تفسیر سورهی شوری
مکی و ۵۳ آیه است.
آیهی ۹-۱:
﴿حمٓ١﴾[الشورى: ۱]. «حا، میم».
﴿عٓسٓقٓ٢﴾[الشورى: ۲]. «عین. سین. قاف».
﴿كَذَٰلِكَ يُوحِيٓ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ ٱللَّهُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٣﴾[الشورى: ۳]. «اینگونه (خداوند) به تو و به کسانیکه پیش از تو بودهاند وحی میکند. خداوند پیروزمند فرزانه است».
﴿لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ٤﴾[الشورى: ۴]. «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است زا آن اوست و او والا و بزرگ است».
﴿تَكَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرۡنَ مِن فَوۡقِهِنَّۚ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِمَن فِي ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥﴾[الشورى: ۵]. «نزدیک است که آسمانها از بالایشان در هم بشکافند، و فرشتگان با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و برای کسانیکه در زمین هستند درخواست آمرزش میکنند. بدانکه خداوند آمرزگار مهربان است».
﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيۡهِمۡ وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِوَكِيلٖ٦﴾[الشورى: ۶]. «و کسانیکه جز خدا برای خود دوستان و یاورانی برگرفتهاند خداوند مراقب ایشان است و تو مسئول آنان نیستی».
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَتُنذِرَ يَوۡمَ ٱلۡجَمۡعِ لَا رَيۡبَ فِيهِۚ فَرِيقٞ فِي ٱلۡجَنَّةِ وَفَرِيقٞ فِي ٱلسَّعِيرِ٧﴾[الشورى: ۷]. «و اینچنین قرآنی عربی به تو وحی کردیم تا مردم أم القری ( مکّۀ مکرّمه) و کسانی را که دوروبر آن هستند بترسانی و (آنانرا) از روز گردهم آیی (روز قیامت) که شکّی در آن نیست برحذر داری. گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ خواهند بود».
﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَهُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰكِن يُدۡخِلُ مَن يَشَآءُ فِي رَحۡمَتِهِۦۚ وَٱلظَّٰلِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٍ٨﴾[الشورى: ۸]. «و اگر خدا میخواست آنانرا یک امّت میساخت امّا خدا هرکه را بخواهد به رحمت خویش درخوهد آورد و ستمکاران هیچ دوست و یاوری ندارند».
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۖ فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِيُّ وَهُوَ يُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ٩﴾[الشورى: ۹]. «آیا جز او را به سرپرستی گرفتهاند حال آنکه فقط خداوند کارساز است و او مردگان را زنده میگرداند و او بر همه چیز تواناست»؟.
خداوند متعال خبر میدهد که این قرآن بزرگ را به پیامبر بزرگوار وحی کرده، همانطور که به پیامبران پیش از او نیز وحی نموده است. در اینجا خداوند فضل و لطف خویش را بیان نموده که او کتابها را نازل کرده و پیامبران را فرستاده است و محمّدصپیامبر جدیدی نیست که قبل از او هیچ پیامبری نیامده باشد. و باید دانست که راه او همان راه پیامبران پیش از اوست و حالت او با حالات آنها مشابهت و تناسب دارد. و آنچه آورده است با آنچه آنها آوردهاند مشابه میباشد، چون همه حق و راست هستند. و این قرآن را ذاتی نازل کرده که خداوند و معبود است و دارای قدرت بزرگ و حکمت فراوان میباشد. و همه جهان بالا و پایین تحت فرمانروایی و تدبیرِ تقدیری و تشریعی او میباشند.
﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ﴾ذات و قدر و جایگاه و چیرگی خداوند والا است و او بزرگوار میباشد. از عظمت او این است که ﴿تَكَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرۡنَ مِن فَوۡقِهِنَّ﴾نزدیک است آسمانها با وجود بزرگیشان و این که جماد هستند از بالا درهم بشکنند، ﴿وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ﴾و فرشتگان بزرگوار و مقّرب در برابر عظمت او فروتن هستند و به ربوبّیت او اذعان دارند و در برابر قدرت او خاضعاند. و پروردگارشان را ستایش و تسبیح میگویند و او را تعظیم مینمایند و به هر صفت کمال توصیف میکنند. ﴿وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾و به خاطر آنچه که از ساکنان زمین سر میزند و شایسته عظمت و بزرگی پروردگارشان نیست برای آنان آمرزش میطلبند. با این که خداوند متعال ﴿هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾آمرزنده و مهربان است و اگر آمرزش و رحمت او نبود، فورا خلق را با کیفر خود ریشهکن و نابود میکرد.
توصیف خداوند به این صفات ـ بعد از آنکه بیان کرد به همه پیامبران و به محّمد صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین به طور ویژه وحی کرده است ـ اشاره به این است که در این قرآن دلایل و آیات و حجّتهایی وجود دارد که بر کمال خداوند آفریننده دلالت مینماید، و بر این مطلب دلالت دارد که خداوند به این نامهای بزرگ متصف است، نامهایی که باعث میشوند دلها از معرفت و محّبت و تعظیم و بزرگداشت خداوند لبریز و سرشار گردند و تمام عبودیت و بندگی ظاهری و باطنی برای او صورت گیرد. نیز این براهین و آیات دلالت میکنند بر اینکه یکی از بزرگ ترین ستمها و زشتترین گفتهها، برگرفتن معبودها و انبازهایی جز خداست، معبودهایی که هیچ سود و زیانی در دست آنها نیست، بلکه آنها خودشان مخلوق هستند و در همه حالات خود به خدا نیازمندند. بنابراین به دنبال آیه گذشته فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ﴾و کسانی که جز خدا برای خود دوستان و یاورانی برگرفتهاند و با پرستش و طاعت، به آنها دوستی و ابراز محبّت مینمایند، آنگونه که خدا را عبادت میکنند، اینها باطل را برگرفتهاند و در حقیقت آنان یاوران و دوستان ایشان نیستند. ﴿ٱللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيۡهِمۡ﴾بلکه خداوند مراقب ایشان است و اعمالشان را ثبت و ضبط مینماید و در برابر کارهای خوب و بدشان آنان را مجازات خواهد کرد.
﴿وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِوَكِيلٖ﴾و تو مسئول آنها نیستی و از تو درباره اعمال آنها پرسیده نمیشود، بلکه تو فقط رساننده هستی و وظیفهات را انجام دادهای.
سپس خداوند متعال منّت خویش را بر پیامبر و بر مردم بیان کرد که ﴿قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا﴾قرآنی عربی را که الفاظ و معانی آن روشن هستند نازل فرموده، ﴿لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا﴾تا مردم مکه و کسانی از ساکنان آبادیهای بیرون مکه را بترسانی. سپس این بیم دادن را به سایر مردم جهان برساند. ﴿وَتُنذِرَ يَوۡمَ ٱلۡجَمۡعِ﴾و مردم را از روز گردهم آیی یعنی قیامت، که خداوند همه مردمان را از اوّل تا آخر در آن جمع میکند، بترسانی. و به آنها خبر میدهی که ﴿لَا رَيۡبَ فِيهِ﴾شکی در آمدن قیامت نیست. و مردم در آن روز به دو گروه تقسیم میشوند: ﴿فَرِيقٞ فِي ٱلۡجَنَّةِ﴾گروهی در بهشت خواهند بود و آنها کسانی هستند که به خدا ایمان آورده و پیامبران را تصدیق کردهاند. ﴿وَفَرِيقٞ فِي ٱلسَّعِيرِ﴾و گروهی در دوزخ خواهند بود و آنان انواع کافران تکذیب کنند میباشند.
﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَهُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ﴾با وجود این اگر خداوند میخواست همه مردم را یک امّتِ بر هدایت قرار میداد، چون او تواناست و هیچ چیزی از اراده وی سرپیچی نمیکند. ولی خداوند خواست هرکس را از بندگان برگزیدهاش که بخواهد به رحمت خویش داخل گرداند. امّا ستمگران صلّاحیت برخورداری از خیر و خوبی را ندارند و آنها از رحمت خدا محروم هستند. ﴿مَا لَهُم مِّن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٍ﴾پس غیر از خداوند دیگر دوست و یاوری ندارند که آنها را سرپرستی نماید تا به آنچه که خوب و دوست داشتنی است دست یابند و از آنچه که خوشایند است در امان بمانند.
کسانی که ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ﴾جز خدا چیزهایی را به دوستی گرفته و با پرستش آنها، آنان را یاور و سرپرست خود قرار دادهاند مرتکب زشت ترین اشتباه شدهاند. زیرا تنها خداوند کارساز است و بندگانش باید با پرستش و طاعتش و نزدیکی جستن به او با انواع تقرّبات ممکن او را به یاوری و دوستی بگیرند، چرا که فقط او به تدبیر بندگانش میپردازد، و به طور ویژه بندگان مومن خود را از تاریکیها به سوی نور هدایت میکند و به لطف خود آنان را کمک نموده و در همه کارهایشان آنان را سرپرستی مینماید. ﴿وَهُوَ يُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾و او مردگان را زنده میگرداند و او بر همه چیز تواناست. یعنی زنده کردن و میراندن در دست اوست و مشیت و قدرت او نافذ میباشد پس او سزاوار آن است که به تنهایی پرستش شود، چرا که شریکی ندارد.
آیهی ۱۲-۱۰:
﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبِّي عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ١٠﴾[الشورى: ۱۰]. «و در هرچیزی که اختلاف کنید داوری آن به خدا واگذار میگردد. این است خداوند، پروردگار من، که بر او توکّل نموده و بهسوی او باز میگردم».
﴿فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ١١﴾[الشورى: ۱۱]. «آفرینندۀ آسمانها و زمین است، از خودتان برای شما همسرانی قرار داده و چهارپایان را به شکل نر و مادّه درآورده است و بدین وسیله شما را زیاد میگرداند. هیچ چیزی همانند او نیست و او شنوای بیناست».
﴿لَهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ١٢﴾[الشورى: ۱۲]. «کلیدهای آسمان و زمین از آن اوست، رزق و روزی را برای هرکس که بخواهد فراخ میگرداند و (برای هرکس که بخواهد) تنگ میدارد، و او به همه چیز داناست».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾و در هر چیزی از اصول و فروع دینتان که اختلاف کنید داوری آن به کتاب خدا و سنّت پیامبرش واگذار میگردد. پس هرچه کتاب و سنّت حکم کردند یعنی همان است، و هرچه با کتاب و سنت مخالف باشد باطل است. ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبِّي﴾این است خداوند پروردگار من. و روزی دهنده و مدّبر است، او تعالی نیز به وسیله شریعت خود در همه امور بندگانش میان آنان داوری مینماید. مفهوم آیه کریمه این است که اتّفاق امّت حجّتی قاطع است، چون خداوند متعال به ما دستور داده که فقط چیزهایی را به او بازگردانیم که در آن اختلاف کردهایم، پس آنچه که ما بر آن اتّفاق نمودهایم کافی است که امّت بر آن اتفاق کرده باشد، زیرا امّت از خطا مصون میباشد. و حتمّا اتّفاق امّت با آنچه که در کتاب خدا و سنّت پیامبرش آمده است موافق است.
﴿عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ﴾بر او توکل نمودهام و در به دست آوردن منافع و دور کردن زیانها دل به او سپردهام، و به خداوند اعتماد دارم که مرا بر این امر کمک مینماید. ﴿وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ﴾و با قلب و جسم به سوی او روی میآورم و به طاعت و عبادت او میپردازم. و این دو اصل را خداوند در بسیاری از آیات کتابش بیان میدارد چون با مجموع این دو چیز، بنده کمال را به دست میآورد و اگر این دو چیز نباشند یا یکی نباشد کمال مطلوب را از دست میدهد. همانطور که فرموده است: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة: ۵]. «فقط تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوئیم». و فرموده است: ﴿فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَكَّلۡ عَلَيۡهِ﴾[هود: ۱۲۳]. «او را بپرست و بر او توکّل کن».
