تفسیر سورهی زخرف
مکی و ۸۹ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿حمٓ١﴾[الزخرف: ۱]. «حا، میم».
﴿وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ٢﴾[الزخرف: ۲]. «سوگند به قرآن (روشن و) روشنگر».
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا لَّعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ٣﴾[الزخرف: ۳]. «به یقین ما این (کتاب) را قرآنی عربی گرداندهایم تا شما خرد ورزید».
﴿وَإِنَّهُۥ فِيٓ أُمِّ ٱلۡكِتَٰبِ لَدَيۡنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ٤﴾[الزخرف: ۴]. «و بیگمان آن در لوح محفوظ به پیش ماست و همانا (آن) والا و حکمتآمیز است».
﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنكُمُ ٱلذِّكۡرَ صَفۡحًا أَن كُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِينَ٥﴾[الزخرف: ۵]. «آیا ما این قرآن را از شما باز گیریم بدان خاطر که شما گروهی اسرافگر هستید».
در اینجا خداوند به قرآن سوگند خورده است، پس به کتاب روشنگر و روشن، سوگند یاد کرده و به طور مطلق بیان نموده و متعلق را بیان نکرده است که چه چیزی را روشن مینماید، تا بر این دلالت نماید که قرآن تمامی امور دنیوی و دینی و اخروی که بندگان به آن نیاز دارند روشن مینماید.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا﴾این چیزی است که بر آن سوگند یاد شده و آن این است که قرآن با شیواترین و روشن ترین زبانها آمده است و این از روشنی و وضوح آن است. و حکت آن را بیان کرد و فرمود: ﴿لَّعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ﴾تا شما کلمات و معانی آن را درک کنید و بفهمید، چون کلمات و مفاهیم آن آسان و نزدیک به ذهن است. ﴿وَإِنَّهُۥ فِيٓ أُمِّ ٱلۡكِتَٰبِ لَدَيۡنَا﴾و همانا این کتاب در ملأ اعلی در بالاترین جایگاه، و نزد ما دارای برترین مقام است. ﴿لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾مقام و شرافت و جایگا آن والاست و مشتمل بر اوامر و نواهی و اخبارِ حکمت آمیز است. پس هیچ حکم و فرمانی در آن وجود ندارد که مخالف با حکمت و عدالت و میزان باشد.
سپس خداوند متعال خبر داد که حکمت و فضل او اقتضاء مینماید بندگانش را بیهوده رها نکند، به گونهای که پیامبری برای آنها نفرستد و کتابی بر آنان نازل نکند گرچه متجاوز و ستمگر باشند، پس فرمود: ﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنكُمُ ٱلذِّكۡرَ صَفۡحًا﴾آیا از شما روی گردان شویم و نازل کردن پند قرآن را بر شما ترک کنیم به خاطر آن که شما روی گردان هستید و فرمان نمیبرید؟ بلکه ما کتاب را برای شما نازل میکنیم و در آن همه چیز را برایتان روشن میگردانیم. پس اگر به آن ایمان آوردید و هدایت شدید این از توفیق یافتن شماست، و اگر ایمان نیاوردید و هدایت نشدید حجّت بر شما اقامه شده و تکلیفتان روشن گردیده است.
آیهی ۸-۶:
﴿وَكَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِيّٖ فِي ٱلۡأَوَّلِينَ٦﴾[الزخرف: ۶]. «و چه بسیار پیامبران را درمیان پیشینیان فرستادهایم».
﴿وَمَا يَأۡتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ٧﴾[الزخرف: ۷]. «و هیچ پیامبری به نزد آنان نمیآمد مگر آنکه او را به ریشخند میگرفتند».
﴿فَأَهۡلَكۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِينَ٨﴾[الزخرف: ۸]. «پس ما کسانی را هلاک کردیم که نیرومندتر از اینها هم بودند و قدرت بیشتری هم داشتند. و نمونههایی از داستان پیشینیان گذشته است».
خداوند متعال میفرماید که این سنّت و شیوه ما در میان مردم است که آنها را بدون پیامبر و کتاب، بیهوده رها نمیکنیم. ﴿وَكَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِيّٖ فِي ٱلۡأَوَّلِينَ٦﴾و چه بسیار پیامبران را در میان پیشنیان فرستادهایم که آنها را به پرستش خدای یگانه که شریکی ندارد فرمان میدادند، اما امّتها همواره آنان را تکذیب میکردند. ﴿وَمَا يَأۡتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ٧﴾و هیچ پیامبری به نزد آنان نمیآمد مگر آنکه او را به ریشخند و مسخره میگرفتند و آنچه را که آورده بود انکار میکردند و با خود بزرگ بینی حق را نمیپذیرفتند.
﴿فَأَهۡلَكۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا﴾و ما کسانی را هلاک کردیم که از اینها قدرت بیشتری داشتند و کارهای مهم تری میکردند و نشانهها و آثار بیشتری در زمین داشتند. ﴿وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾و حکایات و نمونههای زندگیشان گذشته است، و برخی از آنها را برایتان بیان کردهایم که مایهی عبرت هستند و (شما را) از تکذیب برحذر میدارند.
آیهی ۱۴-۹:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡعَلِيمُ٩﴾[الزخرف: ۹]. «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است به یقین خواهند گفت: خداوند با عزّت و آگاه آنها را آفریده است».
﴿ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَكُمۡ فِيهَا سُبُلٗا لَّعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ١٠﴾[الزخرف: ۱۰]. «کسیکه زمین را برایتان بستری ساخت و برایتان در آن راهها قرار داد تا این که رهنمون شوید».
﴿وَٱلَّذِي نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗاۚ كَذَٰلِكَ تُخۡرَجُونَ١١﴾[الزخرف: ۱۱]. «و خدایی که از آسمان آبی به اندازه فرو فرستاد و آنگاه با آن زمین مرده را زندگی بخشیدیم. همینگونه (از قبرها) بیرون آورده میشوید».
﴿وَٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡفُلۡكِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡكَبُونَ١٢﴾[الزخرف: ۱۲]. «و همان خدایی که همۀ جفتها را آفریده است و برایتان از کشتیها و چهارپایان چیزی پدید آورده که (بر آنها) سوار میشوید».
﴿لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّكُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَيۡتُمۡ عَلَيۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ١٣﴾[الزخرف: ۱۳]. «تا بر پشت آنها قرار گیرید، و چون بر آن جای گرفتید نعمت پروردگارتان را یاد کنید، و بگویید: پاک و منزّه است خدایی که این را به زیر فرمان ما درآورد بر آن توانا نبودیم».
﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ١٤﴾[الزخرف: ۱۴]. «و بیگمان ما بهسوی پروردگارمان باز میگردیم».
خداوند متعال از مشرکان خبر میدهد که ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡعَلِيمُ٩﴾اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، میگویند: خداوندِ یگانه که شریکی ندارد آنها را آفریده است، توانمند است و همه مخلوقات تسلیم قدرت او هستند، خداوندی که به آشکار و پنهان کارها و ابتدا و انتهای آنها داناست. پس وقتی آنها به این اقرار میکنند چگونه برای خداوند فرزند و همسر و شریک قایل میشوند؟! و چگونه کسی را شریک او قرار میدهند که نمیآفریند و روزی نمیدهد و نمیمیراند و زنده نمیگرداند؟!.
سپس دلایلی را بیان کرد که بر کمال نعمت و توانمندیاش دلالت میکند و آن اینکه برای بندگانش زمین را آفرید و آن را محل آرامش و استقرار آنان قرار داد به گونهای که هرچه بخواهند در آن مییابند. ﴿وَجَعَلَ لَكُمۡ فِيهَا سُبُلٗا﴾و در آن راههایی به وجود آورد. یعنی بین کوههای متصل به هم منافذی قرار داد که از آن راهها و منافذ به آبادیهای آن سوی راه مییابید. ﴿لَّعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ﴾تا در طی مسیرها راهیاب گردید و گم نشوید، و تا شاید شما با عبرت گرفتن از این، هدایت شوید.
﴿وَٱلَّذِي نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ﴾و خدایی که از آسمان آبی به اندازه لازم فرو فرستاد، نه زیاد و نه کم. و نیز این آب به اندازه نیاز میباشد و چنان کم نیست که فایدهای نداشته باشد و چنان زیاد نیست که به بندگان و شهرها آسیب و زیان برساند. بلکه به وسیله آن به کمک بندگان شتافت و آبادیها را از سختیها نجات بخشید. بنابراین فرمود: ﴿فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗا﴾پس به وسیله آن آب زمین مرده را زنده میگردانیم. ﴿كَذَٰلِكَ تُخۡرَجُونَ﴾و همانگونه که زمین پژمرده و خشک را به وسیله آب زنده میگردانیم شما را پس از آن که دوران برزختان کامل گردد زنده مینماید تا سرای اعمالتان را بدهد.
﴿وَٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ كُلَّهَا﴾و خدایی که همه گونهها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند و از خوشحال، و از آنچه که نمیدانند از قبیل شب و روز و سرما و گرما و نر و ماده و غیره. ﴿وَٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡفُلۡكِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡكَبُونَ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِ﴾و برایتان از کشتیهای بادبانی و بخاری، و از چهارپایان مرکبهایی پدید آورد تا بر پشت آنها قرار بگیرید، ﴿ثُمَّ تَذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّكُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَيۡتُمۡ عَلَيۡهِ﴾و چون بر آن جای گرفتید نعمت پروردگارتان را یاد کنید، به نحوی که اعتراف نمایید که این نعمت متعلق به خداست که آن را برایتان فراهم و مسخّر نموده است، و او را بر آن ستایش کنید. بنابراین فرمود: ﴿وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ﴾و بگویید پاک و منزه است خدایی که این را به زیر فرمان درآورده و بر آن توانا نبودیم. یعنی اگر خداوند این کشتیها و چهارپایان را تحت فرمان ما قرار نمیداد ما نمیتوانستیم آنها را مسخّر کنیم. امّا خداوند از روی لطف و کرم خویش اینها را برای ما مسخّر کرد و اسباب آن را فراهم نمود. منظور این است که پروردگاری که چنین است و این نعمتها را به بندگان بخشیده است همو سزاوار پرستش و بندگی میباشد و سزاوار است که برای او نماز بخوانید و سجده ببرید.
﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ١٤﴾یعنی بعد از این زندگی بهسوی پروردگارمان باز میگردیم تا هریک را طبق انچه انجام داده است محاسبه و محاکمه کند. و در اینجا اعلام میشود که فرد سوار و مسافر، باید مسافرت بزرگ را به خاطر بیاورد، مسافرتی که در آن بهسوی خداوند باز میگردد. پس کارهایش را در طی سفر با این ملاحظه انجام دهد، و کاری نکند که با این ملاحظه متضاد باشد، و باید سفر او برای امری جایز انجام شود.
آیهی ۲۵-۱۵:
﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَكَفُورٞ مُّبِينٌ١٥﴾[الزخرف: ۱۵]. «و از میان بندگان او (خدا) برخی از بندگانش را پارهای (چون فرزند و شریک) برای او قرار دادند بیگمان انسان ناسپاسِ آشکار است».
﴿أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا يَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰكُم بِٱلۡبَنِينَ١٦﴾[الزخرف: ۱۶]. «آیا از آنچه میآفریند (برای خود) دختران را برگرفت و شما را با پسران برگزیده است».
