسوسه میکند تا خیر را انجام ندهی و تو را بر ارتکاب برخی از گناهان تشویق میکند و از تو میخواهد تا از برخی از دستوراتش اطاعت کنی، ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ﴾پس با نیازمندی از خدا بخواه تا تو را پناه دهد و از شرّ شیطان مصونت دارد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾بیگمان او شنوای داناست. پس او سخن و تضرّع تو را میشنود و نیازمند بودن تو را میداند.
سپس خداوند متعال بیان کرد که ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ﴾از نشانههای او که بر کمال قدرت و نفوذ مشیت و گستردگی فرمانروایی و مهرورزیاش نسبت به بندگان دلالت میکند، و نشانگر این است که او یگانه است وشریکی ندارد، ﴿ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ﴾شب و روز است که در روز مردم از روشنایی بهرهمند میشوند و کار میکنند و در شب از تاریکی استفاده برده و استراحت میکنند. ﴿وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ﴾و خورشید و ماه که زندگی بندگان و منافع جسمی آنان و حیواناتشان جز با این دو تامین نمیشود و منافع بیشمار دیگری را هم دارند. ﴿لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ﴾برای خورشید و ماه سجده نکنید چون این دو آفریده شدهاند و مسخّر هستند و تحت تدبیر قرار دارند. ﴿وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ﴾و برای خدایی سجده کنید که اینها را آفریده است. یعنی تنها او را پرستش کنید چون او آفریننده بزرگ است، و عبادت دیگر مخلوقات را رها کنید هرچند که این مخلوقات جرم و حجم بزرگی داشته باشند و مصالح و منافع آنها زیاد باشد، چرا که این بزرگی و این منافع را از خود ندارند، بلکه آفرینندهشان اینها را عطا کرده است. ﴿إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ﴾اگر واقعا خدا را میپرستید، پس عبادت و طاعت را خاط او کنید و فقط او را عبادت نمایید.
﴿فَإِنِ ٱسۡتَكۡبَرُواْ﴾پس اگر خود را بزرگتر از آن دیدند که به عبادت پروردگار و پرستش او بپردازند، و تسلیم فرمان او نشدند، (بدانکه) آنان کوچکترین زیانی به خداوند نمیرسانند و خداوند از آنها بینیاز است و او بندگانی گرامی دارد که از فرمان او هرگز سرپیچی نمیکنند و هر آنچه فرمان یابند انجام میدهند. بنابراین فرمود: ﴿فَٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ﴾آنان که نزد پروردگارت هستند که فرشتگان مقربند، ﴿يُسَبِّحُونَ لَهُۥ بِٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَهُمۡ لَا يَسَۡٔمُونَ﴾شب و روز او را تسبیح میگویند و از آنجا که قوی و نیرومند هستند و انگیزه شدیدی برای عبادت دارند، از پرستش پروردگارشان خسته نمیشوند.
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ﴾و از نشانههای قدرت خداوند که دالّ بر کمال قدرت اوست و نشانگر آن است که او به تنهایی فرمانروایی میکند این است که زمین را خشکیده و بیگیاه میبینی، ﴿فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ﴾امّا هنگامیکه باران بر آن فرو فرستیم با روییدن گیاهان به جنبش در میآید و گیاهان زیبایی در آن میروید و بندگان و آبادیها به وسیله آن نجات مییابند. ﴿إِنَّ ٱلَّذِيٓ أَحۡيَاهَا لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓ﴾بیگمان خداوند که زمین را پس از خشک شدنش زنده و خرم میگرداند همو مردگان را در روز رستاخیز از قبرهایشان بیرون میآورد و زنده میکند. ﴿إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ﴾و او بر هر چیزی تواناست. پس همانطور که او زنده کردن زمین پس از پژمرده شدنش ناتوان نیست، همچنین برای زنده کردن مردگان ناتوان نمیباشد.