﴿فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾با قدرت و مشیت و حکمت خود آسمانها و زمین را آفریده است، ﴿جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا﴾و از جنس خودتان برای شما همسرانی آفرید. تا در کنار آنها آرام بگیرید و نسل و فرزندانتان گسترش یابند و منافع و عوایدی عایدتان گردد. ﴿وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا﴾و از همه اقسام حیوانات نر و مادّه آفریده است تا باقی بمانند و افزایش پیدا کنند تا منافع زیادی به شما برسد. به همین جهت آن را به وسیلهی حرف «لام» متعدی کرد و فرمود: ﴿لَكُم﴾که بر تعلیل دلالت میکند. یعنی آن را به خاطر شما، و به خاط نازل کردن نعمت بر شما خلق نمود. بنابراین فرمود: ﴿يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ﴾یعنی در زمین بدان سبب که از خودتان به خاطر منافع شما همسرانی قرار داد و به خاطر منافع شما در میان چهارپایان نر و ماده را قرار داده است شما را منتشر میکند و هم شما را و هم چهارپایانتان را تکثیر مینماید. ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ﴾هیچ چیزی همانند خدا نیست و هیچ چیزی از مخلوقات با او مشابهتی ندارد، نه در ذات او و نه در اسما و صفات، و نه در کارهایش چیزی شبیه او نیست، چون نامهای او همه نیکو هستند و صفات او صفتهای کمال و عظمت میباشند، و خداوند مخلوقات بزرگی را بدون این که شریک و همراهی داشته باشد پدید آورده است. پس هر چیزی همانند او نیست زیرا فقط او از هر جهت یگانه و یکتاست و کامل است. ﴿وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ﴾و او همه صداها را علی رغم اختلاف زبانها و گوناگون بودن نیازها میشنود. ﴿ٱلۡبَصِيرُ﴾بیناست، و حتی خزیدن مورچه سیاه را در شب تاریک بر روی صخره صاف میبیند. و او فرایند جذب و تبدیل غذا را در اعضای حیوانات بسیار کوچک مشاهده میکند، و حرکت و جریان آب را در شاخههای باریک (درختان و گیاه) میبیند. این آیه و امثال آن دلیلی است بر صحّت مذهب اهل سنّت و جماعت که صفات را برای خدا اثبات نموده و همگونی و مشابهت را از او نفی میکنند. فرمودهی خدا ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ﴾ردّی است بر اعتقاد گروه «مُشَبَّهَه» آنهایی که صفات خدا را به صفات مخلوف تشبیه میکنند و فرمودهی: ﴿وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾ردّی است برای «معطله» آنهاییکه صفات را تعطیل نموده و آنها را انکار میکنند.
﴿لَهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست و کلیدهای رحمت و روزی و نعمتهای ظاهری و باطنی در دست اوست. پس همه خلق در به دست آوردن منافعشان و دور کردن زیانهایشان، و در همه حالتها به خدا نیازمندند، و هیچ کس از آنها اختیاری ندارد. و خداوند بخشنده و منع کننده است و زیان دهنده و نفع دهنده میباشد، هر نعمتی که بندگان دارند از جانب اوست، و شرّ و بدی را جز او کسی دفع نمیکند. ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِ﴾[فاطر: ۲]. «هر درِ رحمتی را که خداوند برای مردم بگشاید هیچ باز دارندهای برای آن نیست، و آنچه راکه نگاه دارد هیچ رها کنندهای برای آن وجود ندارد». بنابراین، در اینجا فرمود: ﴿يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ﴾اوست که روزی را برای هرکس بخواهد فراخ میدارد و فراوان مینماید و از انواع روزیها به او هر آنچه بخواهد میدهد. ﴿وَيَقۡدِرُ﴾و برای هرکس که بخواهد آن را تنگ میدارد. تا به اندازه نیازش باشد و از نیازش بیشتر نباشد. و همه اینها تابع علم و حکمت اوست. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ﴾بیگمان او به هرچیزی داناست. پس اواحوال بندگانش را میداند و به هریک حسب حکمت او و مشیت خود میبخشد.
آیهی ۱۳:
﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ كَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِكِينَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَيۡهِۚ ٱللَّهُ يَجۡتَبِيٓ إِلَيۡهِ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَن يُنِيبُ١٣﴾[الشورى: ۱۳]. «آنچه از دین که نوح را به آن فرمان داده بود، و آنچه را که به تو وحی کردهایم و آنچه که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن فرمان داده بودیم برایتان مقرّر داشت که دین را برپای دارید و در آن اختلاف نورزید چیزی را که مشرکان را بهسوی آن فرا میخوانید بر آنان سختگران میآید. خداوند هرکس را بخواهد برای این دین برمیگزیند و هرکس را که رو بهسوی او نهد بهسوی خویش هدایت میکند».
این بزرگترین نعمت خدا بر بندگانش میباشد که بهترین و برترین و پاکیزهترین دین را که دین اسلام است برایشان مقّرر داشته است، دینی که خداوند برای بندگان برگزیدهاش منتخبان و برگزیدگان که پیامبران اولوالعزم هستند و در این آیه ذکر شدهاند و از هر جهت والا مقامترین و کاملترین انسانها هستند مقرّر داشته است. پس دینی که خداوند برای آنها مقّرر داشته است مناسب حال آنان میباشد و موافق با کمال آنهاست، بلکه خداوند آنها را کامل گردانده و برگزیده است چون به این دین بپا خاستهاند. و اگر دین اسلام نبود هیچ احدی مقامش بالا نمیرفت. پس این دین روح سعادت و قطع و محور کمال است و آن چیزی است که این کتاب ارزشمند در برگیرنده آن میباشد و بهسوی آن فرا میخواند از قبیل توحید و اعمال شایسته و اخلاق و آداب. ﴿أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ﴾شما را فرمان داده که همه شرایع و قوانین دین و اصول و فروعش را برپای دارید، خودتان آنرا برپای دارید و بکوشید تا آن را در زندگی دیگران نیز پیاده کنید و همدیگر را بر نیکویی و پرهیزگاری یاری نمایید و از گناه و دشمنی کردن باز دارید. ﴿وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِ﴾و در آن اختلاف نورزید، بلکه بر اصول و فروع دین متفّق بمانیدو بکوشید که اختلاف در مسائل، شما را متفّرق ننماید و به گروهها و احزابی تبدیل نشوید که با همدیگر دشمنی میورزید در حالی که در اصل دین متفق هستید. و از مصادیق اجتماع و اتفاق بر دین میتوان به اجتماعات عمومی اشاره کرد که شریعت به آن فرمان دادهاست مانند حج و اعید و جمعهها و نمازهای پنج گانه و جهاد و دیگر عبادتهایی که جز با گردهم آمدن کامل نمیگردند. ﴿كَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِكِينَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَيۡهِ﴾وقتی آنها را به یگانهپرستی و اخلاص در طاعت و عبادت برای خدا امر نمودی این امر به شدّت بر آنها دشوار آمد همانطور که خداوند در مورد آنها فرموده است: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ۴۵]. «و هرگاه خدا به تنهایی یاد شود دلهای کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند متنفّر میگردد، و هرگاه کسانی غیر از او یاد شوند بناگاه شادمان میگردند. و قول آنان را نقل میکند». و میفرماید: ﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عُجَابٞ٥﴾[ص: ۵]. «چگونه معبودان (متعدد) را به معبود واحد تبدیل میگرداند»؟!. به درستی که چیزی که او آورده و به سویش دعوت میکند بسیار عجیب است. ﴿ٱللَّهُ يَجۡتَبِيٓ إِلَيۡهِ مَن يَشَآءُ﴾خداوند از میان بندگانش هرکس را که شایسته برگزیده شدن برای رسالت و ولایت باش بر میگزیند. بر این اساس او این امّت را برگزیده و بر سایر امّتها فضیلت داده و بهترین ادیان را برای آن انتخاب کرده است. ﴿وَيَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَن يُنِيبُ﴾و هرکس را که رو به سوی او نهد به سوی خویش هدایت میکند. فراهم شدن این سبب از جانب بنده، او را به هدایت الهی میرساند، و این سبب، روی آوردن بنده به پروردگارش میباشد و متّوجه شدن انگیزههای قلبیاش به خدا و این که هدفش جلب رضایت خدا باشد. پس خوب و نیک بودن اراده بنده به همراه تلاش او در طلب هدایت از اسبابی است که هدایت را برای او آسان میگرداند. همان طور که خداوند متعال میفرماید: ﴿يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ﴾[المائدة: ۱۶]. «خداوند به وسیله آن هرکس را از خشنودی پروردگارش پیروی نماید به راههای سلامتی هدایت میکند».
و آیهی: ﴿وَيَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَن يُنِيبُ﴾و آیهی: ﴿وَٱتَّبِعۡ سَبِيلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَيَّ﴾[لقمان: ۱۵]. و حقایقی در مورد اصحاب شکه مبین بازگشت واقعی آنها بهسوی خداست، دلیلاند بر اینکه قول اصحاب حجت است، به ویژه قول و گفتهی خلفای راشدین ش.
آیهی ۱۵-۱۴:
﴿وَمَا تَفَرَّقُوٓاْ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡيَۢا بَيۡنَهُمۡۚ وَلَوۡلَا كَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى لَّقُضِيَ بَيۡنَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ أُورِثُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُ مُرِيبٖ١٤﴾[الشورى: ۱۴]. «و گروه گروه و دسته دسته نشدند مگر بعد از علم و آگاهی. و این تفرقهجویی فقط به خاطر ستمگری و کجروی درمیان خودشان بود، و اگر فرمانی از سوی پروردگارت صادر نشده بود که تا زمانی معیّن (مهلت) یابند، به یقین درمیان آنان داوری میشد و کسانیکه پس از آنان کتاب به آنها میراث داده شد در حقّانیت آن در شکّی قوی هستند».
﴿فَلِذَٰلِكَ فَٱدۡعُۖ وَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡۖ وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٖۖ وَأُمِرۡتُ لِأَعۡدِلَ بَيۡنَكُمُۖ ٱللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمۡۖ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡۖ لَا حُجَّةَ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُۖ ٱللَّهُ يَجۡمَعُ بَيۡنَنَاۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ١٥﴾[الشورى: ۱۵]. «پس بر این (دین) فراخوان و چنانکه فرمان یافتهای ایستادگی کن، و از خواستههای آنان پیروی مکن. بگو: من به هر کتابیکه از سوی خدا نازل شده است ایمان آوردهام و به من دستور داده شده که درمیان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و پروردگار شماست. اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن شماست، میان ما و شما گفتگو و مجادلهای نیست، خداوند ما و شما را گرد میآورد و بازگشت بهسوی اوست».
وقتی خداوند به اتّفاق مسلمین و اجتماع آنان بر دینشان فرمان داد و آنها را از تفرقه نهی کرد به آنان خبر داد که شایسته نیست به آنچه از کتاب که برآنها نازل کرده است مغرور شوند، چون اهل کتاب متفرّق و پراکنده نشدند مگر بعد از آن که خداوند کتاب را بر آنها نازل کرد، کتابی که موجب اجتماع و وحدت است. پس آنها کاری برخلاف آنچه کتابشان به آنها دستور داده بود انجام دادند، و این به خاطر دشمنی و تجاوزشن بود. آنها نسبت به یکدیگر بغض وحسد ورزیدند و میان آنها اختلاف و دشمنی ایجاد شد. پس ای مسلمانها! بپرهیزید از این که مانند آنها باشید. ﴿وَلَوۡلَا كَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾و اگر سخن پروردگارت بر این نرفته بود که تا مدّت معینی عذاب داده نشوند و در کیفر دادن آنها تاخیر شود، ﴿لَّقُضِيَ بَيۡنَهُمۡ﴾در میان آنان داوری میشد، ولی حکمت و بردباری او اقتضا میکرد که عذاب، فورا آنها را فرا نگیرد، ﴿وَإِنَّ ٱلَّذِينَ أُورِثُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾و بیگمان کسانی که کتاب را از گذشتگان به ما دادهاند و به آنان عالم گفته میشود، ﴿لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُ مُرِيبٖ﴾در اشتباه فاحشی هستند و همین امر میان آنان اختلاف ایجاد میکند. گذشتگانِ آنها از روی حسد و تجاوز اختلاف ورزیدند و جانشینانشان از روی شک و تردید اختلاف نمودند و همه در اختلافِ مذموم مشترک هستند.