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ كَظِيمٌ١٧﴾[الزخرف: ۱۷]. «و هرگاه یکی از آنانرا به همان چیزی مژده دهند که برای (خداوند) رحمان مثل زده است چهرهاش سیاه میشود و سرشار از غم میگردد».
﴿أَوَ مَن يُنَشَّؤُاْ فِي ٱلۡحِلۡيَةِ وَهُوَ فِي ٱلۡخِصَامِ غَيۡرُ مُبِينٖ١٨﴾[الزخرف: ۱۸]. «آیا کسی را که در لابلای زینت و زیور پرورش مییابد و به هنگام کشمکش و مجادله نمیتواند مقصود خود را خوب و آشکار بیان و اثبات کند (به خدا نسبت میدهند)».
﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ ٱلَّذِينَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُكۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَيُسَۡٔلُونَ١٩﴾[الزخرف: ۱۹]. «و فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند دختر انگاشتند. آیا به هنگام آفریدن آنان حاضر بودند؟ گواهی آنان نوشته میشود و بازخواست میگردند».
﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ٢٠﴾[الزخرف: ۲۰]. «و میگویند: اگر خداوند مهربان میخواست ما فرشتگان را پرستش نمیکردیم، آنان کمترین اطلاع و کوچکترین خبری از این ندارند، آنان (چیزی) جز دروغ نمیگویند».
﴿أَمۡ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ كِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِكُونَ٢١﴾[الزخرف: ۲۱]. «آیا پیش از آن (قرآن) کتابی به آنان دادهایم و آنان بدان چنگ زدهاند»؟!.
﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ٢٢﴾[الزخرف: ۲۲]. «بلکه گفتند: بیگمان ما پدران خود را بر آیینی یافتهایم و ما بر رد و نشان آنها راه یافتهایم».
﴿وَكَذَٰلِكَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ٢٣﴾[الزخرف: ۲۳]. «همینگونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو بیمدهندهای نفرستادهایم مگر آنکه متنعّمان آنجا گفتند: بیگمان ما پدرانمان را بر آیینی یافتهایم، و بیگمان به دنبال آنان میرویم».
﴿قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُكُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَيۡهِ ءَابَآءَكُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ٢٤﴾[الزخرف: ۲۴]. «(پیامبرشان به آنها) گفت: آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که هدایت بخشتر از آیینی باشد که پدرانتان را بر آن یافتهاید (باز از آن آیین موروثی پیروی میکنید؟!) گفتند: ما به آنچه که بدان رسالت یافتهاید باور نداریم».
﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ٢٥﴾[الزخرف: ۲۵]. «و ما از ایشان انتقام گرفتیم، پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود»؟.
خداوند از زشتی سخن مشرکان خبر میدهد که برای خداوند فرزندی مقّرر داشتند درحالیکه او یکتای یگانه و بینیاز است و او خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد. و ادّعای فرزند برای خداوند از چند جهت باطل و پوچ است:
۱- مردم همه بندگان خدایند و عبودیت با متولّد شدن و داشتن فرزند منافات دارد.
۲- فرزند بخشی از پدر میباشد درحالیکه خداوند از خلق و بندگانش جداست و در صفاتش با آنها متفاوت است، حال آنکه فرزند بخشی از پدر است. پس محال است که خداوند فرزندی داشته باشد.
۳- آنها گمان میبرند که فرشتگان دختران خدا هستند، و مشخص است که دختران از پسران مقام کمتری دارند، پس چگونه فرزندان خداوند دختر هستند، و آنانرا با فرزندان پسر برگزیده و برتری داده است؟! چون در این صورت آنان از خداوند بهتر و برتر خواهند بود. خداوند پاک و بسی برتر است از آنچه میگویند.
۴- آنچه آنها به خدا نسبت دادهاند پایینترین نوع فرزند است و خود آن را دوست ندارند: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ كَظِيمٌ١٧﴾و هرگاه یکی از آنان را به همان چیزی مژده دهند که برای خداوند مهربان مقّرر میدارند از بسی که از آن نفرت دارد، چهرهاش سیاه میشود و مملو از خشم و اندوه میگردد. پس چگونه چیزی را به خداوند نسبت میدهند که خودشان آن را نمیپسندند؟
۵- زنان ناقص هستند و در گفتار و منطق توانایی ندارند، بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿أَوَ مَن يُنَشَّؤُاْ فِي ٱلۡحِلۡيَةِ﴾آیا کسی که در میان زیور و زینت پرورش مییابد، و چون زیباییاش ناقص است با یک چیز خارجی خود را میآراید؟ ﴿وَهُوَ فِي ٱلۡخِصَامِ غَيۡرُ مُبِينٖ﴾و به هنگام مجادله و گفتگو که فرد باید سخنش را آشکار نماید، او نمیتواند حجّت و دلیل خود را بیان کند و آنچه را در دل دارد به شیوایی بیان نماید. پس چگونه آنها را به خداوند نسبت میدهند؟
۶- آنها ﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ ٱلَّذِينَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًا﴾فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند، دختر به شمار آوردند پس در حق فرشتگان که بندگان مقّرب خدا هستند جسارت کرده و آنها را از مقام بندگی فراتر بوده و در پارهای از خصوصیتهای خداوند شریک خدا قرار دادهاند. سپس آنها را از مقام مرد بودن به مقام زن بودن پایین کشیدند! پس پاک است خداوندی که تناقض گفتار کسی را که بر او دروغ بسته و با پیامبرانش مخالفت ورزیده آشکار نموده است.
۷- خداوند سخن آنها را رد نمود و فرمود آنان به هنگام آفرینش فرشتگان حضور نداشتند، پس چگونه در مورد چیزی سخن میگویند که برای هرکسی مشخصّ است که آنها از آن آگاهی ندارند؟! ولی حتما در رابطه با این گواهی که میدهند مورد سوال قرار خواهند گرفت و آنچه که میگویند نوشته میشود و به خاطر آن مورد مجازات قرار میگیرند.
فرموده خداوند متعال را که میفرماید: ﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُم﴾ـ اگر خداوند مهربان میخواست ما فرشتگان را پرستش نمیکردیم ـ آنها دلیل پرستش فرشتگان را خواستهی خداوند قرار دارند، و این دلیلی است که همواره مشرکین ارائه میدادند، در حالی که از نظر عقل و شرع دلیلی باطل و پوچ است، امّا از نظر عقل، انسان عاقل قضا و قدر را بهانه نمیکند، و اگر در برخی از حالات خویش این راه را در پیش بگیرد برای همیشه بر آن پافشاری نمیکند. وامّا از نظر شرع، خداوند متعال بهانه کردن تقدیر را باطل قرار دادهاست، و این موضوع را فقط از زبان مشرکین بیان کرده و اینکه آنها تقدیر را بهانهی کارهایشان کردهاند، همان مشرکانی که پیامبران خدا را تکذیب کردهاند. به درستی که خداوند حجّت را بر بندگانش اقامه کرده است، بنابراین، در اینجا فرمود: ﴿مَّا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ﴾آنان کمترین اطلاع و کوچکترین خبری از این ندارند و سخنانشان بر پایهی حدس و گمان است. یعنی حدسی میزنند که بر آن دلیلی ندارند.
سپس فرمود: ﴿أَمۡ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ كِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِكُونَ٢١﴾آیا پیش از قرآن به آنان کتابی دادهایم که به آن جنگ زده باشند و این کتاب آنها را به درستی کارهایشان و راستی گفتههایشان خبر دهد؟ چنین نیست، خداوند محمّدصرا به عنوان بیم دهنده و هشداردهنده بهسوی آنها فرستاده است و بیمدهندهای غیر از محمّد برای آنها نیامده است. پس نه دلیل عقلی دارند و نه دلیل نقلی، و هرگاه هیچ یک از این دو نباشد گفتههایشان چیزی جز یاوه و باطل نیست.
بلکه آنان یک شبهه دارند که از واهی ترین شبهات است و آن این آنها از پدران و نیاکان گمراهشان تقلید میکنند. کافران همواره پیام پیامبران را به دلیل تقلید از پدران و نیاکان خود رد کرده و نمیپذیرند. بنابراین، در اینجا فرمود: ﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ﴾بلکه گفتند: ما پدران خود را بر دین و آیینی یافتهایم، ﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ﴾و قطعا ما در پی آنان میرویم. یعنی از آنچه که محمدصآورده است پیروی نمیکنیم.
﴿وَكَذَٰلِكَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ﴾و همچنین در هیچ شهر و دیاری پیش از تو بیم دهندهای نفرستادهایم مگر اینکه ثروتمندان و سران آنجا که نعمتهای دنیا آنها را مغرور و سرکش کرده بود و با خود بزرگ بینی حق را نپذیرفتند، گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ﴾ما پدران و نیاکان خود را بر دینی یافتهایم و ما به دنبال آن میرویم. یعنی اینها نخستین افراد نیستند که چنین میگویند، بلکه پیش از اینها نیز کسانی چنین میگفتهاند. و منظور مشرکان گمراه از اینکه از پدرانشان تقلید میکنند پیروی از حق و هدایت نیست، بلکه تعصّب محض است و میخواهند بدین وسیله باطلی را که دارند یاری دهند.
بنابراین، هر پیامبری که با این شبهه باطل با او مخالف میکردند، در جواب میگفت: ﴿أَوَلَوۡ جِئۡتُكُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَيۡهِ ءَابَآءَكُمۡ﴾آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که هدایت بخشتر از آیینی باشد که پدرانتان را بر آن یافتهاید به خاطر هدایت از من پیروی میکنید؟ ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ﴾گفتند: ما به آنچه شما به آن رسالت یافتهاید باور نداریم. پس مشخّص است که منظورشان پیروی از حق و هدایت نبود، بلکه هدفشان پیروی از باطل و هوای نفس بود.
و به سبب آن که حق را تکذیب کردند و با این شبهه باطل آن را نپذیرفتند. ﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ﴾از آنان انتقام گرفتیم، ﴿فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ﴾پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود؟ پس باید اینها از این که تکذیب خود ادامه دهند بپرهیزند، چون گرفتار عذابی خواهند شد که آنها بدان گرفتار شدند.
آیهی ۳۲-۲۶:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ٢٦﴾[الزخرف: ۲۶]. «و به یادآر آنگاه که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید بیزارم».
﴿إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُۥ سَيَهۡدِينِ٢٧﴾[الزخرف: ۲۷]. «بهجز آن معبودی که مرا آفریده است و او مرا رهنمود خواهد کرد».
﴿وَجَعَلَهَا كَلِمَةَۢ بَاقِيَةٗ فِي عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٢٨﴾[الزخرف: ۲۸]. «و (خداوند) آنرا سخنی ماندگار درمیان فرزندانش قرار داد تا آنان بازگردند».
﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِينٞ٢٩﴾[الزخرف: ۲۹]. «بلکه من اینان و پدرانشان را بهرهمند ساختم تا حق و پیغمبر روشنگری به نزدشان آمد».
﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ كَٰفِرُونَ٣٠﴾[الزخرف: ۳۰]. «و هنگامیکه حق به نزد آنان آمد، گفتند: این جادو است و قطعاً ما بدان باور نداریم».
