تفسیر سورهی واقعه
مکی و ۹۶ آیه است.
آیهی ۱۲-۱:
﴿إِذَا وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ١﴾[الواقعة: ۱]. «هنگامیکه واقعه برپا شود».
﴿لَيۡسَ لِوَقۡعَتِهَا كَاذِبَةٌ٢﴾[الواقعة: ۲]. «رخ دادن آن قطعی و جای تکذیب نیست».
﴿خَافِضَةٞ رَّافِعَةٌ٣﴾[الواقعة: ۳]. «(گروهی را) پایین میآورد (و گروهی را) بالا میبرد».
﴿إِذَا رُجَّتِ ٱلۡأَرۡضُ رَجّٗا٤﴾[الواقعة: ۴]. «آنگاه که زمین به شدّت تکان داده میشود».
﴿وَبُسَّتِ ٱلۡجِبَالُ بَسّٗا٥﴾[الواقعة: ۵]. «و کوهها در هم کوبیده شوند و ریزه ریزه گردند».
﴿فَكَانَتۡ هَبَآءٗ مُّنۢبَثّٗا٦﴾[الواقعة: ۶]. «و چون غبار پراکنده گردند».
﴿وَكُنتُمۡ أَزۡوَٰجٗا ثَلَٰثَةٗ٧﴾[الواقعة: ۷]. «و شما سه گروه خواهید شد».
﴿فَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ٨﴾[الواقعة: ۸]. «سمت راستیها! امّا چه سمت راستیهایی»؟.
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ٩﴾[الواقعة: ۹]. «و سمت چپیها! امّا چه سمت چپیهایی».
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ١٠﴾[الواقعة: ۱۰]. «و پیشیگیرندگانی که پیشتازند».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ١١﴾[الواقعة: ۱۱]. «اینان مقرّبان (درگاه خداوند) هستند».
﴿فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ١٢﴾[الواقعة: ۱۲]. «در باغهای پر ناز و نعمت (خواهند بود)».
خداوند متعال از حالت قیامت که واقع میگردد و رخ دادن آن قطعی است خبر میدهد که: ﴿لَيۡسَ لِوَقۡعَتِهَا كَاذِبَةٌ٢﴾هیچ شکّی در وقوع قیامت نیست، چون دلایل عقلی و نقلی آشکار، بر آن دلالت مینمایند و حکمت خداوند متعال دالّ بر آن است.
﴿خَافِضَةٞ رَّافِعَةٌ٣﴾گروهی از مردمان را پایین میبرد و به اسفل سافلین میرساند، و گروهی را بالا میبرد و به اعلی علّیین میرساند. یا این که صدایش را پایین میآورد به گونهای که (فقط) آن کس که نزدیک است میشنود. و آنرا بالا میبرد به گونهای که آن کس که دور است میشنود. و آنرا بالا میبرد به گونهای که آن کس که دور است میشنود. ﴿إِذَا رُجَّتِ ٱلۡأَرۡضُ رَجّٗا٤﴾آنگاه که زمین به حرکت و اضطراب درآید.
﴿وَبُسَّتِ ٱلۡجِبَالُ بَسّٗا٥ فَكَانَتۡ هَبَآءٗ مُّنۢبَثّٗا٦﴾و آنگاه که کوهها ریزه ریزه و متلاشی گردند و به صورت گرد و غبار پراکنده شوند، به گونهای که زمین طوری میشود که نه در آن کوهی است و نه نشانهای، و به صورت میدانی صاف و مسطح که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست در میآید.
﴿وَكُنتُمۡ أَزۡوَٰجٗا ثَلَٰثَةٗ٧﴾و شما ای مخلوقات! طبق اعمال نیک و بدتان به سه گروه تقسیم خواهید شد. سپس حالات گروههای سه گانه را توضیح داد و فرمود: ﴿فَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ٨﴾سمت راستیها، چه سمت راستیهایی؟ یعنی چقدر سعادتمند هستند و چه وضع و حال خوبی دارند!.
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ٩﴾و سمت چپیها چه وضع و حال بدی دارند! ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ١٠ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ١١﴾و کسانیکه در دنیا در انجام کارهای خوب از دیگران پیشی گرفتهاند در آخرت پیشاپیش دیگران وارد بهشت میشوند.
﴿فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ١٢﴾کسانیکه چنیناند مقرّب درگاه خداوند هستند و در اعلی علّیین و در منازل بلندی که هیچ منزلی بالاتر از آن نیست در باغهای بهشت خواهند بود.
آیهی ۱۶-۱۳:
﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣﴾[الواقعة: ۱۳]. «گروهی از پیشینیان».
﴿وَقَلِيلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ١٤﴾[الواقعة: ۱۴]. «و گروه اندکی از پسینیان هستند».
﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مَّوۡضُونَةٖ١٥﴾[الواقعة: ۱۵]. «بر تختهای گوهرنشان (خواهند نشست)».
﴿مُّتَّكِِٔينَ عَلَيۡهَا مُتَقَٰبِلِينَ١٦﴾[الواقعة: ۱۶]. «روبروی هم بر این تختها تکیه میزنند».
و اینهایی که ذکر شدند ﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣﴾گروه زیادی از پیشنیان این امّت و غیره هستند. ﴿وَقَلِيلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ١٤﴾و گروه اندکی از پسینیان هستند. این بیانگر آن است که نخستین افراد این امّت از کسانی که بعد از آنان آمدهاند فاضلتر هستند چون مقّربان پیشترشان از پیشینیان امّت میباشند. و مقّربان که خواصّ خلق میباشند ﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مَّوۡضُونَةٖ١٥﴾بر تخت خایی خواهند نشست که با طلا و نقره و گوهر و دیگر آراستنیهایی که فقط خدا میداند آراسته شدهاند.
﴿مُّتَّكِِٔينَ عَلَيۡهَا﴾بر این تختها با کمال آرامش و راحتی روبروی همدیگر تکیه زدهاند. ﴿مُتَقَٰبِلِينَ﴾و آنها با محبّت و همدلی مودبانه روبروی هم مینشینند.
آیهی ۲۶-۱۷:
﴿يَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَ١٧﴾[الواقعة: ۱۷]. «نوجوانانی که همیشه نوجوان باقی میمانند بر (گرِد) آنان میگردند».
﴿بِأَكۡوَابٖ وَأَبَارِيقَ وَكَأۡسٖ مِّن مَّعِينٖ١٨﴾[الواقعة: ۱۸]. «با جامهای شراب گوارا که هیچ بیماری و آفتی ندارد بر آنان میگردانند».