﴿فَلِذَٰلِكَ فَٱدۡعُ﴾پس به سوی دین استوار و راه راستی که خداوند کتابهایش را بر آن نازل فرموده و پیامبرانش را بر آن فرستاده است فرا بخوان و امّت خویش را به سوی آن دعوت بده و آنها را به آن ت شویق کن و با هرکس که آن را نمیپذیرد جهاد کن. ﴿وَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَ﴾و همانگونه که فرمان یافتهای ایستادگی کن. یعنی استقامتی کن که موافق با دستور خدا باشد، نه افراطی در آن باشد و نه تفریط، بلکه در آن از دستورات الهی فرمان برداری کن و از آنچه نهی کرده پرهیز نما، به صورتی که همواره در این کار ادامه داشته باشد.پس پیامبر را دستور داد که با در پیش گرفتن استقامت، خود را تکمیل گرداند و دیگران را نیز با دعوت کردن به استقامت، به سوی کمال هدایت کند. و معلوم است که هرآنچه به پیامبر دستور داده شود به امّت او نیز دستور داده میشود، البته به شرطی که دستور مخصوص پیامبر نباشد.
﴿وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ﴾و از خواستهها و امیال کافران یا منافقانی که از دین منحرف هستند پیروی مکن، زیرا پیروی از آنها به معنی پیروی کردنِ بخشی از دینشان، یا ترک کردن دعوتِ به سوی خدا یا ترک استقامت است. پس از آن که علم و دانش به نزد تو آمده است آن گاه از ستمکاران خواهی بود. نفرمود از دینشان پیروی مکن چون حقیقت دین آنها که خداوند برایشان مقّرر کرده است دین همه پیامبران است، امّا آنها مقّرر کرده است دین همه پیامبران است، امّا آنها از حقیقت دین خود پیروی نکردهاند بلکه از خواستها و امیالشان پیروی نموده و دینشان را به بازیچه گرفتهاند. ﴿وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٖ﴾و به هنگام مجادله و مناظره با آنها بگو: من به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده است ایمان آورده ام. یعنی مناظره و مجادله تو با آنها باید بر این اصل بزرگ استوار باشد، اصلی که بر شرافت و شکوه اسلام و چیره بودن آن بر همه ادیان دلالت مینماید، و دینی که اهل کتاب گمان میبرند بر آن هستند بخشی از اسلام است. در اینجا بیان شده که اگر اهل کتاب بر این محور مناظره کنند که به بعضی از کتابها یا پیامبران، ایمان دارند و به بعضی ایمان ندارند از آنها پذیرفته نمیشود، چون کتابی که به سوی آن دعوت میکنند و پیامبری که خود را به او نسبت میدهند باید این قرآن و کسی که آن را آورده است را تصدیق کنند.
پس کتاب ما و پیامبرمان ما را فرمان دادهاند که به موسی و عیسی و تورات و انجیل ایمان داشته باشیم، و آن را تصدیق کنیم و خبر دادهاند که این کتابها صحّت قرآن را تصدیق و به آن اقرار کردهاند. امّا کتاب و پیامبرمان ما را به ایمان آوردن به تورات و انجیل و موسی وعیسایی که برای ما توصیف نشدهاند و مطابق با کتاب ما نیستند فرمان نداده است. ﴿وَأُمِرۡتُ لِأَعۡدِلَ بَيۡنَكُمُ﴾و فرمان یافتهام که در داوری میان شما و آنچه در آن اختلاف کردهاید، دادگری کنم. پس ای اهل کتاب دشمنی شما و کینه ورزیتان با من، مراد از دادگری میان شما باز نمیدارد و مرا از این که از میان گفتههای مختلف اهل کتاب و دیگران سخن حق را بپذیرم و باطل را رد کنم و به عدالت حکم کنم منع نمیکند. ﴿ٱللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمۡ﴾الله پروردگار ما و پروردگار شماست. یعنی او پروردگار همه است و شما به این که پروردگارتان باشد از ما سزاوارتر نیستید. ﴿لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡ﴾اعمال خوب و بد ما از آن ماست و اعمال شما از آن شماست، ﴿لَا حُجَّةَ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ﴾یعنی بعد از آن که حقایق روشن گشت و حق از باطل و هدایت از گمراهی روشن گشت و حق از باطل و هدایت از گمراهی مشخص گردید جایی برای جدال و ستیز و کشمکش باقی نمانده است. چون منظور از مجادله و گفتگو این است که حق از باطل روشن گردد تا فردی که راهیافته است هدایت شود و حجّت بر فرد گمراه اقامه گردد. منظور این است که با اهل کتاب مجادله نشود، چرا که خداوند میفرماید: و با اهل کتاب مجادله نکنید مگر به شیوهای که بهتر است. منظور همان چیزی است که ما بیان کردیم. ﴿ٱللَّهُ يَجۡمَعُ بَيۡنَنَاۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ﴾خداوند در روز قیامت همه ما را گرد میآورد و هریک را طبق عملش مجازات میکند و در این وقت دروغگو و راستگو مشخّص میشوند.
آیهی ۱۶:
﴿وَٱلَّذِينَ يُحَآجُّونَ فِي ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ٱسۡتُجِيبَ لَهُۥ حُجَّتُهُمۡ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَعَلَيۡهِمۡ غَضَبٞ وَلَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٌ١٦﴾[الشورى: ۱۶]. «و کسانیکه دربارۀ خدا به مجادله و مخاصمه میپردازند آن هم پس از آنکه پذیرفته شده است، مجادلۀ آنان در نزد پروردگارشان باطل است و خشم (خدا) بر آنان است و آنان عذابی سخت دارند».
این آیه ﴿وَٱلَّذِينَ يُحَآجُّونَ فِي ٱللَّهِ﴾تاکید ﴿لَا حُجَّةَ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ﴾(میان ما و شما هیچ مجادلهای نیست) میباشد. ﴿وَٱلَّذِينَ يُحَآجُّونَ فِي ٱللَّهِ﴾و کسانیکه درباره خدا به وسیله حجّتهای باطل و شبهات متناقض مجادله و مخاصمه میورزند، ﴿مِنۢ بَعۡدِ مَا ٱسۡتُجِيبَ لَهُ﴾بعد از آنکه خردمندان و عاقلان به سبب آیات و نشانههای قاطع و دلایل روشن فرمان او را پذیرفتهاند، پس اینان که با حق به مجادله میپردازند، پس از آن که حق برایشان روشن شده است، ﴿حُجَّتُهُمۡ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾مجادله آنها نزد پروردگارشان باطل است و پذیرفتنی نیست. چون مجادله آنها مشتمل بر ردّ حق است و هر آنچه که با حق مخالف باشد باطل است. ﴿وَعَلَيۡهِمۡ غَضَبٞ﴾و به خاطر نافرمانی و روی گردانیاشان از حجّتهای خدا و دروغ انگاشتن آن خشم خدا بر آنهاست. ﴿وَلَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٌ﴾و عذابی دردناک دارند که آن عذاب نتیجه خشم خداوند بر آنهاست. پس این کیفر ِ هرکسی است که به وسیله باطل با حق به مجادله میپردازد.
آیهی ۱۸-۱۷:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ وَٱلۡمِيزَانَۗ وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَةَ قَرِيبٞ١٧﴾[الشورى: ۱۷]. «خداوند ذاتی است که کتاب و ابزار سنجش را به حق نازل کرده است، و تو چه میدانی شاید قیامت نزدیک باشد».
﴿يَسۡتَعۡجِلُ بِهَا ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِهَاۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مُشۡفِقُونَ مِنۡهَا وَيَعۡلَمُونَ أَنَّهَا ٱلۡحَقُّۗ أَلَآ إِنَّ ٱلَّذِينَ يُمَارُونَ فِي ٱلسَّاعَةِ لَفِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٍ١٨﴾[الشورى: ۱۸]. «کسانیکه به قیامت ایمان ندارند در فرا رسیدن آن شتاب میورزند، امّا مؤمنان به سبب آن در خوف و هراسند و میدانند که قیامت حق است بدانکه کسانیکه دربارۀ قیامت شک و تردید دارند و دربارۀ ان مجادله میکنند در گمراهی دور و دراز به سر میبرند».
وقتی خداوند متعال بیان کرد که حجتّها و دلایل او واضح و روشن هستند، طوری که هرکس در وی امید خیری باشد آن را میپذیرد، اصل و اساس حجّتها را نیز بیان کرد، اساسی که همه دلایل و حجتّهایی که به بندگان رسیدهاند به این دلیل بر میگردند. پس فرمود: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ وَٱلۡمِيزَانَ﴾خداوند ذاتی است که کتاب و ابزار سنجش را به حق نازل کرده است. کتاب، این قرآن بزرگ است که به حق نازل شده و مشتمل بر حق و راستی و یقین است و در سراسر آن نشانههای روشن و دلایل واضح است که بر همه مطالب الهی و عقاید دینی دلالت میکند. پس قرآن بهترین مسائل و روشن ترین دلایل را ارائه داده است. امّا معیار و میزان عدالت و سنجش و مقایسه درست وعقل صحیح میباشد. بنابراین، همه دلایل عقلی از قبیل نشانههای الهی در کرانههای جهان و نشانههایی که در وجود انسان است و اعتبارات و معیارهای شرعی و مناسبتها و علّتها و احکام و حکمتها همه در میزان و معیاری داخل هستند که خداوند آن را در میان بندگانش گذاشته است تا اموری را که اثبات نموده و اموری را که نفی کرده است بسنجید و به وسیله آن به راست بودن پیام خداوند و پیامبرانش یقین حاصل کنید. و آنچه از دایره کتاب و میزان بیرون است و آنچه گفته میشود حجّت و دلیل است باطل و متناقض میباشد، اصل آن فاسد است و مبانی و فروع آن نیز فاسد میباشد. و هرکس که قدرت تشخیص را داشته باشد و ادله راجح و مرجوح را از یکدیگر تشخیص دهد و حجّتها و شبهات را از هم بازشناسد، به این موضوع واقف است. ولی هرکس فریب عبارتهای آراسته و کلمات فریبنده را بخورد و بصیرت او معنی مورد نظر را در نیابد، او اهل این کار نیست و از سوارکاران این میدان نمیباشد. پس موافقت و مخالفت او برابر است.
سپس خداوند متعال با ترساندن کسانیکه درآمدن قیامت شتاب دارند و منکر آن هستند فرمود: ﴿وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَةَ قَرِيبٞ﴾و تو چه میدانی شاید قیامت نزدیک باشد، پس زمان و فاصله آن معلوم نیست، و مشخص نیست که چه زمانی برپا میشود، بنابراین در هر وقتی اتفاق افتادن آن انتظار میرود.
﴿يَسۡتَعۡجِلُ بِهَا ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِهَا﴾کسانیکه از روی عناد و تکذیب و ناتوان قرار دادن پروردگارشان به آن ایمان ندارند در فرا رسیدن آن شتاب میورزند، ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مُشۡفِقُونَ مِنۡهَا﴾امّا کسانیکه ایمان آوردهاند از قیامت در هراساند. یعنی از آن میترسند چون به آن ایمان دارند و میدانند که در قیامت جزای اعمال داده میشود، و از آنجا که پروردگارشان را میشناسند و میترسند که مبادا اعمالشان نجات دهنده نباشد و آنان را به سعادت نرساند. بنابراین فرمود: ﴿وَيَعۡلَمُونَ أَنَّهَا ٱلۡحَقُّ﴾و میدانند که آن حق است و هیچ شک و تردیدی در وقوع آن ندارند. ﴿أَلَآ إِنَّ ٱلَّذِينَ يُمَارُونَ فِي ٱلسَّاعَةِ﴾بدانید کسانیکه در وقوع قیامت شک دارند و درباره آن به ستیز و مجادله میپردازند، یعنی بعد از آنکه دچار شک و تردید شدند با پیامبران و پیروان آنان دربارهی وقوع قیامت به مجادله پرداختند، ﴿لَفِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٍ﴾در گمراهی بینهایت دوری قرار دارند. و چه گمراهی و ضلالتی بدتر است از دوری و ضلالت کسی که سرای آخرت را تکذیب کرده است، سرایی که سرای آخرت را تکذیب کرده است، سرایی که سرای حقیقی است و برای جاودانگی آفریده شده است؟! سرای سزا و جزایی که خداوند در آن عدالت و فضل خویش را اظهار میکند، و این جهان نسبت به آن مانند سفر مسافری است که در زیر سایه درختی میخوابد سپس آن را ترک میکند و از آنجا کوچ مینماید. این دنیا سرای عبور و گذر است نه محل استقرار و ماندن. پس کافران، فنا شدن و از بین رفتن دنیا را تصدیق میکنند چون آن را مشاهده کردهاند امّا سرای آخرت را تکذیب مینمایند، سرایی که کتابهای الهی و پیامبران بزرگوار و پیروانشان که از همه مردم، عقلی کاملتر و دانشی بیشتر دارند و فهمیدهتر و هوشیارترند از آن خبر دادهاند.