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ٣١﴾[الزخرف: ۳۱]. «و گفتند: چرا این قرآن بر مردی بزرگ از (مردم) دو شهر فرو فرستاده نشد»؟.
﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَيۡنَهُم مَّعِيشَتَهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّيَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِيّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّكَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ٣٢﴾[الزخرف: ۳۲]. «آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند؟ ما معیشت آنانرا در زندگی دنیا بین آنان تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی دیگر برتریهایی دادهایم تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگارت از آنچه جمعآوری میکنند بهتر است».
خداوند متعال از آئین ابراهیم÷که اهل کتاب و مشرکان، خود را به آن نسبت میدهند و هریک ادعا میکند که بر راه و شیوه اوست، خبر میدهد، پس خداوند از دین ابراهیم که آن را برای فرزندانش باقی گذاشته خبر داده و میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِ﴾و هنگامیکه ابراهیم به پدر خود و قومش که بهجای خدا معبودهایی را برگرفته بودند و آنها را پرستش میکردند، گفت: ﴿إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ﴾بیگمان من از آنچه شما عبادت میکنید متنفرّم و با کسانیکه آنها را عبادت میکنند، دشمن میباشم. ﴿إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي﴾به جز خدایی که مرا آفریده است، که او را دوست میدارم و امیدوارم مرا راهنمایی کند تا حق را بشناسم و بدان عمل کنم. پس همان طور که مرا آفریده، و آنگونه که شایسته جسم و دنیای من است سامانم دادهاست، ﴿فَإِنَّهُۥ سَيَهۡدِينِ﴾(نیز) مرا به آنچه که شایسته دین و آخرت میباشد راهنمایی خواهد کرد.
﴿وَجَعَلَهَا﴾و این خصلت پسندیده را که اساس خصلتهاست و آن یکتاپرستی و بیزاری جستن از پرستش غیر خدا میباشد، ﴿كَلِمَةَۢ بَاقِيَةٗ فِي عَقِبِهِ﴾درمیان فرزندانش سخنی ماندگار قرار داد، ﴿لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ﴾تا شاید بهسوی آن بازگردند. چون این سخن از گفتههای معروف و مشهور او ست و او فرزندش را به این توصیه کرده است و برخی از فرزندانش همانند اسحاق و یعقوب همین توصیه را به یکدیگر کردهاند، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَن يَرۡغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبۡرَٰهِۧمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفۡسَهُ﴾[البقرة: ۱۳۰]. «و چه کسی از آئین ابراهیم روی گردانی میکند مگر آن کس که بیخرد باشد»؟!. پس همواره این سخن در میان فرزندان ابراهیم÷موجود بوده است تا این که خوشگذرانی و سرکشی درمیان آنها پدید آمد.
خداوند متعال فرمود: ﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ﴾بلکه من اینان و پدرانشان را از انواع شهوات و لذّتها بهرهمند ساختم تا جایی که این شهوتها هدف نهایی آنها گردید و همواره محبّت آن در دلهایشان پرورش یافت تا اینکه این شهوتها در وجود آنان تبدیل به صفتها و حالاتی همیشگی و عمیق و باورهای ریشهدار گردید. ﴿حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِينٞ﴾تا اینکه حق که هیچشک و تردیدی در آن نیست و پیامبری نزدشان آمد که رسالت آن واضح و دلایل نبوّتش به سبب اخلاق و معجزاتش، و به سبب آنچه که آورده بود و پیامبران گذشته را تصدیق میکرد بسیار روشن بود.
﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ﴾و هنگامیکه حق به نزد آنان آمد، حقّی که هرکس کمترین عقل و دینی داشته باشد، باید آن را بپذیرد و از آن پیروی نماید، ﴿قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ كَٰفِرُونَ﴾گفتند: این جادو است و ما بدان باور نداریم. و این بزرگترین مخالفت است. و آنها فقط به رویگردانی از حق و انکار آن بسنده نکردند بلکه طعنه بسیار زشتی به آن زدند و آنرا جادو برشمردند، جادویی که جز پلیدترین انسان و دروغگوترین فرد آن را انجام نمیدهد.
چیزی که آنها را بر این امر واداشت سرکشی آنها بود، زیرا به سبب نعمتهایی که خداوند آنان و پدرانشان را از آن بهرهمند ساخته بود سرکش و مغرور شده بودند.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ٣١﴾و آنها با عقلهای فاسد خود به خداوند پیشنهاد کردند که چرا این قرآن بر مردی بزرگ از مردم دو شهر فرو فرستاده نشده است؟ یعنی چرا بر مردی از مردان مکه یا طایف که نزد آنها بزرگوار بودند، همانند ولید بن مغیره و امثال او نازل نشد؟
خداوند با رد پیشنهاد آنان فرمود: ﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَ﴾آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ یعنی آیا آنها کلیددار و خزانه دار رحمت پروردگارت هستند و تدبیر رحمت الهی به دست آنهاست؟ پس آن گاه نبّوت و رسالت را به هرکس که بخواهند میدهند، و هرکس را که بخواهند از آن محروم میکنند؟ ﴿نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَيۡنَهُم مَّعِيشَتَهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّيَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِيّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّكَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ﴾ما معیشت آنانرا در زندگی دنیا بین آنان تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی دیگر در زندگی دنیا برتری دادهایم درحالیکه رحمت پروردگارت از ثروت و دنیایی که آنان جمعآوری میکنند بهتر است. پس وقتی معیشت بندگان و روزی دنیوی در دست خداوند است و اوست که آن را میان بندگانش تقسیم میکند سپس رزق و روزی را برای هرکس که بخواهد فراوان مینماید و برای هرکس که بخواهد کم و تنگ میدارد و طبق حکمت خویش چنین مینماید. پس رحمت دینی خداوند که بالاترین آن نبّوت و رسالت است به طریق اولی باید در دست خداوند باشد و او بهتر میداند که رسالت خود را کجا قرار دهد. پس معلوم شد که پیشنهاد آنها بیارزش و پوچ است و تدبیر همه کارهای دینی و دنیوی فقط در دست خداست. با این استدلال خداوند آنها را قانع مینماید که پیشنهاد نامعقولی ارائه میدهند و چیزی در دست آنها نیست و این سخن نشانهی ستمگری و نپذیرفتن حق است که آنها میگویند: ﴿لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ﴾چرا این قرآن بر یکی از مردان بزرگ دو شهر نازل نشد؟ اگر آنها حقیقت مردان را شناختند و صفاتی را که موجب ارتقای مقام آدمی میشود و مقام او را نزد خدا و بندگانش بزرگ مینماید، میدانستند، یقین حاصل میکردند که محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب صبرترین و بزرگترین مردان است و عقل و دانش و رای و همّت و قاطعّیت او و اخلاق و مهربانی و دلسوزیاش از همه بهتر و بیشتر است، و او از همه هدایت یافتهتر و پرهیزگارتر میباشد و محور و مرکز دایره کمالات است و او دارای بالاترین صفات مردانگی است و بهطور مطلق او بالاترین مرد جهان است. این را دشمنان و دوستان محمّدصهمه میدانند مگر کسی که گمراه گشته و با خود بزرگ بینی روی برتافته است. پس چگونه مشرکان کسی را بر او برتر قرار میدهند که به اندازه ذرّهای از کمال محمّد به مشام او نرسیده است؟! اوج حماثت و جنایت مشرکان آن است که معبودی را پرستش میکنند و آن را به فریاد میخوانند و به آن نزدیکی میجویند که بتی از سنگ یا چوب است و سود و زیانی نمیرساند، و نمیبخشد و محروم نمیکند و این خود باری است بر دوش صاحبش و نیازمند آن است کسی کارهایش را انجام دهد. آیا این کار جز کار دیوانگان و بیخردان چیزی دیگر است؟! پس چگونه چنین کسی بزرگ شمرده میشود؟ و چگونه بر خاتم پیامبران و سید و سرور فرزندان آدم محمّدصبرتری داده میشود؟! ولی کافران عقل ندارند و نمیفهمند.
در این آیه خداوند به حکمت خویش در برتری دادن برخی از بندگان بر برخی دیگر در زندگی دنیا اشاره نموده و میفرماید: ﴿لِّيَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِيّٗا﴾تا اینکه برخی، برخی دیگر را به خدمت گیرند و در کارها و حرفهها و صنعتها از آنها استفاده کنند. پس اگر همهی مردم در توانگری و ثروت برابر بودند و نیازی به یکدیگر نداشتند بسیاری از منافع و مصالح آنها از دست میرفت و این دلیلی است بر این که نعمت دینی خداوند از نعمت دنیوی او بهتر است. همان طور که خداوند در آیهای دیگر فرموده است: ﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِكَ فَلۡيَفۡرَحُواْ هُوَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ٥٨﴾[یونس: ۵۸]. «بگو: به فضل و رحمت خدا باید شادمان باشند، آن از آنچه جمعآوری میکنند بهتر است».
آیهی ۳۵-۳۳:
﴿وَلَوۡلَآ أَن يَكُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن يَكۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُيُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَيۡهَا يَظۡهَرُونَ٣٣﴾[الزخرف: ۳۳]. «اگر (این احتمال) نبود که مردم (در گمراهی) همه یک امّت شوند ما برای کسانیکه به خداوند مهربان کفر میورزند خانههایی با سقفهایی از نقره فراهم میآوردیم و برای آنان نردبانهایی از نقره قرار میدادیم که از آنها بالا روند».
﴿وَلِبُيُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَيۡهَا يَتَّكُِٔونَ٣٤﴾[الزخرف: ۳۴]. «و برای خانههایشان درهایی (از نقره قرار میدادیم) و تختهایی نقرهای که بر آنها تکیه زنند (ترتیب میدادیم)».
﴿وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُتَّقِينَ٣٥﴾[الزخرف: ۳۵]. «و تجمّل فروان (برایشان قرار میدادیم)، امّا همهی اینها بهرهمندی زندگانی دنیاست و آخرت نزد پروردگارت از آن پیرهیزگاران است».
خداوند متعال خبر میدهد که دنیا نزد او ارزشی ندارد و اگر لطف و رحمت او ـ که چیزی را بر آن مقدم نمیدارد ـ نسبت به بندگانش نبود دنیا و نعمتهای فراوانی برای کافران فراهم میآورد. ﴿لِبُيُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَيۡهَا يَظۡهَرُونَ﴾«تا جاییکه برایشان خانههایی با سقفهایی از نقره فراهم میآورد و برایشان نردبانهایی سیمین قرار میداد که از آنها به پشت بامهایشان بالا بروند». ﴿وَلِبُيُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَيۡهَا يَتَّكُِٔونَ٣٤﴾«و برای خانههایشان درهایی از نقره، و تختهایی نقرهای قرار میدادیم که بر آنها تکیه زنند». ﴿وَزُخۡرُفٗا﴾و تجمّل و زینت فراوان برایشان قرار میدادیم. یعنی دنیا را با انواع لذتها و زیباییها برایشان میآراست و آنچه میخواستند به آنها عطا میکرد. امّا آنچه او را از این کار بازداشته است رحمت و لطف او نسبت به بندگانش است که مبادا شتابان به علّت محبّت دنیا بهسوی کفر و کثرت گناهان بروند. پس دلیلی است بر آن که خداوند بندگان را بهطور کلّی یا به طور ویژه از برخی چیزها محروم میکند و این به خاطر منافع و مصالحِ خودشان است. و دنیا نزد خداوند به اندازه بال پشهای ارزش ندارد و همهی آنچه بیان شد کالای زندگی دنیاست که ناگوار و فانی است و آخرت نزد خداوند متعال برای کسانی بهتر است که با اطاعت از دستوراتش و پرهیز از آنچه او نهی کرده است پروا میدارند. چون نعمت آخرت از هر جهت کامل است و در بهشت همهی آنچه که دلها میخواهند و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند فراهم است و آنها در آن جاودانه خواهند بود.پس چقدر این دو جهان با هم فرق میکنند.