﴿لَّا يُصَدَّعُونَ عَنۡهَا وَلَا يُنزِفُونَ١٩﴾[الواقعة: ۱۹]. «نه از آن (شراب) سردرد میگیرند و نه عقل و شعور خود را از دست میدهند».
﴿وَفَٰكِهَةٖ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ٢٠﴾[الواقعة: ۲۰]. «(و به گرد آنان میگردند) با میوههایی که برمیگزیند».
﴿وَلَحۡمِ طَيۡرٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ٢١﴾[الواقعة: ۲۱]. «و گوشت پرندهای که بخواهند و آرزو کنند».
﴿وَحُورٌ عِينٞ٢٢﴾[الواقعة: ۲۲]. «و حوران چشم درشت (دارند)».
﴿كَأَمۡثَٰلِ ٱللُّؤۡلُوِٕ ٱلۡمَكۡنُونِ٢٣﴾[الواقعة: ۲۳]. «همچون مروارید نهفتهاند».
﴿جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٤﴾[الواقعة: ۲۴]. «(نعمتهایی که بدیشان داده میشود) به پاداش کارهایی است که می کردهاند».
﴿لَا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوٗا وَلَا تَأۡثِيمًا٢٥﴾[الواقعة: ۲۵]. «در آنجا نه سخن بیهوده میشنوند و نه سخن گناهآلود».
﴿إِلَّا قِيلٗا سَلَٰمٗا سَلَٰمٗا٢٦﴾[الواقعة: ۲۶]. «مگر این سخن را که (همگی) سلام و درود باد».
﴿يَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَ١٧ بِأَكۡوَابٖ وَأَبَارِيقَ وَكَأۡسٖ مِّن مَّعِينٖ١٨﴾برای خدمت بهشتیها و انجام دادن کارهایشان نوجوانانی بسیار زیبا که: ﴿كَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّكۡنُونٞ﴾[الطور: ۲۴]. «انگار دُرهای پوشیده هستند». و جاودان و همیشگی بوده و پیر نمیشوند و تغییر نمیکنند و سنِ آنها بالا نمیرود، با کوزهها و آب ریزها و جامهای شراب گوارا که هیچ بیماری و آفتی ندارد بر گرد آنان میگردند. «اکواب» پارچهایی بدون دسته، و «اباریق» پارچهای دسته دار میباشند. جوانان اهل بهشت، شراب ناب را با این ظروف، برای آنان به گردش در میآورند.
﴿لَّا يُصَدَّعُونَ عَنۡهَا﴾از نوشیدن آن شراب سردرد نمیگیرند آنگونه که مردم از نوشیدن شراب دنیا سردرد میگیرند. ﴿وَلَا يُنزِفُونَ﴾و نه عقل و شعور خود را از دست میدهند آن طور که نوشندگان شراب دنیا عقل خود را از دست میدهند.
خلاصه اینکه همه نعمتهایی که در بهشت هستند و نمونه برخی از آنها در دنیا نیز وجود دارد هیچ آفت و عوارضی ندارند. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿فِيهَآ أَنۡهَٰرٞ مِّن مَّآءٍ غَيۡرِ ءَاسِنٖ وَأَنۡهَٰرٞ مِّن لَّبَنٖ لَّمۡ يَتَغَيَّرۡ طَعۡمُهُۥ وَأَنۡهَٰرٞ مِّنۡ خَمۡرٖ لَّذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِينَ وَأَنۡهَٰرٞ مِّنۡ عَسَلٖ مُّصَفّٗى﴾[محمد: ۱۵]. «رود بارهایی از آبی که بدبو نیست و رودبارهایی از شیر که طعم آن تغییر نکرده است و جویبارهایی از شراب که برای نوشندگان گوارا و لذّت بخش است و جویبارهایی از عسل خالص و پالوده در بهشت وجود دارد».
در اینجا شراب بهشت را ذکر نمود و هر نوع آفتی را که در دنیا یافت میشود از آن نفی کرد. ﴿وَفَٰكِهَةٖ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ٢٠﴾و هر نوع میوه را که برگزینند و بخواهند، به کاملترین و زیباترین صورت برایشان فراهم خواهد بود. ﴿وَلَحۡمِ طَيۡرٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ٢١﴾و از گوشت انواع پرندگانی که بخواهند به هر صورتی که بخواهند کباب شده یا پخته شده و یا به صورتی دیگر که بخواهند برایشان فراهم خواهد شد.
﴿وَحُورٌ عِينٞ٢٢﴾و حورانی زیبا چشم خواهند داشت که چشمانی سیاه و درشت و زیبا دارند. زیبایی چشم زن از بزرگترین نشانههای زیبایی او به شمار میرود. ﴿كَأَمۡثَٰلِ ٱللُّؤۡلُوِٕ ٱلۡمَكۡنُونِ٢٣﴾انگار آن ه ا مرواریدهای تازه و زیبا و درخشانی هستند که از دایره دید و باد و خورشید پنهان بودهاند، چنین مرواریدی بهترین رنگ را دارد و به هیچ صورت عیبی در آن موجود نیست. پس به همین صورت حورهای بهشتی هیچ عیبی ندارند بلکه آنان اوصافشان کامل و زیبا است.
و هرچه در آنها فکر کنی جز آنچه دل را شاد مینماید و بیننده را خوشحال میکند نخواهی یافت. این نعمت که برای آنها فراهم شده است. ﴿جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٤﴾به پاداش کارهایی است که میکردهاند.
پس همانطور که آنها کارهای نیک کردهاند خداوند نیز به آنان پاداش نیک داده و رستگاری و ناز و نعمت را به تمام و کمال به آنها میبخشد. ﴿لَا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوٗا وَلَا تَأۡثِيمًا٢٥﴾در باغهای بهشت سخنی بیهوده و یاوه و بیفایده نمیشنوند، نیز سخنی که گویندهاش را گناهکار کند نمیشنوند.
﴿إِلَّا قِيلٗا سَلَٰمٗا سَلَٰمٗا٢٦﴾مگر سخن خوب و پاکیزه، چون بهشت سرای پاکیزگان است و در آن جز پاکی نخواهد بود. و این دلیلی است بر حسن ادب اهل بهشت در مخاطب قرار دادن هم دیگر، دلیلی است بر این که سخن آنها بهترین سخن و بیشترین مایه شادی دلهاست و سخنی است که از هر لغو و گناهی به دور است. از خداوند میخواهیم که ما را به لطف خویش از اهل بهشت بگرداند.
آیه ی۴۰-۲۷:
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ٢٧﴾[الواقعة: ۲۷]. «و سمت راستیها چه (وضع و) حالی دارند سمت راستیها».