آیهی ۲۰-۱۹:
﴿ٱللَّهُ لَطِيفُۢ بِعِبَادِهِۦ يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡعَزِيزُ١٩﴾[الشورى: ۱۹]. «خداوند نسبت به بندگانش مهربان است، به هرکس که بخواهد روزی میدهد و او توانا و چیره است».
﴿مَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَةِ نَزِدۡ لَهُۥ فِي حَرۡثِهِۦۖ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡيَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ٢٠﴾[الشورى: ۲۰]. «هرکس که کشت آخرت را بخواهد به کشت او فرونی و برکت میدهیم، هرکس که کشت دنیا را بخواهد از آن به او میدهیم و او در آخرت هیچ بهرهای ندارد».
خداوند متعال خبر میدهد که او ﴿لَطِيفُۢ بِعِبَادِهِ﴾نسبت به بندگانش لطیف و مهربان است تا بندگان او را بشناسند و او را دوست بدارند و خود را در معرض لطف و کرم او قرار دهند. لطف از صفتهای خداوند متعال است که به این معنی است او رازها و پنهانیها را میداند و بندگانش به خصوص مومنان را به آنچه که مایه خیر و صلاح آنهاست، هدایت میکند، و خیر و برکت را از راهی به آنها میرساند که خودشان نمیدانند و گمانش را نمیبرند. از جمله لطف خداوند نسبت به بنده مومنش این است که او را با فراهم کردن اسباب هدایت بهسوی خیر هدایت میکند، هدایتی که به فکر انسان نمیآید. اسبابی که خداوند برای هدایت بندهی مومنش فراهم میکند عبارت است از اینکه محبّت حق و تسلیم شدن در برابر آن را در وجودش به ودیعه مینهد، و خداوند به فرشتگان گرامیاش الهام میکند تا او را استوار گردانند و او را بر انجام خیر و نیکی تشویق، و حق را در دلش آراسته نمایند که سبب پیروی از حق میشود. و از مظاهر لطف خداوند این است که مومنان را به عبادتهای دسته جمعی فرمان داده که این عبادتها ارادههایشان را قوی میگرداند و همّتهایشان را بر میانگیزد، به گونهای که آنها در راه خیر با یکدیگر رقابت میورزند و به آن علاقمند میوشند و به یکدیگر اقتدا میکنند. و از مظاهر لطف خداوند نسبت به بندگانش این است که اسبابی را برای بنده ایجاد میکند که میان او و گناهان مانع میگردند. مثلا چنانچه دنیا و ثروت و ریاست و امثال آنکه اهل دنیا در آن با همدیگر به رقابت میپردازند بنده را از اطاعت و عبادت خدا دور کند یا سبب شود تا از خدا غافل گردد یا به گناهی روی آورد، خداوند ثروت و دارایی و ریاست را از او دور میدارد و رزقش را به اندازهاش میدهد. بنابراین، دراینجا فرمود: ﴿يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُ﴾هرکس را که بخواهد به اقتضای حکمت و لطفش روزی میدهد. ﴿وَهُوَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡعَزِيزُ﴾و او نیرومند و چیره است، و قدرت و توان همه از آن اوست. پس هیچ یک از مخلوقات توان کاری را ندارد مگر به کمک او که همه چیز در برابر او سرتسلیم فرود آورده است. سپس خداوند متعال فرمود: ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَةِ﴾هرکس اجر و پاداش آخرت را بخواهد یعنی به قیامت باور داشته باشد و آن را تصدیق نماید و برایش تلاش کند، ﴿نَزِدۡ لَهُۥ فِي حَرۡثِهِ﴾در کشت او میافزاییم. یعنی عمل او را چند برابر مینماییم و پاداش آن را چند برابر میگردانیم. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡيَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ كَانَ سَعۡيُهُم مَّشۡكُورٗا١٩﴾[الإسراء: ۱۹]. «و هرکس آخرت را بخواهد و برای آن تلاش کند درحالیکه مومن است تلاش ایشان قابل تقدیر و تشکر است، با وجود این بهرهاش در دنیا حتما به او میرسد». ﴿وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡيَا﴾و هرکس کشت دنیا را بخواهد به این صورت که دنیا آخرین هدف او باشد و برای آخرت خود چیزی پیش نفرستد و به پاداش آن امید نداشته باشد و از عذاب آن نترسد، ﴿نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا﴾بهرهاش را که برایش مقّرر گشته است به او میدهیم. ﴿وَمَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ﴾امّا در آخرت هیچ بهرهای ندارد و از بهشت و نعمتهای آن محروم میگردد و سزاوار آتش دوزخ میشود. ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِيهَا وَهُمۡ فِيهَا لَا يُبۡخَسُونَ١٥﴾[هود: ۱۵]. «هرکس زندگانی دنیا و زینت آن را بخواهد و اعمالشان را در آنجا کاملا به ایشان میدهیم و آنها در آنجا کم داده نمیشوند».
آیهی ۲۳-۲۱:
﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُۚ وَلَوۡلَا كَلِمَةُ ٱلۡفَصۡلِ لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡۗ وَإِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢١﴾[الشورى: ۲۱]. «آیا (کافران) شریکانی دارند که برای ایشان دینی پدید آوردهاند که خدا بدان اجازه نداده است؟ و اگر فرمان قاطع (دربارۀ تاخیر عذاب درکار) نبود (مسلّماً بین آنان داوری میشد، و بیگمان ستمکاران عذاب دردناکی دارند».
﴿تَرَى ٱلظَّٰلِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا كَسَبُواْ وَهُوَ وَاقِعُۢ بِهِمۡۗ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فِي رَوۡضَاتِ ٱلۡجَنَّاتِۖ لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡكَبِيرُ٢٢﴾[الشورى: ۲۲]. «ستمکاران را (در قیامت) خواهی دید که از کارهایی که کردهاند سخت بیمناکند، و آن حتماً ایشان را فرو میگیرد، و آنانکه ایمان آودره و کارهای شایسته کردهاند در باغهای بهشت به سر میبرند آنان هر آنچه بخواهند نزد پروردگارشان دارند، این است فضل بزرگ».
﴿ذَٰلِكَ ٱلَّذِي يُبَشِّرُ ٱللَّهُ عِبَادَهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِۗ قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ وَمَن يَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِيهَا حُسۡنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَكُورٌ٢٣﴾[الشورى: ۲۳]. «این همان چیزی است که خداوند به آن بندگانش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند نوید میدهد. بگو: در برابر آن از شما پاداش و مزدی نمیخواهم مگر دوستی به خاطر خویشاوندی و هرکس که نیکی کند بر نیکیِ عمل او میافزاییم. بیگمان خداوند آمرزنده و شکرگزار است».
خداوند متعال خبر میدهد که مشرکین انبازهایی را به یاوری و سرپرستی برگرفتهاند و هر دو گروه در اعمال کفرآمیز مشترک هستند و اینها از شیطانهای انسی میباشند که به کفر دعوت میکنند. ﴿شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ﴾و شرک و بدعتها را برای ایشان به عنوان دین پدید آوردهاند و حلال خدا را حرام کرده و حرام او را حلا نموده و آنچه را که دلشان بخواهد برای آنان دین قرار دادهاند. با این که دین همان چیزی است که خداوند متعال آن را مشروع نموده تا بندگان بر آن اساس وی را عبادت کنند و به وسیله آن خود را به خدا نزدیک نمایند. بنابراین، هیچ کس حق ندارد چیزی را که از طرف خدا و پیامبرش نیامده باشد به عنوان دین مقّرر بدارد، پس چگونه این فاسقان (این کار را میکنند) که هم آنان و هم پدرانشان در کفر مشترک هستند؟! ﴿وَلَوۡلَا كَلِمَةُ ٱلۡفَصۡلِ لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡۗ﴾واگر خداوند مدّت معینی را مقّرر کرده بود که در آن به گروههای مختلف مهلت دهد، فورا به خوشبختی اهل حق و نابود شدن اهل باطل حکم و داوری میکرد، چون آنچه نابودی آنها را اقتضاء مینماید موجود است. امّا اینها بدانند که در آخرت عذاب دردناکی در پیش دارند که اینها و هر ستمگری بدان گرفتار میشوند.
﴿تَرَى ٱلظَّٰلِمِينَ﴾در این روز کسانی را که با کفر ورزیدن و ارتکاب گناهان بر خود ستم کردهاند خواهی دید که، ﴿مُشۡفِقِينَ مِمَّا كَسَبُواْ﴾از کارهایی که کردهاند سخت بیمناکند، زیرا بر آن کیفر داده میشوند و از آنجه که بیمناک، چیزی که از آن میترسد احتمال دارد به آن دچار شود و (نیز) احتمال دارد بدان دچار نشود، خبر داد عذابی که این ستمکاران از آن میترسند، ﴿وَاقِعُۢ بِهِمۡ﴾به آنان خواهد رسید، چون آنها اسباب کیفر را فراهم آوردهاند بدون اینکه معارضی از قبیل توبه و غیره را داشته باشند، اکنون فرصت را از دست دادهاند. ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾و کسانیکه با دلهایشان به خدا و کتابها و پیامبرانش ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند. هر نوع عمل صالحی از اعمال قلوب و اعمال جوارح از قبیل واجبات و مستحبات در کارهای شایسته داخل هستند پس چنین کسانی ﴿فِي رَوۡضَاتِ ٱلۡجَنَّاتِ﴾در باغهای بهشت هستند. یعنی در باغهایی هستند که به بهشت اضافه شدهاند، و معلوم است که حالت مضاف الیه است که «بهشت» میباشد. پس این باغها بسیار زیبا و شکوفا بوده و در آن نهرها و چشمههای پُر آب و منظرههای زیبا و صداهای دلانگیز است و درختان پرمیوه و پرندگان آواز خوان به وفور یافت میشوند، و اهل ایمان در کنار هم به سر میبرند. و در آن جا کاملترین بهره از همزیستی و همدم شدن با دوستان عاید آدمی میشود. باغهایی که با گذشت زمان زیبایی اشان افزوده میگردد و روز به روز اهالی آنها به لذّتهایشان اشتیاق بیشتری پیدا میکنند. ﴿لَهُم مَّا يَشَآءُونَ﴾آنها هرچه در آن باغها بخواهند دارند. ﴿عِندَ رَبِّهِمۡ﴾نزد پروردگارشان،، پس هرچه بخواهند برایشان فراهم است، چیزهایی که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. ﴿ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡكَبِيرُ﴾این است فضل بزرگ. و آیا فضلی بزرگتر از دستیابی به رضایت خداوند متعال و بهرهمند شدن از لقای او در سرای بهشت وجود دارد؟
﴿ذَٰلِكَ ٱلَّذِي يُبَشِّرُ ٱللَّهُ عِبَادَهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾خداوند بخشنده و مهربان این مژده بزرگ را که به طور مطلق بزرگترین نوید است به وسیله برترین انسان به کسانی نوید میدهد که ایمان آوردهاند و کار شایسته کردهاند. پس برخورداری از این نوید بزرگترین هدف است ووسیلهای که انسان را به آن میرساند بهترین وسیله است. ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا﴾بگو: در برابر رساندن این قرآن به شما و فراخواندتان بهسوی احکام آن از شما مزدی نمیخواهم. پس منظور من این نیست که اموالتان را از دستتان بگیرم و نمیخواهم که بر شما ریاست و حکومت کنم و هدفی مادّی ندارم. ﴿إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾احتمال دارد که معنی آیه این باشد که فقط یک چیز از شما میخواهم که فایده آن به خود شما بر میگردد و آن این که به خاطر خویشاوندی مرا دوست بدارید. و این دوست داشتن اضافه بر دوست داشتنِ براساس ایمان است، زیرا دوست داشتن پیامبرصاز روی ایمان و مقدم داشتن محبت ایشان بر همه محبّتها بعد از محبّت خدا، بر هر مسلمانی فرض است. و از کسانی که در این آیه به آنان اشاره شده است، درخواست شده است اضافه بر این محبت ایمانی، محبتی دیگر را نیز نسبت به پیامبر داشته باشند، و آن عبارت است از محبت خویشاوندی، چون پیامبرصنزدیکترین مردم و خویشاوندان خود را دعوت میکرد تا جایی که میگویند هیچکس در تیرههای قریش نبود مگر اینکه پیامبر با او نسبتی داشت و به نوعی خویشاوند او بود. و احتمال دارد که منظور این باشد که از شما هیچ مزدی نمیخواهم مگر این که صادقانه خدا را دوست بدارید و این با نزدیکی جستن به خدا و متوّسل شدن به او به وسیله طاعت و عبادتش که بر محبّت صادقانه و درستِ خدا دلالت مینماید همراه است. بنابراین فرمود: ﴿إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾مگر محبت به خاطر نزدیکی جستن به تقّرب به خدا. طبق هر دو گفته این استثنا دلیلی است بر این که پیامبرصدر برابر دعوت از آنان هیچ پاداشی نمیطلبد مگر چیزی که فایدهاش به خودشان بر میگردد، و این مزد نیست، بلکه مزد و پاداش همان است که پیامبرصبه آنها داد. همانند این که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا نَقَمُواْ مِنۡهُمۡ إِلَّآ أَن يُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ﴾[البروج: ۸]. «و از آنان عیب و ایرادی جز این نگرفتند که به خداوند پیروزمند و ستوده ایمان آوردهاند». و مانند این که میگویند: «فلانی گناهی نکرده جز این که با تو نیکی میکند».