آیهی ۴۲-۴۰:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا لَا يَخۡفَوۡنَ عَلَيۡنَآۗ أَفَمَن يُلۡقَىٰ فِي ٱلنَّارِ خَيۡرٌ أَم مَّن يَأۡتِيٓ ءَامِنٗا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ٤٠﴾[فصلت: ۴۰]. «بیگمان کسانیکه در آیات ما به کژی و باطل میگرایند بر ما پوشیده نخواهند بود. آیا کسیکه در آتش انداخته میشود بهتر است یا کسیکه در نهایت امنیّت و آسایش در روز قیامت (بهسوی حشر و حساب) میآید؟ هرچه میخواهید بکنید و او به آنچه میکنید بیناست».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلذِّكۡرِ لَمَّا جَآءَهُمۡۖ وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ٤١﴾[فصلت: ۴۱]. «بیگمان کسانیکه قرآن را ـ چون به آنان رسید ـ انکار کردند (به سبب کفرشان مجازات میگردند) و به راستی آن کتابی ارزشمند است».
﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ٤٢﴾[فصلت: ۴۲]. «باطل از هیچ سمت وسو در آن راه نمییابد از (سوی) خداوند فرزانۀ ستوده فرو فرستاده شده است».
الحاد در آیات خدا یعنی تحریف کردن آن به هر صورتی که باشد، چه با انکار آیات و تکذیب پیامبر این تحریف صورت بگیرد، و چه معانی حقیقی و درست آن تحریف گردد، و معانی و مفاهیمی برای آن آورده شود که خداوند آنرا نخواسته است. خداوند کسی را که در آیات او الحاد میورزد تهدید کرده است که او بر خداوند پوشیده نخواهد بود، بلکه خداوند از ظاهر و باطن او آگاه است و او را به سبب الحادش و طبق عملی که کرده است مجازات خواهد کرد. بنابراین فرمود: ﴿أَفَمَن يُلۡقَىٰ فِي ٱلنَّارِ خَيۡرٌ أَم مَّن يَأۡتِيٓ ءَامِنٗا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾آیا کسی که همانند ملحِدان آیات خدا در آتش انداخته میشود بهتر است یا کسی که در روز قیامت از عذاب الهی ایمن است سزاوار پاداش اوست؟ معلوم است که این یکی بهتر است. وقتی حق از باطل روشن شد و راهی که از عذاب خدا نجات میدهد از راهی که هلاک کننده است مشخص گردید. خداوند فرمود: ﴿ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ﴾هرچه میخواهید بکنید، اگر میخواهید راه هدایت را که به رضایت پروردگارتان و بهشت او منتهی میشود در پیش بگیرید، و اگر میخواهید راه گمراهی را در پیش بگیرید که پروردگارتان را ناخشنود میکند و انسان را به سرای بدبختی میرساند. ﴿إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ﴾بیگمان او به آنچه میکنید بیناست، و شما را برحسب اموال و اعمالتان سزا و جزا خواهد داد. همچنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ﴾[الکهف: ۲۹]. «و بگو: حق از جانب پروردگارتان است، هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کفر بورزد». سپس خداوند متعال فرمود ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلذِّكۡرِ﴾بیگمان کسانی که قرآن کریم را انکار میکنند که همه منافع دینی و دنیوی و اخروی بندگان در آن بیان شده است، و هرکس از آن پیروی نماید ارزش و جایگاهش را بالا میبرد، ﴿لَمَّا جَآءَهُمۡ﴾به هنگامیکه به ایشان میرسد. یعنی هنگامیکه این نعمت بزرگ از سوی پروردگارشان و توسط بهترین و کاملترین انسان بدیشان میرسد، ﴿وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ﴾درحالیکه این قرآن کتابی گرانقدر است و همه صفتهای کمال را در بردارد، اگر کسی بخواهد آن را تحریف کند یا به آن قصد سوء نماید هرگز نخواهد توانست چنین کند، بنابراین فرمود: ﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِ﴾باطل از هیچ سمت و سویی به آن راه نمییابد. یعنی هیچ شیطانی از شیطانهای انسی و جنّی نمیتواند به آن نزدیک گردد، و نمیتواند از آن چیزی بدزدد یا چیزی به آن اضافه کند که از آن نیست. قرآن محفوظ است، کلمات و معانی آن محفوظ هستند و کسیکه آن را نازل کرده حفاظت آن را به عهده گرفته است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾[الحجر: ۹]. «همانا ما قرآن را فرو فرستاده ایم و بیگمان ما حافظ آن میباشیم». ﴿تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ﴾از جانب خداوندی نازل شده است که در آفرینش و اوامرش حکیم است و هرچیزی را در جای مناسب آن قرار میدهد و ستوده است، چون دارای صفا ت و کمال میباشد و دارای عدل و فضل است. پس این قرآن از جانب او فرو فرستاده شده است، بنابراین، مشتمل بر کمال حکمت اوست، و آدمی با چنگ زدن به آن هر منافعی را به دست آورده و هر مفاسدی را از خود دور میکند و او بر این امر ستایش میگردد.