آیهی ۳۹-۳۶:
﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦﴾[الزخرف: ۳۶]. «و هرکس که از یاد خداوند مهربان غافل و رویگردان شود برایش شیطانی برمیگماریم و آن (شیطان) همنشین او میگردد».
﴿وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ٣٧﴾[الزخرف: ۳۷]. «و همانا آنان (شیاطین) اینان (انسانها) را از راه باز میدارند و گمان میبرند که ایشان هدایت یافتگانند».
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ يَٰلَيۡتَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَيۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِينُ٣٨﴾[الزخرف: ۳۸]. «تا آنگاه که (چنین کسی) به پیش ما میآید، میگوید: ای کاش بین من و تو به اندازۀ شرق و غرب فاصله بود! چه همنشین بدی است»!.
﴿وَلَن يَنفَعَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ فِي ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِكُونَ٣٩﴾[الزخرف: ۳۹]. «و در این روز شریک بودن شما و همنشینانتان در عذاب به حال شما سودی نمیبخشد چرا که شما ستم کردهاید».
خداوند متعال از کیفر سخت خود به کسی که از یاد او روی گردانی کرده است خبر داده و میفرماید: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ﴾و هرکس از یاد خداوند که قرآن عظیم است رویگردان شود و مردم را از آن باز دارد، ـ درحالیکه قرآن بزرگترین رحمتی است که خداوند با آن بر بندگانش رحم نموده است. پس هرکس آن را بپذیرد بهترین بخشش را دریافته و به بالاترین خواسته دست یازیده است. و هرکس از آن روی بگرداند و آنرا رد کند ـ ناکام گردیده و چنان زیانبار شده که بعد از آن هرگز روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید، و خداوند برای او شیطانی سرکش برمی گمارد که همواره همنشین او میشود و او را همراهی میکند و به او وعده میدهد و او را به سوی گناهان میکشاند.
﴿وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ﴾و شیاطین آنها را از راه راست و دین درست باز میدارند، ﴿وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ﴾و آنان به سبب این که شیطان، باطل را برایشان آراسته و زیبا جلوه داده است و به خاطر اینکه از حق رویگرداندهاند گمان میبرند که راه یافتهاند. اگر گفته شود: آیا چنین کسی که گمان برده او هدایت یافته است حال آنکه در حقیقت هدایت یافته نمیباشد معذور نیست؟ گفته میشود: چنین افرادی و امثال او که منع جهالت آنان رویگردانی از قرآن خداوند است از آنجا که میتوانستهاند در پرتو آن راهیاب گردند معذور نیستند. آنها به هدایت تمایلی نشان ندادند با این که توانایی رسیدن به آنرا داشتند و به باطل علاقمند شدند پس گناه، گناهِ خودشان است. و این است حالت کسی که از ذکر خدا در دنیا اعراض کرده و همنشین و همراهش او را گمراه نموده و حقایق را در نظر وی وارونه کرده است.
و امّا وضعیت او به هنگامیکه در روز قیامت نزد پروردگارش میآید بسیار وضعّیت بدی است، چرا که پشیمانی و اندوه و حسرت از سیمایش هویدا است و او از همنشین خود بیزاری میجوید. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ يَٰلَيۡتَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَيۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِينُ٣٨﴾تا آنگاه که چنین کسی به پیش ما میآید، میگوید: ای کاش بین من و تو به اندازه شرق و غرب فاصله بود، چه همنشین بدی بودی! همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَيَوۡمَ يَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيۡهِ يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِيلٗا٢٧ يَٰوَيۡلَتَىٰ لَيۡتَنِي لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِيلٗا٢٨ لَّقَدۡ أَضَلَّنِي عَنِ ٱلذِّكۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِيۗ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا٢٩﴾[الفرقان: ۲۷-۲۹]. «و روزیکه ستمگر دستهایش را گاز میگیرد و میگوید: ای کاش با پیامبر راهی بر میگرفتم! ای وای بر من کاش فلانی را به دوستی بر نمیگرفتم! همانا مرا از پند گمراه ساخت بعد از آن که پند به نزد من آمد و شیطان انسان را بیار خوار میگرداند».
﴿وَلَن يَنفَعَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ فِي ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِكُونَ٣٩﴾و شریک بودن شما و همنشینها و دوستانتان در عذاب به شما سودی نمیبخشد و شما به این خاطر در عذاب شریک هستید چون در ستمگری شریک بودهاید. و همچنین روحیه دلجویی دادن به یکدیگر به هنگام معصیت به شما سودی نمیرساند. چون هنگامیکه در دنیا مصیبت و بلایی بیاید و مجازات شدگان در آن مشترک باشند برایشان کمی آسان میگردد و برخی با دیدن برخی دیگر تسلّی مییابند. امّا مصیبت آخرت همه کیفرها و عذابها را در بر دارد و کوچکترین آسایش و تسلّی در آن نیست. بار خدایا! از تو سلامتی را میخواهیم و از تو میطلبیم که ما را در پناه رحمت خویش قرار دهی.
آیهی ۴۵-۴۰:
﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِي ٱلۡعُمۡيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ٤٠﴾[الزخرف: ۴۰]. «آیا تو میتوانی به کران بشنوانی؟ و یا اینکه کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند رهنمود گردانی»؟.
﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ٤١﴾[الزخرف: ۴۱]. «پس هرگاه تو را (از این دنیا) ببریم از آنان انتقام خواهیم گرفت».
﴿أَوۡ نُرِيَنَّكَ ٱلَّذِي وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَيۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ٤٢﴾[الزخرف: ۴۲]. «یا آنچه را که به آنان وعده دادهایم به تو نشان خواهیم داد، زیرا ما بر آنان مسلّط و تواناییم».
﴿فَٱسۡتَمۡسِكۡ بِٱلَّذِيٓ أُوحِيَ إِلَيۡكَۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٤٣﴾[الزخرف: ۴۳]. «پس به آنچه به تو وحی شده است محکم چنگ بزن چرا که قطعاً تو بر راه راست قرار داری».
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِكۡرٞ لَّكَ وَلِقَوۡمِكَۖ وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ٤٤﴾[الزخرف: ۴۴]. «و همانا قرآن برای تو و قومت پندی است و از شما پرسیده خواهد شد».
﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ يُعۡبَدُونَ٤٥﴾[الزخرف: ۴۵]. «و از پیامبران پیشین ما بپرس آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که پرستش شوند».
خداوند متعال، پیامبرش را دلجویی میدهد که از عدم اجابت تکذیب کنندگان ناراحت نشود و بداند که خیری در اینها نیست، و از آنچنان شایستگی و لیاقتی برخوردار نیستند که سبب هدایتشان شود، و میفرماید: ﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِي ٱلۡعُمۡيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ٤٠﴾آیا میتوانی کسانی را که نمیشنوند بشنوانی؟ و یا این که کسانی را که نمیبینند راهنمایی کنی؟ و یا این که کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند و خود به گمراهی خویش واقف و به آن راضی هستند رهنمود گردانی؟! پس همانطور که ناشنوا صداها را نمیشنود و کور نمیبیند و کسی که در گمراهی آشکاری است هدایت نمیشود اینها نیز سرشت و عقلهایشان به سبب رویگردانی از قرآن فاسد گشته است و باورهای فاسد و صفتهای پلیدی در خودشان به وجود آوردهاند که آنها را از هدایت باز میدارد و باعث میشود تا هلاکتشان بیشتر گردد.
اینان جز عذاب و کیفر چیزی برایشان باقی نمانده است، پس یا در دنیا عذاب میشوند یا در آخرت. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ٤١﴾و پس هرگاه تو را از این دنیا ببریم قبل از اینکه عذابِ آنها را به تو نشان دهیم بدان که از آنان انتقام خواهیم گرفت. ﴿أَوۡ نُرِيَنَّكَ ٱلَّذِي وَعَدۡنَٰهُمۡ﴾یا عذابی را که به آنان وعده دادهایم به تو نشان خواهیم داد. ﴿فَإِنَّا عَلَيۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ﴾زیرا ما بر آنان مسلّط و تواناییم. امّا زود یا دیر فرا رسیدن عذاب به حکمت خدا بستگی دارد. پس این است حالت تو و حالت تکذیب کنندگان.
﴿فَٱسۡتَمۡسِكۡ بِٱلَّذِيٓ أُوحِيَ إِلَيۡكَ﴾پس با انجام آنچه که به تو وحی شده است و با متصّف کردن خود به آنچه وحی به اتّصافِ آن وتلاش برای عملی کردن آن در خود و دیگران به وی چنگ بزن، ﴿إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾بیگمان تو بر راه راست قرار داری، راهی که انسان را به خدا و بهشت میرساند و این چیزی است که بر تو لازم میگرداند بیشتر به وحی چنگ بزنی و در پرتو آن راهیاب گردی. زیرا میدانی که آن حق و عدل و راستی است و کارهایت را بر پایه محکمی بنا نهادهاند درحالیکه دیگران امورشان را براساس شک و اوهام و ستم و ظلم بنا کردهاند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِكۡرٞ لَّكَ وَلِقَوۡمِكَ﴾و این قرآن افتخار و فضیلت بزرگی است برای شما و نعمت بسیار گرانقدری میباشد و شما را به آنچه که خیر دنیا و آخرت در آن نهفته است پند میدهد و شما را بر آن تشویق میکند و بدی و شر را برایتان یادآوری میکند و شما را از آن برحذر میدارد. ﴿وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ﴾و از آن پرسیده خواهید شد که آیا آن را برپا داشته و دستورات آن را انجام دادهاید که آن گاه مقامتان بالا میرود و بهرهمند میشوید؟ یا اینکه به آن عمل نکردهاید؟ پس حجّتی علیه شما خواهد بود و نشان ناسپاسیتان در برابر این نعمت خواهد بود.
﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ يُعۡبَدُونَ٤٥﴾[الزخرف: ۴۵]. «از پیامبرانی که پیش از تو فر ستادهایم بپرس که آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که پرستش شوند»؟. تا برای شمرکان دلیلی باشد که با این کارشان گویا از یکی از پیامبارن پیروی میکنند. تو اگر از آنها بپرسی و از اوضاع و احوال آنها خبر بگیری، هیچکس از آنها را نخواهی یافت که به برگرفتن معبودی دیگر با خدا دعوت داده باشد، و خواهی دید که همهی پیامبران از اوّل تا آخر به پرستش خداوند یکتا و بیشریک دعوت کردهاند. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶]. «و درمیان هر امّتی پیامبری فرستادیم با این پیام که خدا را پرستش کند و از طاغوت بپرهیزید». و هر پیامبری را که خداوند مبعوث کرده به قوم خود گفته است: خدا را پرستش کنید، شما معبود به حقّی جز او ندارید. پس این بیانگر آن است که مشرکان در شرک خود هیچ دلیلی و مدرگی ندارند، نه دلیلی که از عقل درست سرچشمه گرفته باشد و نه دلیلی که از پیامبران نقل شده باشد.