﴿وَمَن يَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِيهَا حُسۡنًا﴾و هرکس کار نیکی انجام دهد از قبیل نماز، روزه، حج یا نیکی کردن با مردم، بر نیکی عمل او میافزائیم، به این صورت که خداوند به او توفیق میدهد تا کارهای دیگری انجام دهد و با آن اجر و پاداش مومن اضافه میوشد و نزد خدا و خلق جایگاهش بالا میرود و پاداش دنیا و آخرت را به دست میآورد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَكُورٌ﴾بیگمان خداوند آمرزنده و شکرگزاراست، گناهان بزرگ را هرچند که بزرگ باشند به هنگام توبه کردن و دست کشیدن از آن میآمرزد. و در مقابل عمل اندک پاداش فراوان میدهد، پس او با مغفرت خویش گناهان را میآمرزد و عیبها را میپوشاند و یا پذیرفتن نیکیها آن را شکر میگزارد و نیکیها را چندین برابر مینماید.
آیهی ۲۴:
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗاۖ فَإِن يَشَإِ ٱللَّهُ يَخۡتِمۡ عَلَىٰ قَلۡبِكَۗ وَيَمۡحُ ٱللَّهُ ٱلۡبَٰطِلَ وَيُحِقُّ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٢٤﴾[الشورى: ۲۴]. «آیا میگویند: (پیامبر) بر خدا دروغ بسته است؟، اگر خدا بخواهد بر دل تو مهره مینهد، و خداوند باطل را از میان میبرد و با سخنانس حق را پابرجا میدارد. بیگمان او به همۀ چیزهایی که درون سینههاست آگاه میباشد».
آیا کسانیکه پیامبر را تکذیب میکنند، با جسارت و دروغ میگویند: ﴿ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا﴾پیامبر بر خدا دروغ بسته است؟ آنها تو را به زشتترین چیز متّهم میکنند و میگویند به خدا دروغ میبندی و ادّعای نبّوت میکنی، و چیزی را به خداوند نسبت میدهی که خداوند از آن پاک است، درحالیکه راستگویی و امانتداری تو را میدانند. پس چگونه به خود جرأت میدهند که چنین دروغ صریحی را بگویند؟ بلکه با این کار بر خدا جرات کردهاند چون این عیب گرفتن از خداست که به تو قدرت داده تا چنین دعوت بزرگی را که به گمان آنها بزرگترین فساد در زمین است به راه بیاندازی، زیرا خداوند به پیامبر توانایی داده بود تا دعوت را بیپرده اعلام دارد و آن را به خداوند نسبت دهد و برای تایید آن معجزات آشکار و دلایل روشنی ارائه دهد و پیروی آشکار پیامبر و چیره شدن او بر مخالفان نیز از این جمله بود. درحالیکه خداوند متعال میتوانست این دعوت را در نطفه خفه کند و بر دل پیامبرصمهر زند و خیری به دلش وارد نشود. و وقتی بر دل او مهز میزد همه چیز تمام میشد. پس این دلیل قاطعی است بر صحّت و درستی آنچه پیامبرصآورده است و قویترین شهادت از جانب خدا برای تایید گفتههای اوست و هیچ شهادتی بالاتر از این یافت نمیشود.
بنابراین، از حکمت و رحمت الهی و از سنتّهای جاری اوست که باطل را نابود میکندف گرچه گاهی اوقات باطل دارای قدرت میگردد اما سرانجام آن نابودی است. ﴿وَيُحِقُّ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِ﴾و با سخنان تکوینیاش ـ که تغییر نمییابد ـ و با وعده راستینش حق را پابرجا میدارد که خود آن را تشریع نموده است و آن را در دلها ثابت میگرداند و خردمندان را بینش میدهد. آری! خداوند بزرگ به روشهای گوناگون حق را پابرجا میدارد، یکی از این روشها این است که باطل را بر میانگیزد تا با حق مقابله کند، پس وقتی که باطل به مقابله با حق پرداخت حق با دلایل و حجّتهایش بر آن حمله ور میشود. آنجاست که نور و هدایت حق آشکار میگردد و به وسیله آن باطل نابود و ریشه کن میشود و بطلان آن برای هرکس روشن میگردد و حق برای هرکسی کاملا آشکار میشود بیگمان خداوند به آنچه در سینههاست و به نیک و بدی که در دلهاست و آنچه پنهان داشته و آنچه آشکار نکردهاند آگاه است.
آیهی ۲۸-۲۵:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَيَعۡفُواْ عَنِ ٱلسَّئَِّاتِ وَيَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ٢٥﴾[الشورى: ۲۵]. «و اوست خدایی که توبه را از بندگانش میپذیرد و از گناهان درمیگذرد و آنچه را انجام میدهید، میداند».
﴿وَيَسۡتَجِيبُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضۡلِهِۦۚ وَٱلۡكَٰفِرُونَ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٞ٢٦﴾[الشورى: ۲۶]. «و کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند پروردگارشان را اجابت میکنند، و به آنان از فضل خود افزون میدهد و کافران عذاب سخت و شدیدی دارند».
﴿وَلَوۡ بَسَطَ ٱللَّهُ ٱلرِّزۡقَ لِعِبَادِهِۦ لَبَغَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٖ مَّا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرُۢ بَصِيرٞ٢٧﴾[الشورى: ۲۷]. «و اگر خداوند روزی را برای همۀ بندگانش فراخ و فراوان کند قطعاً در زمین سرکشی و تباهی میکنند ولی به اندازۀ آنچه بخواهد فرو میفرستد چرا که او به (احوال) بندگانش دانای بیناست».
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ مِنۢ بَعۡدِ مَا قَنَطُواْ وَيَنشُرُ رَحۡمَتَهُۥۚ وَهُوَ ٱلۡوَلِيُّ ٱلۡحَمِيدُ٢٨﴾[الشورى: ۲۸]. «و اوست که باران را نازل میکند پس از آنکه (مردم) نا امید شدند و رحمت خود را میگستراند و اوست کارسازِ ستوده».
این بیان کرم و لطف خداوند و گستردگی بخشایندگی و کمال لطف اوست که ﴿يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِ﴾توبه بندگانش را میپذیرد وقتی که از گناهانشان دست میکشند و بر آن پیمان میبندند و تصمیم میگیرند که دوباره آن گناهان را انجام ندهند. پس اگر هدفشان پروردگار باشد خداوند توبهشان را میپذیرد، این در حالی است که قبلا سبب نابودی و گرفتار شدن به کیفرهای دنیوی و اخرویشان فراهم شده بود. ﴿وَيَعۡفُواْ عَنِ ٱلسَّئَِّاتِ﴾و گناهان و بدیها را محو میکند، و عیبهایی که در اثر آن گناهان به وجود میآیند و کیفرهایی که نتیجه ارتکاب گناهان است از آنها دور میکند. و توبه کننده نزد او ارزشمند میگردد به گونهای که انگار کار بدی نکرده است.
و خداوند او را دوست میدارد و به او توفیق انجام کارهایی میدهد که او را به خدا نزدیک مینمایند. و از آنجا که توبه از کارهای بزرگی است که گاهی به سبب کمال اخلاص و صداقت کامل میشود و گاهی به علّت ناقص بودن اخلاص و صداقت ناقص خواهد شد و چه بسا فاسد و خراب شود، اگر هدف از آن اهدافی دنیوی باشد ـ و این چیزها جایگاهشان دل است و فقط خدا آن را میداند ـ آیه را با این جمله به پایان برد: ﴿وَيَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ﴾و میداند آنچه را که انجام میدهید.
خداوند همه بندگان را به بازگشت و روی آوردن به سوی او و توبه کردن از کوتاهیها فرا خوانده است. پس بندگان برحسب اجابت و پذیرش به دو گروه تقسیم شده اند: آنهایی که اجابت کردهاند و خداوند آنها را چنین توصیف نموده است: ﴿وَيَسۡتَجِيبُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾و کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند پروردگارشان را اجابت میکنند و از او اطاعت مینمایند و به دعوت او لبّیک میگویند، چون ایمان و عمل صالحی که دارند آنها را به این امر وادار مینماید. پس وقتی او را اجابت کردند خداوند کارشان را سپاس میگزارد و او آمرزنده و شکرگزار است، ﴿وَيَزِيدُهُم مِّن فَضۡلِهِ﴾و به آنان از فضل خود بیشتر میدهد یعنی از فضل خویش به آنان توفیق عمل میدهد و پاداش آنها را چند برابر بیش از آنچه که اعمال آنها مستحق آن است، میدهد. امّا کسانی که دعوت خداوند را اجابت نمینمایند و آنها کسانی هستند که عناد میورزند، ﴿وَٱلۡكَٰفِرُونَ﴾و به خدا و پیامبرش کفر میورزند، ﴿لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٞ﴾اینان عذاب سخت و شدیدی در دنیا و آخرت دارند.
سپس بیان کرد که از لطف خداوند نسبت به بندگانش این است که او دنیا و روزی را برایشان چنان فراوان نمیکند که به دین آنها زیان برساند. پس فرمود: ﴿وَلَوۡ بَسَطَ ٱللَّهُ ٱلرِّزۡقَ لِعِبَادِهِۦ لَبَغَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾و اگر خداوند روزی را برای بندگانش فراوان نماید و گسترش دهد، در زمین سرکشی میکنند. یعنی از اطاعت خدا غافل شده و به شهوات و لذّتهای دنیا روی میآورند، و به آنچه که هوی و هوس آنها میخواهد مشغول میشوند گرچه آن چیز گناه و ستم باشد. ﴿وَلَٰكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٖ مَّا يَشَآءُ﴾ولی به اندازهای که لطف و حکمت او اقتضا مینماید فرو میفرستد. ﴿إِنَّهُۥ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرُۢ بَصِيرٞ﴾چرا که او بندگانش را میبیند و از اوضاع و احوال آنها کاملا آگاه است. همچنان که در بعضی روایتها آمده است که خداوند متعال میفرماید: «برخی از بندگانم هستند که جز ثروت و ایمانشان را سامان نمیبخشد، و اگر او را فقیر گردانم فقیری او را به فساد میکشاند. و برخی از بندگانم هستند که جز فقر و تنگدستی ایمانشان را سامان نمیبخشد، و اگر او را ثروتمند گردانم، ثروتمندی ایمانش را فاسد میگرداند. و برخی از بندگانم هستند که ایمانشان جز با تندرستی سامان نمییابد، و اگر او را بیمار گردانم بیماری، ایمان او را فاسد مینماید.
و برخی از بندگانم هستند که ایمانشان فقط با مریضی سامان مییابد و اگر او را تندرست کنم این امر ایمان او را فاسد میگرداند. همانا من کار بندگانم را طبق آگاهی خویش از آنچه که در دلهایشان است تدبیر مینمایم و من آگاه و بینا هستم.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ﴾و اوست که باران را نازل میکند و با آن به داد آبادیها و مردم میرسد. ﴿مِنۢ بَعۡدِ مَا قَنَطُواْ﴾بعد از آنکه نا امید شدند و مدت زمانی باران نیامده و گمان بردند که باران نمیآید و ناامید گشتند و برای قحط سالی کارهایی کردند. امّا در این هنگام خداوند باران میفرستد. ﴿وَيَنشُرُ رَحۡمَتَهُ﴾و با آن رحمت خویش را میگستراند و روزیهایی برای انسانها و چهارپایانشان میرویاند و این برایشان بسیار دارای اهمّیت است و از این شادمان میگردند.