آیهی ۴۳:
﴿مَّا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدۡ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبۡلِكَۚ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٖ٤٣﴾[فصلت: ۴۳]. «به تو چیزی گفته نمیشود جز آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است، بیگمات پروردگارت همآمرزش و همکیفری دردناک دارد».
﴿مَّا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدۡ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبۡلِكَ﴾ای پیامبر! سخنانی که تکذیب کنندگان و محالفانت به تو میگویند از نوع همان سخنانی است که به پیامبران پیش از تو گفته شده است. بلکه گاهی مخالفان همه یک سخن را میگویند. برای نمونه همهی امّتهای تکذیب کننده، از این که پیامبران به یگانه پرستی فرا میخواندند تعجّب میکردند و این را با هر راهی که میتوانستند رد میکردند. و اینکه میگفتند: ﴿مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾[یس: ۱۵]. «شما جز انسانهایی همانند ما نیستند». و اینکه به پیامبران معجزاتی را پیشنهاد میکردند که آوردن و ارائه نمودن آن معجزات بر پیامبران لازم نیست، و امثال این. پس، از آنجا که دلهایشان در کفر ورزیدن تشابه پیدا کرد، گفتههایشان نیز همگون شد. پیامبران در برابر اذیت و آزار و تکذیبشان صبر کردند، پس تو هم به شکیبایی کن همانطور که پیامبرانی که پیش از تو بودند شکیبایی ورزیدند.
سپس آنها را به توبه کردن و فراهم آوردن اسباب آمرزش فراخواند و آنانرا از ادامه دادن گمراهی برحذر داشت و فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ﴾بیگمان پروردگارت دارای آمرزش بزرگی است و همه گناهان کسی را که دست کشیده و بازگشته است، میآمرزد. ﴿وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٖ﴾و دارای عذابی دردناک است برای کسی که بر گناه اصرار ورزد و در برابر برگشتن به سوی خدا استکبار ورزد.
آیه ۴۴:
﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا أَعۡجَمِيّٗا لَّقَالُواْ لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُۥٓۖ ءَا۬عۡجَمِيّٞ وَعَرَبِيّٞۗ قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَيۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُنَادَوۡنَ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ٤٤﴾[فصلت: ۴۴]. «و اگر آنرا قرآنی به غیر زبان عربی قرار میدادیم حتماً میگفتند: چرا آیههایش تفصیل (و روشن) نشدهاند؟ آیا (قرآن) به زبان غیر عربی (نازل میشود) و (پیامبر یک مرد) عربی (میباشد)؟ بگو: قرآن برای مؤمنان مایۀ راهنمایی و بهبودی است و کسانیکه ایمان نمیآورند در گوشهایشان سنگینی است و آن (قرآن) بر آنان مایۀ بیبصیرتی است. اینان از دور ندا داده میشوند».