﴿فِي سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ٢٨﴾[الواقعة: ۲۸]. «در(میان) درختان سدر بیخار»
﴿وَطَلۡحٖ مَّنضُودٖ٢٩﴾[الواقعة: ۲۹]. «و درختان موز که میوههایش رویهم چیده شده است».
﴿وَظِلّٖ مَّمۡدُودٖ٣٠﴾[الواقعة: ۳۰]. «و سایهای گسترده».
﴿وَمَآءٖ مَّسۡكُوبٖ٣١﴾[الواقعة: ۳۱]. «و آبیریزان».
﴿وَفَٰكِهَةٖ كَثِيرَةٖ٣٢﴾[الواقعة: ۳۲]. «و درمیان میوههای فراوان هستند».
﴿لَّا مَقۡطُوعَةٖ وَلَا مَمۡنُوعَةٖ٣٣﴾[الواقعة: ۳۳]. «که نه تمام میشود و نه منع میگردد».
﴿وَفُرُشٖ مَّرۡفُوعَةٍ٣٤﴾[الواقعة: ۳۴]. «و بسترهای بلند».
﴿إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ٣٥﴾[الواقعة: ۳۵]. «بیگمان ما آنانرا چنانکه سزد آفریدهایم».
﴿فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡكَارًا٣٦﴾[الواقعة: ۳۶]. «و آنانرا دوشیزه گردانیدهایم».
﴿عُرُبًا أَتۡرَابٗا٣٧﴾[الواقعة: ۳۷]. «شوی دوست و هم سن و سال».
﴿لِّأَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ٣٨﴾[الواقعة: ۳۸]. «(همۀ اینها متعلق) به سمت راستیهاست».
﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ٣٩﴾[الواقعة: ۳۹]. «گروه بسیاری از پیشینیان».
﴿وَثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ٤٠﴾[الواقعة: ۴۰]. «و گروه بسیاری از پسینیانند».
سپس آنچه را که خداوند برای یاران راست و سعادتمندان تهیه کرده است بیان کرد و فرمود: ﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ٢٧﴾یعنی حالت بسیار خوبی دارند. ﴿فِي سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ٢٨﴾درمیان درختان سدری هستند که خارهایشان گرفته شده و بریده شده است و شاخههای خراب آن قطع گردیده و به جای خار و شاخههای مضر میوه قرار داده شده است، و درخت سدر ویژگیهایی چون سایه گسترده و آرامش یافتن انسان در سایه آن را دارا میباشد.
﴿وَطَلۡحٖ مَّنضُودٖ٢٩﴾«طلح» درخت بزرگی است که در صحرا میروید و میوهای لذیذ و خوشمزه دارد و خوشمزه است. ﴿وَمَآءٖ مَّسۡكُوبٖ٣١﴾درمیان بسیاری از آبها و نهرهای روان و چشمههای جوشان هستند. ﴿وَفَٰكِهَةٖ كَثِيرَةٖ٣٢ لَّا مَقۡطُوعَةٖ وَلَا مَمۡنُوعَةٖ٣٣﴾یعنی همانند میوههای دنیا نیستند که در بعضی وقتها یافت نمیشوند و فقط در برخی فصلها در دسترس هستند و به دست آوردنشان مشکل است، بلکه میوههای بهشت همواره و همیشه وجود دارند و چیدن و استفاده از آن راحت است و انسان در هر حالتی که باشد به آن دسترسی دارد.
﴿وَفُرُشٖ مَّرۡفُوعَةٍ٣٤﴾و بسترهایی که بر بالای تختها هستند و این فرشها و بسترها از ابریشم و طلا و مروارید هستند و جز خدا کسی ماهیت آنها را نمیداند. ﴿إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ٣٥﴾ما زنان اهل بهشت را آفریده و پدید آوردهایم امّا آفریدنی که با آفرینش دنیا فرق میکند، آفریدن کاملی که فناپذیر نیست. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡكَارًا٣٦﴾یعنی کوچک و بزرگ آنها را دوشیزه گردانیدهایم.
﴿عُرُبًا أَتۡرَابٗا٣٧﴾همسر پسند و هم سن و سال. و این شامل حورهای بهشتی و زنان اهل دنیا میگردد. و آنها در همه حالات و همواره دوشیزه هستند و همواره شیفته همسران خود میباشند. «عروب» به زنی گفته میشود که شیفته همسرش و دلداده او باشد و هیئتی زیبا و دلکش داشته باشد، زنی که هرگاه حرف بزند دلها را میرباید و انسان را مدهوش میکند. و شنونده دوست دارد که حرفش تمام نشود به خصوص وقتی که با آن صدای زیبا و نغمههای شادی آور ترانه میخواند.
زنی است که اگر شوهر به ادب و زیبایی او نگاه کند دلش سرشار از شادی و سرور میگردد. و اگر از جایی به جایی دیگر برود آنجا را پر از عطر و نور مینماید. و عشوه و ناز به هنگام آمیزش را نیز شامل میشود. «اتراب» نیز زنان هم سن و سال هستند، سی و سه سال که کاملترین سن جوانی است. پس زنان اهل بهشت همسرپسند و هم سن و سال هستند و هماهنگ و راضی میباشند، نه خود ناراحت میشوند و نه دیگران را ناراحت میکنند بلکه مایه شادی و سرور میباشند.
﴿لِّأَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ٣٨﴾یعنی برای بهشتیها فراهم شدهاند. ﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ٣٩ وَثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ٤٠﴾این گروه که یاران دست راست و سعادتمندان هستند شمار زیادی از پیشنیان و شمار زیادی از پسینیانند.
آیهی ۵۷-۴۱:
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ٤١﴾[الواقعة: ۴۱]. «و نگونبختان، چه (وضع و) حالی دارند نگونبختان»!.
﴿فِي سَمُومٖ وَحَمِيمٖ٤٢﴾[الواقعة: ۴۲]. «در آتش باد و آب جوش خواهند بود».
﴿وَظِلّٖ مِّن يَحۡمُومٖ٤٣﴾[الواقعة: ۴۳]. «و در سایهای از دود سیاه».
﴿لَّا بَارِدٖ وَلَا كَرِيمٍ٤٤﴾[الواقعة: ۴۴]. «نه خنک است و نه ارزشمند».
﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُتۡرَفِينَ٤٥﴾[الواقعة: ۴۵]. «آنان پیش از این خوشگذران بودهاند».
﴿وَكَانُواْ يُصِرُّونَ عَلَى ٱلۡحِنثِ ٱلۡعَظِيمِ٤٦﴾[الواقعة: ۴۶]. «و بر گناه بزرگ پای میفشردند».