﴿وَهُوَ ٱلۡوَلِيُّ ٱلۡحَمِيدُ﴾و اوست کارساز ستوده، که بندگانش را با انواع تدبیر سرپرستی مینماید و منافع دینی و دنیویشان را تامین میکند و او در کارسازی و تدبیرش ستوده است و به خاطر نعمتها و انواع لطفهایی که بندگان را از آن بهرهمند میسازد قابل ستایش است.
آیهی ۲۹:
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَآبَّةٖۚ وَهُوَ عَلَىٰ جَمۡعِهِمۡ إِذَا يَشَآءُ قَدِيرٞ٢٩﴾[الشورى: ۲۹]. «و از نشانههایش آفرینش آسمانها و زمین، و (نیز) همۀ جنبدگانی است که در آن دئو پدیدار و پراکنده کرده است واو بر گردآوری آنها هنگامیکه بخواهد تواناست».
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾و از نشانههای قدرت بزرگ او و از دلایل زنده گرداندن مردگان از سوی او آفرینش آسمانها و زمین با این بزرگی و عظمتشان است، که بر قدرت و گستردگی فرمانروایی او دلالت مینماید، و استواری و آفرینش زیبا و محکم آسمانها و زمین بر حکمت و فرزانگی خداوند دلالت میکند و منافع و مصالحی که در آسمانها و زمین نهاده شده است بر رحمت خدا دلالت میکند، و این که تنها او سزاوار انواع عبادت میباشد و الوّهیتِ غیر او باطل است. ﴿وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَآبَّةٖ﴾و جانوران و جنبدگانی که خداوند در آسمانها و زمین برای منفعت بندگانش پدید آورده و پراکنده کرده است از نشانههای قدرت اوست. ﴿وَهُوَ عَلَىٰ جَمۡعِهِمۡ إِذَا يَشَآءُ قَدِيرٞ﴾و او بر گردآوردن مردم بعد از مرگشان در میدان قیامت هر زمان که بخواهد، تواناست. پس خداوند قدرت و توانایی این کار را دارد. و تحقق قیامت باید مبتنی بر خیری راستین باشد، و معلوم است که اخبار پیامبران و کتابهایشان به صورت متواتر تحقق قیامت را بیان کردهاند.
آیهی ۳۱-۳۰:
﴿وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖ٣٠﴾[الشورى: ۳۰]. «و هر مصیبتی که گریبانگیرتان شود، به خاطر کارهایی است که خود کردهاید، و خداوند از بسیاری (از کارهای شما) گذشت میکند».
﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۖ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٖ٣١﴾[الشورى: ۳۱]. «و شما هرگز نمیتوانید (از چنگال قدرت خداوند) در زمین (فرار کنید و خدا را از دستیابی به خود) ناتوان سازید، و برایتان جز خداوند هیچ کارساز و یاوری نیست».
خداوند متعال خبر میدهد که هر مصیبتی به جسم یا اموال یا فرزندان بندگان میرسد یا آنچه را که دوست دارند و برایشان عزیز است، از دست میدهند، به خاطر کارهای بدی است که انجام میدهند و خداوند از بسیاری از کارهای بندگان گذشت میکند. پس خداوند بر بندگان ستم نمیکند ولی آنها خودشان بر خویشتن ستم میکنند. ﴿وَلَوۡ يُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا كَسَبُواْ مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ﴾[فاطر: ۴۵]. «و اگر خداوند مردم را به خاطر کارهایی که کردهاند، مواخذه میکرد، هیچ جنبندهای را روی زمین باقی نمیگذاشت». خداوند که کیفرها و عذابها را به تاخیر میاندازد بدان خاطر نیست که آن را فراموش کرده یا توانایی ندارد، بلکه در میگذرد.
﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾و شما نمیتوانید از چنگال قدرت الهی فرار کنید و او را از دستیابی به خود ناتوان سازید، بلکه شما در زمین ناتوان هستید و هرچه خداوند درباره شما اراده کند نمیتوانید امتناع ورزید. ﴿وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٖ﴾و جز خداوند هیچگونه کارساز و یاوری ندارید که شما را سرپرستی نماید و منافعتان را فراهم آورد، و هیچ یاوری ندارید که زیانها را از شما دور کند.
آیهی ۳۵-۳۲:
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلۡجَوَارِ فِي ٱلۡبَحۡرِ كَٱلۡأَعۡلَٰمِ٣٢﴾[الشورى: ۳۲]. «و از جمله نشانههای او کشتیهایی است که همچون کوهها بر صفحه دریاها به حرکت درمیآیند».
﴿إِن يَشَأۡ يُسۡكِنِ ٱلرِّيحَ فَيَظۡلَلۡنَ رَوَاكِدَ عَلَىٰ ظَهۡرِهِۦٓۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٍ٣٣﴾[الشورى: ۳۳]. «اگر بخواهید باد را آرام میسازد و کشتیها بر روی دریا متوقف میگردند، بیگمان در این برای هر بردبار سپاسگزاری نشانههاست».
﴿أَوۡ يُوبِقۡهُنَّ بِمَا كَسَبُواْ وَيَعۡفُ عَن كَثِيرٖ٣٤﴾[الشورى: ۳۴]. «یا اگر بخواند کشتیها را بهخاظز کارهایی که سرنشینان آنها مرتکب شدهاند هلاک میکند و از بسیاری (گناهان) درمیگذرد».
﴿وَيَعۡلَمَ ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٖ٣٥﴾[الشورى: ۳۵]. «و تا کسانیکه در آیات ما مجادله میکنند بدانند که هیچ گریزگاهی ندارند».
از نشانههای رحمت و توجه او به بندگانش ﴿ٱلۡجَوَارِ فِي ٱلۡبَحۡرِ﴾کشتیهای بخاری و بادبانی است که در دریا روانند و از بس که بزرگاند ﴿كَٱلۡأَعۡلَٰمِ﴾همانند کوههای بزرگی هستند که دریای خروشان برایشان رام شده، و آنها را از تلاطم و خروش امواج حفظ کرده است، و این کشتیها شما و کالاهای فراوانتان را به شهرهای دوردست حمل میکنند و اسبابی را برای این امر مسخّر نموده که شما را بر این کار کمک مینماید.
سپس این اسباب را گوشزد نمود و فرمود: ﴿إِن يَشَأۡ يُسۡكِنِ ٱلرِّيحَ﴾اگر خداوند بخواهد باد را که سببی برای حرکت کشتی است از وزیدن میاندازد، ﴿فَيَظۡلَلۡنَ رَوَاكِدَ عَلَىٰ ظَهۡرِهِ﴾آنگاه که کشتیهای در حال حرکت بر روی دریا میایستند، نه جلو میروند و نه عقب بر میگردند. نمیتوان گفت که این حکم شامل کشتیهای بخاری نمیشود، چون کشتیهایی که به وسیله بخار حرکت میکنند یکی از شرایط آنها وجود حرکت باد است. و اگر خداوند بخواهد، کشتیهای در حال حرکت را به سبب کارهایی که سرنشینان آن کردهاند در دریا غرق و نابودشان میگرداند، امّا خداوند بردبار است و از بسیاری از گناهان در میگذرد. ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٍ﴾بیگمان در این امر برای هر بردبار سپاسگزاری نشانههاست، یعنی کسی که در برابر آنچه دوست ندارد و بر او دشوار میآید بردباری میورزد خود را وادار به تحمّل دشواری طاعت یا به عقب راندن انگیزه گناه مینماید و به هنگام مصیبت از ابراز ناخشنودی از تقدیر الهی خودداری میکند. و به هنگام آسایش و نعمت سپاسگزار است و به نعمت پروردگارش اعتراف مینماید و برای او فروتنی میکند و نعمت خدا را در راه خشنودی او صرف مینماید. چنین کسی از نشانههای خدا بهرهمند میشود. امّا کسی که صبر و بردباری ندارد و به هنگام نعمتهای خداوند شکرگزاری نمیکند او روی گردان یا معاند است و از نشانههای خدا بهرهمند نمیشود.
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَيَعۡلَمَ ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا﴾و تا کسانی که در آیات ما مجادله میکنند و آن را به وسیله باطل خود باطل جلوه میدهند، بدانند که ﴿مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٖ﴾هیچ گریزگاهی ندارند. یعنی هیچ چیزی آنها را از عذابیکه به آن گرفتار شدهاند نجات نمیدهد.
آیهی ۳۹-۳۶:
﴿فَمَآ أُوتِيتُم مِّن شَيۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٣٦﴾[الشورى: ۳۶]. «هر آنچه که به شما داده شده است بهرۀ زندگانی دنیاست و آنچه که نزد خداست بهتر و پایدارتر است برای کسانیکه ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل میکنند».
﴿وَٱلَّذِينَ يَجۡتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ يَغۡفِرُونَ٣٧﴾[الشورى: ۳۷]. «و کسانیکه از گناهان بزرگ و اعمال زشت و ناپسند میپرهیزند و هنگامیکه خشمگین میشود گذشت میکنند».
﴿وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣٨﴾[الشورى: ۳۸]. «و آنانکه (دعوت) پروردگارشان را پذیرفتند و نماز را برپا داشتند و کارشان به شیوۀ رایزنی و بر پایۀ مشورت با یکدیگر است. و از آنچه به ایشان دادهایم، انفاق میکنند».
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡبَغۡيُ هُمۡ يَنتَصِرُونَ٣٩﴾[الشورى: ۳۹]. «و کسانیکه هرگاه تجاوزی به آنان برسد انتقام میگیرند».
در اینجا خداوند مردم را تشویق مینماید که شیفته دنیا نشوند و به آخرت علاقمند گردند. و اعمالی که انسان را به بهشت میرساند بیان کرد و فرمود: ﴿فَمَآ أُوتِيتُم مِّن شَيۡءٖ﴾فرمانروایی و ریاست و اموال و فرزندان و سلامتی و صحّتی که به شما داده شده است، ﴿فَمَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾بهرهمندی زندگانی دنیاست. یعنی لّذت زودگذر و فانی است. ﴿وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰ﴾و پاداش فراوان و نعمتهای پایداری که نزد خداوند است از لذتّهای دنیا بسیار بهتر است و قابل مقایسه نیستند. و نعمتهای آخرت ماندگارترند چون هیچ ناگواری در آن نیست و پس گرفته نمیشوند. سپس بیان کرد که چه کسانی مستحق این پاداش هستند، و فرمود: ﴿لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ﴾برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل میکنند. یعنی ایمان راستین را که مستلزم اعمال ظاهری و باطنی است با توکّل جمع نمودهاند که توکل وسیله موافقت در هر کاری است. پس هر عملی که توکّل با آن همراه نباشد کامل نیست. توکل یعنی این که آدمی در به دست آوردن آنچه خداوند دوست دارد و دور کردن آنچه که خداوند نمیپسندد قلبا به خدا تکیه نماید و به او اعتماد و اطمینان داشته باشد.
﴿وَٱلَّذِينَ يَجۡتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ﴾و کسانیکه از گناهان کبیره و از اعمال زشت و ناپسند میپرهیزند. فرق «کبائر الاثم» گناهان کبیره با «فواحش» کارهای زشت با این که هر دوی اینها گناهان بزرگ هستند این است که «فواحش» به آن دسته از گناهان بزرگ گفته میشود که در نفس انگیزه برای ارتکاب گناهانی هستند که چنین نیستند. امّا این زمانی است که کبائر و فواحش در کنار هم ذکر شوند. ولی اگر به تنهایی ذکر شوند مفهوم هریک در دیگری داخل است. ﴿وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ يَغۡفِرُونَ﴾و هرگاه خشمگین شوند میبخشند. یعنی به اخلاق خوب و عادات نیک خوی گرفتهاند، پس بردباری خوی آنهاست و اخلاق خوب طبیعت و سرشت آنها میباشد، حتی اگر کسی آنها را با گفتار یا کردار خود خشمگین کند آنها خشم خود را فرو میخورند و آن را اجرا نمیکنند بلکه آن فرد را میبخشند و در مقابلِ فردی که بدی کرده است جز نیکویی و گذشت و بخشیدن گذشت، منافع زیادی به بار میآورد و مفاسد زیادی را از آنها دور میکند. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿...ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ٣٤ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ٣٥﴾[فصلت: ۳۴-۳۵]. «با شیوهای که بهتر است پاسخ بده، پس آن کسی که میان تو و او دشمنی بوده است چنان میشود که گویا دوستی صمیمی است. و این را فرا نمیگیرد مگر کسانی که بردباری کردهاند و آن را فرا نمیگیرد و نمیپذیرد مگر کسی که دارای بهرهای بزرگ است».