وقتی خداوند متعال فرمود: ﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ يُعۡبَدُونَ٤٥﴾[الزخرف: ۴۵]. «از پیامبرانی که پیش از تو فر ستادهایم بپرس که آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که عبادت شوند». حالت موسی و دعوت او را بیان کرد که یکی از مشهورترین دعوتهای پیامبران میباشد و خداوند در کتاب خود بسیار از آن سخن گفته و حالت او را با فرعون بیان نموده است:
آیهی ۵۶-۴۶:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٦﴾[الزخرف: ۴۶]. «و همانا ما موسی را همراه با نشانههای خود بهسوی فرعون و اشراف (قوم) او فرستاد (و موسی) گفت: به درستی که من فرستادۀ پروردگار جهانیانم».
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔايَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا يَضۡحَكُونَ٤٧﴾[الزخرف: ۴۷]. «وقتیکه با نشانههای ما (بهسوی) آنان آمد آنگاه آنان به آنها میخندیدند».
﴿وَمَا نُرِيهِم مِّنۡ ءَايَةٍ إِلَّا هِيَ أَكۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٤٨﴾[الزخرف: ۴۸]. «و هیچ معجزهای به ایشان نمینمودیم مگر اینکه یکی از دیگری برتر و مهمتر بود و آنانرا به عذاب فرو گرفتیم تا شاید برگردند».
﴿وَقَالُواْ يَٰٓأَيُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ٤٩﴾[الزخرف: ۴۹]. «و گفتند: ای جادوگر! پروردگارت را با آنچه که به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری دادهاست به فریاد بخوان، بیگمان ما راهیافتهایم».
﴿فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ٥٠﴾[الزخرف: ۵۰]. «پس وقتی عذاب را از ایشان دور ساختیم آنگاه آنان عهدشکنی کردند».
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِي قَوۡمِهِۦ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٥١﴾[الزخرف: ۵۱]. «و فرعون درمیان قوم خود ندا در داد و گفت: ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر و این جویباران که از زیر (کاخهای) من روان است از آن من نیست؟ آیا نمیبینید».
﴿أَمۡ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِي هُوَ مَهِينٞ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ٥٢﴾[الزخرف: ۵۲]. «نه، بلکه من بهترم از این شخص که خوار است و نمیتواند به روشنی سخن بگوید».
﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِيَ عَلَيۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مُقۡتَرِنِينَ٥٣﴾[الزخرف: ۵۳]. «(اگر راست میگوید که پیغمبر خداست) پس چرا دستبندهای زرّین به او داده نشده است یا چرا فرشتگان (برای یاری او) همراهش نیامدهاند».
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ٥٤﴾[الزخرف: ۵۴]. «پس (فرعون) قومش را سبکسر و بیخرد کرد آنگاه از او اطاعت کردند. بیگمان آنان قومی فاسق بودند».
﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ٥٥﴾[الزخرف: ۵۵]. «پس هنگامیکه ما را بر سر خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم و آنانرا همگی غرق کردیم».
﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِينَ٥٦﴾[الزخرف: ۵۶]. «سپس آنانرا برای آیندگان پیشینه و مایۀ عبرتی قرار دادیم».
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَآ﴾و بهراستی که ما موسی را همراه با نشانهها و معجزات خود که قاطعانه بر صحت آنچه وی آورده بود، دلالت میکرد فرستادیم، معجزاتی همانند عصا، مار، فرستادن ملخها، و شپشها و بقیه نشانهها. ﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾بهسوی فرعون و اشراف دربار او. موسی گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم پس آنها را به اعتراف و اقرار به پروردگارشان فرا خواند و از پرستش غیر خدا نهی کرد.
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔايَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا يَضۡحَكُونَ٤٧﴾وقتی که با نشانههای ما به نزد آنان آمد ناگهان همگی بدانها خندیدند. یعنی نشانهها را رد کردند و نپذیرفتند و از روی ستمگری و برتریجویی آنها را به یاد تمسخر و استهزا گرفتند. عدم پذیرش آنها به خاطر کوتاهی در معجزات و نشانهها و واضح نبودن آنها نبود. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا نُرِيهِم مِّنۡ ءَايَةٍ إِلَّا هِيَ أَكۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَا﴾و هیچ معجزه و نشانهای به آنها نشان نمیدادیم مگر این که یکی از دیگری بزرگتر بود. ﴿وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ﴾و آنانرا گرفتار عذابهایی چون ملخ، شپش، قورباغه و خون که نشانههایی روشن بودند، کردیم. ﴿لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ﴾تا شاید به اسلام برگردند و تسلیم آن شوند و شرک و شّر آنها از بین برود.
﴿وَقَالُواْ يَٰٓأَيُّهَ ٱلسَّاحِرُ﴾وقتی عذاب برآنها نازل شد، گفتند: ای جادوگر! منظورشان موسی÷بود و این یا از روی تمسخر بود و یا این که این نوع خطاب نزد آنها مدح و ستایش شمرده میشد.پس پیش او زاری و فروتنی کردند و او را به صورتی مورد خطاب قرار دادند که به کسانی را که گمان میبردند علما و دانشمندان هستند و جادوگرند مورد خطاب قرار میدادند. پس گفتند: ﴿ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ﴾پروردگارت را با آن چه به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری داده بخوان تا عذاب را از ما دور نماید. ﴿إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ﴾اگر خداوند عذاب را از ما دور کند بدون شک هدایت خواهیم شد.
﴿فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ٥٠﴾پس وقتی عذاب را از ایشان دور ساختیم آنگاه آنان عهدشکنی کردند. یعنی به آنچه گفتند وفا ننمودند، بلکه عهدشکنی کرده و به کفر ورزی ادامه دادند.همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَايَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ١٣٣ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَۖ لَئِن كَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَكَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ١٣٤ فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ١٣٥﴾[الأعراف: ۱۳۳-۱۳۵]. «پس طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون را بر آنها فرستادیم که نشانههای روشنی بودند امّا آنان استکبار ورزیدند و قومی جنایت پیشه بودند. و وقتی عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: ای موسی! پروردگارت را با آنچه که به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری دادهاست بخوان که اگر عذاب را از ما دور نمودی به تو ایمان میآوریم و بنی اسراییل را با تو میفرستیم. وقتی عذاب را تا مدّتی که به آن میرسیدند از آنها دور نمودیم آنان هرچه زودتر عهدشکنی کردند».
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِي قَوۡمِهِۦ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ﴾و فرعون درحالیکه پادشاهیاش او را فریب داده بود و مال و لشکریانش او را سرکش کرده بودند، در میان قومش ندا در داد و گفت: ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر از آن من نیست؟ آیا من مالک آن نیستم که در آن تصّرف میکنم؟ ﴿وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓ﴾و این رودها که از رود نیل جدا شدهاند از میان کاخها و باغهای من میگذرند، ﴿أَفَلَا تُبۡصِرُونَ﴾آیا شما این فرمانروایی گسترده و پهناور را نمیبینید؟ و این از جهالت عمیق او بود که به چیزی افتخار میکرد که خارج از ذات او بود و به صفتهای پسندیده و کارهای درست افتخار نمیکرد.
﴿أَمۡ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِي هُوَ مَهِينٞ﴾خداوند فرعون را خوار بگرداند! منظور او از خوار، موسی بن عمران کلیم خدا بود، کسی که نزد خداوند با ارزش و محترم بود. پس فرعون گفت: من محترم و با عزت هستم و او خوار و ذلیل است. پس کدام یک از ما بهتر میباشد؟ ﴿وَلَا يَكَادُ يُبِينُ﴾و گفت: با وجود این او نمیتواند مراد خویش را روشن بیان کند چون او زبان گویایی ندارد. امّا موسی آنچه در دل داشت بیان کرد گرچه سخن گفتن برای او سنگین بود. و صد البته که این عیبی به حساب نمیآید. سپس فرعون گفت: ﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِيَ عَلَيۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ﴾چرا موسی با زیورآلات و دستبندهایی از طلا آراسته نشده است؟ ﴿أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مُقۡتَرِنِينَ﴾و چرا فرشتگان برای یاری او نیامدهاند تا او را در امر دعوتش کمک کنند و گفتهی او را تایید نمایند؟
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُ﴾فرعون با ایجاد شبهات بیمعنی و پوچ که هیچ حقیقتی نداشت و فقط انسانهای کم عقل گول آنرا میخوردند و دلیلی بر حق یا باطل نبود قوم خویش را سبک سر و بیخرد انگاشت، آنگاه از او اطاعت کردند. پس اینکه فرعون دارای فرمانروایی مصر است و جویبارها از زیر کاخهایش روان است، چگونه میتواند دلیلی بر حقانیت او باشد؟! و بر چه اساسی موسی به دلیل این که پیروانش کم هستند و زبانش لکنت دارد و دستبندهای طلایی ندارد بر باطل است؟ اما فرعون با درباریان و اطرافیانی سروکار داشت که عقل نداشتند پس فرعون هرچه میگفت آنها از آن پیروی میکردند، خواه حق بود یا باطل. ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ﴾بیگمان آنان قومی فاسق بودند، پس به سبب فسقشان فرعون بر آنها گماشته شد و شرک و شر را برایشان زیبا جلوه داد. ﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا﴾پس وقتی با کارهایشان ما را خشمگین کردند، ﴿ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ٥٥ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِينَ٥٦﴾از آنان انتقام گرفتیم و همگی آنانرا غرق نمودیم سپس آنانرا برای آیندگان پیشینه و مایه عبرتی قرار دادیم تا عبرتگیرندگان از آنها عبرت بگیرند و پند پذیران از حالات آنها پند بگیرند.
آیهی ۶۵-۵۷:
﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُكَ مِنۡهُ يَصِدُّونَ٥٧﴾[الزخرف: ۵۷]. «و هنگامیکه فرزند مریم به عنوان مثال ذکر شد آنگاه قوم تو از آن بانگ (به ریشخند) برداشتند».
﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَيۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ٥٨﴾[الزخرف: ۵۸]. «و گفتند: آیا معبودهای ما بهترند یا او؟ (آن مثال را) برای تو جز از روی جدال نزدند، بلکه آنان گروهی ستیزهجویند».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَيۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ٥٩﴾[الزخرف: ۵۹]. «عیسی جز بندهای نیست که بر او انعام کردهایم و او را نمونه و الگویی برای بنیاسرائیل گردانیدهایم».
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنكُم مَّلَٰٓئِكَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَخۡلُفُونَ٦٠﴾[الزخرف: ۶۰]. «و اگر میخواستیم بهجای شما فرشتگان قرار میدادیم که در زمین جانشین شوند».
﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ٦١﴾[الزخرف: ۶۱]. «و به یقین (عیسی) نشانهای برای قیامت است پس هرگز دربارۀ آن (قیامت) شک مکنید و از من پیروی نمایید که راه راست این است».