﴿وَكَانُواْ يَقُولُونَ أَئِذَا مِتۡنَا وَكُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ٤٧﴾[الواقعة: ۴۷]. «و میگفتند: آیا چون مردیم و خاک و استخوان گشتیم برانگیخته خواهیم شد»؟.
﴿أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ٤٨﴾[الواقعة: ۴۸]. «آیا پدران نخستین ما (نیز برانگیخته میشوند)»؟.
﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِينَ وَٱلۡأٓخِرِينَ٤٩﴾[الواقعة: ۴۹]. «بگو: بدون شک پیشینیان و پسینیان».
﴿لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِيقَٰتِ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ٥٠﴾[الواقعة: ۵۰]. «همانا در موعد روزی معیّن گردآورده میشوند».
﴿ثُمَّ إِنَّكُمۡ أَيُّهَا ٱلضَّآلُّونَ ٱلۡمُكَذِّبُونَ٥١﴾[الواقعة: ۵۱]. «سپس شما ای گمراهان تکذیب کننده»!.
﴿لَأٓكِلُونَ مِن شَجَرٖ مِّن زَقُّومٖ٥٢﴾[الواقعة: ۵۲]. «قطعاً از درخت زقّوم خواهید خورد».
﴿فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ٥٣﴾[الواقعة: ۵۳]. «و شکمها را از آن پرُ میکنید».
﴿فَشَٰرِبُونَ عَلَيۡهِ مِنَ ٱلۡحَمِيمِ٥٤﴾[الواقعة: ۵۴]. «آنگاه بر آن از آب جوش میآشامید».
﴿فَشَٰرِبُونَ شُرۡبَ ٱلۡهِيمِ٥٥﴾[الواقعة: ۵۵].«و مانند شتران عطشزده میآشامید».
﴿هَٰذَا نُزُلُهُمۡ يَوۡمَ ٱلدِّينِ٥٦﴾[الواقعة: ۵۶]. «این پذیرایی آنان در روز جزاست».
﴿نَحۡنُ خَلَقۡنَٰكُمۡ فَلَوۡلَا تُصَدِّقُونَ٥٧﴾[الواقعة: ۵۷]. «ما شما را آفریدهایم پس چرا باور نمیکنید»؟.
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ﴾منظور جهنّمیها و کسانی است که اعمال بد انجام دادهاند. خداوند کیفرهایی را بیان کرد که جهنّمیها سزاوار آن هستند پس خبر داد که آنها ﴿فِي سَمُومٖ وَحَمِيمٖ٤٢﴾در آتش باد جهّنم خواهد بود و این باد سوزان آنها را به شدّت آشفته و ناراحت میکند و آب بسیار داغی را خواهند نوشید که رودههایشان را قطع میگرداند.
﴿وَظِلّٖ مِّن يَحۡمُومٖ٤٣﴾در سایۀ آتش جهنّم که آمیخته با دود است قرار خواهند داشت. ﴿لَّا بَارِدٖ وَلَا كَرِيمٍ٤٤﴾خنک و خوب نمیباشد. یعنی غم و اندوه، آنها را میان این دود فراگرفته و هیچ خیر و خوبی برایشان ندارد، زیرا نفی ضد، به مثابهی اثبات ضد آن میباشد. سپس کارهایی را بیان کرد که آنان را به این کیفرگرفتار کرده است و فرمود: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُتۡرَفِينَ٤٥﴾یعنی دنیایشان آنها را مغرور کرده بود و برای آن کار کرده و از آن لذّت میبردند، و خوشگذران بودند. پس آرزو و خیالاتشان آنها را از انجام عمل نیک غافل گردانده بود، پس خوشگذرانی و رفاهی که خداوند آنان را به خاطر آن مذمّت کرده است عبارت از این نوع خوشگذرانی است.
﴿وَكَانُواْ يُصِرُّونَ عَلَى ٱلۡحِنثِ ٱلۡعَظِيمِ٤٦﴾و آنها گناهان بزرگ را انجام میدادند و از آن توبه نمیکردند و از انجام گناهان پشیمان نمیشدند بلکه بر آنچه پروردگارشان را ناخشنود میکرد اصرار میورزیدند پس با گناهان زیادی که بخشودنی نیستند به نزد پروردگارشان آمدهاند.
و آنها زنده شدن پس از مرگ را انکار میکردند و با بعید دانستن آن میگفتند: ﴾﴿أَئِذَا مِتۡنَا وَكُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ٤٧ أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ٤٨﴾چگونه پس از آن که مُردیم و خشک شدیم و به خاک و استخوان تبدیل گشتیم زنده میشویم؟! آیا پدران نخستین ما نیز برانگیخته میشوند! این محال است، خداوند در پاسخ آنها فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِينَ وَٱلۡأٓخِرِينَ٤٩ لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِيقَٰتِ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ٥٠﴾بگو: همانا مردمان پیشین و پسین همه را خداوند زنده خواهم کرد و در روزی معینّ که خداوند برای بندگانش مقّدر نموده همه آنان را گرد میآورد، و سزا و جزاهای کارهایی را که کردهاند به آنها میدهد.
﴿ثُمَّ إِنَّكُمۡ أَيُّهَا ٱلضَّآلُّونَ﴾سپس شما ای کسانی که از راه هدایت گمراه شدهاید و راه گناه و زشتی را در پیش گرفتهاید! ﴿ٱلۡمُكَذِّبُونَ﴾و پیامبرصو آنچه را از حق و وعده و عید که با خود آورده است تکذیب کردهاید، ﴿لَأٓكِلُونَ مِن شَجَرٖ مِّن زَقُّومٖ٥٢﴾از درخت زقوم که بدترین و بدبوترین و زشتترین درخت است خواهید خورد. ﴿فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ٥٣﴾و شکمهایتان را از آن پرخواهید کرد. آنچه باعث میشود تا آنها با وجود زشتی زقوم از آن بخورند گرسنگی بیش از حد است که جگرشان را به جوش آورده و نزدیک است از گرسنگی دلهایشان از جا کنده شود. و خوراکی که با آن رفع گرسنگی مینمایند نه انسان را نیرو میدهد و چاق میکند و نه گرسنگی را برطرف مینماید.
و امّا نوشیدنی آنها بدترین نوشیدنی است و روی این خوراک آب داغ و جوشیده مینوشند، آبی که در شکمها میجوشد. و این آب را همانند شترانی که به شدّت تشنه هستند مینوشند، و یا این که « هیم» نوعی بیماری است که شتران بدان مبتلا میشوند و سیرآب نمیگردند.