خداوند متعال از فضل و کرم خویش خبر میدهد که کتابی به زبان عربی بر پیامبر عربی و به زبان قومش نازل کرده است تا پیامبر برایشان بیان کند. و این باعث میشود تا آنها بیشتر به آن تّوجه نمایند و آن را فراگیرند وتسلیم آن شوند. و اگر قرآن به زبان غیرعربی نازل میشد تکذیب کنندگان اعتراض میکردند و میگفتند: ﴿لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُ﴾چرا آیات آن تبیین نشده و توضیح داده نشده است؟ ﴿ءَا۬عۡجَمِيّٞ وَعَرَبِيّٞ﴾چگونه محمّد عرب است (و) کتاب او به زبان غیرعربی است؟ این (با عقل) جور در نمیآید. پس خداوند هر چیزی را که در آن کوچکترین شبههای برای اهل باطل درباره کتابش ایجاد کند دور نموده و نفی کرده و قرآن را به همه آن صفاتی متصف نموده است که ایجاب میکند آنها تسلیم فرمان آن شوند. ولی مومنان توفیق یافتند و از قرآن بهرهمند شدند و مقامشان بالا رفت. اما دیگران وضعیتی متفاوت دارند. بنابراین فرمود: ﴿قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞ﴾بگو: قرآن برای مومنان مایه هدایت و بهبودی است و آنها را به راه درست و صراط مستقیم راهنمایی میکند. به آنها دانشهای مفیدی میآموزد که به وسیله آن هدایت کامل به دست میآید. نیز بیماریهای جسمی و قلبی را شفا میدهد، چون قرآن از کردارها و رفتارهای زشت نهی میکند و آدمی را به توبه واقعی که گناهان را میزداید و دلها را شفا میدهد تشویق مینماید. ﴿وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ﴾و کسانیکه به قرآن ایمان نمیآورند در گوشهایشان سنگینی و کری است، به گونهای که آنرا نمیشنوند و از آن روی میگردانند. ﴿وَهُوَ عَلَيۡهِمۡ عَمًى﴾و مایۀ کوری چشمان آنان است. یعنی به وسیلۀ آن راه هدایت را نمیبینند و با آن راهیاب نمیگردند و چیزی جز گمراهی به آنها نمیافزاید، چون آنها حق را نپذیرفتند، پس کوری بر کوریشان و گمراهی بر گمراهیشان افزوده گردید. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ يُنَادَوۡنَ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ﴾اینان بهسوی ایما فرا خوانده میشوند امّا اجابت نمیکنند، همانند کسی که از دور صدا زده میشود ولی صدای ندا دهنده را نمیشنود و پاسخ صدا زننده را نمیدهد. منظور این است کسانی که به قرآن ایمان نمیآورند از هدایت و رهنمود آن بهرهمند نمیشوند و به وسیله نور آن چیزی را نمیبینند و هیچ خیری را از آن به دست نمیآورند، چون آنان درهای هدایت را به سبب رویگردانی و کفرورزیشان به روی خود بستهاند.
آیهی ۴۶-۴۵:
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ فَٱخۡتُلِفَ فِيهِۚ وَلَوۡلَا كَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُ مُرِيبٖ٤٥﴾[فصلت: ۴۵]. «و بهراستی به موسی کتاب (آسمانی) دادیم آنگاه در آن اختلاف شد، و اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته بود همانا درمیان ایشان داوری میگردید و آنان از آن (قرآن) در شکی قوی هستند».
﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَيۡهَاۗ وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ٤٦﴾[فصلت: ۴۶]. «هرکس کار نیکی انجام دهد به سود خود اوست و هرکس کار بدی بکند به زیان خود میکند و پروردگارت در حق بندگان ستمکار نیست».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ﴾و به راستی به موسی کتاب آسمانی دادیم همانطور که به تو کتاب آسمانی دادهایم، و مردم آنچه را با تو کردند با او نیز کردند، در کتاب اختلاف کردند، و برخی به آن ایمان آورده و هدایت یافتند و از آن بهرهمند شدند و برخی نیز آنرا تکذیب کردند و از آن استفاده نبردند. و اگر بردباری خدا نبود و حکم او از پیش بر این نرفته بود که عذاب را تا مدتّی معین به تاخیر اندازد و از آن مّدت پس و پیش نشود، ﴿لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡ﴾به محض اینکه میان مومنان و کافران جدایی انداخته شود، میان آنان داوری میکرد مبنی بر هلاک شدن فوری کافران، چون سبب هلاکت بر آنها واجب است و قطعی گردیده بود. ﴿وَإِنَّهُمۡ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُ مُرِيبٖ﴾و شک و تردید، آنها را به شدت پریشان و مضطرب کرده بود بنابراین آن را تکذیب کرده و انکار نمودند.
﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِ﴾هرکس کار شایستهای بکند به سود خود اوست و پاداش و فایده کار نیک در دنیا و آخرت به خود او میرسد. کار شایسته هر آن کاری است که خدا و پیامبرش به انجام آن فرمان دادهاند. ﴿وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَيۡهَا﴾و هرکس کار بدی بکند به زیان خود اوست و زیان و کیفر آن کار در دنیا و آخرت به او میرسد. در اینجا آدمی به انجام کار خیر و ترک نمودن کار بد تشویق شده است، و بیان شده که عاملان و انجام دهندگان از کارهای نیک خود بهره میبرند و هرکس که کار بد انجام دهد زیانمند میشود و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیگیرد. ﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ﴾و پروردگارت هیچ ستمی به بندگان نمیکند به گونهای که گناهان بیشتری را بر دوش آنان بگذارد.
آیهی ۴۸-۴۷:
﴿إِلَيۡهِ يُرَدُّ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِۚ وَمَا تَخۡرُجُ مِن ثَمَرَٰتٖ مِّنۡ أَكۡمَامِهَا وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ أَيۡنَ شُرَكَآءِي قَالُوٓاْ ءَاذَنَّٰكَ مَامِنَّا مِن شَهِيدٖ٤٧﴾[فصلت: ۴۷]. «آگاهی از وقوع (زمان) قیامت به خدا باز میگردد، و هیچ میوهای از غلاف خود بیرون نمیآید و هیچ مادّهای باردار نمیگردد و وضع حمل نمیکند مگر با علم و اطلاع او، و روزیکه آنانرا ندا میدهد: شرکا(ییکه برای) من (میپنداشتید) کجایند؟ میگویند: به تو خبر دادیم که از ما کسی گواهی نمیدهد».
﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَدۡعُونَ مِن قَبۡلُۖ وَظَنُّواْ مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٖ٤٨﴾[فصلت: ۴۸]. «و آنچه را که از پیش به نیایش میخواندند از دیدشان ناپدید میشود و یقین پیدا میکنند که هیچ راه رهایی ندارند».