﴿وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ٦٢﴾[الزخرف: ۶۲]. «و شیطان هرگز شما را باز ندارد، بیگمان او برای شما دشمنی آشکار است».
﴿وَلَمَّا جَآءَ عِيسَىٰ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُكُم بِٱلۡحِكۡمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعۡضَ ٱلَّذِي تَخۡتَلِفُونَ فِيهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ٦٣﴾[الزخرف: ۶۳]. «و هنگامیکه عیسی با معجزات آشکار آمد، گفت: بدون شک برایتان حکمت آورده و آمدهام تا برخی از امور را برایتان روشن گردانم که در آنها اختلاف میورزید، پس، از خدا بترسید و از من پیروی کنید».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ٦٤﴾[الزخرف: ۶۴]. «بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بندگی کنید، این است راه راست».
﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَيۡنِهِمۡۖ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ يَوۡمٍ أَلِيمٍ٦٥﴾[الزخرف: ۶۵]. «آنگاه گروها بین خود اختلاف ورزیدند، پس وای به حال ستمکاران از عذاب روز دردناک»!.
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ مَثَلًا﴾وقتیکه از پرستش پسر مریم نهی شد و عبادت او به منزلهی عبادت بتها و انبازها قرار داده شد، ﴿إِذَا قَوۡمُكَ مِنۡهُ يَصِدُّونَ﴾آنگاه قومت که تو را تکذیب میکردند به خاطر این مثل فریاد برآوردند و سرو صدا راه انداختند و در مجادله و دشمنی با تو لجاجت ورزیدند و گمان بردند که آنها در دلیل و حجّت خود موفّق و کامیاب شدهاند.
﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَيۡرٌ أَمۡ هُوَ﴾و گفتند: معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ چرا که از پرستش همه نهی شده بود، و تمامی کسانی که آنها را میپرستیدند مورد تهدید واقع شدند. و این آیه نیز نازل شده است: ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨﴾[الأنبیاء: ۹۸]. «بدون شک شما و آنچه پرستش میکنید هیزم جهّنم هستید و وارد آن میشوید». شبههی باطل آنها این بود که میگفتند: تو ای محمّد! و ما هم همه قبول داریم که عیسی از بندگان مقّرب خدا میباشد، بندگانی که سرانجامی نیکو دارند، پس چرا تو، هم از عبادت معبودهای ما نهی میکنی و هم از پرستش عیسی باز میداری؟ پس اگر حجّت تو باطل نبود تناقضی در آن وجود نداشت. تو میگویی: : ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨﴾[الأنبیاء: ۹۸]. «شما و آنچه بهجای خدا پرستش میکنید هیزم جهنّم هستید و وارد آن خواهید شد». آنها گمان میبردند که این جمله هم عیسی را شامل میشود و هم بتها را. پس این تناقض میشمردند، و تناقض نشانه بطلان است.
این شبههای بود که بدان دل خوش کرده بودند و مردم را باز میداشتند و به خاطر آن سروصدا راه انداختند. اما این شبهه به حمدالله از ضعیفترین و باطلترین شبهات است. خداوند هم از پرستش بتها نهی کرده و هم از پرستش عیسی، زیرا عبادت حق خداوند تعالی است و هیچ احدی از مخلوقات سزاوار آن نیست، نه فرشتگان مقرّب و نه پیامبران و نه افراد دیگری. پس این که خداوند این مطلب را بیان نموده چه شبههای میتواند در آن وجود نداشته باشد؟
و اینکه به عیسی÷برتری داده شده است و او نزد پروردگارش مقرب میباشد نشانگر این نیست که سزاوار پرستش میباشد، بلکه عیسی همانگونه است که خداوند فرموده است: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَيۡهِ﴾عیسی بندهای بیش نیست که ما نعمت نبّوت و حکمت و دانش و عمل را به او ارزانی داشتیم. ﴿وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ﴾و او را برای بنی اسرائیل مایه عبرتی قرار دادیم که با نگاه کردن به او به قدرت خداوند پسی میبردند، زیرا خداوند او را بدون پدر آفریده بود. و اما اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨﴾[الأنبیاء: ۹۸]. «شما و آنچه بهجای خدا پرستش میکنید هیزم جهّنم هستید و شما به آن وارد خواهید شد». پاسخ آن به سه صورت است:
۱- در فرمودهی الهی که میفرماید: ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾[الأنبیاء: ۹۸]. کلمهی «ما» اسم غیر ذوی العقول است و عیسی در این داخل نمیگردد.
۲- در اینجا مشرکین که در مکّه و اطراف آن بودند مورد خطاب قرار گرفتهاند و آنها بتها را پرستش میکردند ولی مسیح را پرستش نمیکردند.
۳- خداوند بعد از این آیه فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ١٠١﴾[الأنبیاء: ۱۰۱]. «بیگمان کسانی که از پیش از جانب ما نیکویی برایشان مقرّر گشته است از جهنّم دور کرده میشوند». پس تردیدی نیست که عیسی و دیگر پیامبران و اولیاء در این آیه داخل هستند. سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنكُم مَّلَٰٓئِكَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَخۡلُفُونَ٦٠﴾و اگر ما میخواستیم، بهجای شما فرشتگانی قرار میدادیم که در زمین جانشین شما شوند تا برایشان پیامبرانی از جنس خودشان بفرستیم.
امّا شما ای انسانها! توانایی آن را ندارید که پیامبرانی از جنس فرشتگان برایتان فرستاده شود. پس، از رحمت و لطف خداوند نسبت به شما این است که پیامبرانی از جنس خودتان برایتان فرستاده شده است که میتوانید از آنها فرا بگیرید.
﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ﴾و همانا عیسی÷دلیل و نشانهای بر قیامت است و نشانگر آن میباشد کسی که توانایی داشته است عیسی را بدون پدر به دنیا بیاورد همو میتواند مردگان را از قبرهایشان برانگیزد. و یا معنی آیه این است که عیسی÷در آخرالزمان از آسمان به دنیا خواهد آمد و نزول او یکی از علامتهای قیامت است. ﴿فَلَا تَمۡتَرُنَّ﴾پس، از آمدن قیامت هرگز شک نکنید که شک کردن درباره قیامت کفر است. ﴿وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ﴾و با امتثال آنچه که به شما دستور داده ام و دوری کردن از آنچه شما را از آن نهی کردهام از من پیروی کنید. این است راه راست که انسان را به خداوندﻷمیرساند.
﴿وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ﴾و شیطان شما را از آنچه خداوند شما را به آن فرمان داده است باز ندارد، ﴿إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ﴾همانا شیطان دشمن آشکار شماست و برای گمراه کردنتان حریص و آزمند است و در این راستا نهایت کوشش خود را مبذول میدارد.
﴿وَلَمَّا جَآءَ عِيسَىٰ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾و هنگامی که عیسی با معجزات آشکاری آمد که بر راست بودن نبّوت او و صحّت آنچه برایشان کرده بود دلالت میکرد، از قبیل زنده کردن مردگان و بینا کردن کورهای مادرزاد و شفا بخشیدن به کسانی که مبتلا به بیماری پوستی بودند، و دیگر نشانهها، ﴿قَالَ قَدۡ جِئۡتُكُم بِٱلۡحِكۡمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعۡضَ ٱلَّذِي تَخۡتَلِفُونَ فِيهِ﴾عیسی به بنی اسرائیل گفت: من برایتان حکمت و نبّوت و علم را آورده ام تا برخی از امور را برایتان روشن گردانم که در آنها اختلاف میورزید. یعنی تا پاسخ آن و صورت درست مسئله را برایتان بیان کنم و به وسیله آن اختلاف و اشتباه از شما دور شود. پس او÷برای تکمیل نمودن شریعت موسی و استوار ساختن تورات آمده بود. و برخی تسهیلات ارائه داد که باعث میشد تا آنها از او اطاعت کنند و چیزهایی را که برایشان آورده است بپذیرند. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾پس، خدای یگانه را پرستش نموده و از فرمان او اطاعت کنید و از آنچه نهی کرده است پرهیز نمایید و به من ایمان آورید و مرا تصدیق نمایید و از من اطاعت کنید.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ٦٤﴾بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بندگی کنید، این است راه راست. پس در این آیه به توحید ربوّبیت اقرار شده و اینکه خداوند همهی آفریدههایش را با انواع نعمتهای ظاهری و باطنی خود پرورش دادهاست. نیز به توحید عبودیت و عبادت برای خداوند یگانه که شریکی ندارد فرمان داده شده است. وعیسی÷خبر دادهاست که او بندهای از بندگان خداست و آنطور نیست که نصاری در مورد او میگویند مبنی بر اینکه او فرزند خداست یا سومین سه تاست. و در اینجا خبر داده شده آنچه ذکر شده است راه راست میباشد و انسان را به خدا و به بهشت میرساند.
وقتی عیسی÷این مطلب را گفت، ﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَيۡنِهِمۡ﴾گروههایی که براساس تکذیب، تحزّب کرده بودند با همدیگر اختلاف ورزیدند و هریک درباره عیسی همدیگر اختلاف ورزیدند و هریک درباره عیسی÷گفتار باطلی بر زبان آوردند و آنچه را که آورده بود ردّ کردند، مگر کسانی از مومنان که خداوند آنها را هدایت کرده بود، کسانی که به رسالت او شهادت دادند و همهی آنچه را که او آورده بود تصدیق نمودند و گفتند: او بنده خدا و پیامبر میباشد. ﴿فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ يَوۡمٍ أَلِيمٍ﴾پس وای به حال کسانیکه ستم کردهاند از عذاب روز دردناک. یعنی چه قدر اندوهشان زیاد خواهد بود! و در آن روز گرفتار چه زیان بزرگی خواهند شد!.
آیهی ۷۳-۶۶:
﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ٦٦﴾[الزخرف: ۶۶]. «آیا منتظر این هستند که قیامت ناگهانی و درحالیکه از آن بیخبرند به سر وقتشان باید».
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ٦٧﴾[الزخرف: ۶۷]. «دوستان در آن روز دشمنان یکدیگر خواهند بود مگر پرهیزگاران».
﴿يَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٦٨﴾[الزخرف: ۶۸]. «ای بندگان من! امروز بر شما هیچ بیمی نیست و نه شما اندوهگین میشوید».
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بَِٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ مُسۡلِمِينَ٦٩﴾[الزخرف: ۶۹]. «همان کسانیکه به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند».
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ تُحۡبَرُونَ٧٠﴾[الزخرف: ۷۰]. «شما و همنشینانتان به بهشت درآئید و در آنجا شادمان و محترم خواهید بود».
﴿يُطَافُ عَلَيۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَكۡوَابٖۖ وَفِيهَا مَا تَشۡتَهِيهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡيُنُۖ وَأَنتُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٧١﴾[الزخرف: ۷۱]. «برایشان کاسهها و جامهای زرّین به گردش انداخته میشود و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد در بهشت وجود دارد و شما در آن جاودانه خواهید بود».
﴿وَتِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِيٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٧٢﴾[الزخرف: ۷۲]. «و آن بهشتی است که به سبب کارهایی که میکردید به شما به ارث داده شده است».
﴿لَكُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ كَثِيرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡكُلُونَ٧٣﴾[الزخرف: ۷۳]. «در آن میوهی بسیار دارید که از آن میخورید».