﴿هَٰذَا نُزُلُهُمۡ يَوۡمَ ٱلدِّينِ٥٦﴾این خوراک و این آشامیدنی، مهمانی و ضیافت آنها در روز جزاست و این ضیافت را خودشان برای خود از پیش فرستاده و آنرا بر ضیافت و مهمانی خدا ترجیح دادهاند. خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَانَتۡ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡفِرۡدَوۡسِ نُزُلًا١٠٧ خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يَبۡغُونَ عَنۡهَا حِوَلٗا١٠٨﴾[الکهف: ۱۰۷-۱۰۸]. «بیگمان کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند باغهای بهشت ضیافت آنها میباشد و آنان در آن جاودانه میمانند و به جای آن چیزی دیگر را نمیطلبند».
سپس دلیل عقلی را بر زنده شدن پس از مرگ بیان کرد و فرمود: ﴿نَحۡنُ خَلَقۡنَٰكُمۡ فَلَوۡلَا تُصَدِّقُونَ٥٧﴾ما شما را پدید آوردهایم پس از آن که هیچ چیزی نبودید و شما را بدون خستگی و ناتوانی آفریدهایم. آیا کسی که بر این کار تواناست نمیتواند مردگان را زنده کند؟ آری! او بر هر چیزی تواناست. بنابراین، آنها را به خاطر اینکه به زنده شدن پس از مرگ باور ندارند سرزنش کرد. چون آنها آنچه را که بزرگتر و مهمتر از زنده شدن پس از مرگ است مشاهده میکنند و آن اینکه خداوند آنان را از عدم پدید آورده است.
آیهی ۶۲-۵۸:
﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تُمۡنُونَ٥٨﴾[الواقعة: ۵۸]. «آیا دربارۀ نطفهای که به (رحم زنان) میجهانید اندیشدهاند و دقت کردهاید»؟.
﴿ءَأَنتُمۡ تَخۡلُقُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٥٩﴾[الواقعة: ۵۹]. «آیا شما آنرا میآفرینید یا ما آفریدگاریم»؟.
﴿نَحۡنُ قَدَّرۡنَا بَيۡنَكُمُ ٱلۡمَوۡتَ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِينَ٦٠﴾[الواقعة: ۶۰]. «ما درمیان شما مرگ را مقدّر کردهایم و هرگز عاجز و ناتوان نیستیم».
﴿عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ أَمۡثَٰلَكُمۡ وَنُنشِئَكُمۡ فِي مَا لَا تَعۡلَمُونَ٦١﴾[الواقعة: ۶۱]. «در اینکه همانند شما را جایگزین کنیم و شما را در جهانی که نمیدایند آفرینش تازهای ببخشیم».
﴿وَلَقَدۡ عَلِمۡتُمُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُولَىٰ فَلَوۡلَا تَذَكَّرُونَ٦٢﴾[الواقعة: ۶۲]. «و بهراستی شما آفرینش شما آفرینش نخستین را دانستهاید، پس چرا پند نمیپذیرید»؟.
آیا دربارۀ آفرینش خود از نطفهای که در رحم همسران میریزید فکر کردهاید؟ آیا شما این نطفه و آنچه از آن پدید میآید را آفریدهاید؟ یا خداوندی آفریدگار است که شهوت را در وجود زن و مرد قرار داده و میان زن و شوهر دوستی و محبّت برقرار کرده که سبب تولید مثل میگردد؟!.
بنابراین، خداوند آنها را فراخواند تا از آفرینش نخستین بر آفرینش دوباره استدلال کنند و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ عَلِمۡتُمُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُولَىٰ فَلَوۡلَا تَذَكَّرُونَ٦٢﴾و بهراستی شما آفرینش نخستین را دانستهاید، پس چرا پند نمیپذیرید؟ چرا ایمان نمیآورید به اینکه کسیکه بر آغاز آفرینش شما توانا بوده است بر آفرینش دوبارهتان نیز تواناست؟
آیهی ۶۷-۶۳:
﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ٦٣﴾[الواقعة: ۶۳]. «آیا در آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید».
﴿ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ٦٤﴾[الواقعة: ۶۴]. «آیا شما آنرا می رویانید یا ما میرویانیم».
﴿لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا فَظَلۡتُمۡ تَفَكَّهُونَ٦٥﴾[الواقعة: ۶۵]. «اگر بخواهیم آنرا گیاهی خشک و پرپر شده میگردانیم و شگفتزده میشوید».
﴿إِنَّا لَمُغۡرَمُونَ٦٦﴾[الواقعة: ۶۶]. «بیگمان ما غرامت دیدهایم».
﴿بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ٦٧﴾[الواقعة: ۶۷]. «بلکه ما بیبهره هستیم».
این منّت الهی بر بندگانش است و آنها را به وسیله این نعمت به توحید و عبادت خویش و بازگشت بهسوی خود فرا میخواند که با فراهم کردن درختان و کشتزارها به آنها نعمت داده است، چرا که از این کاشتن رزق و روزی فراهم میشود و نیازهای انسان برآورده میشود. انسانها نمیتوانند منافع و نیازهای برآورده شده خود را بشمارند چه رسد به این که بتوانند شکر آن را ادا نمایند و حق آن را به جای آورند. پس منّت خویش را به آنها گوشزد نمود و فرمود:
﴿ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ٦٤﴾آیا شما آنرا از زمین بیرون میآورید؟ یا آیا شما آن را رشد میدهید؟ و آیا شما خوشه و میوه آنرا بیرون میآورید تا دانه و میوهای رسیده گردد؟
یا اینکه خداوند به تنهایی این کار را انجام داده و این نعمت را به شما بخشیده است؟ تنها کاری که شما انجام میدهید این است که زمین را شخم میزنید و در آن تخم میکارید سپس نمیدانید که بعد از این چه کارهایی صورت میگیرد و بیش از این نیز توانایی کار دیگری ندارید. با وجود این به آنها گوشزد نمود که این کشتزارها در معرض بسیاری از خطرها قرار دارد امّا خداوند آنرا حفاظت مینماید و برایتان باقی میگذارد تا مدّت زمانی از آن استفاده نمایید. بنابراین فرمود: ﴾﴿لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا﴾اگر بخواهیم کشتزار و میوههای آن را به گیاهی خشک و پرپر شده که سود و فایدهای ندارد تبدیل میکنیم. ﴿فَظَلۡتُمۡ تَفَكَّهُونَ﴾آنگاه به سبب خشکیده شدن آن ـ بعد از آن که برایش رنج بردهاید و مخارج زیادی را خرج کردهاید ـ حسرت میخورید و پشیمان میشوید و شادیتان از میان میرود و میگویید:
﴿إِنَّا لَمُغۡرَمُونَ٦٦﴾همانا ما دچار نقصان و زیان شدیم. و بلایی به ما رسید که ما را از پای درآورد. آنگاه میدانید که از کجا آمدهاید و دچار زیان شدهاید، و میگویید: ﴿بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ٦٧﴾بلکه ما بیبهره هستیم. پس خداوند را با ستایش بگویید که آنها را برایتان رویانده و باقی گذارده و آن را کامل مینماید و کشتزارتان را به آفتی مبتلا نمیکند که از خیر و سود آن بیبهره باشید.