در اینجا از گستردگی علم و آگاهی خداوند و مختص بودن علم قیامت به او خبر داده شده است و اینکه کسی از آن آگاه نیست. پس فرمود: ﴿إِلَيۡهِ يُرَدُّ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾تمامی مخلوقات آگاهی از وقوع زمان قیامت را به خدا باز میگردانند و همه به ناتوانی و عدم آگاهی خویش از آن اعتراف مینمایند، پیامبران و فرشتگان و دیگران. ﴿وَمَا تَخۡرُجُ مِن ثَمَرَٰتٖ مِّنۡ أَكۡمَامِهَا﴾و هیچ میوهای از غلاف خود بیرون نمیآید و این میوه همه درختانی را که در شهرها و بیابانیها هستند شامل میشود. پس میوه هیچ درختی از غلافش بیرون نمیآید مگر اینکه خداوند آنرا کاملا و به طور مشروح میداند. ﴿وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ﴾و هیچ مادّهای از انسان و دیگر حیوانات بازدار نمیگردد، ﴿وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِ﴾و وضع حمل نمیکند مگر با علم و اطلاع او. پس چگونه مشرکان چیزهایی را با خداوند برابر نمودهاند که هیچ علم و آگاهی و شنوایی و بینایی ندارند؟! ﴿وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ أَيۡنَ شُرَكَآءِي﴾و در روز قیامت خداوند کسانی را که انبازهایی شریک او ساختهاند سرزنش و توبیخ نموده و برای اینکه دروغشان آشکار گردد آنانرا صدا میزند (و میفرماید:) کجایند شریکانی که شما گمان بردید شریکان من هستند و آنها را پرستش نمودید و بر این امر مجادله ورزیدید و به خاطر آنها با پیامبران دشمنی نمودید؟! ﴿قَالُوٓاْ ءَاذَنَّٰكَ مَامِنَّا مِن شَهِيدٖ﴾و درحالیکه به باطل بودن آنها و مشارکتشان با خدا اقرار مینمایند، میگویند: پروردگارا! ما تو را خبر دادیم، و گواه باش که هیچکس از ما به صحت و درستی معبود بودن و شریک بودن آنها گواهی نمیدهد. پس همه ما اکنون به باطل بودن عبادت آنها اذعان کرده و از آنها بیزاری جستهایم. بنابراین فرمود: ﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَدۡعُونَ مِن قَبۡلُ﴾و آنچه را که به جای خداوند به فریاد میخواندند و میپرستیدند از دیدشان ناپدید میشود. یعنی عقاید و اعمالشان که عمری را در پرستش غیرخداوند گذرانده و گمان بردند به آنها فایده میرساند و عذاب را از آنها دور مینماید و برایشان نزد خدا شفاعت میکند، از دست میدهند و اثری از آن میبینند. پس تلاش آنها ناکام گردد و گمانشان پوچ شود و شریکانی که برای خدا مقّرر میکردند برایشان کاری نمیکنند. ﴿وَظَنُّواْ مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٖ﴾و در این حالت یقین پیدا میکنند که آنها هیچ راه نجات و هیچ فریادرس و پناهگاهی ندارند. پس این عاقبت و سرانجام کسی است که غیر خدا را شریک خداوند نموده است، و خداوند سرانجام آنها را برای بندگانش بیان نموده تا از شرک بپرهیزند.
آیهی ۵۱-۴۹:
﴿لَّا يَسَۡٔمُ ٱلۡإِنسَٰنُ مِن دُعَآءِ ٱلۡخَيۡرِ وَإِن مَّسَّهُ ٱلشَّرُّ فَئَُوسٞ قَنُوطٞ٤٩﴾[فصلت: ۴۹]. «انسان از طلب خیر خسته نمیشودد، و اگر گزندی به او برسد مأیوس و ناامید است».
﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنَّا مِنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَيَقُولَنَّ هَٰذَا لِي وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّيٓ إِنَّ لِي عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰۚ فَلَنُنَبِّئَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِيظٖ٥٠﴾[فصلت: ۵۰]. «و اگر پس از رنجی که به او رسیده است از سوی خود رحمتی به او بچشانیم قطعاً خواهد گفت: این حق من است و گمان نمیبرم قیامت برپا شود و اگر (به فرض اینکه) بهسوی پروردگارم بازگردانده شوم، حتماً در پیشگاه او دارای مقام و منزلت خوبی هستم. پس بیگمان کافران را به آنچه کردهاند خبر خواهیم داد و حتماً عذاب سخت و زیادی را به ایشان میچشانیم».
﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔابِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٖ٥١﴾[فصلت: ۵۱]. «هنگامیکه ما به انسان نعمت دهیم رویگردان میشود و تکبّر میورزد و هرگاه رنج و بلایی به او برسد بسیار دعا میکند».