خداوند متعال میفرماید: ﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ٦٦﴾آیا جز این است که تکذیب کنندگان منتظر هستند که ناگهان قیامت در حالی که از آن بیخبرند به سراغشان بیاید؟ پس هرگاه قیامت بیاید از حالات کسیکه آنرا تکذیب کرده و کسی که خبر قیامت را داده و مورد استهزا قرار گرفته است مپرس!.
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ﴾در روز قیامت کسانی که براساس کفر و تکذیب معصیت در دنیا با همدیگر دوست بودهاند دشمن یکدیگر خواهند شد. و چون محبّت و دوستی آنها در دنیا برای غیرالله بوده است. پس در روز قیامت به دشمنی تبدیل میگردد. ﴿إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ﴾مگر کسانی که از شرک و گناهان پرهیز میکنند که محبّت چنین کسانی ادامه مییابد زیرا کسی که بهخاطر او همدیگر محبّت میورزیدند محبّتش جاودانه و همیشگی است.
سپس پاداش پرهیزگاران را بیان کرد و ذکر نمود که خداوند متعال در روز قیامت به آنها ندایی میدهد که دلهایشان از آن شاد میگردد و هر آفت و بدی از آنها دور میشود. پس خداوند میگوید: ﴿يَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٦٨﴾ای بندگانم! از آنچه در آینده به سراغ شما میآید ترسی نداشته باشید و درباره گذشته خود نیز اندوه مدارید. و چون امر ناخوشایند از هر جهت متنفی است آنچه که دوست داشتنی و مطلوب است (برایشان) ثابت و مقّرر میباشد.
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بَِٔايَٰتِنَا﴾همان کسانیکه به آیات خدا ایمان دارند، و این شامل تصدیق آیات و آنچه که تصدیق جز با آن کامل نمیگردد از قبیل دانستن مفهوم آیات و عمل نمودن به مقتضای آن میشود. ﴿وَكَانُواْ مُسۡلِمِينَ﴾و آنها در همهی احوال خود مطیع و فرمانبردار خداوند بودند پس آنها هم در ظاهر عمل میکردند و هم در باطن.
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ﴾شما و همه همنشینانتان از قبیل همسر و فرزند و دوست و غیره که عملشان همانند عمل شما نیکو بوده است، وارد بهشت شوید، بهشتی که سرای ماندگاری و پایداری است، ﴿تُحۡبَرُونَ﴾در آنجا شادمان و مکرّم خواهید بود و خوبیها و شادیها و لذّتهای به لطف پروردگار به شما میرسد که زبانها نمیتوانند حالت آنرا توصیف نمایند.
﴿يُطَافُ عَلَيۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَكۡوَابٖۖ﴾پسران جاویدانی که خدمت گزاران آنها هستند غذای آنها را در بهترین ظرفها که کاسههای طلایی هستند و نوشیدنیهایشان را در بهترین لیوانهای نقرهای بدون دسته که شفافتر از شیشه است پیش آنها میبرند. ﴿وَفِيهَا مَا تَشۡتَهِيهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡيُنُ﴾و در بهشت هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد وجود دارد. این کلمه جامع است و شامل هر نعمت و شادی و سرور قلبی میشود. پس هر نوشیدنی و خوردنی و پوشیدنی و همسران زیبایی که دل بخواهد، نیز منظرههای زیبا که چشمها از دیدن آن لّذت میبرند، و درختان پرشکوفه و نعمتهای فراوان و ساختمانهای آراسته شده در بهشت فراهم است و برای اهل بهشت در کاملترین صورتها و برترینِ آن آماده است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: [یس: ۵۷]. ﴿لَهُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ٥٧﴾[یس: ۵۷]. «آنان در آنجا میوه دارند و هرچه بخواهند برایشان فراهم است». ﴿وَأَنتُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ﴾و شما در بهشت جاودانه خواهید بود. و این کمال نعمت اهل بهشت است و آن جاودانگی همیشگی است که دوام نعمتهای بهشت و افزون شدن آن و پایان نیافتن آنرا در بردارد.
﴿وَتِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ﴾و آن بهشتی که با کاملترین صفتها توصیف شد، ﴿ٱلَّتِيٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾بهشتی است که خداوند شما را به سبب کارهایتان وارث آن گردانده و به فضل خویش آن را پاداش اعمالتان قرار داده و آنچه از رحمت خویش که خواسته در آن قرار دادهاست.
﴿لَكُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ كَثِيرَةٞ﴾در آن جا میوههای فراوانی برایتان است. همانطور که در آیهای دیگر آمده است: ﴿فِيهِمَا مِن كُلِّ فَٰكِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢﴾[الرحمن: ۵۲]. «در آن از هر میوهای دوگونه است». ﴿مِّنۡهَا تَأۡكُلُونَ﴾آنچه از این میوههای لذیذ که دلتان میخواهد انتخاب میکنید و میخورید.
آیهی ۷۸-۷۴:
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ٧٤﴾[الزخرف: ۷۴]. «بیگمان کناهکاران جاودانه در عذاب دوزخ میمانند».
﴿لَا يُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِيهِ مُبۡلِسُونَ٧٥﴾[الزخرف: ۷۵]. «عذابشان از آنان کاسته نمیگردد و آنان در آن ناامید هستند».
﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰكِن كَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِينَ٧٦﴾[الزخرف: ۷۶]. «و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود ستمکار بودند».
﴿وَنَادَوۡاْ يَٰمَٰلِكُ لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَۖ قَالَ إِنَّكُم مَّٰكِثُونَ٧٧﴾[الزخرف: ۷۷]. «و فریاد میزنند: ای مالک! پروردگارت ما را بمیراند. میگوید: شما (در آن) ماندگارید».
﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰكُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَكُمۡ لِلۡحَقِّ كَٰرِهُونَ٧٨﴾[الزخرف: ۷۸]. «بدون شک ما حق را برای شما آوردیم ولی بیشترشان حق را نمیپسندید».
وقتی نعمتهای بهشت را بیان کرد به دنبال آن عذاب جهّنم را ذکر نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ﴾بیگمان کسانی که با کفر ورزیدن و تکذیب کردن مرتکب جرم و گناه شدهاند در عذاب جهنّم فرو میروند و عذاب از هرسو آنها را احاطه میکند. ﴿خَٰلِدُونَ﴾و در آن عذاب جاودانه خواهند بود و هرگز از آن بیرون نمیشوند.
﴿لَا يُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ﴾یک لحظه از عذاب آنان کاسته نمیشود، نه از آنها دور میشود و نه سبک میگردد. ﴿وَهُمۡ فِيهِ مُبۡلِسُونَ﴾و آنها در آن از هرخیر و برکتی ناامیدند و امیدی به رهایی ندارند. آنها پروردگارشان را صدا میزنند و میگویند: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧ قَالَ ٱخۡسَُٔواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ١٠٨﴾[المؤمنون: ۱۰۷-۱۰۸]. «پروردگارا! ما را از جهنم بیرون بیاور، اگر ما باز بهسوی کارهای بد بازگردیم بیگمان ستمکار هستیم». میفرماید: بتمرکید در آن و سخن نگویید. و این عذاب بزرگ به سبب کارهایی است که کرده و به علّت ستمی است که بر خود روا داشتهاند.
﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰكِن كَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِينَ٧٦﴾و ما بر آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود ستمکار بودند. پس خداوند بر آنها ستم نکرد و بدون گناه و جرم آنانرا مجازات نکرده است.
﴿وَنَادَوۡاْ يَٰمَٰلِكُ لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَ﴾و درحالیکه در جهنم هستند برای اینکه احتمالا به استراحتی دست یابند فریاد میزنند:ای مالک! پروردگارت ما را بمیرند تا راحت شویم، چرا که ما در اندوهی سخت و عذابی شدید قرار داریم و توانایی تحمّل آن را نداریم. ﴿قَالَ إِنَّكُم مَّٰكِثُونَ﴾مالک که نگهبان جهنم است، زمانی که از او میخواهند تا برایشان پیش خدا دعا کند تا آنها را بمیراند، میگوید: شما در جهّنم ماندگارید و هرگز از آن بیرون آورده نمیشوید. پس آنچه که میخواستند به آن دست نمییابند و مالک به ضد آنچه میخواهند آنان را پاسخ میدهد و غمی بر غمشان میافزاید. سپس آنها را به خاطر کارهایی که کردهاند نکوهش میکند و میگوید: ﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰكُم بِٱلۡحَقِّ﴾ما حق را برای شما آوردیم که میبایست از آن پیروی میکردید، و اگر شما از آن پیروی مینمودید موفّق و خوشبخت میشدید، ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَكُمۡ لِلۡحَقِّ كَٰرِهُونَ﴾ولی بیشترشان حق را نپسندیدند، بنابراین، گرفتار شقاوت و بدبختی شدید که شقاوتی فراتر از آن نیست.
آیهی ۸۰-۷۹:
﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ٧٩﴾[الزخرف: ۷۹]. «بلکه آنان تصمیم محکمی گرفتند و ما نیز ارادۀ محکم و تغییر ناپذیری گرفتیم».
﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَيۡهِمۡ يَكۡتُبُونَ٨٠﴾[الزخرف: ۸۰]. «آیا گمان میبرند که ما اسرار پنهانی و سخنان در گوششیِ آنانرا نمیشنویم؟! آری! (میشنویم) و فرشتگان ما در نزد آنان مینویسند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا﴾کسانی که حق را دروغ میانگاشتند و با آن مخالف بودند حیله و مکری ورزیدند و برای نابودی حق و کسیکه آنرا آورده به وسیلهی باطلی که آن را آراسته بودند تا مردم را گول زنند، توطئه کردند. ﴿فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ﴾ما نیز تصمیم گرفتیم و تدبیری نمودیم که برتر از تدبیر آنهاست و تدبیر آنانرا در هم میشکند و آن را ابطال مینماید و آن اسباب و دلایلی است که خداوند برای اثبات حق و ابطال باطل فراهم نمود. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُ﴾[الأنبیاء: ۱۸]. «بلکه حق را بر باطل میزنیم پس آن را نابود میکند».
﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُم﴾آیا به سبب جهالت و ستمگریشان گمان میبرند که ما اسرار پنهانی آنانرا که در دلشان نهفته است و بر زبان نیاوردهاند و سخنان آهستهی آنها را که در گوش میگویند، نمیشنویم؟! یعنی به این خاطر اقدام به ارتکاب گناهان مینمایند که گمان میبرند پیگرد و مجازاتی بر گناهان پنهانیشان نخواهد بود. سپس خداوند این گمان را رد نمود و فرمود: ﴿بَلَىٰ﴾آری! ما میشنویم و رازهای دلهایشان و سخنان در گوشیشان را میدانیم. ﴿وَرُسُلُنَا لَدَيۡهِمۡ يَكۡتُبُونَ﴾و فرستادگان ما که فرشتگان گرامی هستند نزد آنان میباشند و هر آنچه میکنند مینویسند و ثبت و ضبط مینمایند تا این که آنها وارد قیامت میشوند آنگاه همهی آنچه را که کردهاند حاضر مییابند و پروردگارت بر هیچکس ستمی روا نمیدارد.