آیهی ۷۰-۶۸:
﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱلۡمَآءَ ٱلَّذِي تَشۡرَبُونَ٦٨﴾[الواقعة: ۶۸]. «آیا در آبی که میآشامید اندیشدهاید».
﴿ءَأَنتُمۡ أَنزَلۡتُمُوهُ مِنَ ٱلۡمُزۡنِ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنزِلُونَ٦٩﴾[الواقعة: ۶۹]. «آیا شما آنرا از ابر پایین آوردهاید یا ما آنرا فرود میآوریم».
﴿لَوۡ نَشَآءُ جَعَلۡنَٰهُ أُجَاجٗا فَلَوۡلَا تَشۡكُرُونَ٧٠﴾[الواقعة: ۷۰]. «اگر بخواهیم آنرا شور میگرداندیم پس چرا سپاس نمیگذارید».
وقتی خداوند متعال نعمت خویش را مبنی بر خوراک دادن به بندگانش بیان کرد، نعمت آب شیرینی که مینوشند را نیز یادآور شد. فرمود: اگر خداوند این آب را در دسترس قرار نمیداد و برایتان فراهم نمیکرد شما انسانها نمیتوانستید آن را به دست آورید. این خداوند است که آب را از ابر پایین میآورد و آنگاه به سبب باران، رودبارهایی در روی زمین پدید میآیند و در داخل زمین آب ذخیره میشود و چاهها و چشمههای جوشان روان میشوند. و از نعمتهای الهی این است که آب را شیرین و گوارا کرده است و اگر آن را شور و تلخ میگرداند استفادهای از آن برده نمیشد. ﴿فَلَوۡلَا تَشۡكُرُونَ﴾پس چرا خداوند متعال را به خاطر نعماتی که به شما داده است شکر نمیگزارید؟
آیهی ۷۴-۷۱:
﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱلنَّارَ ٱلَّتِي تُورُونَ٧١﴾[الواقعة: ۷۱]. «آیا در آتشی که از (میان شاخۀ درخت) برمیآورید اندیشدهاید».
﴿ءَأَنتُمۡ أَنشَأۡتُمۡ شَجَرَتَهَآ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنشُِٔونَ٧٢﴾[الواقعة: ۷۲]. «آیا شما درختش را آفریدهاید یا ما آفرینندهایم».
﴿نَحۡنُ جَعَلۡنَٰهَا تَذۡكِرَةٗ وَمَتَٰعٗا لِّلۡمُقۡوِينَ٧٣﴾[الواقعة: ۷۳]. «ما آنرا (مایۀ) پند و منفعتی برای رهگذران قرار دادهایم».
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ٧٤﴾[الواقعة: ۷۴]. «پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن».
و این یکی از نعمتهای ضروری است که مردم نمیتوانند از آن بینیاز باشند. مردم در بسیاری از کارها و برای رفع بسیاری از نیازهایشان به آتش احتیاج دارند، پس خداوند آنها را به آتشی که از درختان پدید آورده گوشزد مینماید و میفرماید: مردم نمیتوانند درخت آتش را پدید آورند و خداوند آتش را از درخت سبز آفریده است. مردم چوبهای درختان را بر میافروزند و به آتش تبدیل میشود و چون نیاز خود را برآورده سازند آن را خاموش میکنند.
﴿نَحۡنُ جَعَلۡنَٰهَا تَذۡكِرَةٗ﴾ما آنرا تذکری برای بندگان قرار دادهایم تا نعمت پروردگارشان و آتش جهّنم را که خداوند برای گناهکاران آماده کرده است به یاد آوردند. و این را هشداری قرار داده تا بندگانش را بهسوی سرای ناز و نعمت بهشت سوق دهد.
﴿وَمَتَٰعٗا لِّلۡمُقۡوِينَ﴾و آتش را وسیله و منفعتی برای رهگذران قرار دادهایم. خداوند به طور ویژه بیان کرد که آن را برای استفاده مسافران قرار داده، چون مسافر بیشتر از دیگران از آن استفاده مینماید. شاید به خاطر این است که دنیا همه سرای سفر و گذر است و بنده از زمانی که متوّلد میشود بهسوی پروردگارش مسافر است.
پس خداوند این آتش را کالا و وسیلهای برای مسافران در این دنیا قرار داده و آنرا پند و یادآوری گردانده که آنها را به یاد سرای جاویدان آخرت میاندازد.
وقتی شماری از نعمتهایش را بیان کرد که بر بندگان ایجاب مینمایند. سپاس و عبادت او را به جای آورند، فرمان داد تا او را به پاکی و بزرگی یاد کنند و فرمود: ﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ٧٤﴾پاکی و ستایش پروردگار بزرگت را بیان کن که اسماء و صفاتش کامل و خیر و احسانات او فراوان است. او را با قلب و زبان و اعضای بدنت ستایش بگو، چون او سزاوار ستایش است وسزاوار است که شکر او به جای آورده شود و ناسپاسی او نشود، به یادآورده شود و فراموش نگردد و اطاعت شود و نافرمانیاش انجام نگیرد.
آیهی ۸۷-۷۵:
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ٧٥﴾[الواقعة: ۷۵]. «پس به جایگاه فرو گرائیدن ستارگان سوگند یاد میکنیم».
﴿وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ٧٦﴾[الواقعة: ۷۶]. «و اگر بدانید آن سوگندی بزرگ است».
﴿إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ كَرِيمٞ٧٧﴾[الواقعة: ۷۷]. «که این (کتاب) قرآنی گران قدر است».
﴿فِي كِتَٰبٖ مَّكۡنُونٖ٧٨﴾[الواقعة: ۷۸]. «در کتابی پنهان قرار دارد».
﴿لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ٧٩﴾[الواقعة: ۷۹]. «جز پاکان به آن دست نمیرساند».