﴿وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ﴾و کسانیکه از خدایشان فرمانبرداری کرده و دعوت او را لبیک گفتهاند و هدفشان خشنودی وی بوده است و مقصد نهاییشان این بوده که به او تقّرب جویند. و از جمله پذیرفتن دعوت الهی برپا داشتن نماز و پرداختن زکات است. پس این امور را بر استجابت عطف کرد و این که از باب عطف خاص بر عام است که بر شرافت و فضیلت معطوف دلالت مینماید. پس فرمود: ﴿وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾و نماز را به گونهای شایسته و به صورت ظاهری و باطنی و فرش و نفل برپا داشتهاند. ﴿وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ﴾و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند. این بخش هم شامل بخشش واجب است از قبیل زکات و انفاق بر خویشاوندان و امثال آن. و هم شامل بخششهای مستحب مانند صدقههایی که به عموم مردم داده میشود. ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ﴾و کار دینی و دنیوی آنها بر پایه مشورت با یکدیگر است. یعنی در کارهایی که میانشان مشترک است هیچکس طبق نظر خود عمل نمیکند، بلکه با یکدیگر مشورت مینمایند، و این بخشی از همدلی و محبّت آنها با یکدیگر است. و از کمال خردمندیشان این است که هرگاه بخواهند کاری را انجام دهند که نیاز به فکر و نظر داشته باشد جمع میشوند و با یکدیگر مشورت مینمایند و در آن کار به بررسی و کاوش میپردازند تا مصلحت برایشان مشخص گردد آن گاه آن را غنیمت دانسته و بلافاصله به آن عمل میکنند. کارهایی که میان مسلمانان مشترک است و در آن مشورت صورت میگیرد مانند رایزنی در مورد جنگ و جهاد، تعیین مسئولین و فرماندهان، قضات، و غیره، و بررسی در مسایل دین به صورت عام. مشورت و تحقیق در این کارها به منظور آن که صحیح از غلط تشخیص داده شود چیزی است که خداوند آن را دوست میدارد و در این آیه داخل است.
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡبَغۡيُ﴾و هرگاه از سوی دشمنان به آنها تجاوزی شود، ﴿هُمۡ يَنتَصِرُونَ﴾از آنجا که عزت و توانایی دارند انتقام میگیرند، و خوار نخواهند بود، بلکه میتوانند انتقام بگیرند. پس آنها را به ایمان آوردن و توکّل کردن بر خدا و پرهیز از گناهان کبیره و کارهای زشت ـ که این سه ویژگی سبب میشوند خداوند گناهان کوچک را بیامرزد ـ و اطاعت کامل و استجابت پروردگارشان و برپای داشتن نماز و انفاق در راههای نیکوکاری و مشورت در کارها و پیروی بر دشمنان که خصلتها و عادات کمالاند توصیف نمود. بنابراین، آنان کارهای کوچکتر را به طریق اولی انجام میدهند و کارهایی که برعکس اینهاست انجام نمیدهند.
آیهی ۴۳-۴۰:
﴿وَجَزَٰٓؤُاْ سَيِّئَةٖ سَيِّئَةٞ مِّثۡلُهَاۖ فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِينَ٤٠﴾[الشورى: ۴۰]. «و کیفر بدی، بدی مانند آن است، پس هرکس گذشت کند و (راه) صلح و صفا پیش گیرد پاداشش بر خداوند است. بیگمان خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد».
﴿وَلَمَنِ ٱنتَصَرَ بَعۡدَ ظُلۡمِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَا عَلَيۡهِم مِّن سَبِيلٍ٤١﴾[الشورى: ۴۱]. «و کسیکه که پس از ستم دیدن خویش انتقام بگیرد، بر آنان عتاب و عقابی نیست».
﴿إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَظۡلِمُونَ ٱلنَّاسَ وَيَبۡغُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٤٢﴾[الشورى: ۴۲]. «بلکه عتاب و عقاب متوجّه کسانی است که به مردم ستم میکنند و در زمین به ناحق (تباهی) میجویند. اینانند که عذاب دردناک (درپیش) دارند».
﴿وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ٤٣﴾[الشورى: ۴۳]. «و کسیکه بردباری کند و ببخشد (بداند که) این (اوصاف) از کارهای سترگ است».
خداوند در این آیه مراتب کیفرها را بیان کرده است: عدل، فضل، ظلم.
عدل یعنی در مقابل بدی، همسان آن، بدی کردن نه بیشتر و نه کمتر. پس فرمود: در مقابل کشته شدن فرد، فرد کشته میشود، و هر عضوی در مقابل همان عضو بریده میشود، و مال به اندازه و همسان آن گرفته میشود. فضل یعنی گذشت از کسی که بدی کرده است، بنابراین فرمود: ﴿فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِ﴾هرکس ببخشد و صلح و صفا ایجاد کند، پاداش او بر خداوند است و به او پاداش بزرگی میدهد. و خداوند برای عفو و گذشت، اصلاح را شرط نموده است تا بر این دلالت نماید که اگر گناهکار شایسته آن نباشد که از وی گذشت شود و عفو گردد، و مصلحت شرعی نیز مقتضی آن بود که کیفر داده شود، در این صورت گذشت و بخشش چیزی نیست که شرع به انجام دادن آن امر کرده باشد.
وقتی خداوند بیان نمود که پاداش عفو کننده بر خداست این امر مردم را به عفو و گذشت تشویق مینماید و اینکه بنده با مردم همان رفتاری را بکند که دوست دارد خداوند با او این رفتار را انجام دهد. پس همانطور که دوست دارد خداوند او را عفو کند او نیز مردم را عفو کند و ببخشد. و همانطور که دوست دارد خداوند از او درگذرد و چشمپوشی کند او نیز از مردم چشمپوشی کند، چرا که پاداش و کیفر از نوع عملی است که انسان انجام میدهد.
و امّا مرتبه ظلم را خداوند اینگونه بیان نموده است: ﴿إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾بیگمان او کسانی را که بر دیگران ستم میکنند و یا در مقابل کسی که در حق آنها جنایت کرده است جنایتی بیشتر از جنایت او مرتکب میشوند ـ که این اضافه ظلم است ـ دوست ندارد.
﴿وَلَمَنِ ٱنتَصَرَ بَعۡدَ ظُلۡمِهِ﴾و اگر کسی که بر او ستم رفته است انتقام بگیرد، ﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ مَا عَلَيۡهِم مِّن سَبِيلٍ﴾بر آنان گناه و اشکالی نیست. و این که فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡبَغۡيُ﴾و کسانی که بر آنها تجاوز شده و نیز فرمود: ﴿وَلَمَنِ ٱنتَصَرَ بَعۡدَ ظُلۡمِهِ﴾و کسیکه پس از ستم دیدن خویش انتقام بگیرد، بر این دلالت مینماید که ستم و تجاوز حتما واقع میشود. و امّا اگر کسی اراده کند به حقوق دیگران تجاوز نماید و به آنان ستم کند، بدون آن که ارادهاش را عملی نماید، در این صورت به مانند آنچه که اراده کرده است مجازات نمیشود، بلکه طوری توبیخ و تادیب میگردد که او را از آن قول یا فعلی که از وی صادر شده است منحرف گرداند.
﴿إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَظۡلِمُونَ ٱلنَّاسَ وَيَبۡغُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ﴾عقاب و کیفر شرعی بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و به ناحق در زمین تباهی میجویند. و این شامل ستم و تجاوز بر خون و اموال و آبروی مردم میشود. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾ایشان عذاب دردناکی در پیش دارند، عذابی که دلها و جسمها را طبق ستم و تجاوزشان به درد میآورد.
﴿وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ﴾و هرکس در مقابل اذّیت و آزاری که از سوی مردم به او میرسد صبر و بردباری ورزد و آنها را ببخشد و از آنچه از آنها سر زده است، گذشت کند، ﴿إِنَّ ذَٰلِكَ لَمِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ﴾این از کارهایی است که خداوند آدمی را بر انجام آن تشویق نموده و بر آن تاکید کرده و خبر دادهاست که این را جز بردباران و آنهایی که بهرهای بزرگ دارند، نمیپذیرند، و فقط کسانی به آن توفیق مییابند که دارای همّت والا و دارای خرد و بینش باشند، زیرا انتقام نگرفتن دشوارترین امر بر نفس آدمی است، و بردباری در برابر اذّیت و آزار، و گذشت در مقابل تعامل نابهنجار دیگران و نیکی کردن در برابر آنان بسی دشوارتر و دشوارتر است. ولی این کار برای کسی آسان است که خداوند آن را بر وی آسان گردانده و در مسیر انصاف نفس خویش به این صفت با نفس خود مبارزه کرده و در این مسیر از خداوند استعانت طلبیده باشد.
آیهی ۴۶-۴۴:
﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن وَلِيّٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَتَرَى ٱلظَّٰلِمِينَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ يَقُولُونَ هَلۡ إِلَىٰ مَرَدّٖ مِّن سَبِيلٖ٤٤﴾[الشورى: ۴۴]. «و کسی را که خدا گمراه سازد به غیر از او هیچ کارسازی برای او نیست، و ستمگران را خواهی دید که وقتی عذاب را میبینند میگویند: آیا راهی بهسوی بازگشت هست»؟.
﴿وَتَرَىٰهُمۡ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا خَٰشِعِينَ مِنَ ٱلذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرۡفٍ خَفِيّٖۗ وَقَالَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِيهِمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ فِي عَذَابٖ مُّقِيمٖ٤٥﴾[الشورى: ۴۵]. «و آنانرا خواهی دید که بر آن (عذاب) عرضه میشوند که از خواری زبونند، و زیر چشمی و مخفیانه (به آتش) مینگرند و مؤمنان میگویند: زیانکاران کسانیاند که در روز قیامت خود وخاندان خود را به زیان افکندند. هان! ستمگران در عذاب دائم خواهند بود».
﴿وَمَا كَانَ لَهُم مِّنۡ أَوۡلِيَآءَ يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِۗ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن سَبِيلٍ٤٦﴾[الشورى: ۴۶]. «و آنان یاوران و دوستانی ندارند که در برابر خداوند آنانرا یاری دهند، و هرکس را که خدا گمراه سازد او راهی (برای نجات) ندارد».
خداوند متعال خبر میدهد که تنها او هدایت میکند و گمرا میسازد، ﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن وَلِيّٖ مِّنۢ بَعۡدِهِ﴾و هرکس را که خداوند به سبب ستمگریاش گمراه سازد بعد از خدا هیچ کارسازی ندارد که او را سرپرستی نماید و هدایت کند. ﴿وَتَرَى ٱلظَّٰلِمِينَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ﴾و ستمگران را خواهی دید که وقتی عذاب و آن منظرهی وحشتناک را مشاهده کنند اظهار ندامت و پشیمانی بزرگ مینمایند و برگذشته تاسف میخورند. ﴿يَقُولُونَ هَلۡ إِلَىٰ مَرَدّٖ مِّن سَبِيلٖ﴾و میگویند: آیا راه چارهای برای ما هست که به دنیا بازگردیم تا عملی غیر از آنچه میکردیم انجام دهیم؟ و این خواستن چیزی است که محال است و امکان ندارد.