آیهی ۸۳-۸۱:
﴿قُلۡ إِن كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِينَ٨١﴾[الزخرف: ۸۱]. «بلکه اگر خداوند مهربان فرزندی داشته باشد پس من نخستین عبادت کنندگانم».
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ٨٢﴾[الزخرف: ۸۲]. «پروردگار آسمانها و زمین و عرش، از آنچه او را بدان وصف میکنند پاک و منزّه است».
﴿فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ٨٣﴾[الزخرف: ۸۳]. «پس آنانرا به حال خود واگذار تا در باطل خویش غوطهور گردند و سرگرم بازی شوند تا روزی را که وعده داده میشوند ملاقات کنند».
ای پیامبر بزرگوار ! به کسانی که برای خداوند فرزندی قرار دادهاند درحالیکه او یکتای یگانه و بینیاز است و او خدایی است که همسر و فرزندی بر نگرفته است و همتایی ندارد بگو: ﴿إِن كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِينَ﴾اگر خداوند مهربان فرزندی داشت من نخستین کسی بودم که آن را پرستش مینمودم چون در آن صورت او بخشی از پدرش بود و من اولین کسی هستم که از دستورات خدا پیروی میکنم، ولی من اولین منکر این قضیه هستم و بیش از همه و با شدّت این را که خداوند فرزندی داشته باشد انکار و نفی میکنم. پس باطل بودن این امر مشخّص گردید. این دلیل بزرگی است و کسی آنرا ارائه میدهد که حالات پیامبران را دانسته است. وقتی که معلوم است که پیامبران کاملترین مخلوق میباشند و از همهی مردم بیشتر به خیر دست مییازند و اعمال خیر را بیش از دیگران به تمام و کمال انجام میدهند، و هر شرّی را قبل از همهی مردم ترک نموده و از آن دوری میجویند و منکرش میشوند پس اگر خداوند مهربان فرزندی داشت و این سخن راست بود محمّد بن عبدالله که برترین پیامبران است اولّین کسی میبود که آن فرزند را پرستش میکرد و مشرکان در این کار از او گوی سبقت را نمیربودند.
و احتمال دارد که معنی آیه این باشد که اگر خداوند فرزندی داشته باشد پس من نخستین کسی هستم که خداوند را پرستش میکنم، و از جمله عبادت و پرستش میکنم، و از جمله عبادت و پرستش من این است که آنچه را خداوند ثابت قرار داده اثبات میکنم و آنچه را که نفی کرده است نفی میکنم. پس این عبادت قولی و اعتقادی است و مستلزم آن است که اگر این حق باشد من اولین کسی خواهم بود که آن را باور میکردم. پس به این طریق باطل بودن ادعای مشرکین و فاسد بودن آن از نظر عقلی و نقلی معلوم و مشخص گردید.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ٨٢﴾خداوندگار آسمانها و زمین و عرش از داشتن شریک و همتا و مددکار و فرزند و دیگر چیزهایی که شریک ان به او نسبت میدهند پاک و منزّه است.
﴿فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ﴾پس آنانرا به حال خود واگذار تا در باطل خویش فرو روند و با آنچه که محال است خود را سرگرم کنند. پس دانشهای آنان زیان آور است و آن فرو رفتن و پرداختن به دانشهایی است که به وسیلهی آن با حق و با آنچه پیامبران آوردهاند مخالفت میورزند. و کارهایشان بازی و بیخردی است که آنان را تزکیه نمیکند و معارف و شناخت به بار نمیآورد. بنابراین، آنها را به روز قیامت که در پیش دارند تهدید کرد و فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ٨٣﴾تا آن روزی را که بدیشان وعده داده میشود ملاقات کنند. پس در آن وقت خواهند دانست که چه به دست آوردهاند و به بدبختی همیشگی و عذاب پایداری که گرفتارش شدهاند پی خواهند برد.
آیهی ۸۹-۸۴:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡعَلِيمُ٨٤﴾[الزخرف: ۸۴]. «و او خدایی است که در آسمان معبود است و در زمین (نیز) معبود میباشد و اوست فرزانۀ دانا».
﴿وَتَبَارَكَ ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ٨٥﴾[الزخرف: ۸۵]. «و خجسته است خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین و هر آنچه میان آن دو است از آن اوست و علم و آگاهی از قیامت با اوست و بهسوی او بازگردانده میشوید»
﴿وَلَا يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ٨٦﴾[الزخرف: ۸۶]. «و کسانی را که به جای او پرستش میکنند اختیار شفاعت ندارند مگر کسانیکه آگاهانه بر حق شهادت و گواهی داده باشند».
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٨٧﴾[الزخرف: ۸۷]. «واگر از آنان بپرسی چه کسی آنانرا آفریده است؟ به یقین میگویند: خدا! پس چگونه منحرف میشوند»؟!.
﴿وَقِيلِهِۦ يَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا يُؤۡمِنُونَ٨٨﴾[الزخرف: ۸۸]. «و (خدا آگاه است) از گفتار محمدص که گفت: پروردگارا! اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند».
﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٨٩﴾[الزخرف: ۸۹]. «پس از آنان رویبگردان و بگو: سلام، بعدها خواهند دانست (که چه سرنوشتی دارند)» !.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞ﴾خداوند متعال خبر میدهد که معبود به حق در آسمانها و زمین تنها اوست پس همهی اهالی آسمانها و مومنان اهل زمین او را پرستش میکنند و وی را تعظیم مینمایند و در برابر شکوه و بزرگی او کرنش مینمایند و در برابر کمال او اظهار نیازمندی میکنند. ﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّۚ وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِه﴾[الإسراء: ۴۴]. «آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند او را به پاکی میستایند و هیچ چیزی نیست مگر این که او را به پاکی تسبیح میگویند». ﴿وَلِلَّهِۤ يَسۡجُدُۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَكَرۡهٗا﴾[الرعد: ۱۵]. «و آنچه در آسمانها و زمین است به دلخواه یا به اجبار برای خداوند سجده میکنند». پس او تعالی معبود به حق است و همهی خلائق با اختیار یا با اکره او را خدای خود قرار میدهند. مانند این که میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ﴾الوّهیت و محبّت او آسمانها و زمین را در برگرفته است، اما خودش بر بالای عرش میباشد و از آفریدههایش جداست و یگانه و بزرگوار میباشد. ﴿وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ﴾و او با حکمت است و هرچه را که آفریده محکم نموده و آنچه را به عنوان آئین و برنامه مشروع نموده استوار گردانده است. پس او هیچ چیزی را نیافریده مگر به خاطر حکمتی، و فرمان تقدیری و تشریعی و جزایی او سراسر رحمت و حکمت است. ﴿ٱلۡعَلِيمُ﴾و به همه چیز داناست. پنهان و پوشیدهتر از آنرا میداند و به اندازه ذرهای در آسمانها و زمین و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن، از او پنهان نمیماند.
﴿وَتَبَارَكَ ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا﴾و بالا و بزرگوار است، و خیرش فراوان است و صفاتش گسترده و فرمانرواییاش بزرگ است خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین و هر آنچه میان آندو است از آن اوست.
بنابراین، گستردگی فرمانرواییاش را بر آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و گستردگی علم خود را بیان کرد، و این که تنها او تعالی از غیبهای که هیچ یک از بندگانش و هیچ پیامبر و فرشته مقربی را از آن آگاه نکرده است آگاه میباشد. بنابراین فرمود: ﴿وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾و آگاهی از زمان فرا رسیدن قیامت با اوست. ظرف را مقدم کرد تا مفید حصر باشد. یعنی هیچکس جز او نمیداند که قیامت چه زمانی فرا میرسد.
و از کمال فرمانروایی او و گستردگی سلطهاش این است که او صاحب دنیا و آخرت است. بنابراین فرمود: ﴿وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾و در آخرت بهسوی او بازگردانده میشوید، آنگاه با حکم دادگرانهاش میان شما داوری مینماید. و از کمال فرمانرواییاش این است که هیچ یک از آفریدههایش اختیاری ندارد و نمیتواند نزد او سفارش و شفاعت کند مگر با اجازه او.
﴿وَلَا يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ﴾و هیچ کدام از پیامبران و فرشتگان دیگران که به جای خدا به نیایش خوانده میشوند اختیار شفاعت ندارند و شفاعت نمیکنند مگر با اجازهی خدا، و شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که خدا بپسندد. بنابراین فرمود: ﴿إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ﴾مگر کسیکه با زبانش حق را بگوید و با قلب به آن اقرار نماید و به آنچه گواهی میدهد آگاه باشد. و باید شهادت او به حق باشد و آن گواهی دادن به یگانگی خداوند است و گواهی دادن از قبیل اصول و فروع دین و حقائق و دستورات آن میباشد. پس شفاعتِ شفاعت کنندگان درباره اینها مفید خواهد بود و اینها نجات یافتگانِ از عذاب خدا هستند و اینها به پاداش الهی دست مییابند. سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾و اگر از مشرکان در مورد توحید و ربوبیت و دربارهی این که چه کسی آفریننده است بپرسی، خواهند گفت و اقرار خواهند کرد که آفریننده خداوند یگانه است و شریکی ندارد. ﴿فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ﴾پس چگونه از یکتاپرستی و خالص گرداندن طاعت و عبادت برای خدا منحرف میشوند؟ پس اعتراف آنها به توحید ربوبّیت آنان را ملزم مینماید تا به توحید الوّهیت (نیز) اقرار کنند و این بزرگترین دلیل بر بطلان شرک است.
﴿وَقِيلِهِۦ يَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا يُؤۡمِنُونَ٨٨﴾این عطف است بر ﴿وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾و آگاهی از قیامت با اوست و نیز از گفتار پیامبرصآگاه است که تکذیب قومش را به نزد پروردگارش شکایت میکند و غمگین میشود و به خاطر ایمان نیاوردن آنها حسرت میخورد. پس خدا از این حالت آگاه است و بر کیفر دادن آنها تواناست. امّا خداوند متعال بردبار است و به بندگان مهلت و فرصت میدهد تا شاید برگردند و توبه نمایند، بنابراین فرمود: ﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞ﴾پس، از آنان روی بگردان و در برابر آزارهایی که با زبان و با کارهایشان به تو میرسانند از آنان درگذر و آنچه از تو به آنها میرسد باید تنها سلام باشد که خردمندان و صاحبان بینش به وسیلهی آن با جاهلان روبرو میشوند، و پاسخ میدهند، زیرا خداوند در مورد بندگان صالحش فرموده است: ﴿وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا﴾[الفرقان: ۶۳]. «و هرگاه جاهلان به اقتضای جهالت خود آنانرا مورد خطاب قرار دهند، میگویند: سلام بر شما باد». پیامبرصاز فرمان پروردگارش اطاعت کرد و در مقابل اذیت و آزاری که قومش به او میرساندند راه گذشت و بخشش را درپیش گرفت و در مقابل آنها جز نیکویی و سخن زیبا چیزی دیگر انجام نداد. پس درود و سلام خدا بر کسی باد که خداوند او را با اخلاق بزرگ آراست، اخلاقی که او به سبب آن بر اهل آسمانها و زمین برتری یافت و به وسیله آن از ستارگان مقامش فراتر رفت. ﴿فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ﴾پس آنها زشتی گناهان و سرانجام جرمشان را بعدها خواهند دانست.
پایان تفسیر سورهی زخرف