﴿تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٨٠﴾[الواقعة: ۸۰]. «از (سوی) پروردگار جهانیان نازل شده است».
﴿أَفَبِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَنتُم مُّدۡهِنُونَ٨١﴾[الواقعة: ۸۱]. «آیا نسبت به این کلام سستی و سهلانگاری میکنید»؟!.
﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَكُمۡ أَنَّكُمۡ تُكَذِّبُونَ٨٢﴾[الواقعة: ۸۲]. «و (سپاس) روزی خود را دروغ انگاشتن (روزیدهنده) قرار میدهید»؟.
﴿فَلَوۡلَآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلۡحُلۡقُومَ٨٣﴾[الواقعة: ۸۳]. «پس چرا هنگامیکه جان به حلقوم میرسد (توانایی بازگرداندن آنرا ندارید)»؟.
﴿وَأَنتُمۡ حِينَئِذٖ تَنظُرُونَ٨٤﴾[الواقعة: ۸۴]. «و شما آنگاه مینگرید».
﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنكُمۡ وَلَٰكِن لَّا تُبۡصِرُونَ٨٥﴾[الواقعة: ۸۵]. «ما به او نزدیکتریم از شما، ولی نمیبینید».
﴿فَلَوۡلَآ إِن كُنتُمۡ غَيۡرَ مَدِينِينَ٨٦﴾[الواقعة: ۸۶]. «پس اگر برای شما جزا (و حساب و کتابی) در کار نیست».
﴿تَرۡجِعُونَهَآ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٨٧﴾[الواقعة: ۸۷]. «اگر راست میگویید چرا روح را باز نمیگردانید».
خداوند به ستارگان و محل غروبشان و آنچه خداوند در این اوقات به وجود میآورد و بر عظمت و بزرگی او و یگانیاش دلالت میکند سوگند یاد مینماید. پس چیزی را که به آن سوگند یاد شده است بزرگ جلوه داد و فرمود: ﴿وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ٧٦﴾واگر بدانید آن سوگندی بزرگ است و این سوگند بدان جهت بزرگ است که در ستارگان و حرکتشان و فروگراییدن و غروبشان نشانهها و عبرتهای بیشماری هست.
آنچه که برای اثبات آن سوگند خورده شده قرآن است و سوگند یاد شده که حق است و شکّی در آن نیست و خیر و خوبی فراوان دارد و دانش بسیاری در آن نهفته است و هر خیر و دانشی از کتاب خدا استنباط میشود و به دست میآید.
﴿فِي كِتَٰبٖ مَّكۡنُونٖ٧٨﴾در کتابی نگاشته شده است که از چشم و دید خلق پنهان و پوشیده است و این کتاب پنهان لوح محفوظ میباشد. یعنی این قرآن در لوح محفوظ نوشته شده است و نزد خداوند و فرشتگانش در ملاء اعلی مورد بزرگداشت است.
و احتمال دارد منظور از کتاب پنهان کتابی باشد که در دست فرشتگانی است که خداوند آنها را با وحی و رسالت خویش پایین میفرستد. منظور این است که این کتاب از نگاه و دسترس شیطانها پنهان است و آنها قدرتی برای تغییر دادن و افزودن به آن یا کاستن از آن را ندارند.
﴿لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ٧٩﴾جز فرشتگان بزرگواری که خداوند آنها را از آفتها و گناهان و عیبها پاک گردانده قرآن را لمس نمیکنند. جز پاکان به قرآن دست نمیزنند. پس اهل پلیدی و شیطان به آن دسترسی ندارند. آیه به این مطلب اشاره مینماید که جایز نیست کسی که پاک نمیباشد به قرآن دست بزند.
﴿تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٨٠﴾این قرآن با صفتهای بزرگی که برایش ذکر شد از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است، خداوندی که بندگانش را با نعمتهای دینی و دنیوی پرورش میدهد. و بزرگترین پرورش و تربیتی که با آن بندگانش را پرورش داده است، نازل کردن این قرآن است که منافع و مصالح هردو جهان را در بردارد. خداوند با نازل کردن این قرآن رحمت و لطفی در حق بندگانش نموده که سپاس آن را نمیتوانند به جای آورند.
از جمله آنچه که بر آنها واجب است آنرا انجام دهند و آشکارش کنند و بهسوی آن فرا خوانند این کلام است. بنابراین فرمود: ﴿أَفَبِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَنتُم مُّدۡهِنُونَ٨١﴾آیا این کتاب بزرگ و پند استوار را از ترس مردم و عیبجویی و زخم زبانشان پوشیده میدارید؟ این کار شایسته نیست، بلکه سخنی سزاوار پنهان شدن است که صاحبش به آن اعتماد نداشته باشد. امّا قرآن کریم حق است و هرکس با آن به مبارزه و کشمکش بپردازد مغلوب میشود. کلامی است که پنهان داشته نمیشود بلکه آشکار میگردد.
﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَكُمۡ أَنَّكُمۡ تُكَذِّبُونَ٨٢﴾و در مقابل منّت و احسان الهی که به آنان روزی دادهاست تکذیبش میکنند و نعمت خداوند را سپاس نمیگزارند و میگویند ما به سبب فلان چیز و به سبب باران از این نعمتها برخوردار شدهایم و نعمت را به کسی دیگر که آن را نداده است، نسبت میدهند. آیا نباید شکر خداوند را به خاطر احسانش به جای بیاورید که احسان و نعمت را بر شما فرو فرستاد تا از فضل و لطف خویش بیشتر به شما بدهد؟هان بدانید که تکذیب و کفر سبب و انگیزه رفع نعمت و آمدن عذاب میشود.
﴿فَلَوۡلَآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلۡحُلۡقُومَ٨٣ وَأَنتُمۡ حِينَئِذٖ تَنظُرُونَ٨٤ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنكُمۡ وَلَٰكِن لَّا تُبۡصِرُونَ٨٥﴾چرا هنگامیکه روح به حلقوم میرسد و شما در این حال نگاه میکنید؟! در صورتی که علم و آگاهی ما و فرشتگان از شما به او نزدیکتر هستند، ولی شما نمیبینید.
﴿فَلَوۡلَآ إِن كُنتُمۡ غَيۡرَ مَدِينِينَ٨٦﴾اگر گمان میبرید که شما پس از مرگ زنده گردانیده نمیشوید و حسابی پس نمیدهید و جزا نمیبینید، ﴿تَرۡجِعُونَهَآ﴾چرا روح را به بدن باز نمیگردانید؟ ﴿إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾اگر شما راست میگویید؟! حال آنکه شما اقرار میکنید که از بازگرداندن روح ناتوان هستید. پس یا باید به حقّی که محمّدصآورده است اقرار کنید، یا اینکه راه عناد و مخالفت را در پیش بگیرید، و اگر چنین کنید سرانجام بد شما مشخّص خواهد شد.