﴿وَتَرَىٰهُمۡ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا خَٰشِعِينَ مِنَ ٱلذُّلِّ﴾و آنانرا خواهی دید که بر آتش عرضه میشوند درحالیکه بر اثر مذلّت و خواری که در دلهایشان است کز کردهاند و به هم آمدهاند. ﴿يَنظُرُونَ مِن طَرۡفٍ خَفِيّٖ﴾و از ترس و وحشت آتش جهنّم مستقیم به آن نگاه نمیکنند، بلکه با گوشه چشم و مخفیانه به آن نگاه میکنند. ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ﴾وقتی سرنوشت مردم آشکار میگردد و صادقان از دیگران مشخص میشوند، مومنان میگویند: ﴿إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِيهِمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾بیگمان زیان کاران حقیقی کسانی هستند که در روز قیامت خود و خاندان خود را بر زبان میافکنند و پاداش فراوان را از دست میدهند، و به عذاب دردناک گرفتار میشوند و میان آنها و خانوادههایشان جدایی افکنده میشود. پس در کنار هم دیگر گرد نمیآیند. ﴿أَلَآ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ فِي عَذَابٖ مُّقِيمٖ﴾آگاه باش! بیگمان کسانی که با کفر ورزیدن و ارتکاب گناهان بر خود ستم کردهاند در عذابی پایدار هستند. یعنی در وسط عذاب هستند و در آن فرو رفته و هرگز از آن بیرون نمیآیند و یک لحظه عذاب از آنها کاسته نمیشود و آنان در آن ناامید هستند.
﴿وَمَا كَانَ لَهُم مِّنۡ أَوۡلِيَآءَ يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾و آنان یاوران و دوستانی ندارند که در برابر خداوند آنان را یاری دهند آنگونه که در دنیا این خیال را در سر خود میپرورانند که در قیامت یاورانی دارند. پس در قیامت برای آنان و برای دیگران روشن خواهد شد و اسبابی که آنان بدان امید بسته بودند از دست میدهند و عذاب خدا که به سویشان میآید از آنها دور گردانده نمیشود. ﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن سَبِيلٍ﴾وهرکس را که خداوند گمراه سازد هیچ راهی ندارد که هدایت را به دست آورد. پس اینها که گمان بردند انبازهایی که شریک خدا ساختند به آنها فایده میرساند و زیان را از آنها فایده میرساند و زیان را از آنها دور میکند گمراه کشته و در این روز گمراهیشان مشخّص میگردد.
آیهی ۴۸-۴۷:
﴿ٱسۡتَجِيبُواْ لِرَبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا مَرَدَّ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِۚ مَا لَكُم مِّن مَّلۡجَإٖ يَوۡمَئِذٖ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٖ٤٧﴾[الشورى: ۴۷]. «پیش از آنکه روزی فرا رسد که از (سوی) خدا بازگشتی ندارد (دعوت) پروردگار خود را بپذیرید، در آن روز نه پناهگاهی دارید و نه میتوانید انکار کنید».
﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظًاۖ إِنۡ عَلَيۡكَ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ وَإِنَّآ إِذَآ أَذَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِنَّا رَحۡمَةٗ فَرِحَ بِهَاۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ فَإِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ كَفُورٞ٤٨﴾[الشورى: ۴۸]. «پس اگر روی بگردانند تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم، بر تو ابلاغ پیام باشد و بس. هنگامیکه ما از جانب خویش لطف و مرحمتی به انسان برسانیم به آن شاد میشود. و اگر بلا و مصیبتی به خاطر کارهایی که کرده است به او برسد، آنگاه انسان ناسپاس است».
خداوند بندگانش را فرمان میدهد تا با اطاعت از آنچه او بدان فرمان داده و پرهیز از تاخیر در آن، دعوت پروردگارشان را بپذیرند. ﴿مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ﴾پیش از آنکه روز قیامت فرا رسد، که برگشتی ندارد، و دیگر گذشته جبران نمیشود. در آن روز بنده پناهگاهی ندارد که به آن پناه ببرد و از دست پروردگارش فرار کند. بلکه فرشتگان مردم را از هر سو محاصره و احاطه کردهاند و خلق صدا زده میشوند، [الرحمن: ۳۳]. ﴿يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣﴾[الرحمن: ۳۳]. «ای گروه انس و جن! اگر میتوانید از کنارههای آسمانها و زمین بگذرید، بگذرید. امّا جز با توانی شگرف نمیتوانید بگذرید. در این روز بنده گناهانی را که مرتکب شده است نمیتواند انکار کند، بلکه اگر انکار نماید اعضا و جوارح او علیه وی شهادت میدهند». در این آیه و امثال آن آرزوهای دورو دراز مذّمت شده و به غنیمت شمردن فرصت در هر کاری که برای بنده پیش میآید دستور داده است چون تاخیر در انجام مسئولیت آفاتی به همراه دارد.
﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ﴾پس اگر از آنچه تو آوردهای بعد از آن که کاملا بیان و روشن گردیده است روی گرداندند، ﴿فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظًا﴾تو را بر آنان نگهبان و مسئول قرار ندادهایم، که از اعمال آنها پرسیده شوی، ﴿إِنۡ عَلَيۡكَ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ﴾بلکه وظیفه تو فقط رساندن است. پس وظیفهات را انجام دادهای و پاداش تو بر خداوند است، خواه آنها بپذیرند و خواه روی بگردانند، و حساب آنها با خداست، خداوندی که اعمال کوچک و بزرگ و اعمال ظاهری و باطنی آنها را ثبت وضبط مینماید. سپس خداوند متعال حالت انسان را بیان کرد که هرگاه به او لطف و مرحمتی از جانب خدا برسد از قبیل تندرستی، روزی راحت و فراوان، مقام و مرتبه و امثال آن، ﴿فَرِحَ بِهَا﴾بینهایت بدان شادمان میگردد و تنها در فکر آن میباشد، و لازمهی این کار آن است که به این نعمتها آرامش پیدا میکند و از کسیکه نعمت را به او بخشیده است روی گردان میشود. ﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةُۢ﴾و اگر بیماری یا فقر یا امثال آن به او برسد، ﴿بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ﴾به سبب کارهایی که خودشان کردهاند، ﴿فَإِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ كَفُورٞ﴾آن گاه انسان ناسپاس میگردد. یعنی طبیعت او چنان است که در برابر امتهای گذشته ناسپاسی میکند و از رنج و بدبختی که به او رسیده است ابراز ناخشنودی مینماید.
آیهی ۵۰-۴۹:
﴿لِّلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَٰثٗا وَيَهَبُ لِمَن يَشَآءُ ٱلذُّكُورَ٤٩﴾[الشورى: ۴۹]. «فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست، هرچه بخواهد میآفریند، به هرکس که بخواهد دختر میبخشد و به هرکس که بخواهد پسر میبخشد».
﴿أَوۡ يُزَوِّجُهُمۡ ذُكۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَيَجۡعَلُ مَن يَشَآءُ عَقِيمًاۚ إِنَّهُۥ عَلِيمٞ قَدِيرٞ٥٠﴾[الشورى: ۵۰]. «و یا اینکه هم پسر و هم دختر به آنان میدهد، و (خدا) هرکه را بخواهد نازا میکند بیگمان او بس آگاه و تواناست».
در این آیه از گستردگی فرمانروایی خدا و نفوذ تصرّف او در میان خلق آنگونه که بخواهد و این که او همه کارها را تدبیر مینماید خبر دادهاست. به گونهای که تدبیر الهی چنان فراگیر است که حتی شامل چیزهایی میشود که ارتباط مستقیمی با بندگان دارند، از قبیل نکاح که یکی از اسباب زاد و ولد است، اما در حقیقت این خداست که براساس مشیت خود فرزندان را به آنان میبخشد. پس خداوند متعال به آنها فرزندانی پسر یا دختر میدهد، به بعضی دختر میدهد و به برخی پسر میبخشد. و به بعضی نیز هم پسر و هم دختر میدهد و بر خی را نازا میگرداند. ﴿إِنَّهُۥ عَلِيمٞ قَدِيرٞ﴾بیگمان او به هر چیزی داناست و بر هر چیزی تواناست. پس او با علم خود تصّرف مینماید و با قدرت خویش آفریدههایش را زیبا و محکم میآفریند.
آیهی ۵۱:
﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ عَلِيٌّ حَكِيمٞ٥١﴾[الشورى: ۵۱]. «و هیچ انسانی را نسزد که خدا با او سخن بگوید مگر از طریق وحی یا از پس پرده یا اینکه خداوند قاصدی بفرستد و آن (قاصد) به حکم او (=خدا) هرچه را بخواهد نازل میکند، بیگمان او والای فرزانه است».
وقتی که تکذیب کنندگانِ پیامبران، آنهایی که به خدا کفر ورزیده بودند، از روی تکّبر و سرکشی گفتند: ﴿لَوۡلَا يُكَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِينَآ ءَايَةٞ﴾[البقرة: ۱۱۸]. «چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا نشانهای برای ما نمیآورد». خداوند با این آیه کریمه به آنها پاسخ داد و بیان کرد که او فقط با بندگان برگزیدهاش یعنی با پیامبران سخن میگوید، و سخن گفتن وی به صورتهای ذیل است: یا اینکه خداوند ﴿يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ﴾از طریق وحی با پیامبر سخن میگوید که وحی را بر قلب او القا میکند بدون اینکه فرشتهای بفرستد، و بدون این که به صورت شفاهی با پیامبر سخن بگوید. ﴿أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُ﴾یا اینکه خداوند به وسیله قاصدی که فرشته است مانند جبرئیل یا کسی دیگر از فرشتگان با پیامبر سخن میگوید که آن فرشته به فرمان خدا نه به دلخواه خود هرآنچه را که خداوند بخواهد به پیامبر وحی میکند. ﴿إِنَّهُۥ عَلِيٌّ حَكِيمٞ﴾بدون شک ذات خداوند متعال و والاست و صفات او بلند مرتبه و کارهایش بزرگ است، و او بر همه چیر چیره میباشد و همه مخلوقات در برابر او سر تسلیم فرود آوردهاند. با حکمت است و هریک از مخلوقات و از آیینها را در جای مناسب قرار میدهد.
آیهی ۵۲:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٥٢﴾[الشورى: ۵۲]. «و اینچنین روحی از کلام خود به تو وحی کردیم، (تو) نمیدانستی که کتاب و ایمان چیست، ولی آن (قرآن) را نوری گردانیدیم که با آن هرکس از بندگانمان را که بخواهیم هدایت میکنیم و بیگمان تو به راه راست رهنمون میسازی».
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَا﴾همانگونه که به پیامبران پیش از تو وحی کردهایم به تو نیز فرمان خود روحی را وحی نمودهایم. و روح، همین قرآن کریم است. آنرا روح نامید چون به وسیله روح تنها حیات و زندگی مییابند، همچنین به وسیله قرآن دلها و ارواح جان و زندگی مییابند و منافع دنیا و دین را به دست میآورند. چون در قرآن خیر و دانش فراوانی وجود دارد. و این یک منّت و احسان محض از جانب خدا بر پیامبر و بندگان مومنش میباشد، بدون این که از سوی آنها وسیله و سببی باشد. بنابراین فرمود: ﴿مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ﴾«یعنی قبل از این که قرآن بر تو نازل شود کتاب و ایمان را نمیدانستی». یعنی از اخبار کتابهای گذشته آگاهی نداشتی و ایمان و عمل به قوانین و آیینهای الهی را نمیدانستی، بلکه بیسواد بودن و خواندن و نوشتن را بلد نبودی. پس این کتاب به نزد تو آمد که ﴿جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَا﴾آن را نوری گردانیدهایم که به وسیله آن هرکس از بندگانمان را که بخواهیم هدایت میکنیم و بندگان در تاریکیهای کفر و بدعت و هواپرستی به وسیله آن راه را روشن مییابند و با آن حقایق را میدانند و به وسیله آن به راه راست راهیاب میگردند. ﴿وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾و بیگمان تو به راه راست هدایت میکنی. یعنی راه راست را برای آنها بیان مینمایی و توضیح میدهی و آنانرا به (درپیش گرفتن) آن تشویق میکنی و آنها را از ضد آن باز میداری و میترسانی. سپس صراط مستقیم را تفسیر کرد و فرمود:
آیهی ۵۳:
﴿صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِيرُ ٱلۡأُمُورُ٥٣﴾[الشورى: ۵۳]. «راه خدایی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست. هان! همۀ کارها بهسوی خدا بازمیگردد»
﴿صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾راهی که خداوند برای بندگانش قرار داده و به آنه خبر داده است که این راه، انسان را به خدا و به سرای بهشت میرساند. ﴿أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِيرُ ٱلۡأُمُورُ﴾بدان که همه کارهای خیر و شر به خداوند باز میگردد، پس هرکس را طبق عملش مجازات میکند، اگر عملش خوب باشد به او پاداش خوب میدهد و هرکس عملش بد باشد سزای بد به او میدهد.
پایان تفسیر سورهی شوری