در اینجا از طبیعت انسان خبر میدهد که نه بر خیر صبر دارد و نه بر شر، مگر کسی که خداوند او را از این حالت بیرون برده و به حالت کمال رسانده باشد. پس فرمود: ﴿لَّا يَسَۡٔمُ ٱلۡإِنسَٰنُ مِن دُعَآءِ ٱلۡخَيۡرِ وَإِن﴾انسان از دعا کردن به درگاه خداوند و خواستن موفقّیت و دارایی و فرزند و دیگر خواستههای دنیا خسته نمیشود و همواره از خدا میطلبد، به گونهای که نه به کم قانع میشود و نه به زیاد، و اگر دنیا را نیز به دست آوَرَد همواره بیشتر میطلبد. ﴿وَإِن مَّسَّهُ ٱلشَّرُّ فَئَُوسٞ قَنُوطٞ﴾و اگر امر ناخوشایندی چون بیماری و فقر و انواع مصیبتها به او برسد از رحمت خداوند نا امید میگردد و گمان میبرد که این بلا او را هلاک و نابود خواهد کرد. و به خاطر اینکه کارها برخلا آنچه که دوست دارد پیش میروند، مضطرب و نگران میشود. مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، که اینان هرگاه به ایشان خیر و نعمت و امر دوست داشتنی برسد شکر خداوند را به جای میآورند، و میترسند که مبادا نعمتهایی که خداوند به آنها داده، استدراج و مهلت دادن باشد. و اگر مصیبت و گزندی به جان و مال و فرزندانشان برسد صبر میکنند و از فضل پروردگارشان مایوس نمیشوند.
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنَّا﴾و انسانی که از طلب خیر خسته نمیشود، اگر گزند و بلایی به او برسد نا امی میگردد، و اگر بعد از آن گزند و بلا رحمتی به او بچشانیم و اگر بعد از آن گزند و بلا رحمتی به او بچشانیم به این صورت که خداوند بیماریاش را شفا بدهد یا فقر او را برطرف کند و توانگرش نماید شکر خدا را به جای نمیآورد، بلکه تعّدی و سرکشی میکند و میگوید: ﴿هَٰذَا لِي﴾این نعمت که به من رسیده بدان خاطر است که من سزاوار آن هستم. ﴿وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ﴾و گمان نمیبرم قیامت برپا شود. و او با این سخنان، رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ را انکار میکند و نعمت و رحمت خدا را که خداوند به او داده است سپاس نمیگزارد. ﴿وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّيٓ إِنَّ لِي عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰ﴾و به فرض این که قیامت بیاید و من به نزد پروردگارم بازگردم همانا نزد او جایگاه خوبی خواهم داشت. پس همانطور که در دنیا از نعمت بهرهمند بودهام، در آخرت نیز از نعمت بهرهمند خواهم بود. و این از بزرگترین جسارت در حق خدا، و نسبت دادن چیزهایی به اوست که هیچ آگاهی نسبت به آن ندارد. بنابراین خداوند و او را تهدید کرد و فرمود: ﴿فَلَنُنَبِّئَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِيظٖ﴾بیگمان کافران را به آنچه کردهاند خبر خواهیم داد و حتما عذاب سخت و زیادی را به ایشان میچشانیم. ﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔابِجَانِبِهِ﴾و هنگامیکه ما به انسان نعمت دهیم از قبیل سلامتی یا روزی و غیره از پروردگارش و شکرگزاری برای او روی گردان میشود و با خودپسندی و تکبّر شانهها را بالا میزند. ﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٖ﴾و هرگاه رنج و بلایی به او برسد و بیماری یا فقر یا بلایی به او دست دهد به خاطر بیصبریاش بسیار دعا میکند.پس نه در سختیها صبر و شکیبایی دارد و نه در راحتی و آسایش شکر میگزارد. به جز کسی که خداوند او را هدایت کرده و بر او منّت نهاده است.
آیهی ۵۴-۵۲:
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ثُمَّ كَفَرۡتُم بِهِۦ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنۡ هُوَ فِي شِقَاقِۢ بَعِيدٖ٥٢﴾[فصلت: ۵۲]. «(ای پیامبران) بگو: به من خبر دهید اگر این (قرآن) از سوی خداوند آمده باشد و آنگاه شما به آن ایمان نداشته باشید چه کسی گمراهتر خواهد بود از آن کسیکه سخت (با حق) در مبارزه و مقابله باشد».
﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ٥٣﴾[فصلت: ۵۳]. «به زودی نشانههای خود را در کرانههای عالم و (هم) در نفس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای ایشان روشن شود که آن حق است. آیا کافی نیست اینکه پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه است»؟.
﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ فِي مِرۡيَةٖ مِّن لِّقَآءِ رَبِّهِمۡۗ أَلَآ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٖ مُّحِيطُۢ٥٤﴾[فصلت: ۵۴]. «آگاه باشید که آنان دربارۀ ملاقات پروردگارشان در شک و تردیدند! هان بدانید که او (خدا) به همه چیز احاطه دارد».
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾ای پیامبر! به کسانی که قرآن را تکذیب میکنند و به سوی ناسپاسی و کفر میشتابند بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خداوند آمده باشد و در آن هیچ شک و تردیدی وجود نداشته باشد، ﴿ثُمَّ كَفَرۡتُم بِهِۦ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنۡ هُوَ فِي شِقَاقِۢ بَعِيدٖ﴾آنگاه شما به آن کفر ورزید چه کسی گمراهتر خواهد بود از کسی که همواره با آن در ستیز و مبارزه است؟ یعنی به خاطر مخالفت با خدا و پیامبرش همواره در ستیز قرار دارد. چون حق و راه درست برایتان روشن گردیده است، امّا از آن منحرف میشوید و بهسوی حق نمیروید، بلکه راه باطل و جهالت را در پیش میگیرید. پس شما گمراهترین و ستمکارترین مردم هستید.
اگر در درستی و حقیقت آن شک دارید خداوند دلایل و نشانههایش را به شما ارائه میدهد. خداوند متعال فرمود: ﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ﴾ما نشانههای خود را در کرانههای عالم به آنها نشان خواهیم داد مانند نشانههایی که در آسمان و زمین است و حوادث بزرگی که خداوند پدید میآورد و برای صاحب بصیرت نشانه حق است و بر حق دلالت مینماید. ﴿وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ﴾و آیات خود را در خودشان به آنان مینمایانیم که جسمهایشان مشتمل بر نشانهها و صنعت شگفتانگیز خداست و قدرت آشکار او در آن مشاهده میگردد. نیز آیات خود را مبنی بر نازل شدن عقوبات و بلاهای سنگینی بر تکذیب کنندگان و آیات دالّ بر یاری مومنان نشان میدهیم. ﴿حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ﴾تا از روی این آیات برای ایشان روشن و آشکار گردد که آن حق است و آنچه در بردارد حق میباشد و هیچ شک و تردیدی را نمیپذیرد.
خداوند نشانههایی را به بندگانش نشان داده که به وسیله آن حق روشن شده است و خداوند هرکس را که بخواهد توفیق میدهد تا ایمان بیاورد و هرکس را که بخواهد خوار میگرداند. ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ﴾و آیا برای حقّانیت قرآن و راستگو بودن کسیکه آنرا آورده این کافی نیست که خداوند بر این امر گواهی دهد؟! خداوند که راستگوترین شاهد است به صورت قولی بر راستگو بودن و این کمک نمودن متضمن آن شهادت قولی است و صحت آنرا برای کسانیکه در آن شک و تردید دارند اثبات مینماید.
﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ فِي مِرۡيَةٖ مِّن لِّقَآءِ رَبِّهِمۡ﴾هان بدانید که آنان در مورد رستاخیز و قیامت شک دارند و آنها فکر میکنند جهان فقط همین دنیاست و دنیایی دیگر وجود ندارد، بنابراین، برای آخرت نکوشیده و به آن توجه ننمودهاند. ﴿أَلَآ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٖ مُّحِيطُۢ﴾هان بدانید که علم و قدرت و توانایی او همه چیز را در بر گرفته است!.
پایان تفسیر سورهی فصلت