آیهی ۹۶-۸۸:
﴿فَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ٨٨﴾[الواقعة: ۸۸]. «پس امّا اگر از مقرّبان باشد».
﴿فَرَوۡحٞ وَرَيۡحَانٞ وَجَنَّتُ نَعِيمٖ٨٩﴾[الواقعة: ۸۹]. «آسایش و ریحان و باغ پرناز و نعمت دارد».
﴿وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ٩٠﴾[الواقعة: ۹۰]. «و اگر از یاران راست باشد».
﴿فَسَلَٰمٞ لَّكَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ٩١﴾[الواقعة: ۹۱]. «از سوی یاران راست درودت باد»!.
﴿وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُكَذِّبِينَ ٱلضَّآلِّينَ٩٢﴾[الواقعة: ۹۲]. «و امّا اگر از جملۀ تکذیبکنندگان گمراه باشد».
﴿فَنُزُلٞ مِّنۡ حَمِيمٖ٩٣﴾[الواقعة: ۹۳]. «با آب جوشان از او پذیرایی میگردد».
﴿وَتَصۡلِيَةُ جَحِيمٍ٩٤﴾[الواقعة: ۹۴]. «و (سرانجامش) در افتادن به دوزخ است».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ حَقُّ ٱلۡيَقِينِ٩٥﴾[الواقعة: ۹۵]. «بیگمان این خبر راست یقین است».
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ٩٦﴾[الواقعة: ۹۶]. «پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن».
خداوند حالات گروههای سهگانه مقرّبان، و یاران راست، و تکذیب کنندگان گمراه را در قیامت، در آغاز سوره بیان کرد. سپس حالات آنها را به هنگام مرگ در آخر سوره بیان نمود و فرمود: ﴿فَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ٨٨﴾پس اگر مُرده از مقّربان درگاه خداوند باشد، کسانی که با انجام واجبات و مستحبات و ترک حرام و مکروه و مباحات، خود را به خداوند نزدیک میگردانند، ﴿فَرَوۡحٞ﴾آنان آسایش و شادی دارند و از نعمتهای قلبی و روحی برخوردار خواهند بود. ﴿وَرَيۡحَانٞ﴾ریحان کلمه جامعی است که همه انواع لذتّهای جسمی از قبیل خوردنیها و آشامیدنیها را شامل میشود.
و گفته شده که ریحان به معنی گیاه خوشبو که معروف میباشد. و این از باب تعبیر به نوع چیزی از جنس عام آن میباشد ﴿وَجَنَّتُ نَعِيمٖ﴾و باغهای پرناز و نعمت. در این باغها چیزهایی هست که هیچ چشمی (تاکنون آنرا) ندیده و هیچ گوشی (اخبار آنرا) نشنیده و (تصوّر آن) به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. پس کسانی که مقّرب بارگاه خداوند باشند به هنگام احتضار و در حالت نزع روح به این چیزها مژده داده میشوند، مژدهای که ارواح از شادی آن نزدیک است به پرواز در آیند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ٣٠ نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَشۡتَهِيٓ أَنفُسُكُمۡ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ٣١ نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِيمٖ٣٢﴾[فصلت: ۳۰-۳۲]. «بیگمان کسانیکه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس پایداری ورزیدند، بر آنان فرشتگان فرود میآیند و میگویند: نترسید واندوهگین مباشید و به بهشتی که وعده داده میشوید شاد باشید. ما دوستان شما هستیم هر آنچه که بخواهید و دوست بدارید در بهشت مهیا است. و آن به عنوان مهمانی از جانب پروردگار آمرزنده مهربان است».
و این فرموده الهی که میفرماید: ﴿لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ﴾[یونس: ۶۴]. «آنانرا در زندگانی دنیا و آخرت مژده است». چنین تفسیر شده که این بشارت و مژده، بشارت در زندگانی دنیا میباشد.
﴿وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ٩٠﴾و اگر از یاران راست باشد. آنها کسانی هستند که واجبات را انجام داده و محرّمات را ترک گفتهاند، گرچه از آنها در انجام پارهای از وظایف کوتاهی سرزده، کوتاهیای که به ایمان و یگانه پرستی آنان خللی وارد نکرده است. پس به هریک از اینها گفته میشود: ﴿فَسَلَٰمٞ لَّكَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ٩١﴾از سوی یاران دست راستت درودت باد. یعنی وقتی به آنها میرسد به او سلامی میکنند. و یا این که به او گفته میشود از همه آفتها و بلاها و عذاب به دور و سلامت هستی چون تو از دست راستیها هستی، کسانی که از عذاب و کیفر در امان میباشند.
﴿فَنُزُلٞ مِّنۡ حَمِيمٖ٩٣ وَتَصۡلِيَةُ جَحِيمٍ٩٤﴾هنگامی که به نزد پروردگارشان میآیند، ضیافت آنان عبارت است از وارد شدن به آتش، آتشی که از همه سو آنها را فرا میگیرد و به دلهایشان میرسد. و هرگاه از شدّت تشنگی کمک بطلبند.
﴿يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾[الکهف: ۲۹]. «با آب جوشانی که صورتها را کباب میکند به فریاد آنها پاسخ داده میشود. چه بد نوشیدنی و چه بد جایگاهی است»!.
﴿إِنَّ هَٰذَا﴾آنچه خداوند ذکر نمود که بندگان را در مقابل کارهای نیک و بدشان سزا و جزا خواهد داد، ﴿لَهُوَ حَقُّ ٱلۡيَقِينِ﴾حق و یقینی است که شک و تردیدی در آن نیست، و قطعا تحّقق مییابد. و خداوند در این باره دلایل قطعی به بندگانش نشان داده است تا جایی که خردمندان چنان باوردارند که گویا این جزا را میچشند و حقیقت آن را مشاهده میکنند. پس آنها خداوند را به خاطراین نعمت بزرگ ستایش مینمایند.
بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ٩٦﴾پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن. پاک و منزّه است پروردگار بزرگ ما و بسی برتر و والاتر است، و به دور است از آنچه ستمگران و منکران میگویند. و ستایش پروردگار جهانیان را سزاست، ستایشی پاک و خجسته و بس فراوان.
پایان تفسیر سورهی واقعه